تخمین زمان مطالعه: 8 دقیقه

آيا اينكه، مي گويند امريكا خود شاه را از ايران بيرون كرد چون احتياج به او نداشت صحت دارد؟


انقلاب، كلان ترين و نادرترين پديده سياسي است، لذا ابعاد و زواياي متفاوت و كلاني نيز خواهد داشت. انقلاب اسلامي ايران نيز از اين قاعده استثناء نمي شود و فريضه ها و نظريه هايي در زمينه وقوع انقلاب ها وجود دارد كه برخي عمومي هستند و برخي هم مخصوص به انقلاب خاصي مي شود. در مورد انقلاب اسلامي چند فرضيه و نظريه وجود دارد[1] كه عبارتند از: 1) فرضيه توطئه; 2) نظريه اقتصادي; 3) نظريه مذهب; 4) مدرنيزه كردن عامل انقلاب و... كه سؤال مذكور فرضيه اول را طرح كرده (توطئه) اين فرضيه غالباً از سوي خاندان سلطنتي، سلطنت طلبها و سرمايه داران مطرح شده كه مي گويند انقلاب يك حادثه طراحي شده از سوي غربي ها بوده (بويژه انگليس و آمريكا) و در برخي موارد پاي شوروي را به ميان مي كشند علت توطئه را ملي شدن نفت و عدم تمديد قرارداد كنسرسيوم با انگليس و پيشرفت ايران و صنعتي شدن آن در اثر بحران نفتي و بالا رفتن قيمت نفت كه منجر به افزايش ذخاير ارزي گريده و آمريكا مي خواسته با وقوع انقلاب جلوي اين ترقي را بگيرد و عده اي مي گويند اسرائيل توطئه كرده تا انقلاب پيروز شود و ارتش ايران از اقتدار و تجهيزات تهي گردد چون جنگ را نيز قبلا طراحي كرده بودند و عراق و ايران را با هم ساقط مي كردند و تهديدي براي اسرائيل باقي نمي ماند. توده اي ها مي گويند آمريكا ديد كه سوسياليسم مي خواهد در ايران پيروز شود لذا تصميم گرفت انقلاب دلخواه خود و ضد سوسياليسم را پديد بياورد و... اما همه اينها حرف بدون دليل هستند و حتي يك سندي كه بتوان به آن اعتماد كرد هيچكدام از اين مدعيان ارائه نمي دهند اگر امريكا مي خواست جلوي ژاپن شدن ايران را بگيرد بايد اول كره جنوبي را كنترل مي كرد كه خيلي پيشرفت داشتند مالزي و اندونزي را ساقط مي كرد كه توسعه پيدا كرده بودند و از سوي ديگر كسي در آمريكا بر اين عقيده نبود كه ايران بزودي ژاپن مي شود بلكه قضيه برعكس بود آمريكايي ها عقيده داشتند كه طرح هاي ايران بلندپروازانه است كه در اثر شوك نفتي برنامه ريزي شده و در كوتاه مدت متوقف خواهند شد. اما اين تفكر كه تمام گرفتاري ها را به خارج بدهيم و مثل معروف كه «كار، كار انگليسي هاست» اين مرضي است كه در دو قرن اخير دامن كشور گرفته و همه چيز را از عينك توطئه تماشا مي كنند حتي در انقلاب مشروطه كه بيشتر از ده هزار نفر از اهالي تهران در سفارت انگليس مبت نشسته بودند حكومت وقت آنها را خائن خواند كه از ناحيه انگليس اجير شده اند.[2] با توجه به مقدمه فوق براي روشن شدن بي اساسي اين ادعا مطالبي را بطور مختصر بيان مي كنيم: هيچ عاقلي بر سرشاخه نشسته و ته شاخه را قطع نمي كند و هيچ سياستمداري بدون محاسبه عمل سياسي نمي كند. تمام افراد سياسي دنبال كوچكترين جا پا براي نفوذ هستند و عقل سليم حكم مي كند اگر شما از جائي درآمد كمتري عايدتان مي شود بهتر است كه از چيزي بدستتان نيايد اين در بين افراد معمولي قابل لمس است تا چه رسد به قدرتي مثل آمريكا كه منافع سرشاري از ايران داشته باشد و بخواهد از دست بدهد و حكومت تحت سيطره خود را رها كند و ژاندارم منطقه را بردارد و بجاي او كسي را بنشاند كه يا هيچ شناختي ندارد به تعبيري و يا دشمن بودن آن كاملا واضح است آمريكا حكومت دست نشانده را نمي توانسته به ايران بياورد و پيروزي هر كسي در ايران منطقه را براي آمريكا و يا غربي ها ناامن مي كرد و براي ملت هاي منطقه و حتي جهان جرأت مبارزه مي داد و اين قطعاً به نفع هيچ يك از قدرتهاي بزرگ نبود و از سوي ديگر خاندان پهلوي صداقت و فرمانبري خود را به آمريكا ثابت كرده بودند و در عرصه هاي مختلف براي آمريكا خوش رقصي هائي داشتند وقتي شاه مجري انقلاب سفيد بود وقتي شاه كاپيتالاسيون را پذيرفته وقتي شاه به آمريكا حق توحش (وحشي بودن ملت ايران) را مي پردازد وقتي شاه آمريكا را وطن خود مي داند وقتي شاه قبل از همه اسرائيل را بصورت دو فاكتو به رسميت مي شناسد و از طرف ديگر وقتي آمريكا براي تقويت و حفظ شاه كودتاي 28 مرداد 1332 راه اندازي مي كند وقتي قيامهاي تهران، تبريز، قم و... سركوب مي كند تا رژيم پهلوي در امان باشد و وقتي آمريكا كودتاي نوژه را راه اندازي مي كند وقتي لانه جاسوسي (سفارت آمريكا) بعد از پيروزي انقلاب شكوهمند اسلامي براي براندازي نظام تلاش مي كند و وقتي آمريكا اين همه امكانات را در اختيار كساني قرار مي دهد تا نظام اسلامي را سرنگون نمايند كه حتي 101 حرف شنوي شاه را از آمريكا ندارند توجيهي نداريم اين سؤال را حتي از ذهن خود بگذرانيم كه آمريكا شاه را برداشته و ملت ايران كاري نكردند. آمريكا امام را از اول مبارزه (1342) شناخته بود و خوب مي دانست كه اين رهبر اهل سازش با هيچ ظالمي نيست آيا دست زدن به اين كار عقلائي بود كه كسي را جايگزين شاه كند كه دقيقاً نقطه مقابل اهداف و منافع ملي آمريكا قرار دارد؟ شايد اين سؤال به ذهن برسد كه آمريكا فقط در سرنگوني شاه تلاشي داشت و فرد جايگزين امام نبود و اين كار اتفاقي بوده است. براي پاسخ به اين پرسش يك بيان مختصري از احزاب و يا گروههاي غير دولتي زمان شاه ارائه مي دهيم: فعالان سياسي آن زمان عبارت بودند از: اسلام گرايان، ملي گرايان و توده اي ها. گروه اول كه تقريباً معلوم الحال هستند و شاخه هاي چون هيئت مؤتلفه، گروه شهيد نواب و غيره دارد كه هيچ سر سازشي با شاه و آمريكا و... ندارند پس آمريكا از اينطور افراد حمايتي ندارد. ملي گرايان هم چند دسته بودند كه بعداً انشعاباتي داشتند كه نهضت آزادي و مجاهدين خلق از آن جمله هستند اين گروه در بين طبقه متوسط مردم بازاريان و روحانيون جايگاهي نداشتند و فقط در جمع روشنفكري و دانشگاهها فعاليت هايي داشتند و عدم رسيدن به پيروزي آنها معلوم بود و تنها راه پيروزي ائتلاف با نيروهاي مذهبي بود كه در اينصورت باز به درد آمريكا نمي خورد و گروه ديگر توده بود كه با توجه به بلوك بندي هاي جهاني و رو در رو بودن شرق و غرب هيچ وقت آمريكا از توده حمايت نمي كرد بلكه توده را تا جائي كه امكان داشت سركوب مي كرد پس فعالان سياسي با اين وضعيت و شاه وفادار با آن مطلوبيت به هر عاقلي دستور مي دهد كه شاه را حمايت كند و هيچ اقدامي عليه امنيت ملي خودش نكند لذا آمريكا جايگزيني بهتر از شاه نداشت تا خودش شاه را بردارد و اينها قضايائي هستند كه شايد زياد ملموس نباشد اما اگر بر تاريخ انقلاب مرور كنيم و تعداد شهداء و جانبازان و ايثارگري هاي مردم ايران را در طي اين دوران بررسي كنيم خواهيم يافت كه اين حرف درست نيست و جفا به مردم است كه با اين همه تلاش و ايثار آنها را بي نقش بدانيم و بايد ميدان ژاله ها و 29 بهمن تبريز و قيام قم را از ياد برده باشيم كه اين حرف را بزنيم و الا هيچوقت فراموش نخواهيم كرد كه در جلوي دانشگاه تهران نظاميان شاه با طراحي فرماندهان آمريكا و اسرائيلي چه خونهايي ريختند هيچ وقت فراموش نخواهيم كرد كه ساواك با كمك سيا و موساد چه كارهايي در زندانها انجام داد و با شكنجه هاي بسيار وحشتناك مثل آيت الله غفاري ها را شهيد كرد و از ياد نمي بريم كه شاه تمامي مراكز مذهبي را با ترفندي تعطيل كرد و علماء را تبعيد و ممنوع المنبر نمود حتي اجازه سخنراني هاي ساده و مراسم مذهبي بدست دولت و شاه بود پس مردم اگر بي نقش بوده اند چرا شاه اعلام نمي كرد مردم آمريكا مي خواهد مرا براندازد؟ و چرا آمريكا مثل كودتاي 29 مرداد و سرنگوني دكتر مصدق شاه را بي سر و صدا سرنگون نكرد؟ بعد از 22 سال از انقلاب آمريكا هنوز دشمني اش تمام نشده پس آمريكا شاه را بيرون نكرد. بلكه همت والاي ملت ايران و رهبري پيامبرگونه امام(رحمه الله) و خون شهداء و جانبازان و آزادگان اين انقلاب را به ثمر رسانده است بلي البته نبايد فراموش كرد كه شايد دكترين حقوق بيشتر كارتر فضاي سياسي ايران را باز كرد و يا شوك نفتي از نظر اقتصادي توقعات مردم را بالا برد و در سال 1375 شاه عاجز از تأمين و برآوردن اين توقعات گشت لذا مردم نارضايتي بيشتري را ابراز كردند اما اينها عوامل جانبي و تسريع يا كند كننده هستند چون اگر اينها عامل صرف پيروزي انقلاب و طغيان مردم باشند الان كه فضاي سياسي ايران خيلي بازتر از سال 56 است و وضع اقتصادي و تورم خيلي بيشتر از آن زمان بر مردم سنگيني مي كند ولي مردم در صحنه هاي مختلف نشان مي دهند كه پاي بند نظام هستند و علاقه دارند و با عشق از انقلاب خود دفاع مي نمايند. و با توجه به آثار و شعارهاي انقلاب اين نظام يك نظام اسلامي و انقلاب يك انقلاب اسلامي بوده و مردم بر اين اساس قيام كردند و رهبري اسلامي و قوانين اسلامي را پذيرفتند و شاه سلطنت و ديكتاتوري را براي هميشه به زباله دان تاريخ سپردند.--------------------------------------------------------------------------------[1]. مجموعه مقالات، رهيافت هاي نظري بر انقلاب اسلامي، تدوين عبدالواهاب فراتي، نشر معارف، 1379، و جمعي از نويسندگان انقلاب اسلامي، چرايي و چگونگي رخداد آن، نشر معارف 1378 و محمدي، منوچهر، تحليلي بر انقلاب اسلامي، تهران، انتشارات امير كبير، 1377، مراجعه نمائيد. [2]. زيبا كلام، صادق، مقدمه اي بر انقلاب اسلامي، تهران: انتشارات روزنه، چاپ دوم، 1375، چكيده مطالب (از صفحه 23 تا صفحه 32). .

راسخون

مرجع:

ایجاد شده در سه روز پیش



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image