حجاب شناسی
منبع : پرسمان دانشگاهیان ۱۴۰۳/۷/۹ 12 بازدید

0

مقاله: حجاب شناسی (چالش ها و کاوش های جدید)

دلیل نامناسب بودن محتوا

جواب
0

حجاب شناسی (چالش ها و کاوش های جدید) مؤلف: حسین مهدی زاده تهیه کننده: مرکز مطالعات و پژوهش‌‌های فرهنگی حوزه‌ی علمیه ناشر: انتشارات مرکز مدیریت حوزه ی علمیه قم ویراستاران: محمد جواد شریفی، حمیده انصاری حروف‌چین و صفحه‌آرا: حسن یوسفی چاپ اول: زمستان 1381 تیراژ: 2000 جلد قیمت: 8000 ریال قم، صندوق پستی 4466/37185 ک تلفن: 7737217 شابک: 9 ـ 37 ـ 6918 ـ 964 مراکز پخش: قم: مدرسه‌ی عالی دارالشفاء، انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه قم، تلفن:7748383 قم: خ شهدا، ک 19، پلاک 45، مرکز مطالعات و پژوهش‌های فرهنگی حوزه‌ی علمیه، تلفن: 7737217. قم: خ آیت‌ا.. مرعشی نجفی، پاساژ قدس، شماره‌ی 82، انتشارات بنی‌الزهرا (س)، تلفن: 7732730. تهران: خ انقلاب، روبروی دبیرخانه دانشگاه، ساختمان امیرکبیر، (کتب جیبی)، طبقه سوّم، واحد نه، مؤسسه‌ی فرهنگی دانش و اندیشه معاصر، تلفن: 6492693 دیباچه یا بَنِی آدَمَ قَدْ أَنْزَلْنا عَلَیْکُمْ لِباساً یُوارِی سَوْآتِکُمْ وَ رِیشاً وَ لِباسُ التَّقْوى ذلِکَ خَیْرٌ ذلِکَ مِنْ آیاتِ اللَّهِ لَعَلَّهُمْ یَذَّکَّرُونَ یا بَنِی آدَمَ لا یَفْتِنَنَّکُمُ الشَّیْطانُ کَما أَخْرَجَ أَبَوَیْکُمْ مِنَ الْجَنَّةِ یَنْزِعُ عَنْهُما لِباسَهُما لِیُرِیَهُما سَوْآتِهِما إِنَّهُ یَراکُمْ هُوَ وَ قَبِیلُهُ مِنْ حَیْثُ لا تَرَوْنَهُمْ إِنَّا جَعَلْنَا الشَّیاطِینَ أَوْلِیاءَ لِلَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ[1] ای فرزند آدم، برای شما لباسی فرو فرستادیم که اندام شما را می پوشاند و مایه ی زینت شماست و لباس تقوا بهترین است. این از آیات خداست؛ باشد که متذکر شده، پند گیرند. ای فرزندان آدم، مبادا شیطان شما را فریب دهد، چنان که پدر و مادر شما را از بهشت بیرون کرد. پوشش از تن آنان برکند و قبایح آنان را در نظرشان پدیدار نمود؛ همانا که شیطان و بستگانش شما را می بینند، در صورتی که شما آنها را نمی بینید. ما شیطان را دوست دار آنان که ایمان نمی آورند، قرار دادیم. پیشینه‌ی حجاب و پوشش انسان به اندازه‌ی تاریخ آفرینش اوست. پوشش و لباس هر انسانی پرچم کشور وجود اوست. پرچمی که او بر در خانه‌ی وجودش نصب کرده است و با آن اعلام می دارد که از کدام فرهنگ تبعیت می کند؛ هم چنان که هر ملتی با وفاداری و احترام به پرچم خود، اعتقاد خود را به هویّت ملی خویش ابراز می کند؛ هر انسانی که به یک سلسله ارزش ها و بینش ها معتقد و دل بسته است، لباس متناسب با آن ارزش ها و بینش ها را از تن به در نخواهد کرد.[2] حجاب و پوشش بارزترین نشانه‌ی فرهنگی و نماد ملی است که به سرعت تحت تأثیر سایر پدیده های فرهنگی قرار می گیرد. هر نوع دگرگونی در ساختار فرهنگی و اجتماعی، با تغییر در پوشش مردم مشخص می گردد؛ چنان که استیلای فرهنگی و سلطه پذیری نیز، در اولین مرحله، از طریق تغییر در پوشش مردم چهره می نماید. چون استعمار و استکبار نتوانست انقلاب اسلامی ایران را از راه نظامی مهار نماید، اکنون با تغییر تاکتیک و روش، تلاش می کند از طریق فرهنگی، آن را دچار استحاله و تغییر هویت نماید. یکی از روش های استکبار برای نفوذ فرهنگی، تشکیک و القای شبهه در مبانی دینی مردم است که طی چند سال اخیر شتاب بیش‌تری گرفته است.[3] به اعتقاد ما چون دشمن به فرهنگ ما هجوم آورده است، باید به جهاد فرهنگی با آن برخیزیم؛ و جهاد فرهنگی، سربازانِ جان برکفِ جبهه‌ی فرهنگ و اندیشه‌ی دینی را به حضور در خط مقدم این جهاد مقدس فرا می خواند؛ از این رو، نگارنده با توجه به توانایی خود تلاش نموده تا در این جهاد فرهنگی شرکت نماید. چون طرح نوشتار حاضر به صورت پاسخ‌گویی به پرسش ها و شبهات است؛ لذا مناسب است نخست به تفاوت «پرسش» و «شبهه» اشاره گردد. تفاوت ماهوی و اصلی پرسش و شبهه این است که معمولاً پرسش به قصد یافتن حق و حقیقت و با نیت صادقانه صورت می گیرد، ولی تشکیک و شبهه به قصد گم کردن حق و حقیقت و با نیت غیر صادقانه صورت می گیرد؛ از این رو عقل و نقل، پرسش از افراد صاحب نظر و شایسته را می ستاید و به آن توصیه می کند؛ چنان که قرآن مجید می‌فرماید: فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ؛[4] اگر نمی دانید از اهل ذکر (علما و دانشمندان) سؤال کنید. هم‌چنین پیامبر اکرم(ص) در روایتی فرموده اند: العلم خزائن و مفاتیحه السؤال فاسئلوا رحمکم الله فأنه یوجر اربعة السائل و المتکلم و المستمع و المحب لهم؛[5] علم گنجینه هایی است و پرسش، کلیدهای آن؛ پس بپرسید آنچه را نمی دانید، تا مشمول رحمت خدا قرار گیرید. همانا چهار گروه در ضمن یک پرسش اجر و ثواب دارند: پرسش کننده، پاسخ دهنده، شنونده و دوست‌دار آن‌ها. در مقابل پرسش گری به جا و شایسته، که به آن توصیه شده است، عقل و نقل، آلوده شدن به شبهات و وقوع در آن‌ها را امری مذموم و ناپسند می دانند؛ همان گونه که انسان از آلودگی جسمی دوری می جوید، باید از شبهات آلوده کننده‌ی روح و روان نیز اجتناب نماید: ایاک و الوقوع فی الشبهات؛[6] بر حذر باش از قرار گرفتن در شبهه ها. نه تنها انسان از وقوع در شبهه منع شده است، بلکه پس از وقوع در شبهات و آلودگی ذهن و دین، انسان به شبهه‌زدایی و پاک‌سازی مکلف شده است: نزّهوا ادیانکم عن الشبهات وصونوا انفسکم عن مواقف الریب الموبقات[7]؛ دین خود را از شبهه ها پاک و خالص کنید و خودتان را از مکان های شبهه خیز و هلاک کننده حفظ کنید. ارسله بالدین المشهور... ازاحةً للشبهات؛[8] امیرمؤمنان امام علی(ع) یکی از اهداف و رسالت‌های دینی پیامبر اکرم(ص) را از بین بردن شبهات ذکر کرده است. در حدیثی درباره ی وجه تسمیه و علّت نام گذاری شبهه آمده است: انمّا سمّیت الشبهةُ شبهةً لانّها تُشبّهُ الحق؛[9] شبهه را به این علت شبهه می گویند که حق نیست، ولی به حق شباهت دارد. شبهه باطلی حق نماست که تناسبات جزئی و مقطعی در آن رعایت شده است؛ به گونه ای که جلوه‌ی تناسبات فرعی، چشم افراد دارای آگاهی اندک را خیره نموده، باعث می شود آن را حق بدانند؛ ولی به دلیل عدم رعایت تناسبات اصلی و محوری در حوزه‌ی باطل قرار دارد. میزان تأثیر شبهه به مقدار هماهنگی درونی و بیرونی آن بستگی دارد؛ هر چه شبهه به مرز حق نزدیک تر باشد، شمار بیش‌تری را گرفتار می کند و باعث اشتباه دیگران و در دام افتادن آنان می گردد.[10] در سال‌های اخیر، روند شبهات درباره‌ی حجاب شدت یافته است. برای تصدیق این مدعا کافی است به مقالات مطبوعاتی و نمایه‌های آن مراجعه گردد. مطرح کردن شبهات فراوان در زمینه‌ی حجاب برتر به همراه عوامل دیگر؛ مانند ضعف اعتقاد و عدم شناخت کافی از حجاب اسلامی و ضرورت آن و... موجب افت روند استفاده از مصادیق حجاب برتر در جامعه شده است، که نتیجه‌ی اتخاذ روش تخریبی بعضی مطبوعات، رواج پوشش‌های نامناسب، مانند لباس های نازک، کوتاه و رنگین در بین دختران و زنان جوان در مقابل نامحرمان است؛ چون یکی از عوامل مهم سلامت روحی و روانی جامعه‌ی اسلامی، روی آوردن بانوان به مصادیق حجاب برتر است؛ لذا سعی نگارنده، پاسخ گویی به شبهات مهم درباره‌ی حجاب برتر است. سنگ بنای تمام مطالب طرح شده در نوشتار حاضر، این است که پوشش انسان، خصوصاً بانوان، دارای حداقل و حداکثر است؛ و از مجموع آموزه های اسلامی به روشنی استفاده می شود که اسلام مشوق و طرف‌دار حجاب و پوشش حداکثر برای زنان و دختران در مقابل نامحرمان است. ادعای فوق با استناد به آیات و روایات، و حجاب و پوشش بیش تر و برتر فاطمه‌ی زهرا(س) به راحتی اثبات می‌شود. قرآن کریم می فرماید: وَ الْقَواعِدُ مِنَ النِّساءِ اللاَّتِی لا یَرْجُونَ نِکاحاً فَلَیْسَ عَلَیْهِنَّ جُناحٌ أَنْ یَضَعْنَ ثِیابَهُنَّ غَیْرَ مُتَبَرِّجاتٍ بِزِینَةٍ وَ أَنْ یَسْتَعْفِفْنَ خَیْرٌ لَهُنَّ وَ اللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ؛[11] و زنان سال‌خورده که از ولادت و عادت باز نشسته‌اند و امید ازدواج و نکاح ندارند بر آنان باکی نیست، اگر اظهار تجملات و زینت خود نکنند که جامه های رویی خود نزد نامحرمان از تن برگیرند و اگر باز هم عفّت و تقوای بیش‌تر گزینند، بر آنان بهتر است. در آیه‌ی فوق خداوند نخست به زنان سالمند اجازه داده است در مقابل نامحرم، بعضی لباس های رویی و بیرونی ـ که در روایت معتبر به جلباب (چادر) تفسیر شده است ـ[12] را از خود برگیرند؛ ولی در آخر آیه می فرماید: حتی اگر زنان پیر نیز در مقابل نامحرم، چادر خویش را بر زمین نگذارند و عفت ورزند، برای آنان بهتر است؛ بنابراین، از آیه‌ی مذکور به روشنی مطلوبیت حجاب و پوشش بیش‌تر، حتی برای زنان سالمند استفاده می شود، تا چه رسد به زنان و دختران جوان، که احتمال تعرض افراد لاابالی و فاسد نسبت به آنان بیش‌تر است، و به طریق اولی مطلوبیت حجاب و پوشش بیش تر برای آنان اثبات می گردد. علاوه بر این، در روایتی از پیامبر اکرم(ص) نقل شده است: یا ایها الناس اتخذوا السراویلات فأنها من استر ثیابکم و حصّنوا بها نسائکم اذا خرجن؛[13] ای مردم از شلوارها برای پوشش استفاده کنید؛ زیرا از پوشاننده‌ترین لباس‌ها هستند و زنان خود را هنگامی که از منزل خارج می‌شوند از طریق استفاده از شلوار حفظ کنید. در روایت فوق عبارت «استرثیابکم و حصنّوا بها نسائکم اذا خرجن» به خوبی دلالت بر مطلوبیت پوشش کامل زنان در خارج از منزل می نماید. علاوه بر این، امیرمؤمنان امام علی(ع) در روایتی، حجاب و پوشش کامل زنان را باعث حفظ عفت و پاکی آنان دانسته اند: «ان شدة الحجاب ابقی علیهن».[14] هم‌چنین قرآن کریم، استفاده از شکل های حجاب دارای پوشش بهتر و بیش‌تر، مثل خمار[15] (مقنعه) و جلباب[16] (چادر) را توصیه نموده است. فاطمه‌ی زهرا(س) نیز هنگام خروج از منزل و رفتن به مسجد، برای دفاع از فدک، از همین حجاب های قرآنی استفاده کرده اند.[17] آنچه ذکر شد، شواهد و قراین مستحکم و روشنی است که مطلوبیت حجاب و پوشش اکثر و بیش تر را برای بانوان و دختران جوان اثبات می نماید.[18] با توجه به برخورداری حجاب و پوشش از مقدار حداقلی و حداکثری و مطلوبیت حجاب و پوشش اکثری، خصوصاً برای زنان و دختران جوان آشکار خواهد شد که دفاع از پوشش هایی، مانند لباس ضخیم، بلند و دارای رنگ سنگین، مقنعه، چادر مشکی و غیره در نوشته ی حاضر، به این دلیل است که این گونه لباس ها و حجاب ها، مصادیق و نمونه های حجاب و پوشش بیش‌تر و بهتر برای بانوان و دختران جوان در مقابل نامحرم به شمار می آیند. همان خداوندی که برای مصون ماندن جسم از ورود میکروب ها در اعضای بدن انسان، حجاب ها و حفاظ های طبیعی، مانند پوست بدن، پلک چشم، و... قرار داده است، به عنوان طبیب روحانی، برای جلوگیری از آلودگی روح و روان انسان به گناه، و حفظ پاکی آن، حجاب ها و حفاظ هایی را به شکل دستورهای الهی و انجام واجبات و ترک محرمات قرار داده است. در روایتی از پیامبر اکرم(ص) نقل شده است: یا عبادالله انتم کالمرضی و رب العالمین کالطبیب فصلاح المرضی فیما یعلم الطبیب و یداوی به لا فیما یشتهیه المریض و یقترحه الا فسلِّمو لله امره تکونوا من الفائزین؛[19] ای بندگان خدا، شما همانند انسان های بیمار، و پروردگار جهان همانند طبیب است، پس خیر و صلاح انسان های مریض در گوش دادن به علم و تدبیر طبیب است، نه پیروی از تمایلات و هواهای نفسانی و آنچه پیشنهاد می‌کند؛ متوجه و تسلیم دستور خدا باشید تا از رستگاران قرار گیرید. تسلیم شدن در مقابل دستورهای خداوند به وجود آورنده ی حفاظ و لباس تقواست که بهترین لباس و پوشش درونی است: وَ لِباسُ التَّقْوى ذلِکَ خَیْرٌ[20] و بدون تردید، لزوم حجاب و پوشش، یکی از مهم‌ترین واجبات الهی برای زنان و تأمین کننده‌ی عفت و تقوای آنان است. تقوا در فرهنگ اسلامی یک حجاب و مانع درونی و باطنی در مقابل گناه است که آثار آن در رفتار ظاهری و بیرونی تجلی می یابد. تقوا والاترین ارزش اسلامی و ملاک سنجش ارزش انسان ها نسبت به یکدیگر است: إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ[21] چون تقوا دارای درجات و مراتب مختلف است، قرآن انسان ها را به کسب مراتب و درجات بالاتر آن تشویق نموده است: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقاتِهِ.[22] اگر تقوا را دارای سه درجه‌ی «حداقل»، «حد وسط» و «حداکثر» بدانیم، از دو واژه‌ی «اکرم» و «اتقی» در آیه‌ی فوق، که افعل تفضیل‌اند، به روشنی استفاده می شود که در فرهنگ اسلامی، تحصیل حداکثر تقوا مطلوب است؛ بنابراین، نمی توان به حد متوسط تقوا راضی شد و افراط و زیاده روی در آن را مذموم دانست؛ زیرا برای رشد و تعالی، که به وسیله‌ی تقوا حاصل می گردد و هدف خلقت انسان است، نمی توان حد و مرزی را تعیین نمود؛ در نتیجه حجاب و پوشش زنان نیز از جمله اموری است که حداکثر آن مطلوب و راجح است؛ زیرا حجاب و پوشش نقش مهمی در ایجاد عفاف و تقوا دارد. پس از توضیحات فوق که به منزله‌ی شالوده و سنگ بنای فصل های نوشته حاضر می‌باشد شایسته است توضیح مختصری درباره‌ی ویژگی های این اثر ارائه گردد. ویژگی های نوشتار حاضر 1. برای پاسخ‌گویی به شبهات، از روش پرسش و پاسخ که در قرآن نیز فراوان به کار رفته،[23] استفاده شده است. 2. تاکنون درباره‌ی پاسخ‌گویی به شبهات و سؤالات حجاب، کتاب‌های بسیار خوبی، مانند کتاب ارزشمند مسئله‌ی حجاب استاد مطهری، نگاشته شده است؛ ولی چون گذشت زمان باعث می‌شود که درباره‌ی مسائل مختلف و از جمله مبانی دینی حجاب، پرسش ها و شبهات جدیدی مطرح گردد؛ از این رو، در این اثر پرسش‌ها و شبهات جدید حجاب مورد توجه قرار گرفته است. برای دست‌یابی به پرسش ها و شبهات نو، علاوه بر مراجعه به روزنامه ها و مجلات، که معمولاً منعکس کننده‌ی شبهات جدید و روزمره هستند، به کتاب‌هایی که به نحوی پاسخ شبهات حجاب را مطرح کرده اند نیز مراجعه شده است، تا از ذکر مطالب تکراری پیش‌گیری شود. 3. علاوه بر شبهه ها، بعضاً پرسش های مهم و متناسب نیز مطرح و پاسخ گفته شده است؛ البته با توجه به تفاوت ماهوی ذکر شده برای پرسش و شبهه، موارد آن دو به گونه ای متمایز شده اند. 4. احتمالات مختلف هر پرسش و شبهه، تا حد مقدور، کالبد شکافی شده و پاسخ هر یک از آنها بیان گشته است، تا اولاً در ذهن مخاطب ابهامی نسبت به پرسش و شبهه ی طرح شده باقی نماند؛ و ثانیاً باعث افزایش دقت علمی و موشکافی مخاطبان و افزایش توان پاسخ‌گویی آنها در مواجهه با پرسش‌ها و شبهه های دیگر گردد. 5. تمام شبهات، با ذکر مشخصات و سند و مدرک طرح شده است، تا برای افرادی که به دنبال کشف حقیقت اند، ولی تردید دارند که بعضی از مطبوعات در هجوم فرهنگی غرب، پایگاه دشمن قرار گرفته اند نیز آشکار گردد که چگونه امروز عده ای از طریق فرهنگی و با سلاح قلم و ابزار مطبوعات، مقاله و کتاب، قلب و ذهن پاک جوانان این مرز و بوم را با روش تبلیغات القایی منفی مورد هدف قرار می دهند و تلاش می کنند تا از طریق غذای روحی و فکری مسموم، مبانی فکری و عقیدتی آنها را متزلزل نمایند. 6. علاوه بر استفاده از تحلیل های عقلی، از ادله‌ی نقلی و آیات و روایات نیز فراوان استفاده شده است، تا هم کارآمدی و لزوم هماهنگی عقل و نقل در پاسخ‌گویی به شبهه ها، به طور عملی برای مخاطبان ترسیم شود، و هم جوانان عزیز از معارف نشأت گرفته از دو چشمه‌ی جوشان قرآن و حدیث، به طور گسترده سیراب شوند. 7. به دلیل ارتباط مباحث حجاب و پوشش با مباحث روان‌شناسی رنگ‌ها و روان‌شناسی لباس و تفاوت های روان‌شناختی زن و مرد، سعی شده با استفاده از برخی منابع مربوط، نادرستی عمل بعضی از مطبوعات شبهه‌افکن که قصد دارند با دادن آب و رنگ علمی به بعضی از شبهات، حجاب برتر را مخدوش کنند روشن گردد. 8. چون بخش زیادی از شبهات حجاب در سال‌های اخیر، مربوط به مصادیق حجاب برتر، مثل مقنعه، چادر و مخصوصاً چادر مشکی بوده است، از این رو طبیعی است که قسمت فراوانی از مطالب این کتاب، به ویژه فصل‌های دوّم، سوم و پنجم در دفاع از مصادیق حجاب برتر، مثل مقنعه، چادر و چادر مشکی و اثبات مطلوبیت و برتری این‌گونه حجاب‌ها با ادله‌ی عقلی و نقلی فراوان باشد. 9. یکی از یافته‌های پژوهشی جدید این اثر، بحث از هم‌گرایی و مشابهت‌های بسیار نزدیک چادر مشکی با جلباب قرآنی است. نگارنده در ضمن تحقیق و پژوهش درباره‌ی جلباب قرآنی، به قراین و شواهد متعددی دست یافته است که حاکی از شباهت‌های بسیار نزدیک چادر مشکی و جلباب قرآنی است. 10. سطح مطالب کتاب به گونه‌ای است که دانش‌آموزان دختر مقاطع راهنمایی و دبیرستان می‌توانند از آن استفاده کنند. در پایان یادآور می‌شوم؛ چنانچه این نوشتار تأثیر مطلوبی در مخاطبان داشته باشد به برکت همراهی آن با کلمات نورانی قرآن و احادیث اهل‌بیت(ع) است و اگر تأثیر نامطلوبی داشته باشد به خاطر ضعف علمی نگارنده است؛ چون طبیعی است که آثار علمی افراد عادی غیر معصوم، کم و بیش دارای اشکالات و نواقصی است؛ بنابراین، از خوانندگان ارجمند تقاضا دارم ما را از لطف خود محروم ننمایند و اشکالات و نواقص این اثر را متذکر شوند، تا در چاپ‌های بعدی مورد توجه و استفاده قرار گیرد. حسین مهدی زاده دی ماه1381 پی نوشت ها:[1] . سوره ی اعراف (7)، آیه ی 26 ـ 27. [2] . غلامعلی حداد عادل، فرهنگ برهنگی و برهنگی فرهنگی، ص 40. [3] . برای آگاهی از افزایش حجم کمی و کیفی شبهات در چند سال اخیر ر.ک: آزادی یا توطئه، (نگاهی به کارنامه‌ی مطبوعات شبهه افکن). [4] . سوره‌ی نحل(16)، آیه‌ی 43. [5] . محمدی ری شهری، میزان الحکمه، ج 4، ص 330. واژه سؤال. [6] . آمدی، غرر الحکم و درر الکلم، ص 72، ح 1082. [7] . همان، ص 73، ح 1085. [8] . نهج البلاغه، تحقیق صبحی صالح، خطبه‌ی دوم، ص 46. [9] . آمدی، همان، ص 72، ح 1083. [10] . علی اکبر نصرتی، سحر شبهه، ماه‌نامه‌ی اطلاع رسانی مبلغان، شماره‌ی 3، مهر ماه 1377، ضمیمه‌ی بصائر، ویژه‌ی خبرگان سوم، ص 149. [11] . سوره‌ی توبه (9)، آیه‌ی 60. [12] . عن ابی عبد الله علیه السلام قال: القواعد من النساء لیس علیهن جناح ان یضعن ثیابهن. قال: تضع الجلباب وحده. حر عاملی، وسائل الشیعه، ج 14، ابواب مقدمات نکاح، باب 110، حکم القواعد من النساء، ص 147، حدیث 3. درباره‌ی مفهوم جلباب و هم‌گرایی و شباهت بسیار نزدیک آن با چادر در فصل دوم به طور استدلالی بحث خواهد شد. [13]. محمدی ری‌شهری، میزان‌الحکمه، ج 2، ص 259، واژه‌ی حجاب. [14] . نهج البلاغه، تحقیق صبحی صالح، نامه‌ی 31. [15] . سوره‌ی نور (24)، آیه ی 31. (وَ لْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى جُیُوبِهِنَّ). [16] . سوره‌ی احزاب (33)، آیه‌ی 59. (یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلاَبِیبِهِنَّ). [17] . طبرسی، الاحتجاج، ج1، ص97 - 98. (لاثت خمارها علی رأسها واشتملت بجلبابها). [18] . علاوه بر ادله ی مذکور، در لابلای اثر حاضر با شواهد و قراین زیادی که اثبات کننده ی مطلوبیت حجاب و پوشش بیش تر برای بانوان در مقابل نامحرم است آشنا خواهید شد. [19]. محمدتقی فلسفی، جوان از نظر عقل و احساسات، ج1، ص 313، به نقل از مجموعه‌ی ورّام، ج2، ص 117. [20] . سوره‌ی اعراف (7)، آیه‌ی 26. [21] . سوره‌ی حجرات (49)، آیه‌ی 13. [22] . سوره‌ی آل عمران (3)، آیه‌ی 102. [23] . در قرآن کریم، علاوه بر موارد فراوانی که به طور ضمنی، از روش پرسش و پاسخ استفاده شده، در پانزده مورد نیز به طور صریح از روش پرسش و پاسخ استفاده گردیده است. در این موارد، عبارت «یسئلونک» حاکی از پرسش دیگران از پیامبر اکرم(ص) و کلمه‌ی «قل» مبیّن پاسخ آن پرسش هاست؛ مثل «یسئلونک عن الروح قل الروح من امر ربی»: سوره‌ی اسراء (17)، آیه‌ی 85. مقدمه گوهر اسلام، سعادت و نجات آدمی است و باورهای دینی و احکام اخلاقی و فقهی در راستای این غایت نازل شده اند. این آموزه های هستمندانه و بایستی از خالق حکیمی تجلّی می یابد که به نیازهای روحی و جسمی، مادی و معنوی، فردی و اجتماعی کاملاً آگاه است. احکام الهی مربوط به پوشش زن نیز با این فلسفه و حکمت حکیمانه صادر شده است. زن با عنصر حجاب اسلامی، به تهذیب و تزکیه ی نفس و ملکات نفسانی پرداخته و قرب الهی را فراهم ساخته و زمینه ی رشد معنوی مردان را در اثر حفظ نگاه تأمین می‌کند؛ هم چنان که خداوند سبحان خطاب به پیامبر می‌فرماید: «به مردان مؤمن بگو تا چشم های خود را از نگاه ناروا بپوشانند و فروج و اندامشان را محفوظ دارند، که این بر پاکیزگی جسم و جان ایشان اصلح است»؛[1] هم چنین می‌فرماید: « به زنان و دختران خود و زنان مؤمن بگو که خویشتن را به چادرهای خود فرو پوشند که این کار برای این است که آنها به عفت شناخته شوند تا از تعرض و جسارت آزار نکشند؛ خداوند در حق خلق، آمرزنده و مهربان است.»[2] شایان ذکر است که حجاب و پوشش اسلامی برای مردان و زنان، تنها از کارکرد فردی برخوردار نیست و فقط برای سامان دهی خلقیات و ملکات نفسانی آدمیان مؤثر نمی باشد، بلکه از کارکرد اجتماعی نیز برخوردار است؛ غرایز و التهاب های جسمی، و معاشرت های بی بندوبار را کنترل، و بر تحکیم نظام خانواده افزوده، و از انحلال کانون محکم زناشویی جلوگیری نموده، و امنیت اجتماعی را فراهم می سازد. البتّه و صد البتّه که حفظ نظام خانواده از مهم‌ترین ارزش های آدمی است. آنان که میان نظام خانواده و روابط نامشروع تمایز قایل نیستند؛ به لحاظ معرفتی، نسبی گرایند و معیار سنجش معرفت صحیح از سقیم را انکار می کنند. این گروه، حتّی برای رویکرد و اندیشه ی خود نیز ارزش معرفتی قایل نیستند و همیشه در شکاکیت مطلق گرفتارند. کسی که هدفمندانه زیست ‌کند، برای رفتارها و اندیشه ها، معیارمندانه دست به گزینش می زند، تا به اهداف متعالی انسانی و الهی دست یازد؛ و حفظ حجاب و پوشش اسلامی و به تبع آن، حفظ نظام خانواده نیز از آن رو ارزش دارند که تأمین کننده ی سعادت آدمی و منشأ قرب الهی هستند. حال اگر کسانی با نگاه دینی و اسلامی و یا با رویکرد جامعه شناختی و روان شناختی، مسئله ی حجاب را ارزیابی کنند، به کارکردهای مادی و معنوی، فردی و اجتماعی آن پی برده، به تأیید و ترویج آن اقدام می کنند؛ بنابراین، پوشش اسلامی زن به منزله ی یک حفاظ ظاهری و باطنی در برابر افراد نامحرم است که مصونیت اخلاقی، خانوادگی، اجتماعی و پیوند عمیق میان حجاب ظاهری و بازداری باطنی را فراهم می سازد. چالش ها و پرسش های معاصر که ذهن نسل جوان را به خود مشغول ساخته، حوزه ی پوشش و حجاب اسلامی را نیز دربر گرفته است؛ مسائلی هم چون: آثار و فواید حجاب، رابطه ی حجاب و عفاف، فلسفه ی تفاوت پوشش زن و مرد، رنگ مشکی چادر، رابطه ی حجاب و آزادی، پوشش و حق انتخاب، نوع حجاب و... محقق فرزانه جناب حجت الاسلام حسین مهدی زاده از پژوهشگران گروه تربیت و مشاوره ی مرکز، در پاسخ گویی به پرسش های فوق، از توفیق خوبی برخوردار بوده است. در پایان بر خود لازم می دانم از تلاش محقق عزیز؛ و نیز از حجج اسلام سید محمد علی داعی نژاد (معاونت پژوهشی)، اسدالله طوسی (مدیر گروه تربیت و مشاوره) و حمید کریمی (مدیر پروژه ها) و سایر مدیران و کارمندان مرکز که در آماده سازی این اثر، تلاش مخلصانه نموده اند؛ به ویژه از حضرت حجت الاسلام والمسلمین حسینی بوشهری، مدیر مرکز مدیریت حوزه و مدیر مرکز مطالعات و پژوهش های فرهنگی حوزه علمیه، تقدیر و تشکر نمایم. عبدالحسین خسروپناه جانشین مرکز مطالعات وپژوهش‌های فرهنگی حوزه‌ی علمیه عید سعید فطر 1423[1] . سوره ی نور (24)، آیه ی 30. [2] . سوره ی احزاب (33)، آیه ی 59. فصل اول این اثر، پاسخ‌گوی شبهات و سؤالاتی درباره‌ی مفهوم و ابعاد حجاب اسلامی، رابطه‌ی حجاب و عفاف، فلسفه‌ی تشریع حکم حجاب و آثار و فواید حجاب و پوشش اسلامی است. شبهه :مفهوم حجاب چیست و از نظر قرآن و حدیث، حجاب و پوشش اسلامی دارای چه ابعاد و اقسامی است؟ پاسخ : حجاب در لغت به معنای مانع، پرده و پوشش آمده است[1]. استعمال این کلمه، بیش تر به معنی پرده است[2]. این کلمه از آن جهت مفهوم پوشش می دهد که پرده، وسیله ی پوشش است، ولی هر پوششی حجاب نیست؛ بلکه آن پوششی حجاب نامیده می شود که از طریق پشت پرده واقع شدن صورت گیرد[3]. در این نوشتار مراد ما از حجاب، پوشش اسلامی است، و مراد از پوشش اسلامی زن، به عنوان یکی از احکام وجوبی اسلام، این است که زن، هنگام معاشرت با مردان، بدن خود را بپوشاند و به جلوه گری و خودنمایی نپردازد. بنابراین، حجاب، به معنای پوشش اسلامی بانوان، دارای دو بُعد ایجابی و سلبی است. بُعد ایجابی آن، وجوب پوشش بدن و بُعد سلبی آن، حرام بودن خودنمایی به نامحرم است؛ و این دو بُعد باید در کنار یکدیگر باشد تا حجاب اسلامی محقق شود؛ گاهی ممکن است بُعد اول باشد، ولی بُعد دوم نباشد، در این صورت نمی توان گفت که حجاب اسلامی محقق شده است. گاهی مشاهده می کنیم که بسیاری از زنان محجبه در پوشش خود از رنگ های شاد و زیبا و تحریک برانگیز استفاده می کنند که به اندامشان زیبایی خاصی می بخشد و در عین پوشیده بودن بدن زن، زیبایی اش آشکار است، گویی که اصلاً لباس نپوشیده است[4]؛ و این دور از روح حجاب است. اگر به معنای عام، هر نوع پوشش و مانع از وصول به گناه را حجاب بنامیم، حجاب می تواند اقسام و انواع متفاوتی داشته باشد. یک نوع آن حجاب ذهنی، فکری و روحی است؛ مثلاً اعتقاد به معارف اسلامی، مانند توحید و نبوت، از مصادیق حجاب ذهنی، فکری و روحی صحیح است که می تواند از لغزش ها و گناه های روحی و فکری، مثل کفر و شرک جلوگیری نماید. علاوه بر این، در قرآن از انواع دیگر حجاب که در رفتار خارجی انسان تجلی می کند، نام برده شده است؛ مثل حجاب و پوشش در نگاه که مردان و زنان در مواجهه با نامحرم به آن توصیه شده اند: قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ[5]؛ ای رسول ما به مردان مؤمن بگو تا چشم ها را از نگاه ناروا بپوشند. قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ[6]؛ ای رسول به زنان مؤمن بگو تا چشم ها را از نگاه ناروا بپوشند. نوع دیگر حجاب و پوشش قرآنی، حجاب گفتاری زنان در مقابل نامحرم است: فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ[7]؛ پس زنهار نازک و نرم با مردان سخن نگویید؛ مبادا آن که دلش بیمار (هوا و هوس) است به طمع افتد. نوع دیگر حجاب و پوشش قرآنی، حجاب رفتاری زنان در مقابل نامحرم است. به زنان دستور داده شده است به گونه ای راه نروند که با نشان دادن زینت های خود باعث جلب توجه نامحرم شوند: وَ لا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ ما یُخْفِینَ مِنْ زِینَتِهِنَّ[8]؛ و آن طور پای به زمین نزنند که خلخال و زیور پنهان پاهایشان معلوم شود. از مجموع مباحث طرح شده به روشنی استفاده می شود که مراد از حجاب اسلامی، پوشش و حریم قایل شدن در معاشرت زنان با مردان نامحرم در انحای مختلف رفتار، مثل نحوه‌ی پوشش، نگاه، ‌حرف زدن و راه رفتن است.[1] . جوهری، صحاح اللغه، الحجاب: الستر؛ فیومی، المصباح المنیر، حجبه حجباً من باب قتل: منعه و منه قیل للستر الحجاب لانه یمنع المشاهده. [2] . در قرآن این کلمه در هشت مورد به کار رفته که بیش‌تر به معنای حاجز، مانع، حایل و پرده است. [3] . استاد مطهری، مسئله‌ی حجاب، ص 78. [4] . علامه سیدمحمدحسین فضل الله، مجله ی پیام زن، «جوانان، ورزش و حجاب» شماره‌ی 74، ص 19. [5] . سوره‌ی نور (24)، آیه‌ی 30. [6] . سوره‌ی ‌نور (24)، آیه‌ی 31. [7] . سوره ی احزاب (33)، آیه ی 32. [8] . سوره‌ی نور (24)، آیه‌ی 31. چشم و دل را پرده می بایست امّا از عفاف چادر پوسیده بنیاد مسلمانی نبود[1] شبهه: بعضی با تمسک به شعر فوق، ادعا نموده اند که بین حجاب و عفاف رابطه ای نیست؛ عفاف لازم است، اما حجاب لازم نیست. گاه همین مطلب با تمسک به حجاب و پوشش زنان روستایی و زنان شالیزار شمال کشور توجیه می شود که آنها حجاب کامل ندارند، ولی عفیف هستند.[2] آیا ادعای مذکور صحیح است؟ پاسخ: قبلاً ذکر شد که حجاب در کتاب‌های لغت به معنای پوشش، پرده و مانع آمده است. به نگهبان، حاجب می گویند؛ چون مانع ورود اغیار و بیگانگان در یک حریم و محیط خاص می گردد. بنابراین، حجاب و پوشش زن نیز به منزله‌ی یک حاجب و مانع در مقابل افراد نامحرم است که قصد نفوذ و تصرف در حریم ناموس دیگران را دارند. همین مفهوم منع و امتناع در ریشه‌ی لغوی عفت نیز وجود دارد[3]؛ بنابراین، دو واژه‌ی «حجاب» و «عفت» در اصل معنای منع و امتناع مشترک اند. تفاوتی که بین منع و بازداری حجاب و عفت است، تفاوت بین ظاهر و باطن است؛ یعنی منع و بازداری در حجاب مربوط به ظاهر است، ولی منع و بازداری در عفت، مربوط به باطن و درون است؛ چون عفت یک حالت درونی است، ولی با توجه به این که تأثیر ظاهر بر باطن و تأثیر باطن بر ظاهر، یکی از ویژگی‌های عمومی انسان است؛[4] بنابراین، بین حجاب و پوشش ظاهری و عفت و بازداری باطنی انسان، تأثیر و تأثّر متقابل است؛ بدین ترتیب که هرچه حجاب و پوشش ظاهری بیش‌تر و بهتر باشد، این نوع حجاب در تقویت و پرورش روحیه‌ی باطنی و درونی عفت، تأثیر بیش‌تری دارد؛ و بالعکس هر چه عفت درونی و باطنی بیش‌تر باشد باعث حجاب و پوشش ظاهری بیش‌تر و بهتر در مواجهه با نامحرم می گردد. قرآن مجید به شکل ظریفی به این تأثیر و تأثّر اشاره فرموده است. نخست به زنان سالمند اجازه می دهد که بدون قصد تبرّج و خودنمایی، لباس های رویی خود، مثل چادر را در مقابل نامحرم بردارند، ولی در نهایت می گوید: اگر عفت بورزند، یعنی حتی لباس هایی مثل چادر را نیز بر ندارند، بهتر است. وَ الْقَواعِدُ مِنَ النِّساءِ اللاَّتِی لا یَرْجُونَ نِکاحاً فَلَیْسَ عَلَیْهِنَّ جُناحٌ أَنْ یَضَعْنَ ثِیابَهُنَّ غَیْرَ مُتَبَرِّجاتٍ بِزِینَةٍ وَ أَنْ یَسْتَعْفِفْنَ خَیْرٌ لَهُنَّ وَ اللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ.[5] علاوه بر رابطه‌ی قبل، بین پوشش ظاهری و عفت باطنی، رابطه‌ی علامت و صاحب علامت نیز هست؛ به این معنا که مقدار حجاب ظاهری، نشانه ای از مرحله‌ی خاصی از عفت باطنی صاحب حجاب است. البته این مطلب به این معنا نیست که هر زنی که حجاب و پوشش ظاهری داشت، لزوماً از همه‌ی مراتب عفت و پاکدامنی نیز برخوردار است. با توجه به همین نکته، پاسخ این اشکال و شبهه‌ی افرادی که برای ناکارآمد جلوه دادن حجاب و پوشش ظاهری، تخلفات بعضی از زنان با حجاب را بهانه قرار می دهند آشکار می گردد؛ زیرا مشکل این عده از زنان، ضعف در حجاب باطنی و فقدان ایمان و اعتقاد قوی به آثار مثبت حجاب و پوشش ظاهری است و قبلاً گذشت که حجاب اسلامی ابعادی گسترده دارد و یکی از مهم‌ترین و اساسی ترین ابعاد آن، حجاب درونی و باطنی و ذهنی است که فرد را در مواجهه با گناه و فساد، از عقاید و ایمان راسخ درونی برخوردار می‌کند؛ و اساساً این حجاب ذهنی و عقیدتی، به منزله ی سنگ بنای دیگر حجاب ها، از جمله حجاب و پوشش ظاهری است؛ زیرا افکار و عقاید انسان، شکل دهنده‌ی رفتارهای اوست. البته، همان گونه که حجاب و پوشش ظاهری، لزوماً به معنای برخورداری از همه‌ی مراتب عفاف نیست، عفاف بدون رعایت پوشش ظاهری نیز قابل تصور نیست. نمی توان زن یا مردی را که عریان یا نیمه عریان در انظار عمومی ظاهر می شود عفیف دانست؛ زیرا گفتیم که پوشش ظاهری یکی از علامت ها و نشانه های عفاف است، و بین مقدار عفاف و حجاب، رابطه‌ی تأثیر و تأثّر متقابل وجود دارد.[6] بعضی نیز رابطه‌ی عفاف و حجاب را از نوع رابطه‌ی ریشه و میوه دانسته‌اند؛ با این تعبیر که حجاب، میوه‌ی عفاف، و عفاف، ریشه‌ی حجاب است. برخی افراد ممکن است حجاب ظاهری داشته باشند، ولی عفاف و طهارت باطنی را در خویش ایجاد نکرده باشند. این حجاب، تنها پوسته‌ و ظاهری است. از سوی دیگر، افرادی ادعای عفاف کرده و با تعابیری، مثل «من قلب پاک دارم، خدا با قلب‌ها کار دارد»، خود را سرگرم می‌کنند؛ چنین انسان هایی باید در قاموس اندیشه‌ی خود این نکته‌ی اساسی را بنگارند که درون پاک، بیرونی پاک می‌پروراند و هرگز قلب پاک، موجب بارور شدن میوه‌ی ناپاکِ بی‌حجابی نخواهد شد.[7] وَ الْبَلَدُ الطَّیِّبُ یَخْرُجُ نَباتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَ الَّذِی خَبُثَ لا یَخْرُجُ إِلاَّ نَکِداًً؛[8] زمین پاک نیکو گیاهش به اذان خدا نیکو برآید و زمین خشن ناپاک بیرون نیاورد، جز گیاه اندک و کم ثمر.[1] . پروین اعتصامی، دیوان شعر، ص 154. [2] . کیهان لندن، 11/3/1374. [3] . الف) العفة: الکفِّ عما لا یحلّ و لا یجمل؛ ابن منظور، لسان العرب، واژه ی عفّت. ب) العفة: حصول حالة للنفس تمتنع بها عن غلبة الشهوة، راغب اصفهانی، معجم مفردات الفاظ القرآن، واژه‌ی عفّت. ج) عفّ عن الشیء: امتنع عنه؛ فیومی، المصباح المنیر، واژه‌ی عفّت. [4] . ر. ک: خسرو باقری، «نگاهی دوباره به تربیت اسلامی»، بحث ویژگی های عمومی انسان، ص66 - 73. [5] . سوره‌ی نور، آیه‌ی 60؛ این که ثیاب در آیه‌ی شریفه را به چادر معنا کردیم، به علت روایات متعددی است که آن را به جلباب تفسیر کرده است. و در مباحث آینده آشکار خواهد شد که جلباب به معنای چادر است. برای آشنایی با روایاتی که ثیاب در آیه‌ی شریفه را به جلباب تفسیر کرده اند، ر.ک: وسائل الشیعه، ج 14، ابواب مقدمات نکاح، باب 110، باب القواعد من النساء. [6] . ر.ک: مهریزی، حجاب؛ سیدعلی سادات فخر «حجاب ارزش یا روش»، کتاب نقد، ش 17 (فمینیزم) و ناهید طیبی، «حجاب و عفاف، مروری دوباره» مجله‌ی پیام زن، ش 95 و 96. مؤسسه فرهنگی دارالحدیث، مجله ی حدیث زندگی، ویژه ی عفاف. شماره ی 6، مرداد و شهریور 1381. [7]. ناهید طیبی، «حجاب و عفاف مروری دوباره»، مجله‌ی پیام زن، شماره‌ی 95، ص 75 (با کمی دخل و تصرف.) [8] . سوره ی اعراف (7)، آیه ی 58. 4. سوره‌ی جمعه (62)، آیه‌ی 2. شبهه : هدف از تشریع حجاب اسلامی و فلسفه‌ی حجاب و پوشش چیست؟ پاسخ : هدف اصلی تشریع احکام در اسلام، قرب به خداوند است که به وسیله‌ی تزکیه‌ی نفس و تقوا به دست می آید: إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ؛[1] بزرگوار و با افتخارترین شما نزد خدا با تقواترین شماست. هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولاً مِنْهُمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ إِنْ کانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِی ضَلالٍ مُبِینٍ4؛ اوست خدایی که میان عرب امّی (قومی که خواندن و نوشتن هم نمی دانستند) پیغمبری بزرگوار از همان قوم برانگیخت، تا بر آنان وحی خدا را تلاوت کند و آنها را (از لوث جهل و اخلاق زشت) پاک سازد و کتاب سماوی و حکمت الهی بیاموزد؛ با آن که پیش از این، همه در ورطه‌ی جهالت و گمراهی بودند. از قرآن کریم استفاده می شود که هدف از تشریع حکم الهی، وجوب حجاب اسلامی، دست‌یابی به تزکیه‌ی نفس، طهارت، عفت و پاکدامنی است. آیاتی هم چون: قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ یَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذلِکَ أَزْکى لَهُمْ؛[2] ای رسول ما مردان مؤمن را بگو تا چشم ها از نگاه ناروا بپوشند و فروج و اندامشان را محفوظ دارند، که این بر پاکیزگی جسم و جان ایشان اصلح است. وَ إِذا سَأَلُْتمُوهُنَّ مَتاعاً فَسْئَلُوهُنَّ مِنْ وَراءِ حِجابٍ ذلِکُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِکُمْ وَ قُلُوبِهِنَّ؛[3] و هرگاه از زنان رسول متاعی می طلبید از پس پرده بطلبید، که حجاب برای آن که دل‌های شما و آنها پاک و پاکیزه بماند بهتر است. وَ الْقَواعِدُ مِنَ النِّساءِ اللاَّتِی لا یَرْجُونَ نِکاحاً فَلَیْسَ عَلَیْهِنَّ جُناحٌ أَنْ یَضَعْنَ ثِیابَهُنَّ غَیْرَ مُتَبَرِّجاتٍ بِزِینَةٍ وَ أَنْ یَسْتَعْفِفْنَ خَیْرٌ لَهُنَّ وَ اللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ؛[4] و زنان سالخورده که از ولادت و عادت بازنشسته‌اند و امید ازدواج و نکاح ندارند، بر آنان باکی نیست که اگر اظهار تجملات و زینت خود نکنند، نزد نامحرمان جامه های خود را از تن برگیرند و اگر بازهم عفت و تقوای بیش‌تر گزینند، بر آنان بهتر است و خدا به سخنان خلق شنوا و آگاه است. یا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لِأَزْواجِکَ وَ بَناتِکَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلاَبِیبِهِنَّ ذلِکَ أَدْنى أَنْ یُعْرَفْنَ فَلا یُؤْذَیْنَ وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِیماً؛[5] ای پیغمبر با زنان و دختران خود و زنان مؤمنان بگو که خویشتن را به چادرهای خود فروپوشند که این کار برای این که آنها به عفت و حریت شناخته شوند تا از تعرض و جسارت (هوس رانان) آزار نکشند بر آنان بسیار بهتر است و خدا در حق خلق، آمرزنده و مهربان است. چون نگاه به نامحرم توسط مردان، باعث تحریک و تهییج جنسی آنان و در نتیجه منجر به فساد می شود، خداوند در کنار دستور حجاب و پوشش بدن به بانوان، به مردان نیز دستور به حجاب و پوشش چشم داده و نگاه به نامحرم را بر آنان حرام کرده است؛ چنان که از امام رضا(ع) نقل شده است: حُرّم النظر الی شعور النساء المحجوبات بالازواج و غیرهنّ من النساء لما فیه من تهییج الرجال و ما یدعوا التهییج الی الفساد و الدخول فیما لا یحلّ و لا یجمل؛[6] نگاه به موهای زنان با حجاب ازدواج کرده و بانوان دیگر، از آن جهت حرام شده است که نگاه، مردان را برمی انگیزد و آنان را به فساد فرا می خواند در آنچه که ورود در آن نه حلال است و نه شایسته. از مجموع آیات و حدیث فوق به خوبی استفاده می شود که هدف و فلسفه‌ی وجوب حجاب اسلامی، ایجاد تزکیه‌ی نفس، طهارت و عفت و پاکدامنی در بین افراد جامعه، و ایجاد صلاح و پیش‌گیری از فساد است.[1]. سوره‌ی حجرات (49)، آیه‌ی 13. [2] . سوره‌ی نور (24)، آیه‌ی 30. [3] . سوره‌ی احزاب (33)، آیه‌ی 53. [4] . سوره‌ی نور (24)، آیه‌ی 60. [5] . سوره‌ی احزاب (33)، آیه‌ی 59. [6] . مجلسی، بحارالانوار، ج 104، ص 34. شبهه : حجاب و پوشش دارای چه آثار و فوایدی است؟ پاسخ : حجاب و پوشش، در ابعاد مختلف، دارای آثار و فواید زیادی است که بعضی از مهم‌ترین فواید آن عبارت‌اند از: الف) فایده ی حجاب در بُعد فردی یکی از فواید و آثار مهم حجاب در بُعد فردی، ایجاد آرامش روانی بین افراد جامعه است که یکی از عوامل ایجاد آن عدم تهییج و تحریک جنسی است؛ در مقابل، فقدان حجاب و آزادی معاشرت های بی بندوبار میان زن و مرد، هیجان ها و التهاب های جنسی را فزونی می بخشد و تقاضای سکس را به صورت عطش روحی و یک خواست اشباع نشدنی درمی آورد. غریزه‌ی جنسی، غریزه ای نیرومند، عمیق و دریا صفت است که هرچه بیش‌تر اطاعت شود بیش‌تر سرکش می گردد؛ هم‌چون آتشی که هرچه هیزم آن زیادتر شود شعله ورتر می گردد. بهترین شاهد بر این مطلب این است که در جهان غرب که با رواج بی حیایی و برهنگی، اطاعت از غریزه‌ی جنسی بیش‌تر شده است، هجوم مردم به مسئله‌ی سکس نیز زیادتر شده و تیراژ مجلات و کتب سکسی بالاتر رفته است. این مطلب پاسخ روشن و قاطع به افرادی است که قایل اند همه‌ی گرفتاری‌هایی که در کشورهای اسلامی و شرقی بر سر غریزه‌ی جنسی وجود دارد، ناشی از محدودیت هاست؛ و اگر به کلی هرگونه محدودیتی برداشته شود و روابط جنسی آزاد شود، این حرص و ولعی که وجود دارد، از بین می رود. البته از این افراد باید پرسید؛ آیا غرب که محدودیت روابط زن و مرد و دختر و پسر را برداشته است، حرص و ولع جنسی در بین آنان فروکش کرده است یا افزایش یافته است؟![1] پاسخ هر انسان واقع بین و منصفی به این سؤال این است که نه تنها حرص و ولع جنسی در غرب افزایش یافته است، بلکه هر روز شکل های جدیدتری از تمتّعات و بهره برداری های جنسی در آنها رواج و رسمیت می یابد. یکی از زنان غربی منصف، وضعیت جامعه ی غرب را در مواجهه با غریزه ی جنسی این گونه توصیف کرده است: کسانی می‌گویند مسئله‌ی غریزه‌ی جنسی و مشکل زن و حجاب در جوامع غربی حل شده است؛ آری، اگر از زن روی‌گرداندن و به بچه و سگ و یا هم‌جنس روی آوردن حل مسئله است، البته مدتی است این راه حل صورت گرفته است!![2] ب) فایده ی حجاب در بُعد خانوادگی یکی از فواید مهم حجاب در بُعد خانوادگی، اختصاص یافتن التذاذهای جنسی، به محیط خانواده و در کادر ازدواج مشروع است. اختصاص مذکور، باعث پیوند و اتصال قوی‌تر زن و شوهر، و در نتیجه استحکام بیش‌تر کانون خانواده می گردد؛ و برعکس، فقدان حجاب باعث انهدام نهاد خانواده است. یکی از نویسندگان، تأثیر برهنگی را در اضمحلال و خشکیدن درخت تنومند خانواده، این گونه بیان کرده است: در جامعه ای که برهنگی بر آن حاکم است، هر زن و مردی، همواره در حال مقایسه است؛ مقایسه‌ی آنچه دارد با آنچه ندارد؛ و آنچه ریشه‌ی خانوده را می سوزاند این است که این مقایسه آتش هوس را در زن و شوهر و مخصوصاً در وجود شوهر دامن می زند. زنی که بیست یا سی سال در کنار شوهر خود زندگی کرده و با مشکلات زندگی جنگیده و در غم و شادی او شریک بوده است، پیداست که اندک اندک بهار چهره اش شکفتگی خود را از دست می دهد و روی در خزان می گذارد. در چنین حالی که سخت محتاج عشق و مهربانی و وفاداری همسر خویش است، ناگهان زن جوان تری از راه می رسد و در کوچه و بازار، اداره و مدرسه، با پوشش نامناسب خود، به همسر او فرصت مقایسه ای می دهد؛ و این مقدمه ای می شود برای ویرانی اساس خانواده و بر باد رفتن امید زَنی که جوانی خود را نیز بر باد داده است؛ و همه‌ی خواهران جوان لابد می دانند که هیچ جوانی نیست که به میانسالی و پیری نرسد و لابد می دانند که اگر امروز آنان جوان و با طراوت‌اند در فردای بی طراوتی آنان، باز هم جوانانی هستند که بتوانند برای خانواده‌ی فردای آنها، همان خطری را ایجاد کنند که خود آنان امروز برای خانواده ها ایجاد می کنند.[3] ج) فایده ی حجاب در بُعد اجتماعی یکی از فواید مهم حجاب در بُعد اجتماعی، حفظ و استیفای نیروی کار در سطح جامعه است. در مقابل، بی حجابی و بدحجابی باعث کشاندن لذت های جنسی از محیط و کادر خانواده به اجتماع، و در نتیجه، تضعیف نیروی کار افراد جامعه می گردد. بدون تردید، مردی که در خیابان، بازار، اداره، کارخانه و ... همواره با قیافه های محرّک و مهیّج زنان بدحجاب و آرایش کرده مواجه باشد، تمرکز نیروی کار او کاهش می یابد. برخلاف نظام ها و کشورهای غربی، که میدان کار و فعالیت های اجتماعی را با لذت جویی های جنسی درهم می آمیزند،[4] اسلام می خواهد با رعایت حجاب و پوشش، محیط اجتماع از این گونه لذت ها پاک شده، و لذت های جنسی، فقط در کادر خانواده و با ازدواج مشروع انجام شود[5]. د) فایده ی حجاب در بُعد اقتصادی استفاده از حجاب و پوشش، به ویژه در شکل چادر مشکی، به دلیل سادگی و ایجاد یکدستی در پوشش بانوان در بیرون منزل، می تواند از بُعد اقتصادی نیز تأثیر مثبت در کاهش تقاضاهای مدپرستی بانوان داشته باشد؛ البته به شرط این که خود چادر مشکی دست‌خوشِ این تقاضاها نگردد. متأسفانه بعضاً مظاهر مدپرستی در چادرهای مشکی نیز مشاهده می گردد، به گونه ای که برخی از بانوان به جای استفاده از چادرهای مشکی متین و باوقار، به چادرهای مشکی، توری، نازک و دارای طرح های جِلف و سبک که با هدف و فلسفه حجاب و پوشش تناسبی ندارند روی می آورند. یکی از دانشجویان محجبه درباره‌ی رواج فرهنگ مدگرایی در خاطرات قبل از انقلاب خود گفته است: یادم می‌آید آن وقت‌ها که حجاب نداشتم، اگر دو روز پشت سر هم قرار بود که به خانه‌ی کسی بروم، لباسی را که امروز پوشیده بودم، حاضر نمی‌شدم فردا بپوشم! احساس می‌کردم مسخره است و سعی داشتم حتی اگر شده، لباس دیگران را به عاریه بگیرم و بپوشم، تا من هم با لباس جدیدی رفته باشم. این کارها واقعاً رفاه حال و راحتی را از خانم‌ها سلب کرده بود.[6] علاوه بر فواید یاد شده، به طور فهرست وار فواید و آثار دیگری نیز برای حجاب و پوشش می توان نام برد، که مهم ترین آنها عبارتند از: ـ حفظ ارزش های انسانی؛ مانند عفت، حیا و متانت در جامعه و کاهش مفاسد اجتماعی. ـ هدایت،کنترل و بهره مندی صحیح و مطلوب از امیال وغرایز انسانی. ـ تأمین و تضمین سلامت و پاکی نسل افراد جامعه.[7][1]. برای آگاهی از ابعاد گسترش این حرص و ولع ر.ک: جلال رفیع، یادداشت‌ها و ره‌آوردهای سفر نیویورک، در بهشت شدّاد آمریکای متمدن، آمریکای متوحش. [2]. احمد صبوری اردوباری، آیین بهزیستی اسلام، ج 3، ص 302. [3] . غلامعلی حداد عادل، فرهنگ برهنگی و برهنگی فرهنگی، ص 69ـ70. [4]. برای آگاهی از گستره‌ی کشانده شدن لذت‌های جنسی به محیط‌های کاری و اجتماع، و اعترافات صریح بعضی از زنان کشورهای غربی درباره‌ی مزاحمت‌های جنسی نسبت ة ت به زنان و کودکان، ر.ک: احمد صبوری اردوباری، بهایِ یک نگاه؛ محمدتقی فلسفی، کودک از نظر وراثت و تربیت، ج 2، و روح‌الله حسینیان، حریم عفاف. [5] . سه بُعد قبل، از کتاب مسئله‌ی حجاب، استاد مطهری، ص 84ـ94، (با دخل و تصرف) اقتباس شده است. [6]. ر.ک: احمد اردوباری، آیین بهزیستی اسلام، ج 3، ص 222. [7]. برای آگاهی بیشتر درباره‌ی آثار و فواید حجاب و پوشش ر.ک: مجموعه مقالات پوشش و عفاف، دومین نمایشگاه تشخص و منزلت زن در نظام اسلامی؛ هم چنین درباره‌ی ضررهای بدحجابی ر.ک: اسدالله محمدی‌نیا، آنچه باید یک زن بداند، بخش‌های 3، 4 و 5. فصل دوم این اثر پاسخ‌گوی شبهات و پرسش های گوناگون، درباره‌ی علل شکست حرکت های استعماری کشف حجاب و عوامل گسترش حجاب اسلامی و منشأ حرکت های بدحجابی و بی حجابی در کشورهای اسلامی، و ارتباط حجاب، در شکل چادر، با دین و مذهب است. شبهه : چرا حرکت‌های گسترده‌ی کشف حجاب و حجاب زدایی، از سوی عوامل وابسته به استعمارگران، در بعضی کشورهای اسلامی، مثل افغانستان، ترکیه، ایران و... با شکست مواجه شده است ؟ پاسخ : حداقل سه علت مهم برای شکست حرکت‌های حجاب زدایی در کشورهای اسلامی می توان ذکر کرد: الف) فطری بودن حجاب ------------------------------ به نظر می رسد که عامل اصلی گرایش انسان ها، مخصوصاً زنان، به حجاب و پوشش، تأمین یک نیاز فطری و درونی به نام حیا و شرم است. شرم، یکی از صفات مخصوص انسان است؛ و انسان تنها حیوانی است که اصرار دارد، دست کم، بعضی از اندام های خود را بپوشاند. پروفسور اسوالد شوارتز، طبیب و روان‌شناس اتریشی، در کتاب روان‌شناسی جنسی درباره‌ی احساس شرم در انسان ها می نویسد: علاوه بر مردم‌شناسی، تجزیه و تحلیل روان‌شناسی نیز ثابت می کند که احساس شرم، یکی از صفات عمده‌ی نوع بشر است. هیچ قبیله‌ی اولیه ای، هر قدر هم بدوی بوده باشد، شناخته نشده است که از خود، شرم بروز ندهد و بچه های کوچک نیز شرم دارند. در طی دوران رشد بشر و هم‌چنین در خلال رشد افراد، بر وسعت موضوعاتی که مورد حمایت شرم قرار می گیرند افزوده می شود. حمایت، وظیفه‌ی مخصوصی است که به عهده‌ی شرم گذارده شده است. کاملاً معلوم است که شرم، قبل از همه چیز از اعضای تناسلی و وظایف آنها حمایت می کند... ادعای پیش‌رفت و مدرنیزم خرقه ای بر تن بی خبری از ارزش‌های اساسی است؛ و شرم، نخستین قربانی این گمراهی اخلاقی است؛ مثلاً نهضت اعتقاد به لختی، نمونه‌ی وحشتناکی از این ادعاست.[1] علاوه بر مطالعات مردم‌شناسی و روان‌شناسی جنسی، از مطالعات تاریخی نیز استفاده می شود که انسان در هیچ مقطعی بدون پوشش زندگی نکرده است؛[2] و این مطلب حاکی از وجود شرم و حیای ذاتی انسان است. از آیات مربوط به خلقت حضرت آدم و حوا نیز فطری بودن پوشش و حجاب استفاده می شود. خداوند در قرآن به انسان ها هشدار می دهد که مواظب باشند مبادا همان گونه که فتنه و فریب شیطان باعث برهنگی آدم و حوا گردید، موجب فریب و برهنگی آنان نیز بشود: یا بَنِی آدَمَ لا یَفْتِنَنَّکُمُ الشَّیْطانُ کَما أَخْرَجَ أَبَوَیْکُمْ مِنَ الْجَنَّةِ یَنْزِعُ عَنْهُما لِباسَهُما لِیُرِیَهُما سَوْآتِهِما.[3] قرآن هم چنین از وسوسه‌ی شیطان برای برهنگی آدم و حوا خبر می دهد: فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّیْطانُ لِیُبْدِیَ لَهُما ما وُرِیَ عَنْهُما مِنْ سَوْآتِهِما.[4] و بالاخره قرآن از کارایی وسوسه‌ی شیطان نسبت به آدم و حوا و خوردن از شجره‌ی ممنوعه و در نتیجه، آشکار شدن زشتی های آدم و حوا و اقدام آن دو به پوشاندن بدن خود با برگ درختان خبر می دهد: فَدَلاَّهُما بِغُرُورٍ فَلَمَّا ذاقَا الشَّجَرَةَ بَدَتْ لَهُما سَوْآتُهُما وَ طَفِقا یَخْصِفانِ عَلَیْهِما مِنْ وَرَقِ الْجَنَّةِ.[5] از تعابیر «ینزع عنهما لباسهما» و «لیبدی لهما ما وری عنهما من سواتهما» در آیات فوق به روشنی استفاده می شود که انسان قبل از ارتکاب خطا در بهشت دارای پوشش بوده است؛ هم چنین ازتعبیر «طَفِقا یَخْصِفانِ عَلَیْهِما مِنْ وَرَقِ الْجَنَّةِ» نیز استفاده می شود که به دلیل برخورداری آدم و حوا از حیا و شرم فطری، پس از برهنه شدن، فوراً بدن خود را با برگ درختان پوشاندند. البته، علاوه بر عامل فطری که در پیدایش اصل پوشش دخالت اساسی داشته است، عوامل دیگری، مثل محفوظ ماندن بدن از سرما و گرما، گرایش به تجمل و زیبایی، شرایط محیطی، جغرافیایی، قومی و... در پیدایش تعدد و تنوع و مدل‌های مختلف پوشش مؤثر بوده اند. ب) دینی بودن حجاب حجاب یکی از احکام مسلم دین اسلام است که اصل آن از ضروریات می باشد و آیات و روایات فراوانی بر آن دلالت دارد که به بعضی از آنها اشاره خواهد شد؛ بنابراین، به دلیل شدت وضوح دینی و شرعی بودن حجاب و پوشش، نیازی به بحث درباره‌ی آن نیست.[6] همین دینی بودن حجاب باعث شده تا در تاریخِ مبارزه با حرکت‌های حجاب زدایی، روحانیت و عالمان دینی، در صف نخست این گونه مبارزات قرار داشته باشند. در قضیه‌ی کشف حجاب به وسیله‌ی رضاخان، عالمان دینی و حوزه های علمیه، به دو صورت علمی و عملی با آن مبارزه نمودند. مواجهه‌ی علمی عالمان دینی در نگارش مقالات، رساله ها و کتاب‌های علمی در تبیین حجاب و فلسفه و فواید آن تبلور یافت. مواجهه‌ی عملی عالمان دینی در تحمل زندان ها، شکنجه ها و تبعیدها تحقق یافت که یکی از نقطه های اوج آن، قصه‌ی غم انگیز مسجد گوهرشاد مشهد مقدس است.[7] ج) آگاهی زنان و دختران از فواید حجاب بدون تردید، بین آگاهی و اعتقاد بیش تر و عمیق تر زنان نسبت به فواید حجاب و پوشش، و رعایت بیش‌تر حجاب توسط آنها، رابطه‌ی مستقیمی وجود دارد که نمونه‌ی بارز آن را در حجاب فاطمه‌ی زهرا(س) و دیگر زنان اهل بیت(ع) و اصرار آنان بر حفظ حجاب در شرایط سخت اسارت و اعتراض های افشاگرانه ی آنها در مقابل هتاکی های مخالفان اهل بیت(ع) می توان مشاهده نمود.[8] نقش آگاهی زنان نسبت به فواید و فلسفه‌ی حجاب، در مقابله با نقشه های حجاب زدایی استعمارگران در مبارزه‌ی مردم الجزایر با دولت استعمارگر فرانسه[9] و هم‌چنین مقاومت دانشجویان دختر محجبه در مقابل مقررات ضد حجاب حکومت لائیک ترکیه نیز، قابل توجه است. جلوه ی دیگر تأثیر آگاهی زنان بر علیه بی حجابی، قیام زنان آگاه ایرانی در مقابل کشف حجاب رضا خان است. امام خمینی (ره) در این باره فرموده اند: زن های ایرانی هم قیام کردند بر ضدش و تودهنی به او زدند که ما نمی خواهیم این طور چیزی (کشف حجاب) را.[10] البته مقاومت زنان آگاه و عفیف ایرانی در مقابل نقشه های استعمارگران، حتی قبل از واقعه‌ی کشف حجاب رضاخان نیز سابقه داشته است. یکی از نویسندگان خارجی در تمجید از ایستادگی زنان با حجاب ایرانی در مقابل استعمارگران نوشته است: درود و عزت بی‌حد، به زنان روبسته‌ی ایران باد. وی به عزم ثابت سیصد زن شجاع اشاره می کند که با چادر سیاه و نقاب سفید، در حالی که بسیاری از آنان در زیر لباس طپانچه داشتند، به مجلس رفتند تا نمایندگان از تسلیم کشور به بیگانگان احتراز نمایند. به اعتراف این نویسنده‌ی آمریکایی، آن بانوان شجاع اعلام داشتند که اگر وکلای مجلس بخواهند در حفظ شرف و عزت ایران تسامح به خرج دهند و یا تردید نمایند، هم آنان و هم شوهران و فرزندان خویش را خواهند کشت، تا لااقل اجسادشان گواهی بر شرف ایرانی باشد.[11] یکی از نویسندگان داخلی نیز درباره‌ی رابطه‌ی حجاب و آگاهی زنان و نقش آن در خنثی کردن توطئه های استعمار غربی می نویسد: حجاب مال نسل آگاهی است که به پوشش اسلامی بر می گردد، این نسلی است که با این پوشش اسلامی می خواهد به استعمار غربی و به فرهنگ اروپایی بگوید: پنجاه سال کلک زدی، کارکردی، نقشه کشیدی که مرا فرنگی مآب کنی، من با این لباس به تو می گویم نه، و به تمام پنجاه سال کارت فاتحه می خوانم.[12][1] . به نقل از غلامعلی حداد عادل، فرهنگ برهنگی و برهنگی فرهنگی، ص 68. [2] . برای آگاهی بیش‌تر ر.ک: روت ترنرویل کاکس، تاریخ لباس، ترجمه‌ی شیرین بزرگمهر؛ سیدمهدی قانع، «انسان، پوشش و ریشه‌های تاریخی»، مجله‌ی پیام زن، شماره‌های 18، 19 و 20. [3] . سوره‌ی اعراف (7)، آیه‌ی 27. [4] . سوره‌ی اعراف (7)، آیه‌ی 20. [5] . سوره‌ی اعراف (7)، آیه‌ی 22. [6] . به رغم این که دینی و شرعی بودن حجاب از واضحات است، برخی در دینی بودن آن شبهه کرده اند. برای مطالعه ی بیش تر درباره ی شبهه ی مذکور و پاسخ آن ر.ک: مهدی مهریزی، «حجاب»، ص 19 ـ 27. [7] . برای آشنایی با قصه‌ی کشف حجاب و مبارزه‌ی علمی و عملی علمای دینی با کشف حجاب رضا خان ر.ک: مؤسسه‌ی فرهنگی قدر ولایت، حکایت کشف حجاب؛ حمید بصیرت‌منش، علما و رژیم رضاشاه؛ سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی، واقعه‌یة تکشف حجاب؛ مدیریت پژوهش انتشارات و آموزش، خشونت و فرهنگ، اسناد محرمانه‌ی کشف حجاب؛ مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، تغییر لباس و کشف حجاب به روایت اسناد؛ فاطمه استادملک، حجاب و کشف حجاب در ایران. [8]. به کلام حضرت زینب (س) خطاب به یزید توجه کنید: امن العدل یا ابن الطلقاء تخدیرک حرایرک و امائک و سوقک بنات رسول الله (ص) سبایا قد هتکت ستورهن و ابدیت وجوههن؛ ای پسر آن مردمی که جد من اسیرشان کرد و پس از آن آزادشان فرمود، آیا عادلانه است که تو زنان و کنیزان خود را پشت پرده نشانی و دختران رسول (ص) را اسیر به این سوی و آن سوی کشانی؛ پوشش آنها را بدری، روی آنان را بگشایی؟! شیخ عباس قمی،‌ نفس المهموم، ص 254. [9] . محبوبه‌ی پلنگی، «زنان در الجزایر»، پیام زن، شماره‌ی 50 ـ 59. [10] . امام خمینی، صحیفه‌ی نور، ج 2، ص 30. [11] . غلامرضا گلی زواره، «استعمار و استبداد و هجوم به فرهنگ عفاف و حجاب» پیام زن، ش 70، ص 15، به نقل از: مورگان شوستر، اختناق ایران، ترجمه‌ی اسماعیل رایین، ص 241. [12] . علی شریعتی، مجله‌ی زن روز، ش 1659، ص 77. شبهه : با توجه به ریشه های فطری حجاب و پوشش، منشأ بعضی حرکت‌های بد حجابی و بی حجابی در تاریخ کشورهای اسلامی چیست؟ پاسخ : اولاً، فطری بودن یک مقوله، مانع تأثیرگذاری حرکت‌های تبلیغی، به نفع یا بر ضرر آن نیست؛ مثلاً دین یک مقوله‌ی فطری است، ولی در طول تاریخ، حرکت های تبلیغی انبیا(ع) به نفع دین، باعث تحکیم و گسترش آن بوده و برعکس، حرکت های تبلیغی مخالفان انبیا، مثل شیاطین جن و انس شبهه افکن باعث تضعیف و آسیب پذیری آن گردیده است. همین مطلب، در مورد حجاب و پوشش به عنوان یک مقوله‌ی فطری نیز صادق است. همان گونه که تبلیغ و تبیین صحیح فلسفه‌ی حجاب در گسترش و تعمیق آن نقش دارد، در مقابل شبهه پراکنی ها و سم پاشی ها و تبلیغ منفی مخالفان نیز در آسیب پذیری فرهنگ حجاب و پوشش در جوامع اسلامی تأثیر مهمی دارد. قراین و شواهد مختلف حاکی از این است که یکی از ترفندهای مهم استعمارگران برای نفوذ در کشورهای اسلامی، ترویج بی بندوباری از طریق گسترش بدحجابی و بی حجابی است؛ و این واقعیتی است که مسترهمفر، جاسوس استعمار پیر انگلیس، در خاطرات خود به طور صریح به آن اعتراف نموده است: در مسئله‌ی بی حجابیِ زنان، باید کوشش فوق العاده ای به عمل آوریم، تا زنان مسلمان به بی حجابی و رها کردن چادر، مشتاق شوند... پس از آن که حجاب زن، با تبلیغات وسیع از میان رفت، وظیفه‌ی مأموران ما این است که جوانان را به عشق بازی و روابط نامشروع با زنان تشویق کنند؛ و بدین وسیله، فساد را در جوامع اسلامی گسترش دهند. لازم است زنان غیر مسلمان، کاملاً بدون حجاب ظاهر شوند، تا زنان مسلمان از آنان تقلید کنند.[1] فرانتس فانون، درباره‌ی نقش حجاب‌زداییِ دولت استعمارگر فرانسه در کشور اسلامی الجزایر می گوید: اوّلین اقدام ضد فرهنگی که فرانسه در الجزایر صورت داد، تلاش برای از بین بردن حجاب بود، و در این کار موفق شد؛ و هر چه بدن زن الجزایری را بیش‌تر عریان کرد، چنگال استعمارگر، بیش‌تر به حلقوم الجزایری فرو رفت؛ اما مجدداً زن الجزایری شخصیت خود را بازیافت و مبارزه علیه مطامع استعمار نیز آغاز گردید.[2] همین نویسنده، در کلام دیگری، درباره‌ی نقش بی حجابی در تشدید حمله‌ی استعمارگر فرانسه به الجزایر گفته است: هر چادری که دور انداخته می شود، افق جدیدی را که تا آن هنگام بر استعمارگر ممنوع بود، در برابر او می گشاید و بدن الجزایری را که عریان شده است، تماماً به او نشان می دهد. پس از دیدن هر چهره‌ی بی حجابی، امیدهای حمله ور شدن اشغالگر ده برابر می گردد.[3] علاوه بر نقش استعمار در حجاب‌زدایی از کشور اسلامی الجزایر، حجاب‌زدایی در کشور های اسلامی افغانستان توسط امان الله خان، ترکیه توسط آتاتورک و ایران توسط پهلوی اول و دوم، داستان مفصّل و غم انگیزی دارد2 که پرداختن به آن، نوشته ‌ی مستقلی را می طلبد. از آن جا که مخاطب ما بیش‌تر زنان و دختران فرهیخته و عفیف ایرانی هستند که با آثار فکری و قلمی مواجه‌اند، مناسب است به نقش بعضی روشن‌فکران و مطبوعات وابسته، در همفکری و همکاری با حجاب زداییِ استعمار در قضیه‌ی کشف حجاب اشاره نماییم. یحیی دولت‌آبادی پس از اشاره به وقایع عصر خود می نویسد: اینک در تهران کانون بانوان تأسیس شده و زن های روگشوده با مردان معاشرت می نمایند؛ و روزبه‌روز دایره‌ی رفع حجاب در تهران و ولایات وسعت می گیرد...؛ پس سد حجاب را در ایران شکسته باید دانست.[4] روزنامه‌ی آزادی چاپ خراسان، در سر مقاله‌ اش در تاریخ 28 تیر ماه 1314 به ستایش از کشف حجاب پرداخته و روی کار آمدن رضا خان را به ظهور کوکب درخشان در آسمان ایران تعبیر نموده است.[5] امام خمینی (ره) معمار بزرگ انقلاب اسلامی ایران، به عنوان شاهدی امین و صادق که خود ناظر اوضاع آن زمان بوده است، نقش بعضی مطبوعات و روشن‌فکران وابسته را در کشف حجاب چنین توصیف کرده است: قلم های مسموم خطاکار و گفتار گویندگان بی فرهنگ، در این نیم قرن سیاه اسارت‌بار عصر ننگین پهلوی، زن را به منزله‌ی کالایی خواستند درآورند و آنان را که آسیب پذیر بودند به مراکزی کشیدند که قلم را یارای آن نیست. هر کس بخواهد شمه ای از آن جنایات مطلع شود، به روزنامه ها و مجله ها و شعرهای اوباش و اراذل زمان رضا خان، از روزگار تباه کشف حجابِ الزامی به بعد، مراجعه کند و از مجالس و محافل و مراکز فساد آن زمان سراغ بگیرد. رویشان سیاه، و شکسته باد قلم های روشن‌فکرانه‌ی آنان؛ و گمان نشود که آن جنایات، با اسم آزاد زنان و با اسم آزاد مردان، بدون نقشه‌ی جهان‌خواران و جنایتکاران بین المللی بود.[6] ثانیاً، اثرپذیری زنان و دختران مسلمان از تبلیغ های کشورهای استعماری و تقلید بدون منطق زنان از مدل های پوشش غربی نیز در این زمینه نقش مؤثری داشته است. مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای (حفظه الله تعالی) در این مورد فرموده اند: عده ای از چادر فرار می کنند به خاطر این که هجوم تبلیغاتی غرب دامن گیرشان نشود؛ اما به آن حجاب واقعی بدون چادر هم رو نمی آورند، چون آن را هم غرب مورد تهاجم قرار می دهد. تصور نکنید اگر ما فوراً چادر را کنار گذاشتیم دست از سر ما بر می دارند؛ آنها به این چیزها قانع نیستند، بلکه می خواهند همان فرهنگ منحوس خودشان در این جا، مثل زمان شاه که زن اصلاً حجاب و پوشش نداشت عمل شود.[7] یکی از دانشمندان اسلامی نیز در این مورد گفته است: مشکل بسیاری از زنان شرق این است که آنان در عین حال که هم‌چنان به ارزش های اخلاقی، عفت و شرافت معتقدند، از آداب و رسوم و سنت های غربی در مسئله‌ی بی حجابی و خودآرایی تقلید می کنند و این امر آنان را در حالت دوگانگی قرار می دهد.[8][1] . غلامرضا گلی زواره، «استعمار و استبداد و هجوم به فرهنگ عفاف و حجاب»، مجله‌ی پیام زن، ش70، ص 15، به نقل از: خاطرات همفر، ترجمه‌ی دکتر محسن مؤیدی، ص 84. [2] . روح الله حسینیان، حریم عفاف، حجاب و نگاه، ص 48، به نقل از: جنگ الجزایر، (فصل الجزایر بی‌ حجاب). [3] . مینا هاشمی، «حجاب زیبایی شعار، کارآیی شعور»، سالنامه‌ی زن، بهمن ماه 1371، ص 34، به نقل از فرانتس فانون، سال پنجم انقلاب الجزایر یا بررسی جامعه شناسی یک انقلاب، ترجمه‌ی دکتر تابنده، ص 44. 2. برای آشنایی با گوشه هایی از این داستان غم انگیز ر.ک: غلامرضا گلی زواره، «استعمار و استبداد و هجوم به فرهنگ عفاف و حجاب» پیام زن، شماره های 70 و 71. [4] . حیات یحیی، ج 4، ص 434. [5] . گلی زواره، «استعمار و استبداد و هجوم به فرهنگ عفاف و حجاب»، مجله‌ی پیام زن، شماره‌ی 71، ص 41. [6] . در جستجوی راه از کلام امام خمینی، دفتر سوم، ص 39. [7] . فرهنگ و تهاجم فرهنگی، ص 261 ـ 262. [8] . علامه محمدحسین فضل الله، پیام زن، ش74، ص 23. شبهه: بعضی در دینی و مذهبی بودن حجاب در شکل چادر شبهه نموده و این گونه ادعا کرده اند که «چادر به احتمال خیلی زیاد از زمان قاجاریه در ایران جا افتاده است و هیچ ارتباطی به دین و مذهب ندارد».[1] در شبهه ی فوق دو ادعا مطرح شده است که به طور مستقل طرح و پاسخ داده می شود. ادعای اول: چادر، حجاب دینی و مذهبی نیست. پاسخ: اولاً، دقت و پژوهش در آیه‌ی 59 سوره‌ی احزاب، صحت ادعای مذکور را مورد تردید جدی قرار می دهد. خداوند در این آیه خطاب به پیامبرش فرموده است: یا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لِأَزْواجِکَ وَ بَناتِکَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلاَبِیبِهِنَّ ذلِکَ أَدْنى أَنْ یُعْرَفْنَ فَلا یُؤْذَیْنَ وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِیماً؛ ای پیغمبر، به زنان و دختران خود و زنان مؤمنان بگو که خویشتن را با چادر خود فرو پوشند، که این کار برای این که آنها به عفت و حریت شناخته شوند تا از تعرض و جسارت هوس رانان آزار نکشند؛ بر آنان بسیار بهتر است و خدا در حق خلق آمرزنده و مهربان است. «جلابیب» جمع «جلباب» است و جلباب در کتاب‌های لغت معتبر، مثل لسان العرب، صحاح اللغة و معجم الوسیط، به «ملحفه» معنا شده است و ملحفه پوششی گسترده است که زن خود را در آن می پیچد.[2] قبل از بررسی معنا و مفهوم جلباب، باید دید چادر رایج در بین زنان مسلمان و ایرانی چه نوع پوششی است و عناصر و مؤلفه های اصلی تشکیل دهنده‌ی آن چیست؟ با اندک تأملی می توان گفت چادر دارای دو مؤلفه‌ی اصلی ذیل است: 1. اندازه‌ی چادر: پوشش وسیع، که از بالای سر تا پایین پای زن را می پوشاند. 2. کارکرد چادر: پوششی جلوباز که از بالای سر، روی لباس های دیگر پوشیده می شود و به نحو خاصی کنترل و جمع و جور می گردد. حال باید بررسی نمود آیا جلباب قرآنی که در بعضی تفاسیر از آن به ملحفه تعبیر شده است،[3] دو عنصر ذکر شده برای چادرهای رایج فعلی را دارد یا نه؟ اگر دو عنصر یاد شده را بتوان برای جلباب اثبات نمود، می توان ادعا کرد که جلباب قرآنی همانند چادرهای رایج فعلی بوده است و گرنه نمی توان چنین ادعایی کرد؛ از این رو، به بررسی دو مؤلفه ی اندازه و کارکرد جلباب می‌پردازیم: الف) اندازه‌ی جلباب: تقریباً همه‌ی کتاب‌های لغت در این که جلباب پوششی وسیع است اتفاق نظر دارند، ولی دیدگاه های کتاب‌های لغت و تفسیر درباره‌ی اندازه‌ی دقیق جلباب متفاوت است. از مجموع کلمات لغویین و مفسرین در مورد اندازه‌ی جلباب، سه دیدگاه قابل اشاره است: دیدگاه اول: جلباب پوششی فراگیر بوده که از بالای سر تا پایین پا را می پوشانده است. این دیدگاه از کتاب های لغوی و تفسیری فراوان استفاده می گردد.[4] دیدگاه دوم: جلباب پوششی بزرگ‌تر از خمار (مقنعه) بوده که کم‌تر از مقدار ردا، یعنی تقریباً تا زانوها را می پوشانده است. این دیدگاه از بعضی از کتاب های لغت، مثل مصباح المنیر فیومی استفاده می شود.[5] دیدگاه سوم: جلباب همان خمار (مقنعه) است؛ پوششی که فقط سر و سینه ها را می پوشانده است. این دیدگاه از مفردات راغب اصفهانی به دست می آید.[6] ما معتقدیم شواهد مختلفی وجود دارد که صحت دیدگاه اول و مخدوش بودن دیدگاه دوم و سوم را ثابت می کند که بعضی از آنها عبارت‌اند از: شاهد اول: درباره‌ی پوشش حضرت فاطمه‌ی زهرا(س) هنگام خروج از منزل و رفتن به مسجد برای دفاع از فدک این گونه نقل شده است: لاثت خمارها علی رأسها و اشتملت بجلبابها.[7] یعنی فاطمه‌ی زهرا(س) خمار و مقنعه‌ی خویش را بر سر و جلباب، یعنی پوششی که شامل و در بر گیرنده‌ی تمام آن وجود مبارک بود بر تن کردند. از نحوه‌ی پوشش حضرت در قضیه‌ی مذکور دو نکته استفاده می شود: نکته‌ی اول: پوشش حضرت در بیرون منزل، همان دو پوشش قرآنی مستقل از یکدیگر به نام «خمار» و «جلباب» بوده است؛ بر این اساس، نظر طرف‌داران دیدگاه سوم، مثل راغب اصفهانی در مفردات که جلباب را به خمار معنی کرده است، مخدوش می گردد. نکته‌ی دوم: از عبارت «و اشتملت بجلبابها»، به روشنی استفاده می شود که جلباب، پوششی سرتاسری بوده که تمام آن وجود مبارک، از سر تا قدم‌ها را فرا می گرفته است؛ بنابراین، نظر طرف‌داران دیدگاه دوم؛ که قایل بودند جلباب تقریباً تا زانوها را می پوشانده است، مخدوش می گردد. شاهد دوم: از کتاب‌های لغوی، مثل مصباح المنیر فیومی که گفته اند: «الجلباب ثوب اوسع من الخمار؛ جلباب پوششی گسترده‌تر از خمار است»، تباین و مستقل بودن «خمار» و «جلباب» به خوبی استفاده می شود. شاهد سوم: احادیثی هم چون حدیث نبوی(ص) «و لغیر ذی محرم اربعة اثواب: درع و خمار و جلباب و ازار»[8] که از جلباب و خمار به عنوان دو پوشش مستقل نام برده است نیز، شاهد بطلان دیدگاه سوم است. شاهد چهارم: زمخشری در تفسیر کشاف و آلوسی در تفسیر روح المعانی از ابن عباس، صحابی پیامبر اکرم(ص) و شاگرد امام علی(ع) نقل کرده اند که جلباب پوششی بوده که از بالا تا پایین بدن را می پوشانده است؛[9] که با این شاهد بطلان دیدگاه دوم اثبات می شود. حاصل این که اندازه ی جلباب قرآنی به مقداری بوده است که همانند چادرهای زمان حاضر از بالای سر تا پایین پا را می پوشانده است. ب) کارکرد جلباب: برای فهمیدن کارکرد جلباب و کیفیت پوششی آن، لازم است معنای «ادناء» در آیه ی «یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلاَبِیبِهِنَّ» معلوم شود. آلوسی از ابن عباس و قتاده و زمخشری در تفسیر کشاف از ابن سیرین نقل کرده اند که مراد از «یدنین» قرار دادن جلباب در بالای ابرو و گردن و جمع و جور کردن و قرار دادن گوشه های جمع شده‌ی آن در بالای بینی است،[10] که معمولاً بانوان متدین و حساس نسبت به رعایت حجاب در مواجهه با نامحرم این کار را انجام می دهند. از عبارت ابن عباس، قتاده و ابن سیرین معلوم می‌شود که جلباب همانند چادرهای فعلی، پوششی جلوباز بوده است که واژه‌ی «یدنین» در آیه‌ی شریفه نیز مؤید این مدعاست؛ بنابراین، از نظر کارکرد و کیفیت پوشش نیز جلباب قرآنی، شبیه چادرهای امروزی بوده است. به رغم این که بحث بر سر الفاظ و نام گذاری نیست و مهم این است که حقیقت و مصداقی از پوشش، شبیه چادرهای فعلی، در صدر اسلام موجود بوده است، ولی با این همه، خوش‌بختانه در کتاب های واژه های قرآنی و کتاب‌هایی که درباره‌ی جلباب بحث نموده‌اند، جلباب به چادر معنا شده است و این مؤید بسیار خوبی است بر این که آنها نیز به دلیل اشتراک مؤلفه ها و عناصر جلباب و چادر، همانند ما، از جلباب قرآنی معنای چادر را فهمیده اند.[11] ثانیاً، گذشته از آنچه که برای اثبات مشابهت معنای چادر و جلباب گفته شد، چگونه ممکن است که مراجع تقلید، به عنوان بزرگ‌ترین رهبران دینی اسلام در زمان غیبت، چادر را پوشش مطلوب و بهتر معرفی کنند،[12] ولی در عین حال، گوینده‌ی محترم بدون ارائه‌ی هیچ دلیل و مدرکی، ادعا نماید که چادر هیچ ارتباطی به دین و مذهب ندارد؟! حاصل این که، با توجه به مشابهت بسیار نزدیک جلباب قرآنی با چادر، از نظر اندازه و کارکرد، می‌توان ادعا کرد که چادر ارتباط وثیقی با دین اسلام و قرآن دارد؛ و بدین ترتیب ادعای اول که چادر ارتباطی با دین و مذهب ندارد ابطال می‌گردد. ادعای دوم: حجاب در شکل و قالب چادر مربوط به زمان قاجاریه است. پاسخ: اولاً، این ادعا، نیازمند ارائه‌ی سند و مدارک معتبر تاریخی است، اما ایشان سند و مدرکی برای کلام خود ارائه نکرده اند؛ بنابراین، کلام ایشان مدعایی بدون دلیل و مدرک و در نتیجه، فاقد ارزش و اعتبار علمی است. ثانیاً، فرض می کنیم ایشان با ارائه‌ی سند و مدارک تاریخی اثبات می کردند که چادر در زمان قاجار در ایران رسم شده است، پس از اثبات ارتباط مستحکم چادر با قرآن در نقد ادعای اول و این که به هر حال، چادر یکی از مصادیق پوششی است که تأمین کننده‌ی حجاب بیش‌تر و بهتر زنان و لذا مطلوب اسلام نیز هست، زنان ایرانی به خاطر استفاده از چادر به عنوان الگوی پوشش مناسب در مواجهه با نامحرم به خود می بالند، نه این ‌که از آن گلایه‌مند باشند. ثالثاً، بر اساس شهادت و گواهی منابع حجاب و لباس، اسناد و مدارک تاریخی زیر مبین آن است که پیشینه‌ی تاریخی که حجاب در شکل چادر، به صدها سال قبل از پیدایش قاجار در ایران بر می گردد. الف) در زمان ایران باستان به تصاویری از بانوان ایرانی بر می خوریم که علاوه بر لباس، بدن خود را با چادری که شبیه به چادر زن امروز ایران است می پوشاندند؛[13] ب) زنان عهد هخامنشی و اشکانی، عموماً چادر بر سر داشته و پیراهن های بلندی که تا مچ پای آنان را می پوشانده به تن می کرده اند.[14] ج) زنان عهد ساسانی، گاهی چادر گشاد و پُرچین به سر می کردند که تا وسط ساق پا می رسیده است. نقوشی از بانوان ساسانی در بشقاب های نقره ساخته شده است که در آن هر یک از بانوان، چادری به خود پیچیده دارند.[15] به این ترتیب، ادعای دوم گوینده‌ی محترم نیز ابطال گردید و آشکار شد که حجاب در شکل چادر، علاوه بر ریشه‌ی عمیق دینی، دارای ریشه‌ی عمیق تاریخی و ملی نیز هست و صدها سال قبل از پیدایش قاجار از آن استفاده می‌شده است.[1] . فاطمه خاتمی، روزنامه‌ی ایران، شماره‌ی 1627، 2 مهر ماه 1379، ص 4. [2] . الملحفة: بالکسر، هی الملائة التی تلتحف بها المرأة (واللحاف) کل ثوب یتغطی به: فیومی، المصباح المنیر، ریشه‌ی لحف. [3] . به عنوان مثال ر.ک: شیخ طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ج 8، ص 361؛ میرزا محمد مشهدی، کنزالدقائق، ج 8، ص 226 و فیض کاشانی، تفسیر صافی، ج 4، ص 203، ذیل آیه‌ی 59 سوره‌ی احزاب، (آیه‌ی جلابیب). [4] . به عنوان نمونه، ر.ک: شیخ طوسی، تفسیر تبیان؛ بیضاوی، تفسیر انوار التنزیل و اسرار التأویل و علامه طباطبایی، تفسیر المیزان؛ شیخ محمد جواد مغنیه، تفسیر الکاشف، ذیل آیه‌ی جلابیب؛ هم چنین از ابن عباس، مفسر بزرگ قرآن کریم این دیدگاه استفاده می شود که در ضمن بررسی اقوال سه گانه خواهد آمد. در کتاب الجدول فی اعراب القرآن و صرفه و بیانه، ذیل آیه‌ی 59 سوره‌ی احزاب (آیه‌ی جلابیب) آمده است: «جلابیب جمع جلباب اسم جامد للملاءة التی تشتمل بها المرأة قال المبرَّد: الجلباب ما یستر الکل مثل اللحفة»؛ هم‌چنین این دیدگاه از کلام ابن عربی در کتاب احکام القرآن در ذیل آیه‌ی جلباب نیز استفاده می‌شود. علاوه بر کتب تفاسیر، از بعضی کتاب‌هایی که به طور مفصل درباره‌ی احکام زنان بحث کرده‌اند دیدگاه اوّل صریحاً استفاده می‌شود؛ مثلاً در کتاب المفصل فی احکام المرأة والبیت المسلم فی الشریعة الاسلامیة، ج 3، ص 3222 آمده است: انّه الملاءة التی تشتمل بها المرأة فتلبسها فوق ثیابها و تعظی بها جمیع بدنها من رأسها الی قدمها و الجلباب بهذا التعریف شبیه العَباءة» [5] . الجلباب: ثوب اوسع من الخمار دون الرداء: فیومی، المصباح المنیر، ریشه‌ی جلب. [6] . الجلابیب: القمص و الخمر الواحد الجلباب: راغب اصفهانی، معجم مفردات الفاظ القرآن، ریشه‌ی جلب. [7] . طبرسی، الاحتجاج، ج 1، ص 98. [8] . طبرسی، مجمع البیان، ج7، ص155. [9] . عن ابن عباس: الرداء الذی یستر من فوق الی اسفل: زمخشری، تفسیر کشاف، و آلوسی، تفسیر روح المعانی، ذیل آیه‌ی جلباب (آیه ی 59 سوره‌ی احزاب.) [10] . عن ابن سیرین سألت عبیدة السلمانی عن ذلک (یدنین) فقال ان تضع رداءها فوق الحاجب ثم تدیره حتی تضعه علی انفها. شبیه تعبیر مذکور عبارت های مختلفی در تفسیر آلوسی، ذیل آیه ی‌جلباب نقل شده است که نحوه ی کارکرد جلباب را بیان می کند؛ مثلاً از ابن عباس و قتاده این گونه نقل شده است. «تلوی الجلباب فوق الجبینین و تشده ثم تعطفه علی الانف و ان ظهرت عینها لکن تستر الصدر و معظم الوجه». [11] . ر.ک: لسان التنزیل، تألیف قرن 4 و 5، ه‍ . ص 103، به اهتمام مهدی محقق؛ تفسیر ابوالفتوح رازی، ج 8، ص 191، ذیل آیه‌ی 59 سوره‌ی احزاب؛ میرزا ابوالحسنة تشعرانی، نثر طوبی، واژه‌ی جلباب؛ عبدالرحیم صفی‌پور، منتهی الارب فی لغة العرب، ج 1، ص 186، واژه‌ی جلب؛ ر. پ. آ: دزی، فرهنگ البسه‌ی مسلمانان، ص 117 و فیاض زنجانی، «رساله‌ی حجابیه»، مجله‌ی کیهان اندیشه، شماره‌ی 60، خرداد و تیرماه، سال 1374، ص 112. و نسخه ی‌ کهن تفسیر مفردات قرآن، ص190، قسمت مفردات، سوره ی احزاب. [12] . ر. ک: سید مسعود معصومی، احکام روابط زن و مرد و مسائل اجتماعی آنان (مطابق با نظرات آیات و مراجع تقلید) ص 65. و استفتائات آخر کتاب. [13] . مهدی قانع، «انسان پوشش و ریشه های تاریخی» پیام زن، شماره 19، ص 69. [14] . غلامعلی حداد عادل، فرهنگ برهنگی و برهنگی فرهنگی، ص 25. [15] . مهدی مهریزی، حجاب، ص 46. فصل سوم این اثر، پاسخ‌گوی شبهات و سؤالاتی درباره‌ی چارچوب‌های ارزشی و دینی حجاب و بعضی از مصادیق حجاب برتر، مثل چادر مشکی است. شبهه: بعضی با طرح این پرسش که «چه اشکالی دارد در چهارچوب شرعی، هرکس هرجور که خواست لباس بپوشد؟»[1] خواسته اند این شبهه را القا کنند که اسلام، فقط چارچوب کلی برای پوشش بیان کرده است و به صورت جزئی، شکل خاصی از حجاب و پوشش در متون دینی اسلام ذکر نشده است. آیا ادعای مذکور صحیح است؟ پاسخ: از نظر اسلام چارچوب واجب پوشش و حجاب زنان ـ که بیش‌تر مورد چالش و سؤال است ـ پوشاندن تمام بدن در مقابل نامحرم است، به استثنای صورت و مچ دست ها به پایین، که طبق نظر مشهور فقها پوشاندن آنها واجب نیست؛ البته بعضی از فقهای فعلی، به طور احتیاط وجوبی، پوشاندن صورت و دست‌ها را نیز لازم می‌دانند؛[2] ولی حتی افرادی که پوشاندن آن را واجب نمی‌دانند، در اصل مطلوبیت و استحباب آن بحثی ندارند.[3] علاوه بر پوشش لباس های معمولی، مثل پیراهن و شلوار، که زنان و مردان در داخل منزل استفاده می کنند، برای حجاب بیرون از منزل و در مقابل نامحرم، در قرآن و احادیث برای تأمین حجاب واجب زنان، از چند نوع پوشش خاص، نام برده شده است که دو نوع معروف آن «خمار» و «جلباب» است. الف) خمار وَ لْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى جُیُوبِهِنَّ؛[4] زنان باید سر، سینه، و دوش خود را با مقنعه بپوشانند. خُمُر جمع خمار، و مراد از آن پوشش مخصوص سر و اطراف سر بانوان، مثل مقنعه است.[5] در بعضی تفاسیر، در ذیل آیه‌ی شریفه، از عایشه نقل شده است: زنانی بهتر از زنان انصار ندیدم. وقتی این آیه‌ی شریفه نازل شد، هر یک از آنها به سمت لباس های مخصوص خود رفتند و از آن تکه ای جدا کردند و خمار و مقنعه ای مشکی پوشیدند، گویی بالای سر آنها کلاغ نشسته‌ است.[6] از قضیه ی ذکر شده استفاده می شود که رنگ خمار و مقنعه در زمان صدور آیه، مشکی بوده است. برای این قضیه، از کتاب‌های لغت نیز می توان مؤیداتی ذکر کرد؛ مثلاً از بعضی کتاب‌های لغت، استفاده می شود در ریشه‌ی لغوی خمار (خ ـ م ـ ر) سیاهی اخذ شده است.[7] به مشروبات الکلی نیز از آن جهت «خمر» اطلاق می گردد که باعث سیاهی و تیره گی عقل انسان می گردد. مخفی نماند که در آیه‌ی شریفه‌ی خمار، نکات تفسیری و ادبی و لغوی فراوانی وجود دارد که مقاله‌ی مستقلی را می طلبد.[8] ب) جلباب یا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لِأَزْواجِکَ وَ بَناتِکَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلاَبِیبِهِنَّ ذلِکَ أَدْنى أَنْ یُعْرَفْنَ فَلا یُؤْذَیْنَ وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِیماً؛[9] ای پیغمبر به زنان و دختران خود و زنان مؤمنان بگو که خویش را به چادر فروپوشند؛ که این کار برای این که آنها به عفت و حریت شناخته شوند، تا از تعرّض و جسارت هوس رانان آزار نکشند، بر آنان بسیار بهتر است و خدا در حق خلق آمرزنده و مهربان است. همان گونه که قبلاً گذشت جلابیب در آیه‌ی شریفه، جمع جلباب است و جلباب به معنای پوشش گسترده و فراگیر تمام بدن است، که زنان بر روی لباس های دیگر می پوشند؛ امروزه در زبان فارسی به چنین پوششی چادر گفته می شود. بر اساس تحقیقی که نگارنده انجام داده، بین جلباب قرآنی و چادرهای رایج، از نظر مفهوم، اندازه، کارکرد و حتی رنگ، همگرایی و شباهت های بسیار نزدیکی وجود دارد.[10] علاوه بر قرآن که دو شکل خاص از پوشش فوق را برای زنان در مقابل نامحرم توصیه کرده است، در برخی احادیث نیز چهار پوشش ویژه برای زنان در مقابل نامحرم، به نام پیراهن، مقنعه، چادر، و ازار معرفی شده است. عن النبی (صلی الله علیه و آله و سلم): و لغیر ذی محرم اربعة اثواب: درع و خمار و جلباب و ازار.[11][1] . کتایون میر شفیعی، روزنامه ی نوروز، 18 / 4 /80 ، ص 8، ستون سوم. [2] . به استفتاءات پایان کتاب مراجعه گردد. [3]. مرتضی مطهری، پاسخ‌های استاد به نقدهایی بر کتاب مسئله‌ی حجاب، ص13. [4] . سوره‌ی نور (24)، آیه 31. [5] . الخمار: ثوب تغطّی به المرأة راسها والجمع خُمُر فیومی، المصباح المنیر؛ هم‌چنین در مجمع‌البحرین طریحی، ذیل واژه‌ی خُمُر آمده است: قوله فلیضربن بخُمُرهن، ای مقانعهن. خُمُر جمع خمار و هی المقنعه؛ همچنین ر.ک: شیخ طوسی، تفسیر تبیان، ج7، ص43؛ بانو امین، تفسیرمخزن‌العرفان، ج 9، ص 105، ذیل آیه‌ی شریفه‌ی 31 نور، (آیه‌ی خمار). [6] . «ما رأیت نساءً خیراً من نساء الانصار لما نزلت هذه الآیة قامت کل واحدة منهنّ الی مرطها المرحل فصدعت منه صدعة فاخترمن، فاصبحن کانّ علی روسهنّ الغربان»: زمخشری، تفسیر کشاف، ج 3، ص 231، ذیل آیه‌ی شریفه‌ی 31 سوره‌ی نور. حدیث مذکور، با الفاظ و تعابیر مختلف در کتاب‌های متعدد، اهل تسنن آمده است؛ از جمله: صحیح البخاری، شرح العسقلانی، ج 8، ص 49؛ تفسیر ابن کثیر، ج 3، ص 284، ذیل آیه‌ی شریفه‌ی خمار و المفصل فی احکام المرأة و البیت المسلم فی الشریعة اسلامیة، ج 3، ص 320. [7] . المختمرة من الضأن: السوداء و رأسها ابیض و من المعز ایضاً: خلیل، العین، ذیل ریشه‌ی خمر و الخمریّ من الالوان؛ الاسود الضارب الی الحمرة کلون الخمر الاسود: شرتونی، اقرب الموارد، ذیل ریشه‌ی خمر. [8] . برای پی بردن به بعضی از نکات ر. ک: سید حسن مصطفوی، «التحقیق فی کلمات القرآن الکریم» ذیل ریشه‌ی خمر. [9] . سوره‌ی احزاب (33)، آیه‌ی 59. [10] . برای آگاهی بیش‌تر ر.ک: «نقد ادله مخالفین چادر مشکی» روزنامه جمهوری اسلامی، 3 و 4 بهمن ماه 79. [11] . طبرسی، مجمع البیان، ج 7، ص 155. شبهه: چرا حجاب زن و مرد تفاوت دارد و چرا باید مقدار پوشش بدن زنان بیش‌تر از مردان باشد؟ آیا این تفاوت غیر عادلانه و تبعیض آمیز نیست؟[1] پاسخ: احکام تشریعی اسلام، متناسب با ویژگی‌های تکوینی و به منظور تأمین مصالح و دفع مفاسدی است که افراد را تهدید می کند. تفاوت زن و مرد در بسیاری از احکام تشریعی، از جمله حجاب نیز نشأت گرفته از تفاوت های تکوینی آنها است. تحقیقات علمی در فیزیولوژی و روان‌شناسی، در باب تفاوت های جسمی و روحی زن و مرد، ثابت کرده است که مردان نسبت به محرک های چشمی حساس تر از زنان‌اند و برعکس، زنان در مقابل محرک های لمسی حساسیت بیش‌تری دارند.[2] تحقیقات و تجربه های علمی نشان می دهد که آن اندازه که مرد از نگاه کردن به تن و اندام زن تحریک می شود، زن از مشاهده‌ی مرد تحریک نمی شود. در روان‌شناسی جنسی نیز ثابت شده است که تمامی سطح بدن زن برای مرد محرک است، اما در مرد چنین نیست.[3] دین مقدس اسلام نیز متناسب با ویژگی‌ها و تفاوت های تکوینی زن و مرد، احکام و تعالیم نورانی خود را تشریع کرده است؛ مثلاً برای حفاظت مردان از مفاسد ناشی از حساسیت بیش‌تر آنان نسبت به محرک های چشمی شهوت انگیز، آنها را به مراقبت و کنترل بیش‌تر چشم در مواجهه با نامحرم مأمور کرده است. در حدیثی از امام رضا(ع) نقل شده است: حُرِّم النظر الى شعور النساء المحجوبات بالازواج و الی غیرهنّ من النساء لما فیه من تهییج الرجال و ما یدعو الیه التهییج من الفساد؛[4] خداوند نگاه کردن به موهای زنان ازدواج کرده‌ی محجوبه و غیر آنها را حرام کرده است؛ زیرا نگاه شهوت انگیز مردان، باعث تهییج جنسی، و تهییج جنسی باعث فساد است. در مقابل، به دلیل لطافت و حساسیت بیش‌تر زنان نسبت به محرک های لمسی، برای حفاظت آنان از مفاسد ناشی از این ویژگی، آنها را به حجاب و پوشش بیش‌تر در مواجهه با مردان نامحرم دستور داده است؛ به گونه ای که طبق فتوای مشهور فقها، زنان باید در مقابل نامحرم همه‌ی بدن، به استثنای وجه و کفین را بپوشانند؛ ولی این مقدار پوشش برای مردان واجب نیست؛ و این حکم اسلام، غیر عادلانه و تبعیض آمیز نیست؛ زیرا متناسب با ویژگی‌های متفاوت زن و مرد است. نکته‌ی دیگری که تبیین کننده‌ی تفاوت حکم حجاب و پوشش زن و مرد از نظر اسلام می تواند باشد، تفاوت تکوینی و فطری آنها از نظر مقدار حیا و شرم است. در روایتی تصریح شده است: «الحیاء عشرة‌ اجزاء فتسعة فی النساء و واحد فی الرجال»[5]؛ حیا و شرم ده قسمت است، که نُه قسمت آن در زنان و یک قسمت آن در مردان است. آثار و شواهد تاریخ گذشته و حال پوشش زن و مرد نیز حاکی از این است که معمولاً پوشش زنان بیش‌تر از مردان بوده است؛[6] بنابراین، یکی از علل دیگر پوشش بیش‌تر زنان نسبت به مردان، زیادی حجب و حیای آنان نسبت به مردان است که در روایت به آن تصریح شده و تجربه و واقعیت خارجی نیز مؤید آن است.[1] . مقاله «آزادی و برابری زن در اسلام»، نشریه‌ی آوای زن، شماره‌ی 21. [2] . غلامعلی حداد عادل، فرهنگ برهنگی و برهنگی فرهنگی، ص 63، به نقل از: «تفاوت های زن و مرد از نظر فیزیولوژی و روان شناسی»، دکتر محمود بهزاد، مجله‌ی نگین، شماره‌ی 134، تیرماه 1355. [3] . غلامعلی حداد عادل، همان، ص64، به نقل از کتاب: The psycholojy of clothes ، ص107. [4] . حر عاملی، وسائل الشیعه، ج 14، ص 140، روایت 12. [5] . محمدی ری شهری، میزان الحکمه، ج 2، ص 570، واژه‌ی حیاء. [6] . سید مهدی قانع، «انسان، پوشش و ریشه های تاریخی»، مجله‌ی پیام زن، شماره‌ی 19، ص 68. شبهه : حضرت فاطمه‌ی زهرا(س) به عنوان بهترین الگوی تربیتی زن مسلمان، در بیرون منزل و در مواجهه با نامحرم، چه نوع حجاب و پوششی داشته اند؟ پاسخ : در تاریخ نقل شده است که حضرت فاطمه‌ی زهرا(س) وقتی می خواستند به بیرون منزل و نزد پیامبر اکرم(ص) بروند، از پوشش های خاصی، مثل جلباب (چادر) و برقع (روپوش صورت) استفاده می کردند؛[1] علاوه بر این، یکی از حوادثی که بیانگر مقدار حجاب حضرت فاطمه‌ی زهرا(س) در بیرون منزل و در مواجهه با نامحرم است، آمدن ایشان به مسجد برای دفاع از قضیه‌ی فدک است. در داستان غم انگیز غصب فدک آمده است: وقتی ابوبکر و عمر تصمیم گرفتند که حضرت را از فدک محروم نمایند، ایشان با شکل خاصی از حجاب و پوشش، برای دفاع از حق خویش از منزل به مسجد آمدند. راوی داستان، شکل خاص حجاب حضرت را این گونه توصیف نموده است: لاثت خمارها علی رأسها و اشتملت بجلبابها و اقبلت فی لمة من حفدتها و نساء قومها تطأ ذیولها؛[2] حضرت زهرا (س) هنگام خروج از منزل مقنعه را محکم بر سر بستند و جلباب و چادر را، به گونه‌ای که تمام بدن آن حضرت را می‌پوشاند و گوشه‌های آن به زمین می‌رسید، به تن کردند و به همراه گروهی از نزدیکان و زنان قوم خود به سوی مسجد حرکت نمودند. قضیه‌ی فوق گویای آن است که پوشش بیرون از منزل حضرت «خمار» و «جلباب» بوده که قرآن به عنوان حجاب زنان دربیرون منزل و در مواجهه با نامحرم از آن یاد کرده است.[1] . صدوق، علل الشرایع، ج 1، ص 163: «فتجلببت بجلبابها و تبرقعت ببرقعها و ارادت النبی(ص).» [2] . طبرسی، الاحتجاج، ج 1، ص 98. شبهه : چادر و جلباب قرآنی که حضرت فاطمه زهرا(س) در بیرون منزل و در مواجهه با نامحرم از آن استفاده کرده اند چه رنگی داشته است؟ پاسخ : قرآن به زبان عربی مبین نازل شده است و برای عرب زبانان قابل فهم بوده است؛ بنابراین، باید بررسی نمود که زنان صدر اسلام، که نخستین مخاطبان آیه‌ی جلباب بوده اند، از واژه‌ی جلباب چه برداشتی داشته‌اند و تبادر و سبقت ذهنی آنها از آن چه بوده است. در کتاب سنن ابی داود از امّ سلمه، همسر گرامی پیامبر اکرم(ص) قضیه ای نقل شده است که مبین تبادر ذهنی زنان عرب آن زمان است. وقتی آیه‌ی جلباب «یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلاَبِیبِهِنَّ»[1] نازل شد، زن‌های انصار از خانه هایشان خارج شدند، درحالی که پوشش های مشکی داشتند؛ گویی کلاغ بالای سر آنها نشسته است.[2] در کتاب عون المعبود، شرح سنن ابی داود در توضیح قضیه‌ی یاد شده، آمده است: چون پوشش هایی که زنان انصار به عنوان جلابیب از آن استفاده کرده بودند دارای رنگ مشکی بوده است، آنان به کلاغ که رنگ آن مشکی است تشبیه شده اند.[3] بعضی از تفاسیر مهم، مانند تفسیر الدر المنثور سیوطی، روح المعانی و تفسیر المیزان نیز در ذیل آیه‌ی جلباب جریان تاریخی فوق را نقل کرده اند. علاوه بر شاهد تاریخی مذکور، که سکوت پیامبر اکرم(ص) در مقابل رنگ مشکی پوشش زنان انصار،‌ نیز دلیل بر تقریر و تأیید آن است، شواهد لغوی فراوانی نیز برای اثبات این مدعا وجود دارد که اساساً در ریشه ی لغوی جلباب رنگ مشکی اخذ شده است؛ زیرا جلباب در لغت از ریشه‌ی جُلب است و یکی از معانی جُلب در بسیاری از کتاب های لغوی معتبر، تیرگی و سیاهی است[4]؛ مثلاً جُلب اللیل به معنای سیاهی شب آمده است. ابن منظور، صاحب کتاب لغت معتبر لسان العرب، پس از نقل شعری که بخشی از آن «و جُلب اللیل یطرده النهار» است تصریح نموده که گوینده‌ی شعر از جُلب، سواد و سیاهی را اراده کرده است.[5] علاوه بر این، در بعضی از کتاب های لغوی معتبر، شواهدی از زبان عربی نقل شده، که جُلب در آنها به معنای تیرگی و سیاهی به کار رفته است؛[6] هم چنین در برخی از کتاب‌هایی که درباره‌ی انواع لباس های اسلامی نوشته شده‌اند، جلباب به پوشش گسترده ی مشکی که زن روی لباس های دیگر می پوشد معنا شده است.[7] از مجموع شواهد لغوی، تفسیری و تاریخی مذکور، به روشنی استفاده می شود که رنگ جلباب و چادر زنان عرب هنگام نزول آیه‌ی شریفه، مشکی بوده است؛ بنابراین، می توان گفت که چادر مشکی منشأ و ریشه‌ی قرآنی دارد. حال که ثابت شد چادر مشکی ریشه‌ی قرآنی و اسلامی دارد، پرسش مهم این است که آیا حکومت اسلامی ـ که فلسفه‌ی وجودی آن اجرای احکام قرآن است و برای تحقق احکام اسلام و قرآن این همه شهید و جانباز تقدیم خدا و قرآن نموده است ـ می تواند در مراکز اداری خود، به عنوان مهم‌ترین مراکز الگوسازی، چادر مشکی را به عنوان حجاب برتر و یکی از ملاک های گزینش زنان مورد توجه قرار دهد یا خیر؟ پاسخ سؤال فوق مثبت است؛ زیرا پس از اثبات ریشه‌ی قرآنی و اسلامی برای چادر مشکی، وظیفه ی مسئولان یک حکومت قرآنی و اسلامی است که زمینه‌ی ترویج و تبلیغ عملی آموزه های قرآنی و از جمله استفاده از چادر مشکی را در مراکز اداری خود فراهم نمایند؛ و حتی هنگام گزینش کارمندان زن ، التزام عملی به حجاب قرآنی و اسلامی را به عنوان یکی از ملاک های گزینش و ارزش‌یابی مورد توجه قرار دهند. با توجه به آنچه ذکر شد پاسخ این پرسش و شبهه که «چرا چادر سیاه در ادارات ملاک ارزشیابی است»،[8] روشن می گردد.[1] . سوره‌ی احزاب (33)، آیه‌ی 59. [2] . لمّا نزلت هذه الآیة «یدنین علیهن من جلابیبهن» خرج نساء الانصار کأنّ علی رؤسهن الغربان من اکسیة سود یلبسنها: سنن ابی داود، ج 2، ص 182. [3] . عون المعبود، شرح سنن ابی داود، ج 11، ص 159. [4] . به عنوان نمونه ر. ک: لسان العرب، القاموس المحیط، اقرب الموارد، منتهی الارب فی لغة العرب، محیط المحیط، معجم الوسیط ذیل ریشه ی جلب. [5] . لسان العرب، ذیل ریشه‌ی جلب. [6] . العین خلیل و تاج العروس زبیدی، ذیل ریشه‌ی جلب. [7] . الجلباب: کساء اسود تلبسه المرأة فوق ثیابها، الخطیب العدنانی، الملابس و الزینة فی الاسلام، (فی اسماء و انواع الملابس القدیمه و الحدیثه)، ص 190. [8] . فاطمه خاتمی، روزنامه ی ایران، شماره‌ی 1627، 2 مهرماه 79، ص 4. شبهه: آن گونه که بعضی ادعا کرده اند آیا از روایات می توان کراهت حجاب تیره، مثل چادر مشکی را اثبات نمود؟[1] پاسخ: اولاً، چگونه ممکن است که بر اساس ادله ی طرح شده در مباحث قبلی، رنگ جلباب و چادر قرآنی، همانند رنگ چادرهای رایج فعلی مشکی باشد، ولی بتوان در روایات معصومین(ع) حدیث معتبری مخالف قرآن، درباره‌ی کراهت استفاده از چادر مشکی پیدا نمود؟ آیا ممکن است اهل بیت(ع) به عنوان بهترین مفسران و شارحان قرآن مجید، در احادیث خود مطلبی خلاف قرآن فرموده باشند؟ پر واضح است که پاسخ این سؤال منفی است؛ زیرا یکی از ملاک های صحت و سقم احادیث، موافقت و مخالفت محتوای آنها با قرآن است. براساس ملاک یاد شده، فرضاً اگر روایتی درباره ی کراهت پوشش مشکی بانوان وارد شده باشد فاقد ارزش و اعتبار است. ثانیاً، روایاتی که از ظاهر آنها کراهت سیاه پوشی استفاده می شود، از نظر سند ضعیف‌اند. فقیه ژرف اندیش، مرحوم صاحب جواهر[2] و مرحوم خویی[3] نیز به ضعف سندی روایات مورد نظر تصریح کرده اند؛ بنابراین، به دلیل ضعف سند، این گونه روایات قابل استناد نیستند و نوبت به بررسی دلالت آنها نمی رسد. ثالثاً، ممکن است ادعا شود به دلیل متعدد بودن روایاتی که ظاهر آنها دلالت بر کراهت پوشش سیاه دارد؛ و نیز به دلیل این که ضعف سند روایات در مستحبات و مکروهات، مانند مورد بحث، خیلی مهم نیست، پس می توان در دلالت آنها بحث کرد. با فرض صحت ادعای فوق، بر اساس فحص و جست‌وجوی مفصلی که در احادیث انجام گرفت، حتی یک حدیث درباره ی کراهت پوشش چادر مشکی بانوان نیافتیم؛[4] بنابراین، همان گونه که مرحوم صاحب جواهر فرموده اند، روایات مربوط به کراهت سیاه پوشی، شامل زنان نمی شود. ایشان در کتاب فقهی عمیق و معروف خود نقل کرده‌اند: طبق تصریح کتاب‌های متعددی از علمای امامیه، کراهت پوشش سیاه مختص مردان است؛ زیرا شارع مقدس پوشش غلیظ تر و بیش‌تری برای زنان هنگام مواجهه با نامحرم قرار داده است[5] و رنگ مشکی، در مقایسه با رنگ های دیگر، به نحو بهتری پوشش غلیظ تر و بیش‌تر را تأمین می کند.[6] بنابراین، طبق نقل مرحوم صاحب جواهر، کراهت پوشش مشکی، مختص مردان است. به دلیل اختصاص کراهت پوشش مشکی به مردان، آن هم در غیر از کفش، عمامه و عبا، حتی یک نفر از فقیهان برجسته‌ی شیعه به کراهت چادر مشکی زنان فتوا نداده است، بلکه برعکس، بعضی از مراجع تقلید، مثل رهبر معظم انقلاب اسلامی، آیت الله خامنه ای به عدم کراهت چادر مشکی تصریح کرده اند و بعضی نیز، مانند آیت الله فاضل لنکرانی و آیت الله تبریزی بالاتر از عدم کراهت، به برتری حجاب با چادر مشکی فتوا داده و فرموده اند: چادر مشکی بهترین نوع حجاب است.[7] شبهه : آیا می توان از ظاهر بعضی روایات، مثل روایت «پیامبر(ص) از پوشش لباس مشکی، غیر از سه مورد خفّ (نوعی کفش چرمی نازک) عمامه و کسا کراهت داشت»،[8] استفاده نمود که پوشش لباس مشکی به طور مطلق و مشترک برای مرد و زن کراهت دارد؟ پاسخ : اولاً، با فرض چشم پوشی از ضعف سند روایت فوق، تردیدی نیست که اساساً زن و مرد در برخی از موارد، از جمله پوشش و لباس، دارای احکام متفاوتی هستند؛ بنابراین، در خصوص احکام پوشش، نمی توان به قاعده‌ی اشتراک زن و مرد در احکام تمسک جست؛ مثلاً جامه‌ی زربافت و حریر برای زن جایز است، ولی برای مرد جایز نیست[9]. مقدار پوشش زنان، طبق نظر مشهور فقها، همه‌ی بدن به استثنای گردی صورت و دو دست از مچ تا نوک انگشتان است،[10] ولی مقدار پوشش مردان کم‌تر است؛ حتی از نظر رنگ پوشش نیز، استفاده از لباس احرام سفید برای مردان مستحب است، ولی زنان مجازند، به استثنای بعضی لباس های خاص مثل حریر محض، با هر لباسی، حتی دارای رنگ غیر سفید محرم شوند[11]. بنابراین، با توجه به احکام ویژه‌ی بانوان و آقایان در مورد لباس، نمی توان ادعا نمود که حکم کراهت در روایت فوق مطلق است و به طور مشترک شامل زن و مرد می شود. ثانیاً، بر فرض بپذیریم که روایت مذکور، مختص بیان حکم رنگ پوشش مردان نیست و شامل زنان نیز می گردد، به دلیل روایاتی که ظاهر آنها کراهت خواندن نماز در لباس مشکی، به استثنای سه مورد است،[12] بعضی از فقها حکم کراهت لباس مشکی را نیز مختص به حالت نماز دانسته اند.[13] ثالثاً، بر فرض که روایت مذکور عام باشد و به طور مشترک، شامل زنان و مردان و نیز حالت نماز و غیر نماز گردد، باز روایت یاد شده دلالت ندارد بر این که پوشیدن لباس مشکی، مانند چادر مشکی برای زنان کراهت دارد؛ زیرا در روایات متعدد که از نظر مضمون و محتوا با روایت مورد بحث موافق‌اند، سه نوع پوشش، به نام‌های خفّ، عمامه و کسا از کراهت استثنا شده‌اند؛ و با توجّه به این که کسا از نظر لغت، و به قرینه‌ی حدیث شریف کسا،لباس بلندی است که تمام بدن را فرا می‌گیرد؛ بنابراین، عبای سیاه برای مردان و چادر مشکی برای زنان کراهت ندارد؛ و به نظر می رسد براساس همین استثنای کسا در روایت مورد بحث، هیچ یک از فقهای برجسته‌ی شیعه به کراهت پوشیدن چادر مشکی فتوا نداده است؛ بلکه برخی، چادر مشکی را بهترین نوع حجاب دانسته اند. شبهه : مگر کراهت رنگ مشکی در دین اسلام یک حقیقت نیست؟ پس کدام دلیل سبب می شود در یک جامعه‌ی اسلامی ما مبلغ رنگ سیاه شویم[14]؟ پاسخ : توضیح: پرسش کننده‌ی محترم با قطعی دانستن حکم کراهت رنگ مشکی به طور مطلق از نظر اسلام، این گونه القا نموده است که استفاده‌ی افراد از لباس تیره و مشکی، نوعی تبلیغ فاقد دلیل به حساب می آید. عبارت فوق متضمن دو پرسش است؛ لذا هر پرسش را به طور مستقل پاسخ می دهیم. شبهه : پرسش اول: مگر کراهت رنگ مشکی در دین اسلام یک حقیقت نیست؟ پاسخ: با فرض پذیرش کراهت اجمالی پوشش مشکی در دین اسلام، تردیدی نیست که حکم مذکور برای هر نوع لباس و برای همه‌ی افراد، اعم از زن و مرد، و برای همه‌ی زمان ها نیست؛ یعنی موارد متعددی از حکم کراهت سیا ه پوشی استثنا شده است که مهم‌ترین آنها عبارت‌اند از: الف) عدم کراهت بعضی از پوشش های مشکی خاص. قبلاً نقل شد که پیامبر اکرم(ص) از پوشش مشکی کراهت داشت، مگر در سه مورد: خفّ (نوعی کفش چرمی نازک)، عمامه و کسا[15]. (لباس بلندی که تمام بدن را می‌پوشاند و شامل عبا و چادر مشکی بانوان نیز می گردد)؛ بنابراین، چند پوشش مشکی استثنا شده، کراهتی ندارند. ب) عدم کراهت لباس مشکی برای بانوان. تردیدی نیست که در اسلام پوشش زن و مرد از جهات مختلف، مثل نوع، مقدار و حتی رنگ، متفاوت است. همان گونه که قبلاً از مرحوم صاحب جواهر نقل شد، طبق تصریح کتاب‌های متعددی از علمای امامیه، کراهت پوشش مشکی، مختص مردان است، نه بانوان. ج) عدم کراهت پوشش مشکی در مراسم عزاداری. استفاده از رنگ مشکی در مراسم عزاداری برای زنان و مردان کراهتی ندارد؛ از این رو، سیره‌ی‌ عملی مردم متدین و حتی غیر متدین، پوشیدن لباس مشکی در این مراسم است. در «سفینة البحار» روایاتی ذکر شده است که بر جواز و مطلوبیت پوشیدن لباس مشکی در مراسم عزاداری دلالت دارد.[16] با توضیحات فوق آشکار گردید که القای این فکر که کراهت رنگ مشکی در اسلام، یک حکم کلی و صددرصد است، غیر عالمانه و مغالطه آمیز است. شبهه : پرسش دوم: کدام دلیل سبب می شود که در یک جامعه‌ی اسلامی ما مبلّغ رنگ سیاه شویم؟ پاسخ: باید از ایشان سؤال کرد مراد شما از تبلیغ چیست؟ الف) اگر مراد شما تبلیغ نظری و علمی به صورت نوشتن کتاب و مقاله است، در پاسخ می گوییم: اولاً، چنین تبلیغی غالباً در دفاع و پاسخ گویی از شبهات و سم پاشی بر ضد انواع حجاب اسلامی مثل چادر مشکی است. ثانیاً، بر فرض که تبلیغ نظری و علمی، حتی به صورت غیر دفاعی و ابتدایی درباره ی چادر مشکی بانوان زیاد باشد؛ اگر این گونه تبلیغ مستند به ادله و شواهد قوی و با روش صحیح انجام گیرد، نباید از آن برآشفته شوید، بلکه اگر آن را قبول ندارید، به طور منطقی و استدلالی می توانید آن را نقد نمایید. ثالثاً، ای کاش شما نیز به این پرسش پاسخ می دادید که با استناد به چه دلیلی در جامعه‌ی اسلامی به تبلیغ لباس های نازک، کوتاه و رنگارنگ برای بانوان و دختران اقدام می کنید؟ متاسفانه در اغلب مقالاتی که به تبلیغ لباس های مذکور پرداخته می شود، به جای برخورد اثباتی، یعنی ترویج و تبلیغ لباس مورد نظر خود با دلیل و منطق، غالبا از طریق سلبی، یعنی تخریب حجاب برتر، مثل چادر مشکی اقدام می شود.[17] ب) اگر مراد شما از تبلیغ، تبلیغ عملی چادر مشکی در سطح جامعه است، باید گفت که به دلیل برخورداری حجاب مذکور از حمایت ادله‌ی عقلی و نقلی، این گونه تبلیغ هیچ منع عقلی و شرعی ندارد. با دقت در پاسخ فوق، نادرستی این سخن که چرا کسی برای این سؤال که چرا تیره پوشی تبلیغ و ترویج می شود پاسخی ندارد،[18] نیز آشکار می گردد. شبهه: برخی با این عبارت که «در سال های نخست انقلاب اسلامی، بیش‌تر خانم ها از چادرهای رنگ روشن و گلدار استفاده می کردند که پوشش خوب و کاملی نیز بود»،[19] خواسته اند این شبهه را القا کنند که چادرهای زنان در سال های نخست انقلاب واجد چهارچوب شرعی بوده است. شبهه: آیا ادعای مذکور درست است؟ پاسخ: اولاً، بر فرض بپذیریم که خانم ها در اول انقلاب از چادرهای گلدار و رنگ روشن استفاده می کردند، مگر هر کاری که در سال های نخست و پرالتهاب انقلاب ـ که به طور طبیعی به دلیل مسائل روزمره و پیچیده‌ی انقلاب، فرصت تبیین و تعمیق مبانی دینیِ وجود نداشته است ـ توسط بانوان انجام شده است، شرعاً خوب و قابل دفاع است که اکنون پس از بیست سال، عمل‌کردِ آن زمان، ملاک و معیار و حجت شرعی باشد؟[20] روشن است که عمل مقطعی عده ای از زنان در سال های نخست پر التهاب انقلاب، شرایط سیره‌ی متشرعه را ندارد تا قابل پذیرش باشد؛ و از این رو، نمی توان به آن استناد نمود؛ زیرا استفاده‌ی زنان از چادر رنگارنگ و گلدار در مواجهه با نامحرم، در صورتی که باعث جلب توجه نامحرم و تحریک مردان گردد، مخالف حجاب مورد قبول قرآن و سیره‌ی عملی فاطمه‌ی زهرا(س) و زنان انصار است، که در بیرون منزل از جلباب و چادر مشکی استفاده می کردند. ثانیاً، داوری در باب پوشش خوب و کامل و شرعی، مسئله ای دقیق و پیچیده و تخصصی است که کارشناسان و متخصصان مسائل اسلامی، یعنی فقها و مراجع تقلید باید در مورد آن اظهار نظر نمایند[21]؛ همانند مسائل پزشکی که اموری تخصصی اند و افراد غیر متخصص در پزشکی، عقلاً و شرعاً مجاز به اظهار نظر درباره ی آنها نیستند.[1] . فاطمه خاتمی، روزنامه‌ی ایران، شماره‌ی 1627، 2 مهر ماه 79، ص 4. [2] . محمد حسن نجفی، جواهر الکلام فی شرح شرایع الاسلام، ج 8، ص 233. [3] . ابوالقاسم خویی، شرح عروة الوثقی، کتاب الصلاة، ج 1، مکروهات لباس مصلی. [4] . برای آشنایی با این روایات ر.ک: فروع کافی، ج 2، کتاب الصلاة باب اللباس الذی تکره الصلاة فیه و ما لا تکره، ص 397، و کتاب الزی و التجمل باب لبس السواد، ص 449؛ وسایل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعة، ج3، کتاب الصلاة، ابواب لباس مصلی و مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، کتاب الصلاة، ابواب لباس مصلی. [5] . بعضی از روایاتی که شارع مقدس در آنها پوشش غلیظ را در مواجهه با نامحرم خواسته و از پوشیدن لباس نازک نهی کرده است در زیر ذکر می شود: الف) عن امیرالمؤمنین(ع): من رقّ ثوبه ، رقّ دینه؛ محدث نوری، مستدرک الوسائل، ج 3، ص 211، و ج 3، ص 249. ب) عن ابی عبد الله علیه السلام قال: لا یصلح للمرأة المسلمة ان تلبس من الخمر و الدروع ما لا یواری شیئا؛ الحر العاملی، وسائل الشیعة، ج3، ابواب لباس مصلی، باب 21، حدیث 2. [6] . محمد حسن نجفی، جواهر الکلام فی شرح شرایع الاسلام، ج 8، ص 235. [7] . مسائل جدید از دیدگاه علما و مراجع تقلید، ج 1، ص 35، 36 و 38؛ ویژه نامه‌ی فرهنگ اسلام، بهار سال 1379، ص 70؛ هم چنین ر. ک: استفتائات آخر کتاب. [8] . کان رسول الله(ص) یکره السواد الا فی ثلاث: الخفّ و العمامة و الکساء ر.ک: محمد بن یعقوب کلینی، فروع کافی، ج 6، ص 449، روایت 1. [9] . ر.ک: توضیح المسائل مراجع تقلید، شرایط لباس نماز گزار؛ هم چنین کتاب «احکام روابط زن و مرد و مسائل اجتماعی آنان»‌ مطابق با نظرات آیات و مراجع تقلید، ص 52 و 57. [10] . همان، صفحه‌ی 62 ـ 63. [11] . صدوق، المقنع، ص 229، و حر عاملی، وسائل الشیعه، ج 9، ص 41. [12] . روی لا تصلّ فی ثوب اسود فأما الخفّ او الکساء او العمامه فلا بأس؛ شیخ کلینی، فروع کافی، ج 3، ص 403. [13] . الطباطبایی الیزدی، العروة الوثقی، کتاب الصلاة، ص 201، و شهید اول، الدروس الشرعیه، ج1، ص 147. [14] . گیو نمازی، روزنامه‌ی نوروز، 18/4/80، ص 8، ستون چهارم. [15] . کلینی، فروع کافی، ج 6، ص 449، روایت1. [16] . محدث قمی، سفینة البحار، ج 1، ص 67، واژه‌ی ‌سواد، و علی ابوالحسنی، سیاه‌پوشی در سوگ ائمه‌ی نور. [17] . گیو نمازی، روزنامه‌ی نوروز، 18/4/80، ص 8، ستون اول. [18] . همان. [19] . فاطمه خاتمی، روزنامه‌ی ایران، 2 / 7 / 79، ص 4. [20] . البته مخفی نماند که در حال و هوای اوایل انقلاب که زنان پس از ده ها سال بی حجابی زمان طاغوت، تازه به دوران انقلاب اسلامی قدم گذاردند، رعایت همان نوع و مقدار از حجاب نیز از سوی آنان قابل تقدیر است ولو این که حجاب آنها در حد حجاب شرعی برتر نبوده است. [21] . در پیوست آخر کتاب، تعدادی از نظرات مراجع تقلید را به عنوان کارشناسان و متخصصان مسائل اسلامی حجاب و لباس آورده ایم. فصل چهارم این نوشته به کالبدشکافی و پاسخ‌گویی به شبهات و پرسش هایی درباره‌ی رابطه‌ی آزادی و لباس و حق انتخاب پوشش توسط افراد، و برخی محدودیت های معقول و مشروع در امر حجاب و پوشش پرداخته است. شبهه: محدودیت ها (در مورد لباس) باعث شکستن حرمت افراد و ایجاد عقده و حسرت می‌گردد؟[1] پاسخ: واقعیت این است که محدودیت ها (در مورد لباس) باعث شکستن حرمت افراد نمی‌شود، بلکه دقیقاً برعکس، آزادی به معنای نفی محدودیت ها، باعث عدم احترام به افراد و انهدام ارزش ها می گردد. برای تصدیق این سخن، کافی است نیم نگاهی به طرز لباس پوشیدن افراد در قسمت های مرفه‌نشین شهرهای بزرگ، مثل تهران بیفکنیم و ببینیم که چگونه این افراد با سوء استفاده از آزادی، ارزش ها و هنجارهای دینی مربوط به پوشش اجتماعی را که قانوناً ملزم به رعایت آن هستند، زیر پا می گذارند و حتی آنها را به تمسخر می گیرند. اما این‌که گفته‌اند محدودیت در لباس، تنها باعث ایجاد عقده و حسرت در افراد می‌شود، کلامی مبهم است و معلوم نیست مراد گوینده، چه اشخاصی هستند؟ اگر مراد گوینده این است که محدودیت ها در مورد لباس زنان و دختران جوان، باعث شکل گیری عقده ها و حسرت های جنسی و روانی در پسران جوان می گردد، واقعیت این است که برعکس، آزادی پوشش به معنای نفی محدودیت در لباس بانوان و دختران جوان، باعث انعقاد حسرت ها در پسران می گردد، و با اندک تأملی تصدیق می گردد در جامعه ای که بخش عظیم آن جوانانی هستند که به دلیل شرایط سنی و تحریکات مختلف روانی به وسیله‌ی محصولات آلوده‌ی فرهنگی، مانند بعضی از فیلم ها، رمان ها و نوارهای مبتذل، در معرض طغیان غرایز جنسی هستند و از طرفی ازدواج نیز در جامعه بسیار سخت شده است، چگونه ممکن است آزادی پوشش دختران جوان و نفی محدودیت در لباس، باعث شکل گیری عقده ها و حسرت های روحی و روانی پسران جوان درباره‌ی مسائل جنسی نگردد. چه زیبا، امام صادق(ع) در روایتی فرموده اند: النظر سهم من سهام ابلیس مسموم کم من نظرة اورثت حسرة طویلة؛[2] نگاه ناپاک، تیری از تیرهای مسموم و آلوده‌ی ابلیس است و چه بسیار نگاهی که باعث عقده و حسرت طولانی می گردد. همین واقعیت در شعر شاعر این گونه بیان شده است: زدست دیده و دل هر دو فریاد که هرچه دیده بیند دل کند یاد ولی اگر مراد گوینده‌یِ محترم این است که محدودیت در لباس و پوشش بانوان و دختران جوان، باعث شکل گیری عقده ها و حسرت هایی در خود دختران می گردد؛ چون در آرزوی پوشیدن لباس های رنگین و مدل های مختلف آن ناکام می شوند، در پاسخ می گوییم. اولاً، در فرهنگ اسلامی و قرآنی، زنان نه تنها در استفاده‌ از زینت آلات و لباس های زیبا منع نشده اند، بلکه تشویق نیز شده اند. جواز استفاده‌ی زنان از لباس زربافت و حریر، از جمله شواهد در نظر گرفتن علاقه‌ی فطری زنان به خودآرایی و زیباگرایی است. امام باقر(ع) در روایتی فرموده است: لاینبغی للمرأة ان تعطل نفسها و لو ان تعلق فی عنقها قلادة؛[3] سزاوار نیست زنی خود را بدون زیور واگذارد، لااقل گردن‌بندی به گردن آویزد. ولی اسلام در کنار توصیه‌ی زنان به خودآرایی، به منظور پاک ماندن محیط اجتماعی، به حجاب و پوشاندن زینت ها و زیبایی‌ها و عدم تبرّج و خودنمایی در مقابل نامحرم نیز دستور داده است؛ چون نمایش زینت ها و لباس های زیبا باعث تحریک و تهییج می شود. و لایبدین زینتهن الا لبعولتهن[4] غیر متبرجات بزینة[5] و لا تبرجن تبرج الجاهلیة‌ الاولی[6]. ثانیاً، رعایت اندازه و حدود لباس و پوشش، در معدودی از زنان و دختران که در اثر تربیت نادرست، حاضرند برای اشباع غریزه‌ی خودآرایی، زیبایی های ظاهری و باطنی خود را، حتی به مردان نامحرم نیز نمایش دهند، ممکن است عقده ها و حسرت هایی برای برخی ایجاد نماید، ولی در مجموع، نمی توان انکار نمود که حجاب، دستوری حکیمانه است که برای سلامت روحی و روانی همه‌ی پسران جوان و حتی زنان، خصوصا گروهی که اندام و یا لباس زیبا ندارند مفید است. چه زیبا گفته است یکی از زنان مسلمان: حجاب، حتی از ایجاد عقده ها و حسادت ها در میان زنان جلوگیری می کند. چرا باید زنی به خاطر این که اندام زیبا ندارد احساس حقارت و کوچکی کند و دیگری به واسطه‌ی داشتن اندام موزون و زیبا به دیگران فخر بفروشد.[7][1] . مرتضی زنده دلان، روزنامه نوروز 18 / 4 / 80 ، ص 8. [2] . محمد بن یعقوب کلینی، فروع کافی، ج 5، کتاب النکاح، ص 559، حدیث 12. [3] . حر عاملی، وسائل الشیعه، ج 14، کتاب النکاح، ص 114، حدیث 1. [4] . سوره‌ی نور (24)، آیه‌ی 31. [5] . سوره‌ی نور (24)، آیه‌ی 60. [6] . سوره‌ی احزاب (33)، آیه‌ی 33. [7] . فاطمه هرسن، حدیث هدایت در نشستی با چند تن از بانوان غیر ایرانی (اتریشی) اینک دیگر رو به شرق نماز می گذاریم، مجله‌ی پیام زن، شماره‌ی‌46، دی ماه 74، ص 23. شبهه: بعضی با این عبارت که «اصلا مگر ما حق داریم راجع به لباس پوشیدنمان نظر بدهیم؟»[1] خواسته اند این شبهه را القا کنند که افراد حق اظهار نظر درباره‌ی لباس را ندارند. آیا ادعای مذکور صحیح است؟ پاسخ: اولاً، واقعاً جای تعجب است؛ با وجود این که برگزاری هم اندیشی با حضور جوانان و انتشار نظرهای آنها در سطح عمومی به وسیله‌ی روزنامه، خود بهترین دلیل و شاهد است که جوانان حق اظهار نظر درباره‌ی لباس پوشیدن را دارند؛ لکن معلوم نیست چرا گوینده ی محترم به طور غیر واقعی، و به دور از صداقت، با تبلیغ به روش القایی در صدد تلقین وجود زور و فشار درباره‌ی لباس است. ثانیاً، بدون تردید گوینده‌ی محترم قبول دارد که اظهار نظر نیز، همانند هر عمل دیگری باید مطابق قاعده و روشمند باشد؛ یعنی اظهار نظر در زمینه‌ی مسائل مهم و نیازمند کارشناسی مثل مسئله ی حجاب، حداقل باید براساس یکی از دو قاعده‌ی عقلایی زیر باشد: الف) خود فرد در زمینه ای که اظهار نظر می کند متخصص و کارشناس باشد. ب) به نظر متخصصان و کارشناسان، استناد و تکیه کند. با دقت و مطالعه ی اظهار نظرهای افراد شرکت کننده در هم اندیشی، به روشنی فهمیده می شود که متأسفانه هیچ یک از دو قاعده‌ی عقلایی فوق در آن رعایت نشده است. ثالثاً، درباره‌ی‌ اظهار نظر افراد غیر متخصص، مثل جوانان شرکت کننده در هم اندیشی مذکور، سه دیدگاه مهم قابل طرح است: الف) دیدگاه افراطی. دیدگاهی که می گوید افراد غیر متخصص نیز، حتی بدون استناد به نظر کارشناسان و یا حضور آنان در هر مسئله ی مهمی حق اظهار نظر دارند. برگزاری هم‌اندیشی جوانان درباره ی لباس، بدون حضور و نظر کارشناسان، و چاپ گزارش آن توسط روزنامه‌ی نوروز، مؤید این است که دیدگاه مذکور مورد قبول گزارش دهنده ی محترم و هم‌فکران ایشان است. نقد: دیدگاه فوق قابل دفاع منطقی نیست؛ زیرا تردیدی نیست که اظهار نظر افراد ناآگاه درباره‌ی مسائل مهم و نیازمند کارشناسی، بدون استناد به نظر کارشناسان و بدون حضور آنها، باعث طرح نظرات نادرست در اذهان مردم، خصوصا جوانان می گردد. مهم تر این که وقتی این گونه نظرها در «روزنامه» منتشر گردد، پیامدهای منفی آن چندین برابر است؛ زیرا از مصادیق آشکار تشویش اذهان عمومی است. ب) دیدگاه تفریطی. دیدگاهی که می گوید افراد به طور مطلق، هرگز حق اظهار نظر درباره‌ی هیچ مسئله‌ای را ندارند. نقد: این دیدگاه نیز غیر منطقی است، و قابل دفاع عقلانی نمی باشد؛ زیرا مهم‌ترین لازمه‌ی منفی آن، احترام نگذاشتن به شخصیت افراد و تقویت استبداد رأی در جامعه است که امر مردودی می باشد. امیرمؤمنان امام علی(ع) در روایتی تصریح فرموده‌اند: من استبدَّ برأیه هلک و مَنْ شاور الرجال شارکها فی عقولها[2]؛ هر انسانی که استبداد به رأی داشته باشد هلاک و گمراه می‌شود؛ و هر کسی که با دیگران مشورت کند، در عقل‌های آنها شرکت جسته است. ج) دیدگاه اعتدالی. دیدگاهی که می گوید افراد غیر کارشناس با استناد به نظر کارشناسان یا با حضور آنها، درباره‌ی مسائل مهم، از جمله لباس می توانند اظهار نظر کنند. این دیدگاه ایرادهای دو دیدگاه قبل را ندارد؛ بنابراین، دیدگاهی منطقی و قابل دفاع عقلانی است. ما معتقدیم هم اندیشی جوانان درباره ی لباس اگر با مطالعه و تحقیق قبلی و با استناد به نظر کارشناسان و یا با حضور آنان برگزار می گردید، بسیاری از مطالب نادرست مطرح شده[3] با تذکرات و راه‌نمایی های آنها جرح و تعدیل می شد و فرهنگ سازی به مفهوم صحیح و دقیق آن صورت می گرفت.[1] . گیو نمازی، هم اندیشی جوانان درباره لباس پوشیدن، روزنامه نوروز، 18 / 4 / 80، ص8. [2]. نهج‌البلاغه، تحقیق صبحی صالح، حکمت 161، ص500. [3]. ر.ک : مقاله ی نگارنده «هم اندیشی منطقی با جوانان درباره ی لباس» پاسخ به مقاله ی روزنامه ی نوروز با عنوان «هم اندیشی جوانان درباره لباس پوشیدن» روزنامه ی جمهوری اسلامی، تاریخ 19 و 21 شهریور 1380. شبهه: بعضی با این عبارت که «نگاه ارزشی به رنگ، موجب شده تا افراد کنترل های محسوس و غیر محسوسی را بر نوع پوشش خود از سوی اطرافیان و محیط های مختلف احساس کنند»[1] خواسته اند این گونه القای شبهه نمایند که نگاه ارزشی از سوی افراد و محافل دینی به حجاب دارای رنگ تیره، مثل چادر مشکی باعث می شود افراد دیگری که از حجاب های غیر مشکی استفاده می‌نمایند تحت فشار اجتماعی، روحی و روانی قرار ‌گیرند. آیا ادعای مذکور صحیح است؟ پاسخ: این که هنجارها، ارزش ها، آداب و رسوم هر جامعه ای یک نوع فشار روحی و روانی بر افراد مخالف با آن هنجارها وارد می نماید، اجمالاً مورد قبول است؛ ولی این مطلب اختصاص به عدم استفاده از چادر مشکی ندارد؛ زیرا اگر یک زن محجبه نیز بخواهد با چادر مشکی وارد یکی از شهرهای کشورهای اروپایی ـ که زنان آن جا معمولاً بی حجاب یا بدحجاب هستند و اساساً از چادر مشکی استفاده نمی کنند ـ وارد شود، یا مثلاً در داخل ایران، زن محجبه ای از یک شهر مذهبی با چادر مشکی وارد منطقه ای گردد که غالباً بدحجاب هستند و یا از چادر کم‌تر استفاده می کنند، با فشارهای اجتماعی که از ناحیه‌ی محیط بدحجاب بر او وارد می شود مواجهه است؛ بنابراین، وجود این گونه فشارهای اجتماعیِ نشأت گرفته از فرهنگ و آداب و رسوم جوامع، مختص زنان غیر محجبه نیست، بلکه امری عمومی است. نکته مهم این است که نوع پوشش در جامعه‌ی اسلامی باید معقول و مشروع و قابل دفاع عقلانی و شرعی باشد. هر فردی باید با توجه به ملاک یاد شده عمل نماید و نیز تسلیم فشارهای اجتماعی نامشروع نگردد و به تعبیر قرآن، در راه خدا و احکام الهی تلاش کند و از سرزنش دیگران نهراسد: یجاهدون فی سبیل الله و لا یخافون لومة لائم.[2] در روایتی از امام کاظم (ع) در درباره ی چشم و هم چشمی نکردن و دهن بین نبودن و تسلیم فشارهای اجتماعی نامشروع نشدن، چنین آمده است: یا هشام: لو کان فی یدک جوزة و قال الناس فی یدک لؤلؤة ما کان ینفعک و انت تعلم انها جوزة و لو کان فی یدک لؤلؤة و قال الناس انها جوزة ما ضرّک و انت تعلم انها لؤلؤة؛[3] ای هشام اگر گردویی داشته باشی و همه بگویند لؤلؤ است سودت ندهد و تو خود می دانی که گردوست و اگر لؤلؤی در دستت باشد و مردم بگویند گردوست، زیانت نرساند و تو خود می دانی که لؤلؤ است.[1] . اژدر شهابی، روزنامه‌ی آفتاب، 24 شهریور 1380، ص 6. [2] . سوره‌ی مائده (5)، آیه‌ی 54. [3] . ابن شعبه حرّانی، تحف العقول، ص 45. شبهه: بعضی با این عبارت که «چرا نمی گذارند آن طور که دوست داریم لباس بپوشیم»[1] خواسته اند این گونه ادعا نمایند که در لباس پوشیدن آزاد نیستند. آیا ادعای مذکور صحیح است؟ پاسخ: اولاً، برخی عبارت های گوینده ی محترم، مثل این عبارت که «مونا شاهرخی و بهزاد خلیفه، همین لباسی را که پوشیده اند دوست دارند»‌[2] حاکی از عدم صحت ادعای فوق است؛ زیرا عبارت ذکر شده گویای این است که افراد یاد شده همان لباسی را که دوست دارند پوشیده اند و در پوشیدن لباس آزاد بوده اند. ثانیاً، واقعیت خارجی، حاکی از لباس پوشیدن افراد براساس ملاک‌های مورد علاقه‌ی خود و با تفاوت بسیار از نظر جنس، مدل و رنگ است که روزانه در کوچه و خیابان نیز با آن مواجهیم، و برخی عبارت های روزنامه ی نوروز نیز تکذیب کننده ی ادعای یاد شده است؛ زیرا گزارش دهنده ی محترم نیز به یک دنیا تفاوت در لباس های افراد شرکت کننده در هم اندیشی که نمونه ی کوچکی از یک دنیا تفاوت در لباس پوشی افراد جامعه است تصریح کرده است «به نحوه ی لباس پوشیدن ها که نگاه می کنی متوجه کلی تفاوت می شوی. مهدی جبرکش را با تی شرت مشکی و شلوار جین می بینی که کنار امیر رسولی با پیراهن چهار خانه ای که یقه اش را کیب بسته نشسته است. بین لباس های ملیحه و کتایون یک دنیا تفاوت دیده می شود.»[3] ثالثاً، اگر مراد گوینده این است که افراد به طور مطلق و بدون پذیرش هیچ حد و مرزی، هر لباسی را که دوست دارند بتوانند بپوشند ولو مطابق هنجارها و ارزش های معقول و مقبول جامعه نباشد، پاسخ این است که چنین آزادی مطلقی وجود ندارد و به فرض وجود، معقول نیست. موجود نیست، چون ما عملاً مشاهده می کنیم حتی در کشورهایی، مثل فرانسه که می گویند مهد آزادی است چگونه از پوشش دلخواه دختران محجبه جلوگیری می کنند، اما معقول نیست؛ زیرا عقل نیز حکم می‌کند که تمام اعمال و رفتار اعضای جامعه، از جمله لباس پوشیدن، باید تحت ضابطه و قانون مشخص و معقولی انجام گیرد تا آن جامعه در فرهنگ پوشش دچار هرج و مرج نگردد. رابعاً، اگر در موردی فردی دوست داشته باشد لباس خاصی را بپوشد، لکن خودش با تأمل و دلیل منطقی، یا با تذکر و راه‌نمایی دیگران، یا حتی تحت تأثیر فشار اجتماعیِ برآمده از فرهنگ صحیح جامعه و آداب و رسوم مردم، پوشش و حجاب منطقی دیگری را ترجیح داد، شبیه آنچه که در گزارش هم اندیشی نیز آمده است «ملیحه رضاخان با اشاره به مقنعه اش می گوید حقیقت این است که می خواستم روسری سر کنم، اما فکر کردم شاید این جا (نشست هم اندیشی) زیاد خوب نباشد»[4] تردیدی نیست که در این گونه موارد، آزادی فرد سلب نشده است، بلکه فرد بر اساس پذیرش این اندیشه منطقی طرح شده در ضمن هم اندیشی «لباس خوب، لباسی است که در عین سادگی، مناسب هم باشد. هر لباسی برای جایی خوب است و باید عرف و فرهنگ را در انتخاب لباس رعایت کرد»[5] بلوغ فکری خویش را به نمایش گذارده و به طور منطقی پذیرفته است که نباید تابع احساسات و علایق زودگذر بود، بلکه باید بر اساس ملاک و معیارهای معقول و مشروع، به تناسب هر جایی لباسی متناسب با آن را انتخاب کرد؛ و ممنوعیت استفاده از لباس شهرت در احکام نورانی اسلام نیز بر اساس همین نکته است. این عین حریت و آزادی مطلوب است که انسان خودش را از قید و بند شهوت و از جمله شهوت مدپرستی رایج در جامعه آزاد نماید و چه نیکو فرموده است امیر مؤمنان امام علی(ع): من ترک الشهوات کان حراً؛[6] هر کسی که شهوت ها و خواهش های نفسانی را ترک نماید، آزاد است.[1] . گیو نمازی، روزنامه ی نوروز، 18 / 4 / 80، ص 8، ستون دوم. [2] . همان. [3] . همان. [4] . گیو نمازی، هم اندیشی جوانان درباره لباس پوشیدن، روزنامه ی نوروز 18/4/80 ص8، ستون آخر. [5] . همان. [6] . محمدی ری شهری، میزان الحکمه، ج2، ص 352، واژه‌ی حریت. شبهه : «دختری که در آرزوی پوشیدن یک بلوز بلند و شلوار گشاد است، نه نامسلمان است، نه بی دین و نه هرج و هرج طلب؛ بد نیست گاهی به صداقت او هنگام نماز هم بیندیشیم»؛[1] چه مغالطات و سوء استفاده ای از عواطف مذهبی جوانان در تعبیر فوق صورت گرفته است؟ پاسخ : اولاً، ما نیز قبول داریم که هر دختر جوانی که در آرزوی پوشیدن لباس های فوق است، لزوماً نامسلمان و یا بی دین نیست، بلکه برعکس، معتقدیم چون زنان به طور فطری و غریزی بیش‌تر از مردان به خودآرایی و زیبایی خود اهمیت می دهند، در احکام نورانی اسلام که مطابق با فطرت انسان است با تشویق زنان به آرایش و خودآرایی، زمینه‌ی اشباع و پاسخ‌گویی این نیاز زنان به خوبی فراهم شده است؛ ولی اسلام علاوه بر نیاز فطری مذکور، نیاز فطری دیگر زنان به حجاب و پوشش را نیز در نظر گرفته است؛ و چه زیبا در احکام متعالی خویش بین دو نیاز فطری و غریزی زنان، یعنی نیاز به خودآرایی و نیاز به حجاب و پوشش جمع نموده است. از طرفی زنان را تشویق نموده که از زیورآلات و دیگر پوشش‌های زیبا استفاده نمایند و از طرف دیگر، به زنان دستور داده است از طریق حجاب و پوشش، از ارائه و نمایش آن به نامحرم و در نتیجه، تحریک روحی و روانی دیگران اجتناب نمایند. ثانیاً، منکر صداقت جوانان عزیز نمازخوان در موقع نماز نیستیم، بلکه به صداقت آنان می اندیشیم و به آن احترام می گذاریم؛ ولی معتقدیم نباید آن گونه که عبارت گوینده‌ی محترم القا می کند، عواطف مذهبی جوانان، مثل صداقت در نماز، مورد سوء استفاده و مغالطه قرار گیرد. ثالثاً، معتقدیم اگر صداقت در نماز همراه با عفت و نجابت در پوشش مقابل نامحرم نباشد، مقدار صداقت در نماز هم مورد تردید قرار می گیرد؛ زیرا احکام نورانی اسلام احکامی یک پارچه است که باید به تمام آنها مؤمن و عامل بود. هم چنین معتقدیم اعمال صالح در یکدیگر تأثیر متقابل دارند، به گونه ای که انجام یک عمل صالح در تشویق انسان به سمت کارهای صالح دیگر و ترک کارهای منکر و ناپسند مؤثر است؛ با این توضیح که مثلاً قرآن نماز را بازدارنده از کارهای ناشایست و نامطلوب معرفی می کند:إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ.[2] و از طرفی چون قرآن شکل حجاب بیرون از منزل بانوان در مقابل نامحرم را مقنعه «وَ لْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى جُیُوبِهِنَّ»[3] و چادر «یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلاَبِیبِهِنَّ»[4] معرفی می نماید؛ بنابراین، پوشیدن بلوز بلند و شلوار گشاد بدون مقنعه و چادر را برای بانوان و دختران جوان در مقابل نامحرم کاری ناشایست و نامطلوب می داند؛ زیرا باعث جلب توجه نامحرم و تحریک روحی و روانی می گردد، و روشن است که یک دختر متدین و نماز خوان، کاری که قرآن آن را نامطلوب می داند، انجام نخواهد داد.[1] . گیو نمازی، روزنامه ی نوروز، 18 / 4 / 80، صفحه‌ی 8، ستون پنجم. [2] . سوره‌ی عنکبوت (29)، آیه‌ی 45. [3] . سوره‌ی نور (24)، آیه‌ی 31. [4] . سوره‌ی احزاب (33)، آیه‌ی 59. شبهه: بعضی با این عبارت «سیاه که در اسلام مکروه است. من نمی دانم! مقررات می گوید رنگ تیره، جوراب ضخیم، مانتوی بلند و گشاد، آستین بلند، شلوار پارچه ای گشاد، همین و همین و همین».[1] این گونه القای شبهه کرده اند که مقررات موجود لباس پوشیدن زنان در کشور، خلاف اسلام است. آیا ادعای مذکور صحیح است؟ توضیح: نگارنده‌ی محترم به ناحق در بخشی از یک سناریوی خود ساخته، با قطعی گرفتن کراهت رنگ سیاه به طور مطلق از دیدگاه اسلام به مخاطب این گونه القا نموده که چون در مقررات فعلی، اصرار و اجبار بر استفاده از لباس های تیره و سیاه است؛ بنابراین مقررات موجود، خلاف اسلام است. پاسخ: اولاً، واقعیت بیرونیِ لباس پوشیدن بانوان در سطح جامعه و استفاده از انواع و اقسام جوراب های نازک و مانتوهای کوتاه و شلوارهای تنگ با رنگ های بسیار متنوع، حاکی از این است که یا اساساً مقررات یاد شده وجود خارجی ندارد، یا بر فرض وجود، متأسفانه به آن عمل نمی شود؛ ولی به هر حال، نتیجه‌ی هر دو احتمال مذکور واقعیت نداشتن اجبار بر پوشش خاصی است که عبارت گوینده‌ی محترم، به دروغ و به طور غیر واقعی القا کننده‌ی آن است. ثانیاً، فرض می کنیم ادعای ایشان واقعیت خارجی داشته باشد، همان گونه که قبلاً گذشت حجاب تیره برای بانوان و دختران (در مواجهه با نامحرم) کراهتی ندارد؛ بنابراین، ادعای کراهت لباس تیره و مشکی برای بانوان و دختران اساساً نادرست است؛ اما موارد دیگر، مثل جوراب ضخیم، مانتوی بلند و غیره، چون در راستای تأمین حجاب بیش تر و بهتر بانوان است، مورد قبول اسلام است؛ لذا مقررات مذکور بر فرض وجود، خلاف اسلام نیست. شبهه: بعضی با این عبارت که «باید به انسان دنیای امروز اجازه داد که خودش لباس انتخاب کند»[2] خواسته اند این شبهه را القا کنند که انسان امروزی در انتخاب لباس آزاد نیست و به او اجازه نمی دهند خودش لباس انتخاب کند. آیا ادعای مذکور صحیح است؟ پاسخ: اولاً، واقعیت خارجیِ رفتن افراد، اعم از مرد و زن، دختر و پسر، جوان و غیر جوان به مغازه های لباس فروشی و گاهی صرف ساعت ها وقت برای انتخاب یک مدل و رنگ خاص، حاکی از این است که افراد در انتخاب لباس آزادند؛ البته طبیعی است که در هر جامعه ای به تناسب هنجارها و ارزش های حاکم بر جامعه، نوع خاصی از لباس ها و پوشش ها در مغازه ها وجود دارد که به نحوی انتخاب افراد را محدود می کند، ولی این امر عمومی است و اختصاص به جامعه‌ی ما ندارد. ثانیاً، در این که انسان موجودی انتخاب گر است، تفاوتی بین انسان امروز و دیروز نیست؛ مهم کیفی و ارزشمند بودن انتخاب است. دو شرط زیر در کنار یکدیگر یک انتخاب را کیفی و ارزشمند می کند: الف) انتخابی که از روی شناخت و آگاهی صحیح و کامل صورت می گیرد. ب) انتخاب آگاهانه ای که منجر به تأمین منافع و مصالح حقیقی انسان، اعم از منافع اخروی، دنیوی، فردی و اجتماعی گردد. در خصوص انتخاب لباس نیز همین دو شرط صادق است. ثالثاً، فرض کنید دختر جوانی با لباس بسیار نازک و بدن نما از منزل بیرون بیاید؛ اگر از او سؤال کنید این چه نوع لباسی است که پوشیده ای؟ و او در جواب بگوید لباسی است که خودم انتخاب کرده ام؛ آیا عقل سلیم و شرع حکیم چنین اجازه‌ای به او می‌دهد که با لباس مذکور وارد جامعه شود و باعث تحریک و تهییج جنسی جوانان گردد؟ ما مطمئن هستیم که پاسخ شما نیز به این سؤال منفی است؛ زیرا شما نیز انسان منطقی و معقولی هستید و چهارچوب های معقول و مشروع را قبول دارید.[1] . گیو نمازی، روزنامه ی نوروز، 18 / 4 / 80، صفحه‌ی 8، ستون اول. [2] . گیو نمازی، روزنامه ی نوروز، 18 / 4 / 80، صفحه‌ی 8، ستون چهارم. علاوه بر فواید بسیار زیاد فردی و اجتماعی حجاب در شکل چادر، حجاب چادری بانوان در انقلاب های دینی، یک سمبل و نماد مبارزه با اهداف استعماری و استکباری نیز هست. قبلاً در فصل اول کلامی از فرانتس فانون درباره ی سمبل و نماد ضد استعماری بودن حجاب چادری زنان در انقلاب الجزایر بر ضد دولت فرانسه نقل شد. به اعتراف دشمنان انقلاب اسلامی، این سمبل و نماد بودن در مورد حجاب چادری بانوان ایرانی نیز وجود دارد. ریون کرکت (ادوارد شرلی) صهیونیست و مسئول سابق شبکه جاسوسی سیاه در ایران می گوید: «چادر نمادی است که وجود انقلاب را در سر هر چهار راه به نمایش می گذارد؛ با چادر می توان این احساس را پدید آورد که انقلاب اسلامی هنوز زنده و جاوید است»[1] به رغم این که دشمنان چنین صریح خشم خود را درباره ی چادر اظهار می دارند، متأسفانه عده ای در داخل در صدد مخدوش جلوه دادن کارآمدی حجاب در شکل چادر هستند؛ از این رو، فصل پنجم این اثر به بررسی کارآمدی حجاب و پوشش اسلامی در غالب چادر و چادر مشکی پرداخته است. [1] . هفته نامه ی فیضیه، کشف حجاب به روش مدرن، 15 بهمن 1379 ص1. شبهه: بعضی در کارآمدی چادر این گونه شبهه کرده اند که «این نوع حجاب دست وپاگیر است.»[1] آیا ادعای مذکور صحیح است؟ پاسخ: اولاً، گرچه حجاب در شکل چادر رایج ایرانی، ممکن است برای برخی افرادی که از سنین کودکی استفاده از آن را تمرین نکرد ه اند، مقداری مشکل باشد، ولی برای همه‌ی زنان، خصوصاً بانوانی که تجربه‌ی کافی استفاده از آن را دارند مشکل نیست. به همین دلیل اگر از زنان متدینی که از سنین قبل از بلوغ به استفاده از چادر عادت کرده اند سؤال شود که آیا استفاده از چادر برای شما دست و پاگیر است، پاسخ آنها منفی است. ثانیاً، یکی از علل دست و پاگیر دانستن چادرهای ایرانی و سختی کنترل آن برای بعضی از بانوانی که خیلی استفاده از آن را تمرین نکرده اند، باز بودن جلوی آن است، که برای حل این مشکل نیز زنان و دختران می توانند از «عباءة» چادرهای مشکی زنان عرب که دارای آستین است استفاده نمایند که کنترل آن آسان است. هم اکنون نیز عده ای از زنان و دختران ایرانی از این نوع چادر استفاده می کنند.[1] . زیبا میر حسینی، پیام زن، شماره‌ی 49. ص 45. لازم به تذکر است که پاسخ شبهه ی مذکور، به طور مختصر در خود مجله نیز آمده است. شبهه: بعضی گفته‌اند: «چون رنگ مشکی نور را جذب می کند، پس در تابستان معمولاً نمی توان دختران را به حجاب تیره (مثل چادر مشکی) تشویق کرد».[1] آیا این ادعا صحیح است؟ پاسخ: اولاًً، پوشش تیره و مشکی در بعضی از مناطق که دارای تابستان گرم است، اساساً برای دسته ای از بانوان و دختران باعث مشقت نیست و برای دسته ای دیگر، بر فرض مشقت آور بودن، قابل تحمل است. دسته اول (کسانی که در تابستان گرم، حجاب مشکی برای آنها مشقت ندارد) بانوان و دختران معتقد و مؤمنی هستند که به نقش حجاب برتر، مثل چادر مشکی، اعتقاد و باور راسخ دارند؛ از این رو نسبت به بعضی مشکلات احتمالی آن، احساس مشقتی ندارند. اساساً وقتی انسان عملی را از روی عقیده‌ی راسخ انجام دهد نسبت به عوارض و پیامدهای سخت آن احساس مشقتی ندارد. در سیره‌ی انبیای الهی و معصومین(ع)، اصحاب و یاران ائمه‌ی اطهار(ع) و عالمان مجاهد، نمونه های بسیار زیادی وجود دارد که در برابر مشقت های نشأت گرفته از پذیرش یک عقیده و ایمان، احساس مشقتی نداشته ا ند.[2] در روایتی از امام صادق(ع) نیز تصریح شده است؛ «ما ضَعُفَ بدن عما قوِیت علیه النیة»؛[3]جسم و بدن انسان، در مقابل کارهایی که بر اساس نیت و اعتقاد درونی قوی انجام می گیرد، احساس ضعف و مشقت نمی کند. در جریان اسارت زنان اهل بیت(ع) پس از قیام خونین عاشورا و هم چنین کشف حجاب زنان به وسیله‌ی رضاخان در ایران، حکایت ها و خاطرات تاریخی و ماندگار فراوانی از مقاومت و پایداری زنان مؤمن و عفیف در مقابل بی حجابی نقل شده است.[4] مطالعه‌ی این حکایت ها برای بانوان و دختران جوان و عفیف بسیار آموزنده و افتخارآمیز است. از این قضایا به خوبی استفاده می شود که زنان مؤمن، نه تنها احساس مشقتی نسبت به حجاب نداشته اند، بلکه بر عکس، جدایی آنها از حجاب برتر، مثل چادر مشکی، باعث اذیت و آزار روحی آنان بوده است. در قضیه‌ی کشف حجاب رضاخان نقل شده است که برداشتن چادر از سر زنان باعث گردید که عده ای از آنها از شدت غصه و ناراحتی دق و فوت نمایند.[5] اما دسته‌ی دوم (کسانی که ممکن است حجاب تیره و مشکی برای آنها مشقت داشته باشد، ولی سختی و مشقت آن را تحمل می کنند) بانوان و دخترانی هستند که به دلیل قرار داشتن در محیط دینی و مذهبی خانواده و جامعه، از کودکی به این گونه حجاب عادت نموده اند؛ لذا در بزرگ‌سالی، سختی احتمالی حجاب مشکی برای آنها قابل تحمل است. در علم روان‌شناسی و تعلیم و تربیت، در مبحث عادت گفته می شود که اگر انسان از کودکی به انجام کاری عادت کرد، نه تنها انجام آن برایش مشقت آور نیست، بلکه برعکس، ترک و جدایی از آن عمل برایش مشقت دارد. همین نکته‌ی مهم، رمز و راز توصیه‌ی ائمه‌ی اطهار(ع) به والدین در عادت دادن فرزندان به کارهای شایسته‌ای، مثل نماز و اذکار آن و روزه‌ی ناقص در سنین کودکی است.[6] بر اساس همین تأثیر شگرف مقوله‌ی تمرین و عادت متربی به کارهای شایسته، و به موازات آن آگاهی بخشی درباره ی آثار مثبت کارهای خیر است که معمولاً در کتاب‌های تربیت اسلامی از روش های تربیتی، هم چون «تلقین به نفس» و «تحمیل بر نفس» در کنار دیگر روش های تربیتی مهم، مثل «اعطای بینش» بحث می شود.[7] بنابراین، با اسثثنا شدن دو دسته ی قبل نمی‌توان به طور مطلق و کلی ادعا نمود که حجاب مشکی در تابستان مناطق گرم، برای همه‌ی بانوان و دختران، فارغ از هر مقدار اعتقاد دینی و هر نوع محیط تربیتی مشقت دارد و نمی توان به آن تشویق کرد. ثانیاً، اجمالاً می پذیریم که ممکن است حجاب مشکی در تابستان برخی از مناطق بسیار گرم برای بعضی از افرادی که از دو دسته‌ی قبل نیستند مشقت آور باشد، ولی نمی پذیریم تحمل هر گونه مشقت و سختی به طور مطلق غیر معقول و نامطلوب باشد. طبق آموزه های معصومین(ع) که تجربه‌ی زندگی انسان ها و واقعیت خارجی نیز مؤید آن است، اساساً زندگی دنیا بدون سختی و مشقت وجود خارجی ندارد. در احادیث، دنیا خانه‌ی محنت و سختی معرفی شده است: «الدنیا دار المحنة»[8]و «دار بالبلاء محفوفة».[9] فلسفه و رمز و راز آمیختگی دنیا با سختی و مشقت نیز این است که انسان در وصول به سعادت الهی که برای آن خلق شده است به تحمل سختی هایی که سازنده‌ی کمال انسانی هستند نیازمند است و به تعبیر قرآن، چه بسا کاری دارای سختی باشد و انسان از انجام آن اکراه داشته باشد، ولی خداوند خیر و نیکی انسان را در آن قرار می دهد: فَعَسى أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ یَجْعَلَ اللَّهُ فِیهِ خَیْراً کَثِیراً. [10] علاوه بر این در متون دینی، دست‌یابی به کرامت ها و بهشت جاودان در گرو تحمل سختی دانسته شده است: المکارم بالمکاره[11] بالمکاره تنال الجنة.[12] اساساً فلسفه‌ی همراهی بعضی از احکام و تعالیم، مثل روزه، حجاب و جهاد با کلفت و سختی، در واقع، برای تأمین نیازمندی مذکور بدون هیچ گونه تبعیض بین زن و مرد است؛ مثلاً اگر استفاده از حجاب کامل در تابستان مناطق گرم برای برخی بانوان و دختران با سختی و مشقت همراه است، طبق گفته‌ی قرآن کریم، بعضی از احکام الهی ویژه‌ی مردان، مانند جهاد نیز با سختی و مشکلات همراه است: کُتِبَ عَلَیْکُمُ الْقِتالُ وَ هُوَ کُرْهٌ لَکُمْ.[13] نکته‌ی جالب این است که همان گونه که بعضی افراد، امروزه به بهانه‌ی گرما، در حجاب و پوشش زنان در تابستان تشکیک می نمایند، طبق فرموده‌ی قرآن، عده ای راحت طلب برای جهاد مردان در هوای گرم نیز تشکیک می کرده اند و می گفتند در هوای گرم برای جهاد کوچ و هجرت نکنید «قالُوا لا تَنْفِرُوا فِی الْحَرِّ»[14] که خداوند به پیامبر(ص) می فرماید در جواب آنها بگو: نارُ جَهَنَّمَ أَشَدُّ حَرًّا لَوْ کانُوا یَفْقَهُونَ؛[15] اگر می دانستند حرارت آتش جهنم از حرارت گرمای تابستان بیش تر است. علاوه بر نقل، عقل نیز در مواردی که تحمل سختی در زندگی دنیا باعث دست یابی به هدف والاتر و بالاتر است، حکم به مطلوبیت آن می کند؛ مثلاً اگر تأمین سلامت جسمانی انسان، به عنوان هدفی مهم، به انجام عمل جراحی سخت یا خوردن فلان داروی بسیار تلخ و مشقت آور نیازمند باشد. عقل و نقل هر دو حکم به لزوم تحمل سختی ومشقت می کنند، تا غرض بالاتر، که حفظ سلامتی جسمانی است، تأمین گردد. چون شارع مقدس به عنوان یک طبیب روحانی[16] تشخیص داده است که سلامت روحی و روانی افراد جامعه متوقف بر رعایت حجاب برتر، مثل چادر مشکی در مقابل نامحرم است، لذا پوشش چادر مشکی، حتی در هوای گرم، عقلاً و نقلاً امری راجح و مطلوب است؛ و برخلاف شبهاتی که بعضی با تبلیغات القایی منفی، به منظور فرهنگ سازی بر ضد چادر مشکی منتشر می کنند، تجربه‌ی بیش از بیست سال پس از انقلاب اسلامی و گسترش سریع استفاده از چادر مشکی در بین زنان و دختران مؤمن و عفیف، خود بهترین شاهد است که استفاده از این نوع حجاب مشکل نیست، و لذا قابل تشویق است. براساس نظرسنجی و تحقیقی که به تازگی صورت گرفته است 65 درصد از پاسخ‌گویان، استفاده از چادر مشکی را در مجامع عمومی پسندیده‌اند.[17] علاوه بر عقل، ائمه (ع) و خاندان اهل بیت نیز نظراً و عملاً انسان را به تحمل مشکلاتی، که در راستای سعادت و تکامل جسمانی و روحانی اوست، تشویق نموده اند. در بُعد نظری، امام علی(ع) در وصیتی به فرزند خود، امام حسن(ع) فرموده اند: عَوِّدْ نفسَک التصبّر علی المکروه؛[18] نفس خود را به صبر و بردباری بر کار سخت عادت بده. در روایت دیگری، ایشان کارهایی را که انسان با اکراه و سختی بر خویشتن تحمیل می نماید از بهترین اعمال دانسته اند: اَفضَلُ الاعمالِ ما اَکرَهْتَ نفسَک علیه.[19] در بُعد عملی نیز، فرزند امام سجاد(ع) می فرماید: وقتی جدم امام حسین(ع) شهید شد، زنان بنی هاشم در عزای حضرت، لباس مشکی پوشیدند و این لباس را در گرما و سرما تغییر نمی دادند.[20] حاصل این که صرف سخت بودن بعضی از احکام، مانند پوشیدن چادر مشکی در هوای گرم، باعث نمی شود که این گونه حجاب قابل ترویج و تشویق نباشد.[1] . عباس اللهیاری، روزنامه ی ایران، شماره‌ی 1623، 28 شهریور ماه 79، ص 6. [2]. به عنوان نمونه ر.ک: سید اسماعیل گوهری، آرزوی شهادت در بیان معصومین(ع)، ص 75. [3] . محمدی ری شهری، میزان الحکمه، ج 10، ص 270. [4] . ر.ک: احمد عابدینی، «عاشورا حفظ کرامت و حجاب» مجله‌ی پیام زن، شماره‌ی 69، ص 38 و حکایت کشف حجاب، از سری کتاب‌های تاریخ تهاجم فرهنگی، نشر مؤسسه‌ی فرهنگی قدر ولایت. [5] . غلامعلی حداد عادل، فرهنگ برهنگی و برهنگی فرهنگی، ص 48. [6] . برای آشنایی با توصیه های مذکور به عنوان نمونه ر.ک: فروع کافی، ج 3، ص 409، و ج 4، ص 124. [7] . برای اطلاع از روش های مذکور و نقش تربیتی آنها ر.ک: دکترخسرو باقری، نگاهی دوباره به تربیت اسلامی، ص 68 ـ 86. [8] . آمدی، غرر الحکم و درر الکلم، ص 131. [9] . همان. [10] . سوره ی نساء (4)، آیه ی 19. [11] . سید اصغر ناظم زاده‌ی قمی، جلوه های حکمت، گزیده‌ی موضوعی کلمات امیر المؤمنین علی(ع)، ص 504. [12] . همان. [13] . سوره‌ی بقره (2)، آیه‌ی 216. [14] . سوره‌ی توبه (9)، آیه‌ی 81. [15] . همان. [16] . ر. ک: دیباچه ی کتاب، روایت «یا عباد الله انتم کالمرضی و ربّ العالمین کالطبیب...». [17]. زنان و تازه‌های اندیشه، ماهنامه‌ی تحلیلی‌ ـ‌ خبری زنان، مهرماه 1380، پیش‌شماره‌ی 2، ص 51، به نقل از روزنامه‌ی ایران 30/5/80. [18] . نهج البلاغه، تحقیق صبحی صالح، نامه‌ی 31. [19] . همان، حکمت 249. [20] . البحرانی، الحدائق الناضرة فی احکام العترة الطاهرة، ج 7، ص 118. شبهه: بعضی این گونه ادعا کرده‌اند که استفاده از لباس های با رنگ سیاه (مانند مقنعه و چادر مشکی) روی سلامتی خانم ها تأثیر منفی دارد و باعث بیماری‌های استخوانی می گردد.[1] آیا ادعای مذکور صحیح است؟ پاسخ: اولاً، اگر گوینده‌ی محترم با استناد به پژوهش های میدانی مشخص و متعدد ادعا کرده بود که پوشش لباس های مشکی، علت ایجاد بیماری های استخوانی است، آن وقت در حد یک احتمال می توانستیم به ادعای مذکور توجه و آن را مورد مطالعه و بررسی بیش‌تر قرار دهیم؛ ولی از آن جایی که ادعا کننده هیچ دلیل و مدرک علمی معتبری برای ادعای خود ارائه نکرده است؛ بنابراین، ادعای ایشان فاقد دلیل و مدرک، و در نتیجه، فاقد ارزش و اعتبار علمی است. ثانیاً، برعکس ادعای فوق، کارشناسان، وجود رابطه‌ی بین پوشش لباس های مشکی و ایجاد بیماری های استخوانی را انکار کرده اند. «استفاده از چادر و مقنعه ـ که مصداق بارز و رایج آن در جامعه‌ی امروزی ما چادر و مقنعه‌ی مشکی است ـ بیماری استخوانی ایجاد نمی کند.»[2][1] . فاطمه خاتمی، روزنامه‌ی ایران، شماره‌ی 1627، 2 مهر ماه 1379، ص 4. [2] . دکتر طباطبایی، روزنامه‌ی ایران، 28 شهریور ماه 1379. شبهه: بعضی افراد این گونه ادعا کرده اند که استفاده‌ی مکرر از لباس هایی با رنگ تیره و سیاه (مثل مقنعه و چادر مشکی) می تواند به افسردگی بینجامد.[1] آیا ادعای مذکور صحیح است؟ پاسخ: از دو کلمه‌ی «مکرر» و «می تواند» فهیمده می شود که ایشان دو مطلب را قبول دارد. مطلب اول: ادعا کننده‌ی محترم قبول دارد که اگر استفاده از پوشش و لباس سیاه، مثل چادر مشکی، به طور مکرر و دایمی نباشد، بلکه فقط در بیرون از منزل و در مواجهه با نامحرم باشد، باعث افسردگی نخواهد بود. مطلب دوم: از کلمه ی «می تواند» می فهمیم ادعا کننده ی محترم قبول دارند که حتی استفاده مکرر و دایمی از لباس سیاه فقط، به طور احتمالی ممکن است به افسردگی منجر شود؛ یعنی این گونه نیست که بین پوشش مکرر و دایمی لباس تیره و مشکی و افسردگی رابطه‌ی قطعی و لزومی باشد. بنابراین، مدعای ایشان مبین یک رابطه‌ی احتمالی بین استفاده‌ی مکرر از لباس سیاه و افسردگی است؛ ولی همین رابطه‌ی احتمالی نیز نادرست است؛ زیرا: اولاً، ادعا کننده‌ی محترم، حتی برای اثبات همین رابطه‌ی احتمالی نیز دلیل و مدرک ارائه نکرده است؛ بنابراین، کلام ایشان مدعایی بدون دلیل و مدرک و در نتیجه، فاقد ارزش و اعتبار علمی است. ثانیاً، همین رابطه‌ی احتمالی و بدون دلیل و مدرک گوینده‌ی محترم نیز نادرست است؛ زیرا یکی از روان پزشکان معتقد است «این حرف که پوشش تیره بانوان یا آقایان در جامعه دلیل افسردگی است کاملاً سخن غلطی است و هیچ پایه ی علمی ندارد»؛[2] هم چنین بر اساس نتایج مشورت‌های علمی که نگارنده با بعضی از روان‌شناسان و روان‌پزشکان انجام داده، ممکن است افسردگی بعضی از افراد، علت تمایل آنها به پوشش سیاه باشد، ولی پوشش سیاه افراد علت ایجاد افسردگی آنها نیست؛[3] و بین این دو نکته تفاوت بسیار ظریفی است و خلط بین آن دو باعث اظهار نظر نادرست ادعا کننده‌ی محترم گردیده است. اگر ادعا شود که همین تمایل احتمالی بعضی افراد افسرده به پوشش سیاه نیز مبین نوعی رابطه‌ی اجمالی بین افسردگی و پوشش تیره و مشکی است، باید گفت: اولاً، رابطه‌ی فوق نیز، مانند رابطه‌ی قبلی، احتمالی و بدون ارائه‌ی دلیل و مدرک است و در نتیجه فاقد ارزش و اعتبار علمی است. ثانیاً، بر فرض که رابطه‌ی احتمالی مذکور، با پژوهش های میدانی تأیید شود، باز هم نتیجه‌ی این پژوهش ها قطعی و قابل اعتماد نخواهد بود؛ زیرا کنترل تمامی عوامل و علایم تأثیرگذار در نتایج پژوهش های میدانی بسیار مشکل است. توضیح مختصر این که، افسردگی از بیماری‌های روحی و روانی بسیار پیچیده‌ای است که دارای عوامل و علایم و تظاهرات رفتاری مختلف و حتی متضاد است؛ مثلاً بعضی افراد افسرده ممکن است به بی اشتهایی و عده‌ای دیگر به پرخوری متمایل شوند. در خصوص پوشش نیز ممکن است بعضی از افراد افسرده، به پوشیدن لباس تیره و عده‌ای نیز به لباس‌هایی با رنگ غیر تیره تمایل پیدا کنند؛ بنابراین، حتی استناد به پژوهش های میدانی نیز اثبات کننده‌ی مدعای مذکور نخواهد بود. پس استفاده از چادر مشکی برخلاف ادعاهای به ظاهر علمی بعضی از افراد، نه تنها عارضه‌ی منفی ندارد، بلکه با فلسفه‌ی حجاب و پوشش زنان در مقابل نامحرم، یعنی عدم تهییج و تحریک و ایجاد آرامش روانی در جامعه نیز سازگار است. امروزه در روان‌شناسی رنگ‌ها، این که رنگ مشکی رنگی صامت و غیر فعال است و باعث تحریک و جلب توجه نمی شود، یک واقعیت مسلم است. در کتاب روان شناسی رنگ‌ها درباره‌ی رنگ سیاه گفته شده است که «سیاه نمایانگر مرز مطلق است»؛[4] بنابراین، فردی که در مقابل نامحرم و در بیرون منزل، از حجاب مشکی استفاده می‌کند با این کار، مرز مطلق و کاملی بین خود و افراد نامحرم ایجاد می‌نماید. وقتی که خانمی در بیرون منزل چادر مشکی به سر می‌کند، می‌خواهد نشان دهد که نامحرم حق ندارد به این حریم نزدیک شود؛ زیرا این حریم، حریم حیا و عفت است، نه جای بی‌حیایی و هرزگی و هوس بازی؛ او با حجاب مشکی خود می‌خواهد نگاه تیز هرزگی و ابتذال را بشکند و نگذارد نامحرمی در حریم عفت و پاکی و نجابت او وارد شود و حرمت او را از بین ببرد. هم‌چنین در روان‌شناسی رنگ‌ها آمده است که سیاه به معنای «نه» بوده و نقطه‌ی مقابل «بله» یعنی رنگ سفید است؛[5] بنابراین، وقتی بانوان در مقابل نامحرم از حجاب مشکی استفاده می‌کنند، در واقع می‌خواهند به او «نه» بگویند؛ و در مقابل، آنهایی که لباس سفید می‌پوشند، در واقع راه نگاه‌ها را به سوی خود باز می‌گذارند و آنهایی که لباس‌های رنگارنگ و جذاب می‌پوشند خواسته یا ناخواسته خود را در معرض نگاه‌های هرزه و آلوده قرار می‌دهند. از نظر روانی نیز وقتی انسان پارچه‌ی مشکی را می‌بیند، دیگر چندان رغبتی برای نگاه کردن ندارد و خودبه‌خود نظر را برمی‌گرداند؛ و در مقابل، نگاه به رنگ‌های روشن چشم را باز می‌کند و برای دیدن و استمرار آن رغبت ایجاد می‌کند؛ و استفاده‌ی بانوان از لباس‌های رنگارنگ نیز باعث جلب توجّه مردان نامحرم می‌گردد. در حدیثی نقل شده است: حضرت موسی(ع) در یکی از مجالس خود نشسته بود که ناگهان ابلیس در حالی که کلاه رنگین بر سر داشت وارد شد؛ وقتی به حضرت موسی(ع) نزدیک شد، کلاه رنگین خود را برداشت و به حضرت موسی(ع) سلام کرد. حضرت موسی(ع) پرسید: تو کیستی؟ گفت: من ابلیس هستم. حضرت موسی(ع) گفت: خدا تو را هلاک کند، برای چه نزد من آمده‌ای؟ ابلیس گفت: به خاطر مقام و منزلت تو در نزد خدا، آمدم سلامی به تو بگویم. آن حضرت سؤال کرد: آنچه بر سر داری (کلاه رنگارنگ) برای چیست؟ ابلیس در پاسخ گفت: به وسیله‌ی آن قلوب فرزند آدم را می‌ربایم.[6] بدون تردید، همان‌گونه که دنیا، در شکل کلاه رنگارنگ ابلیس، باعث فریفته شدن عده‌ی فراوانی می‌گردد، مظاهر رنگین دنیا، مثل لباس‌های رنگارنگ در اندام زنان و دختران جوان نیز، باعث فریفتگی مردان و جوانان می‌گردد و هیچ انسان منصفی در این مطلب تردید ندارد. با توجّه به آنچه در مباحث قبل گذشت که رنگ حجاب قرآنی (خمار و جلباب) نیز - آن‌گونه که از شواهد لغوی، حدیثی و تاریخی استنباط می‌گردد ـ مشکی بوده است؛ و با عنایت به آنچه بیان شد که از نظر روان شناسی، رنگ مشکی رنگی صامت و غیر فعال است و این ویژگی در تأمین فلسفه ی حجاب بانوان نقش بسیار مؤثری دارد. باید به نگاه روان‌شناسانه ی عمیقِ وحی قرآنی و به انتخاب زنان مسلمان و ایرانی آفرین گفت که در زمانی که هنوز روان‌شناسی در غرب از مادر علم متولد نشده بود، مادران و بانوان مسلمان و ایرانی به برکت تقوای الهی و نورانیت تعالیم دین مبین اسلام، روان‌شناسانه‌تر از دانشمندان امروزی، چادر مشکی را برای حجاب بیرون از منزل خویش انتخاب نموده‌اند.[7][1] . ر.ک: علیرضا امیر پور، روزنامه‌ی ایران، 3 مهر ماه 79، ص 4، و مجله ی زنان شماره‌ی 22، بهمن و اسفند ماه 73، ص 4؛ بر خلاف ایشان که خیلی با احتیاط اظهار نظر کرده اند، مجله‌ی زنان طی مصاحبه ای با مردم کوچه و بازار، با روش تبلیغ تلقینی و القایی، به طور صریح، ولی بدون ارائه‌ی هیچ دلیل و مدرک معتبری این فکر را ترویج نموده است که سیاه پوشی باعث افسردگی است. برخلاف مجله‌ی زنان در روزنامه‌ی آفتاب، در تاریخ 24 شهریور 1380، ص 6، آمده است: «ثابت شده است که رنگ سیاه ناخواسته روحیه‌ی افسردگی و ناامیدی را در افراد تشدید می کند». خوشبختانه ایشان نیز همانند روزنامه‌ی ایران، مقداری با احتیاط اظهار نظر کرده است؛ چون از واژه‌ی «تشدید» به خوبی آشکار می گردد که ایشان نیز قبول دارند پوشش سیاه، سبب ایجاد افسردگی نیست، بلکه فقط ممکن است بعضی از افرادی که در اثر عوامل دیگر دچار افسردگی شده اند، استفاده از لباس مشکی باعث تشدید افسردگی آنها گردد؛ البته دو نکته درباره‌ی این ادعا به نظر می رسد. نکته‌ی اول این که، ایشان ادعا نموده اند برای استفاده از لباس های رنگ سیاه چنین اثری ثابت شده است، اما متأسفانه همانند همه‌ی افرادی که چنین ادعاهایی می کنند، هیچ سند و مدرکی از کارشناسان قابل اعتماد و پژوهش های قابل اطمینان ارائه نداده اند. نکته دوم این که، اگر روان‌شناسان متخصص و متعهد درباره‌ی فردی که دچار افسردگی است تشخیص دادند که پوشش سیاه در مورد این فرد خاص باعث تشدید افسردگی او می گردد، در چنین موردی عقل و شرع به هیچ ة ت وجه او را ملزم به استفاده از لباس مشکی نمی کنند؛ کما این که درباره‌ی افرادی که دچار افسردگی نمی باشند نیز چنین الزامی وجود ندارد. آنچه که مطرح است این است که براساس یافته های روان‌شناسی رنگ ها، چون رنگ مشکی، رنگ صامت و غیر فعال است، استفاده‌ی زنان از این رنگ در مقابل نامحرم، باعث آرامش روحی و روانی افراد جامعه می گردد و به همین دلیل استفاده از چادر و پوشش مشکی برای بانوان در خارج از منزل و در مقابل نامحرم رجحان و مطلوبیت دارد. [2] . دکتر برهانی (متخصص اعصاب و روان)، هفته نامه ی 19 دی (قم) ‌شماره ی 155، 28/5/81، ص9. [3] . یکی از قراین و شواهدی که مؤید این ادعاست که پوشش سیاه علت ایجاد افسردگی نیست این است که بسیاری از بانوان روان پزشک و روان شناس نیز از پوشش های مشکی استفاده می کنند. [4] . دکتر ماکس لوشر، «روان شناسی رنگ‌ها»، ترجمه‌ی ویدا ابی‌زاده، ص 97. [5] . همان. [6]. فیض کاشانی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ج 5، ص 177. [7]. حجت‌الله رحمانی، «اعجاز رنگ سیاه، چرا چادر مشکی؟» نشریه‌ی فیضیه، ص 3، دوشنبه 7 آذر 1379 (با دخل و تصرّف). شبهه: پدرم هیچ وقت مرا بیرون خانه نمی‌شناسد، می‌گوید همه‌ی شما سیاه پوشیده‌اید. راست می‌گوید، یکدست سیاهیم سیاه... از رنگ‌ها تنها سیاه را می‌شناسیم، نه قرمز را، نه آبی را، نه سبز را و نه بنفش را،[1] گوینده ی محترم در عبارت فوق دو ادعا نموده است. ادّعای اوّل: همه‌ی زنان در بیرون منزل لباس سیاه می‌پوشند. پاسخ ادعای اوّل: اوّلاً، واقعیت عینی و مشهود روزانه ی همه ی ما حاکی از این است که ادعای سیاه‌پوش بودن همه‌ی زنان ادعای درستی نیست. نگاهی به پوشش‌های رنگین خانم‌ها در سطح جامعه، اعم از شهرهای بزرگی مثل تهران و غیر آن و پوشش زنان روستایی استان‌های مختلف، تکذیب کننده‌ی ادعای مذکور است. ثانیاً، فرض ‌کنیم همه‌ی زنان در بیرون منزل و در مواجهه‌ی با نامحرم از مصادیق مختلف حجاب مشکی، مثل مانتو، مقنعه و چادر مشکی استفاده می‌کنند، پوشش‌های یاد شده، به دلیل تأمین حجاب و پوشش بهتر و بیش‌تر برای زنان، قابل دفاع عقلی و شرعی است. طبق تصریح فقها به عنوان کارشناسان مسائل دینی و اسلامی، بانوان در مواجهه با نامحرم نباید از رنگ‌های مهیج و تحریک کننده استفاده نمایند.[2] واضح است که یکی از بهترین رنگ‌های پوشش بانوان که حالت تهییج و تحریک نامحرم در آن وجود ندارد رنگ مشکی است. همان‌گونه که قبلاً گذشت، در روان‌شناسی رنگ‌ها این مطلب از مسلمات است که رنگ مشکی، رنگی صامت و غیرفعال و در مواجهه با نامحرم نگاه‌شکن است؛ و تردیدی نیست که این ویژگی رنگ مشکی، فلسفه و حکمت حجاب را که عبارت است از عدم تحریک‌پذیری و ایجاد آرامش روحی و روانی در سطح جامعه، بیش‌تر تأمین می‌کند. برخی مطبوعات و نویسندگان آنها باید به این پرسش جدی پاسخ دهند که چرا بدون ارائه‌ی هیچ دلیل معقول و منطقی و با سوء استفاده از زبان شعر و ادب، جنگ روحی و روانی را بر ضد حجاب و چادر مشکی آغاز کرده‌اند. ادعای دوم: استفاده از لباس و حجاب مشکی بانوان در بیرون منزل باعث می‌شود که استفاده کنندگان از حجاب‌های مشکی، رنگ‌های غیر مشکی را نشناسند. پاسخ ادعای دوّم: اوّلاً، از نظر منطقی تلازمی بین استفاده از لباس‌های مشکی به طور مستمر در خارج از منزل و نشناختن رنگ‌های غیرمشکی نیست؛ زیرا استفاده از لباس‌های رنگین در مجالس زنانه، در داخل منزل و در مقابل افراد محرم، امکان شناختن رنگ‌های مختلف را فراهم می‌کند. ثانیاً، علاوه بر داخل منزل، در خارج از آن نیز ایشان و دیگر بانوان می‌توانند از لباس‌های دارای رنگ‌های متنوع استفاده نمایند، البته به شرط این‌که به طریقی، مثل استفاده از چادر مشکی، در مواجهه با نامحرم آنها را بپوشانند؛ زیرا تردیدی نیست که لباس‌های رنگین به دلیل زیبایی خیره کننده، از مصادیق عرفی زینت به شمار می‌آیند و بانوان و دختران براساس دستور قرآن، از تبرج و نمایش زینت‌ها به نامحرمان منع شده‌اند: ولا تبرجن تبرج الجاهلیة الاولی[3] و غیر متبرجات بزینة.[4] البتّه در مجالسی که افراد نامحرم حضور ندارند، مثل مجالس زنانه و هم‌چنین در حضور شوهر و افراد محرم، می‌توانند از زیورآلات و زینت‌ها استفاده نمایند: «وَ لا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلاَّ لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبائِهِنَّ...»[5] حتی بالاتر از جواز در روایات به استفاده از زینت‌ها ترغیب و تشویق شده‌اند؛[6] زیرا همان‌گونه که حجاب و پوشش، نیاز فطری انسان، خصوصاً زنان است، استفاده از زیورآلات و خودآرایی نیز نیاز فطری انسان، مخصوصاً بانوان است. این از امتیازات احکام نورانی و مترقی اسلام است که ضمن توجّه و ضرورت پاسخ‌گویی به دو نیاز مذکور، از طرفی با دستور الزامی زنان به رعایت حجاب و پوشش و از طرف دیگر با تشویق آنان به استفاده از زیورآلات و زینت‌ها، به شرط عدم تبرّج و نمایش زینت‌ها به نامحرمان، جلوی سوء استفاده را گرفته است، تا از این طریق زمینه‌ی سلامت روحی و روانی افراد جامعه فراهم گردد.[1]. مانا دشت‌گلی، «نکند پدرم مرا نشناسد»، روزنامه‌ی نوروز، 24 شهریور 1380، ص 8. [2]. ر. ک: توضیح المسائل فقها و مراجع تقلید، ذیل مباحث مربوط به پوشش محرم و نامحرم؛ و استفتائات آخر کتاب. [3]. سوره‌ی احزاب (33)، آیه‌ی 33. [4]. سوره‌ی نور (24)، آیه‌ی 60. [5]. همان، آیه‌ی 31. [6]. حر عاملی، وسائل الشیعه، کتاب الطهارة، ابواب آداب الحمام باب 52. باب کراهة ترک المرأة للحلی و خضاب الید. نتیجه گیری از مباحث طرح شده در این اثر به خوبی آشکار شد که اسلام طرف‌دار حجاب بیش‌تر و حداکثرِ بانوان، به خصوص زنان و دختران جوان در بیرون منزل و در مواجهه با نامحرم است، و بعضی از مصادیق حجاب برتر، مانند لباس های بلند و گشاد، مقنعه و چادر مشکی، تأمین کننده‌ی حجاب بهتر و بیش‌تر و به اصطلاح، پوشش حداکثری هستند. از آن جا که در نوشته‌ی حاضر در پاسخ‌گویی به شبهات طرح شده بر ضد چادر مشکی، تأکید فراوانی نسبت چادر مشکی صورت گرفت، ممکن است مخاطبان تصور نمایند که نگارنده‌ی این اثر برای حجاب در شکل چادر مشکی موضوعیت قایل است؛ به گونه ای که برای انواع حجاب های دیگر بانوان ارزشی قایل نیست، ولی واقعیت غیر از این است؛ زیرا ما برای حجاب با چادر مشکی طریقیت قایل هستیم؛ به این معنا که معتقدیم حجاب با چادر مشکی به دلیل قراین و شواهد فراوان لغوی و تاریخی، دارای اصل و ریشه ی قرآنی است و به همین دلیل، فاطمه زهرا(س) به عنوان بهترین الگوی زن مسلمان از آن استفاده می کرده اند، و لذا این گونه پوشش از مصادیق تأمین کننده‌ی حجاب برتر است؛ و همان گونه که گذشت هیچ یک از شبهات مخالفان چادر مشکی از کارآمدی و برتری آن نمی کاهد. در واقع یکی از پیام های اصلی نوشته‌ی حاضر این است که به مخاطبان بگوید که چرا عده ای با استفاده از شبهات و روش های القاییِ تبلیغِ منفی، قبل از این که طرح مشخص و کاملی برای ترویج الگوی دیگری از حجاب برتر ارائه نمایند به جنگ روحی و روانی بر علیه زنان متدین و عفیفِ استفاده کننده از چادر مشکی اقدام می‌کنند و به جای تبلیغ منطقی از حجاب و پوشش مورد علاقه‌ی خود، به تخریب چادر مشکی اقدام می کنند. روشن است که نتیجه‌ی چنین کاری ترویج لیبرالیسم و آزادی در پوشش در سطح جامعه و کاهش مقدار حجاب و پوشش بانوان و روی آوردن آنان به حجاب حداقلی است. با توجه به مطلب فوق و با عنایت به این که از نظر قرآن، مقتضی و زمینه‌ی نافرمانی از حدود و چهارچوب های الهی در انسان موجود است؛ «بَلْ یُرِیدُ الْإِنْسانُ لِیَفْجُرَ أَمامَهُ».[1] به خوبی می توان نتیجه گرفت که ترویج و تبلیغ حجاب و پوشش حداقلی به نفع جامعه نیست؛ زیرا تبلیغ و ترویج این گونه حجاب و پوشش، کم کم حجاب و پوشش اسلامی موجود در جامعه را به سمت بدحجابی و بی حجابی پیش می برد ـ که اکنون بعضی از علایم و آثار آن در برخی شهرهای بزرگ آشکار گردیده است. با توجه به واقعیت موجود، باید تمام ابزارهای فرهنگ ساز جامعه از قبیل کتاب، مطبوعات و صدا و سیما را به سمت ارزش های اسلامی که یکی از بارزترین آنها رعایت پوشش مطلوب است، هدایت نمود؛ لذا در پایان این اثر به منظور حرکت در مسیر نهادینه شدن حجاب کامل اسلامی در جامعه، پیش نهادها و توصیه هایی ذکر می گردد.[1] . سوره‌ی قیامت (75)، آیه‌ی 5. پیشنهاد ها 1. پیش نهاد می شود در کتاب‌های درسی دختران دوره های ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان، به طور سلسله وار مباحث مختلف حجاب و پوشش به ترتیب دوره های تحصیلی و با رعایت سطح بندی مباحث از ساده به پیچیده به شکل صحیح و زیبا طرح شود، تا دختران جامعه از همان خردسالی به عنوان مادران آینده، با مسائل مختلف حجاب، اعم از فلسفه و فواید حجاب، آثار فردی و اجتماعی آن، پیامدهای بدحجابی و بی حجابی و غیره آشنا شوند و نسبت به حجاب، اعتقاد راسخ پیدا نمایند، اگر دختران جامعه از همان سنین کودکی اعتقاد راسخ و عمیقی نسبت به حقانیت حجاب و مسائل آن، به عنوان یک حجاب درونی، پیدا نمایند یقیناً در مرحله‌ی حجاب بیرونی نیز بر اساس همان اعتقاد درونی عمل خواهند کرد. از آن جا که یکی از سوره های قرآنی که بسیاری از مسائل حجاب و پوشش در آن مطرح شده، سوره‌ی نور است؛ مناسب است که در مدارس دخترانه، زمینه‌ی آشنایی عمیق و تفصیلی دختران با معارف قرآنی این سوره درباره‌ی حجاب و پوشش، به طور صحیح و دقیق و کارشناسی شده فراهم گردد. 2. پیش نهاد می گردد از برخی محصولات فرهنگی، مثل مجله ها به صورت ویژه نامه های هر چند وقت یکبار برای تبیین علمی و جذاب مسائل حجاب برای دختران استفاده شود؛ به عنوان مثال شماره ی ششم مجله ی‌ «حدیث زندگی» ویژه ی جوانان که توسط موسسه ی فرهنگی دارالحدیث چاپ می گردد، ویژه ی عفاف و حجاب است که مطالعه آن را به خواهران و بانوان توصیه می کنیم. 3. در مراکز آموزش عالی و دانشگاه ها که مقدار آگاهی و توانایی فهم دختران بیش‌تر است، جلسات پرسش و پاسخ درباره‌ی بعضی مسائل و شبهات جدید حجاب با حضور کارشناسان آگاه و مسلط دینی و اسلامی، با حضور زنان و خواهران مؤمن فرهیخته و دانشمند تشکیل گردد. 4. یکی از مراکز فرهنگی مهم که نقش قابل توجهی در گسترش حجاب کامل دارد، سیمای جمهوری اسلامی است؛ زیرا تمام فیلم‌ها و برنامه‌های آن نقش الگودهی بسیار مهمی برای مردم دارد؛ بنابراین، جا دارد مسئولان سیمای جمهوری اسلامی به الگوپذیری مردم، خصوصاً‌ زنان و دختران، از حجاب و پوشش هنرمندان و مجریان تلویزیون، توجّه و دقت جدی نمایند. 4. مراکز فرهنگی و رسانه های جمعی، مثل مطبوعات با نگارش آثار و مقالات علمی و استدلالی به تبیین مسائل مهم و اساسی حجاب برتر بپردازند؛ زیرا همان گونه که از لابلای اثر حاضر روشن گشت، حجاب حداکثری و بیش تر بانوان یکی از احکامی است که دین اسلام، بانوان را به آن ترغیب و تشویق نموده است. نکته ی فوق به منزله ی یک ملاک و معیار برای ارزیابی فعالیت های مطبوعاتی در ارتباط با ترویج فرهنگ حجاب و پوشش در جامعه اسلامی است؛ به این معنا که اگر نتیجه ی فعالیت های مطبوعاتی در راستای تقویت و تحکیم منطقی حجاب و پوشش بیش تر و برتر باشد، می توان گفت مطبوعات جامعه ی اسلامی، در این مورد به وظیفه ی‌ اسلامی خود عمل نموده اند؛ ولی اگر فعالیت های مطبوعاتی آنان منجر به تضعیف و تخریب مصادیق حجاب برتر باشد در حقیقت به رسالت مطبوعاتی خود عمل نکرده اند. 6. خانواده ها، خصوصاً مادران که مسئولیت سنگین تری در تربیت دختران و ارتباط بیش‌تری با آنها دارند، خود در مواجهه با نامحرم از حجاب کامل، مثل چادر استفاده نمایند، تا از این طریق فرزندان دختر نیز از همان کودکی با حجاب اسلامی آشنا شوند و با تمرین کردن نسبت به آن انس بگیرند. البته در کنار تمرین و عادت دادن آنان، لازم است مادران ابعاد مختلف حجاب و پوشش و فواید آن را برای دختران تبیین و آنها را به رعایت پوشش کامل اسلامی تشویق، و در انتخاب دوستان آنها توجه نمایند که به مسائل شرعی و از جمله رعایت حجاب مقید باشند. 7. به دلیل تأثیرپذیری دانش آموزان و دانش‌جویان از مدیران و معلمان و اساتید، رعایت حجاب کامل از سوی کادر آموزشی مراکز آموزش و پرورش و دانشگاه تأثیر رفتاری و عملی فراوانی روی مخاطبان دارد. برای استمرار و تقویت حجاب کامل در بین کادر آموزشی، مسئولان مراکز مذکور باید با تصمیم‌گیری قاطع و منطقی اوّلاً، لزوم استفاده از حجاب کامل اسلامی را قانونمند کنند؛ ثانیاً، افرادی که حجاب کامل را رعایت می‌کنند به شکل‌های مختلف مورد تشویق قرار گیرند؛ ثالثاً، پس از تبیین منطقی حکم حجاب با افراد متخلف، به طور قاطع و جدی و قانونی برخورد نمایند. 8. اگر برخی مراکز فرهنگی از شعارنویسی روی دیوارها برای ترویج فرهنگ حجاب کمک می گیرند، در این زمینه باید از شعارهای جذاب و مثبت استفاده کنند، مثل: حجاب سلاح زن است در مقابل نگاه‌های آلوده؛ حجاب پند است، نه بند. افراد آشنا به مسائل و کارهای فرهنگی، به خوبی می دانند که استفاده از شعارهای منفی و دارای دافعه، نه تنها اثر مثبت ندارد، بلکه بر عکس باعث لجاجت و مقاومت در افراد بی حجاب می گردد. 9. یکی از روش های تبلیغ منفی بر ضد حجاب، خصوصاً در شکل چادر این است که معمولاً افراد باحجاب و چادری را افرادی بی سواد و بدون فرهنگ معرفی می کنند و در مقابل، زنان بی حجاب را افراد با فرهنگ به حساب می آورند. با توجه به این که ادعای فوق توسط بعضی افراد، خصوصاً رسانه های خارجی و غربی مطرح می گردد، به منظور اثبات نادرستی این ادعا دو پیشنهاد ارائه می گردد: الف) الگوهای برجسته‌ی زنان محجبه و چادری در زمینه های مختلف به وسیله رسانه ها، مثل صدا و سیما و مطبوعات و ... از طریق بیان جلوه های زندگانی، و موفقیت های آنها در کسب مدارج علمی و فرهنگی معرفی گردند. یکی از مطبوعاتی که تا حدودی در این زمینه موفق بوده است، مجله‌ی «پیام زن» است. در شماره های مختلف این مجله مصاحبه هایی با زنان متدین و محجبه که دارای موفقیت های علمی و فرهنگی بوده اند انجام شده است، که مطالعه ی‌ آنها به دختران و بانوان توصیه می گردد. ب) شرکت فعال زنان محجبه و دارای مدارک علمی و فرهنگی سطح بالا در کنفرانس های خارجی و بین‌المللی، در خنثی نمودن تبلیغات سوء رسانه های خارجی و غربی بر ضد زنان محجبه، نقش بسیار مؤثری دارد. یکی از نمونه های بارز آن، شرکت گسترده و عالمانه‌ی زنان محجبه در اجلاس پکن بود که نقش بسیار مؤثری را در تصحیح افکار جهانیان درباره‌ی زنان محجبه ایرانی داشته است.[1] 10. همان گونه که حکومت های لائیک و ضد دین، مثل حکومت رضاخان در ایران و حکومت آتاتورک در ترکیه، با طرح کشف حجاب، به طور برنامه ریزی شده به مقابله با آن برخاستند؛ و رژیم طاغوتی شاه نیز به دلیل ماهیت ضد دینی برای مقابله با دین و مقوله های دینی، مثل حجاب، دارای طرح و برنامه‌ی مشخص بود؛[2] لازم است حکومت های دینی، از جمله جمهوری اسلامی نیز برای مقابله با بی حجابی و بدحجابی، که از مظاهر هجوم فرهنگی غرب است، دارای طرح روشن و مشخص و دقیق و کارشناسانه باشد؛ از این رو، پیش‌نهاد می شود شورایی از کارشناسان مسائل شرعی و جامعه شناختی و روان شناختی حجاب، با نظارت و حمایت شورای عالی انقلاب فرهنگی تشکیل شود و طرحی جامع برای مبارزه‌ی سنجیده و کارشناسی شده با مقوله‌ی بدحجابی و راه‌های گسترش حجاب برتر تهیه نمایند. در تهیه‌ی طرح مذکور لازم است از تجربه های زنان محجبه و فرهیخته‌ی حوزوی و دانشگاهی نیز استفاده شود. 11. به زنان و دختران متدین و عفیف پیش نهاد می شود به طور مستمر مطالعات و تحقیقات خود را درباره‌ی فلسفه، فواید و مسائل حجاب افزایش دهند. این کار دو فایده‌ی مهم دارد: الف) اعتقاد و ایمان آنها به حقانیت احکام متعالی و نورانی اسلام، افزایش می یابد و در نتیجه التزام عملی آنها به رعایت حجاب برتر بیش‌تر می‌شود.[3] ب) از طریق فوق بهتر می توانند به تبلیغ و ترویج صحیح و منطقی حجاب برتر اقدام نمایند و حتی در مواقع لازم، از طریق جهاد فرهنگی به پاسخ‌گویی شبهات مخالفان حجاب نیز اقدام نمایند.[4] 12. متأسفانه برخی مطبوعات، با روش سلبی، یعنی از طریق تخریب حجاب برتر، مثل چادر، به طور غیر مستقیم به ترویج حجاب و پوشش مورد علاقه ی خود می پردازند و چون این روش، روش صحیح و معقولی نیست، به این گونه مطبوعات توصیه می شود به جای پیش گرفتن روش تخریبی و سلبی، با ابزار منطق و دلیل به ترویج حجاب مورد نظر خود بپردازند. به نمونه هایی از روش تخریبی و القائات منفی برخی مطبوعات برضّد چادر مشکی و حجاب برتر توجه کنید: الف) مصاحبه‌ی عمومی کوچه و بازاری درباره‌ی مسائل تخصصی. یکی از مجلات در یک مصاحبه‌ی عمومی با مردم کوچه و بازار، با طرح این پرسش که «خانم چرا سیاه می پوشید؟»[5] با القای غیر مستقیم افکار انحرافی، سعی در تخریب حجاب تیره و چادر مشکی نموده است. اساساً تردیدی نیست این‌گونه مصاحبه های کوچه و بازاری که معمولاً نظرهای علمی و کارشناسی در آنها مطرح نمی‌شود، در مورد مسائل تخصصی، مانند مسئله‌ی پوشش و لباس، ارزش و اعتبار علمی ندارد. ب) استفاده ی ابزاری از جوانان. یکی از روزنامه ها نیز در عملی مشابه مصاحبه‌ی مذکور، در یک نشست، به همراه بعضی دختران و پسران، بدون حضور کارشناسان و بدون استناد به نظرهای کارشناسی، به چاپ نظرهای آنها درباره‌ی لباس پرداخته است.[6] واضح است که چنین روشی نیز از نظر علمی و کارشناسی فاقد ارزش و اعتبار است و بیش‌تر به استفاده‌ی ابزاری از جوانان شباهت دارد.ج) استفاده ی ابزاری از ادبیات. روزنامه ای در یک قطعه‌ی ادبی، با القای غیر مستقیم، به نکوهش بعضی از مصادیق پوشش مشکی در سطح جامعه پرداخته است.[7]روشن است که درباره‌ی مسائل مهم و نیازمند کارشناسی، مثل مسئله‌ی لباس، نمی توان از نوشته های ادبی استفاده نظری و علمی نمود، بلکه باید با برگزاری نشست های علمی و کارشناسی، کارآمدی یا ناکارآمدی یک نوع حجاب و لباس را مشخص نمود. با توجه به روش های غیر عقلایی یاد شده، به این‌گونه مطبوعات توصیه می شود برای فرهنگ سازی صحیح و عمیق از روش های عقلایی استفاده نمایند. 13. همان گونه که در ضمن نوشته‌ی حاضر آشکار شد، علت بسیاری از اظهار نظرهای نادرست و غیر دقیق در زمینه‌ی ابعاد دینی حجاب، این است که افرادی بدون آشنایی با احکام دینی و بدون مطالعه و تحقیق درباره‌ی مسائل حجاب دینی و اسلامی، به خود اجازه‌ی اظهارنظر می‌دهند. واقعاً جای تعجب است که در عصر پیشرفت علم، بعضی از مطبوعات از مواجهه‌ی کارشناسانه با مقوله‌ی حجاب و پوشش گریزانند و با سوء استفاده از آزادی، به روش های غیر علمی و غیر منطقی روی می آورند؛ به رسانه ها و مطبوعاتی که در صدد طرح مسائل دینی و مذهبی هستند پیش‌نهاد می شود با ایجاد ارتباط صمیمی با حوزه‌ی علمیه‌ی قم و مراکز پژوهشی آن، زمینه‌ی همکاری نزدیک در طرح مسائل دینی به طور علمی و کارشناسانه را فراهم نمایند. شایسته‌ی ذکر است اکنون با تأسیس مرکز مطالعات و پژوهش های فرهنگی حوزه، زیر نظر شورای عالی حوزه‌ی علمیه قم، زمینه‌ی همکاری های نزدیک بین فرهیختگان حوزوی و اصحاب رسانه ها و مطبوعات به خوبی فراهم شده است. 14. مشکل دیگر ـ که در ضمن اثر حاضر موارد متعددی از آن مطرح گردید ـ این است که اظهار نظرها در زمینه‌ی حجاب در عرصه‌ی برخی مطبوعات، بعضاً بدون ذکر سند و مدرک و دلیل صورت می گیرد؛ مثلا ً فردی ادعا می کند که چادر در زمان قاجار جا افتاده است و ریشه‌ی دینی و مذهبی ندارد،[8] ولی هیچ سند و مدرکی برای ادعای خود نقل نمی کند. روشن است که این گونه اظهار نظرهای بدون سند و مدرک فاقد ارزش علمی‌ است؛ از این رو به مطبوعات توصیه می گردد در بیان ادعاها و اظهار نظرها، علاوه بر استفاده از نظرهای علمی و کارشناسانه، ابتدا از وجود اسناد و مدارک معتبر و کافی برای بیان یک مدعا مطمئن شوند و سپس به چاپ آن اقدام نمایند. 15. افرادی که خود یا یکی از اقوام و دوستانشان به کشورهایی که مروّج فرهنگ برهنگی اند، مانند کشورهای اروپایی و غربی، مسافرت نموده اند، به خوبی می‌دانند که رابطه‌ی مستقیمی بین کاهش مقدار پوشش افراد، خصوصاً زنان، و افزایش جرایم و مفاسد جنسی وجود دارد. یک بانوی تازه مسلمان امریکایی می‌گوید: در زمستان که مردم مجبورند به جهت سردی هوا خود را پوشانیده و پوشش بیش‌تری داشته باشند، به طور طبیعی و کاملاً محسوسی در امریکا تجاوز به عنف نسبت به زن کم‌تر می‌شود، لکن در تابستان که زنان، علاوه بر گرمای هوا، به پیروی از مدهای جلف و فاسد کننده، خود نیز دنبال بهانه‌ای هستند تا هر چه ممکن است لباس خود را سبک نموده و به بهانه ی گرما، اعضای حساس بدن خود را در معرض دید مردها قرار دهند، تجاوز به عنف نسبت به زنان حتی پیرزنان نیز افزایش می‌یابد و تا آن جا پیش می‌رود که در این فصل راهبه‌ها نیز مورد حمله‌ی مردان جنایتکار قرار می‌گیرند.[9] به محققین و پژوهشگران توصیه می‌شود به طور تطبیقی و مقایسه‌ای درباره‌ی مقدار جرایم و مفاسد جنسی در کشورهای اسلامی، که اکثراً مقید به رعایت پوشش در اجتماع هستند، با کشورهایی که برهنگی در آنها رواج دارد، همانند بسیاری از کشورهای اروپایی و غربی، تحقیقاتی انجام دهند تا برای افرادی که درباره ی مطلب یاد شده تردید دارند، به طور علمی آشکار گردد که واقعاً بین افزایش پوشش و کاهش جرایم جنسی و بالعکس، رابطه‌ی معناداری وجود دارد. 16. در ضمن اثر حاضر آشکار شد که استفاده از چادر مشکی دارای ریشه‌های قرآنی و روایی است؛ از این رو به اهل‌ قلم و مطبوعات توصیه می‌شود در مواجهه با سنت و سیره‌های موجود در بین مسلمین، مثل سیره و سنت استفاده‌ی زنان مسلمان از چادر مشکی، که دارای ریشه‌ی قرآنی و اسلامی است با احتیاط و دقت مواجه شوند و این‌گونه نباشد که به راحتی به نقض سیره و سنّت اسلامی اقدام کنند. امیرمؤمنان علی(ع) می‌فرمایند: لا تنقض سنة صالحة عمل بها صدور هذِهِ الامة و اجتمعت بها الالفة و صلحت علیها الرعیة و لا تُحدثنَّ سنة تضرّ بشیءٍ من ماضی تلک السنن فیکون الاجر لمن سنَّها و الوزر علیک بما نقضت منها؛[10] آداب پسندیده‌ای را که بزرگان این امت به آن عمل کردند و ملت اسلام با آن پیوند خورده و رعیت با آن اصلاح شدند برهم مزن، و آدابی که به سنت‌های خوب گذشته زیان وارد می‌کند پدید نیاور، که پاداش برای آورنده‌ی سنّت و کیفر آن برای تو باشد که آنها را درهم شکستی. 17. در نوشته ی حاضر به طور مستند اثبات گردید که متأسفانه برخی مطبوعات و افراد از آزادی که به برکت جانفشانی صدها هزار شهید گلگون کفن به دست آمده است به نحو شایسته و صحیح در راه تبیین و نشر حقایق استفاده نمی کنند، بلکه برعکس، در راه ترویج اباطیل و شبهه ها و سست کردن ارزش های الهی جامعه اسلامی، همانند حجاب، از آزادی سوء استفاده می کنند. به نظر می رسد یکی از علل این سوء استفاده، عدم تبیین صحیح و علمی محدوده ی‌ آزادی بیان و قلم است که باعث گردیده عده ای تصور کنند به بهانه آزادی، مجاز به تبلیغ و ترویج هر فکر و عملی به هر شکل و قیمتی ولو با شیوه های غیر علمی، مثل ادعاهای بدون دلیل و ترویج دروغ و تهمت می باشند. ثمره ی چنین تصور نادرستی به هر حال این واقعیت تلخ عینی را منجر گردیده است که عده ای با نشر اکاذیب در مورد مبانی حجاب اسلامی، زمینه ی تشویش اذهان عمومی، به خصوص بانوان و دختران جوان در زمینه ی حجاب و پوشش اسلامی را فراهم کرده اند. حال پرسش اساسی این است که مسئولیت تشویش، سرگردانی و در نتیجه سستی آشکار نسبت به رعایت حجاب که در برخی از بانوان و دختران در اثر انتشار شبهه ها در زمینه ی حجاب اسلامی مشاهده می گردد به عهده کیست؟ به نظر می رسد، مسئولیت تشویش و سستی یاد شده، بیش از همه بر دوش افرادی است که به جای تبیین دقیق و عمیق مفهوم و معنای آزادی قلم و بیان و حد و مرزهای آن در یک جامعه اسلامی،[11] پیوسته فریاد به خطر افتادن آزادی سر داده و می دهند. به این گونه افراد و به افرادی که با سوءاستفاده از آزادی، شبهه هایی را در زمینه ی ارزش های اسلامی، مانند حجاب، با ابزار قلم و بیان در جامعه منتشر نموده و می نمایند، توصیه می شود درباره ی حد و مرز آزادی و تفاوت آزادی در جامعه ی اسلامی و جامعه ی غربی به مطالعه و پژوهش عمیق بپردازند.[1] . برای آگاهی از موفقیّت های زنان ایرانی در اجلاس مذکور ر.ک: «همراه با زنان در سفرنامه‌ی پکن»، مجله‌ی پیام زن، ش 45ـ57.[2] . به عنوان نمونه، در مجله‌ی پیام زن، شماره‌ی 50، ص 18، طرح رژیم شاه در برخورد با حجاب و چادر چاپ شده است. [3] . یکی از مصادیق برجسته و جالب در مورد تأثیر آگاهی زنان مسلمان در التزام آنها به حجاب، حادثه‌ی شگفت انگیز محجبه شدن چند تن از زنان هنرپیشه‌ی مصری است که در یک اقدام غیر منتظره حجاب و پوشش اسلامی را انتخاب نمودند. متأسفانه این حادثه‌ی مهم در اثر بایکوت خبری رسانه ها در مطبوعات جهان، خصوصاً رسانه های غربی، انعکاس نیافت. مجموع مصاحبه های آنان را در شماره های 11 و 12 و 13 مجله ی پیام زن می توانید مطالعه نمایید. [4] . برای آشنایی با جهاد فرهنگی بعضی از زنان فرهیخته با مقوله‌ی کشف حجاب، به عنوان نمونه ر.ک: زینب بیگم شیرازی، «جوابیه‌ی ضاله طالبین رفع حجاب»، پیام زن، ش 112، ص 26. [5] . مجله‌ی زنان، سال سوم، بهمن و اسفند 73، شماره 22، خانم چرا سیاه می پوشید؟ به کوشش لیلی پورزن. [6] . گیو نمازی، هم اندیشی جوانان درباره لباس پوشیدن، روزنامه ی نوروز 18 / 4 / 80 ، ص 8. [7] . مانا دشت گُلی، «نکند پدر مرا نشناسد» روزنامه‌ی نوروز، 24 شهریور 1380، ص 8. [8] . پاسخ این ادعا در فصل دوم این اثر آمده است. [9]. اردوباری، آیین بهزیستی اسلام، ج 3، ص 219. [10]. نهج‌البلاغه، ترجمه ی محمد دشتی، نامه‌ی 53، ص 572. [11] . برای آگاهی بیش تر در زمینه ی‌ محدوده ی آزادی قلم و بیان از دیدگاه اسلام و تفاوت دیدگاه اسلام و غرب در باب آزادی ر. ک: به آثار ذیل از سردار بزرگ جهاد فرهنگی بر ضد شبهه افکنان در عصر حاضر علامه استاد محمد تقی مصباح یزدی، دین و آزادی، و نظریه حقوقی اسلام، ص 303 ـ 400، و نیز نظریه سیاسی اسلام، ج 1، ص 63 ـ 97 و 213 ـ 224. پیوست امام خمینی (ره): آنها که زن‌ها را می‌خواهند ملعبه‌ی مردان و ملعبه‌ی جوانان فاسد قرار بدهند، جنایتکارند. زنها نباید گول بخورند. زن گمان نکند این مقام زن است که بزک کرده بیرون برود، با سر باز و لخت؛ این مقام زن نیست، زن باید شجاع باشد، زن آدم‌ساز است، زن مربی انسان است.[1] حضرت آیت الله العظمی گلپایگانی: «حجاب بانوان در اسلام یکی از اموری است که از وقتی استعمارگران، چشم طمع به کشورهای اسلامی و غصب معادن و منابع طبیعی آنها دوختند، مورد حمله‌ی آنها قرار گرفت؛ زیرا چادر و حجاب زنان مسلمان را یکی از عوامل بزرگ برای بقاء استقلال شخصیت اسلامی کل جامعه‌ی مسلمانان و حفظ هویت اسلامی آن دیدند و آن را مانع سیاسی و اقتصادی و فرهنگی خود شناختند.[2] حضرت آیت الله خامنه ای: آیا جنایتی از این بزرگ‌تر نسبت به زن هست که زن را با آرایش، مد و جلوه‌گری زیورآلات سرگرم کنند و از او به عنوان یک ابزار و وسیله استفاده کنند؟ امروز سر و سینه را از زیورآلات پر کردن و آرایش و مد و لباس را بت قرار دادن، برای زن انقلابی مسلمان ننگ است، چادر بهترین نوع حجاب و نشانه‌ی ملی ماست. شبهه : آیا حجاب از ضروریات دین است؟ حکم کسانی که به آن بی‌اعتنایی می‌کنند چیست؟ حضرت آیت الله خامنه‌ای: اصل حجاب ضروری دین محسوب است، ولی بعضی فروع آن ممکن است ضروری نباشد و بی‌اعتنایی به اصل حجاب و عدم رعایت آن معصیت و گناه است. حضرت آیت الله تبریزی: اصل حجاب برای زنان از ضروریات دین است و حکم کسانی که به آن بی‌اعتنایی نمایند، حکم بی‌اعتنایی به سایر تکالیف دینی است. حضرت آیت الله صافی: اصل وجوب حجاب فی الجمله از ضروریات اسلام است و منکر آن مرتد است، ولی بی اعتنایی به آن با عدم انکار وجوب آن باعث فسق است. حضرت آیت‌الله سیستانی: اصل حجاب از مسلمات شریعت است و در قرآن آمده است، ولی کسانی که توجّه به وضوح آن ندارند، انکار آنها مستلزم انکار نبوت نیست و بی‌اعتنایی عملی گناه است. حضرت آیت‌الله مکارم شیرازی: آری حجاب از ضروریات دین است، ولی انکار آن برای کسانی که از ضروری بودن آن آگاهی ندارند، موجب ارتداد نمی‌شود. حضرت آیت‌الله بهجت: بی‌اعتنایی به حجاب گناه است و داشتن حجاب واجب است. شبهه : پوشیدن جوراب نازک و بدن‌نما برای خانم‌ها در بیرون از منزل و انظار نامحرمان چه صورت دارد؟ و بیرون گذاشتن موهای سر از چادر و مقنعه توسط خانم‌ها در دید نامحرمان چگونه است؟ حضرت آیت الله خامنه‌ای: پوشانیدن بدن از نامحرمان بر زن واجب است و چنین جوراب‌هایی برای حجاب شرعی واجب کفایت نمی‌کند و پوشیدن تمام موی سر در برابر نامحرمان واجب است. شبهه : آرایش زنان در خیابان‌ها و بیرون گذاشتن مقداری از موها و پوشیدن جوراب بدن‌نما و لباس‌های محرک چه صورت دارد؟ حضرت آیت‌الله خامنه ای: بر زن واجب است تمام بدن و موی و زینت خود را از نامحرم بپوشاند. حضرت آیت‌الله فاضل لنکرانی: حرام است. حضرت آیت‌الله بهجت: حرام است. حضرت آیت‌الله صافی گلپایگانی: حرام است. حضرت آیت‌الله مکارم شیرازی: بدون شک جایز نیست. حضرت آیت‌الله تبریزی: جایز نیست. حضرت آیت‌الله سیستانی: جایز نیست. شبهه : عدّه‌ای همراه با تبلیغات فرهنگی دشمن، در روزنامه‌ها و سخنرانی‌هایشان می‌گویند: چادر مشکی برای بانوان مکروه است و باید پوشش جدید، مانند مانتو و کت و دامن با رنگ‌های متنوع، جای‌گزین چادر مشکی شود. آیا چنین حرف و اقدامی صحیح است یا نه؟ خواهشمند است نظر شریفتان را مرقوم فرمایید. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: این صحبت صحیح نیست، و بهترین حجاب، پوششِ چادر است، و چادر سیاه هم بی‌اشکال است و کراهت ندارد. حضرت آیت‌الله تبریزی: زن باید بدن خود را در غیر وجه و کفین، از نامحرم بپوشاند و نیز باید زینت خود را بپوشاند و لباسی که زینت حساب می‌شود باید آن را هم بپوشاند، و با چادر بهتر می‌تواند بدن و زینت را بپوشاند و چادر سیاه، مثل عبای سیاه کراهت ندارد. حضرت آیت‌الله بهجت: این اقدام باطل است. حضرت آیت‌الله صافی گلپایگانی: نظریه ی مذکور صحیح نیست و مفاسد بسیار دارد. متأسفانه در این زمان عدّه‌ای اصرار بر آشکار شدن مفاتن زن و خروج او از ستر و عفاف، که حافظ شخصیت و ارزش و متانت اوست دارند و مع‌الاسف می‌خواهند این امر را اسلامی جلوه دهند؛ در حالی که برخلاف اسلام است. حضرت آیت‌الله فاضل لنکرانی: چادر مشکی بهترین نوع حجاب است و پوشیدن لباس‌هایی که جلب توجه کند حرام است. حضرت آیت‌الله مکارم شیرازی: با توجه به این‌که در حال حاضر رنگ مشکی برای حفظ پوشش زنان بهتر است، کراهت آن ثابت نیست. شبهه : امروز یک حرکت خزنده‌ای علیه چادر، که یک حجاب ملّی و سنّتی است آغاز گردیده است، خواهشمندیم نظر مبارک را در این مورد مرقوم فرمایید. حضرت آیت‌الله فاضل لنکرانی: سزاوار است خانم‌ها از چادر استفاده کنند؛ چون چادر در کشور اسلامی ایران از مظاهر و شعایر اسلام می‌باشد و با حفظ این شعار سعی کنند بانوان محترم، حرکت مورد سؤال را خنثی کنند. حضرت آیت‌الله صافی گلپایگانی: چادر بهترین پوشش برای خانم‌هاست، چون تمامی مفاتن بدن را می‌پوشاند. خانم‌های مسلمان باید آداب و سنن اسلامی را در لباس پوشیدن مراعات کنند و از تجدّدگرایی مضرّ پرهیز کنند. حضرت آیت‌الله بهجت: چادر حجاب پسندیده است. حضرت آیت‌الله سیستانی: چادر حجاب بهتر است و سزاوار نیست زن‌های مؤمن بدون چادر خارج شوند. حضرت آیت‌الله مکارم شیرازی: حجاب یکی از قوانین مسلّم اسلام است و اساس آن پوشاندن بدن و موها غیر از صورت و دست‌ها تا مچ است؛ ولی بی‌شک چادر حجاب برتر است. حضرت آیت‌الله تبریزی: پوشیدن بدن بر زن واجب، و بهترین نوع پوشش واجب، همان چادر مشکی است که زن‌های مؤمنه خود را با آن می‌پوشانند. شبهه : نظر جنابعالی در مورد پوشیدن لباس‌هایی که عکس یا علامت مربوط به کشورهای غربی روی آن نقش بسته است چیست؟ حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: استفاده از این‌گونه لباس‌ها که ترویج فرهنگ غیر مسلمین مهاجم بر مسلمین است، اشکال دارد. [3] حضرت آیت‌الله فاضل لنکرانی: بهتر است از این نوع لباس‌ها استفاده نکنند. حضرت آیت‌الله صافی گلپایگانی: مسلمین از این‌گونه لباس‌ها استفاده نکنند. حضرت آیت‌الله تبریزی: برای مؤمن سزاوار نیست لباسی بپوشد که او را از زیّ مؤمنین خارج کند. حضرت آیت‌الله مکارم شیرازی: هرگاه سبب ترویج فرهنگ بیگانگان گردد اشکال دارد. شبهه : بعضاً مشاهده می‌شود که بعضی از افراد در مجالس عقد و عروسی و عدّه‌ای در انظار عمومی، اقدام به نصب کراوات و پاپیون بر روی پیراهن خود می‌نمایند، حکم شرعی استفاده از لوازم مذکور چیست؟ حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: بستن کراوات و پاپیون چون تقلید و ترویج از فرهنگ مهاجم غیر مسلمین است جایز نیست.[4] حضرت آیت‌الله صافی گلپایگانی: کراوات و پاپیون شعار کفار است و مسلمین نباید از آنها استفاده کنند. حضرت آیت‌الله مکارم شیرازی: با توجه به این‌که کراوات و پاپیون در محیط ما ترویج فرهنگ بیگانه محسوب می‌شود، استفاده از آن اشکال دارد. حضرت آیت‌الله تبریزی: برای مؤمن سزاوار نیست لباسی بپوشد که او را از زیّ مؤمنین خارج کند. حضرت آیت‌الله بهجت: خلاف احتیاط است. شبهه : 1) برخورد زن همراه با چهره‌ی خندان و متبسّم با مردان نامحرم هنگام خرید از مغازه‌ها و سایر برخوردها چه صورت دارد؟ شبهه : 2) خندیدن زنان و دختران با صدای بلند در خیابان و یا انجام برخی حرکات دیگر که موجب جلب توجّه نامحرمان می‌شود چگونه است؟ حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: 1) صحبت کردن و خندیدن با نامحرم اگر موجب مفسده باشد جایز نیست. 2) از هر کاری که موجب جلب توجّه نامحرم می‌شود باید پرهیز نمود. حضرت آیت‌الله فاضل لنکرانی: 1 و 2) به طور کلی دختران و زنان باید در مقابل مردان نامحرم به نحوی لباس بپوشند و راه بروند و صحبت کنند که موجب توجّه و نگاه سوء و تهییج مردان نشوند و اگر کردند گناه بزرگ است. حضرت آیت‌الله بهجت: 1) هر کاری که معرضیت ریبه و یا فتنه در آن است جایز نیست. 2) جایز نیست. حضرت آیت‌الله مکارم شیرازی: 1) اشکال دارد و هنگام ضرورت نباید از مکالمات عادی تجاوز کنند. 2) بهتر است زنان و دختران مسلمان از این‌گونه کارها بپرهیزند و اگر منشأ فسادی شود جایز نیست. حضرت آیت‌الله تبریزی: 1) اگر از روی التفات کاری را که موجب جلب نظر اجانب شود انجام دهند اشکال دارد. 2) زن عفیف این کار را نمی‌کند، بلکه اگر معرض تهییج شهوت برای یکی از طرفین باشد حرام است. حضرت آیت الله لطف الله صافی: 1) مخالف نص قرآن است ولایخضعن بالقول فیطمع الذی فی قلبه مرض. 2) جایز نیست. شبهه : برخی در مورد مسائل زنان اظهار نظرهای نامناسبی را ابراز می‌کنند، مانند بحث دوچرخه‌سواری یا ورزش بانوان، یا در مورد حجاب اظهار می‌دارند که به نظر ما کُت و دامن جهت حجاب کفایت می‌کند. نظر حضرتعالی در این زمینه‌ها چیست؟ حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: اظهارنظر در مسائل دینی و احکام شرعی بر کسانی که صاحب نظر نیستند جایز نیست؛ و بر مؤمنین واجب است در تمام احکام دینی به مراجع بزرگوار تقلید و اسلام‌شناسان مورد وثوق و اعتماد مراجعه نمایند.حضرت آیت‌الله تبریزی: ترویج اموری که مبدأ نشر فساد در جامعه یا بی‌عفّتی زنان و دختران شود جایز نیست؛ و پوشیدن لباسی که تمام حجم بدن آنان را نشان دهد که لباس زینت حساب بشود، کفایت نمی‌کند. حضرت آیت‌الله صافی گلپایگانی: امور مذکوره معرضیّت برای مفسده دارد. بانوان باید جدّاً از آن بپرهیزند. حضرت آیت‌الله بهجت: هر چه باعث فتنه و فساد باشد اشکال دارد. حضرت آیت‌الله مکارم شیرازی: هر چه موجب اشاعه ی مفاسد اخلاقی گردد حرام است. حضرت آیت‌الله صافی گلپایگانی: امور مذکوره معرضیّت برای مفسده دارد. بانوان باید جدّاً از آن بپرهیزند. شبهه : برخی از مادران، فرزندان دختر خود را که به بلوغ شرعی نرسیده‌اند با سر و پای برهنه درخیابان‌ها و مجالس در حضور نامحرمان می‌آورند، مستدعی‌ است وظیفه‌ی والدین را در قبال فرزندان خود بیان بفرمایید و این بی‌اعتنایی چه صورت دارد؟ حضرت آیت‌الله فاضل لنکرانی: بر پدر و مادر است که فرزندان خود را با آداب و رسوم اسلامی و وظایف شرعی آشنا کنند و چنانچه موارد مذکور موجب تهییج و مفسده شود، اگر چه بچه ممیز نباشد، باید آنان را بپوشانند و حفظ کنند تا جامعه آلوده و بی‌بندوبار نشود. حضرت آیت‌الله سیستانی: بر غیر بالغ، پوشیدن واجب نیست؛ ولی پدر و مادر لازم است که فرزند خود را به رعایت آداب و شئون اسلامی وادار نمایند و در تربیت صحیح شرعی آنان بکوشند. حضرت آیت‌الله بهجت: تمرین اطفال بر وظایف شرعیه به عهده‌ی والدین است. حضرت آیت‌الله صافی گلپایگانی: کار صحیحی نیست و والدین موظف‌اند دختر را از کودکی به رعایت حجاب و گریز از نامحرم عادت دهند و اگر در این امر مسامحه کنند و دختر را نسبت به نامحرم بی‌تفاوت نمایند، شریک در معاصی دختر هستند. در حدیث وارد شده است که در مجلسی که حضرت رضا(ع) تشریف داشتند و عدّه‌ای نیز حضور داشتند، دختر بچه‌ای وارد شد؛ حضار در مجلس یکی یکی دختر را مورد نوازش قرار دادند، تا رسید به حضرت رضا(ع) آن حضرت از سن دختر سؤال کردند؛ گفته شد پنج سال دارد؛ حضرت دختر را از خود دور کرد و رفتاری که دیگران کرده بودند ننمودند؛ و اعمال آن بزرگوار باید برای زن مسلمان سرمشق باشد. حضرت آیت‌الله مکارم شیرازی: بر پدر و مادر لازم است فرزندان خود را به مسائل اسلامی از زمان طفولیت آشنا کنند. حضرت آیت‌الله تبریزی: پوشش بر دختران نابالغ واجب نیست؛ لکن وظیفه‌ی والدین است که دخترانشان را به پوشش اسلامی عادت دهند و فرزندانشان را با احکام اسلامی تربیت نمایند. شبهه : در صورتی که زن می داند مرد نامحرم به قصد لذت به صورت و دست های معمولی زینت نشده ی او نگاه می کند، در این فرض پوشاندن صورت و دست ها لازم است یا نه؟ حضرت آیت الله خامنه ای: در فرض مذکور باید حتی وجه و کفین خود را هم بپوشاند. حضرت آیت الله تبریزی: بلی در این صورت بنابر احتیاط پوشاندن لازم است. حضرت آیت الله صافی گلپایگانی: دست و صورت بنابر احتیاط واجب باید پوشیده شود. (جامع الاحکام 2/165). حضرت آیت الله فاضل لنکرانی: بلی پوشاندن آن لازم است حضرت آیت الله بهجت: پوشاندن دست و صورت مطلقا بنابر احتیاط لازم است. [1]. صحیفه‌ی نور، ج 11، ص 254. [2]. حضرت آیت الله العظمی گلپایگانی (ره)،‌ پیام به کنگره سراسری حجاب. [3]. مجله ی نصیحت، شماره ی 149. [4]. مجله‌ی نصیحت، شماره‌ی 1154. فهرست گزیده منابع 1. قرآن کریم. 2. نهج البلاغه. 3. آمدی، عبد الواحد بن محمد؛ غررالحکم و دررالکلم، تحقیق المصطفی الدرایتی و حسین الدرایتی، قم: مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه‌ی علمیه‌ی قم، 1377. 4. ابن عربی؛ احکام القرآن، بیروت: دارالکتب العلمیه، الطبعة الاولی، 1408 هـ . ق. 5. ابن منظور المصری، ابی الفضل جمال الدین؛ لسان العرب، بیروت: دار صادر، الطبعه الاولی، 1410 هـ .ق 6. ابوالحسنی، علی؛ سیاه‌پوشی در سوگ ائمه‌ی نور، قم: مؤسسه الهادی، چاپ اوّل، بهار 1375. 7. الآلوسی، ابی الفضل شهاب الدین السید محمود؛ روح المعانی فی تفسیر القرآن، بیروت: دار احیاء التراث، الطبعة الرابعة، 1405 هـ . ق . 8. امین، سید نصرت بیگم؛ تفسیر مخزن‌العرفان، اصفهان: چاپ نشاط. 9. باقری، خسرو؛ نگاهی دوباره به تربیت اسلامی، تهران: انتشارات مدرسه، چاپ سوم، زمستان 1374. 10. البحرانی، یوسف؛ الحدائق الناضرة فی احکام العترة الطاهرة، مؤسسة النشر الاسلامی. 1363 هـ . ش . 11. البیضاوی، ناصر الدین ابی سعید عبد الله؛ انوار التنزیل و اسرار التأویل، بیروت: دار صادر. 12. بیگم شیرازی، زینب؛ جوابیه مقاله ی ضالّه طالبین رفع حجاب، به کوشش رسول جعفریان، مجله ی پیام زن، شماره ی 112. 13. پلنگی، محبوبه؛ زنان در الجزایر، مجله‌ی پیام زن، شماره‌ی 59. 14. الجوهری، اسماعیل بن حماد؛ الصحاح، تحقیق احمد عبدالغفور عطار، بیروت: دار العلم للملایین، الطبعه الرابعه. 15. حداد عادل، غلامعلی؛ فرهنگ برهنگی و برهنگی فرهنگی، تهران: انتشارات سروش، چاپ ششم. 1374. 16. الحّرانی، ابو محمد الحسن بن علی ابن الحسین ابن شعبه؛ تحف العقول عن آل الرسول(ص)، ترجمه‌ی احمد جنتی، انتشارات علمیه‌ی اسلامیه، اسفند 1354. 17. الحر العاملی، محمد بن الحسن؛ وسائل الشیعه الی تحصیل مسائل الشریعه، بیروت: چاپ دار احیاء التراث العربی. 18. حسینیان، روح الله؛ حریم عفاف، (حجاب، نگاه)، چاپ اول، مرکز چاپ و نشر سازمان تبلیغات اسلامی، تابستان 1372. 19. الحسینی الزبیدی، سید محمد بن احمد؛ تاج العروس من جواهر القاموس، تحقیق علی شیری، بیروت: انتشارات دار الفکر، الطبعه الاولی، 1414 هـ . ق . 20. الخطیب العدنانی؛ الملابس و الزینه فی الاسلام، مؤسسة انتشار العربی، الطبعة الاولی 1999. 21. خویی، ابوالقاسم؛ شرح عروه الوثقی، کتاب الصلاة. 22. راغب اصفهانی؛ معجم مفردات الفاظ القرآن، تحقیق ندیم مرعشلی، دار الکاتب العربی. 23. رحمانی، حجت‌الله؛ اعجاز رنگ سیاه، چرا چادر مشکی، نشریه‌ی فیضیه، 7 آذر 1379. 24. رفیع، جلال؛ یادداشت‌ها و رهاوردهای سفر نیویورک در بهشت شدّاد، آمریکای متمدن، آمریکای متوحش، تهران: مؤسسه‌ی اطلاعات، چاپ اوّل، 1370 هـ . ش. 25. زمخشری، محمود بن عمر؛ الکشّاف، عن حقائق غوامض التنزیل و عیون الاقاویل فی وجوه التاویل، بیروت: ناشر دار الکتاب العربی، الطبعه الثالثه، 1407 هـ . ق . 26. زنجانی، فیاض؛ رساله‌ی حجابیه، مجله ی کیهان اندیشه، شماره‌ی 60، خرداد و تیر 1374. 27. زیدان، عبدالکریم؛ المفصل فی احکام المرأة والبیت المسلم فی الشریعة الاسلامیة، بیروت: مؤسسة الرسالة، الطبعة الثالثة، 1417 هـ . ق. 28. سادات فخر، سید علی؛ حجاب ارزش یا روش، مجله ی کتاب نقد، شماره‌ی 17، ویژه‌ی فمینیزم. 29. السجستانی الازدی، ابی داود سلیمان بن الاشعث؛ سنن ابی داود، طبع دار الکتب العربی. 30. الشرتونی، سعید الخوری، اقرب الموارد فی فصح العربیه و الشوارد، تهران: دارالاسوة للطباعة و النشر، الطبعة الاولی؛ 1374 هـ . ش. 31. شعرانی، ابوالحسن؛ دمع السجوم، ترجمه ی نفس المهموم، تهران: انتشارات علمیه اسلامیه، ربیع الاول 1374 هـ . ق. 32. نثر طوبی، دائرة المعارف لغات قرآن مجید، انتشارات اسلامیه. 33. صافی، محمود؛ الجدول فی اعراب القرآن و صرفه و بیانه، دمشق: دارلارشی، الطبعة الاولی، 1411 هـ . ق. 34. صبوری اردوباری، احمد؛ آیین بهزیستی اسلام، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ اوّل، تابستان 1367. 35. الصدوق، ابن جعفر محمدبن علی بن الحسین بن بابویه القمی؛ المقنع، قم: مؤسسة الامام الهادی(ع)، 1415 هـ . ق . 36. الخصال، صحّحه و علّق علیه علی اکبر الغفاری، منشورات جماعة المدرسین، طبع شهریور 1362. 37. من لا یحضره الفقیه، قم: مؤسسه‌ی النشر الاسلامی، الطبعة الثانیة، 1404هـ . ق. 38. صفی‌پور، عبدالرحیم؛ «منتهی الارب فی لغة العرب»، چاپ اسلامیه، جمادی الثانی 1377. 39. الطباطبایی، سید محمد کاظم؛ العروه الوثقی، قم: ناشر مکتبه الوجدانی. 40. الطباطبایی، محمد حسین؛ المیزان فی تفسیر القرآن، قم: مؤسسه‌ی مطبوعاتی اسماعیلیان، الطبعة الثانیة، 1394 هـ . ق . 41. طبرسی، ابوعلی الفضل بن الحسن؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن، طبع کتابفروشی اسلامیه. 42. الطبرسی، ابومنصور؛ الاحتجاج، بیروت: منشورات مؤسسه الاعلمی للمطبوعات. 43. طریحی، فخرالدین؛ مجمع‌البحرین، تحقیق سید احمد حسینی، تهران: انتشارات مرتضوی، چاپ دوّم، شهریور 1362. 44. الطوسی، محمد حسن؛ التبیان فی تفسیر القرآن، بیروت: داراحیا التراث العربی. 45. طیبی، ناهید؛ حجاب و عفاف مروری دوباره، مجله‌ی پیام زن، شماره‌ی 95 ـ 96. 46. عابدینی، احمد؛ عاشورا، حفظ کرامت و حجاب، مجله‌ی پیام زن، شماره‌ی 69. 47. عابدینی، عِلّیه، دراسات فی سیکولوجیة الملابس، قاهره: دارالفکر العرب، 420 هـ . ق. 48. الفراهیدی، خلیل بن احمد؛ العین، تحقیق مهدی محزومی، بیروت: دار الهجره الطبعه الثانیه، 1409 هـ..ش. 49. فرزان، ناصر؛ رنگ و طبیعت، دانش رنگ‌ها، تهران: چاپ اوّل، 1375. 50. فضل الله، محمدحسین؛ مصاحبه درباره‌ی جوانان، ورزش و حجاب، دنیای جوان، مجله‌ی پیام زن، شماره‌ی 74، اردیبهشت 1377.51. فلسفی، محمد تقی؛ جوان از نظر عقل و احساسات، تهران: هئیت نشر معارف اسلامی، چاپ دوازدهم، 1344ش. 52. کودک از نظر وراثت و تربیت، تهران: انتشارات الحدیث، چاپ اول، 1368ش. 53. فیض کاشانی، ملا محسن؛ تفسیر صافی، منشورات مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، بیروت: الطبعة الثانیة، 1402 هـ . ق. 54. المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، قم: دفتر انتشارات اسلامی، الطبعة الثانیة. 55. فیومی، احمد بن محمد؛ المصباح المنیر، بیروت: المکتبه العلمیه. 56. قانع، سید مهدی؛ انسان، پوشش و ریشه های تاریخی، مجله‌ی پیام زن، شماره های 18، 19، 20. 57. القمی، شیخ عباس؛ سفینه البحار و مدینه ی الحکم و الآثار، بیروت: دار التعارف للمطبوعات. 58. کلینی، محمد بن یعقوب؛ اصول و فروع کافی، چاپ دارالکتب الاسلامیه. 59. گلی زواره، غلامرضا؛ استعمار و استبداد و هجوم به فرهنگ عفاف و حجاب، پیام زن؛ شماره‌ی 70. 60. گوهری، سید اسماعیل؛ آرزوی شهادت در بیان معصومین(ع)، تهران: انتشارات امیری، چاپ اول، مرداد 1366. 61. لسان التنزیل، به اهتمام مهدی محقق، مرکز انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ دوم 1362. 62. لوشر، ماکس؛ روانشناسی رنگ‌ها، ترجمه‌ی ویدا ابی‌زاده، چاپ چهاردهم، 1378. 63. مجلسی، محمد باقر؛ بحار الانوار الجامعه لدرر اخبار الائمه الاطهار(ع)، بیروت: دار احیاء التراث، الطبعة الثالثة، 1403. هـ ق . 64. محمدی ری شهری، محمد؛ میزان الحکمه، قم: مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه‌ی علمیه‌ی قم. الطبعة الاولی، 1362 هـ ش. 65. محمدی نیا، اسد الله؛ آنچه باید یک زن بداند، قم: مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه‌ی علمیه‌ی قم، چاپ دوم،1371. 66. محمودی، سید محسن؛ مسائل جدید از دیدگاه علما و مراجع تقلید. ورامین: انتشارات علمی فرهنگی صاحب الزمان (عج)، چاپ ششم، بهار 1380. 67. مرادی، مرضیه؛ اهداف حاصله از پوشش، مجموعه‌ی مقالات پوشش و عفاف، دومین نمایشگاه تشخص و منزلت زن در نظام اسلامی، بهمن 1370. 68. مرکز مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی؛ صحیفه‌ی نور، مجموعه‌ی رهنمودهای امام خمینی (ره)، بهمن ماه 1361. 69. مشهدی، محمد؛ تفسیر کنزالدقائق، قم: مؤسسه النشر الاسلامی، الطبعة الاولی، محرم الحرام 1413 هـ . ق. 70. مصطفوی، سید حسن؛ التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، وزارة الثقافة و الارشاد الاسلامی، الطبعة الاولی، 1368 هـ . ش . 71. مطهری، مرتضی؛ پاسخ های استاد به نقدهایی بر کتاب مسئله‌ی حجاب، قم: انتشارات صدرا، چاپ دهم، خرداد 1379. 72. مسئله‌ی حجاب، انتشارات صدرا، چاپ بهار 1377. 73. معصومی، سید مسعود؛ احکام روابط زن و مرد و مسائل اجتماعی آنان، قم: مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه ی علمیه ی قم، چاپ اوّل، زمستان 1372. 74. مغنیه، محمد جواد؛ التفسیر الکاشف، بیروت: دار العلم للملایین، الطبعة الرابعة، 1990م. 75. مکی العاملی، شمس الدین محمد؛ (الشهید الاول)، الدروس الشرعیه فی فقه الامامیه، قم: مؤسسة النشر الاسلامی. 76. مؤسسه‌ی فرهنگی قدر ولایت؛ حکایت کشف حجاب، تهران: چاپ اول 1378. 77. مهدی زاده، حسین؛ نقد ادله مخالفین چادر مشکی، روزنامه‌ی جمهوری اسلامی، 3 و 4 بهمن 1379. 78. هم اندیشی منطقی با جوانان درباره‌ی لباس، روزنامه‌ی جمهوری اسلامی، 19 و 21 شهریور 1380. 79. فقر روش و بینش در بعضی مقالات مربوط به حجاب، روزنامه‌ی جمهوری اسلامی، 26 مهر 1380. 80. مهریزی، مهدی؛ حجاب، تهران: مؤسسه‌ی فرهنگی دانش و اندیشه‌ی معاصر، چاپ اول، پاییز 1379. 81. ناظم زاده قمی، سید اصغر؛ جلوه های حکمت، قم: مؤسسه چاپ الهادی، چاپ اول، پاییز 1373. 82. نجفی، محمد حسن؛ جواهر الکلام فی شرح شرایع الاسلام، دار الکتب الاسلامیة، الطبعة السابعة، 1392 هـ .ق. 83. نصرتی، علی اکبر؛ سحر شبهه، ماهنامه‌ی اطلاع رسانی مبلغان، ارم شماره‌ی 3، ضمیمه‌ی بصائر مهرماه 77، (ویژه‌نامه‌ی خبرگان سوم). 84. النوری الطبرسی، میرزا حسین؛ مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، تحقیق و نشر، مؤسسه آل البیت لاحیاء التراث، الطبعه الثانیه، 1408 هـ ق . 85. ویژه نامه‌ی فرهنگ اسلام، بهار 1379. 86. هاشمی، مینا؛ حجاب زیبایی شعار، کارآیی شعور، سالنامه‌ی زن، ستاد برگزاری نمایشگاه تشخص و منزلت زن در نظام اسلامی، بهمن 1371. منبع:پایگاه اندیشه قم وابسته به مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات(حوزه علمیه قم)آدرس:http://www.andisheqom.com/other/books-view.php?subjectid=5

دلیل نامناسب بودن محتوا

پاسخ شما برای پاسخ به این سوال باید وارد حساب‌کاربری خود شوید.
سوال خود را بپرسید

سوالات مشابه

موردی یافت نشد!

پرسش ‌های مرتبط

    بنر تبلیغاتی شما
    بنر تبلیغاتی شما

    تمامی حقوق این وبسایت متعلق به موسسه هوش مصنوعی و تمدن اسلامی (همتا) است.