تخمین زمان مطالعه: 5 دقیقه
وحي و فكر، دو مقوله بوده و باهم تفاوت دارند. براي توضيح بايد مقوله وحي را بررّسي نمود. معناي لغوي اصطلاحي وحي وحي در لغت "تعليم به صورت پنهان است"(1) يا "وحي اشاره سريع است و به خاطر سرعتي كه در واژه وحي نهفته است، گاهي به مطالب رمزي و سريع ميگويند".(2) "وحي اشاره، نوشتن، الهام، سخن پنهاني و آن چه كه به ديگري القا ميگردد ميباشد".(3) با توجه به اين سخنان ميتوان گفت: وحي، القاي به غير است كه در آن سه عنصر وجود داشته باشد: يكي: خفا و پنهاني، دوم: سرعت و تندي و سوم كه مهمترين وجه است، از طرف ديگري به انسان يا هر موجود زنده است. اگر به ارتباطي كه پيامبران با خدا برقرار ميكنند و تعاليم و احكام الهي را دريافت مينمايند وحي ميگويند، از اين نظر است كه اين نوع آموزش، غير عادي و پنهان از فهم و ديده ديگران است و به وسيله خداوند صورت ميگيرد. وحي در اصطلاح، در معناي مختلفي به كار رفته است. جامعترين سخن، كلام اميرالمؤمنين در پاسخ به سؤال از وحي است كه حضرت وحي را هفت قسم تقسيم نموده است.(4) امام قسمي كه مورد نظر ما است و در بحث ما بايد بررّسي شود، همان وحي رسالت و نبوّت يا وحي تشريعي است: "جبرئيل آن را بر قلب تو نازل كرد تا از فرستادگان باشي (افرادي كه براي هدايت انسانها مبعوث ميشوند)".(5) نيز: "ما به تو به وحي فرستاديم، همان گونه كه به نوح و پيامبران بعد از او وحي فرستاديم و به ابراهيم و اسماعيل واسحاق و يعقوب و... وحي نموديم".(6) تفاوت وحي با فكر و عقل وحي در معناي خاص آن (وحي رسالي) چون از ويژگيهاي پيامبران است و افراد ديگر از اين ابزار محروم ميباشند، تبيين آن براي انسانهاي محروم از آن، كاري دشوار است، ولي ميتوان از طريق آشنايي با آثار و علائم، به گونهاي آن را شناخت. ابزار شناخت انسان در زندگي، حس و عقل است. ديدنيها را به وسيله چشم، شنيدنيها را به وسيله گوش و ديگر محسوسات را از طريق حواس ويژه آنها درك ميكند و مسائل عقلاني و علمي را با به كار گرفتن استدلال و برهان، كه نتيجه كار فكر و عقل است، به دست ميآورد. نوع ديگري از ادراك نيز وجود دارد كه فطريات يا وجدانيات ناميده ميشود. اين نحوه ادراكات (حسي، عقلي و وجداني) ميان تمام انسانها مشترك است، ولي گاهي برخي واجد ادراك خاصي ميشوند كه در ديگر انسانها موجود نيست، و آن اين است كه انساني بدون به كار گرفتن ابزار شناخت حسي و يا به كار انداختن فكر و خرد، يك رشته معاني و مفاهيم و يا تكاليف و دستورها را در خود مييابد و نسبت به آنها جزم و يقين پيدا ميكند، در حالي كه اين ادراكات محصول تلاش حسي و فكري او نبوده، بلكه همگي مربوط به عالم بالا است كه به امر الهي بر روح و روان آنان فرود ميآيد. حتي كيفيّت وحي كاملاً متمايز از ساير ادراكات ميباشد، به طوري كه پيامبر خدا كاملاً مييافت كه اين وحي الهي است كه بر او الهام شده است.(7) در اين جا انسان (پيامبر) گيرنده پيام و منفعل است و پيام از ديگري (خداوند) به پيامبر رسيده است، در حالي كه در فكر كردن، انسان فعّال است و فعّاليّت فكري انجام ميدهد تا به حقيقتي دست مييابد. در سخني كه از پيامبر(ص) نقل شده، كيفيّت نزول وحي به تفصيل بيان شده كه از يكي از سه طريق زير صورت ميپذيرفته: 1- تمثل به صورت صلصله الجرس: حضرت جبرئيل(ع) به صورت بانگ جرس بر پيامبر(ص) نازل ميشد. پيامبر ميفرمايند: "گاهي اوقات مانند بانگ جرس نزد من ميآمد كه آن مشكلترين حالت دريافت وحي از سوي من بود". 2- تمثل حضرت جبرئيل به صورت بشر. طبق احاديث به صورت دحيه كلبي يا چهرههاي ديگر نازل ميشد. 3- ظاهر شدن جبرئيل در هيأت راستين و حقيقي خويش.(8) با توجه به اين سخنان در مورد حقيقت وحي و راههاي ارسال وحي، كاملاً روشن ميگردد كه وحي الهي امري ذهني نبوده، بلكه واقعيتي خارجي دارد و در اثر تفكر حاصل نميشود و اساساً هيچ ربطي به فكر ندارد، بلكه پيامي است از سوي خدا كه به پيامبر ميرسد. پيامبر در هنگام دريافت وحي، فرشته الهي را در صورت اصلي خويش يا به صورتهاي ديگر ميبيند و كاملاً در مييابد كه فرشته الهي بر او نازل شده است. با وجود اين معيارها و ملاك مشخص كه بين وحي و فكر تفاوت ايجاد ميكند، جاي هيچ گونه اشتباه نيست. اين تبيين آشكار از وحي با توجه به قرآن و سخنان رسول خدا(ص) راه هر گونه شبهه را ميبندد و انسان را نسبت به وحي مطمئن ميگرداند. از اين رو آدمي در مييابد كه شبهات برخي افراد، بافتهاي در مقابل حق است و شبههاي بي اساس است، و پيامبر هيچ نقشي در وحي الهي ندارد و كوچكترين دخل و تصرّفي هر چند بدون اختيار (با توجه به مقام عصمت و مصونيّت الهي) از جانب پيامبر(ص) صورت نميگيرد و وحي را بدون كم و كاست به مردم ابلاغ مينمايد. بنابراين با وجود معيارهاي مشخص در تمايز بين وحي و نيروي فكر و خيال پيامبر، براي فهم اين تمايز، پيامبر نياز به مقامات معنوي خاص ندارد. در عين حال چون گاهي شيطان سعي در وارد شدن از طريق وحي و القا آن به پيامبر ميكند، خداوند پيامبر را با تأييد مقام عصمت خاص از شر وسوسه شيطاني در امان نگه ميدارد. براي رسيدن و دست يافتن به اين مقام خاص و دريافت وحي الهي نياز به مقامات معنوي و روحي برتر از روح انسانهاي عادي ميباشد. پي نوشتها: 1. معجم مقاييس اللغه، ج 6، ص 93. 2. مفردات، ص 515. 3. لسان العرب، ج 15، ص 379. 4. بحارالأنوار، ج 18، ص 254، به نقل از تفسير نمونه، ج 20، ص 489. 5. سوره شعرا، آيه 193 - 194. 6. سوره نساء، آيه 163. 7. براي اطلاع بيشتر به كتاب "منشور جاويد" اثر آيت اللَّه سبحاني، ج 10، ص 79 به بعد و 217 به بعد مراجعه نماييد. سخنان فوق از اين كتاب اخذ شده است. 8. دانشنامه قرآن، ج 2، ماده وحي. eporsesh.com .
راسخون
تماس با ما
آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود
09111169156
info@parsaqa.com
حامیان
همكاران ما
کلیه حقوق این سامانه متعلق به عموم محققین عالم تشیع است.