تخمین زمان مطالعه: 3 دقیقه
تعریف استثناء و اقسام آناستثناء عبارت است از اخراج اسم مابعد ادات استثناء، از حکم اسم ماقبل آنها به سبب یکی از ادات استثناء.[1]یعنی آنچه بعد از ادات استثناء میآید، مشمول حکمی نخواهد بود که قبل از این ادات بدان اشاره شده است.ادات استثناء عبارتاند از: «الّا، غیر، سوى، خلا، عدا، حاشا، لاسیّما، بید، لیس، لا یکون».[2]استثناء به اعتباری بر دو قسم است: 1. استثنای مفرغ؛ آن استثنایى است که «مُستثنى منه» در کلام ذکر نشده باشد. مانند: «ما جائنی اِلّا احدٌ». 2. استثنای تام؛ آن است که «مستثنی منه» در کلام ذکر شده باشد. مانند: «جائنی القوم اِلّا زیداً.»در استثناء تام، اگر مستثنی از جنس مستثنی منه و داخل در دلالت منطوقی آن باشد، آنرا استثنای متصل گویند. مانند «زید» در مثال «جائنی القوم الّا زیداً»، که زید از جنس قوم و داخل در دلالت منطوقی قوم است.و اگر مستثنى از جنس مستثنى منه و داخل در دلالت منطوقی آن نباشد، آنرا استثنای منقطع یا منفصل گویند. مانند «فرس» در مثال «جائنی القوم الّا فرساً». که «فرس» از جنس قوم نبوده و داخل دردلالت منطوقی قوم نیست.استثنای تام چه متصل چه منفصل یا در کلام موجب(مثبت) میباشد یا در کلام غیر موجب(منفی)،[3] ولی استثنای مفرغ، غالباً در کلام غیر موجب میآید.[4]اعراب مستثنیاعراب مستثنای مفرغ، به حسب عوامل میباشد؛ یعنی اگر عامل ماقبلش مرفوع طلب بود، مستثنی، مرفوع میشود و اگر عامل ماقبلش منصوب طلب بود مستثنی منصوب و اگر عامل ماقبلش مجرور طلب بود مستثنی مجرور خواهد شد. مانند: «ما قام اِلّا هندٌ».[5] یا مانند: «ما رایتُ اِلّا زیداً». یا مانند: «ما مررتُ اِلّا بزیدٍ».اما مستثنای تام اگر در کلام موجب(مثبت) باشد مطلقاً منصوب میشود، چه در مستثنای متصل چه در منقطع؛ مانند: «جائنی القوم الا زیداً» و «جائنی القوم الا فرساً».اگر مستثنای تام در کلام غیر موجب(منفی) واقع شود، اگر مستثنی متصل باشد در او دو وجه جایز است؛ نصب و تابعیت از مستثنى منه(رفع)، اما تبعیت کردن بهتر است. مانند «ما فَعَلُوهُ اِلَّا قَلِیلٌ» که رفع مستثنى (قلیل) بنابر تابعیت مستثنى از مستثنى منه است و از قسم «بدل بعض از کل» مىباشد، هرچند نصب آن نیز جایز است.و اگر مستثنی منقطع باشد حجازیون آنرا واجب النصب و تمیمیون علاوه بر نصب، اتباع از لفظ(رفع) را نیز اجازه دادهاند مانند: ما جائنی القوم الا فرساً، او فرسٌ.[6]اما آیه «وَ قُلْنَ حاشَ لِلَّهِ ما هذا بَشَراً اِنْ هذا اِلاَّ مَلَکٌ کَریمٌ»:[7]لفظ «ما» در اینجا نافیه و مشبهه به لیس بوده و همانند لیس، رفع به اسم و نصب به خبر میدهد. بنابراین «هذا» اسم اشاره و محلاً مرفوع است به عنوان اسم ما و «بشراً» منصوب شده به عنوان خبر ما. «اِن» نافیه و «هذا» مبتدا، «اِلّا» حصریه و از ادات حصر، «ملک»، خبر برای هذا و محصور فیه، و «کریم»، صفت برای «مَلَک» است.[8]گفتنی است «الّا» همیشه از ادات استثناء نیست تا مابعدش همیشه به عنوان مستثنی منه باشد، بلکه «اِلّا» اقسام متعدد دارد که برخی از آنها عبارتاند از: 1. استثنائیه،[9] 2. وصفیه،[10] 3. عاطفه،[11] 4. زائده،[12]5. حصریه و...،[13] بنابراین«اِلّا» در عبارت « اِنْ هذا اِلاَّ مَلَکٌ کَریمٌ» از ادات حصر محسوب شده نه استثناء، از این رو جای بحث از تطبیق مصداق استثناء و اعراب آن نیز نخواهد بود، ولی اگر آن را از ادات استثناء و برای استثناء قرار میدادیم نیز اشکالی متوجه نمیشد. زیرا استثناء در اینجا مفرغ بوده و «ملکٌ» نیز به عنوان مستثنی و خبر برای «هذا» که مبتداست بوده در نتیجه باید مرفوع میشد که شد. .
اسلام کوئست
تماس با ما
آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود
09111169156
info@parsaqa.com
حامیان
همكاران ما
کلیه حقوق این سامانه متعلق به عموم محققین عالم تشیع است.