سیاست /

تخمین زمان مطالعه: 10 دقیقه

درباره جريان ملي شدن نهضت نفت در ايران و اختلاف دکتر مصدق با آيت الله کاشاني توضيح بفرمائيد؟


آغاز دهه بيست هجري شمسي همراه و مقارن است با سقوط رضا شاه پهلوي و جنگ جهاني دوم و حمله انگليسي ها و متفقين به ايران و هم چنين به سر کار آوردن شاهي جوان به نام محمد رضا پهلوي که اقتدار و موقعيت پدرش را ندارد ولي بايد جنايات پدرش را لاپوشاني نمايد. براي همين پشت صحنه گردانندگان قدرت سياسي يعني همان عوامل استعمار لازم مي ديدند که تا حدودي و البته به صورت کنترل شده فضاي به ظاهر آزادي را همزمان با انتقال قدرت به اين شاه جوان به وجود آورند تا تثبيت پايه هاي قدرت شاه با سهولت انجام گيرد . براي همين حتي نمايندگان مجلس که با رانت رضا خاني به مجلس راه يافته بودند بر عليه رضا خان نطق مي کردند و حاميان و حتي مشاوران رضا خان در اين دوره انتقالي نقش مخالفين سر سخت استبداد رضا خاني را بازي مي کردند و در جهت هدايت افکار عمومي روز نامه هايي هم انتشار مي دادند . با اين وجود فضاي فراهم آمده امکان حضور فعالتري براي آزادي خواهان و نيروهاي مذهبي فراهم نمود که تا اواخر دهه بيست تا حدودي اين فضا تداوم يافت به گونه اي که حتي ترور ساختگي و نا فرجام شاه، نتوانست انسداد و فضاي بسته و يا همان اقتدار و ديکتاتوري را تا کودتاي 28 مرداد 32 به وجود آورد در اين دهه از جمله حرکت هاي مذهبي، بايد به حرکت مردمي و مذهبي آيت الله کاشاني اشاره کرد ؛ شخصيتي که بعد از شکست قيام مردم عراق بر عليه انگليسي ها که ايشان در آن به همراه پدرش حضور پيدا کرده بود، شهادت پدر ، عراق را ترک کرده و به ايران آمده بود ولي در عين حال شهر به شهر مسافرت کرده و بر عليه انگليسي ها و استعمار آن ها به خصوص درباره امتيازهاي ننگين نفتي افشا گري نموده و مردم را بر عليه توطئه هاي استعماري تهييج و بر مي انگيخت . به گونه اي که اين حرکت ها و تجمعات مردمي تأثير زيادي براي فراهم آمدن مقدمات نهضت ملي شدن صنعت نفت در اذهان عمومي ايجاد کرد . مرحوم آيت الله کاشاني در اين نهضت آن قدر نقش بر جسته اي داشت که حتي بيانيه هايي که در زمان تبعيد ايشان به لبنان براي ملت صادر مي شد توسط مصدق در تجمعات خوانده مي شد و الهام بخش مبارزه و مقاومت در برابر زياده خواهي انگليس بود و اساسا با رهبري هاي آيت الله کاشاني و حمايت ديگر علماء، مردم از ملي شدن نفت حمايت کردند . سرانجام با تلاش هاي مرحوم آيت الله کاشاني در روشنگري مردم نسبت به ظالمانه بودن اين قرار داد هاي نفتي و همراهي برخي نمايندگان و چهره هاي سياسي ، مسئله نفت به عنوان يک مطالبه عمومي و مردمي درآمد به گونه اي که حتي دستگيري و تبعيد مرحوم آيت الله کاشاني و اقدامات پيش گيرانه و ترفندهاي انگليس در جهت مهار و کنترل اوضاع و حتي ارائه قرار دادهاي جديد نتوانست اين حرکت را از تب و تاب بيندازد و مي رفت تا همان طوري که مرحوم کاشاني گفته بود سرانجام به قطع ايادي انگليس بي انجامد. از سويي ديگر انگليسي ها حتي با روي کار آوردن شخص مقتدر و وابسته اي چون رزم آرا هم نتوانستند به خواسته خود برسند و نيروهاي مذهبي فدائيان اسلام با اعدام انقلابي او جواب محکمي را به انگليسي ها و ايادي آن دادند . در اين ميان اقليت مجلس که دکتر مصدق هم در ميان آنان بود و با پا فشاري ملت در تجديد برگزاري انتخابات تهران به مجلس راه يافته و کميسيون نفت را تشکيل داده بودند پيشنهاد اين قانون را به مجلس ارائه دادند و مجلس شورا هم به خاطر فضاي فراهم آمده به تصويب اين قانون تن داد و براي اجرايي کردن اين قانون به دکتر مصدق به عنوان نخست وزير راي اعتماد داد . البته دکتر مصدق به عنوان نماينده مجلس چهاردهم و به عنوان يک چهره برجسته سياسي تحرکاتي را در برابر اعطاي امتياز نفت به شوروي ها انجام داده بود و قانون منع اعطاي امتياز نفتي را پيشنهاد و به تصويب مجلس رسانده بود . با اين اوصاف اين قانون شامل امتيازات نفتي انگليسي ها نمي گرديد . پيشنهاد ديگر وي قانون پي گيري احقاق حقوق ملت درباره نفت بود که به دولت مأموريت مي داد تا پي گيري هاي لازم را در اين باره داشته باشند امّا در آن موقع دکتر مصدق با پيشنهاد قانون ملي شدن نفت مخالفت کرد وحمايتي از آن نکرد و آن پيشنهاد در آن موقع به تصويب نرسيد امّا در مجلس شانزدهم و نهضت ملي شدن صنعت نفت نقش دکتر مصدق درباره ملي شدن نفت، سکوت يا مخالفت نبود بلکه با توجه به مطالبات مردمي وي به عنوان عضو کميسيون نفت و بعد از آن در سمت نخست وزيري در خصوص اجرايي کردن قانون ملي شدن نفت تلاش کرد و براي دفاع از حقوق ملت ايران در مجامع بين المللي ، حضور پيدا کرد . در اين مدت دکتر مصدق از حمايت هاي بي دريغ رهبري نهضت، يعني آيت الله کاشاني برخوردار گرديد و حتي با وجود گله مندي هاي نيروهاي فدائيان اسلام هم چنان از دکتر مصدق حمايت کرد به گونه اي کهعليرغم تصميم نا به هنگام و بي خبرانه استعفاي دکتر مصدق از نخست وزيري و خالي کردن صحنه براي چهره کهنه کار سياسي و وابسته هم چون قوام السلطنه که به معناي مرگ نهضت ملي شدن صنعت نفت بود، مرحوم کاشاني مردم را به حمايت از دکتر مصدق و بازگرداندن دوباره ايشان به قدرت، به قيام 30 تير فراخواند و خود پيشاپيش مردم در اين قيام حرکت و حضور پيدا کرد و اين قيام منجر به بازگرداندن مصدق به سمت نخست وزيري گرديد. (همان پست نخست وزيري که با اختلاف مصدق با شاه درباره اختيارات وزارت جنگ و ارتش به استعفا انجاميد) با اين حال دکتر مصدق که با تلاش ها و حمايت هاي مردم به رهبري آيت الله کاشاني براي اجرايي کردن قانون ملي شدن نفت و پي گيري نهضت و برآوردن آرزو هاي ملت به صحنه قدرت بازگشته بود در خصوص معرفي کابينه و استفاده از افراد نامطلوب، مورد انتقاد دوستان و رهبري نهضت قرار گرفت . ولي اين انتظارات با بي اعتنايي همراه بود و مصدق در خصوص به کار گيري عناصر نامطلوب در کابينه خود به اعتراض دوستان و دلسوزي هاي مرحوم کاشاني وقعي ننهاد . هم چنين مصدق به جاي اتکاء به ملت و نيروهاي مردمي هم چنان اميدهاي واهي به حمايت هاي آمريکا داشت و همچون گذشته به خواسته هاي نيروهاي مذهبي اعتناء نمي کرد و سر انجام به دليل همين موضع گيري ها، نيروهاي مذهبي را از خود دور مي کرد ، به خصوص اينکه نيروهاي حزب توده به رغم عدم حمايت هاي اوليه، در اين زمان حامي ميدان دار مصدق شده بودند و همين، نگراني هايي را در ذهن نيروهاي مذهبي بيشتر مي کرد چرا که کمونيست بودن حزب توده و وابستگي آنان به شوروي براي مردم آشکار و محرز بود. نکته قابل توجه در اين جا اين بود که مصدق به رغم اين که به حمايت هاي آمريکا اميد بسته بود در اين هنگام با توجه به عملکرد آمريکائي ها و کمک آنان به تحريم خريد نفت، ديگر نمي توانست به حمايت و کمک آنان دل ببندد . به همين دليل با تشويق آمريکائي ها در مذاکرات با انگليسي ها در مسئله نفت به مماشات با انگليسي ها روي آورد و متمايل گرديد که بر خلاف خواسته ملت با تمکين به خواسته انگليسي ها (يعني توافق بر تصنيف سود و عوائد سالانه يعني پنجاه ـ پنجاه و به اضافه پرداخت غرامت) به قضيه نفت فيصله دهد که اين امر با هشدار مرحوم آيت الله کاشاني (مبني بر اينکه هر کسي بر خلاف خواسته ملت که همان اجرايي شدن کامل و بتمامه قانون ملي شدن نفت بود حرکتي را دنبال نمايد فرجام آن سرانجامي چون رزم آرا خواهد بود) مواجه گرديد اين اصرار و پا فشاري مرحوم کاشاني بر خواسته ملت و اختلافاتي که درباره حضور عناصر نامطلوب در کابينه به وجود آمد و هم چنين مخالفت مجلس و مرحوم کاشاني با تمديد افزايش اختيارات مصدق (که خواسته هاي غير دموکراتيک درباره اختيارات تام در امر اجراء و قانون گذاري بود) به علاوه طرح استيضاح نمايندگان مجلس هفدهم، مصدق را به انجام برگزاري غير قانوني رفراندوم و انحلال مجلس کشاند چون اساسا رفراندوم در قانون اساسي وجود نداشت و شاه با انحلال مجلس موافقت نمي کرد با اين حال دکتر مصدق رفراندوم انحلال مجلس را برگزار کرد و با اين کار مقدمات عزل خود را از نخست وزيري به واسطه شاه فراهم کرد چرا که اه با وجود مجلس ، قانونا نمي توانست بدون تصويب مجلس دولت را عزل نمايد ولي با انحلال مجلس ، اين مانع عمده از سر راه برداشته مي شد . در مجموع حرکت مردمي که مي رفت دست ايادي استعمار را از منابع حياتي ايران کوتاه نمايد به خاطر اين مسائل ناکام ماند چون با دامن زدن به اختلافاتي که پيش آمده بود و تشديد آن توسط واسطه ها و همين طور بي توجهي و بي مهري دکتر مصدق نسبت به نيروهاي مذهبي و ميدان دادن به حزب توده که طرفدار شوروي کمونيست بود بالطبع نگراني هايي در ميان مذهبيون به وجود آمد و پشتيباني مردمي ملت مسلمان از دولت مصدق از بين رفت . از طرفي مصدق هم در جهت بر طرف شدن اين اختلافات اقدامي نکرد و با انحلال مجلس راه را براي برکناري و سقوط خود هموار کرد و اوضاع دست خوش اتفاقات مشکوک و مبهمي گرديد . به خانه آيت الله کاشاني حمله شد و فرزندان او را دستگير کردند ، ترورها و قتل هاي مشکوک و خود سرانه اي هم صورت گرفت . در اين ميان برخي از سران ارتش همچنان به دربار وفا دار بودند و مي توانستند با نيروهاي آمريکايي و انگليسي ارتباط برقرار کنند مثل سرهنگ زاهدي که با يک حرکت مشکوک از دسترس خارج مي گردد تا با مخفي شدن ، نقش خود را در کودتا ايفاء نمايد . با توجه به اين تحولات و قرائن موجود بود که مرحوم آيت الله کاشاني به دکتر مصدق درباره کودتا هشدار مي دهد و طي نامه اي به ايشان ياد آور مي گردد که در صورت موافقت به رغم همه بي مهري ها، هم چون قيام سي تير سال 1330 مردم را به پشتيباني دکتر مصدق فرا مي خواند ولي اين نامه هم با بي اعتنايي دکتر مصدق مواجه مي گردد و دکتر مصدق در جواب اين نامه مي نويسد اين جانب مستظهر به پشتيباني ملت هستم. سرانجام در 25 مرداد سال 32 نمايش اوليه کودتا برگزار مي گردد و توسط دکتر مصدق ، شکست خورده تلقي مي گردد. اما با خروج شاه از کشور نمايش جمهور يخواهي حزب توده در حمايت از دکتر مصدق به صحنه مي آيد و اين ميدان داري يک کودتاي قريب الوقوعي چون کودتاي 28 مرداد سال 32 را به دنبال مي آورد و آمريکائي ها با تباني انگليس و نيروهاي داخلي که هماهنگ و تطميع شده بودند اين کودتا را رقم مي زنند و زاهدي که نقش مرتبط دهنده فرماندهان ارتش را داشته است، بعد از کودتا به عنوان نخست وزير مطرح و دوباره شاه با اقتدار و ديکتاتوري به کشور باز گردانده مي شودبا وقوع کودتاي 28 مرداد ، منابع نفت به کنسرسيوم شرکت هاي آمريکايي و اروپايي سپرده مي شود و آنان به غارت منابع کشور مي پردازند و شاه که سلطنت خود را مديون آمريکائي ها مي بيند سرنوشت کشور را به آن ها مي سپارد. .

مرجع:

ایجاد شده در 1400/10/19



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image