دوست محترم در پاسخ به این سوال شما ابتدا سادیسم را مورد بررسی قرار می دهیم و پس از آن به سوال دوم شما می پردازیم. در ابتدا لازم به ذکر است که بسیاری از افراد ممکن است رفتارهای سادیسمی از خود نشان دهند ولی تنها کم و کیف آن متفاوت است.دانشمندان ریشه های سادیسم را از بدو تولد در برخی انسانها یافته اند.کودکی که از آزار حشره ای لذت میبرد یا پرنده ای کوچک را در دستان خود به شدت میفشارد و از آن لذت میبرد از جمله رفتارهای سادیسمی در دوران کودکی هستند. همچنین رفتار های سادیسمی را معمولا در روابط اجتماعی نیز میتوان دید.افرادی که در مهمانی ها و حتی مجامع علمی معمولا سعی در تحقیر و خرد کردن دیگران دارند نیز شامل این بیماری میشوند. رییسی که از آزار زیر دستان خود لذت میبرد یا معلمی که سعی در کوچک و ناچیز بودن شاگردانش را دارد. این رفتارها در برخی افراد ثابت می ماند و رشد نمی کند ولی در برخی افراد رشد کرده و هر روز فرد خشونتی بیشتر را برای ارضاء شدن خود به کار میبندد. رفتار های سادیسمی در دو گونه ی مذکر و مونث متفاوت است. در انسان و موجودات مذکر سادیسم باعث میشود فرد از خود خشونت نشان دهد و طرف مقابل را مورد آزار قرار دهد. ولی در گونه ی مونث سادیسم که به آن مازوخیسم میگویند به شکلی دیگر خود را نشان میدهد. در گونه ی مونث فرد همواره خواهان آن است که مورد خشونت و آزار و اذیت قرار گیرد. این مساله در هنگام رابطه ی جنسی نیز به خوبی خود را نشان میدهد.البته هر تحقیر کردنی نشانه سادیسم نیست، بلکه همانگونه که در تعریف آمده هنگامی برای این اعمال ریشه ی سادیسمی در نظر گرفته میشود که فرد از انجام آن به آرامش برسد. پس در تمام موارد تحقیر کردن نشانه ی سادیسم نیست. چنین افرادی در روابط زناشویی، همسر خود را مورد ضرب و شتم و شکنجه قرار داده و احساس لذت می ‌کنند و همچنین زنان مازوخیستی در روابط زناشویی خواهان اذیت و آزار هستند تا به اوج لذت جنسی برسند. گونه های سادیسم (sadism):1.سادیسم ذهنی: حالتی است که شخص سادیست، بجای اینکه به دیگران آزار و اذیت وارد کند صحنه‌های اعمال سادیستیک را در ذهن خود، مجسم می‌کند و از آنها لذت می‌برد.2.سادیسم سمبولیک: یک حالت غیر عادی روانی است که مبتلایان آن کوشش می‌کنند با تحمیل حالات مخرب روانی (تمایل به توهین و تحقیر کردن و پایمال کردن شخصیت افراد) نسبت به آنها، برای خود یک حالت ارضاء و تشفی روانی ایجاد کنند.3.سادیسم بدنی: افراد مبتلا به سادیسم بدنی(واقعی)کسب لذت و شعف را در تحمیل آزار و اذیت بدنی و ایجاد دردهای جسمی برای دیگران می‌بینند و این اعمال را بعضی اوقات حتی تا مرحلة قتل و کشتار مرتکب می‌شوند. از گونه‌های اینگونه اختلالها، برده (اسلیو) و صاحب (مستر) است که یکسوی این رابطه، مازوخیست و سوی دیگر دارای تمایلات سادیستیک است.دوست محترم نوشته اید که شما چنین حسی دارید؛ اما قطعا فکر گناه، گناه نیست هرچند تقویت و تکرار آن، زمینه ساز گناه خواهد شد چون زیربنای هر رفتاری، اندیشه است. نوشته اید که فیلم و تصاویری در این زمینه دیده اید و این حس در شما بیشتر شده است. اگر تا کنون رفتارهای سادیستی از خود نشان نداده اید و فقط با دیدن این تصاویر چنین احساسی در خود دارید، این را بدانید که ممکن است زمینه های چنین اختلالی در شما وجود داشته باشد. بطور اجمال بدانید که نه باید به این افکار اهمیت دهید و نه می‌توانید به عنوان راهکاری برای رهایی از فشار جنسی مورد استفاده قرار دهید. هردوی اینها ممکن است شما را تا مرز آسیبهای جدی روانی پیش ببرد.مشکلی که شما دارید از نظر روانشناسی، اختلال نیست هرچند تداوم و شدت یافتن اون ممکنه شما رو به مرز اختلال پیش ببره. حقیقتش اینه که غالب افراد دارای خطورات و گاه افکار مختلف جنسی هستند و این مطلب هرگز به زندگی عادی روانی اونا لطمه‌ای وارد نمی‌کنه تا وقتی به تکرار زیاد نیفتاده یا اونقدر شدید نشده که ترس مبدل شدنش به رفتار پیش بیاد. پس بروز گاه گاهی این افکار، شما رو از آدمای عادی جدا نمی‌کنه؛ اما جای نگرانی نیست، شما با استفاده از مهارتهای کنترل ذهن، می‌تونید از شرّ این خطورات راحت بشید. هرچند همانطور که بیان شد، مقدار کم آن طبیعیه و جای نگرانی نداره. اجرای دقیق راهکارهای ذیل در عین سادگی، بسیار کاراست. پس فاصلۀ خودتان با موفقیت را کم کنید:1. بدانید که شما تنها فردى نیستید که از این گونه افکار مزاحم و تکرارى رنج مى برید. ممکن است شکل این افکار، متفاوت باشد اما در اصل وجود فراوان اینگونه افکار بین مردم، تردیدی نیست. جدای از آمارهای موجود، می توانید به تجربۀ ما اعتماد کنید.2. هرگاه ذهنتان بدون اختیار مشغول همان اوهام و افکار بیهوده شد، مشت خود را محکم روى زمینى بکوبید با گفتن ذکر «لا حول و لا قوة الا بالله العلى العظیم» از جاى خود بلند شده، تغییر حالت دهید تا بدینوسیله از آن فکر رهایى یابید.3. کش نازکى را دور مچ دست خود ببندید. هرگاه اینگونه افکار به سراغ شما آمد، با کشیدن کش و رها کردن آن روى دستتان و ایجاد درد مختصرى روى مچ خود، از آن فکر رهایى خواهید یافت.4. با خودتان عهد ببندید و برنامه ریزى کنید که زمان فکر کردن دربارۀ این موضوع، ساعت خاصى باشد (مثلاً 5/4 تا 5 بعدازظهر) و در طول روز هرگاه اوهام و افکار وارد ذهنتان شد، به خودتان بگویید زمان فکر کردن فلان ساعت مقرر است و در زمان مقرّر نیز مدتى رابه فکر کردن درباره آن موضوع اختصاص دهید و ذهنتان را به آن مشغول سازید تا این که در طول روز و به طور پراکنده، ذهنتان مشغول آن نباشد. ضمنا آن زمان اختصاصى را به تدریج در طى (مثلاً 30 روز) روزى یک دقیقه کم کنید تا به صفر برسد.5. هر روز به خود تلقین کنید که «من قادرم اینگونه افکار را کنار بگذارم»؛ زیرا تلقین یکى از راه هاى مبارزه با افکار مزاحم و منفى است.6. از ورود این افکار و مطالب به ذهنتان جلوگیری نکنید چون مقابله، آنها را قوی خواهد کرد. بلکه نسبت به آن‌ها بی‌توجهی کنید و به آن‌ها اهمیت ندهید. مطمئن باشید اگر تحمل کنید پس از چندى شما را رها خواند کرد.7. هرگاه افکار مزاحم به سراغ شما آمد خود را مشغول کار دیگرى کنید و با ایجاد حواس پرتى از آن افکار مزاحم دورى کنید.8. هرگاه این افکار به سراغتان آمد و متوجه شدید، وسط افکار به خود بگویید: «بس است دیگر» و بدین وسیله رشته افکار مزاحم را قطع کرده و به سراغ مطلبى دیگر خواهید رفت.9. سعی کنید همیشه از روحیه‌ای شاد و بانشاط برخوردار باشید. 10. گاهی که این افکار به ذهن شما فشار آورد با پوزخندی در صدد تحقیرآن فکر برآیید فراموش نکنید که این خود ما هستیم که میزان بزرگی یا کوچکی مشکل را تعیین می کنیم پس می توانیم از کوه کاه بسازیم یا از کاه کوه.11. با پایین آوردن توقعات، مقدمات تشکیل کانون گرم خانواده را فراهم نمایید.12. ذکر «لا اله الا الله»، «لاحول و لاقوه الا بالله» و ذکر صلوات، شما را در موقعیتهای پرفشار، یاری خواهد نمود.13. توکل به خدای مهربان و توسل به ائمۀ (علیهم السلام) را هرگز از یاد نبرید.14. بعد از یکماه، در مورد وضعیت خودتان به ما گزارش دهید.برادر محترم، تنها راهی که به موفقیت‌های مادی و معنوی می‌انجامد، در امتداد سرانگشتان هدایت دین و عقل است.چشم براه مکاتبات بعدی شما هستیم.