تخمین زمان مطالعه: 112 دقیقه
مقدمه سـخن از براندازی
نرم سخنی تازه هست و نیست ! از روزگاران دور، هرگاه قدرتی قصد داشت حکومتی را
براندازد، چنانچه توان نظامی این کار را نداشت و یا هزینه آن را سنگین مـی دیـد،
سـعـی مـی کـرد تـا بـا روش هـای مـخـتـلفـی غیر از حمله نظامی به هدف خویش نـائل
آیـد. گـاه از روش هـای امـنـیـتـی ، و گـاه از روش هـای فـرهـنـگـی و تـبلیغی در
عین حـال ، امـروزه بـه دلیـل پـیـشـرفـت هـای شـگـرف بـشـری در دانـش هـای مختلف و
پیدایش نـسـل جـدیـدی از رسـانه ها و نیز گسترش جوامع آزاد و مردم سالار، همچنین
افزایش قدرت دولت هـا در مـقـابـله بـا تـهـدیـدات نـظـامـی و امـنـیـتـی ، رویکرد
حکومت های استکباری به براندازی نرم بیش از سابق شده است . استفاده از شیوه های نو
در این خصوص نیز کار را چـنـان جـلوه مـی دهـد که گویی براندازی نرم ، روشی نو برای
ساقط ساختن حکومت های مخالف قدرت های استکباری است . در اهـمـیـت ایـن مطلب ، همین قدر باید گفت که امروزه خواسته مهم و راهبردی دشمنان
انقلاب اسـلامـی ، تـحقق این نوع از براندازی در میهن عزیز ماست . براندازی نرم
مانند موریانه هوشیارانه عمل می کند، عجله نشان نمی دهد و از درون می پوکاند. ملت
ما که برای موفقیت انـقـلاب اسـلامـی فداکاری های بسیار کرده است ، نمی تواند نظاره
گر فعالیت دشمنان دیـن در تـخریب ارزش هایی باشد که برای اعتلای آنها صدها هزار
شهید و جانباز تقدیم کرده است . سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به عنوان نهادی که
وظیفه اصلی اش پاسداری از این انقلاب الهی است وظیفه شرعی و قانونی دارد تا با این
پدیده مخرب برخورد کند و مـی دانـیم که شرط اول قدم این است که چنین پدیده ای را
بشناسیم و بعد راه های مقابله بـا آن را دریـابـیـم . تـعـریـف مـفـاهـیـم ،
تـاریـخـچـه ، راهـکـارهـای بـرانـدازی نـرم ، مـراحـل ، ضـرورتها و خصوصیات
براندازی نرم و چگونگی مقابله با آن مباحثی است که با تاءکید در خصوص حرکات دشمن ضد
ایران اسلامی ، در این مقاله مطرح می شوند. تعریف مفاهیم جنگ نرم اصطلاح جنگ نرم Soft Warfare که در مقابل جنگ سخت Hard Warfare مورد استفاده واقع می شود یکی از مفاهیم
متداول در مکاتبات و مذاکرات استراتژیست ها، نظریه پردازان و کارشناسان علوم
اجتماعی-سیاسی است. اما با وجود آنکه از این واژه در سطح گسترده و مقیاس وسیعی بهره
برداری می شود، اتفاق نظری پیرامون آن وجود ندارد تا حدی که تلقی افراد، گروهها و
دولت های مختلف از مفهوم جنگ روانی بسیار متفاوت است. ارتش آمریکا در
مارس1955 در آیین نامه رزمی خود تعریف ویژه ای از جنگ نرم در عرصه بین المللی ارائه
کرد. جنگ نرم در آیین نامه یاد شده این گونه تعریف شده است: استفاده دقیق و طراحی
شده از تبلیغات و دیگر اعمالی است که منظور اصلی آن تاثیر گذاری بر عقاید، احساسات،
تمایلات و رفتار دشمن، (گروه بی طرف و یا گروه دوست) است به نحوی که پشتیبانی برای
برآوردن مقاصد و اهداف ملی باشد. به اعتقاد ویلیام داوتی جنگ نرم عبارت است از
مجموع اقداماتی که از طرف یک کشور به منظور اثر گذاری و نفوذ بر عقاید و رفتار
دولتها و ملتهای دیگر در جهت مطلوب و با ابزارهایی غیر از ابزار نظامی سیاسی و
اقتصادی انجام می شود. اما به طور کلی می توان گفت جنگ نرم عبارت است از طراحی و
بهره گیری هدفمند از تبلیغات و سایر اقدامات که هدف اصلی طراحانآن تاثیر گذاری و
نفوذ در باورها، اعتقادات، عواطف و احساسات، تمایلات و رفتار ملتها و دولتهای
متخاصم، بی طرف و همپیمان به منظور دستیابی به اهداف ایدئولوژیک و ملی می باشد.
عملیات روانی دارای
دو بعد می باشد: اول، ماهیت و منطق درونی که عبارت است از تلاش برای تاثیرگذاری بر
افکار، احساسات تمایلات و نهایتا رفتار با استفاده از ارتباط اقناعی. دوم: منظور و
کاربرد این تاثیر گذاری و تغییر رفتار با توجه به هر دسته از مخاطبان می باشد. با
عنایت به تعاریف فوق، معروفترین تعریف را به جوزف نای، پژوهشگر برجسته آمریکایی در
حوزه «قدرت نرم» نسبت می دهند.وی
در سال 1990 میلادی در مجله «سیاست خارجی» شماره 80 ، قدرت نرم را «توانایی شکل دهی
ترجیحات دیگران» تعریف کرد. تعریفی که قبل از وی پروفسور حمید مولانا در سال
1986 در کتاب «اطلاعات و ارتباطات جهانی؛ مرزهای نو در روابط بین الملل» به
آن اشاره کرده بود. با این وجود مهمترین کتاب در حوزه جنگ نرم را جوزف نای
در سال 2004، تحت عنوان «قدرت نرم؛ ابزاری برای موفقیت در سیاست
جهانی» منتشر نمود. براندازی: بـراندازی (subversion)
در اصل یک اصطلاح نظامی است که در فرهنگ واژه های نظامی ، چنین تعریف شده است :
کـلیـه اعـمـال و فـعـالیت های غیر قانونی که بر ضد مصالح یک کشور انجام می شود و
هدف نهایی از آن واژگون کردن حکومت وقت می باشد. به عبارت دیگر، عملیاتی است که بـه
مـنـظـور کـاهـش مـی شـود تـا بـه تـدریـج یک رژیم برای سرنگون شدن آماده شود.
براندازی یکی از شاخه های جنگ های نامنظم است . تـعـریـف اصطلاحی دیگری از براندازی
عبارت است از تغییر سیستم سیاسی یک کشور و یـا ایـجـاد تـغـیـیـر و تـحول اساسی در
ارزش های اساسی یک نظام . این تغییر گاهی از طـریـق رفـتـارهـای خـشـونـت آمـیـز
مـثـل کـودتـا، تـرور، تـحـمـیـل جـنـگ و ... صورت می گیرد و گاهی از طریق مسالمت
آمیز و با اجرای برنامه ای حـسـاب شـده و دراز مـدت بـرای نـفـوذ در ارکـان
سـیـاسـی یـک نـظـام قـابـل اجـراسـت . نـتـیـجـه هـر دو اقـدام منجر به تغییر
سیستم و در نهایت براندازی خواهد شد. جـسـت و جـو در منابع مختلف ، تعریفی از
براندازی نرم به دست نداد. این مفهوم را با وام گیری از تعریف بالا می توان چنین
تعریف کرد: بـرانـدازی نـرم در
اصـطـلاح به معنای اجرای برنامه ای حساب شده ، مسالمت آمیز و دراز مـدت بـرای نـفوذ
در ارکان سیاسی یک نظام به منظور تغییر سیستم سیاسی یک کشور و یا ایجاد تغییر و
تحول اساسی درباورهای اصلی آن می باشد. امـروزه از بـرانـدازی نـرم ، تـعـابـیـر
مـخـتـلفـی بـه عـمـل مـی آیـد کـه هـر چـند ممکن است تفاوت های ظریفی داشته باشند
اما باید دانست که در نـهـایت ، ماهیت و محتوا یکی است . این موارد عبارت اند از:
براندازی در سکوت ، براندازی خـامـوش ، بـرانـدازی قـانـونـی ، فـروپـاشـی از درون
، انـقـلاب نـارنـجـی ، انـقـلاب گل سرخ، انقلاب رنگی ، انقلاب مخملی ، و... .
هدف مشترک همه
اینها، تغییر ارزش ها و در صـورت لزوم افـراد نـظـام حـاکـم با روش های بیش تر
مسالمت آمیز و با بهره گیری از ظرفیت های قانونی موجود در قوانین نظام حاکم است . .
مفهوم NONVIOLENT
ACTION یا اقدام بدون خشونت، مبارزه بدون خشونت، توسعه
دموکراسی، براندازی دیکتاتوری، مفاهیم مردم پسند و نوسازی شده جنگ نرم و براندازی
محسوب می گردد. تاریخچه جنگ روانی در اسلام با ظهور اسلام در
مکه که مرکز جاهلیت عرب محسوب میشد، تقابلی نو در تاریخ شکل گرفت. تا زمانی که
دعوت پیامبر(ص) علنی انجام نگرفته بود، جبهه کفر و شرک چندان توجهی به برنامههای
ایشان نداشتند؛ ولی پس از دعوت آشکار، جنگ روانی نظام زر و زور نیز آغاز شد. جبهه
شرک و کفر از همه ابزارها و شیوههای ممکن استفاده کرد تا شاید بتواند مانع پیشرفت
اسلام شود. در این نوشتار، به اختصار برخی از شیوههای جنگ روانی در صدر اسلام را
بیان میکنیم. 1- سحر بودن مشرکان برای
بازداشتن مردم از روی آوردن به کتاب خدا، آیات قرآن را سحر مینامیدند. 2- افسانه دانستن
قرآن یکی دیگر از
شیوههای جنگ روانی جبهه کفر در مبارزه با جبهه حق، افسانه دانستن قرآن است. دیگر شیوههای جنگ
روانی دشمنان اسلام عبارتند از: سخن بشر دانستن قرآن، طرح جایگزینی برای قرآن، تلاش
برای انزوای پیامبر(ص)، استهزای ایشان(ص)، آزار و اذیت پیامبر(ص)، تهدید کردن یاران
رسول خدا(ص) ایجاد محیط رعب و وحشت، فحاشی و هتک حرمت، تطمیع پیامبر(ص)، محاصره و
تحریم اقتصادی و اجتماعی. در مقابل، پیامبر
گرامی(ص) نیز به بهرهگیری از ابزار و شیوههای جنگ روانی با هدف هدایت انسانها به
سوی سعادت پرداخت که به چند مورد اشاره میشود: استفاده از صدای دلنشین و صوت
زیبای قرآن، به کار بردن اخلاق نیکو در برابر نامهربانیهای مشرکان و کفار،
بشارتهای قرآنی برای مومنان و زندگی سعادتمند آخرت، تحریک و تشجیح مومنان، تظاهر
به قدرت سپاه اسلام به وسیله آتش روشن کردن در فتح مکه، تقویت روحیه مومنان با
سخنرانی، تضعیف روحیه دشمنان، دعوت به مباهله، پست خواندن اقدامات دشمنان، کوچک
شمردن بتها، تحقیر دشمنان پیشگوییهای قرآن، وعده عذاب برای دشمن، رجزخوانی در
جنگ، استفاده از اشعار حماسی، به کارگیری پرچم، تشکیل یگانهای نظامی، رنگ کردن ریش
مومنان فریب دشمن، اختلاف انداختن در صف دشمنان، فرستادن نامه به سران قبیلهها و
کشورها، اعزام مبلغ و قاری و... . پیدایش جنگ نرم به نظر می رسد جنگ
نرم و مفاهیم همسان از قبیل عملیات روانی، جنگ روانی، قدرت نرم، جنگ سفید
و... قدمتی به اندازه حیات بشری دارد. نوع نگاه، زوایه دید، ارتباطات چهره
به چهره و غیر کلامی ساده ترین والبته قدیمی ترین روش های عملیات روانی و
جنگ نرم است. برخی، قدیمی ترین روایت پیرامون جنگ نرم را به نبرد کیدئون
با ماد نسبت می دهند که در این جنگ، کیدئون برخلاف رسوم نظامی زمان خود که هر دسته ۱۰۰ نفره یک مشعل داشتند، به هر یک
از سپاهیان مشعلی داد و این توهم و ترس را در ذهن دشمن ایجاد کرد که شمار افرادش،
۱۰۰ برابر میزان واقعی است، در نتیجه توانست با فریب دادن آنها بدون هیچ درگیری به
پیروزی دست یابد. کمیته خطر جاری
عنوان کمیته ای است که در دهه 1970 و در اوج جنگ سرد، توسط گروهی از سناتورهای مسولان ارشد وزارت خارجه، اساتید برجسته علوم سیاسی، موسسه مطالعاتی «امریکن
اینترپرایز» و گروهی از مدیران باسابقه سیا و پنتاگون تاسیس شد. هدف از تاسیس این
کمیته، خروج از بن بستی بود که در دوران جنگ سرد میان دو ابرقدرت آن زمان یعنی
ایالات متحده آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی در توازن هسته ای به وجود آمده بود. به
گونه ای که کارشناسان ارشد نظامی به صراحت اعلام کرده بودند، در صورت وقوع جنگ هسته
ای میان دو ابرقدرت، هر دو طرف جنگ بازنده نهایی خواهند بود، چرا که تسلیحات اتمی
در اختیار دو قطب بلوک شرق و غرب برای نابودی کامل موجودات زنده کره زمین برای 250
بار کفایت می کند. در میان اعضای این کمیته در دهه 70 میلادی، اسامی افرادی چون
«نییوت گینگریچ» رییس سابق مجلس نمایندگان « جورج شولتز» وزیر خارجه دولت ریگان
«جان لیبرمن» سناتور دموکرات «جان کیل» سناتور جمهوریخواه «جوزف شولتز» از
سناتورهای برجسته آمریکایی «جیمز وولوسی» رییس اسبق سازمان جاسوسی آمریکا «جرج تنت»
از مدیران برجسته سازمان سیا و مسؤول بخش خاورمیانه «جوزف بایدن» و «مایکل لدین» از
عناصر افراطی یهودیان آمریکا «مادلین آلبرایت» وزیر خارجه آمریکا «کنت پولاک» مدیر
تحقیقات مرکز سیاست خاورمیانه ای سابان در موسسه «بروکینگز» و همچنین مدیر موسسه
مطالعه خاور نزدیک وابسته به یهودیان هوادار اسراییل «مارک پالمر» از استراتژیست
های آمریکایی که در کاخ سفید از وی به عنوان یکی از نوآوران سیاست خارجی آمریکا نام
می برند و «کاندولیزا رایس» وزیر خارجه کنونی آمریکا که در آن زمان قائم مقام
پنتاگون در حوزه آسیای قفقاز و اتحاد جماهیر شوروی بود، دیده می شود. اعضای این
کمیته با منتفی دانستن «جنگ سخت» بین دو ابرقدرت، تنها راه به زانو درآوردن رقیب را
در «جنگ نرم» و «فروپاشی از درون» طراحی و به مرحله اجرا درآوردند. براساس این طرح
«جنگ نرم» با اتخاذ راه کارهای «دکترین مهار»، «نبرد رسانه ای» و «ساماندهی
نافرمانی مدنی» همراه گردید که این استراتژی زودتر از آنچه که تصور می شد، به ثمر
نشست. پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و پایان جنگ سرد، فعالیت این کمیته برای یک
دهه به حالت تعلیق درآمد و پس از وقایع 11 سپتامبر بار دیگر عناصری چون مارک پالمر،
کنت پولاکف، مارتین ایندیک، ریچارد پرل، داگلاس فیث، کاندولیزا رایس و مارگ گرچت در
این کمیته گرد هم آمدند تا به تجزیه و تحلیل فرصت ها و تهدیدهای فراروی دولت ایالات
متحده آمریکا بپردازند.مارک پالمر از استراتژیست های معروف آمریکایی است که در
دستگاه دیپلماسی آمریکا از وی به عنوان یکی از نوآوران سیاست خارجی ایالات متحده
نام می برند. پالمر که امروزه رسانه ها از وی به عنوان چهره خبرساز یاد می کنند، در
دولت نیکسون، فورد، کارتر، ریگان و بوش پدر در وزارت خارجه مشغول بکار بود و در
دولت کلینتون و دوره اول بوش پدر در خارج از مجموعه دولت به طراحی ابتکارات جدید
سیاست خارجی مشغول بود. وی 11 سال در شوروی، یوگسلاوی و مجارستان به عنوان دانشجو و
دیپلمات زندگی کرده و در زمره متخصصین ایران و آسیای قفقاز محسوب می گردید. پالمر
سالها برای رؤسای جمهور و وزرای خارجه آمریکا نطق نوشته که معروفترین آنها نطق های
«هنری کسینجر» می باشد. مدیریت موسسه تحقیقاتی مرکز سیاست خاورمیانه سابان در موسسه
بروکینگز و نگارش دهها مقاله و همچنین کتاب پیرامون وضعیت خاورمیانه از جمله نگارش
کتاب طوفان تهدیدزا که تاثیر انکار ناپذیری در جلب حمایت عده قابل توجهی از سیاست
گذاران دموکرات آمریکا در تهاجم نظامی به عراق، ایفا نمود، از دیگر بخشهای عملکرد
وی در دستگاه سیاست خارجی آمریکاست. مبانی نظری انقلاب رنگی انتشار مقاله مشهورجوزف نای نظریه
پرداز آمریکایی تحت عنوان "قدرت نرم"
power Soft درفصلنامه آمریکایی foreign policy درسال 1990 دیدگاه جدیدی را به مخاطبان ارائه کرد که بر اساس آن ایالات
متحده به جای آنکه از طریق بکارگیری آنچه که قدرت سخت مینامند به انجام کودتای نظامی
در کشورهای رقیب اقدام کند؛ تلاش خود را بر ایجاد تغییرات در کشورهای هدف از طریق
تاثیرگذاری بر نخبگان جامعه متمرکز میکند.
براین اساس آمریکا میتوانست
بجای سرمایهگذاری میلیارد دلاری بر تئوری جنگ ستارگان به منظور مقابله با آنچه
تهدید شوروی خوانده میشد، به سرمایهگذاری بر نخبگان جامعه شوروی از طرق مختلف اقدام
کند. پس از فروپاشی شوروی جوزف نای مقاله دیگری تحت عنوان «کاربرد قدرت نرم»
در فصنامه فارن پالسی در سال 2004 منتشر ساخت که تکمیل کننده نظرات قبلی او
متناسب با تغییرات جهان در سالهای پس از فروپاشی شوروی و بویژه تحولات ناشی از
واقعه یازده سپتامبر در روابط بین الملل بود. درمقاله
مذکور جوزف نای دیدگاه خود را درباره ایجاد
تغییرات از طریق به کارگیری دیپلماسی عمومی در کنار بکارگیری قدرت نرم در میان نخبگان
جامعه هدف مطرح کرد. بعدها نظرات او تکمیلتر شد و به عنوان دستورالعمل سیاست
خارجی آمریکا تحت عنوان بکار گیری "قدرت هوشمند"
Smart power به مورد اجرا گذارده
شد. براساس این نظریه آمریکا با استفاده از دیپلماسی عمومی و قدرت هوشمند به برقراری
نفوذ در بدنه جامعه هدف کمک میکند. این دیدگاه با دستورالعمل های اجرایی که توسط
کارشناسان اطلاعاتی آمریکا نظیر دکتر "جین شارپ" تهیه شد، در سطح رسانههای گروهی
به مفهوم "انقلاب نرم " معروف شد. در واژه پردازیهای ژورنالیستی معمول در
جهان حتی حرکتهایی نظیر آنچه درمیان "بودایان تبتی" یا "برمهای" انجام
گرفت نیز انقلاب رنگی خوانده شد. چراکه آنها هم از نمادهای رنگی در مبارزاتشان سود
جستند اگر چه به جایی نرسیدند. مصادیق در سال های پایانی
جنگ سرد، اولین پروژه براندازی نرم در لهستان و با رهبری لخ والسا در جنبش کارگری
این کشور تحقق یافت و با فروپاشی شوروی و یوگسلاوی و چند کشور دیگر اروپای شرقی،
براندازی نرم به پارادایم جدیدی در حوزه قدرت و امنیت تبدیل شد. در این سال ها،
مفاهیمی در گفتمان امنیت ملی کشورها وارد گردید که تفاوت ماهوی و شکلی عمیقی با
گفتمان های پیشین داشت. زیرا آنچه که قدرت حفاظتی یا تهدیدزدایی برای امنیت ملی
کشورها محسوب می شد، بیشتر از مفهوم قدرت سخت و ساز و کارهای آن مانند، قدرت نظامی،
قدرت تهاجمی، قدرت تخریبی، و کیفیت جنگ افزارهای نظامی، نوع جنگ افزارها، قدرت برد
و... ناشی می گردید. اما تحولات صدرالذکر نشان داد که قدرت تنها از مؤلفه های سخت
ناشی نشده است و آنچه که موجب سرنگونی این دولت ها شد بعد دیگری از قدرت یعنی قدرت
نرم بود. پیروزی انقلاب
اسلامی به عنوان بزرگترین و مهمترین انقلاب نرم و براندازی نرم، آمریکا را بر آن
داشت تا با مطالعه و شاخص سازی از انقلاب اسلامی، مدل ضد آن را طراحی نماید. به
همین دلیل با وجود لفاظی ها و اقدامات
تخریبی سخت و خشن علیه جمهوری اسلامی ایران، مطالعه جنگ نرم را با شدت ادامه دادند
و مؤسسات تخصصی تأسیس نمودند. از معتبرترین مؤسسات تخصصی در موضوع براندازی نرم، می
توان از مؤسسه آلبرت انیشتین با مدیریت دکتر جین شارپ و معاونت رابرت هلوی و مرکز
بین المللی مبارزات نرم و بنیاد بین المللی جورج سوروس نام برد. با وجود این، دشمن
در نظریه پردازی ها و مکتوبات خود سعی در انکار و پنهان سازی این انقلاب بزرگ را
دارد و بیشترین منابع و مصداق های جنگ نرم و براندازی نرم را به موارد زیر محدود می
نماید: ۱) جنگ های نرم
گاندی در هند ۲) جنگ های
اندونزی، شیلی، فیلیپین ۳) نبردهای جنبش
کارگری لهستان (۱۹۸۴) و از براندازی
حکومت ها در یوگسلاوی، گرجستان، اوکراین، قرقیزستان و امثال آن با عنوان انقلاب های
رنگی (عنوان جذاب براندازی نرم) یاد می نماید. این مفهوم از جنگ
نرم در سه دهه گذشته با گردآوری تجارب گوناگون و انجام مطالعات بین رشته ای توسط
دهها موسسه دولتی، حزبی و دانشگاهی در آمریکا تئوریزه شده و پس از عملیاتی شدن در
کشورهای مختلف، بازخور آن را وارد پروژه نموده و اصلاحات جدید را اعمال می کنند. انقلاب مشروطه در تـاریـخ
مـعـاصـر جـهـان ، نـمونه های مختلفی از براندازی نرم رخ داده است . تلاش انگلیس
و عوامل وابسته آن برای ایجاد انحراف در نهضت مشروطیت ایران از جمله این نمونه
هـاسـت . در جـریـان ایـن نـهـضت تلاش شد تا به کمک فعالیت هایی مانند نفوذ در سطوح
بالای نهضت ، ایجاد بدبینی و دو دستگی ، تحریک مشروطیت از مسیر واقعی خود که ایجاد
عـدالت بـرای مـردم بود، دور افتد و در مسیری قرار گیرد که بر اثر شدت گرانی ها،
قـحـطـی هـا و هـرج و مـرج ، زمـیـنـه بـرای کـودتـای دیکتاتوری به نام رضا خان
فراهم گردد.172 در نـهـضـت مـلی شـدن صـنـعـت نـفت نیز شاهدیم که برخی سازمان های
جاسوسی غربی ، مستقیم یا غیر مستقیم با برخی روزنامه ها تماس برقرار می کنند و آن
ها را در مسیر اهداف بـرانـدازانـه خـود ضـد دولت مـصـدق هـدایـت مـی کـنـنـد
وسـرانـجام با کودتایی مشابه براندازی نرم آن را ساقط می کنند. در این باره ، مقام
معظم رهبری چنین می فرماید: اخـیـرا سـازمـان
سـیـا، اسـنـاد خـود را دربـاره نـقـش سـیـا در مـطـبـوعـات ایـران ، قـبـل از
کـودتـای 28 مـرداد، مـنـتـشـر کـرده است که این نشان می دهد برخی روزنامه ها با
پول ، هدایت و تغذیه سیا زمینه ساز کودتای 28 مرداد [1332] بوده اند. (9 / 12 / 79)
یـادآور مـی شـود کـودتـای فـوق از نوع کودتاهای رایج جهان نبود که توسط عده ای از
نـظـامـیـان انـجـام مـی شـود. بلکه نمونه بارزی از براندازی نرم بود که با تظاهرات
افرادی انجام شدکه عده ای از آنان ، از اشرار و اوباش به حساب می آمدند. نمونه تازه
تری از براندازی نرم را در اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی سابق می توان دید. دشمن
این براندازی را با موفقیت انجام داد و به همین علّت ، هیچ دلیلی ندارد آن
شـگـردهـا را در باره ما تکرار نکند. در این باره ، گفتنی است دولت آمریکا در دهه
1970 بـرای مـقـابـله بـا خـطـر شـوروی ((کـمـیـتـه خـطـر جـاری )) را تاءسیس کرد.
گروهی از سـنـاتـورهـای آمـریکایی ، مسئولان ارشد وزارت خارجه ، اساتید برجسته علوم
سیاسی ، موسسه مطالعاتی ((امریکن اینترپرایز)) و گروهی از مدیران باسابقه سیا و
پنتاگون اعضای این کمیته را تشکیل می دهند. کـمـیـته خطر جاری برای مقابله با شوروی
سابق ، طرح براندازی نرم و فروپاشی از درون را پیشنهاد دادند که به دلیل فقدان
معنویت و غفلت از خدای بزرگ در شوروی سابق نـتـیـجـه داد و مـنـجر به فروپاشی این
ابرقدرت شد. طرح اینان سه راهکار عمده داشت : ((دکـتـرین مهار))، ((نبرد رسانه ای
)) و ((ساماندهی نافرمانی)) مقام معظم رهبری با ارائه یـک تـحـلیـل جـامـع و عـلمی
از روند حوادثی که منجر به فروپاشی شوروی سابق شد،شگردهای آمریکا و غرب را چنین
برشمردند: ـ تـعـریـف فـراوان از گـوربـاچـف کـه نـدای اصـلاحـات را سـر داده بـود بـرای جـذب
و اغفال او که مؤ ثر واقع شد و او فریب خورد؛ -حمایت غرب از دگر
اندیشان و منتقدان به وضع موجود؛ ـ ورود تدریجی
نمادهای فرهنگ غرب مانند ساندویچ مک دونالد؛ ـ ورود یـک عـنـصر
تندرو به نام یلتسین که مرتب می گفت سرعت اصلاحات را باید بالا برد و حمایت شدید
غربی ها از او؛ ـ موافقت گورباچف
با برگزاری انتخابات در روسیه و برنده شدن یلتسین ؛ ـ شـروع بـه کـار
یـلتـسـیـن در 24 / 3 / 1370 و فـروپـاشـی اتـحـاد شـوروی در اوایل دیماه همان سال
؛ ـ ترتیب یک کودتای
مشکوک که طی آن یلتسین با شجاعت نمایشی در برابر دوربین های تلویزیونی ، این کودتا
راخنثی کرد؛ ـ درخـواسـت
اسـتـقلال پیاپی جمهوری های اتحاد شوروی که با موافقت یلتسین و مخالفت گورباچف رو
به رو می شداما در نهایت ، یلتسین حرف خود را به کرسی می
نشاند؛ ـ زمـزمه تدریجی
کناره گیری گورباچف ، انحلال حزب کمونیست و اعلام شکست مارکسیسم (3) مقام معظم رهبری در
ادامه تحلیل خود، چنین نتیجه می گیرند: ایـن طـرح مـوفـق
امـریـکـا در شـوروی بـود، یـعـنـی یـک ابـرقـدرت را بـا یـک طرح کاملا
هـوشـمـندانه ، با صرف مقداری پول ، با خریدن برخی اشخاص و با به کار گرفتن رسانه
های تبلیغی ، توانستند طی یک طراحی سه ، چهار ساله و یک نتیجه گیری شش ، هفت ماهه
بکلی منهدم کنند و از بین ببرند! (19 / 4 / 1379) جنگ روانی امریکا بر ضد ایران در دوران جنگ تحمیلی وقوع انقلاب اسلامی
ایران در فوریه 1979 مبانی فلسفی و بنیادین جدیدی را در فضایی که منبعث از تعارضات
ایدئولوژیک و متصلب دو ارودگاه سوسیالیزم و کاپیتالیسم بود، پدید آورد. در واقع
آنچه که موجب نگرانی عمیق قدرت های برتر جهان می شد، تسری الگوی الهام بخش انقلاب
ایران در سپهر همگانی (خصوصاً کشورهای منطقه خاورمیانه) بود. منطقه خاورمیانه در
حقیقت آوردگاه اصلی شرق و غرب جهت سیطره بلا منازع بر آن بود و ظهور انقلاب ایران
تهدیدی جدی برای مشروعیت حضور آنان محسوب می شد تا جایی که دیوید اوئن وزیر خارجه
اسبق انگلیس در همین راستا می گوید: «ما امیدواریم با وارد کردن ایران در جنگی
فرسایشی و تبلیغاتی پردامنه بر ضد آن، انرژی ساطع شده از انقلاب ایران مصرف، و از
بین برود.» بدین سان انقلاب
نوپای ایران با تحمیل جنگی وسیع و پر دامنه از سوی قدرت های بزرگ وارد مرحله ای
جدید شد. آنچه که این جنگ را از سایر جنگ های قرن بیستم متمایز می کرد همکاری
راهبردی قدرت های متخاصم شرق و غرب در مهار و کنترل انقلاب ایران بود. از این منظر
نوع و میزان همکاری ایالات متحده امریکا و شوروی سابق با دولت متجاوز عراق از دو
بعد سخت افزاری (حمایت همه جانبه تسلیحاتی و لجستیک اعطای وام های بلا عوض و کم
بهره) و نرم افزاری (تبلیغات وسیع و پردامنه در قالب جنگ روانی بر ضد جمهوری اسلامی
ایران) قابل بررسی و تجزیه و تحلیل است. جنگ روانی برخلاف جنگ های دیگر که از قدرت
نظامی استفاده می کند از قدرت شرطی امتناع کننده یا نامرئی برای تحت تأثیر قرار
دادن مخاطبان استفاده می کند. در این جنگ ابزارهای نظامی بیشتر جنبه صوری و ظاهری
را در تکمیل جنگ روانی دارند و قدرت اصلی در فعالیت های تبلیغاتی نهفته است. «تدی روزولت»
سیاستمدار کهنه کار امریکا می گوید: «رهبران امریکا همیشه باید با لبخند سخن بگویند
ولی یک چماق بزرگ هم به همراه داشته باشند» با این بسترسازی مفهومی اولین موضع گیری
ها و تبلیغات روانی بر ضد جمهوری اسلامی ایران از فردای شکل گیری انقلاب آغاز شد.
«هنری کسینجر، نظریه پرداز معروف امریکایی در همان اوایل انقلاب و با هدف ترساندن
کشورهای عرب منطقه از بازتاب های انقلاب ایران می گوید: «کشورهای عرب منطقه
به خوبی به یاد داشته باشند که خطر انقلاب اسلامی ایران به مراتب جدی تر و مهم تر
از تهدید شوروی است. بنابراین رهبران عرب نباید از رساندن هر گونه کمکی به صدام
دریغ کنند.» در همین راستا تشکیل شورای همکاری خلیج فارس موسوم به G.C.C در سال 1981 با هدف حمایت همه جانبه از عراق در جنگ تحمیلی به خوبی قابل تبیین و
بررسی است.از سوی دیگر تأثیر فشارهای روانی امریکا و متحدانش بر سازمان ها و
نهادهای بین المللی است. ایالات متحده به رغم گذشت 22 ماه از تجاوز عراق به خاک
ایران با انواع کارشکنی ها، از صدور هر گونه قطعنامه ای در شورای امنیت بر ضد عراق
خودداری کرد این وضعیت با آشکار شدن علائم پیروزی ایران و شکست احتمالی عراق پس از
عملیات های فتح المبین و فتح خرمشهر تغییر کرد، و این بار با فشار امریکا قطعنامه
هایی برای توقف جنگ و آتش بس میان ایران و عراق صادر گردید. «مارتین ایندیک»
سفیر سابق امریکا در اسراییل درباره سیاست های کشورش در حمایت از صدام می گوید:
«زمانی که ایرانی
ها به او حمله ور شدند، دچار نگرانی شدیم، بنابراین ضمن کمک به صدام با فشار بر
شورای امنیت قطعنامه هایی را برای توقف جنگ و بازسازی ارتش عراق صادر کردیم.»
دیوید نیوتن سفیر
سابق امریکا در عراق نیز می گوید: «امریکا بسیار مشتاق بود که صدام در جنگ با ایران
شکست نخورد ما بیشترین تلاش را کردیم تا از سقوط نیروهای عراق جلوگیری کنیم
بزرگترین کمک ما به بغداد، فشار سیاسی و تبلیغاتی بر ایران بود تا این کشور را
مجبور کنیم که قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل را برای پایان دادن به جنگ بپذیرد.»
در واقع ایالات متحده پس از شکست های پی در پی عراق در جنگ و عقب نشینی نیروهای این
کشور از خاک ایران سعی کرد چهره متجاوز صدام را به صلح طلب تغییر دهد و از این
رهگذر علت اصلی ادامه جنگ در منطقه را مواضع ایران معرفی کند. نکته ظریفی را که می
توان در مقایسه تطبیقی تجاوز عراق به ایران و نیز عراق به کویت مورد توجه قرار داد
این مسئله است که تجاوز عراق به ایران پس از گذشت10 سال از جنگ یعنی در سال 1370
توسط دبیرکل سازمان ملل اعلام شد در حالی که در همان روز اول حمله عراق به کویت،
شورای امنیت با صدور قطعنامه ای عراق را متجاوز دانست و جالب این که درست 40 روز
بعد طی قطعنامه ای مجوز حمله نظامی به نیروهای اشغالگر عراق را صادر کرد. «مایکل
گنون» حقوقدان برجسته در جمله ای تأمل برانگیز می گوید: «در جنگ عراق بر ضد ایران
کلکسیونی از نقض ماهوی قواعد آمره حقوق بین الملل که تخطی از آنها اجتناب ناپذیر
است رخ داد.» در یک جمع بندی از
مباحث فوق می توان نتیجه گرفت که: در خلال 25 سال گذشته ایالات متحده با انواع
ترفندها و راهبردهای مختلف سعی داشته است تا چهره انقلاب ایران را مخدوش جلوه دهد
ولی نکته جالب توجه این است که از سال 1979 تاکنون هر 5 رییس جمهور امریکا از کارتر
گرفته تا جرج دبلیو بوش، مهم ترین اولویت سیاست خارجی خود را مهار و کنترل انقلاب
اسلامی و الگوی الهام بخشی آن قرار دادند لیکن تاکنون هر 5 رییس جمهور که داعیه
قدرت مسلط و هژمونیک بر جهان دارند در برخورد با ایران شکست خورده اند. در واقع پیش از آن
که جنگ روانی بر ضد ایران منجر به اضمحلال و فروپاشی جمهوری اسلامی شود منجر به
آشفتگی روانی و راهبردی دولت مردان امریکایی شده است. به تعبیری پاشنه آشیل هر 5
رییس جمهور، چگونگی برخورد با ایران بوده است. رؤسای جمهور امریکا یکی پس از دیگری
با این ادعا که دولت قبلی در مهار ایران ناتوان است به قدرت رسیده اند، اما این دور
باطل همچنان ادامه دارد و ملت ایران با تجربیاتی ارزنده از نحوه دفع ترفندها و شیوه
های تبلیغاتی، همواره عرصه را به تصمیم گیران کاخ سفید تنگ کرده است. برخی از نمونه های جنگ روانی علیه ایران در طول سال 1385،
برخی از مهمترین سناریوهایی که به طور همزمان و به منظور اعمال جنگ روانی علیه
ایران صورت گرفت عبارت بودند از: • سناریوی تهدید آمیزبودن ایران برای ملل جهان و این که دستیابی ایران به انرژی
هسته ای تهدیدی برای همه کشورهای جهان است. • سناریوی ارعاب
و تهدید ایران با انتشار محتوای بالای رسانه ای در خصوص امکان حمله آمریکا و یا
اسرائیل به ایران • سناریوی تشویق
ایران به مذاکره مستقیم با آمریکا • سناریوی دشمن
سازی از ایران برای اعراب و ترغیب ملل عرب و مسلمانان برای مقابله با ایران • محک زدن ایران
به شیوه های مختلف، به منظور دریافت این نکته که آیا ایران به خواست 5+1 درمورد
برنامه هسته ای اش تن می دهد یا خیر؟ • سناریوی
هالوکاست و پیگیری سناریوی تهدید آمیزبودن اندیشه دولت ایران برای ملل جهان حتی
فارغ از دستیابی این کشور به انرژی هسته ای • سناریو اتصال برنامه هسته ای ایران به کره شمالی و بهره گیری ایران از عملکرد
هسته ای کره شمالی به نفع پرونده هسته ای خود • سناریوی هلال شیعی • سناریوی تهدید
سنی ها با گسترش تعداد و نفوذ شیعیان در منطقه تحت حمایت ایران - مرور برخی
سناریوهای جنگ لبنان: • انتخاب تیتر
واحد « بحران خاورمیانه » به « جای بحران لبنان »، به عنوان تیتر کلی و هدایت گر
مجموعه گزارشها، اخبار و تحلیلهای مرتبط با جنگ در لبنان و اسرائیل و تکرار آن به
صورت زیرنویس هنگامی که خبر مرتبط با آن منتشر می شد، خود نشانی از طراحی و ساخت
سناریویی با عنوان مورد نظر و گسترش بحران به کل منطقه را داشت. • سناریوی دیگری
که آمریکاییها در راستای طرح خاورمیانه بزرگ با بهره گیری از بحران لبنان توسط
رسانه های خود دنبال کردند، این بود که غرب از حفظ خاورمیانه به عنوان جایگاهی برای
اعراب و نه یک امپراطوری مذهبی برای ایران حمایت می کند. زمینه سازی برای این
سناریو نیز با طرح تیترهای عمده و بزرگ در رسانه های مطرح با عنوان " ایران به
دنبال کسب قدرت برتر در خاورمیانه " دنبال می شود. • ایجاد ارتباط مستقیم بین پرونده هسته ای ایران و بحران لبنان؛ اغلب تحلیلهای
رسانه ای آمریکا و اسرائیل حول این مطلب ارائه می شدند که جمهوری اسلامی ایران برای
منحرف کردن توجه سران هشت کشور صنعتی جهان از برنامه هستهای خود، حزبالله لبنان
را برای آغاز جنگ با اسراییل تحریک کرده است. • رسانه های
آمریکا و اسرائیل، حزب الله لبنان را به عنوان نمونه کوچکی از تهدید ایران برای صلح
جهانی ترسیم می کردند و چنین تحلیل می کردند که در صورت مجهز شدن ایران به بمب هسته
ای، حمایت هسته ای این کشور از تروریسم جهانی چه فجایعی که به بار نخواهد
آورد.تـازه تـر از ایـن مـوارد، انقلاب های رنگینی بود که توسط آمریکا و اغلب با
پشتیبانی بنیاد جامعه باز جرج سوروس ثروتمند مشهور و صهیونیست آمریکایی انجام شد.او
روی کـانـدیـدای خـاصـی بـرای انـتـخـابـات ریـاسـت جمهوری سرمایه گذاری عده ای از
مـتـخصصان تبلیغات انتخاباتی از غرب هم اجیر می شدند تا به کاندیدای مورد نظر او
کـمـک کـنـنـد. کـانـدیـداهـای رقـیـبـی کـه مـمـکـن بـود بـا حـرف یـا پـول کـنـار
رونـد، کـنـار گـذاشـتـه می شدند و برای تحمیق مردم آن کشور، از کاندیدای مـطـلوب
غـرب مـی خـواسـتـنـد در صورت لزوم ضد آمریکا هم حرف بزند و با تمام وجود کاری کند
تا راءی بیاورد. از سوی دیگر، عده ای از جوانان محلی را سازماندهی می کردند و بـه
واسـطـه اروپـایـی هـا بـرایـشـان آمـوزش و حـقـوق هـم قرار می دادند تا بر صحت
انتخاباتنظارت کنند. به این ترتیب کاندیدای مورد نظر با سرمایه های کلان غرب و با
تبلیغات فراوان در برخی کشورها موفق می شد راءی بیاورد و اگر نظام حاکم نتیجه
انـتـخـابـات را زیـر سؤ ال می برد با یک تظاهرات گسترده مردمی ! و حمایت رسانه ای
غـرب قـدرت را در دسـت مـی گـرفـت بعد از دوم خرداد 1376 و حاکمیت تدریجی اصلاح
طلبان بر بخش های اعظیم دستگاه های اجرایی و تقنینی، پروژه نرم افزاری همان گونه که
توصیه شده بود، مورد توجه عناصر ضد انقلاب و اصلاح طلبان افراطی قرار گرفت و در حد
امکان تلاش شده بود که با توجه به شرایط و موقعیت های خاص ملی، سیاسی و ایدئولوژیکی
ملت ما، همان گونه که مورد تأکید و توصیه «شارپ» در جای جای این کتاب بود، این روش
ها گزینش شده و به مرحله اجرادرآید. شارپ در یکی از مصاحبه های خود ضمن تاکید بر
این که، دولت ایالات متحده آمریکا بایستی بودجه ای را برای حمایت از چنین اقداماتی
در ایران اختصاص دهد، در خصوص میزان تأثیرگذاری این کتاب در فرآیند تحولات سال های
اخیر می گوید: «کار ما اثر بسیار مهمی در ایران داشته است. البته متاسفانه هنوز حرکتی کاملاً
موفقیت آمیز نداشته است. . . این کار خطرناکی است. ولی مردم به اندازه کافی شجاع
بودند که این امور را انجام دهند. »دولت مردان و سیاستمداران آمریکا نیز در راستای
این سیاست، حمایت مالی از عاملین این نوع اقدامات را اجتناب ناپذیر می دانستند.
«جوزف بایدن»،
سناتور و رییس کمیته روابط خارجی مجلس سنای آمریکا، در یکی از سخنرانی های خود می
گوید: «دولت بوش باید به تمامی سازمان های غیر دولتی آمریکایی اجازه بدهد که به
گروه های ایرانی مرتبط با جامعه مدنی، حقوق بشر، فرهنگی و خواهان دموکراسی کمک مالی
کنند» متعاقب این
اظهارات، در بیست و پنجم دی ماه 1381 (15 ژانویه 2003) کمیسیون بودجه سنای آمریکا
مبلغ 10 میلیون دلار را به این امر اختصاص می دهد.در سخنان «میچ مک کانال» سناتور
جمهوری خواه آمریکا نیز، دکترین «جنگ نرم و مبارزه بدون خشونت»، یکی از دلایل
اختصاص این بودجه ذکر می شود. وی در یکی از سخنان خود خطاب به رییس مجلس سنا می
گوید: «آقای رییس، هم اکنون زمینه های تغییر سیاسی و اقتصادی در ایران وجود دارد.
وظیفه ما این است که بفهمیم چگونه از این موقعیت استفاده کنیم. به نظر من حمایت
مالی از فعالیت های مفید زیر بجاست. حمایت مالی از برنامه های رادیو تلویزیونی
ایرانی، حمایت مالی از چاپ نشریات سیاسی ایرانی، حمایت مالی از ایجاد سایت های
اینترنتی، حمایت مالی ازاشاعه اطلاعاتی درباره دمکراسی، روش های مبارزه بدون خشونت
و سکولاریزم» پروژه دلتا سیاست جنگ نرم، هر
روز که می گذرد، در آمریکا طرفداران بیشتری پیدا می کند. سیاستمداران و دولت مردان آمریکا نیز
در جدیدترین بررسی ها و مطالعات خود، رویکرد جدی به جنگ نرم را در مواجهه با نظام
جمهوری اسلامی مورد توجه قرار داده اند. «کمیته خطر جاری» The committee on the present danger که اعضای آن را برجسته ترین عناصر سیاسی و نظامی آمریکا تشکیل می دهند، در جدیدترین
تصمیم خود در مهرماه 1384 با توجه به استحکام نظام جمهوری اسلامی و شکست دهها
استراتژی در مقابل ملت ایران در طول سال های گذشته، جنگ سخت را بی فایده دانسته و
خواستار توجه بیشتر دولت ایالات متحده به پروژه نرم افزاری «براندازی از درون»
شدند. «مارک پالمر»، از اعضای برجسته این کمیته و چهره بانفوذ دستگاه سیاست خارجی
آمریکا، اخیراً در گفتگویی با «دبوراه سولومود»، خبرنگار روزنامه آمریکایی نیویورک
تایمز، صراحتاً با ایده تهاجم نظامی علیه جمهوری اسلامی ایران مخالفت کرده و اعلام
نموده است: «ایران به لحاظ وسعت سرزمینی، کمیّت جمعیت، کیفیت نیروی انسانی، امکانات
نظامی، منابع طبیعی سرشار و موقعیت جغرافیایی ممتاز در منطقه خاورمیانه و هارتلند
نظام بین الملل به قدرتی کم بدیل تبدیل گردیده که دیگر نمی توان با یورش نظامی آن
را سرنگون کرد»در گزارش کمیته خطر جاری که توسط مارک پالمر جمع بندی و تدوین شد،
براندازی نظام جمهوری اسلامی با تمرکز فعالیت ها بر روی سه محور دکترین مهار، نبرد
رسانه ای و ساماندهی نافرمانی مدنی، مورد تاکید و توصیه قرار گرفت. کارشناسان مسائل
سیاسی با توجه به تجارب تدوین کنندگان این گزارش و تاثیر تصمیمات این کمیته بر
سیاست های دولت آمریکا معتقدند که این گزارش حتی اگر به دستورالعمل اجرایی تبدیل
نشود، یقیناً سیاست خارجی آمریکا در آینده از روح کلی آن، الهام خواهدگرفت. گزارش کمیته خطر جاری این گزارش که با
عنوان «ایران و آمریکا، رهیافت جدید» تنظیم شده است، دارای پانزده محور کلی به
ترتیب زیر است: 1. این کشور علاوه بر برنامه هسته ای اش، با حمایت گروه هایی چون حزب الله، حماس و
جهاد اسلامی و گروه هایی در عراق، مانع تحقق منافع آمریکا در منطقه می شود. از سویی
دیگر ثروت رو به رشد نفت ایران، توانایی و ظرفیت آن را در داخل کشور و منطقه افزایش
می دهد. فرصتی که در این میان وجود دارد، استفاده از ضعف سیاست های اقتصادی و
اختلافات درونی ایران است. 2. ایران باید در
صدر برنامه سیاست خارجی آمریکا در چهار سال آینده برود. واشنگتن اکنون به رویکرد
جدیدی نیاز دارد. باید همه نیروها برای این استراتژی بسیج شوند. باید درس های گذشته
مورد بازبینی قرار گیرد، درس هایی که
از فروپاشی بلوک شرق به یادگار مانده است و همچنین درس هایی که در تغییر حکومت ها
در کشورهایی مثل شیلی یا اندونزی گرفته شد. 3. دامن زدن به
نافرمانی مدنی در تشکل های دانشجویی و نهادهای غیر دولتی و صنفی از ابزارهای مهم
فشار بر ایران است. 4. باید برای بازگشایی سفارت ایالات متحده در تهران ابراز تمایل کنیم. همزمان باید
یکی از بلند پایه ترین مقامات خود را به عنوان فرد شماره یک، در این سیاست جدید در
مقابل ایران انتخاب و معرفی کنیم. این فرد می تواند یکی ازکنسول های وزارت خارجه
باشد و باید به طور مرتب حمایت خود را از حقوق بشر و دموکراسی در ایران مورد تاکید
قرار داد. از این طریق می توانیم ارتباط خود را با مردم ایران تقویت کنیم. 5. باید شبکه های متعدد رادیو تلویزیونی را برای ایرانیان تدارک دید و پیام های خود
را با پیشرفته ترین تکنولوژی های روز، به دست مردم ایران برسانیم. 6 . اگر قرار است
گفتگو و تعامل با ایران صورت گیرد، باید با مقامات با نفوذ ایرانی و آنها که قدرت
واقعی و کافی برای تصمیم گیری ها دارند، انجام شود، همچون مقامات مورد وثوق و تایید
رهبری ایران. باید دانست در این باره دیگران در ایران چنین قدرتی ندارند. 7. درباره فعالیت هسته ای ایران، باید با احتیاط و دور اندیشی و چند جانبه عمل کرد.
باید فشارها را بر ایران بیشتر کرد و در صورت استنکاف ایران، پرونده این کشور را به
شورای امنیت فرستاد. اگر چه اولویت اول، اعمال فشار دیپلماسی از طریق متحدان به
گونه ای است که ایران داوطلبانه از فعالیت ها و برنامه هسته ای خود چشم پوشی کند.
8. حمایت از
اپوزیسیون هم می تواند از عوامل موثر بر تغییر رژیم ایران باشد. سفر فعالان جوان
خارجی از کشورهای متحد ایالات متحده به ایران، راه دیگری در این رویکرد است. این
افراد می توانند به عنوان جهانگرد وارد ایران شوند و در صورت نیاز به جنبش های
مدنی و نافرمانی ها بپیوندند. 9. باید فعالیت
NGOهای
آمریکایی را در ایران تسهیل کنیم و به صدور ویزا همت گماریم. دعوت فعالان جوان
ایرانی به خارج، برای شرکت در سمینارهای کوچک هم، اقدام مهمی است. این کار در
صربستان، فیلیپین، اندونزی و شیلی و کشورهای دیگر جواب داده است. این افراد باید از
سوی مقامات آمریکایی انتخاب شوند، نه نهادهای ایرانی. 10. سفارتخانه های
کشورهای دیگر هم می توانند در تهران برای ما موثر باشند. حضور در جلسات محاکمه،
درخواست مشترک برای آزادی زندانیان سیاسی، کمک مالی به خانواده های زندانیان و گروه
های مخالف حکومت و حتی نظارت یا مشارکت در اعتراض ها، از جمله این راه های
تاثیرگذار است. کنگره باید تصویب قانونی به نام
«آزادی ایران» را بررسی کند تا از طریق آن حمایت کافی از آن را به عمل آورد. 11. تضعیف ستون های
حمایتی حکومت ایران که همانا سرویس های امنیتی و نظامی این کشور می باشند، باید در
دستور کار قرار گیرند. 12. سرویس های امنیتی و قضایی آمریکا و متحدانش باید در همکاری با سازمان های حقوق
بشر به جمع آوری مدارک و شواهدی در متهم کردن مسئولین ایرانی به موارد شبیه میکونوس
اقدام کنند. 13.گفتگو با دولت
ایران هم باید در دستور کار باشد. ما باید تعامل خود را برای دیدار با مقامات
ایرانی و بحث و گفتگو درباره موضوعات مورد علاقه و نگرانی دو طرف نشان دهیم. 14. باید رهبران
روحانی ایران را که در راس قدرت هستند، وادار کرد از قدرت سیاسی به صورت مسالمت
آمیز کناره بگیرند.
15. باید قدرت بسیج
و سپاه را از میان برد و در وزارت اطلاعات تغییرات اساسی و یا بطور کلی آن را حذف
کرد. تاکتیک های جنگ
روانی - اهداف جنگ روانی در تدوین یک جریان
خبری با استفاده از اصول جنگ روانی آنچه لازم است در ابتدا مورد توجه قرار گیرد
اهداف جنگ روانی است. که عبارتند از : • از بین بردن امید نزد مخاطبان، کشور و یا جناح مقابل • بی اعتمادی
نسبت به رهبران کشور یا جناح مقابل • شکاف در بین
جامعه مخاطب این نوع جنگ، در
واقع جنگ علیه عقل دشمن اعلام میشود و نه به منظور دربندکشیدن بدن او . - مهترین ابزارهای
جنگ روانی تلویزیونها: • تلویزیونهای
عادی • تلویزیونهای
خبری • تلویزیونهای
ویژه – منطقه ای رادیوها: • رادیوهای عادی • رادیوهای ویژه
خبرگزاریها: • استفاده
مستقیم • استفاده غیر
مستقیم مطبوعات: • مطبوعات ملی • مطبوعات
فراملی سایتهای خبری: • سایتهای ویژه • پست الکترونیک - مهمترین مخاطبان جنگ روانی
نیز عبارتند از: • مردم • احزاب • سیاستمداران • گروهها،
سازمانها و نهادهای دولتی و غیردولتی • دولتها • سازمانهای بین
المللی. - راهبردهای اساسی
جنگ روانی طراحان جنگ روانی ،
نبرد خود را بر تبلیغات استوار کردهاند . هدف آنها تاثیرگذاری بر عقاید افراد و یا
جامعه موردنظر میباشد . امروزه در ادبیات جنگ روانی واژه تبلیغات معادل واژه
پروپاگاندا قرار گرفته است. جنگ روانی از همه تاکتیکهایی که یک عامل تبلیغاتی و یا
یک پروپاگاندا اجنت انجام میدهد، بهره می برد . این عوامل سعی میکنند افکار عمومی
طرف مقابل را به تسخیر کشانده و از شیوههای زیر حداکثر استفاده را بنمایند .
مدیران و طراحان خبری پیش از هر چیز ، باید مخاطب خود را به خوبی مورد شناسایی قرار
داده و از طریق روشهای روانشناسی اجتماعی ، میزان تاثیری را که هر یک از تاکتیکهای
جنگ روانی می توانند ایفا کنند را پیدا نمایند . تاکتیکهای جنگ روانی بسیارند و
متناسب با شرایط روز، در حال گسترش و رشد روز افزون هستند. - برخی از مهمترین تاکتیکهای جنگ روانی سانسور Censorship سانسور عبارت است
از حذف عمدی موادی از جریان عبور آگاهیها ، به منظور شکل دادن عقاید و اعمال دیگران
است . این حذف عمدی میتواند به دو شکل صورت پذیرد . سانسور در سادهترین معنیاش ،
رسیدگی و آزمایش پیامهای کثیرالانتشار توسط اولیای امور به جهت بازداشت موادی است
که از نظر آنان نامطلوب است . این شکل سانسور ، همان ایجاد مانع قبلی یا عملی جهت
جلوگیری از انتشار مواد نامطلوب است که مثلا میتواند شامل حذف واژهها ،عبارات یا
جملاتی خاص ، توسط سانسورگر باشد . اما سانسور در شکل
گستردهترش ، میتواند دربرگیرنده هر نوع تلاشی جهت تضعیف یا جلوگیری از انتشار
مواد نامطلوب از نظر برخی از اولیای امور باشد . بدینترتیب ، ممکن است دولتی جلوی
انتشار اطلاعات یا اخباری را که میتواند بازتابی مخالف یا ناموافق بر مقامات آن
دولت داشته باشد ، بگیرد یا ممکن است دولت مذکور اقدام به صدور مجوزهایی کند که از
این راه انتشار مواد نامطلوب را دچار مشکل یا فترت سازد . از طرف دیگر ، ممکن است
اولیای امور اقدامی تنبیهی نیز بر علیه خاطیان درپیش گیرند . بدینمنظور که مطمئن
شوند خاطیان ، دیگر دست به خلاف نخواهند زد و نیز دیگران را از انتشار مواد دارای ایراد ،
برحذر دارند .به این ترتیب میشود برخی از روزنامهها یا مجلات را از امکانات چاپی
محروم کرد ، مالیاتهای سنگین یا موانع اقتصادی دیگر را اعمال کرد ، سردبیران را به
زندان انداخت یا جواز کار فعالیتهای رادیو – تلویزیونی را لغو کرد . دولتهای مستبد
و خودکامه از سانسور برای ابقاء قدرت خویش بهرهبرداری میکنند . اما دولتهای
آزادمنش به علت سنتهای موجود حاکی از انزجار نسبت به سانسور باید به روشهای دیگری
جهت ابقاء خود متوسل شوند ( روشهایی مانند تلاش برای جلب حمایت صادقانه رسانههای
متنفذ ، یا ارجاع مستقیم مشکل خود به مردم ) . سانسور در ایالات متحده بیشتر در سطح
محلی مشاهده شده است . در این سطح،تا به حال اقدامات بسیاری به منظور جلوگیری از
اهانت و قبیحپردازی ( به ادعای سانسورگران ) در مواد و موضوعات چاپی و فیلمهای
سینمایی صورت گرفته است . اخبار کنترل شده :
شکل خفیفی از سانسور نیز که اخبار کنترل شده نام گرفته ، وجود دارد . در اخبار
کنترلشده ، توزیع اطلاعات به طریقی است که حافظ حداکثر منافع توزیعکننده باشد .
دولتها ، اصناف و دیگر دیوانسالاریها ، غالب اوقات در کنترل اخبار مقصر قلمداد
میشوند .سانسور برونقانونی : سانسور برونقانونی سانسوری است که خارج از کنترل
قانون یا قدرت قانونی باشد. چنین سانسوری میتواند داوطلبانه باشد . مثل وقتی که
سردبیری ، عبارت یا واژهای را از دستنوشته خود حذف میکند چرا که احساس میکند از
ذوق سلیم به دور است یا کتابداری که کتابی را از دور خارج میکند ، بدین علت که به
نظر او قبیح و اهانتآمیز است و وی مطالب قبیح و اهانتآمیز را دوست ندارد . از یک لحاظ سانسور
برون قانونی میتواند غیر داوطلبانه باشد مانند وقتی که سانسور خود پاسخی به
فشارهای اقتصادی ، سیاسی یا فشارهای دیگری از این قبیل است . مثلا یک ایستگاه رادیو
– تلویزیونی ممکن است انتقاد از مقامات دولتی را به علت تهدیدهای واقعی یا احتمالی
، از جانب آن مقامات درخصوص تمدید مجوز مسکوت گذارد. تحریف Disortion یکی از رایجترین
شیوههای پوشش خبری و مطبوعاتی ، تغییر متن پیام به شیوههای مختلف از طریق
دستکاری خبر است . در مسئله تحریف سه پدیده به چشم میخورد که عبارتند از : تعدیل ،
شاخ و برگ دادن و جذب . یک خبر در حین انتقال از شخصی به شخص دیگر به تدریج کوچکتر
از گذشته ، قابل فهمتر و از نظر بازگو کردن ، سادهتر میشود . در حین فرایند
انتقال متوالی بسیاری از جزییات اصلی خبر کمکم تعدیل میشوند ، تجربههایی که در
مورد تحریف انجام شده است ، نشان میدهد که بسیاری از جزییات موجود در ابتدای
زنجیره انتقال بهشدت حذف میشوند . هر بار که خبر تحریفشده نقل میشود ، میزان
جزییات ، هرچند با کندی ، کاهش مییابد .در همان زمانی که فرایند تعدیل انجام
میگیرد ، شاخ و برگهای دیگری به خبر اضافه میگردد . فرایند شاخ و برگ دادن به خبر
، به ادراک انتخابی و حفظ انتخابی موضوع در ذهن و نقل جزئیات کمی از موضوع اصلی
مبتنی است . با اینکه فرایند شاخ و برگ دادن مانند فرایند تعدیل در هر بار که خبر
نقل میشود ، انجام میگیرد ولی عناصری که در این فرایند بر آنها تکیه میشود و در
هر نوبت تکرار شمیآیند ، یکی نیستند . این ویژگی بیشتر به ترکیب جامعه ای که خبر
در آن منتقل میشود، وابسته است . عناصری در این فرایند شاخ و برگ پیدا میکنند که
از نظر نقل کننده خبر با اهمیت هستند .چه چیزی سبب حذف برخی جزییات و بیان برخی
دیگر میشود ؟ چگونه میتوانیم این امر را که برخی اجزا جای اجزای دیگر را میگیرند
و موجب تغییر یک حقیقت میشوند ، بیان نماییم ؟ پاسخ به این پرسشها در فرایند جذب یافت میشود که نتیجه نیروی جاذبه عادات ،
تمایلات و احساسات موجود شنونده است . برای مثال هنگام نقل یک خبر و سپس بازگو کردن
مجدد آن ، فرایند جذب موضوع اصلی روی میدهد ، آنگاه عناصر خبر منطبق شده یا سازمان
داده میشوند تا با انگیزه اصلی خبر هماهنگ شوند و این هماهنگی به گونهای صورت
میگیرد که خبر را در نهایت امر منسجمتر ، منطقیتر و دارای ظاهر بهتری سازد .
غالبا فرایند جذب با هدف مورد انتظار فرد هماهنگی دارد و درک و یادآوری امور طبق
معمول صورت میگیرد . از همه اینها مهمتر اینکه فرایند جذب به خودی خود بیانگر
تغییرات و تحریفاتی است که منعکسکننده احساسات ریشهدار در شخص میباشد و همچنین
وضعیت و جهتگیری او را منعکس میکند .با اینکه در امر تجزیه و تحلیل ، فرایندهای
تعدیل ، شاخ و برگ دادن و جذب از یکدیگر تفکیک میشوند ، ولی این فرایندها در عمل
از یکدیگر مستقل نیستند . آنها به طور هماهنگ و در آن واحد عمل میکنند .این عمل
هماهنگ ، منعکسکننده یک فرایند منحصر به فرد است که دارای ویژگی فردی است و به
تحریفی که مشخصه آن است ، منجر میشود . این شیوه بیشتر در مصاحبهها و گفتگوهای
سیاسی بکار میرود . زیرا در مصاحبه مستندسازی کار دشواری است ومیتوان مفاهیم
موردنظر را تغییر داد . درشرایطی که مخاطبان دسترسی لازم به منبع موثق پیام را
نداشته باشند ، این شیوه بیشترین کاربرد را دارد ، مثلا اخباری که از طریق
خبرگزاریهای دنیا و روزنامههای پرتیراژ منتشر میشوند ، در نقاط مختلف دنیا منتشر
شده و قابل دریافت مستندات لازم از سوی مخاطبان نمیباشند . ساختن یک یا چند دشمن فرضی To
Make A Supposed Enemy این یکی از
شیوههای قدیمی سیاسیون کهنهکار است که قدرت را دراختیار دارند و برای بقا و
ماندگاری در حکومت از آن استفاده میکنند . این شیوه به مطبوعات نیز رخنه کرده است
. در این شیوه سعی میشود تا سایر رسانهها و مطبوعات یا سایر سیاستمداران و یا
سایر احزاب را در چشم مخاطبان خود ، به شکل یک دشمن نشان دهند . همیشه داشتن یک
دشمن فرضی میتواند اقدامات طرف مقابل را محق و معتبر جلوه دهد و زمینه را برای هر
نوع اقدامی فراهم آورد . استفاده از این شیوه خود میتواند برای متحد کردن افراد
داخل یک کشور نیز مفید واقع شود . در هنگام بحرانهای اقتصادی و سیاسی و یا همچنین
خطرات سیاسی که از درون یک کشور را تهدید میکند ، وجود یک دشمن فرضی خارجی
میتواند سرپوشی بر بحرانها و اتحاد داخل کشور علیه آن بحرانها باشد. پاره حقیقتگویی To release a part of truth گاهی حادثه ، خبر
یا سخنی مطرح میشود که از نظر منبع ، محتوای پیام ، مجموعهای به هم پیوسته و مرتب
است که اگر بخشی از آن نقل و بخشی نقل نشود ، جهت و نتیجه پیام منحرف خواهد شد .
این از رویههای رایج مطبوعات است که معمولا متناسب با جایگاه و جناح سیاسی که به
آن متمایل هستند،بخشی از خبر نقل و بخشی را نقل نمیکنند . این شیوه بهخصوص در
انتشار نظرات رهبران سیاسی متداول است . استفاده از تیترهای اصلی روزنامهها ،
مطابق با میل و سلیقه آن روزنامه از نمونههای بارز پارهحقیقتگویی است به طور کلی
از دید روزنامهنگاران یک خبر هنگامی کامل است که عناصر خبری در آن بهشکل کلی مطرح
شوند . اما چنانچه یکی از عناصر خبری - چگونه ؟ کجا ؟ کی ؟ چه کسی ؟ چه چیزی ؟
چرا؟ - در خبر بیان نگردد ، خبر ناقص است . که در این تاکتیک حذف یکی از این عناصر
به عمد صورت میگیرد . در نشریات برای جلب نمودن نظر خواننده به تیتر خبر ، از این
تاکتیک استفاده مینمایند . در واقعه 11
سپتامبر ، در اخباری که از سوی رسانههای امریکا و رسانههای همسو با آنها انتشار
مییافت، به دلایل و انگیزههای تروریستها پرداخته نمیشد . به عبارتی عنصر « چرا »
به صورت انتخابی از اخبار حذف میشد . حذف عنصر « چرا » به امریکاییها این اجازه
را میداد که بتوانند کشورها ، افراد مختلف و سیاستهایی را که نمیپذیرند و با
مواضع آنها مخالفت دارند را محکوم نمایند و بتوانند با استفاده از باز بودن فضا و
شرایط توجیه و با استفاده از عبارت « حذف تروریستها از صحنه جهان » همچنان به
سیاستهای مدنظرامریکا جامه عمل بپوشانند . محکزدن To Test for
Confirm برای ارزیابی اوضاع
جامعه و طرز تفکر مردم جامعه درباره موضوعی خاص که نسبت به آن حساسیت وجود دارد و
یا دریافت بازخورد نظر حاکمان
و یا گروهی خاص یا صنفی از اصناف جامعه ، خبری منتشر میشود که عکسالعمل به آن،
زمینه طرح سوژههای بعدی قرار میگیرد عوامل تبلیغاتی سعی می کنند برای دریافت
بازخورد نظر گروهی خاص و یا حتی افراد جامعه ، با انتشار یک موضوع عکسالعمل آنها
را مورد ارزیابی قرار دهند و سیاستهای آینده خود را نسبت به آن طراحی کنند تاکتیک محکزدن به
نوعی تاکتیک بازگشتی هم هست و به افراد خاص برمیگردد و جامعه محدودتری را درنظر
میگیرد. اما بازخوردبیشتر به جامعه و عوام برمیگردد.مثلا برای ارزیابی نظر مردم
ایران راجع به رابطه با امریکا ، خبری منتشر میشود تا پس از محکزدن آن، موضوعات
جدیتری را دراین باره منتشر سازند . به عنوان مثال میزان حساسیتهای مذهبی جامعه و
یا پایبندی آنها به اصول مورد اتفاق جامعه ، یا شخصیتهای مورد احترام ووثوق مردم
، یا کشف دیدگاهها و برنامههای جریان حاکم و یا جبهه مخالف نسبت به موضوعی خاص
را محک میزنند .این شیوه یکی از شیوههای جنگ روانی است . اما امروزه در بازیهای
تبلیغاتی و انتخاباتی نیز مورد استفاده قرار میگیرد . در سیستمهای نظرسنجی نیز
استفاده از افکارعمومی ، نوعی محکزدن است .طرح موضوع استفاده نظامی ایران از
تکنولوژی غنیسازی اورانیوم توسط آمریکاییها ، بازخورد واکنش دائمی ایرانیها را در
تاکید بر استفاده غیر نظامی از این تکنولوژیها را بهدنبال دارد . آمریکا با این
کار از یک سو قصد محکزدن ایران در این باره را داشته و از سوی دیگر از طرح آن برای
اعزام بازرسین مربوطه برای کنترل این پروسه بهره میگیرد . ادعا به جای واقعیت Pretention instead of
truth رسانههای خبری
برای دستیابی به اهداف موردنظر خود گاهی ادعاهایی علیه افراد ، گروههای مختلف و
رسانههای رقیب مطرح میکنند و آنان را مجبور به پاسخگویی می نمایند . درواقع در
این روش اخبار مخابرهشده و یا بهچاپ رسیده نوعی ادعا به جای واقعیت را در ذهن
مخاطب تداعی میکند و با استفاده از کلماتی نظیر « ادعا » منبع خبر سعی میکند
اولا خبر را ازدست ندهد ، درثانی صحت و سقم خبر را به گردن منبع مدعی آن انداخته ،
ثالثا چنانچه خبر مورد تایید قرار گرفت ، اعتبار پخش آن را نصیب خود کند و در نهایت
پیامی را که مدنظرش میباشد به همراه خبر القا نماید . در شایعه منبع خبر
را نمیگوییم اما در این نوع خبر عمدا منبع خبر را ذکر می کنیم ، ولی منبعی که
بیاعتبار است و بارها مورد تکذیب قرار گرفته است .این شیوه از جمله شیوههای جنگ
روانی است که درآن نوعی ادعا در اخبار منتشر میشود . و سپس این ادعا تایید یا
تکذیب میشود . این شیوه در حقیقت مانند یک برگ دوطرف برنده است . استفادهکنندگان
از آن ، چه ادعا را رد و چه آن را تایید نمایند ، در هر دو صورت منبع جواب خود را
گرفته است در جریان حمله امریکا به افغانستان ، پس از هر بمباران شدید مقرهای
طالبان ، ادعاهایی دال بر کشتهشدن بنلادن از سوی رسانههای امریکایی و رسانههای
همسو با آنها مطرح میشد . زمانی که طالبان خبر را تکذیب میکردند ، امریکاییها
میفهمیدند که تلاش آنها در انهدام مواضع طالبان و کشتار آنها چندان موثر نبوده است
. اگر طالبان سکوت می کردند ، این سکوت صحت ادعای امریکاییها را اثبات میکرد و
نیروهای طالبان را نیز از نظر روحی تضعیف مینمود. رامسفلد وزیر دفاع
آمریکا در ادعایی دیگر در تاریخ 7/1/82 نیز اعلام نمود که نیروهای سوری با دادن «
دوربینهای کار در شب » به عراقیها آنان را در کشتن نیروهای آمریکایی یاری دادهاند
و این مطلب توسط منابع سوری تکذیب شد . اغراق عوامل تبلیغاتی با
بهرهگیری از این شیوه دست به پخش مطالب مبالغهآمیز میزنند . آنها سعی میکنند
مطالب کوچک را بسیار بزرگتر از آنچه وجود دارد جلوه دهند و همچنین قادرند از مطالب
بزرگ به شکلی ضعیف و در زمان ، مکان و جایگاهی که به چشم نمیآید ، بهرهبرداری کند
. تفرقه شاید بتوان تفرقه
را یکی از مؤلفههای عوامل قبلی دانست که با استفاده از آنها عامل تبلیغاتی سعی
میکند بین جامعه مخاطبان خود با مرزبندی و جناحبندیهایی که در اکثریت موارد کاذب
هم میباشد ، مطالبی را پخش کند تا پتانسیلها و توان آنها را کاهش دهد . ترور شخصیت در شیوههای جدید ،
ترور فیزیکی جای خود را به ترور شخصیت داده است . در زمانهایی که نتوان فردی را
ترور فیزیکی کرد و یا نباید افراد مورد ترور فیزیکی قرار گیرند ، سعی میکنند از
طریق عوامل تبلیغاتی جنگ روانی و با استفاده از وسایل ارتباط جمعی ، شخصیتهای
مطرح و مؤثر در جناح مقابل را به زیر ذرهبین کشیده و با بزرگنمایی نقاط ضعف آنان
را ترور شخصیت نماید . اصطلاحی که امروز برای ترورکردن از طریق وسایل ارتباط جمعی
یسیار مورد استفاده قرار می گیرد ، Terrorovision
است که هدف آن ترور شخصیت های سیاسی و مهم از طریق به تصویر کشیدن نقاط ضعف و حرکات
نادرست آنهاست . این عوامل باعث می شود رهبران ذینفوذ نزد مخاطبان دچار بی منزلتی
وتخریب چهره شوند . شایعه Rumour زمانی که جریان این
خبر از بین افرادی شروع میشود که از حقیقت موضوع دورند ، شایعه آغاز میگردد و
تکرار آن بدون ارائه برهان و دلیل ادامه مییابد تا تقریبا بسیاری از مردم آن را
باور میکنند و درنهایت شیوه معینی برای ترویج آن پیش گرفته میشود ، مانند « آنها
میگویند ... » یا « از یک منبع مسئول شنیدهام که ... » یا « اخبار دقیقی دارم
مبنی بر اینکه ... » و مانند آنها .در اینجا یک شرط اساسی برای کامل شدن شایعه وجود
دارد . این شرط عبارت است از اهمیت پیشامد یا شخصی که در شایعه مطرح شده و همچنین
ضرورت وجود ابهامی که شایعه را فرا گرفته باشد . بهعلاوه انگیزههای روانی که سبب
پیدایش شایعه و رواج آن گردد .شایعات زمانی رواج مییابند که حوادث مربوط به آن در
زندگی افراد از اهمیتی برخوردار باشند یا در مورد آنها خبرهای صریح پخش نشود و یا
اینکه خبرهای مربوط به آنها مبهم باشند . این ابهام زمانی به وجود میآید که خبر به
صورت تحریف شده دریافت شود ، یا به فرد خبرهای متضادی برسد یا فرو از فهم این گونه
خبرها عاجز باشد به هرحال شایعه همیشه دروغ نیست و همیشه داستان بدخواهانهای را
شامل نمیشود . ممکن است شایعه سبب درز کردن اطلاعات گردد ، به ویژه در زمان جنگ ،
یعنی زمانی که کنترل اطلاعات نظامی از جهت امنیت ملی کشور ، ضروری است .میتوانیم
بگوییم شایعه برای به انجام رساندن دو وظیفه توام انتشار مییابد : اولین وظیفه
بیان وتفسیر تنش احساسی است که افراد حس میکنند و وظیفه دوم تسکین این تنش است .در
شرایط عادی اخبار از طریق منابع قابل اطمینان و رادیو و تلویزیون پخش میشود و
شایعه کمتر بهحال ظهور و بروز مییابد ، اما وقتی فشار روحی و سردرگمی بهوجود
میآید شایعه نیز گسترش مییابد . در چنین شرایطی اگر چه شایعات از پشتوانه و شواهد
محکمی برخوردار نیستند اما بهدلیل خودداری منابع رسمی از انتشار اطلاعات واخبار
کافی و شواهد که گاهی بهخاطر دسترسی نداشتن به آن و گاه به لحاظ اعمال سانسور است
بهسرعت و از طریق تکرار در میان مردم در سطح وسیعی گسترش مییابد و این تکرار از
آن جهت است که نیازهای هیجانی مردم را برآورده میکند تاکتیک شایعه Rumour شایعه در جایی
ایجاد میشود که خبر نباشد و یا خبر از منابع موثق منتشر نگردد . از جمله اولین
عناصری که در بحث شایعه مطرح میباشند ، موضوع ، مکان و زمان شایعه است . یک
شایعهساز ماهر بهخوبی میداند که شایعه وی باید موضوعی باشد که حساسیت بالای
جامعه را در زمان و مکان مناسب به خود اختصاص دهد . رابطه بین موضوع ، زمان و مکان
میباید در پخش یک شایعه بهخوبی درک و احساس گردد .در خصوص بحث زمان اعتقاد
براینست که یا بهموقع بودن پخش شایعه بیشترین تاثیر را دارد و همچنین بالاترین
تاثیر شایعه در لحظه اوج احساسات مردم است . چنانچه شایعه قبل یا بعد از زمان
تاثیرگذار مطرح شود ، به همان اندازه نفوذ خود را از دست میدهد . مکان پخش یک
شایعه نیز میباید کاملا دارای مجاورتهای معنوی و جغرافیایی باشد .شایعه ضریب خود
را مدیون دو نکته میباشد . اول ابهام در موضوع و دوم اهمیت موضوع . هر چه ضریب
اهمیت یک شایعه بالا باشد ، ضریب نفوذ آن نیز به همان میزان بالا میرود . در ضمن
به همان میزان که ابهام در قضیه افزایش مییابد ، ضریب نفوذ شایعه نیز بالا میرود
. چنانچه یکی از این پارامترها ی ابهام یا اهمیت صفر شود ، ضریب نفوذ شایعه نیز صفر
خواهد شد .عوامل دیگری نیز در پخش ، پذیرش و نفوذ شایعه مؤثرند اما از درجه دوم
اهمیت برخوردار میباشند . یکی از این عوامل عناصر پخش شایعه هستند . بهطور نمونه
پخش شایعه از زبان یک وزیر ، یک استاد دانشگاه و یا هر منبع معتبر دیگر ضریب نفوذ
آن را بیشتر از پخش شایعه از زبان راننده تاکسی میکند. هرشایعه دربرگیرنده بخش قابل ملاحظهای از واقعیت میتواند باشد ، اما ضریب نفوذ آن
نیز تحت تاثیر سه عامل دیگر میتواند افزایش بالایی پیدا کند ،که این عوامل عبارتند
از : • تسطیح • همانندسازی • برجستهسازی تسطیح در تسطیح شایعهساز
سعی میکند عوامل حاشیهای و جنبی یک موضوع را از بین ببرد و موضوع شاخص را
نمایانتر کند . حذف مطالب حاشیهای شایعه و حذف مطالب کماهمیتتر عامل تسطیح را
شکل میدهد. دراین جا موضوع شایعه نماد وسیعتر و بزرگتری پیدا میکند و یا به
تعبیر دیگر تنها موضوع شاخص جامعه میشود . مانندسازی در همانندسازی نوعی
فرافکنی صورت میگیرد . موضوعی در ذهن مخاطب عینیت پیدا کرده و مخاطب نسبت به آن
آگاهی دارد . در این نوع شایعه ، استفاده از تاکتیک بک گراند میتواند عنصر شایعه
را تقویت کند . به عنوان مثال در حوادث بعد از 11 سپتامبر ، استفاده از شایعه پخش
سلاحهای میکروبی و شیمیایی را همانندسازی می کنیم با سلاحهای بهکار برده شده در
جنگ خلیج فارس . برای اینکه ثابت نماییم تولید این نوع سلاحها توسط آمریکاییها
صورت گرفته و امروز در خود آمریکا موجب سیاهزخم میشود . برجستهسازی ، بزرگنمایی نمودار شدن عنصر
اصلی شایعه همان برجستهسازی و واضحکردن موضوع اصلی است . برجستهسازی زمانی اتفاق
میافتد که شما بتوانید با تسطیح عناصر حاشیهای خبر را حذف و با مبالغهای که در
خبر انجام میدهید ، آن را درحد معقول بزرگ جلوه دهید . شایعات در زمان جنگهای نظامی سه دسته هستند و دارای سه کاربرد میباشند : - شایعات تفرقهافکن در این نوع شایعه
سعی میشود در موانع دشمن ایجاد شکاف نمایند و با بیان تشنجات بین افراد دشمن آنها
را ضعیف نمایند . این نوع شایعه در بازیهای سیاسی کاربرد وسیعی دارد . - شایعات هراسآور در این نوع شایعه
با اعلام کشتههای وسیع و پخش آن در بین نیروهای دشمن میتوان ناامیدی را در بین
آنها افزایش داده و آنها را ضعیف نمود . - شایعات امیدبخش این نوع شایعات
باعث ایجاد روحیه و انسجام در بین نیروهای خودی شده و کاربردی وسیع دارد نیل پستمن در کتاب
خود تحت نام « زندگی در عیش ، مردن در خوشی » شایعات را به سه دسته تقسیم میکند
: - شایعات آتشین شایعهایست که
یکباره شکل میگیرد ، همه جامعه را تحتالشعاع قرار میدهد و اثری کوتاهمدت دارد .
کاربرد این نوع شایعه بیشتر در زمان جنگ نظامی است . استفاده از آمار و ارقام و
بزرگنشان دادن آنها ، مسیر شایعات آتشین است . به معنای دیگر شایعات آتشین با
ارقامی بسیار بزرگ ولی فقط در یک مقطع وارد میشوند ، تاثیر آنها عظیم است ولی
مقطعی است . نیل پستمن میگوید : این شایعه هنگامی است که جنگ یا رخدادهای ناگهانی
در جامعه اتفاق میافتد و این نوع شایعات غالبا با ارقام بزرگ و ارقام سر و کار
دارند . تلفات ناشی از جنگ و تلفات ناشی از سیل و زلزله از جمله این موارد میباشند
. به عنوان نمونه
اعلام کشتهها با ارقام بزرگ در یک جنگ - شایعات خزنده شایعاتی هستند که
همراه با تاکتیکهای قطرهچکانی ، مرحله به مرحله میتواند مسیر یک شایعه را در ذهن
افراد یک جامعه طراحی کند . این شایعات درازمدتتر از شایعات آتشین هستند و
پیچیدگیهای بیشتری نیز دارند . سوءاستفادههای مالی و فساد در دستگاههای اداری و
رسوائیهای مالی از جمله این نوع شایعات هستند . پخش قطرهچکانی و مرحله به مرحله
حادثه 11 سپتامبر زمینهساز این نوع شایعه بود . - شایعات دلفینی آن نوع از شایعات
هستند که به تناسب زمان آشکار میگردند و بلافاصله پس از تاثیرگذاری برای مدتی
پنهان می شوند و دوباره با ایجاد زمینه و انگیزه خود را آشکار میکنند . به گفته
پستمن این شایعات ، شایعات غواصی میباشند . در این نوع شایعه از آنچه که در گذشته
اتفاق افتاده در زمانهایی که کاربرد آن اقتضاء میکند ، استفاده میکنند . گاهی
مطالبی را آشکار و گاهی مطالبی را پنهان مینمایند . به تعبیر لئوپستمن مثل نمکی هستند که بر روی زخم پاشیده میگردد و در طول تاریخ
همیشه زنده و دارای کاربرد هستند . شایعات دلفینی شایعاتی هستند که زمان مشخصی
ندارند و هر گاه زمینه آن فراهم شود ، قابل خود نمایی هستند . مانند اخبار مربوط به
قتلهای زنجیرهای تاکتیک ماساژ پیام Spinning
The Message انواع بیشماری از
فریب و خود فریبی در انبوه دادهها و اطلاعات و دانشی که هر روز از کارخانه کار
فکری دولت به بیرون جریان مییابد ، دیده شده است که به ماساژ پیام معروف است .
تاکتیک حذف ، تاکتیک کلیبافی ، تاکتیک زمانبندی ، تاکتیک قطرهچکانی ، تاکتیک
موجی ، تاکتیک تبخیر و تاکتیک تبخیر از جمله تاکتیکهای ماساژ پیام به شمار میآیند
که در کتابهای نوشته شده توسط الوین تافلر به طور کامل در مورد آنها توضیح داده
شده است . تاکتیک کلیبافی Generality Tactic تاکتیک کلیبافی
تاکتیکی است که در آن جزئیاتی که ممکن است مخالفت اداری یا سیاسی را برانگیزد را با
لعابی از مطالب غیرواقعی میپوشانند . در پخش این تاکتیک سعی میشود بدون توجه به
مسایل اصلی و عمیق در خبر و بدون ریشهیابی به موضوعی که منعکس می شود به حواشی آن
پرداخته شده ، به خبر لعاب بزنند و شاخ و برگ آن را اضافه کنند و خواننده را در سطح
نگه دارد . و توجه وی را کمتر معطوف به عمق مطالب نمایند . این تاکتیک بیشتر در
پخش بیانیههای وزارت امور خارجه و یا دستگاه دیپلماسی خارجی کشورها مورد استفاده
قرار میگیرد ، که در آنها از شیوه بیحسسازی مغزی استفاده شده است . در جنگ «
نبرد برای کنترل » امریکاییها تا هفتههای اول به جز مطالب کلی جنگ ، هیچ جزئیاتی
را درخصوص اهداف خود و نحوه اداره شهرهای آزادشده و مسیر حرکت ارائه نکردند . تاکتیک زمانبندی Timing Tactic مرسومترین مصداقی
را که میتوان برای تاکتیک زمانبندی مثال زد ، تاخیر در پخش خبر میباشد ، به نحوی
که دیگر پیامگیر نتواند کاری بکند . این شیوه در بسیاری از موارد التهاب و اشتیاق
مخاطبین را برای شنیدن خبر از منابع موثق مهیا نموده و در بخشی دیگر با زمینه پخش
شایعات را نیز فراهم میکند. تافلر میگوید پیچیدگی افکار عمومی به گونهای است که
استفاده از یک تاکتیک به شکل مجزا و مجرد نمیتواند کاربرد لازم را داشته باشد .
بنابراین در بخشی از موارد مجبور به استفاده از تاکتیکهای ترکیبی هستیم . در تاکتیک
زمانبندی میتوان اطلاعات را با توجه به زمان پخش آن و مهیا نمودن بستر لازم برای پخش
خبر مورد استفاده قرار داد .پخش اهداف مرحله به مرحله جنگ « نبرد برای کنترل » از
سوی مقامات پنتاگون و وزارت دفاع امریکا از همین نوع تاکتیک است . تاکتیک حذف Omission
Tactic براساس این تاکتیک
قسمتهای مهمی از خبر به دلایلی که از پیش طراحی شده و به شکلی که هدفمند صورت گرفته
است ، حذف میگردد تا زمینه را برای پخش تاکتیک شایعه مهیا نماید. در این تاکتیک
پخشکننده خبر(رسانه میداند که با پخش قسمت ناقصی از خبر سؤالاتی در ذهن مخاطبان
ایجاد میشودکه این سؤالات چنانچه پاسخ گفته نشود، زمینه پخش شایعات را فراهم
میکند . دروسایل ارتباط جمعی معروف است که شایعه جایی پخش میشود که خبر نباشد .
عدم پخش هیچ مطلبی در خصوص سازمان مجاهدین خلق ( منافقین ) پس از شروع عملیات «
نبرد برای کنترل ) زمینه پخش شایعات متعدد را در ایران درخصوص نحوه برخورد امریکا
با با این گروه را ایجاد کرد . چون سیاست به شدت
ستیزآمیز است ، پیامهای سیاسی بیش از پیامهای دیگر آگاهانه انتخاب میشوند . این
پیامها بهطور معمول حوزههای رو به گسترش دارند که در اثر استفاده از تاکتیک حذف و
خارج ساختن واقعیتهای مربوط یا تعادلبخش بهوجود آمدهاند . تاکتیک قطرهچکانی Dribble
Tactic دادهها ، اطلاعات
و دانش به جای آنکه در سندی واحد نوشته شود در این تاکتیک دسته بندی شده و در
زمانهای گوناگون و به مقدار بسیار کم ارائه میگردد تا هم مخاطب نسبت به منبع خبر
اعتماد پیدا کند و هم نسبت به آن اعتیاد پیدا کند و منتظر پخش اخبار از مجرای
موردنظر گردد . در این شیوه الگوی رخدادها تجزیه میشود و از دید گیرنده مخفی
میماند . تاکتیک دروغ بزرگ یا استفاده از دروغ محض Big – Lie
Tactic این تاکتیک قدیمی و
سنتی میباشد ، اما هنوز هم مورد استفاده فراوانی در رسانهها دارد و عمدتا برا ی
مرعوب کردن حریف و یا حتی برای مرعوب کردن افکار عمومی مورد استفاده قرار میگیرد .
بدینمعنی که پیامی را که به هیچ وجه واقعیت ندارد را بیان میکنند . معروفترین
مورد استفادهای که از این تاکتیک شده ، در زمان هیتلر و توسط گوبلز بوده است .
گوبلز میگوید : دروغ هر قدر بزرگتر باشد ، باور آن برای تودههای مردم راحتتر است
. وی میگوید این تاکتیک هم برای مرعوب کردن دشمن و هم تهییج افکار عمومی ، تشویش
نیروها و مرعوب ساختن دشمن در مورد نیروی دفاعی و دروغهایی که در خصوص توان نظامی
و تکنیکی به کار گرفته میشود که در زمینه استفاده از آن دچار بیماری خودباوری و
خودبینی نیز میگردد . گوبلز میگوید دروغ را به حدی بزرگ بگویید که هیچکس جرات و
فکر تکذیب آن را نکند . او میگفت : بعضی مواقع دروغهایی میگفتم که خودم از آنها
میترسیدم . تسخیر یکهفتهای
بغداد توسط نیروهای ائتلاف و استفاده از جنگ الکترونیک در بغداد از جمله همین
تاکتیک دروغ محض بود . فوریتبخشیدن ساختگی به خبر To
Create High Priority For
A News تاکید بر انتقال
سریع و لحظه به لحظه پیام و افزایش کمیت آن یکی دیگر از شیوههای مطبوعاتی است .
هدف از این شیوه ایجاد نوعی طوفان مغزی برای مخاطب نسبت به سوژه موردنظر و ایجاد
نوعی ایزولهکردن خبری مخاطب نسبت به دیگر منابع خبری از طریق ایجاد این اطمینان در
مخاطب است و این مطلب را میخواهد القا کندکه این مطبوعه در سریعترین حالت ممکن ،
قادر است اطلاعات را به مخاطب برساند . این تاکتیک برای کمتر تعمق کردن مخاطب بر
اخبار نیز به کار گرفته میشود . از طرفی نیز ، رسانههای خبری با شتاببخشیدن به
گزارش حوادث و رویدادها سعی میکنند از فرصت ایجادشده برای دستیابی به بسیاری از
اهداف خود ( که تاکنون مهیا نبوده ) استفاده کنند . این روش کاربرد تبلیغاتی نیز
دارد . همچنین در زمان جنگ و بحرانهای سیاسی کاربرد بسیار دارد . پیچیده کردن خبر برای عدم کشف حقیقت To
Tangle a Canard امروزه شیوه پنهان
کردن حقیقت ، محرمانه نگهداشتن آن نیست زیرا که ذات خبر فرار است و به محض یافتن
مجرایی ، به داخل جامعه نفوذ پیدا میکند . اعتقاد بر اینست که زمانی که یک رسانه
قصد دارد یک خبر را پنهان کند لازمست با دادن اطلاعات متنوع وزیاد ، حقیقت و موضوع
را بهگونهای پیچیده کند که مخاطب از پیگیری آن خبر صرفنظر کند. برای پنهان ماندن حقیقت ، موضوع آنچنان با اخبار و اطلاعات فراوان و گاه ضد و نقیض
، پیچیده و مغلق بیان میشود که مخاطب نتواند از لابلای مطالب به حقیقت دست یابد .
نمونه بارز این اتفاق در موضوع پرتاب موشک از سوی نیروی دریایی آمریکایی به سوی
هواپیمای مسافرتی ایرباس ایرانی بود.امروزه جهت سرکوب بسیاری از جنبشهای مردمی و
نتایج اسفبار اقدامات سیاسی و اقتصادی قدرت های بزرگ در کشورهای ضعیف جهان این
حقایق از طریق مخدوش ساختن خبر این وقایع ، پنهان میمانند . افزایش قابلیت تصدیق خبر از طریق چیدن خبر ساختگی و
نادرست درمیان چند خبر درست To Take
The News Out of Its Proper Context این از خصوصیات
مستمر چند موج رادیویی مانند بی.بی.سی است که همواره از این شگرد استفاده کردهاند
. در این شیوه، نظر مخاطبان به اخباری کاملا صحیح جلب میشود و پس از ایجاد اطمینان
اولیه نسبت به این منبع ، یک خبر نادرست اعلام و القاء میشود .یک تحلیلگر حرفهای
میتواند اخباری که برای مخالفان خود دارای هویت درست و مشخصشده است ، به گونهای
با اخبار نادرست آمیخته کند که نهایتا نظر خود را در قالب تحلیل و تفسیر مورد نظر
خود القا نماید . این شیوه شیوهایست که عمدتا تحلیلگران و یا نظریهپردازان سیاسی از آن بهره
میگیرند . نمونه آن را میتوان در سایت علیرضا نوریزاده پیدا کرد . در این شیوه
تحلیلگر سعی میکند اخبار موثق و درست قابل استناد برای مخاطبین را همراه با چند
خبر نادرست درهم آمیخته و با شیوهای کاملا حرفهای نتیجه مطلوب خود را کسب کند .
در این شیوه باید سعی شود که از اخبار صحیحی که مورد تصدیق و اطمینان خواننده
میباشد بهرهبرداری شود . پس شناخت مخاطبین مورد نظر، لازمه استفاده از این تاکتیک
میباشد .در جریان قتلهای زنجیرهای ، علیرضا نوریزاده با در اختیار داشتن بخشی
از مطالب صحیح قادر بود که مطالب نادرست خود را تحت پوشش منابع اطلاعاتی موثق منتشر
کند . استفاده از دوخبر واقعی برای طرح یکخبرساختگی To use Two Factual News Items In Order To
Legitimize A False
News ارتباط بخشیدن بین دو واقعه ، نتیجهگیری غلط و غیرواقعی از آن ، از شیوههای دیگر
در مطبوعات و خبرگزاریها و رادیوها به شمار میرود . مثلا رادیو بی.بی.سی اعلام
میکند که دو هیات سیاسی از آمریکا و ایران همزمان در سوریه با مقامات سوری دیدار و
گفتوگو کردند . در این پیام هدف اصلی، القاء خبر ارتباط بین این دو هیات سیاسی در
سوریه و تضعیف دولت جمهوری اسلامی است استفاده از عاطفه گیرندگان پیام To
Play On The Emotions Of The Audience در این روش تلاش
میشود تعابیری در خبر مورد استفاده قرار گیرد که به کارگیری آنان احساس عاطفی
مخاطبان را به طور ساختگی تحریف و تهییج کند . کلماتی نظیر تبعیض ، ظلم به زنان ،
فشار برکودکان ، شکنجه ،بازجویی ، توطئه ، خفقان ، نسلسوزی ، دولتستیزی ،
قانونستیزی ، فجایع بشری و مانند آن میتواند احساسات یک مخاطب را برانگیخته نماید
. موضع زنان و کودکان همیشه میتواند در این روش کارآمد باشد . پخش برنامههای
تلویزیون و استفاده از عکسهایی که کودکان را در وضعیتی بسیار بد نشان میدهد ،
همچنین استفاده از زنان به عنوان عناصر زجرکشیده در اخبار میتواند در مسیر ایجاد
هیجان بسیار مؤثر و پرنفوذ باشد .از سوی دیگر خبرگزاریها از عاطفه غریزی گیرندگان
پیام استفاده میکنند . گیرندگان پیام درمقابل یکسری مسائل مشترک با هم دارای
همبستگیهای عاطفی هستند . مباحث مشترکی نظیر دین ، نژاد ، سرزمین ، ملیت ، جنسیت ،
محیط اجتماعی ، رنگ پوست ، مباحث مشترک قارهای و مباحث انسان دوستی از جمله این
مباحث است که در خیلی از خبرها هدف قرار میگیرند و سعی می شود به نوعی در خبرها
روی یکی از این همبستگیها تاکید شود . مخصوصا روی مسائل ناسیونالیستی بسیار تاکید
میشود ، مثلا کردها در ترکیه ، عراق ، ایران ، سوریه و .. سعی میکنند از رابطه
عاطفی کردها استفاده کنند ، به نوعی که تحریککننده باشد . کردها یک نوع رابطه
معنوی ، جدا از همبستگیهای منطقهای با هم دارند و فشار به هر گروه در هر منطقه بر
بقیه تاثیر میگذارد . استفاده از خبر برای تبلیغات Promoting
Special Interests Through News وقتی خبری از رسانهها منتشر میشود ، نیازی به اثبات آن وجود ندارد . چرا که اولین
اصل برای دهنده پیام اینست که ادعایی که کرده ، اصل میباشد . منبع خبر زمانیکه
خبری را میدهد ، هیچگونه تلاشی برای اثبات آن نمیکند و مدنظر او اطلاعرسانی صرف
است .در مورد خبر اگر کسی فکر کند یا ادعا کند که خبر درست نیست ،لازمست برای رد آن
مدرکی ارائه دهد . انواع عملکردهای رسانه ای در راه اندازی جنگ روانی 1ـ در کشورهایی که حکومت آنها صبغهای نژادی و قومی دارد، رسانهها تحت کنترل شدید
دولت، تبدیل به بلندگو و انعکاسدهنده گرایشهای نژادی ـ قومی -نظامی حاکم میشوند
و به عنوان یکی از ابزارهای «دگرسازی» یا به اصطلاح قرار دادن «ما در برابر آنها»
Us Versus Them،
بستر مناسبی برای ایجاد تنش، خشونت و حتی جنگ داخلی فراهم میکنند، نوع و شیوه
رفتاری رسانهها در بحران رواندا و صربستان نمونههای خوبی در این زمینه به شمار
میروند. 2ـ در برخی موارد، رسانههای داخلی یا خود زمینهساز بحران و جنگ هستند و یا به
دلیل آن که نمیتوانند به بیان حقایق بپردازند به ترویج خشونت کمک میکنند. در این
شرایط، این رسانههای بینالمللی هستند که باید انجام این وظیفه را عهدهدار شوند.
غفلت عمدی یا سهوی رسانههای بینالمللی در پرداختن به موضوع، منجر به بروز و یا
ادامه جنگ و خشونت میشود. سکوت عمدی رسانههای غربی در برابر نسلکشی صربها و
جنایات صدام علیه اکراد، از مصادیق بارز در این زمینه هستند.در این باره مارک
دافیلد (Mark Duffield)
ضمن بررسی گزارشهای تایمز و نیویورک تایمز که منجر به عدم مداخله جامعه بینالمللی
در جریان نسلکشی در کشور رواندا شده است، چنین رسانههایی را در خدمت آنچه
بربریتگرایی جدید (New Barbarism)
غرب نامیده میشود، قلمداد میکند. 3ـ تلاش رسانههای کشور ثالث برای ایجاد اختلاف بین دو کشور و یا تحریک به اقدام
برای جداییطلبی، شیوه دیگری است که میتوان به آن اشاره کرد. 4ـ ترغیب سیاستمداران به آغاز جنگ با مطرح کردن این ایده که سایر روشهای تغییر
رفتار کشور هدف نتیجهبخش نخواهد بود، از دیگر شیوههایی است که رسانهها به آن
متوسل میشوند. 5- اگر در زمان جنگ، رسانهها تلاشی برای خاتمه آن انجام ندهند، در حقیقت تداوم
خونریزی و خشونت را موجب شدهاند. در عصری که بیش از 17000 ماهواره، امکانات
فوقالعادهای را به وجود آوردهاند، تا حدی که میتوان از دیپلماسی مجازی (Virtual
diplomacy)
بحث کرد، رسانهها میتوانند تلاش فراوانی برای ترغیب طرفهای درگیر به گفتوگو و
حتی مذاکرات بینالمللی چند جانبه به عمل آورند. روش ها و فعالیت ها در براندازی نرم: چـگـونـه یـک
نـظـام در بـرابـر مخالفان خود از پای در می آید و شکست می خورد؟ اصولا عـوامـل
شـکـسـت خـوردن چـیـسـت ؟ بـه نـظـر مـی رسـد دشـمـن بـا تـقـویـت عوامل شکست در
طرفداران نظام و تضعیف آن در مخالفان نظام سعی دارد تا شاهد پیروزی را در آغوش
کشد. بر این اساس ، تاکتیکهای براندازی نرم را برمی
شماریم : 1. تاکتیکهای سیاسی آمـریـکا و دنیای استکباری برای براندازی نظام اسلامی از راهکارهای گوناگونی بهره
می برد که برخی از آنها به شرح زیر هستند: ـ مـهـار: بـراسـاس ایـن راهـکـار، بـرنـامـه هـسـته ای ایران ، و نفوذ ایران در
جوامعی مانند افغانستان ، عراق و لبنان باید مهار گردد. ـ اسـب تـروا: تـلاش بـرای بـازگـشـایـی سـفـارت آمـریکا در تهران ، تقویت NGOهای
طرفدار آمریکا در ایران و حمایت مستقیم از جنبش طرفدار دموکراسی ـ جنگ روانی :
افزایش مراودات رسمی مقامات دولت آمریکا با ضد انقلاب داخلی ، گسترش برنامه های
رادیو و تـلویـزیـونـی رادیـوفـردا و صـدای آمریکا، افزایش آستانه جنگ در اذهان
مردم ایران با تـبـلیـغـات انـجـام عـمـلیـات نـظـامی و بالاخره تمرکز روی نقض حقوق بشر در
ایران از محورهای اصلی این راهکار است . ـ بـی اعـتـبـار کـردن رهـبـران دیـنـی و انـقلابی : بویژه مغزهای اصلی تصمیم گیری
در کشور؛ ـ ایجاد و گسترش اختلاف بین جناح های مختلف حاکمیت با هم و با مردم ؛ - مـشـغـول سـاخـتـن ذهـن مـدیـران نظام به مسائل داخلی و منصرف ساختن آنان از
تعقیب اهداف جهانی انقلاب اسلامی ؛ ـ نفوذ در مجامع روشنفکری و تصمیم سازی نظام ، مانند دانشگاه ها، مطبوعات ، مراکز
نشر کتاب و فیلم ؛ ـ انحراف افکار عمومی کشور به نفع آمریکا. ـ کوشش برای متهم کردن مسئولین ایرانی به موارد شبیه میکونوس
. ـ تلاش برای حذف مسالمت آمیز رهبران روحانی ایران . ـ ایجاد شکاف بین دولت و ملت : خانم هاله اسفندیاری در اعترافات تلویزیونی خود چنین
می گوید: ((هـدف دراز مـدت بـنـیـاد سـوروس بـرای پیاده کردن فلسفه جامعه باز و حرکت کردن آن
جامعه و هر جامعه ای به سمت جامعه باز این است که میان حاکمیت و ملت شکاف ایجاد شود
و از طـریـق ایـن شـکـاف آن قـسـمـتـهـایـی از جـامـعـه مـدنـی کـه بـرمبنای فلسفه
جامعه باز شکل گرفته و توانمند شده روی آن حاکمیت فشار بیاورد برای تغییر رفتار.
ایـن شـایـد شـتـاب زده شـود وقـتـی که حالت گرجستان باشد یا به تدریج به تغییر
رفتار از طریق انتخابات و از طریق تغییر رفتارهای نرم و تدریجی باشد. بـرای ایـجـاد ایـن شـکـاف یـا حاکمیت و دولت مرکزی باید تضعیف شود و یا بخش
جامعه مدنی یا عمومی که همراه حاکمیت نیست باید توانمند شود. ـ نفوذ: تلاش می شود هواداران غرب در پست های کلیدی نظام رسوخ کنند. آنـان مـی شـود، اما در کل سعی بر این است که با برخورد قاطعانه با اینان و تلاش در
اخراج و انزوای طرفداران واقعی نظام ، زمینه برای قدرت یابی نفوذی ها مساعد شود.
ـ سـرنـوشـت حـتـمـی : وانـمـود می شود که دمکراسی آن هم از نوع غربی آن ، نوعی وحی
منزل است که باید لزوما و به دقت اجرا شود و این سرنوشت حتمی هر اجتماعی است . ـ سـاخـت حـزب : تـلاش بـر ایـن اسـت کـه بـا تـاءسـیس یک حزب مخالف دولت که در عین
حـال خـود را مـعـتـدل و مـسـئول نـیـز جلوه می دهد چنان شود که همه مخالفان نظام ،
بویژه کـسـانـی کـه خـود زمانی از طرفداران نظام بوده اند اما به هر دلیلی از آن
زده شده اند، جذب و سازماندهی گردند. ـ جـذب نـظـامـیان : سعی می شود فرماندهان نظامی توسط مخالفان نظام جذب گردند و
سربازان برای دفاع از نظام بی انگیزه
شوند. ـ صـلح طـلبـی : تـلاش مـی شـود مـخـالفـان نظام در افکار عمومی طرفدار صلح و صفا
مـعـرفـی شـونـد و طـرفـداران نـظـام اهـل خـشـونـت و جـنـگ طـلبـی ! امـا در
هـمـان حال در پشت پرده این مخالفان نظام هستند که دست به خشونت می زنند. ـ انـتـخابات فعال : تلاش مخالفان نظام در براندازی نرم ، بر این است در انتخابات و
تمامی جاهایی که بتوان خود را مطرح کرد، حضور فعالی داشت . ـ حـمـایت های جهانی : تلاش می شود تا با رسانه های گروهی غرب ، سازمان های حقوق
بـشـری ، تـشـکـل هـای بـیـن المـللی و نیز با نمایندگان کنگره آمریکا ارتباطات
وسیعی برقرار گردد و حمایت های مختلف سیاسی و مادی برای مخالفان نظام جذب گردد. ـ اتـحـاد مخالفان نظام : سعی می شود بین مخالفان نظام ، بویژه بین جنبش های معلمین
، کـارگـران و دانـشـجـویـان نوعی هماهنگی برقرار گردد و همه نیروها برای مخالفت با
نظام موجود در مسیری واحد قرار گیرند. آمـادگـی : در بـرانـدازی نـرم ، تلاش بر این است مخالفان نظام از آمادگی لازم برای
جـایـگـزیـنـی بـرخـودار بـاشـنـد تـا در صـورت بـروز مـشـکـل بـرای نظام حاکم به
سرعت ـ تضعیف رهبری : رهبری محور اصلی وحدت در جامعه و مقابله با دشمنان دین خداست
. از این رو، دشمن تلاش دارد تا با ترویج شایعات مختلف ، از مـیـزان عـلاقـه ،
اعـتـمـاد و اطاعت پذیری مردم در برابر رهبری بکاهد که چنین چیزی می تواند برای
انقلاب اسلامی بسی خطرساز باشد. دشـمنان جمهوری اسلامی بویژه دولت آمریکا به خوبی دریافته اند تا زمانی که مردم به
ولایت فقیه وفادارند و به آن به عنوان یک نظام قانونی ، مشروع و مقدس می نگرند،
نـمـی تـوانـنـد سـلطـه خـود را بـر آنـان تـحـمـیـل سـازنـد. ایـن واقـعـیـت بـه
شـکـل کـامـلا روشـن و عـریان در سخنان استانلی روم ، معاون رییس سازمان امنیت ملی
آمریکا خودنمایی می کند. او صریحا اعلام کرده بود: ((آنـچـه تـاکـنـون هـمـه تـحریکات ما را برای براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران
با ناکامی مواجه ساخته است ، اعتقاد مردم ایران به ولایت فقیه است .)(12) در واقـع از دیـدگـاه سـیا که توسط ادوارد شرلی از کارشناسان برجسته آن بیان شده
اسـت تـنـهـا سـرنـگـونـی ولایـت فـقیه به منزله تغییر ماهیت رژیم ایران است . او
در تیر 1377 در فـصـلنـامـه آمـریـکایی خاورمیانه در جریان یک میزگرد چهارنفره
تصریح می کند: اگـر نـظـام ولایـت فـقـیـه در ایـران از هـم بـپـاشد آن وقت می توان پذیرفت که
جمهوری اسلامی تغییر ماهیت داده و برقراری روابط ممکن خواهد شد.(13) ـ انتخابات هدایت
شده : از جمله روش های براندازی نرم در کشورهایی که دمکراتیک هستند، فـعـال سـازی
عـوامـل همفکر غرب در صحنه انتخابات مختلف بویژه ریاست جمهوری است . عـوامـلی کـه
مـمـکـن اسـت در ظـاهـر عـلیـه غـرب حـرف هـم بـزنـنـد امـا در عـمـل بـا انـدیـشـه
هـای غـرب هـمـسـویـی دارنـد. در چـنـیـن مـواردی غـرب بـا اسـتـفـاده از پـول های
عظیمی که صرف تبلیغات کاندیدای مطلوب خود می کند و از طریق اعزام جمعی از
مـتـخـصـصان تبلیغاتی برای کمک به کاندیدای مورد نظر و ایجاد اتحاد نظر در بین
مخالفان برای حمایت از یک کاندیدای مطلوب غرب ، دوستان خود را به قدرت می رساند. در
این باره ، شرحی از آنچه آمریکا در برخی کشورهای بلوک شرق سابق انجام داده بود در
پـایـان بـحـث تـاریخچه همین نوشتار در این باره ، گفتنی است ، آمریکا برای این که
دخـالت هـایـش عـلنـی نـشـود، انجام قسمت های مهمی از این ماءموریت را به سازمان
های به ظـاهـر غـیـر دولتـی سـپـرده اسـت کـه نمونه برجسته آن بنیاد جامعه باز
متعلق به جرج سوروس است . این بنیاد، علاوه بر آنچه در مبحث تاریخچه گذشت ، بر اساس
راهکارهای کمیته خطر جاری ، تلاش دارد تا با جذب نخبگان فکری و سیاسی کشورهای هدف
، دعوت از آنـان بـرای شـرکـت در بـرخـی هـمـایـش هـای به ظاهر علمی در ایالات
متحده ، شبکه ای عـنـکـبـوتـی در آن جـامـعـه ایـجـاد کـنـد و بـا ایـجـاد اتـحـاد
بـیـن ایـن شـبـکـه هـا، کـنـتـرل و هدایت مخالفان دولت را در دست گیرد و با روش
های به ظاهر دمکراتیک ، مانند شـرکـت در انتخابات هدایت شده ، قدرت سیاسی را قبضه
نماید. خانم هاله اسفندیاری از سـرپـل هـای ایـرانـی ـ آمـریـکـایـی این بنیاد بود
که در هیجدهم اردیبهشت 1386، توسط وزارت اطلاعات دستگیر شد. در این باره ، بیانیه
وزارت یاد شده چنین توضیح داد: ((... در خـصـوص خانم ((هاله اسفندیاری )) نیز به آگاهی می رساند، وی مدیر و موسس
برنامه خاورمیانه مرکز ((ویلسون )) در آمریکا می باشد که بودجه این موسسه از طریق
کـنـگـره آمـریـکـا تـامـیـن مـی گـردد؛ ایـن مـرکـز حـلقـه اتـصـال ارتـبـاط
ایـرانـیـان بـا سـازمـان هـا و نـهـادهـای آمـریـکـایـی بـوده کـه بـا هـدف
تـوانـمـنـدسـازی عـرصـه هـای مـوثـر جـامـعـه در راسـتـای اهـداف بـیـگـانـگـان
دنبال می شده است . به عنوان مثال ، رامین جهانبگلو یکی از مدعوین جذب و با همکاری
سایر سـازمـان هـا ایـن مـرکـز بـوده کـه از طـریـق بـنـیـاد NED و نـهـادهـای آمـریـکـایـی ، مـدل فـروپـاشـی اروپـای شـرقـی و نـقـش روشـنـفـکران
در آنجا و تطبیق آن با ایران را تئوریزه کرده و به عنوان یک پروژه دنبال می نموده
است . در تـحـقـیـقـات بـه عـمل آمده ، خانم اسفندیاری اظهار می دارد که فعالیت ها و
برنامه های مـربـوط بـه ایـران در بـرنـامـه خـاورمـیـانـه این مرکز، از طریق بنیاد
معروف آمریکایی ((سـوروس )) حـمـایـت و پـشـتـیبانی مالی شده است . (این بنیاد
آمریکایی متعلق به جورج سـوروس بـوده کـه نـقـش کـلیـدی در انـقـلابـات رنـگـارنـگ
سـال هـای اخـیـر در چـنـد کـشور داشته است .) با همکاری خانم اسفندیاری ، مدیر و
نماینده تحقیقات تکمیلی در این خصوص ادامه دارد. وی در بازجویی های اولیه اظهار
می دارد که بـنـیاد سوروس در ایران با ایجاد یک شبکه ارتباط غیر رسمی و تلاش برای
توسعه و گسترش آن ، اهداف براندازانه خود را دنبال می نموده است .)) 2. تاکتیکهای اقتصادی ـ بـهـره بـرداری از ضـعـف سـیـاسـت هـای اقـتـصـادی نـظـام حاکم نهایت بهره برداری
به عمل می آید و طرفداران رژیم متهم به فساد و رشوه خواری می گردند؛ ـ کـمـک مـالی به خانواده های زندانیان و گروه های مخالف حکومت و حتی نظارت یا
مشارکت در اعتراض ها؛ ـ تشویق اعتصابات و شورش های کارگری . 3. تاکتیکهای فرهنگی ـ ایـجـاد تـردیـد در مـقـدسـات دیـنی : اصل اسلام نیز در معرض تهاجم دشمنان قرار
دارد. سـامـوئل هـانـتـیـنـگـتـون کـه کـتـاب جـنـجـالی او ((بـرخـورد تـمـدن هـا))
تـبـدیـل بـه بـیانیه اعلام جنگ محافظه کاران جدید شده بود، در این کتاب می نویسد
که دشمن ، طیف راست اسلامی نیست ، بلکه دین خود قرآن است : ((مساله اساسی غرب ، اسلام بنیادگرا نیست ، بلکه خود اسلام به مثابه تمدنی متفاوت
اسـت کـه پـیـروانـش مـتـقـاعد شده اند فرهنگ شان برترین است و با پستی و فرومایگی
قـدرت شـان بـاعـث آزار و اذیـت می شوند. مساله اسلام ، سی آی ا، یا وزارت دفاع
ایالات متحده نیست . مشکل اسلام ، غرب به مثابه تمدنی دیگر است که مردمش جهانی بودن
فرهنگ شـان را بـاور دارنـد و بـرآنـنـد کـه اگـر قـدرت در حال زوالی بخواهد به
آنان تحمیل شود، فرهنگ عالی و برتر آنان وظیفه دارد آن فرهنگ را در سراسر جهان
بگسترد. ـ حمایت مکرر و مؤ کد از حقوق بشر و دموکراسی در ایران ؛ ـ تـدارک شـبـکـه هـای مـتـعـدد رادیو تلویزیونی برای ایرانیان با استفاده از
جدیدترین فنآوری های روز؛ [امـام ] خـمـیـنـی در اولیـن سـال انقلاب که جمهوری اسلامی ایران را به رفراندوم
((اقدام گذاشت اقدامی هوشمندانه بود و تدوین قانون اساسی ایران دومین گام هوشمندانه
او با این دو اقدام خود ساختار اسلامی حکومت را شکل داد. توصیه کرده ایم که برای
مـتـزلزل کردن رژیم اسلامی باید [امام ] دوستان خود روی دو نقطه بیشتر متمرکز
شوند. اول اسـلامـیـت رژیـم و دوم بی نقص بودن قانون اساسی این حرکت نباید در
میان توده های مردم که به، خمینی حساسیت دارند باشد زیرا مردم عادی نسبت به اسلام
وامام حساسیت خاصی دارند. اما در دانشگاهها و در مـحـافـل روشـنـفـکری به عنوان بحث
و تریبون آزاد می توان اسلامی بودن رژیم را نـشـانـه تـبـعـیـض در مـیـان مـلت
مـعـرفـی کـرد و حـذف قید اسلامی را به عنوان یک حرکت دموکراتیک دنبال کرد. مخالفت
مستقیم با قانون اساسی رژیم نیز حساسیت برانگیز است ، این حرکت را می توان با ایجاد
تردید درباره قانون اساسی آغاز کرد...!)) ـ بی اعتبار جلوه دادن منابع خبری نظام بویژه صدا و سیما؛ ـ ایجاد تحیر و سرگردانی ذهنی در بین مردم : سعی می شود با طرح حجم عظیمی از سؤ ال
، مـخـاطـب را در بـاورهـای خـود بـه تـردیـد انـدازد. در مـثـل بـایـد گـفـت بـه
یـک بـاره ، حـجـم عـظـیـمـی از سـؤ ال در خصوص ولایت فقیه و یا دفاع مقدس برای
جوانان کشور طرح می کنند و آنان را به شـک و شـبـهـه مـی انـدازنـد. البـتـه طرح
سئوالات واقعی برای رفع شبهات حقیقی امری پـسـندیده است اما در این باب ، هدف طرح
سئوال و فهم واقعیت نیست ، هدف ایجاد شبهه در اذهان مردم است ؛ ـ ایجاد تصویری دلفریب از آمریکا در اذهان مردم ؛ - نابود ساختن انگیزه دفاع از کشور و ناموس در صورت حمله احتمالی آمریکا؛ ـ نـبـرد رسـانـه ای : رسـانـه هـای اسـتـکـبـاری بـه صورت نسبتا یکدست در کنار
برخی روزنـامـه نـگـاران مـزدور و یـا فـریب خورده داخلی تلاش می کنند تا زمینه را
برای نفوذ دشمن مهیا سازند. دارنـد. احـسـاس نـاتـوانـی ، بـدبـیـنـی بـه آیـنـده ، تـنـبـلی ، هـوسـرانـی و
امـثـال آن از جمله میکرب های روحی هستند که در هوای نفس آدمی لانه کرده اند. در
براندازی نـرم ، بـه بـهـانـه کـار فـرهـنـگـی تـلاش می شود تا این نفس چون اژدها
تحریک شده ، فعال گردد. دشمن اسم این کار را اسلحه فرهنگی می گذارد. فایده این کار
برای دشمن ایـن اسـت کـه مـا را از فـرهـنگ اسلامی و معنوی دور می کنند و اگر هیچ
دستاورد دیگری هم بـرایـشـان نـداشـتـه باشد همین کافی است . ((صدرالدین الهی ))
عضو رسانه ای شبکه برانداز در خارج از کشور، در کنفرانسی که با همکاری آمریکا و
آلمان و کارگردانی کنت تیمرمن در سال 1368 در هامبورگ تشکیل شده بود، چنین گفت :
((چـون نـظـام به اسلام وحمایت مردم تاءکید دارد، وقتی سخن ازبراندازی به میان می
آید مـردم مـوضـع مـی گـیـرنـد؛ امـا یک راه وجوددارد. حکومت تهران را فقط باسلاح
فرهنگ می توان خلع سلاح کرد و دست بسته تحویل مردان سیاست داد.))(20) اینان به نام فرهنگ ، برخی ویروسهای مخرب را به جامعه تزریق می کنند. این ویروس
هـا، انـدیـشـه هـای مـردم را بیمار می سازند، آینده را در نظر آنان تاریک جلوه می
دهند تا روح امـیـد و نشاط را از مردم بگیرند و به این ترتیب ، نظام را از سرمایه
اصلی اش که مـردم بـاشـد خـلع سـلاح کـنـنـد و مـحیط سیاسی کشور را برای بروز فجایع
مختلف آماده سازند. در این باره ، مقام معظم رهبری می فرماید: هـمـیـشـه دشـمـنـان بـیـرونـی مـلت ایـران سعی کرده اند این میکروبها را در درون
جامعه ی ایـرانـی رسـوخ دهند: ((شما نمی توانید))، ((شما قادر نیستید))، ((آینده
تان تاریک است ))، ((افـقـتـان تـیـره است ))، ((بیچاره شدید))، ((پدرتان درآمد)).
سعی این بوده است که مـلت مـا را نـا امـید، کسل ، بی اعتماد به نفس ، تنبل و چشم
به دست بیگانه بار بیاورند؛ اینها دشمنان درونی است . 4. تاکتیکهای اجتماعی ـ گسترش فساد و اعتیاد در جوانان کشور؛ ـ تـضـعـیـف روحـانیت متعهد: روحانیت متعهد پاسدار اصلی اعتقادات دینی مردم است .
کاستن از نفوذ روحانیت ، به مفهوم هموار ساختن راه برای نفوذ فرهنگ سیا، می گوید:
کلید اصلی برای ایجاد یک تغییر بنیادین در سیاستهای ایران از بین بردن خصوصیات
انـقلابی رژیم ایران است و این فقط با تحریم اقتصادی به دست نمی آید. بلکه باید
نفوذ روحانیت را از بین برد و عقاید انقلابی از درون تهی شود. 5. تاکتیکهای امنیتی ـ تلاش برای دامن زدن به گرایش های تجزیه طلبانه در نقاط مختلف کشور؛194 انسان هـا
تـا دسـت هـمـکـاری و وحـدت بـه یـکـدیـگـر نـدهـنـد، از پـس بـسـیـاری از کـارهای
مهم ، مثل حفاظت از یک نظام اسلامی بر نخواهند آمد. دشمن تلاش دارد تا عنصر نزاع و
تفرقه را در جامعه اسلامی وارد سازد و در مقابل به طرفداران خود انسجام بخشد. در
همین راستا به خـبـر زیـر تـوجـه فـرمـایـیـد، خـبـری کـه ((بـاشـگـاه
خـبـرنـگـاران )) آن را از فایننشال تایمز نقل کرده است : ((ایـالات مـتـحـده هـمـزمـان بـا مـذاکـره بـا تـهـران در حال قاچاق سلاح و پول به
گروه های اقلیت قومی ایرانی است .))(24) ـ دامن زدن به نافرمانی مدنی در تشکل های دانشجویی و نهادهای غیر دولتی و صنفی ؛
ـ حمایت از مخالفان حکومت ایران : سفر فعالان جوان خارجی از کشورهای متحد ایالات
متحده به ایران ، و حمایت آنان از جنبش های مدنی و نافرمانی ها؛ ـ دعـوت فـعـالان جـوان ایـرانـی به خارج ، برای شرکت در سمینارهای کوچک . این کار
در صربستان ، فیلیپین ، اندونزی و شیلی و کشورهای دیگر جواب داده است . این افراد
باید از سوی مقامات آمریکایی انتخاب شوند، نه نهادهای ایرانی ؛ ـ اسـتـفـاده از سـفـارتـخـانـه هـای کـشورهای دیگر در تهران : حضور در جلسات
محاکمه و درخواست مشترک برای آزادی
زندانیان سیاسی ؛ ـ تـضـعـیـف سرویس های امنیتی و نظامی حکومت ایران : باید قدرت بسیج و سپاه را از
میان برد و در وزارت اطلاعات تغییرات اساسی پدید آورد و یا آن را حذف کرد.(26) بـه مـنـظـور ارائه تـصـویـری روشـن تـر از چـگـونـگـی انـجـام بـرانـدازی نـرم ،
مراحل انجام آن به صورت زیر ترسیم می گردد: 1. ایـجـاد اتحاد بین مخالفان نظام : در این مرحله تلاش می شود تا همه مخالفان نظام
و سرخوردگان از آن از همه اقشار حتی نظامی و روحانی جذب ، انسجام و سازمان پیدا
کنند. 2. از کـار انـداخـتـن مـراکـز کـلیـدی نـظـام : در این مرحله به کمک رسانه های
غربی و یا رسـانـه هـای وابـسـتـه بـه غـرب تـلاش مـی شود چهره ها و مغزهای اصلی
نظام ، بویژه شـخـص رهـبـری و یـا نـزدیـکـان اصـلی او مـورد ترور شخصیت قرار
گیرند و با القاء شـبـهـات ، سـؤ الات و پخش شایعات مختلف قدرت رهبری و سایر مراکز
اثر گذار نظام تضعیف گردد. حمله به قانون اساسی را نیز می توان در این مرحله تصور
کرد. 3. نـفـوذ در مـراکـز قـدرت نـظـام : بـاید با تضعیف مراکز نظارتی نظام ، مانند
شورای نگهبان و هسته های گزینش چنان کرد که زمینه نفوذ برای هواداران غرب مهیا تر
شود. 4. بـی اعـتبار سازی رسانه ملی : رسانه ملی باید به شیوه های مختلف به تصرف در
آیـد. حـال اگـر نـشـد باید آن را از اعتبار انداخت و متهمش کرد که دروغ می گوید و
جناحی عـمـل مـی کـند. سپس رسانه های جایگزین مطرح می شود که امروزه در سایه پیشرفت
های فن آوری دستیابی به آن کار سختی نیست . 5 . از کـار انـداخـتـن نـیـروهـای ضـد براندازی : نیروهای امنیتی و نظامی بویژه
سپاه مهم تـریـن نـیـروهـایـی هستند که باید در برابر براندازان بایستند. توپخانه
رسانه ای دشـمـن تـلاش مـی کـنـد تـا ایـن نـیـروهـا را بـی انـگـیـزه کـنـد و بـا
طـرح مـبـاحـثی نظیر قتل های زنجیره ای و امثال آن دستگاه امنیتی یک کشور را تضعیف
کند. 6 . بـیـرون رانـدن مـخـالفـان : با نفوذ تدریجی و قدرت یابی هواداران غرب در مراکز
حساس ، کار تصفیه تدریجی این مراکز از طرفداران واقعی نظام ، در صورتی که دست از
عقاید ارزشی خود بر ندارند آغاز می شود و به این ترتیب یک براندازی نرم صورت گرفته
است . الزامات و خصوصیات
براندازی نرم مـطـابـق آنـچه تاکنون بیان شد می توان گفت براندازی نرم به لحاظ ماهوی ، کار روی
فـکـر افـراد اسـت و در کـل ، عـمـلی فـرهـنگی ـ تبلیغی محسوب می شود. به سخن دیگر،
نـوعی جنگ فرهنگی و عملیات روانی است . بر این
اساس ، برخی الزامات و خصوصیات آن مثل هر جنگ فرهنگی دیگر عبارت است از: 1. آزادی بـالا:
پـیـش نـیـاز بـرانـدازی نـرم ، وجـود جامعه ای آزاد و مردم سالار، مسئولانی غـافـل
از حـرکـات دشمن و مردمی با سطح آگاهی پایین نگه داشته شده است . براندازی نـرم در
جـوامـعـی که سطح آگاهی مردم بالا بوده و یا توان اطلاعاتی نظام در تشخیص حرکات
دشمن بالا باشد، مؤ ثر نیست . 2. هـوشـمـنـدی : در عـمـلیات فرهنگی نیاز به سطح بالایی از تخصص های گوناگون وجـود
دارد. از ایـن رو، افـراد درگـیـر در آن ، اغـلب از کـسانی هستند که تحصیلات بالای
دانشگاهی دارند. مقابله با آن هم نیاز به هوشمندی و تحصیلات بالا دارد. 3. پرستیژ: براندازی نرم عملی شیک و دارای پرستیژ تلقی می شود. تهاجم نظامی در عـرف
جـامـعـه بـین المللی عملی مطلوب تلقی نمی شود، و مخالفت های بسیاری را برمی
انـگـیـزد، در حـالی کـه عـمـلیـات فرهنگی را می توان با پوشش های زیبا مانند دفاع
از دمکراسی ، آزادی و حقوق بشر انجام داد. 4. درازمدت بودن : عملیات فرهنگی زمان بر است و در کوتاه مدت جواب نمی دهد. 5 . فقدان تلفات ظاهری : در جنگ فرهنگی انسان ها در ظاهر کشته نمی شوند، اما وجدان
و معنویت آنها قربانی می گردد. 6 . تـنـوع ابـزارهـا: ابزارهای سیاسی ، اقتصادی ، دیپلماتیک ، و حتی نمایش های
نظامی مـورد اسـتـفـاده قـرار مـی گـیـرنـد. در ایـن بـیـن ، رسـانـه هـا نـقـش اول
را ایفا می کنند. 7. هزینه پایین : هزینه های نبرد فرهنگی در مقایسه با نبرد نظامی بسیار ناچیز است .
راهکارهای مقابله
با براندازی نرم لحـاظ روحـی ، از خـودگـذشـتـگـی فـراوانـی را مـی طـلبـد. دشـمـنان ما حماقت کرده
اند و چـگـونـگـی عـمـلکـرد خـود را افـشـا کـرده انـد. راه مـقـابله از طریق اجرای
ضد پیشنهادهای براندازی عملی است . در این باره ، گفتنی است : نـظـام اسـلامـی نباید اجازه دهد مخالفان نظام با یکدیگر متحد شوند، باید تفرقه را
در مـیـان آنـهـا بـه شـیـوه هـای گـونـاگون مانند خرید برخی از آنان و یا نفوذ
دادن برخی عـوامـل بـه درون آنـهـا، دامن زد و اتحاد در بین خودی های نظام اسلامی
را هر چند با هزینه معنوی بالا حفظ کرد. نـظـام اسـلامـی نـبـایـد اجازه دهد عوامل نا اهل و نا محرم در پست های کلیدی نظام
رخنه کنند. بـایـد نـظـارت اسـتـصـوابـی شـورای نـگـهـبـان را بر انتخابات مختلف
جدی گرفت تا وابـسـتـگـان دشـمـن امـکـان نفوذ
نیابند. تاءیید صلاحیت ، حفاظت اطلاعات و حراست ها باید تقویت شوند. نظام اسلامی
باید برای تقویت بصیرت نظامیان تلاش بیش تری کند تا مـبـادا دشـمـنـان ، افـکـار
نـظـامـیان را که نگهبانان این سرزمین هستند
معطوف خود سازند و دوباره سلطه غارتگرانه خود را بر این سرزمین مقدس برقرار نمایند.
از ارتباطات مشکوک بین مخالفان نظام و بیگانگان باید جلوگیری کرد. حتی در خصوص
بـرخـی مـقـامـات مـتـوسط نظام نیز باید نظارت داشت تا مبادا دشمن آنان را فریب
دهد. در بـرخـورد بـا عـوامـل دشـمن باید با قاطعیت عمل کرد و از جوسازی های رسانه
های غربی بیمی به خود راه نداد. رسـانـه هـای مـتـعـهد به نظام اسلامی باید خشونت گری مخالفان نظام را افشا کنند تا
نـتوانند مردم را فریب دهند و خود را اشخاصی محترم جا بزنند. باید آگاهی های سیاسی
اقـتـصـادی مردم را درباره مسائل اساسی کشور افزایش داد و شایعه پردازی های رسانه
های دشمن را با بیان به موقع و مکرر واقعیت ها خنثی ساخت . رسانه های متعهد و
آرمانگرا، بـایـد روحیه امید و مقاومت را در مردم تقویت کنند و اعتماد آنان به
مسئولان عالیرتبه نظام اسلامی را افزایش دهند. اطاعت از رهبری و همراهی با روحانیت متعهد در خط رهبری را باید جدی از همه ، باید
معنویت و انگیزه الهی را تقویت کرد. قدرت طلبی و هواپرستی از مهم ترین لغزشگاه هایی
است کـه آدمـی را در دامـن دشـمـنـان دیـن مـی انـدازد. بـه هـمـیـن دلیل درس های
اخلاق را باید جدی گرفت و از اساتید خودساخته بهره مند گردید. با کسانی که به هر دلیل از نظام اسلامی کدورتی پیدا می کنند نباید چنان رفتار کرد
که در دام دشمنان گرفتار شوند. باید با مهر و محبت برای جذب دوباره اینان کوشید و
تلاش دشمن را ناکام گذاشت . هـمـچـنـین باید با عواملی که موجبات نارضایتی مردم از اقتصاد مملکت را فراهم می
سازد، مـبـارزه ای جـدی داشـت ، عـوامـلی مـانـنـد تـورم ، بـیـکـاری ، فـسـاد
اداری و امثال آن . برخی از راهکارهای مقابله با شایعههای برانداز
عبارتند از: - نادیده انگاشتن شایعات ضعیف و پاسخ غیرمستقیم به آن مانند نشان دادن تصاویر فردی
که شایعه فوت و یا قتل وی منتشر شده و یا انعکاس حضور گسترده مردم در راهپیماییهای
سالروز پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی و یا مشارکت گسترده در انتخابات برای مقابله
با شایعه وجود شکاف میان جامعه و حاکمیت؛ - پاسخ شایعه با شایعه که در عملیات روانی متقابل کاربرد دارد. اجتناب از ارسال اطلاعات طبقه بندی شده در محیطهای
سایبر با توجه به اینکه سرورهای پستهای الکترونیکی مانند جی میل در کشور ایالات متحده
قرار داشته و احتمال ارتباط آنها با شبکههای جاسوسی رژیم صهیونیستی و امریکا،
شایسته است کاربرانی که به نحوی با مطالب محرمانه مرتبط هستند از ارسال آنها به
سایر افراد به صورت ایمیل بصورت جدی خودداری نمایند زیرا ضریب اعتماد به حفاظت از
اطلاعات طبقه بندی شده در محیطهای مجازی بسیار پایین است؛ همچنین شایسته است از
فایلهای محرمانه و طبقه بندی شده در بلوتوثهای تلفن همراه خودداری شود زیرا در
صورت سرقت و گم شدن تلفن همراه و یا فراموشی کاربر به غیر فعال کردن بلوتوث؛ این
سناریو محتمل است که افراد سودجو و یا جاسوس با شناسایی هدفمند افراد مشخص با
بکارگیری نرم افزارهایی خاص در جهت حذف و یا دستیابی به اطلاعات طبقه بندی شده
اقدام نمایند. تقویت قدرت نرم نیروهای مسلح - حمایتهای تقنینی ـ اجرایی از توسعه قدرت نرم سازمان مقاومت بسیج؛ - مشارکت افزایی ساختارهای نیروهای مسلح در طرحهای عمرانی و جهادسازندگی مانند
کارویژههای قرارگاه سازندگی خاتم الانبیاء؛ - تأکید بر آینده پژوهی، مدیریت دانش دفاعی و افزایش تعامل میان مخازن تولید فکر با
متولیان نظامی، انتظامی، امنیتی و اطلاعاتی با هدف تقویت جنبش نرم افزاری تولید علم
در راستای منویات رهبر فرزانه انقلاب؛ - ایجاد و تقویت سازمان آینده پژوهی و فناوریهای نوین در ساختار نیروهای مسلح؛ - دانش افزایی و توسعه فنی ـ حرفهای نخبگان نیروهای مسلح در چارچوب اصل تحقیق و
توسعه؛ - تحکیم بنیانهای فرهنگی و عقیدتی ـ سیاسی نیروی انسانی. آسیب شناسی بحران اقتصاد جهانی از رویکرد امنیت ملی با توجه به اینکه پیش بینی میشود بحران اقتصاد جهانی در کوتاه مدت حل نشود، شایسته
است کارگزاران نظام نسبت به آسیب شناسی پیامدهای این بحران مانند کاهش قیمت جهانی
نفت و تأثیر آن بر عملیاتی شدن منابع مالی ردیفهای بودجهای مصوب، از رویکرد امنیت
ملی برخورد کنند بویژه اینکه بخش مهم منابع مالی بودجه پیشنهادی به مجلس شورای
اسلامی از درآمدهای صادراتی نفت، گاز و محصول پتروشیمی به دست میآید و تداوم کاهش
قیمت انرژی میتواند بستر کسری بودجه کاهش صادرات، افزایش واردات و تهدید ثبات
امنیتی سرمایه گذاری در بورس منجر شود. آسیب شناسی ماهیت تهدیدهای فراروی نظام جمهوری
اسلامی ایران در علم «مدیریت استراتژیک»(12) امنیت به معنای فقدان تهدید در عمق استراتژیک
داخلی و خارجی است و متولیان نهادهای نظامی، انتظامی، امنیتی و اطلاعاتی شایسته است
در گام اول با رویکرد «معرفت شناسی و ماهیت شناسی»(13) نسبت به شاخص گذاری، توصیف و
طبقه بندی تهدیدهای فراروی نظام اقدام نمایند تا حداکثر بهره وری از پتانسیلهای
بالقوه و بالفعل منابع قدرت حاصل شود. مهمترین تهدیدهایی که میتواند ثبات امنیتی یک نظام سیاسی رابا چالش مواجه کند طبق
جدول زیر قابل تفکیک است: آسیب شناسی دورنمای مطالعات ادعایی امریکا و تأثیر آن بر ثبات امنیت اطلاعاتی،
اجتماعی و اقتصادی کشور یکی از ابزارهای جنگ نرم ایالات متحده برای دستیابی به اطلاعات و اسناد طبقه بندی
شده نظامی و هستهای، استفاده ابزاری از معاونت پادمان آژانس اتمی است. به عبارتی
بررسی متن گزارشهای مدیرکل آژانس به صورتیاست که به جای اینکه محمد البرادعی نقش
متولی یک سازمان بی طرف را ایفا نماید، به وکیل مدافع مطالعات ادعایی امریکا در
آژانس تبدیل شده است. به عنوان مثال به تاریخ 19 نوامبر 08 (29 آبان 1387) وی
چهاردهمین گزارش دو پهلوی خود پیرامون فعالیتهای هستهای ایران به شورای حکام را
ارائه کرد که برخینکات قابل تأمل آن عبارتند از: ـ بند 15 گزارش طوری تنظیم شده که میتواند تداعی کننده شائبه وجود فعالیتهای
هستهای نظامی در ایران باشد و در آن مدیرکل آژانس اعلام کرده «هنوز برخی موضوعهای
مهم باقی مانده که در گزارشهای قبلی به آنها اشاره شده و برای اثبات عدم وجود
اهداف نظامی لازم میباشد، شفاف سازی نشده است.» ـ بندهای 16 ، 17 و 19 گزارش طوری تنظیم شده که همکاری ایران در مورد مطالعات
ادعایی غیرقانونی و غیرمستند امریکا را به عنوان یکی از پیش شرطهای تأیید راستی
آزمایی فعالیتهای هستهای ایران معرفی کرده است. همچنین در بند 19 مدیرکل آژانس
خواستار تصویب پروتکل الحاقی شده است که میتواند عمق و دامنه بازرسیها را به طور
قابل توجهی افزایش دهد. ـ در بند به صورت غیرمستقیم در مورد ماهیت فعالیت نیروگاه 40 مگاواتی آب سنگین
اراک ابهام زایی شده است. ـ در بند 21 مدیرکل آژانس به صراحت همکاریهای فراپادمانی ایران را برای اعتمادسازی
کافی نمی داند. نتیجه گیری: یکی از سناریوهای چالش زای دورنمای عمق استراتژیک امنیت داخلی و خارجی نظام مقدس
جمهوری اسلامیایران، احتمال بالای گسترش کاربست دکترین براندازی نرم در سیاست
خارجی امریکا علیه ایران بویژه در دوره ریاست جمهوری «باراک اوباما» ست. به عنوان مثال با توجه به تأثیر بالای «لابی گری» در فرایند قانونگذاری و اجرایی
ایالات متحده، شواهد بیانگر گسترش فعالیت خصمانه لابیهای ضد انقلاب است که با
محوریت حقوق بشر فعالیت میکنند بویژه اینکه در انتخابات چهارم نوامبر 08 (14 آبان
1387)، سناریوهای دموکرات توانستند اکثریت کرسیهای مجلس سنا را نیز به دست آورند و
بصورت سنتی اکثریت غالب رجال سیاسی این حزب همواره تحت فشار لابیهای صهیونیسم و ضد
انقلاب از قانونمند شدن و عملیاتی کردن دکترین مهار ج.ا.ایران با استفاده از
گفتمانهای نرم افزار گرایانه مانند جنگ اقتصادی، جنگ روانی ـ رسانهای، جنگ
اطلاعاتی و بی ثبات سازی امنیت اجتماعی حمایت کردهاند و شایسته است متولیان امر
دورنما و شیوههای خصمانه تئوریسنها و پیروان دکترین براندازی نرم را از رویکرد
امنیت ملی رصد کرده و نسبت به مهار و خنثی سازی سناریوهای تهدیدزا به ویژه در زمان
ریاست جمهوری «باراک اوباما» اقدامهای احتیاطی مناسب را در دستور کار قرار دهند. در چارچوب مطالعات دفاعی میتوان اهداف راهبردی جنگ نرم ایالات متحده را در هفت
حوزه تنش زای زیر طبقه بندی و مورد آسیب شناسی قرار داد: - تنش روانی ـ رسانهای ایران هراسی از طریق انعکاس تصاویر مجازی از توسعه بومی صنعت هستهای و قابلیتهای
آفندی و پدافندیموشکی جمهوری اسلامی ایران و هدفمند شدن جنگ تبلیغاتی با هدف گسترش
تنشهای قومی، فرقهای، صنفی، دانشجویی و اجتماعی. - تنش اقتصادی گسترش هدفمند عمق و دامنه دیپلماسی تحریم در چارچوب شورای امنیت (قطعنامههای 1737،
1747، 1803 و 1835)، تحریمهای ائتلافی هوشمند و یا فشار سیاسی بر متحدان خود برای
اجتناب از انعقاد توافق نامههای اقتصادی و انرژی با هدف انزوای ایران در معادلات
اقتصادی منطقهای. - تنش نظامی گسترش عمق و دامنه مطالعات ادعایی و گنجاندن آنها در گزارشهای مدیرکل آژانس اتمی
با هدف تداعی شائبه وجود ارتباط میان فعالیتهای صلح آمیز هستهای ایران و اهداف
نظامی و بالتبع توجیه گسترش تحریمهای غیر قانونی علیه نهادها، شرکتها و افراد
وابسته به وزارت دفاع و سپاه پاسداران با هدف تضعیف بازدارندگی بومیکلاسیک و
نامتقارن، احتمال بازرسی ناوگانهای نظامی امریکا و ناتو از کشتیهای تجاری جمهوری
اسلامیایران با هدف نظارت بر حسن اجرای قطعنامههای شورای امنیت، برگزاری
رزمایشهای نظامی میان ناتو و برخی کشورهای منطقه و انعقاد توافقهای امنیتی
دوجانبه با کشورهای همسایه ایران مانند عراق، افغانستان، پاکستان و کشورهای شورای
همکاری خلیج فارس. - تنش امنیتی جلوگیری از عملیاتی شدن امنیت بومی و پایدار، حمایت مالی ـ رسانهای از گسترش
ناامنیهای مدنی با بهانه گسترش حقوق بشر و دموکراسی، حمایت از گروهکهای تروریستی
مانند پژاک، منافقین و جندالله با هدف ناامن سازی استانهای مرزی. - تنش اطلاعاتی تلاش برای نصب سامانههای جاسوسی در مرزهای ایران و عراق، رخنه در شبکههای
استراتژیک نظام توسط نیروهای پوششی، شنود تلفن همراه و یا رخنه در شبکه اینترنتی
برخی نهادهای راهبردی. - تنش سیاسی مخدوش جلوه دادن نتایج آراء انتخاباتی، تأخیر در صدور روادید مسافرتی توسط برخی
متحدان امریکا، ایجاد شکاف میان جامعه و حاکمیت، تشویق به حضور حداقلی مردم در
رقابتهای انتخاباتی. - تنش فرهنگی ناتوی فرهنگی با هدف نهادینه کردن فرهنگ لیبرال دموکراسی و تضعیف هویت ایرانی ـ
اسلامی مانند تغییر نام خلیج فارس و یا ترسیم تصویر خشنی از دین مبین اسلام راهکارهای مقابله با جنگ نرم راهکارهای جمهوری
اسلامی ایران برای مهار دکترین براندازی نرم آسیب شناسی افزایش توزیع و مصرف مواد مخدر در ایران از رویکرد امنیت ملی با توجه به افزایش تنوع تولید و تغییر الگوی مصرف مواد مخدر، آسیبهای جدی آن بر
امنیت اجتماعی و تسهیل براندازی در سکوت نظام مقدس
ج.ا.ایران، توصیه میشود مجلس شورای اسلامی در تعامل و هم اندیشی با نمایندگان
«ستاد مبارزه با مواد مخدر»(1)؛ از رویکرد امنیت ملی تصویب طرح جامع قانون مبارزه
با مواد مخدر را در دستور کار قرار دهند. مجلس شورای اسلامی میتواند بخشی از ابزارهای مقابله با مواد مخدر را در چارچوب
قانونمند کردن طرح نظام جامع امنیت اجتماعی پیگیری نماید. از طرفی افزایش رایزنی میان معاونت امنیتی ـ انتظامی وزارت کشور و یا فعال سازی
دیپلماسی پارلمانی از طریق تعامل سازنده کمیتههای امنیتی پارلمانی سه کشور ایران،
افغانستان و پاکستان، میتواند زمینههای انعقاد تفاهم نامه های دفاعی پارلمانی سه
جانبه با محوریت مبارزه با مواد مخدر را عملیاتی نماید. حمایت تقنینی ـ نظارتی و اجرایی از توسعه زیرساختهای جنگ رایانهای یکی از تهدیدات راهبردی نرم افزارگرایانه، نفوذ هکرهای مهاجم برای آسیب رسانی به
شبکههای وب نهادهای استراتژیک نظام با هدف «جاسوسی اینترنتی»(2) و یا رخنه اطلاعات
گمراه کننده با هدف تخریب شبکه اطلاعات ملی است که عمق و دامنه کاربری آن در سطوح
منطقهای و جهانی روز به روز در حال افزایش است. برای آگاهی متولیان امر نسبت به اهمیت روزافزون جنگهای رایانهای، شایسته است به
عنوان مثال اشاره شود کشوری مانند چین با هدف توازن راهبردی قدرت نرم سرمایهگذاری
هنگفتی را برای توسعه جنگهای رایانهای هزینه کرده است بطوری که موفق شده است به
سیستمهای کامپیوتری نهادهای نظامی ـ امنیتی ایالات متحده نفوذ نماید. این کشور در
سال 07 نزدیک به ده شرکت دفاعی امریکا مانند «ریتون»(3)، «مارتین لاکهید»(4)،
«بوئینگ»(5)، «نورتروپ گرومن»(6)، «سیستم نرم افزاری برنامهریزی جنگندههای نیروی
هوایی»(7)، «سیستم برنامه ریزی مأموریت بالگردهای ارتش»(8) و فایلهای فضانوردان
ناسا را مورد دستبرد اینترنتی قرار داد(9) و در بودجه دفاعی سالانه خود، ردیفهایی
را برای تقویت هر چه بیشتر «قابلیتهای جنگ رایانهای»(10) اختصاص داده است. در این راستا شایسته است وزارتخانههای دفاع و اطلاعات و ستاد کل نیروهای مسلح با
تبیین آموزشهایراهبردی ، بستر مقابله هدفمند با آسیبهای جنگ رایانهای و تقویت
عمق استراتژیک نظام در محیط سایبر را فراهم کنند. آسیب شناسی پیامدهای اجتماعی جنگ اقتصادی توصیه میشود کارگزاران نظام برای مقابله با جنگ اقتصادی و گسترش تحریمهای
احتمالی؛ اقدامهای زیر را مورد توجه قرار دهند: - کارگزاران نظام، دورنمای «بحران مالی جهانی»(11)، کاهش قیمت نفت و بالتبع احتمال
بالای عدم تحقق منابع مالی ردیفهای بودجه را از رویکرد امنیت ملی بررسی کرده و در
مصاحبهها و یا تبلیغات انتخاباتی از وعدههایی که می تواند سطح انتظارات جامعه را
افزایش و حباب کاذب را تشکیل دهد، پرهیز نمایند زیرا میتواند ضریب اعتماد جامعه به
کارگزاران نظام را کاهش دهد؛ - ردیفهای بودجه سالانه بصورت واقع گرایانه و متناسب با کف درآمدهای واقعی تدوین و
تصویب شود. قانونمند کردن مقابله با جرایم سایبر و تلفن همراه یکی از حوزههایی که عمق و دامنه تهدیدات نرم را گسترش میدهد، رشد فزاینده جرایمی
است که در محیطهای مجازی و سایبر به وقوع میپیوندد و به صورت مستقیم امنیت
اجتماعی را تهدید میکند که شایسته است ظرفیتهای تقنینی، نظارتی و اجرایی
بازدارنده و مناسبی برای مهار آنها در دستور کار متولیان امر قرار گیرد: برخی مصادیق جرایم سایبر که در زیرمجموعه تهدیدات نرم افزاری قرار میگیرد، عبارتند
از: - افزایش نشر بلوتوثهای شخصی و خانوادگی بویژه افراد مشهور در حوزههای ورزشی و
هنری؛ - افزایش انتشار بلوتوثهای مستهجن و غیر اخلاقی؛ - گسترش شایعات براندازانه و یا تبلیغ علیه نظام توسط پیامهای کوتاه تلفن همراه؛ - گسترش وبلاگهای براندازانه؛ یکی از شیوههای جنگ نرم در محیطهای سایبر (اینترنت)، گسترش هدفمند و روزافزون
وبلاگ نویسی توسط برخی افراد، گروهها یا سازمانهای مخالف نظام جمهوری اسلامی
ایران است. وبلاگهای ساختارشکن و برانداز که معمولاً به سادگی ایجاد شده و نیاز به تخصص بالای
بلاگرها ندارد، به راحتیدر محیطهای مجازی به یک هویت مستقل تبدیل و بدون اینکه
شناسایی شوند به ترویج عقاید براندازانه اقدام میکنند. در این راستا افزایش تعامل و هم اندیشی میان کارشناسان وزارتخانههای اطلاعات،
فناوری ارتباطات، قوه قضائیه، قوه مقننه و پلیس امنیت اجتماعی و اخلاقی ناجا و یا
معاونت فرهنگی ـ اجتماعی ناجا میتواند در ارتقاء اثربخشی راهکارهای بازدارنده و یا
اقدامهای تنبیهی مفید واقع شود. حمایت تقنینی و مالی از تعمیق قدرت نرم نظام در محیطهای مجازی یکی از شاخصههای دورنمای جنگهای پیش رو، سرمایه گذاری کشورها بر مقوله
«جنگ اندیشه در محیط هایمجازی » است و کشوری موفق خواهد بود که بتواند زمینههای
حداکثر بهره وری از محیطهای وب با جدیدترین شیوههای دانش دیپلماسی عمومی را فراهم
کند زیرا دانش افزایی و هوشمندسازی آنلاین جامعه در برابر تهدیدات نرم، آستانه
مقاومت ملی و کارآمدی نظام در محیطهای مجازی را ارتقاء میدهد. توصیه میشود برخی نهادهای راهبردی نظام مانند وزارتخانههای اطلاعات، کشور، فرهنگ
و ارشاد اسلامی، صدا و سیما، حوزه علمیه قم و سازمان تبلیغات اسلامی؛ بخشی از
کارویژههای عملیاتی خود را به سمت روزآمد کردن شیوههای مقابله با تهدیدات نرم و
جنگ روانی ـ رسانهای متمرکز نمایند بویژه اینکه اکثریت غالب مخاطبان خبر رسانی
آنلاین را اقشار فرهیخته، دانشجویان و دانش پژوهان تشکیل میدهند که نقش مهمی را در
نهضت نرم افزاری تولید علم و تحقق دانشگاه اسلامی بر عهده دارند. از طرفی انعکاس آنلاین مناسب تحولات خبری و اقدامهای مثبت مجلس شورای اسلامی در
محیطهای وب به عنوان مهمترین نهاد قانونگذاری کشور که از شاکله مردم سالاری
برخوردار است، در تحکیم و انسجام بخشی به روابط جامعه با وکلاء ملت و بالتبع تقویت
بنیانهای مشروعیت نظام تأثیرگذار بوده و میتواند گستره هم اندیشی مجازی مجلس با
کانونهای فکری و شبکه نخبگان را افزایش دهد که این تعامل نرم افزاری میتواند در
بهینه سازی تصویب طرح و لوایح، مصوبات مجلس، بازتاب سنجی ضریب اقناع سازی مصوبات در
میان نخبگان فکری، کارآمدسازی کارویژههای تقنینی ـ نظارتی و در نهایت ارتقاء
دیپلماسی پارلمانی مجلس هشتم مفید واقع شود. سازماندهی نصب دوربینهای مدار بسته در نواحی جرم
خیز یکی از اقدامهای بازدارنده مناسب نهادهای امنیتی ـ انتظامی؛ کنترل نامحسوس نواحی
جرم خیز و یا مراکز پر تردد مانند مترو از طریق نصب سامانههای دوربین مدار بسته
است که در صورت مدیریت کارآمد میتواند در ثبات بخشی به امنیت اجتماعی مفید واقع
شود. مقابله با ایجاد و گسترش فرقههای ساختگی یکی از توصیههای تئوریسینهای دکترین براندازی نرم، فرقه سازی با هدف تضعیف وحدت
ملی و انسجام اسلامی است، به طوری که هم اکنون شاهد گسترش افراد و گروههایی هستیم
که با عناوینی مانند ارتباط با امام زمان(عج) و یا پیامبران؛ بنیانهای اعتقادی
جامعه را هدف قرار دادهاند. در این راستا وزارت اطلاعات و حوزههای علمیه به ویژه حوزه علمیه قم، نقش مهمی را
در خنثی سازی تهدیدها و هوشیاری جامعه در برابر این نوع شیادان ایفا میکنند. قانونمند کردن نظام جامع دیپلماسی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران یکی از راهکارهای تکلیف گرایی کارگزاران نظام به رهنمودهای رهبر فرزانه انقلاب
پیرامون هوشیاری مسئولین در برابر تهاجم نرم افزاری ناتوی فرهنگی؛ قانونمند کردن
نظام جامع دیپلماسی فرهنگی با هم اندیشی وزارت امور خارجه، مجلس شورای اسلامی و
متولیان فرهنگی است که در صورت تحقق میتواند حداکثر بهرهوری بهینه از ظرفیتها و
بالتبع عمق استراتژیک نرم افزاری نظام را توسعه دهد که برخی مصادیق آن عبارتند از: - نظام مند شدن کارویژه دیپلمات فرهنگی از رویکرد امنیت ملی وابستههای فرهنگی
سفارتخانهها و دفاتر فرهنگی ایران در کشورهای خارجی؛ نقش مهمی را در عمق بخشی به
اقتدار برون سیستمی و مهار تهدیدات نرم ایفا میکنند. ـ هوشیارسازی متولیان فرهنگی نظام نسبت به ابزارها و شیوههای تهاجم نرم افزاری
غرب؛ ـ انعکاس جنایات گروههای تروریستی بویژه سازمان منافقین در قالب عکس، تصویر، توزیع
سی دی، بروشور و یا کتاب که در صورت سازماندهی مناسب میتواند در تقویت تعامل میان
گروههای دوستی پارلمانی ج.ا.ایران و کشورهای میزبان برای افزایش فشار بر گروههای
تروریستی مؤثر باشد؛ ـ تدوین سازوکارهای تقنینی و اجرایی مناسب برای افزایش تعامل میان نهادهای داخلی و
شورای ایرانیان خارج از کشور؛ ـ آشنا کردن ایرانیان و اتباع کشور میزبان با نقش مثبت و تأثیرگذار دولت و مجلس
شورای اسلامی در حوزه سازندگی و جنبش نرم افزاری تولید علم که در صورت بهره گیری از
شیوههای تبلیغاتی مناسب میتواند تصاویر مناسبی را از اقتدار و رابطه سازنده دولت
و مجلس در افکار اتباع کشور میزبان تداعی نماید و بخشی از سناریوی جنگ روانی ـ
رسانهای غرب برای ترسیم فضای اختلاف در داخل را خنثی نماید. ـ توسعه صنعت توریسم و ترویج فرهنگ ایرانی ـ اسلامی رایزنیهای فرهنگی با آشنا کردن اتباع خارجی با اماکن سیاحتی ـ زیارتی در قالب
نمایش عکس، فیلم و یا توزیع بروشور، نقش مهمی را در علاقمندی جهانگردان برای سفر به
جمهوری اسلامی ایران برعهده دارند که با مشاهده توسعه اقتصادی و سیاسی علیرغم
تحریمهای امریکا، میتوانند به صورت ناخود آگاه نقش سفیر جمهوری اسلامیایران را
در کشورشان بازی کرده و بالتبع بصورت غیر مستقیم بر تقویت قدرت نرم نظام در خارج از
کشور کمک نمایند. مجلس شورای اسلامی نیز با تصویب قوانین مناسب و هدفمند کردن برخی تسهیلات لازم،
میتواند قدرت مانور دیپلماتهای فرهنگی برای جذب جهانگرد را افزایش دهد. مقابله با ایجاد و نشر شایعههای برانداز امروزه با گسترش فضای رسانهای، جایگاه محیطهای مجازی در جنگهای روانی نامتقارن و
یا شایعه پراکنی هایبراندازانه تقویت شده، بطوری که گسترش رسانهها، وبلاگها، وب
سایتها، پست الکترونیکی ، پیامکهایتلفن همراه و ... امکان ردیابی مرجع شایعه
پراکنی را به کمترین میزان ممکن کاهش داده و امکان تبادل غیررسمی اخبار و اطلاعات
نیز فراهم شده است. با توجه به آسیب پذیری امنیت اجتماعی نسبت به رواج شایعات و تلاش دشمن برای ترویج
شایعههای سیاسی، امنیتی، اقتصادی و اجتماعی با هدف شکاف سازی و بی اعتمادی میان
جامعه و سطوح حاکمیت، شایسته است متولیان امر بویژه صدا و سیما و نهادهای اطلاعاتی
ـ امنیتی ضمن تجزیه و تحلیل شایعات برانداز و ریشه یابی آنها، نسبت به پیامدهای
ترویج آن، جامعه را آگاه نمایند. هر میزان اقدامهای متقابل جمهوری اسلامی ایران ضعیف تر، ابزارها و شیوههای شایعه
پراکنی دشمن قوی تر و منسجم تر و همچنین موضوع شایعه حساس برانگیزتر باشد، سرعت و
ضریب تأثیر شایعه نیز افزایش مییابد. آنچه مسلم است با نزدیک شدن به رقابتهای انتخاباتی و یا در شرایط بحرانی، حجم و
دامنه شایعه سازیهای براندازانه با هدف مختل کردن ثبات نظام تصمیم گیری و یا
اختلاف افکنی میان کارگزاران نظام افزایش مییابد. مقام معظم رهبری برخی ازراهکارهایی که دشمنان در جهت براندازی نظام
به آن رو آورده اند، را اینگونه بر شمرده اند : 1. تضعیف و تخریب باورهای دینی. حـفـظ هـویـت فـرهـنـگـی و دیـنـی نـشـانـه ای از شـخـصـیـت و استقلال ملتهاو
تضعیف آن نشانه وابستگی ملتها است. اعتقاد به حفظ (هویت دینی ) و دفاع از آن تـا
پـای جـان، نـظـام نـوپای جمهوری اسلامی را برپا کرد و آن را در برابر تهاجمات
گـونـاگـون دشـمـن، مـقـاوم و پایدار نمود. اگر دشمن بتواند این اعتقاد را از ذهن
مردم بزداید، مـقـاومـتها و ایـثـارهـا و فداکاریها هم به دنبال آن از بین خواهند
رفت و کشور دوباره در سلطه اجانب قرار خواهد گرفت. آیت الله خامنه ای در این باره
میفرماید:"آنها حاضرنیستند ببینند درمقابل چشمشان پرچم دین و دمکراسی روی یک علم
برافراشته شود. سعی آنها این است که بین مردم سالاری و دین فاصله ایجاد کنند."13 و
براین اساس " تلاش دشمن این است که مردم را ازنظام اسلامی دلسرد و پایههای ایمان و
عقیده وعمل دینی را درمردم سست کند."14 2. تضعیف ارکان نظام اسلامی بـعـد از پیروزی انقلاب اسلامی، بسیاری از نهادهای خودجوش انقلابی،فعّالیتهای خود
را شروع کرده، و با الهام از رهنمودهای رهبری نظام به کار خود ادامه دادند. از جمله
اهداف دشمن در جهت براندازی نظام اسلامی، تضعیف و تخریب این ارکان نظام میباشد که
نقش مهمّی در تداوم پیروزی انقلاب ایفا میکردند. ازمهمترین اهداف دشمن در این
زمینه تضعیف اصل ولایت فقیه بوده است. اصل ولایت فقیه به عنوان مهم ترین رکن نظام
جمهوری اسلامی به شمار میرود؛ اصلی که نظام اسلامی را یک نظام دینی قرار داده و
سببِ امتیاز آن از نظامهای مـوجـود دنـیـا شـده اسـت ؛ بـه همین دلیل این رکن مورد
هجوم دشمن قرار گرفته،که گاه توسط عوامل داخلی دست به انجام آنها میزند. رهبری
دراین باره میفرماید." استکبار جهانی این بار تصور کرد که میتواند روش مؤثرتری را
برای مبارزه با انقلاب اسلامی تجربه کند و بر همین اساس پس از مطالعه زیاد به این
نتیجه رسید که باید رهبری انقلاب را هدف قرار دهد، زیرا میداند که با وجود یک رهبر
مقتدر در ایران اسلامی، همه توطئههای آنها نقش بر آب خواهد شد. ایشان درادامه
میفرماید رهبری یعنی آن نقطهای که مشکلات لاعلاج دولت به دست او حل میشود، نفس
او حقیقت را برای مردم روشن و توطئه دشمن را بر ملا میکند، تبلیغات دروغ و
ترفندهای گوناگون دشمن را افشا میکند و به مردم امید میدهد. در برابر توطئه سیاسی
بینالمللی میایستد و تمامیت انقلاب را در مقابل توطئهگران قرار میدهد و دشمن را
وادار به عقب نشینی میکند، رهبری در برابر اختلافافکنیهای دشمن، مایه الفت و مانع
تفرقه میشود و دستها را در دست هم میگذارد. 3. تضعیف روحانیت بـیتـردیـد حـضـور روحانیتِ آگاه و متعهد، در خیل عظیم نیروهای مردمی، نقش مهمی در
پیروزی انـقـلاب اسـلامـی ایـفا کرد. پیش قراولانی که در راه اعتلای کلمة اللّه و
احیای اسلام ناب محمدی (ص ) از هـیـچ کـوشـشی دریغ نکرده و هم چون مراد و مقتدای
خود، جان بر کف پذیرای هر گونه خـطر گردیدند. به همین دلیل هم آماج حملات دشمنان و
وابستگان آنها قرار گرفتند. ازاین رو رهبری میفرماید." دشمنان اسلام از مقابله با
نظامی که منافع نامشروع استکبار را در منطقه برهم زده است، دست نخواهند کشید و با
آن آشتی نخواهند کرد. تجربههای شکستخورده آنان سبب شده است که روشهای خود را در
مقابله با ملت ایران پیچیدهتر کنند و امروز به این نتیجه رسیدهاند که برای زدن و
کوبیدن انقلاب، باید به سراغ حوزههای علمیه و دانشگاهها و یا یک فرد معمم بروند،
تا بلکه از طریق آنها به هدف خود برسند، اما توطئهگران از بیداری حوزه و دانشگاه و
هوشیاری بزرگان این کشور غافل بودند."17 4. القای ناکارآمدی دین القای ناکارآمدی دین، از سوژههای مهمی بود که در جهت از بین بردن هویت دینی نظام
اسلامی توسط بیگانگان در دستور کار قرار گرفت. طرح شبهاتی در خصوص محدودیت قلمرو
احکام دیـنـی و نفی جاودانگی احکام اسلامی، نمونه ای از این حرکت دشمن در جهت القای
ناکارآمدی دین محسوب میگردد که در ذیل به بعضی از آنها اشاره میشود. اسلامِ هزار و چهارصد سال پیش در مورد مفاهیم اجتماعی امروز نظر ندارد و اگر هم
مطلبی داشته باشد قرائتها از آن متفاوت است و در تعارضِ با هم، همه ساقط میشوند.
فـقـه قـابـلیـت اجـرا در هـمـه زمـانها را نـدارد و حکومت دینی به معنی اجرای
احکام شریعت نیست استکبار در سی سال اخیر همه امکانات سیاسی ـ اقتصادی و نظامی خود را برای
نابود کردن انقلاب اسلامی به کار گرفته است اما به این نتیجه رسیده که حمایت بی
دریغ ملت و اتکای نظام اسلامی به ایمان عمیق مردم، از بین بردن جمهوری اسلامی را
ناممکن کرده است و به همین علت با همه توان، خنثی کردن وجهه ضداستکباری و کاهش
محتوای دینی و روح انقلابی نظام را دنبال میکند که این واقعیت هوشیاری کامل ملت و
مسئولان را میطلبد 5. تفکیک دین از سیاست پـیـروزی انـقـلاب اسـلامـی ایـران توانست معادلات سیاسی جهان را برهم زده و با
ارائه نوعی حـکـومـت دینی، دین را در تمام عرصهها مطرح کند. ظهور این حکومت دینی
که بیانگر جامعیت دین اسلام بود، بیگانگان را به فکر مقابله با این جریان دینی
انداخت. "دشمنان اسلام درطول یک قرن و نیم گذشته سعی کرده بودند اسلام رابه طورکلی ازعرصه
زندگی جامعه بیرون رانده و باطرح نظریه جدایی دین ازسیاست، دینداری رافقط پرداختن
به عبادت و اعمال شخصی قلمداد کنند و با حذف اسلام ازصحنه سیاست جهان، کشورهای
اسلامی راعرصه غارتگریها و تاخت و تازهای سیاسی خود نمایند."19 6. شکست و نابودی اسلام و نظام اسلامی ایـمـان و بـاورهـای دیـنـی مـسـلمـانـان هـمـواره مـهم ترین نقش در پیروزی
مسلمانان و حفظ روحیه ایستادگی و مقاومت ملتهای مورد ستم بوده است. باید اذعان کرد
پیروزی انقلاب اسلامی نوید حضور دوباره دین و نظام مبتنی بر احکام دینی را بشارت
داد. تـاریـخ گـواه خـوبـی بـر این ادعا است که استکبار جهانی و وابستگانش نسبت به
انقلابها و نـهـضـتهایـی کـه مـبـتنی بر مکتب بوده اند سخت دشمنی کرده، حیات این
انقلابها را مساوی با زوال و نابودی خود میدانند. " آنچه که بدخواهان ودشمنان این
ملت درپی آن هستند، سلب این انگیزه وایمان ازمردم است"20 برخی از شیوههای
دشمن در مبارزه با نظام اسلامی در بیانات مقام معظم رهبری : در مـوضـوع دشمن شناسی، تـوجه به شیوه و روش دشمنان در جهت براندازی نظام اسلامی
بسیار مهم است. ازمهمترین شیوه دشمن عبارتند از: 1. تحقیر فرهنگ اسلامی دشمن به خوبی درک کرده است که اگر ملتی از نظر فرهنگی، اتکاء به فرهنگ خود نداشته
باشد زمینه فروپاشی استقلال فکری آنها و در نتیجه پذیرفتن همه نوع زمینههای
استعماری توسط آنان، فراهم خواهد بود. رهبر انقلاب، تهاجم و شبیخون فرهنگی را از
جمله علائم تلاش جبهه استکبار برای بی محتوا کردن نظام اسلامی خوانده و تأکید کرد
"درک هوشمندانه این موضوع و دفاع از "ارزشهای اسلامی و انقلابی"، وظیفه اینجانب و
مردم است که به فضل الهی، مردم، امروز با هوشیاری، درک بالا و قدرت تحلیلِ تحسین
برانگیز، در صحنه حاضرند"21 2. استفاده از روشهای گوناگون تبلیغی تـبـلیغات و جنگ روانی از کارآمدترین روشهای دشمن برای دست یابی مجدد به منافع از
دست رفته خود در ایران است. رهبری میفرماید." یکی ازتوطئهها و تهدیدهای دشمن،
ایجاد اختلاف بین و دردرون کشورهای اسلامی است. در واقع، بهترین ابزار و وسیلهای
که دشمن دراختیاردارد، این است که بین مسلمین اختلاف ایجاد کند"22 3. ترویج آزادی وارداتی از شیوههای دیگر دشمن در جهت رسیدن به مقاصد و نیات پلید خویش، ترویج آزادی
وارداتی (اشـاعـه بـی بـنـد و بـاری و فـساد) میباشد. جریان تاریخی فروپاشی تمدن
اسلامی در (اندلس ) سند گویایی است که پرده از حرکات پنهانی دشمن برمی دارد. مقام
معظم رهبری معتقد است درتفکر اسلامی و مکاتب غربی تفاوتهای اصولی واساسی دربیان
مرزهای آزادی و تعیین چارچوب ان وجود دارد. و اگر بخواهیم نسبتی بین تفاوت آزادی
درغرب و اسلام ارائه دهیم این نسبت عموم و خصوصی من وجه خواهد بود. "درتفکر اسلامی
و مکاتب غربی تفاوتهای اصولی و اساسی دربیان مرزهای آزادی و تعیین چارچوب آن وجود
دارد.... اسلام در برخی از زمینهها دایره را از این محدودتر میکند و در بعضی از
زمینهها آن را گسترش میدهد و به اصطلاح طلبگی، بین نظر اسلام و نظر رایج دردنیای
غرب درباب، آزادی، عموم و خصوص من وجه است. دربرخی ازچیزها مانظر غرب رابسیار
محدود، تنگ بینانه و دربعضی ازامور آن رابیش ازحد وسعت یافته و نزدیک به بی بند و
باری میدانیم 23 ایشان میفرماید "یک انسان برای اینکه آزاد باشد کافی نیست که زیرسلطه انسان دیگر
یا حکومت جبارنباشد، بلکه لازم است که زیر سلطه قوه غضبیه و شهویه خودش هم نباشد
انسانی که براثر ضعف،ترس، طمع، حرص و شهوات نفسانی مجبور میشود تحمیلات و
محدودیتهایی را قبول کند آن انسان هم درحقیقت آزاد نیست"24 4. تفرقه افکنی از قدیمی ترین و مؤ ثرترین شگردها و شیوهها جهت مقابله با یک حکومت و در نهایت
براندازی آن، ایجاد (تفرقه ) در بین اقشار گوناگون آن ملت میباشد. دشمنان جمهوری اسلامی، از همان آغاز، به این شیوه روی آوردند.رهبری میفرماید."
استکبارتلاش میکند تک تک دولتها و حکومتهای اسلامی را با چیزهای جزیی و با وعده
ای واهی ازبدنه دنیای اسلام جدا کند ووضع همین چیزی میشود که هم اینک درجهان اسلام
وجود دارد"25 5. ایجاد ناامنی و هرج و مرج از دیگر شیوههای دشمن جهت مقابله با نظام اسلامی، ایجاد ناامنی و هرج و مرج
میباشد. ایجاد نـاامـنـی زمـیـنـه مـنـاسـبـی بـرای تـضـعـیـف روحـیـه مـقاومت و
ایستادگی مردم خواهد بود و توجه کارگزاران نظام را از موضوعات کلیدی و اصلی به
موضوعات فرعی و جنبی سوق میدهد. دلسـرد و ناامید کردن مردم، ایجاد حس بی اعتمادی نسبت به مسؤ ولان نظام، اعلام وجود
مشکلات، مـوانـع و تـنـگـناهای مختلف اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و نظامی و القای این
که این مشکلات حـل نـشـدنی است، برخی از مواردی است که با پیروزی انقلاب اسلامی از
طریق دشمن، در جهت ایـجاد ناامنی به کار گرفته شد. "امروزاگر دردنیا ظلم وجود دارد،
اگرسلطه وجود دارد، امروز اگرتمدن خشن غربی، دنیا را پرکرده است وغارت اموال ملتها
به وسیله مراکز جهانی وجود دارد، اینها به خاطر وجود هرج ومرج وانزوای اخلاق انسانی
است"26 6. به کارگیری ابزاری روشنفکرنماها و احزاب بـرجـسـتـه تـریـن ویـژگـی انـقـلاب اسـلامـی ایران، احیای هویت دینی بود که با
رهبریهای خردمندانه امام به ثمر نشست. دشمن که برای نابودی این هویت دینی از همه
ترفندها و حیلهها اسـتـفـاده کـرده بـود، ایـن بـار بـه فـکـر اسـتـخـدام تـعـلیـم
یـافـتـگـانِ فـرهـنـگ غرب، یعنی روشـنـفـکـرنـمـاهـای وابـسـته افتاد. این افراد
وابسته که توسط بیگانگان انتخاب میشوند، نسل جوان را آماج تیرهای زهرآگین استعمار
قرار میدهند و ضمن دفاع از فرهنگ غربی و ره آورد آن، دیـن و فرهنگ دینی را زیر سؤ
ال میبرند. رهبری در مورد روشنفکر درایران میفرماید: "من بارها گفتهام که
روشنفکری در ایران، بیمار متولّد شد. مقوله روشنفکری، با خصوصیاتی که در عالم تحقّق
و واقعیت دارد - که در آن، فکر علمی، نگاه به آینده، فرزانگی، هوشمندی، احساس درد
در مسائل اجتماعی و بخصوص آنچه که مربوط به فرهنگ است، مستتر است - در کشور ما
بیمار و ناسالم و معیوب متولّد شد. چرا؟ چون کسانی که روشنفکران اوّلِ تاریخ ما
هستند، آدمهایی ناسالمند."27 برخی از راه حلهای مبارزه با دشمن در بیانات مقام
معظم رهبری : از مهمترین راه حل مبارزه با دشمن ازمنظر و نگاه رهبری، توجه به سه اصل اساسی است:
1. هوشیاری و درک موقعیت 2. جرأت اقدام و نترسیدن از سختیها و خطرها 3. ایمان و امید به آینده ایشان نسبت به این سه اصل میفرماید " هوشیاری و درک موقعیت ـ جرأت اقدام و نترسیدن
از سختیها و خطرها ـ و ایمان و امید به آینده سه درس مهم [هستند] این درسهای مهم،
راهگشای امروز و آینده ملت و کشور است".28 ایشان از یک طرف از مردم میخواهد که هوشیار باشند زیرا "دشمن گاهی با ده واسطه یک
فرد ساده لوح و بیچارهای را تحریک میکند که حرفی را بزند و یا موضعگیری غلط و
ناشیانهای را انجام دهد؛ و ممکن است چنین فردی، حتی خودش هم نداند که عامل دشمن
است. بنا بر این باید هوشیار بود؛ و من امیدوارم که ملت ایران در شناخت دشمن اشتباه
نکند. دشمن، استکبار جهانی است. دشمن، آمریکاست و دشمن، صهیونیستها هستند."29 و از طرف دیگرعلاوه برهوشیاری وآگاهی مردم، آمادگی لازم جهت مبارزه با دشمنان اسلام
را داشته باشند." ملت ایران به همان نسبت که دشمن، روشهای خود را در توطئه علیه
ایران اسلامی پیچیدهتر میکند، باید بر هوشیاری و آگاهی خود بیفزاید و با آمادگی
معنوی، فکری، سیاسی و حفظ وحدت و اتصال و ارتباط با یکدیگر، چهره دشمن را در هر
لباسی که هست، شناسایی کند."30 نتیجه گیری نـتـیـجـه آن که براندازی نرم ، برای نظام مقدس اسلامی و آزاد ما، خطری جدی و اساسی
است . باید آن را مهم شمرد و با دقت و ظرافت به خنثی سازی پرداخت . در این مسیر
مقدس مـهـم تـریـن قـدم هـا عـبـارت انـد از: تـقویت اتحاد خودی ها و تضعیف اتحاد
مخالفان نظام اسـلامـی ، جـدیـت در نـظـارت ، تاءیید صلاحیت ، حفاظت اطلاعات و
حراست ها، تقویت دروس عـقـیـدتـی سـیـاسی (با تاءکید بر درس اخلاق )، زیر نظر گرفتن
رفتارهای مخالفان نظام و خنثی سازی سریع شایعات دشمن ، افزایش آگاهی های مردم و
تقویت روحیه امید و پـایـداری در بـین آنان ، اطاعت از رهبری و همراهی با روحانیت
متعهد در خط رهبری ، تلاش بـرای جـذب مـجـدد کـسانی که از نظام اسلامی کدورت پیدا
کرده اند و مبارزه با معضلات اقتصادی نظیر بیکاری ، تورم و فساد اداری .
.
پرسمان دانشگاهیان
تماس با ما
آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود
09111169156
info@parsaqa.com
حامیان
همكاران ما
کلیه حقوق این سامانه متعلق به عموم محققین عالم تشیع است.