تاریخ /

تخمین زمان مطالعه: 6 دقیقه

آیا در دوره خسروپرويز و يزدگرد سوم ما ايرانيان يکتاپرست بوده ايم یا دوگانه پرست و آتش پرست بوده ايم و رسول خدا ما را به دين اسلام دعوت کرده است ؟


اديان دو دسته اند توحيدي و غير توحيدي. اديان توحيدي به سه اصل توحيد، نبوت، و معاد معتقدند و از اين باب با يکديگر نقطه مشترک دارند پيروان اين اديان را قرآن، اهل کتاب مي نامد. و عبارتند از يهوديت، مسيحيت، مجوس و نيز خود دين اسلام که کامل ترين دين توحيدي است. با وجود اينکه ابتدا اين اديان يگانه پرست بودند و پيامبر آنها به يگانگي خداوند تبليغ مي کرد، ولي باگذشت زمان تحريف در متون اعتقادي آنها، اين اديان از اصل خود دور افتادند همان طور که توحيد مسيحيت با تثليث همراه شد و توحيد و يکتاپرستي زرتشت با ثنويت و دوگانه پرستي درآميخت و هر دو دين مي کوشند تثليث و ثنويت خود را به هر قيمتي با توحيد هماهنگ کنند. اما در اين باره اکثر علما و مورخان بر اين باورند که دين ايرانيان قبل از اسلام آيين زرتشت بود که کتاب وي «اوستا» است، ولي با وجود اينکه قرآن مجوس را که به تعبيري همان زرتشيان هستند، اهل کتاب معرفي مي کند، اما درمورد شخص زرتشت و زبان او تاريخ مبهم است از آنجا که وي قبل از ساسانيان بوده و در حدود 660 سال قبل از ميلاد مسيح ـ عليه السلام ـ بود و در دوره ساسانيان کتاب وي کاملا در اثر تهاجم اقوام بيروني به ايران از بين رفته لذا با روي کار آمدن ساسانيان کتاب وي دوباره جمع آوري شد و به احتمال زياد برخي موارد به آن افزوده شد و خيلي از مطالب آن کم شد. در اواخر دوران ساساني، آئين زرتشتي کاملا حقيقت خود را از دست داده بي مغز و ميان تهي و سست و ضعيف شده بود. اصول و عقايد آن را بيشتر خرافات و افسانه ها تشکيل مي دادند و در اين دوره حقايق اين آيين خود را به يک مشت شعائر پوچ و بي روح و بيهوده اي داده بود که موبدان و هيربدان پيوسته براي تقويت خود بر تشريفات آن مي افزودند به طور کلي مي توان گفت آيين زرتشت، آلت دست موبدان شده بود، افسانه و خرافات دور از عقل و منطق به اندازه اي در اين آئين راه يافته بود که حتي روحانيون را نيز نگران مي ساخت و حرکت ماني و مزدک در همين راستا بود. بر اين اساس نمي توان با قاطعيت گفت که مردم ايران در هنگام شروع آوازه اسلام به همان آيين و عقايد که از سوي زرتشت آمده بود، معتقد بودند، زيرا اين آيين دچار تحريفات و هرج و مرج زيادي شده بود. چنانچه از علل سقوط ساسانيان نيز همين امر را مي شمارند، چرا که آيينهاي مسيحي و کليمي، بودايي و ماني و مزدکي در ميان مردم گسترش يافته بود و وحدت و يکپارچگي مردم را از بين برده بود و روحانيون زرتشتي هم هر يک براي مقام خود تلاش مي کردند. بر همين اساس نيز از آنجا که منابع به دست آمده، از آيين زرتشت از دوره ساساني و بعد از آن مي باشد، چنين بر مي آيد که آيين زرتشت ثنوي مذهب بوده است. و آيين او يک سيستم دو گانه پرستي است. وي اشياء را به دو نوع خوب و بد و تمام خوبيها را به يک مبدأ و تمام بديها را به مبدأ ديگر منسوب مي دارد و آنها را اهورامزدا و اهريمن مي نامد. بدين ترتيب اهورامزدا و اهريمن هر دو آفريننده و خالق هستند. ميان اين دو مبدأ در خلقت و اداره مخلوقات و هدف از خلقت تضاد و تباين وجود دارد. گيرشمن، ايرانشناس معروف در کتاب خود مي نويسد؛ آيين زرتشتي مبني بر توحيد نبود، ولي در عهد ساساني بر اثر نفوذ اديان بزرگ وحدت را پذيرفت. ولي افرادي مثل شهرستاني که از دين شناسان قديم هستند خود زرتشت را موحد مي دانند. ولي دين او در گذر زمان و دستبرد افراد و دچار تحريف و انحراف شده است و اين تحريفات باعث شده است که افراد درباره آيين زرتشت نظرات و آراء متفاوتي بدهند و واقعا هم نمي توان با قاطعيت گفت که مردم ايران در زمان ساسانيان و به خصوص شاهان مذکور يکتاپرست بوده اند. چون از دين و آيين و زرتشتي فقط اسمي مانده و در عمل کمتر به آن عمل مي نمودند. در اواخر دوره ساسانيان مسيحيت در ايران فوق العاده نفوذ يافته بود تا آنجا که برخي از پادشاهان ساساني تمايل به اين مذهب پيدا کردند و بسياري از خاندان هاي اصيل زرتشتي به آن گرويدند و اين امر نشان دهنده ضعف معنوي و تو خالي بودن آيين زرتشت در اين دوره بوده است. و بر اساس اوستاي ساساني شکي نيست که زرتشت ثنوي بوده است. اما اگر به آموزه هاي زرتشتي قبل از دوره ساسانيان بنگريم مي بينيم که زرتشت موحد بوده است. بنابراين اين برداشت ساسانيان از زرتشت است که اين آئين را دو گانه پرست معرفي مي کنند. بنابراين شهيد مطهري مي گويد: اگر ما در بحث درباره آيين زرتشت و درباره توحيدي بودن آن تنها به مدارک تاريخي اکتفا کنيم و محتويات آنها را با موازين علم توحيد بسنجيم نمي توانيم آيين زرتشت را آيين توحيدي بدانيم. ولي ما مسلمانان از زاويه فقه و حديث و با ملاکات خاص اسلامي که جنبه تعبدي دارد و براي يک مسلمان باايمان حجت و معتبر است، آئين زرتشت را بسنجيم از اين نظر هيچ مانعي نيست که آيين زرتشتي را يک آيين توحيدي بدانيم، يعني آييني که در اصل و ريشه توحيدي بوده و همه شرکها ـ چه از ناحيه ثنويت و چه از ناحيه آتش پرستي و چه از ناحيه هاي ديگر ـ بدعتهايي که بعدها الحاق شده اند، تلقي شود. مسلمين که زرتشتيان را به عنوان اهل کتاب قلمداد کرده اند، بر همين اساس بوده است. بر اساس نامه اي که پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ به خسرو پرويز نوشتند و يعقوبي آن را آورده است: بنام خداي بخشنده و مهربان، از محمد فرستاده خدا به خسرو بزرگ ايران، سلام بر کسي که راهنمايي را پيروي کند و بخدا و رسولش ايمان آورد و گواهي دهد که معبودي جز خداي يگانه و بي شريک نيست و اينکه محمد ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ بنده و فرستاده او به همه مردم است. تا آخر نامه. از اين نامه فهميده مي شود که پيامبر خسرو پرويز را به يکتاپرستي دعوت نمودند. .

مرجع:

ایجاد شده در 1400/10/19



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image