ایمان ابوطالب پدر گرامی حضرت علی علیه السلام / تاریخ وسیره / تاریخ اهل بیت علیهم السلام / امام علی(ع) / پدر و مادر امام علی(ع) /

تخمین زمان مطالعه: 11 دقیقه

آیا ابوطالب به پیامبر اسلام ایمان آورد؟ مذهب ایشان قبل از بعثت چه بوده است؟


پاسخ اجمالی این است که ایشان نیز به عنوان عموی پیامبر همچون پدر پیامبر و دیگر اجداد پیامبر یکتاپرست بوده و پیرو آیین جدشان ابراهیم بوده اند. اما در پاسخ تفصیلی قبل از هر چیز ابتدا به توضیحی در باره شخصیت ایشان می پردازیم: نام او عبدمناف بن عبدالمطلب بن هاشم معروف به کنیه ابوطالب، پدر امام علی(ع) و عموی حضرت رسول اکرم(ص) و از بزرگان مکه و طایفه بنی هاشم است. ابوطالب ۳۵ سال پیش از ولادت پیامبر اسلام(ص) به دنیا آمد. مادرش فاطمه دختر عمرو بن عائذ مخزومی است.او از همسر خود فاطمه بنت اسد چهار پسر داشت که به ترتیب سن عبارتند از: طالب، عقیل، جعفر و امام علی(ع) که به نقلی فاصله سنی هر یک ده سال بود. اما از میان پسران، در تاریخ از طالب اطلاعات زیادی موجود نیست، و جعفر هم در سال هشتم در جنگ موته شهید شد. برای او دو دختر نیز ذکر کرده اند به نامهای ام هانی (فاخِته) و جُمانَه. همه فرزندان ایشان از از فاطمه بنت اسد بوده است. وی پس از وفات پدرش عبدالمطلب، سرپرستی برادرزاده اش محمد(ص) را بر عهده گرفت و در ماجرای رسالت پیامبر(ص)، به شدت از او حمایت کرد. ابوطالب در مکه دو منصب رفادت (مهمانداری حاجیان) و سقایت (آب رسانی به حاجیان) را در مکه بر عهده داشت. شغل وی بازرگانی بود و عطر و گندم خرید و فروش می کرد. بنابر روایتی از امیر مؤمنان(ع) و آنچه مورخان درباره ابوطالب گفته اند: وی با وجود تهیدستی، عزیز و بزرگ قریش و دارای هیبت، وقار و حکمت بود. و درباره جود و سخاوت او گفته اند روزهایی که او اطعام می داد، کسی از قریش اطعام نمی کرد. وی اولین کسی بود که در عصر جاهلی، سوگند را در شهادت اولیای دم بنا نهاد و بعدها اسلام آن را امضا نمود. بنابر نقل حلبی او بنا بر شیوه پدرش، شراب را بر خود حرام کرده بود. ابوطالب، به سفارش پدرش، کفالت حضرت محمد(ص)، برادرزاده هشت ساله اش را بر عهده گرفت. ابن هشام نیز می نویسد: وی توجهی ویژه ای به پیامبر اکرم(ص) داشت و بیش از فرزندانش به او محبت و نیکی می ورزید. و بهترین غذا را برای وی فراهم می ساخت و بسترش را در کنار بستر خود قرار می داد و می کوشید همواره او را همراه خود داشته باشد. ابوطالب همیشه هنگام غذا خوردن به فرزندان خود می گفت: صبر کنید تا پسرم (محمد) بیاید. گزارش های تاریخی از حمایت های بی دریغ ابوطالب از رسول اکرم(ص) در برابر فشارها و تهدیدهای قریش نسبت پیامبر(ص) حکایت دارد. وی با آنکه در زمان بعثت رسول خدا(ص) ۷۵ سال داشت، با وی در انجام رسالتش همراه شد و در دیدارها و گفتگوهایش با سران قریش، رسما حمایت خویش را از او اعلام کرد. به گفته یعقوبی این حمایت تا آنجا بود که ابوطالب و همسرش بسان پدر و مادر محمد(ص) گردیدند. پیامبراکرم(ص) در روز وفات ابوطالب فرمود: تا زمانی که ابوطالب زنده بود قریش از من واهمه داشت. شیخ مفید روایت می کند هنگام درگذشت ابوطالب، جبرئیل بر پیامبر(ص) نازل گردید و به ایشان گفت: از مکه خارج شو که یاوری در این شهر نداری. پیامبر اکرم(ص) روز وفات وی در حالی که به شدت محزون بود و می گریست، به امیر مؤمنان دستور غسل و کفن او را داد و برای وی طلب رحمت کرد و هنگامی که به محل دفن وی رسید، فرمود: آن گونه برای تو طلب آمرزش و شفاعت می کنم که جن و انس دچار شگفتی شوند. پیکر وی را در مکه، کنار قبر پدرش عبدالمطلب و درقبرستان حُجون به خاک سپردند. پیامبر اکرم(ص) آن سال را «عام الحزن» نامید. با توجه به شرح حالی که از ایشان نقل شد حال به بررسی ایمان حضرت ابوطالب می پردازیم. طرز تفکر و عقیده هر شخص را از سه راه زیر می توان بدست آورد: 1- بررسی آثار علمی و ادبی که از او به یادگار مانده است. 2- طرز رفتار و کردار او در میان جامعه. 3- عقیده دوستان و نزدیکان بی غرض او در حق وی. بر این اساس ما می توانیم عقیده و ایمان ابوطالب را از سه راه یاد شده،اثبات کنیم: 1- اشعار و سروده های وی کاملاً گواهی بر ایمان و اخلاص او می دهد. 2- خدمات ذی قیمت او در ده سال آخر عمر خود، گواه محکمی بر ایمان فوق العاده او است. 3- عقیده نزدیکان بی غرض وی نیز این است که او یک فرد مسلمان و با ایمان بوده است و هرگز کسی از دوستان و اقوام او در حق وی جز تصدیق اخلاص و ایمان او چیز دیگری نگفته است. اینک موضوع را از سه طریق فوق مورد بررسی قرار می دهیم: اما راه اول ذخائر علمی و ادبی ابوطالب است. ما از میان قصائد طولانی وی قطعاتی چند انتخاب نموده و برای روشن شدن مطلب ترجمه آنها را نیز می نگاریم. لیعلم خیار الناس ان محمدا،ً نبی کموسی والمسیح بن مریم، اتانا بهدی مثل ما اتیابه، فکل بامر الله یهدی و یعصم ترجمه: اشخاص شریف و فهمیده بدانند که، محمد(ص) بسان موسی و مسیح پیامبر است. همان نور آسمانی را که آن دو نفر در اختیار داشتند، او نیز دارد. و تمام پیامبران به فرمان خداوند، مردم را راهنمائی و از گناه باز می دارند. یا در شعر دیگری می فرماید: تمنیتم ان تقتلوه و انما، امانیکم هذی کاحلام نائم، نبی اتاء الوحی من عند ربه، و من قال لا یقرع بهاسن نادم ترجمه: سران قریش! تصور کرده اید که می توانید بر او دست بیابید در صورتیکه، آرزوئی را که در سر می پرورانید؛ کمتر از خوابهای آشفته نیست! او پیامبر است، وحی از ناحیه خدا بر او نازل می گردد و کسی که بگوید؛ نه، انگشت پشیمانی به دندان خواهد گرفت. در شعر بعدی می گوید: الم تعلموا انا وجداا محمدا، رسولا کموسی خط فی اول الکتب، وان علیه فی العباد محبة، ولا حیف فیمن خصه الله بالحب ترجمه: قریش! آیا نمی دانید که ما او (محمد) را مانند موسی پیامبر میدانیم و نام و نشان او در کتابهای آسمانی قید گردیده است، و بندگان خدا محبت مخصوصی بوی دارند، و نباید درباره کسی که خدا محبت او را در دلهای به ودیعت گذارده تاسف خورد. همچنین در شعر بعدی می گوید: والله لن یصلوا الیک بجمعهم، حتی اوسد فی التراب دفینا، فاصدع بامرک ما علیک غضاضة، وابشر بذاک و قرمنک عیونا، و دعوتنی و علمک انک ناصحی، ولقد دعوت و کنت ثم امینا، و لقد علمت ان دین محمد(ع)، من خیر ادیان البریة دینا ترجمه: ای برادر زاده ام! هرگز قریش به تو دست نخواهند یافت و تا آن روزی که لحد را بستر کنم، و در میان خاک بخوابم؛ دست از یاری تو بر نخواهم داشت به آنچه مأموری آشکار کن، از هیچ چیز مترس، و بشارت ده، و چشمانی را روشن ساز، مرا به آئین خود خواندی و می دانم تو پند ده من هستی، و در دعوت خود امین و درستکاری، حقا که کیش «محمد» از بهترین آئینها است. در شعر دیگری می گوید: او تومنوا بکتاب منزل عجب علی نبی کموسی او کذی النون ترجمه: یا اینکه ایمان به قرآن سرا پا عجب و شگفتی بیاورید که بر پیامبری مانند موسی و یونس نازل گردیده است. با توجه به این قطعات می بینیم که هر یک از این قطعات، قسمت کوچکی از قصائد مفصل و سراپا ادب و نغز ابوطالب است که ما بعنوان گواه، بر جسته های آنها را، که صریحاً ایمان او را به کیش برادر زاده اش می رساند انتخاب نمودیم. و از قصیده لامیه ابوطالب که معروف اهل تاریخ و ادب است، تنها ابن هشام در سیره خود نود و چهار بیت از آنرا نقل نموده است و این قصیده از نظر فصاحت و بلاغت کمتر از معلقات سبع نیست. خلاصه سخن: هر یک از این اشعار در اثبات ایمان و اخلاص گوینده آنها کافی است و اگر گوینده این ابیات یک فرد خارج از محیط اغراض و تعصبات بود همگی بالاتفاق به ایمان و اسلام سراینده آن حکم می کردیم ولی از آنجا که سازنده آنها « ابوطالب » است، و دستگاههای تبلیغاتی سازمانهای سیاسی اموی و عباسی همواره بر ضد آل ابی طالب کار می کرد، از این نظر گروهی نخواسته اند یک چنین فضیلت و مزیتی را برای ابوطالب اثبات کنند. وانگهی وی پدر علی(ع) است و همیشه چرخهای سیاست پس از مرگ پیامبر(ص) بر ضد او گردش می کرد و اسلام و ایمان پدر وی فضیلت بارزی نسبت به او حساب می شود و کفر و شرک پدران خلفائ دیگر، مقتضی نسبت به خلفاء بحساب می آمد برای اینکه تمام خلفا در یک صف قرار گیرند و هیچکدام را بر دیگری مزیتی نباشد. علیرغم تمام این سروده ها و گفتارها و کردارهای صادقانه؛ گروهی به تکفیر وی بر خاسته حتی به آن اکتفا نکرده و ادعا کرده اند که آیاتی درباره ابوطالب که حاکی از کفر او است نازل شده است! اما راه سوم روایات وارده در مورد ایشاناست و خوب است ایمان و اخلاص ابوطالب را از نزدیکان بی غرض او بپرسیم زیرا، «اهل خانه بهتر می دانند که در خانه چیست». وقتی علی(ع) خبر مرگ ابوطالب را به پیامبر داد؛ ایشان سخت گریست و به علی(ع) دستور غسل و کفن و دفن صادر نمود؛ و از خدا برای او طلب مغفرت نمود. در محضر امام سجاد(ع) سخن از ایمان ابوطالب به میان آمد. ایشان فرمود: در شگفتم که چرا مردم در اخلاص او تردید دارند در صورتیکه، هیچ زن مسلمانی نبایست بعد از اسلام آوردن در حباله شوهر خود کافر بماند، و فاطمه بنت اسد، از سابقات در اسلام است و از آن زنانی است که خیلی جلوتر به پیامبر(ص) ایمان آورد و همین زن مسلمان در نکاح ابوطالب بود که وی رخ در نقاب خاک کشید. امام باقر(ع) می فرماید: ایمان«ابوطالب» بر ایمان بسیاری از مردم ترجیح دارد و امیر مومنان دستور می داد از طرف وی حج بجا آورند. امام صادق(ع) فرمود: حضرت ابوطالب بسان اصحاب کهف است،در دل ایمان داشتند، و تظاهر بشرک می نمودند.از این جهت دو بار مأجور خواهند بود. علماء امامیه به پیروی از اهل بیت همگی اتفاق دارند که ابوطالب یکی از افراد بر جسته اسلام بوده و روزی که جان از بدنش خارج گردید، دلی مالا مال از ایمان و اخلاص به اسلام و مسلمانان داشت و در این باره کتابها و رساله های زیادی نوشته اند. حال سوال این است که چرا ایشان قبل از اسلام و همچنین بعد از بعثت پیامبر، ایمان خود را ابراز نمی کرد؟ پاسخ این است که جناب ابوطالب در مکه نفوذ زیادی داشت. او به امر پیامبر اکرم(ص) ایمان خودش را آشکار نمی کرد. برای همین این که می گویند ابوطالب مشرک از دنیا رفت، سخن باطلی است. ابوطالب اصلا مشرک نبوده است که با شرک از دنیا برود. اگر اختلاف نظری هم هست، در این مورد است که آیا ابوطالب، نبوت پیامبر اکرم(ص) را قبول کرد یا خیر؟ که آن هم با توجه به سخنانی که از ایشان باقی مانده و حمایت هایی که از پیامبر داشته است امری مسلم بوده است. همچنین این که ابوطالب و پدرانش بت پرست نبوده اند، امر مسلّمی است. آن ها پیرو دین جدشان، اسماعیل(ع) بودند. اما علت این که ابوطالب ایمانش به پیامبر(ص) را علنی نکرد، این بود که در آن موقع، پیامبر اسلام(ص) نیرویی غیر از قبیله خود، بنی هاشم نداشت و رئیس آن قبیله هم ابوطالب بود؛ حال اگر او ایمان خود را علنی می کرد، از ریاست برکنار می شد و این مسؤولیت به دست ابولهب می افتاد، و در این صورت، توسط خود بنی هاشم، پیامبر(ص) را می کشتند. ابوطالب با عدم ابراز ایمانش توانست مدافع سرسخت پیامبر اسلام(ص) باشد. نمونه ای از حمایت های او از ساحت پیامبر بزرگوار را نقل می کنیم: در آن زمان در خانه خدا،هم بت پرستان قربانی می کردند و هم مسلمانان. گوشت های قربانی را می بردند، اما شکمبه های آن را باقی می گذاشتند. روزی پیامبر اکرم(ص) در خانه خدا مشغول نماز بود و ابوجهل هم به همراه عده ای آن جا نشسته بود. ابوجهل به شکمبه گوسفندی اشاره کرد و گفت: هر کس آن را روی سر حضرت محمد(ص) خالی کند، من به او مالی خواهم بخشید. فردی قبول کرد که این اقدام را انجام دهد. در این موقع، جناب ابوطالب سر رسید و صحنه را دید.  شمشیرش را درآورده و آن ها را تهدید کرد که کسی حق ندارد از این جا برود. سپس به شخصی که شکمبه به روی پیامبر(ص) ریخته بود، گفت: آن شکمبه را بیاور و به سِبیل تمام این ها بمال! کسی از جایش تکان نخورد و او هم این کار را انجام داد. سپس ابوطالب گفت: از این به بعد، اگر بخواهید عملی را علیه محمد انجام دهید، با شمشیر من و بنی هاشم روبه رو خواهد شد. بنابراین تا موقعی که ابوطالب زنده بود، مشرکان نمی توانستند اقدامی علیه پیامبر(ص) انجام دهند. برای همین این که شنیدیم پیامبر(ص) در مکه مورد اذیت و آزار قرار می گرفت، مربوط به بعد از وفات جناب ابوطالب است. ۱)تاریخ طبری، ج۲، صص۱۱۱-۲ ۲)تاریخ یعقوبی،ج۲، ص۱۱۱ ۳)الخصال شیخ صدوق، ص۴۳ ۴)الطبقات الکبری ابن سعد، ج۱، ص ۱۲۱ ۵)عمده الطالب ابن عنبه، ص ۲۰ ۶)سیره ابن هشام، ج۱، ص۱۱۶ ۷)ایمان ابی طالب شیخ مفید، ص۲۴ 8) فروغ ابدیت سبحانی، ص۳۹۷   .

پایگاه اطلاع رسانی حوزه

مرجع:

ایجاد شده در 1401/04/17



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image