نهضت مشروطه و ملی شدن صنعت نفت - دیکتاتوری پهلوی ها /

تخمین زمان مطالعه: 8 دقیقه

چه عوامل موجب تبدیل نهضت های مشروطه و ملی شدن صنعت نفت به دیکتاتوری پهلوی ها شد؟


این مسأله را باید در دلایل شکست نهضت مشروطه و ملی شدن صنعت نفت جویا شد. اختلاف وماهیت متفاوت نیروهای مشروطه خواه و فقدان رهبری واحد که بتواند نهضت را هدایت کند و نفوذ اندیشه های غربی و...به عنوان عوامل داخلی از یک سو واتحاد دولت های روسیه وانگلستان در مقابل خطر روز افزون آلمان ومتعاقب آن تقسیم ایران در قرارداد1907م.ونیز اشغال ایران در جنگ جهانی اول به دست قدرتهای درگیر,به عنوان عوامل خارجی از سوی دیگرموجبات شکست مشروطه را فراهم آوردندو این امر موجب شد که در آن فضای آشفته, دولت انگستان که به دنبال حفظ منافع خویش بود , ایجاد یک دولت قدرتمند مرکزی که بتواند مدعیان جدایی طلب وخود مختاررا که درپی اشغال ایران توسط نیروهای متفقین قدرت گرفته بودند ,را سرکوب نماید وبا گرایش به انگلستان سایر رقبا را به حاشیه براند,را در دستور کار خویش قرار دهد ودر این راستا رضا خان را برسر کار بیاورد بررسی علل و عوامل شکست انقلاب مشروطهمهمترین علل و عوامل شکست مشروطه را مى توان به دو دسته خارجى و داخلى تقسیم کرد: 1. عوامل خارجىاتحاد دولت هاى روسیه و انگلیس در مقابل خطر روزافزون آلمان و متعاقب آن تقسیم ایران در قرارداد 1907 م. و نیز اشغال ایران در جنگ اول به دست قدرت هاى درگیر، از عوامل خارجى داراى نقش در شکست مشروطه اند. دولت روسیه در جریان استبداد صغیر و به توپ بستن مجلس دخالت داشت، لیاخوف فرمانده روسى قزاق ها جز به امر دولت متبوعش نمى توانست چنین کار مهمى را انجام دهد. حضور نیروى نظامى روس ها در شمال و اشغال چند شهر بزرگ و جنایت هاى بى شمارى که توسط آن ها انجام گرفت، از عوامل اصلى شکست مشروطه تلقى مى شود. تأثیر حضور انگلیسى ها در جنوب نیز کم تر از آن نبود و در عمل با ورود روسیه از شمال و انگلیسى ها از جنوب، از دولت مشروطه ایران جز نامى برجاى نمانده بود. از عوامل اصلى ناکامى دولت مردان در سامان دادن به اوضاع، همین حضور روزافزون بیگانگان و دخالت هاى بى شمار سفارت خانه هاى خارجى در امور داخلى ایران بود. گرچه نباید فراموش کرد که بسیارى از دولت مردان وقت، شیفته همین اشغال گران بودند. با آغاز جنگ جهانى اول، تعداد نیروهاى بیگانه به سرعت افزایش یافت و ایران صحنه جنگ دولت هاى متخاصم شد. میراث جنگ اول براى ایران قحطى، گرسنگى، بیمارى و سرانجام مرگ و میر بسیارى از مردم و نیز فقر و پریشانى بازماندگان بود. در این شرایط، کم تر کسى مى توانست به فکر مشروطه باشد. حتى بسیارى از مردم همه این ها را از بلاى مشروطه مى دیدند. 2. عوامل داخلىاز جمله عوامل داخلى شکست مشروطه، مى توان به ماهیت کاملا متفاوت نیروهاى مشروطه خواه اشاره کرد. مشروطه انقلابى نبود که بر خواست و اندیشه یک طبقه یا نیروى اجتماعى خاص استوار باشد. گروه ها و نیروهاى اجتماعى متعددى مشروطه را ایجاد کردند. عنوان مشروطه نیز ابتدا اندیشه و خواسته اى مبهم بود که هرکس آن را به رأى خود تفسیر مى کرد. بعد از پیروزى مسلماً همه این خواسته هاى کاملا متفاوت نمى توانست به اجرا در آید و لذا درگیرى ها و اختلافات براى به کرسى نشاندن رأى خود و حذف رقیبان آغاز شد. فقدان فرهنگ گفتوگو به دلیل حاکمیت طولانى استبداد در ایران باعث مى شد این اختلافات به جاى آنکه با بحث و گفتگو خاتمه پذیرد به درگیرى هاى فیزیکى، رواج تهمت و افترا و سرانجام ترور و خشونت ختم گردد. به عبارت دیگر، جناح هاى مختلف در عصرمشروطه هرکدام هدف و مقصدى خاص را دنبال مى کردند و نقطه اشتراک آنان تنها در نفى وضع موجود بود. این اختلافات وسیع، ائتلاف آنان را شکننده کرد و باعث از هم پاشیدن آن گردید. به هر دلیل، هنوز چندى از مشروطه نگذشته بود که امیدهاى اولیه بر باد رفت. آن خوش بینى هاى پیشین و ساده اندیشى بسیار ـ که در پرتو آن تصور مى شد مشروطه همه چیز را اصلاح خواهد کرد ـ از میان رفت و اختلاف هاى بسیار پدید آمد و دولت مرکزى را بیش از پیش ناتوان ساخت. به تدریج اطراف کشور ناامن گردید و دولت مشروطه نیز نتوانست امنیت را برقرار کند. افزون بر این، دخالت نیروهاى بیگانه، دولت را به مجموعه اى بى اراده و ناتوان تبدیل کرد. روس و انگلیس، به دولت مشروطه اهمیت نداده، آن را در خور توجه نمى دانستند. در سال هاى پرآشوب مشروطه تا پایان جنگ جهانى اول، بسیارى از مردم از گرسنگى، بیمارى و جنگ جان باختند. اوضاع چنان آشفته بود که مردم آرزو مى کردند وضعیت پیش از نهضت به جامعه باز گردد. در این ناامنى، یک حکومت مستبد و قدرتمند به آسانى مورد پذیرش مردم واقع مى شد. حتى بسیارى از بنیانگذاران جنبش ضد استبدادى به این نتیجه رسیده بودند که تنها یک دیکتاتور مى تواند آرامش را به ایران بازگرداند. بدین ترتیب، مردم ایران پس از سال ها تلاش براى از میان بردن استبداد دوباره در قالب سلسله پهلوى به آن تن دادند. در جریان مشروطه، روحانیت خسته از درگیرى و دلسرد از سیاستمداران از صحنه سیاست کناره گرفت و میدان را به سود مستبدان و حامیان آنان خالى گذارد. پیامدهاى مشروطهانقلاب مشروطه با همه مشکلات و ناکامى هایش آثار عمده اى از خود برجاى نهاد. برخى از این آثار عبارتند از: 1. مفاهیمى مانند قانون اساسى ، مجلس ، آزادى ، انتخابات و تفکیک قوا با این انقلاب مطرح شد و رسمیت یافت. البته مجلس به زودى مورد هجوم قرار گرفت و در قالب نهادى وابسته به کارش ادامه داد; ولى اصل وجود قانون اساسى و مجلس که در سخت ترین دوره ها نیز برقرار ماند و در مقاطع خاصى نیز تعدادى از نمایندگان مخالف دولت به آن راه یافت، با آثار سیاسى مهمى همراه بود. 2. تجربیات ارزشمند انقلاب مشروطه در زمان وقوع انقلاب اسلامى مورد توجه واقع شد. از یک سو نابودى نظام سلطنتى و قطع کامل سلطه بیگانگان بر کشور و توجه به فرهنگ و ارزش هاى خودى مورد توجه قرار گرفت و از دیگر سو، رخنه عناصر بیگانه و فرصت طلب در مشروطه، هوشیارى انقلابیان مذهبى را براى جلوگیرى از تکرار این امر در انقلاب اسلامى برانگیخت. در نهایت این تجربیات لزوم حفظ وحدت میان نیروهاى انقلاب، را گوشزد کرد.نهضت ملی به نوعی تکرار تجربه مشروطه بود. در هر دو نهضت ائتلاف روحانیون و روشنفکران به پیروزی انجامید و با بروز اختلاف و تفرقه زمینه شکست آنها فراهم شد و در هر مورد مداخله خارجی به عنوان عامل مکمل شکست کمک کرد. در این صورت ماهیت جبهه ملی را باید نخستین عامل شکست نهضت دانست. زیرا این جبهه ائتلاف ناهمگونی از لیبرال ها، سوسیالیست ها و گروه های مذهبی بود که صرفا یک هدف مشترک (ملی کردن صنعت نفت)آنها را گرد هم آورده بود. به عبارت دیگر اتحاد این گروه ها با خاستگا های متفاوت فکری و طبقاتی، تنها در مقابله با شرکت نفت ایران و انگلیس امکان پذیر ده بود که همین امر، شکنندگی آن را نیز نشان می داد. به عنوان مثال برخی از اعضای جناح روشنفکر جبهه ملی چون دکتر حسین فاطمی با ممنوعیت فروش مشروبات الکلی مخالف بودند که این امر با واکنش جناح مذهبی مواجه شد و حتی به ترور وی توسط فداییان اسلام انجامید که جان سالم به در برد.دومین علت شکست؛ همانطور که اشاره شد، مجموعه اقدامات دولت که باعث تفرقه در صفوف نهضت شد، بود. از جمله میدان دادن به حزب توده و به کارگیری سیاستمداران بدنام که با هشدارهای آیت الله کاشانی مواجه شد. اما دکتر مصدق نه تنها به آنها توجه نکرد،‌بلکه این قبیل اقدامات را شدیدتر کرد. توجه به این نکته نیز حائز اهمیت است که اشتباه دولت در آزاد گذاشتن حزب توده بهانه ای بخه دست آمریکا و انگلیس داد تا با استفاده از حربه ی خطر کمونیسم و نگران ساختن افکار عمومی در آمریکا و انگلیس زمینه برای کودتا فراهم گردد.از دلایل دیگر یکه می توان نام برد؛ انحلال مجلس شورا با رفراندوم در 12 مرداد 32 توسط دولت و نیز اعتماد بیش از حد به آمریکا یا به عبارت دقیق تر، تحلیل غلط از ماهیت اقداما تآمریکا در قبال نهضت بود. آمریکا ابتدا پشتیبان، میانجیگر و سپس برانداز نهضت ملی شد. علت این اقدامات این بود که آمریکا می خواست در نفت ایران برای خود سهمی دست و پا کند و تا آنجا که رقابت با انگلستان برای آمریکا در میان بود، جانب دکتر مصدق را داشت اما آنجا که مسأله شکست انگلیس ه میان آمد، به نهضت پشت کرد و نه تنها کمک مالی نکرد، بلکه تحریم نفتی ایران را کاملا رعایت کرد و کودتای 28 مرداد را نیز به راه انداخت. از دیگر دلایل شکست، بحران اقتصادی به دلیل اقتصاد تک محصولی وابسته به نفت بود. در این زمان، شوروی نیز با بلوکه کردن طلاهای ایران ضربه خود را به نهضت وارد آورد.مجموعه این عوامل موجب شکست نهضت مشروطه و ملی شدن صنعت نفت به عنوان تلاشهایی در جهت مقابله با استعمار و استبداد و شکل گیری دوباره دیکتاتوری در کشور گردید. .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image