تخمین زمان مطالعه: 8 دقیقه
این پرسش در واقع، سؤال از علت تداوم و استمرار (غیبت) و (پنهان زیستی) امام مهدی(عج) است ؛ از این رو بسیاری از مطالبی که در مورد اسرار و حکمتهای (غیبت) آن حضرت بیان شده، در مورد تداوم آن نیز صادق است. از طرفی باید توجه کرد که :
الف. ثابت و روشن نیست که بسیاری از این ابراز علاقهها و دوستیها از جانب ارادتمندان، خالصانه و همیشگی است و در موقع نیاز و ضرورت نیز پایدار میماند!! پس باید با کمک شاخصها و معیارهایی تداوم و پایداری این اظهار ارادت و دوستیها را سنجید و آن گاه ارزیابی درستی در این زمینه داشت!
ب. اظهاردوستی ازسوی عده کمی از ارادتمندان کافی نیست ؛ بلکه باید این خواست و توجه جهانی شده و بسیاری از مردم خواستار ظهور منجی موعود شوند.
پس از بیان این مقدمه کوتاه، در پاسخ گفتنی است : بر اساس قانون عرضه و تقاضا (درخواست)، به همان نسبت که تقاضا وجود دارد، عرضه نیز وجود خواهد داشت. در غیر این صورت نظام زندگی به هم میخورد و تعادل از میان میرود و در نتیجه آشفتگی پدید میآید. چنان که میدانیم، سالها بود که پیشوایان اسلام، در دسترس مسلمانان بودند و مردم را، به راه راست و دین حق، دعوت میکردند. به اعتراف دوست و دشمن، پیشوایان معصوم - از امام علی(ع) گرفته تا امام حسن عسکری(ع) - در تمام صفات برجسته انسانی و فضایل عالی دینی، بهترین افراد امت اسلام و برترین مردم بودهاند. با این حال، طی دو و نیمقرن بعد از رحلت پیامبر خاتم(ص)، تمام آن رهبران عالی قدر از صحنه سیاست اسلام کنار گذاشته شدند، تا آنجا که هرگاه اقدام به راهنمایی مردم غافل مینمودند، با شدت عمل و زندان و کشته شدن مواجه میگشتند. این موضوع به قدری روشن است که ما را از هرگونه توضیح بیشتر، بینیاز میگرداند. خداوند متعال یازده شخصیت بینظیر را - که جانشینان شایسته پیامبر اسلام بودند - به منظور رهبری جامعه انسانی، به جهان عرضه داشت ؛ ولی به هیچ وجه، این عرضه، هماهنگ با (تقاضا) نبود. روی این اصل، چه بهتر که آخرین فرد آنان، برای مدتی طولانی از نظرها غایب گردد و به مردم جهان عرضه نشود تا بدین گونه، حسّ تقاضای چنین پیشوای عالی مقامی، در مردم گیتی پدید آید. آن زمان هم که زمینه مساعد گردید، خداوند متعال وجود او را، عرضه داشته و در اختیار تقاضا کنندگان بگذارد. نکته جالب اینجا است که در بسیاری از روایات، از انتظار فرج و آمادگی مردم، برای ظهور امام زمان(عج) سخن به میان آمده و از کسانی که پیوسته در انتظار آمدن آن حضرت هستند، ستایش قابل توجهی شده است.
موضوع انتظار فرج، چیزی جز همان تقاضای عمومی، برای عرضه داشتن آن وجود مقدس نیست و چون این تقاضا هنوز به طور فراگیر وجود ندارد، آن حضرت در غیبت به سر میبرد و وجود تعداد اندکی علاقهمند و دوستدار - هر چند در جای خود بایسته و پسندیده است - در این دنیای پهناور، کفایت نمیکند و تا زمانی که تعداد این یاران و خواستاران زیاد نشود و تقاضای ظهور جهانی نگردد، (پنهان زیستی) و (ناپیدایی) آن حضرت ادامه مییابد.
در ادامه به برخی از عوامل تداوم غیبت و شرایط ظهور اشاره میشود:
پیامبران گذشته نیز - از نوح، صالح، لوط، شعیب و هود گرفته تا ابراهیم، موسی، زکریا، یحیی و عیسی - همواره از آزار و اذیتهای دنیا گروان و باطل گرایان در امان نبودند و فشارها و سختیهای فراوانی تحمّل کردند و اهدافشان به طور کامل تحقق نیافت و از آنجا که امام مهدی(عج) عصاره فضایل تمامی انبیا و ادامه دهنده راه آنان است. برای تحقق آرمانها و اهداف آنها، نیاز به زمان و فرصت مناسب و امکانات و ابزار لازم دارد لذا تا زمانی که احتمال همان برخوردهای نادرست قبلی وجود داشته و تعداد یاران و دوستداران اندک باشد، (پنهان زیستی) او نیز ادامه و استمرار خواهد داشت.
بیداری وجدان بشریت
بسیاری از پیامبران الهی وقتی که میدیدند با همه سعی و کوششی که در راه هدایت بشر مبذول میدارند، وجدان خفته آنان بر اثر طغیان عواطف و سرکشی غرایز بیدار نمیگردد و به راهنماییهای آنان ترتیب اثر نمیدهند ؛ آخرین چاره را در این میدیدند که جامعه را به حال خود واگذارند و مدتی از میان آنها بیرون بروند ؛ باشد که توده سرکش و مردم هواپرست، با احساس تنهایی و بیسرپرستی، درباره روش و سرنوشت خود تجدید نظر کنند و با فراغت بیشتر و فرصت بهتری، وجدان خفتهشان بیدار شود و در جوّ مناسبی، پی به هدفهای نورانی پیامبران و مکتب عالی خدا پرستی آنها ببرند ر.ک : جعفر سبحانی، پرسشها و پاسخها، صص 187-197.
.
قرآن میفرماید : چون ابراهیم خلیل، از راهنمایی قوم بت تراش و بت پرست خود مأیوس گشت و با تهدید و عکس العمل شدید آنها مواجه گردید، فرمود : (و اَعتَزِلکُم و ما تدعون من دون الله و اُدعوا ربّی)؛ ؛ (من از شما و آنچه از غیر خدا میخوانید، کناره میگیرم و خدای خود را میخوانم).
ابراهیم(ع) با این منطق از میان کلدانیان بیرون آمد و به شهر (حرّان) شام رفت. مردم آنجا هم مشرک بودند و آفتاب و ماه و ستاره میپرستیدند... پس از آن شهر رهسپار فلسطین شد. با رفتن او از آن دو منطقه، مردم به وجدان خفته خود بازگشتند. آن گاه با بیداری وجدان و فرونشستن طغیان عواطف خویش، به یاد تبلیغات و راهنماییهای سودمند ابراهیم(ع) افتادند و از همین رهگذر - و در غیبت آن حضرت - تعداد قابل ملاحظهای به خدای یگانه ایمان آوردند و موحّد شدند.
همچنین در سوره (یونس) آمده است : چون یونس(ع)، قوم سرکش خود را دعوت به دین خدا نمود و آنان نپذیرفتند ؛ پس آن را تهدید کرد که سرکشی شما، از طرف خداوند، بدون عکس العمل نمیماند و به زودی عذاب الهی - که واکنش و نتیجه رفتار ناپسند شما است - میرسد و همه را فرا میگیرد. چون باز هم گوش نکردند، از میان قوم بیرون رفت و آنها را به حال خود گذاشت. با رفتن و ناپدید شدن یونس (غیبت او از میان مردم)، و دیدن علایم عذاب، قوم او به خود آمدند و سخنان او را به یاد آوردند. پس با بیداری وجدان، توبه کردند و عذاب هم نازل نگردید... .
امام صادق(ع) در بخشی از فرمودههای خود به این بُعد غیبت امام زمان اشاره کرده، میفرماید : (...وجهُ الحکمه فی غیبته وجهُ الحکمة فی غیبات مَن تَقَدَّمَة من حُجَج الله تعالی ذکره...)؛ کمال الدین، ج 2، ص 481، ح 1 ؛ علل الشرایع، ص 345، ح 8 ؛ بحارالانوار، ج 52، ص 91، ح 4. ؛ (...وجه حکمت غیبت، همان حکمت غیبت پیامبران پیشین است).
بر این اساس غیبت و دوری برخی از پیامبران از جامعه خود - مانند حضرت ادریس، یوسف، موسی، یونس، یحیی، صالح و... - میتواند توجیه کننده تداوم (پنهان زیستی) امام زمان(عج) باشد.
با توجه به این بیان، روشن میشود که خداوند طی دهها قرن، برای هدایت افکار و بیداری وجدانهای بشر و تعدیل عواطف و غرایز آنها، رهبرانی شایسته برانگیخت ؛ ولی بشر خیره سر، دست از خود سریهای خود بر نداشت. اگر عکس العمل موافقی هم نشان داد، نسبت به زحمتها و تلاشهای پیامبران و پیشوایان خود، بسیار ناچیز و بیارزش بود. بنابراین بایسته است که آخرین حجت الهی، مدتی طولانی از دسترس بشر خارج گردد تا همین غیبت طولانی و کنارهگیری، وجدانها را از خواب گران بیدار کند و در غیاب وی، استعداد و آمادگی پیدا کنند. هنگامی که از هر نظر شایستگی یافتند، آن پیشوای غایب باز میگردد و جهان را پر از عدل و داد، نورانیت، حکمت و عقلانیت میکند و ریشه ظلم و ستم و فساد را بر میکند (یملأ الارض عدلاً و قسطاً و نوراً و برهاناً...)؛ احتجاج، ج 2، ص 291 ؛ بحار الانوار، ج 52، ص 350.. مقصود از آمادگی و بالا رفتن سطح آگاهی، این است که انسانها به موقعیت و ارج وجود خود پی ببرند و تحمّل ظلم و فساد را، زندگی ننگین و مرگباری تلقی کنند که شایسته مقام انسان نیست آن گاه با ارزیابی شرایط و امکانات خود و ستم قدرتهای طاغوتی، بذر انقلاب را در سرزمین مستعد و آماده بپاشند و با شیوههای گوناگون، در آبیاری آن بکوشند.
پس تا زمانی که در تودهها چنین آگاهی پدید نیاید و انسانها بر ارزش خود واقف نگردند و امکانات خود و طرف را درست نسنجند، (غیبت) ادامه خواهد داشت و سستی و تنبلی مردم، موجب طولانی شدن آن خواهد شد.
البته این گروه ارادتمند و دوستدار، باید به صورت منسجم و آماده واقعی عمل کنند و ارتشی مهیا و نیرویی ضربتی کار آمد تشکیل دهند که پشت سر امام(ع) ایستاده و گوش به فرمان او باشد. این گروه باید به نیروی ایمان و تقوا مجهّز گردند و جانباز و فداکار باشند. تربیت و تشکیل چنین افرادی تاکنون میسّر نبوده و به این سادگی نیز ممکن نخواهد شد ؛ مگر اینکه همت و تلاشی ویژه صورت گیرد و به اظهار دوستی ساده، ختم نشود!
.
موتور جستجوی پرسش و پاسخ دینی امین
تماس با ما
آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود
09111169156
info@parsaqa.com
حامیان
همكاران ما
کلیه حقوق این سامانه متعلق به عموم محققین عالم تشیع است.