تخمین زمان مطالعه: 4 دقیقه
احكام و قوانين اسلامي از چهار منبع قرآن، عقل، اجماع و روايات، استنباط ميشود. در اين منابع، اصول احكام و جزييات آنها تا حدود زيادي بيان شده است. فقيهاني گرانقدر از اين چهار منبع احكام را استنباط و براي مردم بيان ميكنند. يكي از اموري كه در استنباط از احكام شرعي به شدت از آن نكوهش شده، قياس در احكام و سنجيدن آنها با يكديگر است. البته سنجش ميان دو حكم، دوگونه است: الف.گاهي بر اساس روايات علت واقعي حكمي را در موردي ميدانيم. و ميدانيم كه همين علت در مورد ديگري نيز بدون زيادي و كاستي وجود دارد. در اين جا ميتوان حكم مورد اول را به دومي تسرّي داد. كه به اين گونه قياس، قياس «منصوص العلّه» ميگويند. براي مثال در روايات آمده است: «شراب به خاطر اين كه مست كننده است، حرام است.» حال اگر اين علت «مسكريت» در مورد ديگري نيز پيدا شد. آن نيز حرام ميشود. ب. گاه علت واقعي حكمي در موردي براي ما روشن نيست و قرينهها و نشانههايي نيز، بر اين امر وجود ندارد و تنها شباهت ظاهري بين دو مورد وجود دارد. در اين صورت حق سرايت حكم مورد اول را به دومي نداريم. در غير اين صورت پيآمدهاي بسيار بدي خواهد داشت. در روايات براي مورد دوم مثالهاي زيادي آمده است. به نظر ميرسد براي تبيين بيشتر بحث ذكر روايتي خالي از لطف نباشد. در روايتي نسبتاً طولاني آمده است: فردي به نام نعمان كه بر اساس قياس احكام را استنباط ميكرد، ميگويد خدمت حضرت صادق ـ عليه السلام ـ شرفياب شدم. حضرت فرمود: شنيدهام تو به قياس عمل ميكني؟ گفتم: آري، اين نظر من است. فرمود: واي بر تو، اي نعمان اولين كسي كه قياس كرد، ابليس بود. هنگامي كه خداوند او را به سجده آدم امر فرمود و او گفت من از آتشم و آدم از خاك و آتش برتر از خاك است. آن گاه حضرت مسايلي را در رابطه با قياس از او پرسيد و فرمود: اي نعمان كدام يك مهمتر است: قتل يا زنا؟ گفتم: قتل. فرمود: پس چرا خداوند در مورد قتل بر دو گواه بسنده كرده، ولي در زنا چهار گواه را لازم ميداند؟ آيا اين با قياس و سنجش عقل بشر تطابق دارد؟! گفتم: خير. فرمود: كدام يك نجستر است بول يا مني؟ گفتم: بول. فرمود: پس چرا خداوند به كسي كه بول ميكند دستور وضو ميدهد، امّا در مني غسل واجب نموده؟! آيا اين با قياس سازگار است؟! گفتم: خير. حضرت فرمود: چگونه است كه خداوند در مورد كسي كه دو درهم بدزدد فرموده دستش را ببرند و چون دست كسي بريده شود ديه آن را پنج هزار درهم مقرر فرموده؟ آيا اين را ميتوان به قياس آورد؟! گفتم: خير. حاصل آن كه قياس در احكام جايز نيست. در مورد پرسش فوق نيز مطلب چنين است. اولا شباهتي ميان علت حكم حرمت تراشيدن ريش و علت حرمت نوشيدن شراب نيست. ثانياً، بر فرض وجود شباهت، چون علت واقعي حرمت تراشيدن ريش براي ما روشن نيست، نميتوانيم هر چيزي را به آن قياس كنيم؛ چنانچه اين قياس جايز باشد، قياسهاي متعدد ديگري نيز جاري خواهد شد كه هر كس از فكر درباره آنها و پذيرش پيامدهايش پرهيز ميكند. براي مثال خوردن گوشت مردار حرام است، حال چرا مانند تراشيدن ريش اندكي از آن حلال نباشد؟ همچنين خوردن فضله حيوانات حرام است، چرا مانند تراشيدن ريش اندكي از آن حلال نباشد؟» افزون بر نكات ياد شده، بايد توجه داشته باشيم که موضوع حکم در تراشيدن ريش، موی همه صورت نيست بلکه ملاك اين است كه مردم بگويند اين فرد ريش دارد و خط گرفتن زير چانه يا روي گونهها به آن خدشهاي وارد نميكند. بنابراين، تفاوتهاي زيادي ميان حرمت نوشيدن شراب و تراشيدن ريش است و اين دو قابل سنجش با يكديگر نيستند. .
تماس با ما
آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود
09111169156
info@parsaqa.com
حامیان
همكاران ما
کلیه حقوق این سامانه متعلق به عموم محققین عالم تشیع است.