قضای نماز پدر /

تخمین زمان مطالعه: 7 دقیقه

فقها مى گویند: نماز قضاى پدر، بر پسر بزرگ، واجب است؛ آیا این حکم، منافات با آیه «وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى» ندارد؟ چرا باید گناه و تکلیف پدر را پسر بزرگ بر دوش بکشد؟. چرا این مسئله بر بقیه فرزندان (پسر و دختر) یا بر همه به صورت مشترک، واجب نشده است؟


در مقدمه این نکته قابل ذکر است که برخى فقها مى گویند : وجوب قضاى نماز بر پسر بزرگتر فقط در صورتى است که وى به خاطر مرض و سفر ، نتوانسته نماز و روزه اش را انجام دهد نه این که به خاطر نافرمانى و یا از روى بى مبالاتى آنها ترک کرده باشد امّا این نظر مورد قبول همه فقها نیست و در فرض مذکور نیز بسیارى از علما فرموده اند که پسر بزرگ تر بنا بر احتیاط واجب ، باید آن نمازها را نیز به جا آورد . آن چه مهم است ، درک فلسفه این حکم در حد توان تعقل ما انسان هاست در نتیجه ، مى گوییم : در صورتى که پدر از روى بى مبالاتى نماز را ترک نکرده باشد ، بلکه به علت مریضى یا فراموشى ، این اتفاق افتاده باشد ، خیلى جاى سؤال نیست زیرا اداى چنین نمازى براى پدر ، قطعاً جبران آن همه زحمت و حق پدر است . اشکال عمده ، صورتى است که پدر از روى عمد و بى مبالاتى ، نماز را ترک کرده باشد که در این صورت ، مى گوییم : این مسئله ، یک تکلیف بر پسر بزرگ تر است نه رفع تکلیف از پدر تا گفته شود چرا وظیفه پدر را پسر باید بر دوش بکشد ؟ بنابراین ، پدر که از روى بى مبالاتى ، نمازش را ترک کرده ، در روز قیامت ، مؤاخذه و عذاب مى شود و او نیز مانند بقیه مردم ، در برابر اعمال خود ، مسئول مى باشد و حتماً بازخواست مى شود و مورد عقوبت شدید واقع خواهد شد حتى اگر پسر وى نمازهاى او را به جا آورد زیرا این نماز ، ربطى به آن نماز ندارد . آن نماز ، تکلیف پدر بود که به جا نیاورده بود و این نماز ، تکلیف پسر است مانند بقیه تکالیف پسر . اگر از اول ، خداوند به جاى هفده رکعت ، سى و چهار رکعت نماز را در شبانه روز بر پسر بزرگ واجب مى کرد ، آیا جاى اعتراض داشت ؟ بنابراین ، در قبال انجام این عبادت ، خداوند ، به پسر ، ثواب و اجر عنایت مى کند پس پسر ، گناه پدر را بر دوش نمى کشد . البته همان طور که انجام خیرات و صدقه دادن به نیت والدین ، در حق آنها مؤثر است ، اداى نماز و روزه قضا نیز از باب فضل الهى ، بى تأثیر در وضع آنها در برزخ و قیامت نیست ولى این قضیه ، مسئله دیگرى است و هیچ گاه به طور کامل ، جاى نمازهاى پدر را نمى گیرد . اما این که چرا خداوند این تکلیف را بر دوش پسر گذاشته ، علت ها و حکمت هاى گوناگونى مى تواند داشته باشد که به تعدادى از آنها اشاره کنیم : اول : به جهت فرهنگ سازى احترام به والدین و فهماندن ارزش آنها این دستور اسلامى ، نمایان گر عظمت و ارزش پدر و مادر است که در هیچ مکتبى جز اسلام ، مورد توجه واقع نشده است . از این رو ، قرآن کریم بعد از عبادت خداوند ، احسان و احترام به پدر و مادر را مورد تأکید قرار مى دهد و مى فرماید : « وَقَضى رَبُّکَ أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ إِیاهُ وَ بِالْوالِدَینِ إِحْساناً » . 1 ( و پروردگار تو مقرر کرد که جز او را مپرستید و به پدر و مادر » خود « احسان کنید » . احسان پسر بزرگ تر به پدر و مادر بعد از مرگ ، در شمار مهم ترین و محبوب ترین چیزها نزد خداوند است . خداوند بعد از دستور به توحید که شالوده خلقت و هدف نهایى است ، به احسان به پدر و مادر دستور مى دهد که این امر ، نشان دهنده اهمیت و اولویت احسان فرزندان نسبت به پدر و مادر مى باشد . دوم : یکى از علل وجوب قضاى روزه و نماز پدر و مادر بر پسر بزرگتر به خاطر زحمات و خیراتى است که پدر و مادر در حق فرزندانشان انجام داده اند . به طور معمول پسر بزرگتر بیشترین بهره را از لطف و حضور پدربرد چرا که از نظر سنى زمان بیشترى از نعمت وجودى پدر و مادر بهره مند بوده است و از نظر محوریت در کارها و امور نیز بیشتر از خواهر و برادران کوچکتر از خود مد نظر قرار مى گیرد . سوم : به جهت فرهنگ سازى مدیریت پسر بزرگ تر نسبت به خانواده به همین جهت در ارث نیز سهم او از بقیه متمایز است و در مقابل این تکلیف ، پسر بزرگ تر از ارث بیشترى برخوردار مى گردد یعنى اموال اختصاصى پدر ، مثل انگشتر ، اسلحه ، وسیله سوارى و . . . به پسر بزرگ رسند که در فقه اسلامى از آنها به « حبوه » تعبیر شده است و این حکم ، امروزه نیز جریان دارد البته ثوابى که از ناحیه انجام آن نمازها و روزه ها به وى مى رسد ، بسیار زیادتر از آن است که با ارزش آن ارث مازاد ، مقایسه گردد . وقتى خداوند مى خواهد مدیریت شخصى را جا بیندازد و فرهنگ سازى کند ، تکلیف بیشترى نیز بر دوشش مى گذارد تا مدیریت او ، توجیه پذیر باشد . به جهت اهمیت نماز و روزه و عدم رضایت خداوند نسبت به ترک آنها چه در صورت سهوى و چه در صورت عمدى یعنى نماز و روزه آن قدر براى شارع مقدس مهم هستند که براى انجام آنها و فهماندن این اهمیت ، چنین احکامى را وضع کرده است به طورى که حتى اگر انسان براى وضو ، آب نداشته باشد و براى تیمم نیز هیچ چیزى که تیمم بر آن صحیح است ، وجود نداشته باشد ( فاقد طهورین باشد ) باز فقها طبق روایات مى فرمایند : چنین شخصى نماز را ترک نکند و هرگاه امکان تحصیل طهارت برایش مهیا شد ، با وضو مجدداً آن نماز را اعاده کند یعنى خداوند ، راضى به ترک نماز ، حتى براى انسان بى طهارت نیست . چهارم : اگر نماز و روزه قضاى پدر بر همه فرزندان واجب مى شد ، ممکن بود این مسئله مانند میراث مالى ، مورد اختلاف ورثه گردد و در نتیجه ، منجر به ترک آن شود . علاوه بر این ، پر رنگ کردن مدیریت پسر بزرگ بعد از فوت والدین ، مسئله مهم و حائز اهمیتى است و عدم وجوب آن بر دختران با توجه به عذرهایى که دارند ، نوعى تخفیف در حق آنان است . در پایان ذکر دو نکته نیز ضرورى مى نماید : نکته اول : پسر بزرگ تر مى تواند از ثلث میراث پدر و مادر ، قبل از تقسیم آن ، هزینه خواندن نماز و اداى روزه را جدا کند و شخص دیگرى را براى انجام آن ، اجیر نماید و بدین سان ، اگر مقدار آن زیاد باشد ، مشکلى براى پسر بزرگ پیش نخواهد آمد . نکته دوم : سنجش وظایف نسبت به مزیت هاى صرف مادى و دنیوى از اشتباهاتى است که با روح معنا گرا و آخرت محور دستورات الهى منافات دارد . ثوابى که از ناحیه انجام دادن نماز و روزه فوت شده پدر و مادر توسط پسر بزرگتر به وى مى رسد بسیار زیاد و برتر از ان است که بخواهد با ارزش انگشترى و سلاحى که به صورت مازاد بر سهم ارث پسر بزرگتر میرسد مقایسه گردد . گذشته از این خیرات و برکات دنیوى و اخروى آن براى پسر بزرگتر فراوان است . ( 1 ) اسراء ) 17 ( ، آیه . 23 .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image