با سلام دانشجوی گرامی ابتدا از اینکه این مرکز را به منظور دریافت پاسخ سوالات خویش انتخاب کرده اید از شما سپاسگذاریم . آنچه شما به نقل از فرد غرب شناس مورد نظرتان مطرح کرده اید در واقع یکی از جلوه ها و نمودهای تمدن مدرن غربی است که در واقع ریشه در مبانی دارد که این تمدن بر اساس آن بنا شده است. که از جمله این مبانی باید به فرد گرایی اشاره کرد . به عبارتی یکی از نتایج فرد گرایی در اخلاق تحت عنوان استقلال اخلاقی فرد مشاهده می شود که بر اساس آن فرد ملزم به پذیرش فرمان های اخلاقی نهادهای دینی یا دنیوی نبوده و در این جهت از او انتظار نمی رود .

با سلام دانشجوی گرامی ابتدا از اینکه این مرکز را به منظور دریافت پاسخ سوالات خویش انتخاب کرده اید از شما سپاسگذاریم . آنچه شما به نقل از فرد غرب شناس مورد نظرتان مطرح کرده اید در واقع یکی از جلوه ها و نمودهای تمدن مدرن غربی است که در واقع ریشه در مبانی دارد که این تمدن بر اساس آن بنا شده است. که از جمله این مبانی باید به فرد گرایی اشاره کرد . به عبارتی یکی از نتایج فرد گرایی در اخلاق تحت عنوان استقلال اخلاقی فرد مشاهده می شود که بر اساس آن فرد ملزم به پذیرش فرمان های اخلاقی نهادهای دینی یا دنیوی نبوده و در این جهت از او انتظار نمی رود . از طرفی این موضوع نیز ریشه در تعریف غربی ها از ماهیت انسان دارد که بر اساس آن انسان موجودی است که در امیال و غرایزش منحصر شده است و صرفا به دنبال تامین منافع و ارضای امیال و خواسته های خویش است . با توجه به این مبانی ، هر فرد غربی تنها و تنها به فکر منافع خود بوده و از هر اقدامی که باعث جلب کوچکترین آسیبی (و لو در حد احتمال) نسبت به وی شود به ویژه در ارتباط با دیگران اجتناب می کند و مفاهیمی از قبیل ایثار ، از خود گذشتگی ، دفاع از مظلوم و ... معنا و مفهوم خود را از دست می دهد . البته این مساله نتیجه طبیعی پذیرش این مبانی می باشد اما بدین معنا نیست که الزاما انسان غربی ، هرگز به فکر کمک به دیگران و یا ترحم نسبت به یک انسان بی چاره نباشد چرا که با وجود اینکه انسان غربی تلاش می کند تا از زیر بار فرمان هایی که ریشه در معنویت و مذهب دارد خالی کند اما خداوند متعال در درون او بسان همه انسان های دیگر نیرویی قرار داده است که باعث انعطاف قلبی او می گردد و آن عبارت است از آنچه به آن «وجدان بشری» گفته می شود که باعث می شود تا حتی بی خدا ترین افراد هم علیرغم مبانی خود نسبت به درد و غم دیگران احساس مسئولیت کنند . با این حال مساله مهم این است که وجدان ، نهالی نورسته است که خداوند متعال در دل انسانها قرار داده است تا انسان ها به مدد آموزه های دینی ، آن را تقویت و بالنده نمایند و در مسیر صحیح خود رشد و پرورش دهند و گرنه در صورتی که به دلیل قطع ارتباط با دین و مذهب چنین اتفاقی نیفتد یا به طور کامل خشک می شود و یا اینکه در مسیر انحرافی قرار می گیرد و به همین دلیل در غیاب دین ، معنویت و اخلاق هیچ تضمینی برای بهره گیری صحیح از وجدان بشری در مسیر کمک به دیگران نمی باشد . یکی دیگر از مبانی تمدن مدرن غرب که باعث می شود تا انسانها نسبت به دیگران بی تفاوت باشند عبارت است از ترویج لذت گرایی و اباحه گری و ... که بر اساس آن یکی از اصلی ترین اهداف انسانها در زندگی باید رسیدن به لذت هر چه بیشتر باشد و به همین دلیل هر عملی که منافات با لذت وی باشد از جمله کمک به مظلوم مغایر با این مبنا می باشد و به همین دلیل نتیجه طبیعی این دیدگاه نیز بی تفاوت بودن فرد در مقابل مشاهده چنین رفتارهایی می باشد . به هر حال به لحاظ نظری ، مبانی مورد قبول تمدن غرب به گونه ای هستندکه نتیجه طبیعی آن بی تفاوتی نسبت به دیگران می باشد و به لحاظ عملی نیز در مقام خارج ، عملا شاهد چنین بی تفاوتی هایی در جوامع غربی هستیم و مثال های فراوانی از این قبیل رفتارها در این جوامع توسط کسانی که به این کشورها سفر کرده اند نقل شده است . همچنین با نگاهی به سایر جوامع نیز مشاهده می کنیم که در هر جامعه ای حتی در جوامع اسلامی ، به هر میزانی که فرهنگ غربی و یا مبانی آن رواج داشته باشد چنین روحیه ای نیز به همان میزان در آن جامعه تقویت می شود کما اینکه در جامعه ای همچون کشور ما گهگاهی شاهد برخی از رفتارهایی از این دست می شویم که وقتی دقیقا ماجرا را مورد بررسی قرار می دهیم مشخص می شود که کسانی مرتکب چنین رفتارهایی شده اند که از دین و اخلاق و معنویت به دور افتاده و مبانی همچون مبانی مذکور غربی ها را پیشه خود ساخته اند . .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25

لینک کوتاه