مظهر الهی بودن نفس انسانی و وجود صفات بد در انسان / خلقت و آفرینش / انسان /

تخمین زمان مطالعه: 5 دقیقه

اگر خلقت خداوند احسن و خیر است پس صدور شرور و بدی ها را  چگونه می توان توجیه کرد؟


تردیدی نیست که هر آن چه مخلوق خداست حسن و نیکو است و بین حسن و خلقت تلازم همیشگی و ابدی وجود دارد و خَلق غیر حسن یک مبنای متنافی الاجزاء و (پارادکس) است. چنان چه قرآن کریم می­فرماید :( الَّذی أَحْسَنَ کُلَّ شَیْ‏ءٍ خَلَقَهُ وَ بَدَأَ خَلْقَ اْلإِنْسانِ مِنْ طینٍ ،او همان کسی است که هر چه را آفرید نیکو آفرید؛ و آفرینش انسان را از گِل آغاز کرد؛) [i] و هم چنین فرمود:( لَقَدْ خَلَقْنَا اْلإِنْسانَ فی أَحْسَنِ تَقْویمٍ ، که ما انسان را در بهترین صورت و نظام آفریدیم،) [ii]  و فرمود:( أَ تَدْعُونَ بَعْلاً وَ تَذَرُونَ أَحْسَنَ الْخالِقینَ ،  آیا بت «بعل» را می‏خوانید و بهترین آفریدگارها را رها می‏سازید؟!) [iii]  و در جای دیگر فرمود : ( صِبْغَةَ اللّهِ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللّهِ صِبْغَةً وَ نَحْنُ لَهُ عابِدُونَ ،  رنگ خدایی (بپذیرید! رنگ ایمان و توحید و اسلام؛) و چه رنگی از رنگ خدایی بهتر است؟! و ما تنها او را عبادت می‏کنیم.) [iv] پس آن چه که بدی و سیئه محاسبه می­شود از نفس مخلوقات و ذات آنها نیست. بدی و زشتی می­تواند ناشی از دو مطلب باشد. الف: تنگنایی و محدودیت عالم طبیعت و تزاحم و تعارضی که بین اسباب صورت می­بندد و در نتیجه این محدودیت­ها و تنگناها فعل را از اطلاق و سلامت خود باز می­دارد و برای رسیدن به کمال خود دچار ممنوعیت و محدودیت می­شود که معنی آن در ادامه روشن می­گردد. ب: مخالفت یک فعل با نوامیس کلیه طبیعت یا سنت­ها و فرمان­های الهی. مثلا زنا و نکاح در عالم تکوین و طبیعت یک فعل بیش نیستند و هیچ ­گونه تفاوتی با هم ندارند، ولی نکاح موافق با اغراض عقلیه و مصالح کلیه می­باشد، در حالی که زنا مخالف مصالح کلیه اجتماع و اغراض عقلیه است، در نتیجه اولی ممدوح و ثانی مذموم و از سیئات محسوب می­شود. آدمی هم کشش ربانی و هم پویش حیوانی دارد و معجونی از این دو ضد است و اصلاً سنت الهی بر این است که تکامل در عالم طبیعت مبتنی بر تضاد باشد، اگر تضاد در کار نباشد کشاکش و تکامل منتفی می­شود. آدمی هم از طین مایه­ای دارد و هم از روح جانبی را همراه دارد و تا با این جسم و طبیعت است لامحاله محکوم بعضی از احکام و قوانین او خواهد بود. در این جا گرایش­های عالی که لازمه فطرت او و گرایش­های غریزی که لازمه غریزه و طبیعت اوست گاهی در تعارض قرار می­گیرند؛ اگر جنبه­های حیوانی و غریزی غلبه یابند آن جنبه­ها به خاطر مطلق طلبی انسان که در اصل یک صفت ممدوح و فطری است به هیچ حدودی محدود نمی­شوند و لامحاله چنین می­پندارد که خیر او در این جنبه­های حیوانی است و با غور و افراط در آن جنبه­ها قهرا در عالم طبیعت که عالم محدودیت و تزاحم است عرصه بر دیگر جنبه­ها و نیازهای روحی و معنوی او بسته می­شود و پای از حدود که که همان مصالح کلیه یا اغراض عقلانیه و نوامیس الهیه می­باشند بیرون می­گذارد و این برون رفتن از این مرزها برابر با بدی و رشتی است. اما اگر آدمی با آن نفخه الهی و روح خود بتواند بر جنبه غریزی خود غالب آید، مسلماً دیگر به بدی و زشتی­ها روی نخواهد آورد و  عمل به اقتضاء همان غرایز هم خود حسنه و نیکو خواهد بود. اما باید توجه داشت که اولاً قدرت انتخاب و اختیار انسان امری لازم و اصل در انسانیت اوست و بدون آن دیگر انسانی باقی نمی­ماند و ثانیاً قدرت انتخاب و اختیار ملزوماتی دارد که از جمله آن توان بر انجام خلاف و ناصحیح می­باشد و سوم این که نفس وجود این قدرت بر بدی و سیئه و این که انسان دارای اختیار هست و در مسیر و بستر این اختیار به کمال خود (چه خوب و چه بد) نائل می­شود همه از نوع خلق خداوند و در نتیجه متلازم با خوبی و حسن است و بلکه احسن خواهد بود. این نکته را هم باید مد نظر داشت که گاهی انسان بر اساس فطرت پاک خویش دچار سیئه و گناه و پستی می­شود، او با فطرت پاک خود خدا و محبوب مطلق را می­طلبد ولی در تشخیص مصداق دچار اشتباه می­شود، مثلا به جای دل دادن به جمال مطلق خداوندی به جمال محدودی دل می­بازد و گمان می­برد که محبوب واقعی او همین است و بس. جناب محی الدین عربی فرموده است:(لا یحب احد غیر خالقه و لکنه تعالی احتجب تحت زینب و سعاده و غیرهما یعنی احدی غیر از خالق خود را دوست ندارد ولی خدای تعالی زیر عنوان زینب و سعاده (مراد زن است) و غیر آن. پنهان آمده است) انسان گمان می برد که مطلوب او به جای کمال مطلق و حضرت حق، قدرت، ثروت و ... می­باشد، ولی انبیاء  و اولیاء الهی تلاش می­کنند که انسان را از این اشتباه بیرون آورده مصادیق واقعی مطلوبات او را معرفی کنند. با مهار نفس، در روح و جان آدمی میل و گرایش به پاکی و کمال مطلق درخشش می­کند و انسان را به سوی جمال جمیل حضرت حق رهنمون می­گرداند و دین برنامه­هایی را آموزش داده است تا آدمی را از این فریفتگی و قهاریت نفس نجات داده و او را متصدی برای دریافت معنویت و پاکی نماید. در این زمینه به کتاب­های اخلاقی که معمولا متکفل این مباحث هستند مراجعه فرمایید و همین طور کتاب چهل حدیث امام خمینی (س) حدیث 1 و حدیث 6 – 14 – 15 – 16 و 30 مراجعه فرمایید. [iii] - سوره صافات آیه 125. .

پایگاه اطلاع رسانی حوزه

مرجع:

ایجاد شده در 1401/04/17



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image