شادی در دین
منبع : پرسمان دانشگاهیان ۱۴۰۳/۷/۹ 23 بازدید

0

در زمان ائمه معصومین (ع) با توجه به آن که آن حضرات در مراسم شادی خود از موسیقی استفاده نمی کردند ، چگونه شادی را ابراز می کردند ؟ این مسئله را برای نسل امروز که ابراز شادی را در قالب موسیقی می شناسند چگونه باید تفهیم کرد به ویژه آن که درجه رضایتمندی با توجه به توسعه امکانات بالا رفته است ؟

دلیل نامناسب بودن محتوا

جواب
0

چیستی شادی:شادی حالت درونی و قلبی خوش آیندی است که ما آن را در بسیاری از شرایط در خویش می یابیم. این حالت در چهره و ظاهر انسان آشکار می گردد، که همان طراوت و شادابی می باشد. شادی را در عربی «سرور، فرح» و شادابی را «نضرت» می نامند. که حاصل تلفیق این دو، «بهجت و نشاط» بوده و با سعادت قرین است. از شادى تعاریف گوناگونى شده است، مانند احساس مثبتى که از حس ارضاى پیروزى به دست مى آید انگیزش و هیجان، جان مارشال ریو، ص 367)؛ مجموع لذت هاى منهاى درد (روانشناسى شادى، ص 42 و 172)؛ حالتى که در فرآیند نیل به علاقه ها در آدمى به وجود مى آید (جلوه هاى شادى در فرهنگ و شریعت، ص47). به تعبیری می توان شادی را حالت نشاط و هیجان مثبتی دانست که تحت تأثیر عوامل مختلف به انسان عارض مى شود، حالتی که در آن، روح انسان به درجه رضایت و گشایش مى رسد.اهمیت و ضرورت شادی:شادی و نشاط یک ضرورت و نیاز است. این پدیده هر چند از زوایای گوناگونی تعریف و تشریح شده؛ ولی به اتفاق اندیشمندان یک ضرورت و نیاز اساسی انسان به شمار می آید. چه کسی را می توان یافت که مدعی باشد نیازمند به شادی نیست؟ اساس جهان هستی و پدیده های آن به گونه ای طراحی شده است که در آدمی شادی ایجاد کند. بهار با طراوت، صبح پر لطافت، طبیعت با ظرافت، آبشارهای زیبا، گل های رنگارنگ، دیدار دوستان، ازدواج و پیوند دو انسان و...، همه شادی آور و سرور انگیز است. از آنجا که شادی، ناکامی، ناامیدی، ترس و نگرانی را از آدمی دور می سازد، روان شناسان به ایجاد و تثبیت آن در انسان دستور اکید داده اند و این نشانگر این حقیقت است که شادی، نیاز اساسی و ضروری آدمی است (نگا: روان شناسی شادی، روان شناسی کمال، راز شاد زیستن و...).عوامل شادی و نشاط:با بررسی نظریات دانشمندان و مطالعه متون معتبر، می توان موارد ذیل را در زمره عواملی بر شمرد که حالت شادی و نشاط را در انسان پدید می آورند: ایمان، رضایت و تحمل، پرهیز از گناه، مبارزه با نگرانی، تبسم و خنده، مزاح و شوخی، بوی خوش، خود آرایی، پوشیدن لباس های روشن، حضور در مجالس شادی، ورزش، امید به زندگی، کار و تلاش، سیر و سفر، تفریح، تلاوت قرآن، تفکر در آفریده های خداوند، صدقه دادن، نگاه کردن به سبزه ها و.... (شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج 5، باب ملابس؛ شیخ طوسی، امالی، ح 45؛ محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج 71، ص 95؛ آیین زندگی، ص 34). چهار چیز هر آزاده را ز غم بخرد --- تن درست و خوی نیک و نام نیک و خرد هر آن که ایزدش این چهار روزی کرد --- سزد که شاد زید شادمان و غم نخورد (رودکی)مراتب شادی:اگر هستی دارای دو بُعد مجرد و مادی، روحانی و جسمانی است، شادی نیز به مناسبت خواستگاه مادی و معنوی آن به دو قسمت شادی مادی و معنوی تقسیم می شود. گاهی از خوردن یک غذا لذتی به ما دست می دهد و نشاطی ایجاد می شود، و برخی مواقع با احترام گذاردن به دیگران و عبادت احساس شادی در ما شکل می گیرد. در ارتباط با محدودیت و ماندگاری شادی قواعد فلسفی نیز بسیار راهگشا است. همان گونه که در عالم هستی محدود، مانند پدیده های مادی و هستی نامحدود، مانند ذات الهی داریم، شادی نیز به مناسبت خواستگاه آن به شادی محدود و نامحدود تقسیم می شود. همین طور نسبت به ماندگاری، شادی که انسان در ارتباط با ذات الهی و امور معنوی بدست می آورد، بسی ماندگارتر از شادی هایی است که در رابطه با امور مادی و دنیوی تحصیل می کند.به لحاظ شناخت شناسی نیز، لذت و شادی انسان به عقلی، حسی، خیالی و وهمی تقسیم می شود. ابن سینا در یکی از کتاب های خود در این باره می گوید: لذت و رنج، دارای مراتب بوده که برخی از آن حسی، بعضی خیالی و وهمی و بعضی دیگر مربوط به مراتب و مراحل برتر از آن است. از غم و شادى نباشد جوش ما--- با خیال و وهم نبود هوش ما حالتى دیگر بود کان نادر است--- تو مشو منکر که حق بس قادر است تو قیاس از حالت انسان مکن--- منزل اندر جور و در احسان مکن عوام بر این باورند که برترین لذتها، حسی بوده و لذت های غیر حسی، ضعیف، خیالی و غیر حقیقی هستند. او در ابطال این پندار، به این نکته تذکر می دهد که چه بسیارند افرادی که برای تأمین لذت های خیالی خود از لذت های حسی دست کشیده و بلکه مشقات و دردهای جسمانی را متحمل می شوند، غافل از این که این گونه لذت های خیالی تنها مختص به انسان نبوده و در حیوانات نیز یافت می شود. چنان که یک سگ شکاری به رغم گرسنگی، شکار را حفظ کرده و به صاحب خود می رساند، یا برخی حیوانات، جان خود را برای دفاع از فرزندان خویش با طیب خاطر به خطر می اندازند.سپس ابن سینا تاکید می کند که سعادت، مراتب مختلفی دارد که ناشی از مراحل و شئون وجودی انسان است. هر مرتبه و شأنی از مراتب انسانی، لذت، نشاط، سرور و همچنین رنج، سختی، غم و اندوه متناسب با خود را دارد. در این راستا اگر روح، را مرتبه ای از مراتب عالی وجود انسانی بدانیم، پس شادی روحانی نیز مرتبه ای برتر از سرور و نشاط جسمانی است که از ثَبات، شدت و گسترش و قوت فراوانی برخوردار است، اگر چه گاهی با سختی ها و رنج های جسمانی همراه می شود، اما در این حال همة دشواریها را نیز شیرین و جذاب می گرداند (شرح الاشارات و التنبیهات، النمط الثامن، الفصل الاول).شادی ماندگار:شادی حقیقی و ماندگار اثر لذت و سعادتی است که در ارتباط با حقیقت هستی نصیب انسان می شود. هیچ لذتی برای انسان برتر از لذت عبادت و ارتباط با ذات بی نهایت هستی نیست. هیچ شادی ای با شادی راز و نیاز با جمال مطلق برابری نمی کند و هیچ سعادتی با سعادت تقرب پروردگار، مقایسه نمی شود. عمیق ترین و عالى ترین شادى ها و سرورها از آن پاک سیرتان و آشنایان با خداوند است. این حالت را تا به حال بسیار تجربه نموده ایم. اگر خود مقداری تأمل کنیم به این مطلب اذعان خواهیم نمود. تصور کنید: شخصی شبانه وضو می سازد و سجاده ای از عشق پهن می کند و با معشوق خود به راز و نیاز می نشیند. در این صورت چه نشاط و شادی در درون او در حال ایجاد و حرکت است.آری شادی مومن در نیمه های شب به اوج خود می رسد، آنگاه که احساس قُرب و نزدیکی بیشتری به محبوب و معشوق خود می کند، چه لذتی و بهجت عمیقی در فرد پدید می آورد. از این رو است که در حدیثى از پیامبر-صل الله علیه واله وسلم-مى خوانیم: «دو رکعت نماز در دل شب نزد من از دنیا و آنچه در آن است، ارزنده تر و دوست داشتنى تر است» (تحفة السنیة، سید عبدالله جزایری، ص 317) و در این باره امام صادق-علیه السلام- نیز بیان دقیقی دارند، آنجا که فرمودند: «اگر مردم از فضیلت شناخت خداوند متعال آگاه بودند، چشمان خود را به بهره هاى مادى که خداوند به دشمنانش بخشیده نمى دوختند و دنیاى آن ها در نظرشان از چیزى که زیر پالگد مى کنند، بى ارزش تر بود و از شناخت خداوند چنان لذت مى بردند که گویا پیوسته در باغ هاى بهشت با دوستان خدا، همنشین و همراهند» (اصول کافی، ج 8، ص 247).به برخی از مناجات های امام سجاد-علیه السلام- که اوج این نشاط و بهجت درونی که جلوه ی بیرونی آن دیگران را نیز بی نصیب نمی سازد، اشاره می کنیم: «... ای خدا ما را از بندگانت قرار بده که نهال های شوق به سوی تو و دیدار تو در باغ دل هایشان سبز و خرم گشته و سوز محبتت سراسر قلب آنها را فراگرفته است. از آن رو آنان در آشیانهای افکار عالی انس نشیمن ساخته و به باغهای مقام قُرب و از سرچشمه ی محبتت با جام لطف می آشامند...».این فراض های از مناجات های عارفین حضرت به نقل از مفاتیح الجنان بود. نمونه های عینی و خارجی این شادی در مورد یاران امام حسین-علیه اسلام- به چشم می خورد. افرادی در شب عشورا به خاطر وصل و دیدار محبوب خود با لبخند و شادی یکدیگر را میهمان می کردند و لب به سخن می گشودند، حالتی که تا آن روز این گونه از آنها دیده نشده بود. این نه وقت گریه و فریاد تست--- وقت شادى و مبارک باد تست آری شادی عوامل و انواعی دارد، اما شادی و نشاطی که روان و روح تشنه ای انسان را که ریشه در فطرت او دارد را سیراب می کند کجا و لذت مادی کجا! از این رو بوده است و دیده می شود که عده ای برای این که به لذات و نشاط های عالی تر و بالاتری دست پیدا کنند، لذت های دیگر را چه بسا رها کنند و به آنها در حدی که بتوانند بهتر به شادی های روحانی دست پیدا کنند، توجه می کنند. آیا لذتی که معاویه از خوردن یک غذای لذیذ احساس می کرد، با آن بهجتی که تمام وجود حضرت علی-علیه اسلام- را هنگامی که کودک یتیمی را نوازش می داد و لقمه ای در دهان او قرار می داد یکی است؟! آری یاد خدا، شادی هر تقوا پیشه ای و لذّت هر اهل یقینی است (میزان الحکمه، ج 4، ص 216).برآیند و نتیجه ى سرور و شادى:به طور کلّى دسته بندى هایى که پیرامون عوامل و موجبات شادى آفرین، به چشم مى خورد، عمدتاً مربوط به برآیند شادى هاست و این که آیا آن شادى ها، سکّوى پرش انسان به سوى رشد و توسعه و کمال عقلى و انسانى است و یا به عکس، عقل انسان را تحت تأثیر قرار داده و یا احیاناً به تعطیلى مى کشاند. به عبارت دیگر، آیا آن لذّت ها محدود، مقطعى و زودگذر است و یا این که به عکس، از لذت هاى جاودانه و پرنقش است. البته، این دسته بندى ها در پروسه جهان بینى ها و ایدئولوژى هاى مختلف، قابل توجیه و تفسیر است.به شادى و عوامل آن، دو نگاه و تفکر وجود دارد:الف) گروهى اعتقاد دارند که شادمانى و نشاط، مطلق بوده و هیچ حد و مرزى را نمى شناسد. با هر وسیله اى، با هر ابزار و شیوه اى، مى توان به شکار شادى و شادمانى رفت. و هر کارى مجاز است، هر نوع ترانه و رقصى رواست. هر گونه گفتن و خندیدن و خندان درست است. این گروه معتقد به «اصالة اللّذة» بوده و هر لذت و هر شادى را با هر عاملى تجویز مى کند. از این رو، برخى افراد به انواع مسکرات، انواع مواد مخدر و اعتیادآور، انواع رقص ها و موسیقى ها و انواع قصه ها و قصه پردازى ها، روى مى آورند و در نتیجه به انواع آفات روانى دچار مى گردند و کار به جایى مى رسد که با چنین لذت هایى اقناع نمى شوند و آن گاه در تداوم لذت جویى هاى بى حد و مرز به قتل و آدم کشى، فساد و فحشاء، به اتبذال و مسخ ارزش هاى انسانى و فطرى، دگرآزارى، خودآزارى و خودکشى گرفتار مى شوند، که بسیارى از بزهکارى ها و جرائم به شادى هاى بى حد و مرز باز مى گردد، مردم را مسخره مى کنند تا بخندند، آبروى دیگران را مورد تعرّض قرار مى دهند تا شادى کنند و دیگران را زجر و شکنجه مى دهند تا خود شاد باشند.ب) گروهى دیگر، شادى ها و تفریحات را قانونمند مى دانند و در مرز «بایدها» و حلال تفسیر مى کنند، هر نوع شادى و تفریحى را مجاز نمى شمارند و در یک کلمه «تفریحات سالم» را باور دارند، تا از این طریق مرز حرمت و آبروى خود و دیگران محفوظ بماند، تا شادى و خنده و تفریحات ما به دیگران صدمه اى وارد نسازد. به نظر این گروه، خنده و شادى و لذت، خوب است، اما نه با آزار و اذیت دیگران. شادمانى خوب است نه با زیر پا گذاشتن قوانین و مقررات اجتماعى و الهى. از دید این گروه، همان گونه که «آزادى»، قانونمند و هدفدار نباشد مى تواند جامعه را به هرج و مرج بکشاند، شادى ها و تفریحات نیز این گونه اند.از آن چه گفته شد به خوبى آشکار مى شود ما دو نوع لذت و شادى داریم: 1. لذت پایدار 2. لذت ناپایدار. از مهم ترین ویژگى هاى لذت هاى ناپایدار آن است که همراه با هیجانات ناهنجار است و پس از فروکش کردن خنده هاى بلند و خلوت با خود، احساس نگرانى و ناکامى رو به سوى آنان مى آورد. از این نوع شادى ها به «لذت کاذب» یاد مى شود.به هر حال، باید ارزیابى کرد که کدام نوع از شادى ضرورت دارد؟ کدام تفریح سالم و کدام ناسالم است؟ کدام خنده روا و کدام نارواست؟ کدام لذت مشروع و کدامین نامشروع است؟ و بالاخره کدام یک از انواع شادى ها و تفریحات اسلامى است، کدام یک غیراسلامى؟ بنابر این باید شادى ها و تفریحات را چونان مفهوم «آزادى» قانونمند کرد و در چارچوب احکام الهى قرار داد. تفریحات سالم یا سرگرمى ها، کدام یک؟گر چه این دو واژه امروزه به یک معنا، استعمال مى شوند، ولى دقت در معانى هر کدام دامنه ى بحث را روشن مى سازد. تفریح، کارى است که موجب شادى، انبساط خاطر و شادمانى گردد، تفریح به معناى شادمان کردن و خوشحال کردن است. بنابر این در برار غم و غصه قرار مى گیرد. یعنى اگر کسى از جریان زندگى ناراحت شده و خاطرش افسرده گردید با نشاط و شادى، ناراحتى هایش را برطرف کرده و قواى از دست رفته اش را در اثر برنامه هاى صحیح باز مى گرداند. اما سرگرمى درست برعکس تفریح و در مقابل آن است. اگر تفریح یک ضرورت حیاتى است و عقلا آن را براى دلگرم شدن به زندگى و بهره بردارى بیشتر از زندگى تجویز مى کنند، سرگرمى کارى است که معمولاً بیهوده و بدون فایده بوده و جنبه ى وقت گذرانى، وقت کشى و اتلاف وقت را دارد. اگر تفریح، انبساط خاطر و شادى روح است، سرگرمى بازداشتن قواى فکرى از اندیشه و تعقل و در نتیجه از دست دادن نیروهاى انسانى است و حکومت هائى که مى خواهند مردم را از درک درست زندگى و حضور فعال در عرصه ى سیاست، اقتصاد و فرهنگ، دور ساخته و از مسؤولیت و تعهد اخلاقى، دینى و اجتماعى، برکنار سازند، براى آن ها انواع سرگرمى هاى مشغول کننده فراهم کرده و به این وسیله آن ها را سرگرم مى سازند.اسلام و شادی:با توجه به منابع دینی، (قرآن و سیره پیشوایان معصوم)، دین اسلام موافق نشاط و شادی است و آدمی را از تنبلی رهانده، سرزنده و سر حال می سازد. البته این شادی درچهارچوب نگاه تعدیلی معنا می یابد؛ توضیح اینکه: هدف، غایت، فرجام و آرمانی که اسلام برای بشر ترسیم می کند، فقط خدا است. هدف از زیستن آدمی در این دنیا، بازگشت مختارانه و آزادانه او به اصل خویش است و این یعنی حرکت، صعود و بازگشت به سوی خداوند است. به بیان دیگر، انسان تنزل یافته، باید تلاش کند تا دوباره خود را پاک گرداند و در پرتو پیروی از پیامبران و امامان و عمل به تعالیم آنان به اصل خویش (حاکمیت روح توحید و خدایی شدن)، دست یازد (خداشناسی و فرجام شناسی [دفتر اول]، ص 75 ـ 87). بهترین آیین ها آن است که با طبیعت آدمی و ساختار آفرینش او سازگار بوده، نیازمندی های طبیعی و فطری اش را برآورد. در غیر این صورت، قابل عمل نیست و نمی تواند آدمی را خوشبخت و سعادت مند سازد.تعالیم اسلام به دلیل توجّه به این نیازها و تناسب آن با فطرت آدمی، توانست از محدودیت جزیرة العرب خارج گشته، جهان اسلام را در اقصی نقاط دنیا شکل دهد. قرآن می فرماید: «فاقم وجهک للدین حنیفا فطرة الله التی فطر الناس علیها لا تبدیل لخلق الله ذلک الدین القیم» (روم: 30). به گفته علامه طباطبایی، اسلام، نه انسان را از نیروها، غرایز و خواسته هایش محروم می کند و نه همه توجه را به تقویت جنبه های مادی معطوف می دارد؛ نه او را از جهانی که در آن زندگی می کند، جدا می سازد و نه او را بی نیاز از دین و شریعت به حساب می آورد. (محمدحسین طباطبایی، المیزان، ج 16، ص 203).اسلام با توجه به نیازهای اساسی انسان، شادی و نشاط را تحسین و تایید کرده است. قرآن زندگی با نشاط و شادی را نعمت و رحمت خدا تلقی فرموده و گریه و زاری و ناله را خلاف رحمت و نعمت خداوند دانسته است. در یکی از داستان های صدر اسلام آمده است: روزی رسول خدا (ص) دستوری صادر کرد که باید تمام نیروهای قابل برای شرکت در مبارزه علیه کافران و مشرکان بسیج شوند. عده ای با بهانه های مختلف از شرکت در این لشکر کشی خودداری و از فرمان خدا و پیامبر(ص) تخلف کردند! خداوند در قرآن می فرماید: «لعنت خدا باد بر این کسانی که دیدند پیغمبر با انبوه مسلمانان به میدان نبرد می روند؛ اما باز هم زندگی دوستی، آنها را وادار کرد از فرمان خدا و رسول امر تخلّف کنند و بمانند. لعنت خدا بر آنها باد و محروم باد این گروه از رحمت حق » (توبة: 81)؛ به دنبال آن، به عنوان یک نفرین می گوید: «فَلْیَضْحَکُوا قَلیلاً وَ لْیَبْکُوا کَثیرًا»؛ «[این گروه نافرمان] از این پس کم بخندند و زیاد بگریند». روشن است که نفرین به صورت کیفر و مجازاتی است که همواره بر خلاف طبیعت و فطرت آدمی او را دچار عذاب و رنج می سازد. اینکه خداوند آرزوی کم خندیدن و زیاد گریستن برای نافرمانان می کند، حکایت از این حقیقت دارد که خنده به عنوان یکی از عوامل نشاط، امر طبیعی و فطری است و او می خواهد به عنوان کیفر، نافرمانان از این نعمت محروم باشند (گفتارها، ج 2، ص 225 و 226).توصیفات قرآن در خصوص بهشت نیز حاکی از این واقعیت است که اسلام، بر نشاط و شادی مهر تأیید نهاده است. باغ های زیبا، آب های زلال و روان، زیباترین بسترها، نرم ترین و چشم گیرترین پارچه ها، برترین دیدنی ها (ر.ک: سوره های: الرحمن، واقعه و یس) و... در بهشت همه جزء عوامل نشاط و شادی به شمار می رود و خداوند برای شادکردن انسان ها، بهشت را این چنین قرار داده است. قرآن در آیه ای دیگر، برخی عوامل شادی و نشاط را مخصوص مؤمنان دانسته است. «قُلْ مَنْ حَرَّمَ زینَةَ اللّهِ الَّتی أَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَ الطَّیِّباتِ مِنَ الرِّزْقِ قُلْ هِیَ لِلَّذینَ آمَنُوا فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا خالِصَةً یَوْمَ الْقِیامَةِ (اعراف: 32) «بگو [در برابر کسانی که بسیاری از مواهب زندگی را تحریم می کردند] ای پیغمبر! چه کسی حرام کرده است زینت و آرایش و زیبایی هایی را که خداوند از درون طبیعت ، برای بندگانش بیرون کشیده؛ چه کسی حرام کرده است روزی های پاک و مواهب پاک را؛ بگو: این مواهب پاک و این زیبایی ها برای مردم با ایمان در همین زندگی دنیا و در زندگانی جاوید آخرت قرار داده شده است». با این تفاوت که در این دنیا، زیبایی ها به زشتی ها و شادی ها به رنج ها آمیخته است؛ ولی در دنیای دیگر و در روز رستاخیز، این زیبایی ها و این مواهب پاک، برای مردم با ایمان به صورت خالص وجود دارد. (گفتارها، ج 2، ص 227 و 228). این آیه به خوبی بیانگر این حقیقت است که اسلام به بهره مند شدن از زیبایی ها و موهبت های زندگی اهمیت می دهد و آن را زیبنده دین داران و مؤمنان می داند.معصومان(ع) نیز بر این امر صحّه گذاشته اند. رسول اکرم(ص) می فرماید: «مؤمن شوخ و شاداب است ». (حرانی، تحف العقول، ص 49)؛ حضرت علی(ع): «شادمانی، گشایش خاطر می آورد» (آمدی، غررالحکم، ح 2023) و «اوقات شادی، غنیمت است » (همان، ح 1084( و نیز «هرکس شادی اش اندک باشد، آسایش او در مرگ خواهد بود». )بحارالانوار، ج 78، ص 12). امام صادق(ع) فرمود: «هیچ مؤمنی نیست که شوخی در طبع او نباشد» (کلینی، اصول کافی، ج 2، ص 663) و نیز «شوخ طبعی، بخشی از حسن خلق است » (همان)؛ امام رضا(ع) فرمود: «کوشش کنید اوقات شما چهار زمان باشد: وقتی برای عبادت و خلوت با خدا، زمانی برای تأمین معاش، ساعتی برای معاشرت با برادران مورد اعتماد و کسانی که شما را به عیب هایتان واقف می سازند و در باطن به شما خلوص و صفا دارند و وقتی را هم به تفریحات و لذایذ خود اختصاص دهید و از شادی ساعت های تفریح، نیروی لازم برای عمل به وظایف وقت های دیگر را تأمین کنید» (بحارالانوار، ج 75، ص 321). در سیره معصومان، عنصر شادی آن چنان اهمیت دارد که علاوه بر تأیید آن، به بسترسازی، زمینه سازی و ایجاد آن نیز توصیه شده است (کافی، ج 2، ص 192).در احادیث، علاوه بر دستورهای کلی در خصوص شادی و نشاط، دستورالعمل های خاصی نیز برای حفظ و پرورش این حالت ـ مانند پیاده روی، سوارکاری، غوطه وری در آب، نگاه کردن به سبزه ها، خوردن و نوشیدن، مسواک کردن، شوخی، خنده و... (وسائل الشیعه، ج 12، ص 112؛ بحارالانوار، ج 16، ص 298؛ حسین نوری، مستدرک الوسائل، ج 8، ص 418) بیان شده است.گرچه از نظر اسلام، شادی در زندگی امری لازم و ضروری است، هم باید موازین اخلاقی و شرعی در آن لحاظ گردد و هم در حدی نباشد که ما را از یاد خدا غافل سازد و دل ما را بمیراند، بلکه باید ما را به خدا نزدیک هم کند. حال این که مصداق شادی اسلامی چیست، در زمان ها و مکان ها و شرایط گوناگون متفاوت است؛ در اسلام به برخی امور توصیه شده است که هم جنبه سازندگی دارند و هم جنبه تفریح و شادی، مثل توصیه به ورزش که هم کارکرد سازندگی جسمانی دارد و بدن سالم یکی از لوازم عبادت خداست و هم کارکرد هیجانی و البته ورزش های رایج در صدر اسلام با ورزش های رایج در عصر ما متفاوت بود. از ورزش های رایج آن زمان، اسلام به شنا، سوارکاری و تیراندازی توصیه کرده است و نه فقط به ورزش فردی، بلکه به برگذاری مسابقات ورزشی هم توصیه کرده است، چون هیجان مسابقه خیلی بیش‌تر از هیجان ورزش انفرادی است و حتی خود نبی اکرم صلی الله علیه و آله شخصاً در مسابقات سوارکاری شرکت می کردند؛ اسلام به سیر و سیاحت توصیه زیادی کرده است، چون هم سازندگی جسمی و روحی دارد و هم هیجان دارد؛ اسلام به دید و بازدید از بستگان (صله رحم)، مهمانی دادن، برپایی مجالس جشن و شادی در مناسبت های شادی آور زندگی مثل ازدواج، ختنه، بازگشت از سفر حج و نیز برپایی مجالس جشن در اعیاد مذهبی و حتی ملی (مثل عید نوروز) توصیه کرده است و ... .البته شادی و بهجت معنوی مثل شادی مناجات با خدا برای اولیای خدا یا شادی حل و کشف مسائل علمی برای داش‌مندان، بسیار گواراتر و لذت بخش‌تر از این شادی های دنیوی و ظاهری است و هر کدام از ما کمابیش لحظاتی در عمرمان این نوع شادی را تجربه کرده ایم و می توانیم آن را با شادی ظاهری و دنیوی مقایسه کنیم که کدام لذت بخش‌تر است.مجالس عروسی معصومین ع:مجالس عروسی معصومین ع با ذکر خدا و تکبیر و خواندن اشعار مناسب و پر محتوا همراه بوده است و در آنها از موسیقی و لهو و لعب و اعمال خلاف شوون دین خبری نبوده است. به عنوان مثال رسول اکرم (ص) در شب عروسی حضرت زهرا ـ علیها السلام ـ به دختران عبد المطلب و زنان مهاجرین و انصار سفارش کردند که همراه فاطمه ـ علیها السلام ـ باشند و خوشحال بوده و بخوانند و تکبیر گویند و ستایش خداوند به جای آورند و از گفتن آن چه خوشنودی خداوند در آن نیست، بپرهیزند. طبق نقل تاریخ در این جشن ام سلمه، عایشه، حفصه، معازه خدمت حضرت زهرا (س) اشعاری خواندند، بنابر این جشن باشکوه و به یاد ماندنی برپا شد، و مؤمنین در شادی رسول خدا (ص) سهیم شدند (بابایی آملی، ابراهیم، داستان ازدواج معصومین ـ علیهم السلام ـ، بنیاد پژوهش های علمی و فرهنگی نور الأصفیاء، چ سوم، صص 112ـ 108). برای اگاهی بیشتر در این زمینه به کتاب فوق مراجعه شود.در این زمان می توان در برگزاری مراسم عقدو عروسی، از مداحان و مولودی خوان ها دعوت شود، تا با خواندن اشعار نغز، پربار و عبرت آموز در مقام و منزلت اهل بیت ـ علیهم السلام ـ فضای معنوی و شادی بخش ایجاد کنند. دعوت از سخنرانانی که در این زمینه می توانند جمع حاضر را شاد و خندان نگاه دارند، اجرای نمایش کمدی، گفتن جوک و لطیفه های خنده دار و.... نیز از جمله راه کارهای دیگر نشاط در مجالس عقد و عروسی است.دلیل مخالفت اسلام با برخی شادی ها مثل موسیقی:اسلام، دین حیات و زندگى است. دین پیشرفت و ترقى تکامل است. اسلام با برنامه هایى که وضع کرده است تمام جهات زندگى را در نظر گرفته و به همه زوایاى زیست انسان کاملاً توجه کرده است. اسلام دینى است که براى سرگرمى نیامده است، اما نه فقط با تفریح و شادى مخالف نیست، بلکه در مواردى بر آن تأکید داشته و براى آن قوانین و مقررات جهت دارى را وضع کرده است. به هر حال، اگر در اسلام، کارهایى به عنوان تفریح و تنوع پیشنهاد شده است و نیز اگر از بعضى تفریحات جلوگیرى شده و غیرمشروع شناخته شده است، معطوف بر جنبه هاى فطرى، حیاتى و فکرى است که در سایه ى آن مصالح فردى و اجتماعى تأمین شود. بنابر این، در قوانین اسلامى با برخى پدیده ها و اعمال مثل موسیقى و رقص و... برخورد شده و از انجام آن کارها منع شده. اما نه به خاطر مخالفت با زیبایى و شادى و شادکامى، بلکه به دلیل برآیند و پیامدهاى خطرآفین آن ها. شهید مطهرى در ذیل بحث از این که آیا اسلام هیچ عنایتى به بعد چهارم روح انسانى، یعنى استعداد هنرى نموده و در اسلام به زیبایى و جمال عنایتى شده یا نه؟ چنین مى گوید: «بعضى ها چنین تصور کرده اند که اسلام از این نظرها (توجه به زیبایى، هنر و..). خشک و جامد است و بى عنایت و به عبارت دیگر، اسلام ذوق کش است. البته این ها که چنین ادعا مى کنند به این جهت است که در اسلام اولاً روى خوش به موسیقى نشان داده نشده و ثانیاً این که بهره بردارى از جنس زن به طور عموم و هنرهاى زنانه یعنى رقص و... منع شده است. ولى به این شکل قضاوت کردن درست نیست. ما باید راجع به مواردى که اسلام با آن ها مبارزه کرده تأمل کنیم و ببینیم آیا مبارزه اسلام با این زیبایى ها از آن جهت که زیبایى است و یا از آن جهت که مقارن با امر دیگرى است که بر خلاف یک استعداد از استعدادهاى فردى یا اجتماعى انسان است؟ موسیقى: مسأله موسیقى و غنا مسأله مهمى است اگر چه غنا حدودش روشن نیست... البته قدر مسلمّى در غنا هست و آن این است که آوازهایى که موجب خفت عقل مى شود، یعنى آوازهایى که شهوت را آن چنان تهییج مى کند که عقل به طور موقت، از حکومت ساقط مى شود، یعنى همان خاصیتى را دارد که شراب یا قمار دارا است، معلوم است که حرمت چنین مواردى قطعى است. آن چه مسلم است این است که اسلام خواسته است از عقل انسان حفاظت و حراست کند و این قبیل منع ها نیز به همین جهت مطرح شده اند» (مرتضى مطهرى، تعلیم و تربیت در اسلام، تهران، انتشارات صدرا، 1374، چاپ 25، ص 70).مرز شادی و نشاط از دیدگاه اسلام:بر اساس هدف و فرجام زندگی، شادی و نشاط از دیدگاه اسلام دارای حد و مرز است. محتوا و قالب شادی و نشاط، نباید با روح توحیدی و انسانی اسلام در تضاد و باشد؛ زیرا هر پدیده ای که انسان را از آرمان و غایت اصلی خویش دور سازد، به هیچ وجه مقبول اسلام نخواهد بود. بنابراین پدیده شادی و عوامل آن، به عنوان یک نیاز اساسی و ضروری تا حدی روا و مجاز است که مانع نیل انسان به هدف اصلی اش نگردد، از این رو بسیاری از اندیشمندان مسلمان معتقدند: از آنجا که انسان در انجام دادن هر رفتار ارادی، انگیزه و هدفی را پی می گیرد، (اخلاق اسلامی، ص 98 و 99؛ اخلاق الهی، ج 5، ص 238) سرور و نشاط به عنوان یک رفتار، از این قاعده مستثنا نیست و هدف و انگیزه ای در آن دنبال می شود. در این پدیده، اگر انگیزه و هدف، حق و در راستای هدف اصلی زندگی آدمی باشد، این پدیده مفید و سودمند خواهد بود و اگر انگیزه و هدف باطل، در آن نهفته و در برابر هدف اساسی زندگی انسان باشد، این پدیده، باطل و مضر خواهد بود. بنابراین می توان مرز شادی و نشاط را انگیزه و هدف آن دانست.مزاح و شوخی که یکی از عوامل برجسته شادی است، اگر به سبک سری، بی شرمی و گستاخی بیامیزد، «هزل » نامیده می شود که در اسلام مطرود است و اگر به تحقیر و بدگویی و ناسزا آمیخته گردد، آن را «هجو» می خوانند و این نیز در اسلام نهی شده است. یکی از اصحاب از رسول خدا پرسید: «آیا اگر با دوستان خود شوخی کنیم و بخندیم، اشکالی دارد؟ حضرت فرمود: اگر سخن ناشایستی در میان نباشد، اشکالی ندارد (کافی، ج 2، ص 663؛ تحف العقول، ص 323). اگر شوخی از حد خارج شود و به بیهودگی یا زیاده روی بینجامد، باز از نظر اسلام عملی ناپسند خواهد بود؛ همان طور که امیرمؤمنان علی(ع) می فرماید: «هر کس بسیار شوخی کند، وقار و سنگینی او کم می شود» (غررالحکم، ص 222) و امام صادق(ع) می فرماید: «زیاد شوخی کردن، آبرو را می برد». (کافی، ج 2، ص 665).خنده و تبسم ـ که از عوامل دیگر نشاط و شادی است ـ باید صادقانه بوده، شخصیت آدمی را لکه دار نسازد. خنده از نظر اسلام، آن گاه مؤثر و مفید است که به شخصیت دیگران لطمه وارد نیاورد. خنده، با انگیزه آزردن، اهانت و تحقیر دیگری، حکم حرمت آزار شخص مؤمن را دارد و به شدت از آن نهی شده و حرام است. وقتی احترام مؤمن برتر از کعبه بر شمرده شده، به خوبی روشن می شود که اهانت و تحقیر او، چه اندازه نکوهیده است. ( اخلاق الهی، ج 5، ص 256 ـ 257).قالب های نشاط و شادی و عوامل آن نیز باید در شأن مقام انسان و آرمان های والای او باشد؛ زیرا گاه محتوایی مفید، در قالبی نامناسب، نتیجه ای معکوس دارد و به همین دلیل در روایات، قهقهه از شیطان تلقی (کافی، ج 2، ص 664) و تبسّم بهترین خنده دانسته شده است (غررالحکم، ص 222). زمان و مکان شادی نیز باید با آن متناسب باشد؛ زیرا اگر این تناسب برقرار نباشد، بسیار ناپسند و زشت خواهد بود. مزاح و بذله گویی در مراسم سوگواری و مکان های مقدس ناپسند است (اخلاق الهی، ج 5، ص 258 ـ 259) و در خصوص مکان و زمان خنده از رسول اکرم(ص) نقل شده است: «کسی که بر جنازه ای بخندد، خداوند در روز قیامت پیش چشم همه، به او اهانت می کند و دعایش اجابت نمی شود و کسی که در گورستان بخندد، باز می گردد، در حالی که سختی بزرگی همانند کوه احد، برای او است ». (همان)؛ (ر.ک: محمدرضا کاشفی، مجله پرسمان، شماره 19)).بر این اساس پاره ای از روایات ـ که شادی و عوامل آن را نکوهش کرده اند ـ ناظر به نشاط و عواملی است که از مرز و حدود شادی مطلوب از دیدگاه اسلام پا را فراتر نهاده و به افراط و تفریط در غلتیده اند، وگرنه اسلام اصل شادی را نه تنها ناپسند نشمرده؛ بلکه آن را تایید و توصیه کرده است. پاسخ های بیشتر را می توانید در این آدرس و صفحات بعد آن بیابید:http://porseman.org/pasokh/BSearch.aspx?matn=%D8%B4%D8%A7%D8%AF%D9%8A&smod=0&ccode=0UUQ32jL7HNBxN5و نیز در آدرس های زیر:http://moshavereh.porsemani.ir/term206http://moshavereh.porsemani.ir/term170

دلیل نامناسب بودن محتوا

پاسخ شما برای پاسخ به این سوال باید وارد حساب‌کاربری خود شوید.
سوال خود را بپرسید

سوالات مشابه

موردی یافت نشد!

پرسش ‌های مرتبط

    بنر تبلیغاتی شما
    بنر تبلیغاتی شما

    تمامی حقوق این وبسایت متعلق به موسسه هوش مصنوعی و تمدن اسلامی (همتا) است.