تربیت و مشاوره /

تخمین زمان مطالعه: 14 دقیقه

من يک دوست 17 ساله دارم. تا سه چهار ماه پيش بچه مسجدي بود، خيلي بچه مؤمن، با اعتقاد و خوبي بود. اما متاسفانه در اين سه چهار ماه خيلي عوض شده نحوه پوشيدن لباس، تيپ، تفکراتش همه چيزش عوض شده است، معتاد به چت شده، دچار افت شديد تحصيلي شده است، و اکنون نسبت به دوستان مسجدي اش هم خيلي بي اعتنا شده است ، لطفا توضیح دهید که چگونه باید مشکل او را حل کرد ؟


لزوم توجه به ويژگي هاي دوران جواني و انتخاب روش مناسب برخورد با آنان جواني با ويژگي هايي نظير: افزايش نيروي عاطفي، افراط و تندروي در بروز هيجانات روحي و در جهت گيري ها، قضاوت ها و انتخاب ها، غرور، اضطراب ها، غرورها، خيالات، ترديدها، شورها و بي باکي ها، سئوالات هستي شناسانه و طلب خودشناسي و خداشناسي، منطق و استدلال خاص و هوش بالا، هم مي تواند دوران ترقي و هم خداي ناکرده سقوط براي جوان باشد. بنابراين نياز جوان به آرامش و ارتباطات دوستانه و صميمانه بيشتر مي شود. او احتياج به کسي دارد که همدم و مونسش باشد و او را به خوبي درک کند؛ و مثل او تلخي انتقادهاي پياپي، روابط خشک و آمرانه، حتي تحقير و تهديد را با همه وجودش لمس کرده باشد و بتواند با او به دور از نصيحت ها و ارشادات مستقيم کليشه اي از موضع بالا، راحت و صميمانه بدون نگراني حرف دلش را بگويد و درک شود. جامعه شناسان، خانواده، مدرسه، همسالان، رسانه هاي جمعي، مسجد، تماس با دوستان، گروه هاي مرجع، گروه هاي همدرد و صميمي و... را به عنوان عوامل موثر در تکوين شخصيت و اجتماعي شدن انسان نام برده اند. جوانان در اين سنين به گروه همسالان، علاقه بيشتري پيدا مي کنند، با آنان روابط دوستانه و صميمانه برقرار مي سازند و دوست دارند بيشتر اوقات شان را با آنان بگذرانند. حتي گاهي اين علاقه تا حد عشق ورزي هم مي رسد. آنها به همسالان خود پناه مي برند؛ زيرا مشکلاتي مشابه دارند؛ و از خانواده و بستگان فاصله مي گيرند و مسائل خصوصي شان را با آنان درميان نخواهند گذارد. و تنها با گروه دوستان و هم سالانش ارتباط و صميميت برقرار مي کند. جوان به دنبال محيطي مي گردد تا در آن محيط، رشد ذهني يابد و خلّاقيت خويش را نشان دهد و رفتارش مورد تأييد قرار گيرد. جوانان با يکديگر انس مي گيرند و حتي رفتارشان نيز در يکديگر تأثير مي گذارد. بنابراين، انتخاب دوست در اين دوران از اهميت زيادي برخوردار است. انسان، ديني را بر مي گزيند که دوستش آن را انتخاب کرده است: رسول اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ فرموده: «المرء علي دين خليله فلينظر احدکم من يخالل» آدمي تحت تأثير رفيق است و عملا از سيره و روش او پيروي مي کند. البته هر يک از شما بايد در انتخاب دوست دقت کند و ببيند با چه کسي طرح رفاقت و دوستي مي ريزد. در اين حالت جوان نياز مبرم به يک يا چند مشاور يا راهنما، محرم و درد آشنا و آگاه دارد تا بتواند مسائلش را با وي در ميان نهد. احساس تنهايي جوان به سبب عدم درک او، باعث مي گردد که وي کم کم عليه تفکر، مذهب ويا ظواهر زندگي بزرگترها مانند طرز لباس پوشيدن و آرايش مو و... به تعارض برخيزد. و اين چنين اعتراضش را به نمايش گذارد. بنابراين هيئت ظاهري و نوع پوشش جوان مي تواند ريشه در علل عميق تري داشته باشد. از خصوصياتي که در دوران جواني بسيار پررنگ تر ديده مي شود تشخص طلبي است؛ که در نوع لباس و آرايش مو و حتي نوع ادبياتي که بکار مي برد، و نيز در نوع واکنش هاي او ظهور پيدا مي کند. و به اين ترتيب او به ابراز شخصيت و خودنمايي مي پردازد. بديهي است که برخورد والدين در اين زمينه مي تواند تعيين کننده باشد؛ در صورت برخورد سنجيده و مدبرانه والدين همراه با حفظ شخصيتش، او در مسير صحيح قرار خواهد گرفت، و در غير اين صورت ممکن است که درصدد لجبازي و نفي همه ارزش هاي والدين برآيد. از ديگر ويژگي هاي دوران جواني ميل به داشتن آزادي بي حد و حصر و استقلال طلبي کامل است. که لازم است بدون تحريک حساسيت هاي او تدريجا به مسير درست هدايت شود. هم چنين در اين دوران غريزه جنسي که از غرايز نيرومند نوع بشر است که در حيات جسماني و رواني او تاثير بسياري دارد، به اوج شدت خود مي رسد. پرورش و کنترل عاقلانه اين غريزه موجبات آسايش فرد را فراهم مي کند، اما در ديگر سو، افراط و تفريط در آن آسيب هاي فراوان جسمي و روحي را بدنبال خواهد آورد؛ که لازمه ي مصون ماندن از اين صدمات، دادن آگاهي هاي ضروري به جوان است. قدم اول: شناخت علل کمرنگ شدن رفتارها و باورهاي ديني جوانان مي دانيم که دين يک امر فطري است، اما فطري بودن به معناي مصونيت داشتن نيست. در ابتدا بايد توجه کنيم که مشکل داشتن جوانان به معني دين ستيزي آنها نيست. در اصل، جوان، گريزي از دين ندارد، بلکه گريز از رفتارهاي نادرست دينداران دارد که دائما او را محکوم مي کنند و با گناهکار خواندش او را از خود طرد مي کنند. علت دين گريزي را بايد در خارج از قلمرو تعاليم و آموزه هاي ديني جست. هم چنين بايد دانست که بخش عمده ‎تغييراتي که در جوانان ديده مي شود، گذرا و سطحي است. اميد است اگر خوب برخورد‎ ‎بکنيم و اگر نسل جوان را درست بشناسيم، پس از گذشت زمان، اين تغييرات سطحي و ناپايدار، ‎ ‎جاي خود را به يک دين باوري صحيح تري بدهد. براي شناخت درمان ابتدا لازم است درد را به خوبي بشناسيم، و علل آن را واکاويم تا بتوانيم راه علاج را بيابيم. استاد مطهري(ره) در اين مورد مي فرمايد: «فکر اساسي اين است که ما درد عقلي و فکري اين نسل را بشناسيم. بدون شناخت درد اين نسل، هرگونه اقدامي بي مورد است. پس از شناخت درد بايد به فکر درمان و چاره بود. اتفاقاً ديگران از راه شناختن احتياجات، آرمان ها و دردهاي اين نسل و پاسخ درست به آنها، آنها را منحرف کرده اند؛ مانند مکتب ماترياليسم در ايران...». اما علل اين مسئله: 1. لازم است متوجه باشيم که دين زدگي و کمرنگ شدن رفتارهاي ديني نه بخاطر خود دين، بلکه علل آن را بايد در رفتار و اعمال متدينان و روش ارائه و بيان مربيان و همه کساني که به نوعي داعيه تبليغ دينداري را دارند جستجو کنيم. 2. غفلت، جهل و عدم تفکر و ضعف معرفت ديني جوانان و ناهمخواني سطح شناختي جوان با سطح معارف ديني ارائه شده به او: جواني سن تفکر راجع به مبداء خلقت و آفريدگار و هستي شناسي است. جوان به خاطر داشتن حس توانمندي ذهني، دين صرفا تقليدي نمي تواند روح او را اقناع کند؛ و به دنبال اين است که با کنار گذاشتن باورهايي که از کودکي به صورت تقليدي دريافت کرده است به باورهاي ديني برسد که متناسب سطح فکر فعلي او باشد. ولي بيشتر جوانان مطالعه خاصي نسبت به مذهب ندارند و تمام دانسته هايشان مربوط به دروس ديني مدارس و دانشگاه ها است. و در ديگر سو تفکر جوان بر اين پايه استوار است که هرچه در قالب هاي فکري او بگنجد درست است و هر چه از اين دايره بيرون ماند کنار گذاشتني و غيرقابل قبول است. اين عوامل موجب مي شود هويت ديني جوان به خوبي شکل نگيرد و دچار بحران شناختي نسبت به اين آموزه ها شود و راه نجات از اين بحران را گريز از دين بداند!؛ در نتيجه عدم شکل گيري هويت مذهبي، جوان دچار سردرگمي و در نهايت، حالت بي رغبتي و گريز از دين مي شود. 3. «علت ديگر اين بي رغبتي و کمرنگ شدن رفتارهاي ديني، برداشت هاي غلط و نادرست از معارف ديني مي باشد. بسياري از اوقات، دين مساوي با معنويت لحاظ شده و در حد يک نياز معنوي صرف بدان نگريسته مي شود. سپس چنين نتيجه گيري مي گردد که نياز به معنويت، فقط ويژه مواقع سختي و بحران هاي شديد است و دين نقش اساسي در زندگي روزمرّه انسان ندارد. اين ديدگاه ساده انگارانه و کاهش گرايانه نسبت به معارف ديني، به تدريج باعث حذف دين از زندگي انسان مي شود. جواني که در جستجوي فلسفه زندگي است، اگر احساس کند دين در معنادهي و جهت بخشي به زندگي او تأثير مثبتي ندارد به تدريج آن را کنار مي گذارد و چه بسا آن را امري زايد و دست و پاگير انگاشته، از آن گريزان مي شود». از جمله اين برداشت هاي نادرست مي توان به وجود خرافات در دين اشاره کرد که با منطق جوان امروز ناسازگار است. مساله ديگر اين تفکر است که مذهب با تجدد در تضاد است. «حال آن که مي دانيم هيچ گاه دين، مخصوصا دين اسلام به ما دستور نداده که با تجدد و نوگرايي مخالف باشيم، جامعه مي تواند در اوج پيشرفت هاي تکنولوژيک پاي بند اصول ديني ـ انساني و ارزش هاي معنوي بماند. 4. اقدامات برنامه ريزي شده قدرت هاي استعماري مخالف اسلام: تضعيف باورها و اعتقادات ديني با تبليغات خلاف واقع و القاي شبهات فراواني عليه دين و حل نشده ماندن آنها، ارائه معيارها و الگوهاي فرهنگ غرب به نحو جذاب و فريبنده، اشاعه فساد، ابتذال و بي بندوباري از طريق شبکه هاي ماهواره اي و سايت هاي مبتذل اينترنتي، تخريب شخصيت هاي ديني و مذهبي، استفاده ابزاري از گروه هاي مذهبي. 5. ناسازگاري ميان قول و عمل مدعيان دين: معمولا جوانان ميان اصل خود دين و داعيه داران آن مرزي قائل نمي شوند، در نتيجه فاصله بين آنچه به عنوان تعاليم ديني از آن مي گويند با آنچه بدان عمل مي کنند کاملا مشهود است و اين تعرض ها و لغزش ها به پاي دين نوشته مي شود نه لغزش آن افراد. در نتيجه تمام ارزش ها و اميدهايش نسبت به دين فرو مي ريزد و او بدبين مي گردد. 6. گرايش طبيعي انسان ها به رهايي از قيد و بندها. 7. محدوديت هاي اعمال شده از سوي خانواده: مثل سختگيري بي جا، مقابله با روحيه استقلال طلبي جوان و سرزنش کردن افراطي او. 8. وجود دوستان ناصالح: (زمينه ساز گريز از دين) در دوران جواني گروه هاي صميمي (اند)؛ که عبارتند از: دوستان و اطرافيان و کساني که گفتار و رفتار آنان به دلايل گوناگون، از جمله احساس همدردي و جلب اطمينان، در تصميمات انسان تاثير مي گذارند؛ در دين گريزي جوان تاثير بسزايي دارد. با توجه به مطالب ارائه شده، توجه شما دوست عزيز را به راهکارهايي جلب مي نمايم که مي تواند شما را در ياري نمودن دوست تان کمک نمايد: الف) ارائه الگوهاي مناسب: از عوامل تأثيرگذار در بيرون نهاد خانواده، الگوها و دوستان هستند. در اين ميان، نقش الگوهاي مورد قبول جوان بسيار زياد است؛ چه اينکه دوستان نيز در حال ساختن نظام ارزشي خود و نيازمند الگوهاي مورد پسند مي باشند. در اين شرايط، اگر الگوهاي مناسب در دسترس وجود نداشته باشد، جوان دچار سردرگمي شده و تعادل رواني او از مرز ارزشي خارج مي شود. در اين صورت، چه بسا به الگوهاي مجازي پناه برده و يا تحت تأثير دوستان کم تجربه قرار گيرد و يا به دام شياداني بيفتد که در کمين جوانان سردرگم هستند و در نتيجه، شرايط و زمينه هاي گريز از دين براي او فراهم مي شود. ب) تقويت بينش ديني جوانان و شناساندن فرهنگ غرب به آنان: به عنوان مثال به کمک مشاور و يا امام جماعت مسجد می توان باورهاي ديني جوانان را تقویت کرد. باید سعي نمود با فراهم کردن مقدمات لازم، برداشت هاي غلط و نادرست جواناز دين و شبهات حل نشده او مرتفع گردد. با زبان دوستانه و صميمانه در فضايي آکنده از محبت از آسيب هاي جدي فرهنگ غرب و بن بست هاي آنان برايش سخن گفت و آسيب هاي مهم رايانه و اينترنت (آسيب هاي جسماني، اجتماعي، فرهنگي و اخلاقي درصورت عدم استفاده صحيح) را با لحن دوستانه به او گوشزد کرد. هم چنين از راهکارهاي دين براي ارضاي سالم غرايز و تفريحات سالم و مجاز ديني بگوييد. براي او تشريح کنيد که اسلام ديني است که براي همه جنبه زندگي انسان برنامه دارد و صرفا براي سعادت اخروي او نيامده است، بلکه دستوراتي براي زندگي سعادتمند و بهره گيري از لذات حلال دنيوي هم دارد. مسلماً با توجه به اینکه جوان در مدت زمان نسبتا کمي دچار چنين تغييراتي شده است، هنوز ذخاير ايماني او برجاست، فقط بايد گره هاي ذهني او گشوده شود. او را تشويق کنيد تا سئوالات و شبهاتش را با اهل فن در ميان بگذارد؛ به او تفهيم کنیم که حتما جواب هاي قانع کننده اي وجود دارد که او فعلا از آنها بي خبر است که اگر به متخصصين و عالمان فرهيخته رجوع کند حتما به پاسخ سئوالاتش خواهد رسيد. ج) پرهيز از بيکاري و بطالت و اشتغال سازنده و مفيد و استفاده از امکانات تربيت بدني و تفريحات سالم: لازم است که جوانان را متوجه اين مطلب مهم نماييم که: بي کاري موجبات تنبلي، سستي، افسردگي و قساوت قلب را فراهم مي آورد. عدم اشتغال ذهني، تخيل گرايي منفي، آلودگي فکري، آسيب پذيري سلامت رواني و عاطفي را به همراه دارد و عدم اشتغال جسمي رکود و سستي و تنبلي و بيماري جسمي و بدني را دامن مي زند و خمودي و ناتوانايي را دنبال مي کند. فعاليت هاي ورزشي زمينه ساز سلامت رواني و موجب تخليه صحيح انرژي متراکم جواني است، که عدم تخليه آن مي تواند زمينه يي براي بروز ناهنجاري ها باشد. و نيز «جواني که به محرّماتي عادت کرده است، ترک عادت او را به تنش شديد رواني دچار مي کند. در صورتي مي توان از اين تنش هاي طاقت فرسا جلوگيري کرد که عادات جايگزين حاصل شود... منع ها غالباً وقت آفرين است. اگر با ترک رفتارهاي مضرّ اوقات فرد خالي مي شود لازم است که به وجهي نيکو پر شود، وگرنه فرصت اضافي ممکن است براي فرد مشکلات جديدي بيافريند. بر اين اساس، اگر تفريحات ناسالم از متربي گرفته مي شود، لازم است که امکان تفريحات سالم فراهم شود، که استفاده از امکانات تربيت بدني يکي از اين جايگزين ها مي باشد». لازم است اوقات فراغتي را مخصوص فعاليت هاي ورزشي برای جوانان در نظر گرفته شود تا به اين وسيله هم از بيکاري و خمودگي در امان بمانند و هم شاداب باشند و نیز انرژي اضافي جواني تخليه شود؛ و علاوه بر اينها بتوانيد از اين فرصت براي صميميت هر چه بيشتر و ارشاد غير مستقيم وي بهره بگيريد. هـ) مشاهده سازگاري بين قول و عمل در بين مدعيان دين: بسياري از آدم هاي مذهبي، خودشان به حرف هاي خودشان عمل نمي کنند. رياکاري و دورويي، به خاطر دستيابي به منافع مادي بسيار ديده مي شود. «اگر ما هم بخواهيم نسبت به جامعه خود، نسبت به خانواده خود، موفق باشيم بايد علاوه بر تبليغ زباني، اهل عمل هم باشيم... بدانيم اگر در محل کار، در خانه، در محيط اجتماع، عملمان مؤيّد سخنان و حرف هايمان نباشد، تبليغات نتيجه عکس خواهد داد. عمل ما بايد همگام با پيام گفتاري ما در صحنه اجتماعي و در منظر زندگي با مردم و خانواده باشد تا آنان شما را الگوي عملي خود ببينند». آنچه مي تواند بيش از هر چيز ديگر به هدايت جوانان کمک کند مشاهده رفتار برخاسته از تعاليم دين و اخلاق، و التزام عملي ما بدستورات اسلامي، و رفع تعارض بين قول و عمل در عملکرد دوستان و نزديکان است. ز) پرهيز جدي از هر نوع شدت عمل و اجبار و تحميل در راه ارشاد و هدايت: احساس هر نوع اجباري ايجاد مقاومت و عدم پذيرش را به دنبال دارد، بنابراين توصيه شهيد بهشتي را هميشه مد نظر قرار دهيد: «توصيه من به طلاب عزيز اين است که منادي حق باشيد، دعوت کننده به حق باشيد، آمر به معروف باشيد. با رعايت تمام معيارهاي اسلامي اش باشيد. اما مجبور کننده مردم به راه اسلام نباشيد. چون آن مسلماني ارزش دارد که از درون بشکفد». ح) اثبات دوستي خالصانه و دلسوزانه خود در شرايط نامطلوب با در کنار او ماندن و ياري او: حضور ما و ديگر دوستان دلسوز و آگاه در این شرايط مي تواند به جوان اين اطمينان را بدهد که هنوز (حتي با وجود تغييراتي که داشته است) کسانی هستند که را او را دوست دارند و به فکر او هستند؛ با این کار نه تنها او را طرد نکرد ؛بلکه گرم تر و با محبت تر از پيش در تعامل با او آنچه لازمه دوستي و خيرخواهي است در حق او کم نگذاشت. وجود يک مشاور خبره و آشنا به مسائل جوانان و ارتباط شخص مورد نظر و ارتباط تنگاتنگ خانواده، دوستان و مدرسه مي تواند بسيار راهگشا باشد و او را متوجه مضرات و خطرات روشي که اتخاذ کرده است بنمايد. در اين مسئله بايد شديدا از زدن برچسب هاي ناخوشايند، (مانند: منحرف، بي دين و...) به او پرهيز کرد؛ برعکس بايد با نزديک شدن و برآوردن حوايج و نيازهاي او صداقت و دوستي خود را به او اثبات کرد. بایددقت نمود که هر نوع اقدامي که موجب بدبيني و رميدگي او مي شود يا آن را دامن مي زند دوري کرد. .

مرجع:

ایجاد شده در 1400/10/19



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image