در حال حاضر كه به وسيله آزمايشهاي طبي تعيين نطفه مشكل نيست، تعدد شوهر براي زن چه مانعي دارد؟
مسئله تعدد زوجات براي مردان و ممنوعيت چند شوهري براي زنان، يكي از احكام بسيار با اهميت و ارزشمند از نظر اجتماعي و نظام خانوادگي در اسلام است. در قرنهاي پيش، مستشرقان و اسلام شناسان غربي اين مسئله را بر اسلام خرده ميگرفتند، اما تحقيقات اخير و واقعيتها و رخدادهاي اجتماعي قرن ما، اهميت اين حكم را به آنان ثابت كرده به طوري كه برخي انديشمندان در اين رابطه از در تحسين آمده به حكمت آن گواهي دادند. گوستاو لوبون در اين باره ميگويد: ... راستي من متحيرم و نميدانم كه تعدد زوجات مشروع و محدود شرق، از تعدد زوجات سالوسة غرب چه چيز كم دارد؟ بلكه من ميگويم كه اولي از هر حيث از دومي بهتر و شايستهتر است. دلايل ممنوعيت چند شوهري 1. از نظر روانشناسي تفاوتي اساسي بين ساختار رواني و گرايشها و عواطف زن و مرد وجود دارد. روانشناسان معتقدند كه زنان به طور طبيعي «تك شوهرگرا» ميباشند و فطرتاً از تنوع همسر گريزانند و خواستار پناه يافتن زير چتر حمايت عاطفي و عملي يك مرد ميباشند و تنوعگرايي در زنان نوعي بيماري است. ولي مردان ذاتاً تنوعگرا و «چند زن گرا» ميباشند و چنان كه ميدانيد احكام اسلام همه متناسب با نيازهاي واقعي و ويژگيها و خصلتهاي ذاتي انسان وضع گرديده است. افزون بر آن زنان در ايام معيني قابليت تأمين جنسي مردان را ندارند. 2. چند شوهري با اصل اطمينانپذيري مخالف است. علاقه به فرزند امري طبيعي و غريزي بشر است. بشر به طور طبيعي ميخواهد تولد و تناسل كند و رابطهاش با نسل آينده و گذشته مشخص و اطمينانبخش باشد. ميخواهد بداند پدرِ كدام فرزند است و فرزندِ كدام پدر است. ميگويند گروهي از زنان گرد آمدند و به حضرت علي ـ عليه السّلام ـ گفتند: «چرا اسلام به مردان اجازة چند زني داده، اما به زنان اجازة چند شوهري نداده است. آيا اين امر تبعيض ناروا نيست؟» حضرت علي ـ عليه السّلام ـ دستور دادند ظرفهاي كوچكي از آب آوردند و هر يك از آنها را به دست يكي از آن زنان داد پس دستور داد همة آن ظرفها را در يك ظرف بزرگي كه وسط مجلس گذاشته بود، خالي كنند و آنان چنين كردند آن گاه فرمود: «اكنون هر يك از شما دو مرتبه ظرف خود را از آب پركنيد، اما بايد هر كدام از شما عين همان آبي كه در ظرف خود داشته بردارد.» گفتند: «اين چگونه ممكن است؟ آنها با يكديگر ممزوج شدهاند و تشخيصشان ممكن نيست». حضرت فرمود:«اگر يك زن چند شوهر داشته باشد،خواه نا خواه با همه همبستر ميشود و بعد آبستن ميگردد. چگونه ميتوان تشخيص داد كه فرزندي كه به دنيا آمده، از نسل كدام شوهر است؟ » به يقين چنين فرزندي مورد حمايت هيچ يك از مردان قرار نخواهد گرفت. چون به حسب طبع هر كس فرزند خودش را دوست داشته، براي او سرمايهگذاري ميكند، و در قبال كسي كه انتسابش به وي مشكوك است؛ بلكه در اصل معلوم نيست از كيست، بيگانه بوده و تعهدي نسبت به او ندارد و از درون نيز چنين انگيزش و تمايلي وجود ندارد. بديهي است كه اين حكمت که در حديث حضرت علي ـ عليه السّلام ـ بيان شده است در حال حاضر نيز، با وجود پيشرفتهاي علمي شگفتانگيز، در بسياري از كشورها، شهرها و روستاها كه از اين امكانات محرومند وجود دارد. افزون بر آن، هزينههاي سنگين چنين آزمايشهايي، بسياري از زنان و مردان را در شهرهايي كه اين امكانات وجود دارد، از مراجعه به كلينيكها باز ميدارد. و باعث هرج و مرجهاي متعددي ميشود. از جمله: هزينه آزمايش را كدام يك از مردها بپردازد؟ چرا مردي تغذيه فرزند مرد ديگري را به عهده بگيرد؟ در مدت بارداري زن در منزل كدام يك از همسرهايش باشد؟ زن در مدت بارداري ـ كه پزشكان زن را از مقاربت و مجامعت منع ميكنند ـ غريزه جنسي كدام يك از مردها را تأمين كند؟ آيا رها كردن مرد زن را در اين مدت در عواطف و احساسات او و در نتيجه فرزند تأثير منفي نخواهد گذاشت؟ و مشكلات ديگر. نکته مهمتر آن است که حتي اگر بتوان با آزمايشهايي نسب کسي را مشخص کرد باز هم از آنجا که، رشد فرزند در خانواده معنا دارد و از آنجا که رکن خانواده زن (يعني مادر) است، با تعلق يک زن به چند شوهر عملا خانوادهاي تشکيل نميشود و فرزند متولد شده هر چند پدر و مادري مشخص دارد ولي خانواده ندارد، زيرا مادر او به چندين نفر ديگر نيز تعلق دارد. بي خانوادگي منجر به بيهويتي ميشود. نمونه کوچک اين معضل در بچههاي طلاق مشاهده ميشود. حال تصور کنيد اگر چنين کاري قانوني باشد چه وضعيتي پيش خواهد آمد. ناگفته نماند که در زمان پيش از اسلام نيز افرادي بودند که ميتوانستند با نگاه به رفتار و سکنات يک فرد پدر، عمو وساير بستگان نسبی او را مشخص کنند. چنانکه زناني نيز وجود داشتند که به طور رسمي با چند نفر ارتباط داشتند و تکليف فرزند متولد شده را با همين شيوه تعيين ميکردند. داستان زندگي عمرو بن عاص و زياد بن ابيه نمونه بارز اين مسأله است. به همين دليل در غرب مدتي بود كه ازدواجهاي گروهي به شدت تبليغ ميشد و گروهي به آن روي آورده بودند اما در عمل با مشكلات عديدهاي رو برو شدند و نتيجهاي جز شكست نصيبشان نشد. نتيجه آنكه؛ شناسايي نسب فرزند فقط يكي از حكمتهاي ممنوعيت تعدد شوهر ميباشد و تنها دليل نيست، بلکه عوامل ديگري نيز در اين باره دخالت دارند که بسياري از اين علل و حکمت ها براي انسان ناشناخته است و ندانستن اين علل و حکمت ها، مجوز کنار گذاشتن يا زير سؤال بردن اين حکم الهي نمي شود.