در دادن پاسخ به سوالات کودک چند مسأله دیگر را هم باید مورد توجه قرار دهیم که آن هم در سازندگی و اصلاح کودکان و یا اغناء ر.وح کنجکاوشان مؤثر است و ما ذیلاً در این مورد هم مسائلی را مطرح میکنیم: 1- پرهیز از شرح و بسط بی مورد: در پاسخ به سوالات جنسی کودکان و نوجوانان برخی از مربیان خیلی جانب کودک را میگیرند و میگویند هر چه را که او سوال کرد جواب هید. گمان ما این است که چنین افرادی ریگ در کفش دارند. زیرا هم اینان معتقدند اگر مثلاً کودک 6 سالهای در مورد قضیه فیثاغورت و مسائل جبر و اختیار پرسشی داشت نباید خستهشان کرد و نباید ذهن کودک را به این قبیل مسائل گرفتار نمود ولی وقتی مسئله سر جنس مطرح میشود اصرار دارند با کمال تفسیل گفته شود . به نظر می رسد از شرح و بیان این قبیل مسائل برای خودشان هم لذت سمعی حاصل شده و دلشان را آرامش میبخشد!! از نظر ما اگر کودک در این باره سوالی کرد لازم نیست آن را به صورت درس رسمی آن هم برای دانشجو مانندی، آن هم دانشجویی که ازدواج کرده و از کنه امور سر در میآورد مطلبی بگویید او کم تجربه تر و بی نیاز تر از آن است که با کثرت توضیحات شما در این باره ملا شود. او فطرتاً در این مورد ملا ست برایش دل نسوزانید اگر هم چیزی را امروز ندانست، فردا خودش یاد خواهد گرفت. متأسفانه برخی از فرویدیست ها معتقدند که اگر طفل سوالی کرد نه تنها کاملاً باید به او جواب داد بلکه حتی او را به صورت عملی هم باید آگاه کرد. حتماً به نظر آنها باید لابراتوری در زمینه جنس پدید آید و همه چیز را به کودک یاد دهد!! اگر کودک پرسیداز کجا میآید؟ کافی است بگویید در شکم مادر بوده و خیلی کوچک بوده و خدا تو بزرگ کرده و بعد هم به دنیا آمدی، شیر خوردی، بزرگ شدی و ... طفل به همین میزان قانع میشود لازم نیست با شرح و بسط بیشتری خودتان وطفل را به زحمت بیندازید. 2- عدم دورغ: برخی از والدین و مربیان برای اینکه خود را از درد سر سوالات پی در پی کودکان نجات دهند به دروغ متصل میشوند. مثلاً میگویند بچه بر در مغازهای آویخته بود و او را خریدیم و با پدر و مادر به هم فوت میکنند. بچه به دنیا میآید... این دروغ سازیها در وضع موجود کودک را ساکت میسازد ولی اثرات بعدی آن در فاصله زمانی کم پیدا خواهد شد طفل 5-6 ساله پس از همین مدت از عمر به دورة نوجوانی میرسد و از حقایق و اصرار به صورت دیگر مطلع خواهد شد. و در آن صورت حساب کنید که چه بدبینی و سلب اعتماد از والدین و مربیان برای او حاصل خواهد شد. 3- پرهیز از ابهام: پاسخ هایی که به کودکان میدهند نباید به صورتی باشد که طفل را گیج کند و یا او را درگیر اوهام و یا خرافات نگهدارد. شما میگویید بچه را کلاغ آورده است و او همیشه در پی آن است و انتظار آن را دارد که کلاغی را در حال آوردن بچه ببیند و در صورتی که خلاف آن برایش ثابت شود جداً ناراحت خواهد شد. پاسخها باید سر راست ولی محدود و در عین حال اطمینان بخش باشد. مشکل کودک را حل کند نه آنکه مشکل دیگری بر مشکلاتش بیفزاید. و هم پاسخها نباید به گونهای باشد که اطلاعات غلطی در اختیار کودک قرار دهند و او پایه دیگر اظهار نظرش را بر آن قرار دهد. 4- پرهیز از پاسخ: در مواردی باید از پاسخ دادن خوداری کرد و حتی به صراحت باید به کودک گفت: این سوال را بعداً به تو جواب میدهم، تو الان برای فهمیدن آن خیلی کوچک هستی زود بزرگ خواهی شد وآن را خواهی فهمید. اما حالا بیا برایت داستان دیگری بگوییم و ... و بر این اساس یک جابجای در ذهن او پدید آورید. در این مورد نگران نشوید و حرف دیگران را باور نکنید که اگر به سوال طفل جواب ندادید او عقدهای خواهد شد و یا افسرده شده و تسلط خود را بر شخصیتش از دست خواهد داد. چنین چیزی درست نیست. خود کودکان این نکته را میفهمند و هم باید آن را بفهمند که از بسیاری از مطالب در سنین بعدی باید سر در آورند. گاهی میتوانید به کودک وعده دهید که بعداً به سوال او پاسخ خواهید داد و فعلاً وقت ندارید، تا فرصتی به دست آید که زمینهسازیهای لازم صورت گیرد. این را هم بدانید که بسیاری از کودکان مسائلی را امروز میبینند و یا میشنوند و یا خیلی زود آن را فراموش میکنند. غرض این است که چنین ضرورتی از نظر علمی وجود ندارد که به همة سوالات کودکان به همة ریزه کاریها و شرح و بسط ها بپردازیم و پاسخ دهیم. www.morsalat.com