کلام /

تخمین زمان مطالعه: 5 دقیقه

فرورفتگي در چهار فرسخي مدينه رخ مي دهد، خوب وقتي که در روايات اين مکان گفته شده است، آيا سپاه سفياني از آنجا ردّ مي شوند که در درون زمين بروند؟ شخصي که از اين سپاه نجات پيدا مي کند، مشخص است چه کسي است؟


اين که کله اش، سر و ته شده است و چشمانش در پشت سرش قرار گرفته، يا امثال اين حرف ها درست است ؟ اين روايت آيا صحيح است ؟ تا حدودي مشخص است که اين حديث اسرائيلي است.خداوند متعال در قرآن کريم در آيات متعددي فرموده است که انسان هاي کافر و گمراه به بشارت و انذارهاي پيامبران و اولياء الهي گوش فرا نداده و باور نمي کنند: «إِنَّ الَّذِينَ کفَرُواْ سَوَاءٌ عَلَيْهِمْ أَأَنذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنذِرْهُمْ لاَ يُؤْمِنُونَ».[1]آنان که کافر شده اند ايمان نمي آورند (باور نمي کنند) چه (از عذاب الهي) بترساني آنان را و يا نترساني. گذشته از آيات و روايات فراوان در اين زمينه، واقعيات تاريخي و سرگذشت اقوام و ملل مختلف در طول زمان ها و در مناطق مختلف بيان گر اين واقعيت است که اکثر ملل و اقوامي که گرفتار تباهي و هلاکت و افول گرديده اند، در اثر تن ندادن به حقايق و گوش فرا ندادن به بشارت ها و انذارهاي انسان هاي صالح و خيرخواه و عدم تبعيت از آنان بوده است. که سپاه سفياني يکي از هزاران نمونه آن مي باشد.روايات و احاديثي که درمورد فرو رفتن سپاه سفياني به زمين است در کتاب هاي حديثي مسلمانان اعم از شيعه و سنّي، فراوان و متواتر است و شايد مشهور ترين آن ها در منابع سني ها روايتي باشد که از ام سلمّه نقل شده که پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ فرمود: پناهنده به خانه خدا پناه برد اما لشکري به سوي او فرستاده شود، چون به بيابان مدينه رسند، زمين آن ها را ببلعد.[2]فخر رازي از مفسّران مشهور اهل سنت در تفسير اين آيه که مي فرمايد: «و اگر ببيني هنگامي که آنان وحشت زده اند و ديگر آن ها را راه گريزي نيست و از مکاني نزديک گرفته مي شوند.»[3] آورده است که از ابن عباس نقل شده است که اين آيه در مورد فرو رفتن گروهي در بيابان بيداء نازل شده است.[4]علامه طبرسي از مفسّران شيعه در تفسير مجمع البيان مي گويد: «ابوحمزه ثمالي از قول امام زين العابدين و امام حسن ـ عليهما السلام نقل مي کند که منظور اين آيه لشکري است که در صحراي بيداء زمين، آنها را در کام خود فرو مي برد. و از حديث يماني در يک حديث طولاني آمده است که: ... لشکر دوم (سپاه سفياني) وارد مدينه شده و سه شبانه روز به غارت و چپاول آن جا بپردازند، آن گاه به سوي مکه روانه گردند تا به بيابان رسند. خداوند در اين هنگام جبرئيل را به سوي آن ها فرستد و فرمايد: اي جبرئيل برو و آن ها را نابود کن سپس جبرئيل ضربه به آن زمين زند که آن ها را در خود فرو برد، هيچ يک از آن ها باقي نماند و نجات نيابد مگر دو نفر مرد از قبيله جهينه».[5]و نيز از امام باقر ـ عليه السلام ـ نقل شده است که فرمود: پناهنده به مکه خواهد آمد، هفتاد هزار سرباز تحت فرمان مردي از قيس براي دستگيري او به آن جا اعزام مي شوند، همين که تمام آن ها در «ثنيه» اجتماع کنند، جبرئيل بگونه اي که صدايش به شرق و غرب بيابان برسد ندا دهد: اي بيداء، بگير آن ها را که خيري در آن ها نيست. هيچکس هلاکت آنها را نبيند مگر چوپاني در کوهستان که شاهد ماجرا است و خبر اين حادثه را براي بقيه مي برد. پس وقتي آن پناهنده (امام زمان ـ عليه السلام ـ ) به مکه داستان آنها را بشنود خروج کند.[6]و در حديث ديگر از امير المومنين ـ عليه السلام ـ نقل شده است که فرمود: «... زماني که لشکر سفياني به بيداء مي رسد زمين آنها را در کام خود فرو مي برد و نجات نمي يابد از آنها کسي جز قاصدي و خبر دهنده از آنان»[7] (که خبر هلاک آنان را مي آورد. و اين حديثي است که حاکم در کتاب مستدرک اش گفته است اين حديث صحيح و معتبري است.[8]و هم چنين در حديثي از رسول اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ نقل شده که فرمود: «... هنگامي که سپاه سفياني به وادي بيداء مي رسند؛ زمين آنها را در خود فرو مي برد و باقي نمي ماند از آنان جز پيک»[9] (شريد) و قاصدي که خبر هلاکت آنان را مي آورد.اما روايتي را که در ذيل سئوال به آن اشاره شده است؛ در بعضي کتب از شخصي به نام «ابي قبيل» نقل شده است و مستند به معصوم نگرديده است و ما سندي که آن را اسناد به معصوم کرده باشد نيافتيم.آن چه از مجموع روايات وارده در اين زمينه، استفاده مي شود اين است که «خسف بيداء» فرو رفتن لشکر سفياني در بيابان بيداء در حد فاصل مکّه و مدينه، از علايم حتمي ظهور بوده و همان گونه که اشاره گرديد روايات فراواني که به حد تواتر مي رسند دلالت بر وقوع آن،قبل از ظهور دارد که امام صادق ـ عليه السلام ـ فرمود: «اين از محتومات است که تغيير و تبديل در آن راه ندارد»[10] اما اين که از آن لشکر قاصدي که خبر را به امام ـ عليه السلام ـ مي رساند، نيز همان گونه که در روايات ملاحظه شد، قدر متيقن و مسلّم اين است که قاصدي و مخبري باقي مي ماند و اين که چند نفر است يک نفر است يا دو نفر و يا شخصي خارج از لشکر ، روايات تفاوت اندک و جزئي با هم دارند که تأثيري در اصل ماجرا ندارد و اين گونه اختلافات باعث نمي شود که در اصل قضيه که مدلول روايات متواتر و معتبري است شک نمائيم. معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:1ـ سيماي آفتاب، دکتر حبيب الله طاهري.2ـ عصر ظهور، علي کوراني.3ـ منتخب الاثر، آيت الله صافي مراجعه نمائيد. .

سامانه پاسخگویی به سوالات و شبهات

مرجع:

ایجاد شده در 1400/12/28



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image