بدون عنوان
منبع : راسخون ۱۴۰۳/۷/۱۴ 3 بازدید

0

من به طور اتفاقی متوجه شدم که شوهرم با خانمی از طریق موبایل صحبت می کند و به او اظهار محبت می کند. از آن روز بشدت از او متنفر شده ام و به او بدبین شده ام، دیگر تحمل این زندگی را ندارم. چه کار کنم؟

دلیل نامناسب بودن محتوا

جواب
0

پاسخ از حجت الاسلام حسین دهنوی:شاید آن خانم مادر یا خواهرشان بوده است . یا برادرزاده و خواهر زاده ای بوده است . مشکل شما الان این است که شما بجای اینکه ییایید از این رفتار ، یک وجه مثبتی را پیدا کنید ، دنبال یک وجه منفی بوده اید . شما فرض را بر این گذاشته اید که این خانم نامحرم است و دیگر اینکه شوهرم من با این خانم رابطه نامشروع دارد و رابطه گناه آلود دارد ، این جور فرض های مثبت را گذاشته اید و وجوه منفی را گرفته اید و قضاوت کرده اید و معلوم است که دچار این مشکل می شوید، خوب متنفر میشوید . در حالیکه شما می توانستید یک وجه مثبتی را در نظر بگیرید ، نیت تان را جمیله کنید. حضرت علی (علیه السلام) می فرمایند: خدا دوست دارد نیت انسان برای دیگران یعنی للناس زیبا باشد . یکی از بایدهای دین ، حمل بر صحت است ، اینکه ما وجوه مثبت دوست ، همسر و همکارم را در نظر بگیرم . و برداشت های خوب بکنم و این یک باید است . حضرت علی (علیه السلام) می فرمایند : رفتار برادرت را درست برداشت کن و حمل برصحت کن تا جایی که راه توجیه بسته بشود و بارها و بارها . رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) می فرمایند: برای برادر ت اگر رفتاری از او می بینی توجیحی پیدا کن، اگر نتوانستی پیدا کنی ، یک عذر دیگر پیدا کن . الان این مورد را بررسی می کنیم . حالا خانم شنیده ، دین می گوید : بگو مادرش بود لعنت بر شیطان . خوب شیطان می گوید : بنده ی خدا مادرش شصت سالش است . او با مادرش این جوری حرف می زند؟ این صدای یک زن شصت ساله بود؟ ببینید شیطان سراغ تان می آید . حالا دین می گوید که یک عذر دیگر بیاور . بگو خواهرش بود . باز شیطان می آید و می گوید : آخر با خواهرش اینقدر آرام صحبت میکند ؟ خوب نمی توانید این را بپذیر ، خوب بگو خواهر زاده اش بود . ما روایت داریم که هفتاد بار محمل بساز و اگر برای هفتاد و یکمین بار نتوانستی ، بگو که چقدر من بدبخت هستم که نتوانستم برای رفتار همسر و برادر مومنم ، برای هفتاد و یکمین بار محمل بسازم . اما باقر (علیه السلام) می فرمایند : واجب است که مومن برای مومن روی هفتاد تا گناه کبیره را بپوشاند . ما در دین مان در اصول فقه اصولی داریم مثل اصالة الصحابه و اصالة صحه که همان حمل بر صحت است و البته برای همه جا نیست ولی برای جایی که مومنین هستند ، این اصل رعایت شود تا حس اعتماد از بین نرود و در خانه هم این بدبختی ها ایجاد نشود . الان شما حمل بر صحت نکردید و نفرت پیدا کردید . چطور می خواهید زندگی تان را ادامه بدهید . اینها همان بایدهای دین است . ما ارزش های دین را می گوییم تا مردم به آن عمل کنند و زندگی هایشان خوب بشود . حالا اگر باب توجیح بسته شد و خانم مطمئن شده که آقا به راه خطا رفته است، در اینجا دیگر نباید غفلت بکند و بگوید: خوب هر کس را در گور خودش می گذارند و یا مرد می فهمد که خانم به بیراه رفته و مطمئن شده است ، اینجا وظیفه دارند توجه کنند و در مسیر اصلاح گام بردارند . زن و مرد لباس همدیگر هستند . لباس جلوی ضررها و آسیبها را می گیرد و انسان را حفظ می کند . پس زن و مرد باید همدیگر را از انحرافات حفظ بکنند . داریم کسانیکه از این کار غفلت میکنند . این غلط است، غفلت یعنی ولش کن . حالا در اینجا دستور دین چیست ؟ در اینجا دستور دین تغافل است . تغافل در لسان روانشناسی همان واپس زدگی است . تغافل یعنی اینکه اینجا آقا یا خانم یک قراینی بیاورد . الان همین مورد ، خانم یک نشانه هایی برای آقا بیاورند که آقا بویی ببرد که خانمش فهمیده است . کف دست آقا نمی گذارد اینجا صلاح نیست . دین اجازه نمی دهد که مستقیم به او بگویید . و تا خانم فهمید داد وفریاد راه بیندازد و قشقرق بپا کند، قطعا این غلط است . در اینجا سه جور میتوان برخورد کرد . یکی اینکه وقتی فهمید، بگوید : به من ربطی ندارد ، این غفلت است و غلط است . برخورد دوم اینکه قشقرق بپا کند و کف دستش بگذارد و آبروریزی که غلط است زیرا پرده های حرمت های و حیا می افتد و نصب این پرده خیلی سخت است . سومی تغافل است . این خیلی کار جالبی است . از ارزشمندترین اصول اخلاقی ماست . حضرت علی (علیه السلام) می فرمایند: از شریفترین اخلاق آدم با کرامت، تغافل است . ارزش تغافل در این است که طرف را به خوف و رجا می برد . نشانه هایی آورده و آقا با خودش می گوید : ای وای خانمم چه می گوید؟ این گوشه و کنایه ها چیست که میگوید؟ نکند که فهمیده است و بویی برده است؟ فرض ما این است که به بیراهه رفته است ، خوب آبرویم رفت و باز میگوید : نه بابا اگر خانمم فهمیده بود که داد و فریاد میکرد ، شاید این کنایه ها برای چیز دیگری باشد . خدایا ممنون هستم که لو نرفتم و آبرویم را حفظ کردی. پس حالا که آبرویم را حفظ کردی، دست بردارم . حالا اگر شما بیایید و کف دست آقا بگذراید،می گوید که آبرویم رفت ، بگذار تا ته ش بروم . آب که از سر گذشت ، چه یک وجب چه صد وجب . ولی اگر شما تغافل کردید و ایشان را به حالت خوف و رجا بردید، باعث اصلاح و سازندگی طرف میشود . آثار مثبتش این است که قبح گناه ریخته نمیشود . ولی اگر تغافل نکردید، زشتی گناه ریخته می شود ، بار دوم که بخواهد گناهی بکند راحت تر گناه میکند چون قبح آن ریخته است. لذا دستور دین برای این است که قبح و زشتی گناه در جامعه ریخته نشود و دیگر اینکه شخصیتش حفظ می شود ولی اگر کف دستش بگذارید ، شخصیتش لطمه می خورد و روایت داریم: کسی که به شخصیتش لطمه خورد، دیگر به خیرش امید نداشته باشید . و در جای دیگر داریم که از شرش ایمن مباشید . حالا با این تغافل او را شرمنده کرده اید و او احساس گناه می کند، این باعث می شود که رو به اصلاح برود و اینکه ایشان فهمیده اند که شما متوجه شده اید و به رویش نیاورده اید، محبت بیشتر می شود و در صدد جبران بر می آید. می بیند که خانمش می توانست آبرویش را ببرد ولی نبرد و کریمانه برخورد کرد ، محبت و صفا بیشتر میشود و راه بیراهه را هم جبران می کند و البته این کافی نیست . بعد از تغافل یک سری کارهای دیگر هم باید انجام بدهیم . حالا ما باید ریشه یابی کنیم که مثلا شما ده سال با این آقا زندگی کرده اید و ایشان شش ماه است که دچار مشکل شده اند. چرا ؟ch3.iribtv.ir

۳۱ شهریور ۱۴۰۲ راسخون مرجع نامشخص

دلیل نامناسب بودن محتوا

پاسخ شما برای پاسخ به این سوال باید وارد حساب‌کاربری خود شوید.
سوال خود را بپرسید

سوالات مشابه

موردی یافت نشد!

پرسش ‌های مرتبط

    بنر تبلیغاتی شما
    بنر تبلیغاتی شما

    تمامی حقوق این وبسایت متعلق به موسسه هوش مصنوعی و تمدن اسلامی (همتا) است.