وابستگی به دوست
منبع : پرسمان دانشگاهیان ۱۴۰۳/۷/۱۶ 13 بازدید

0

من دختری ۱۹ ساله ام دوست دختری دارم که بسیار به او وابسته ام و این وابستگی مرا می ترساند چون همیشه به فکر اویم تا جایی که از بوسیدن یا در آغوش کشیدن او ترس به گناه افتادن دارم چه کنم؟

دلیل نامناسب بودن محتوا

جواب
0

قبل از ارائه راهکارها باید اصل مسأله را ریشه یابی کنیم و علل اینگونه رفتارها را کشف کنیم و سپس حد و حدود آن را با توجه به مسائل شرعی و یافته های روان شناختی مشخص کنیم. بدون تردید انسان دارای یک سلسله نیازهای مادی و غیرمادی است و رشد و کمال او نیز در گرو ارضای صحیح و به موقع این نیازهاست.یکی از مهمترین نیازهای انسان، نیازهای عاطفی است. انسان از بدو تولد تا پایان عمر باید عواطف او ارضا شود و الا دچار مشکل می شود. نیاز به محبت ورزیدن به دیگران و مورد محبت دیگران واقع شدن دقیقا یک نیاز عاطفی است. این نیاز در طی مراحل مختلف رشد و در مراحل گوناگون زندگی شکل های مختلفی پیدا می کند و در هر دوره ای به گونه ای متناسب با آن زمان باید ارضا شود. در دوره نوزادی از طریق والدین به خصوص مادر با بوسیدن نوزاد، در آغوش گرفتن او و نگاه های محبت آمیز مادر به او و با چسباندن او به خود نیاز کودک ارضا می شود. در این دوره تأمین نیازهای عاطفی کودک به اندازه نیازهای فیزیولوژیکی مانند آب و غذا و پوشاک برای رشد نوزاد ضرورت دارد. در دوره کودکی تأمین این نیاز توسط اعضای خانواده و همه کسانی که به نحوی با کودک ارتباط دارند تأمین می شود. در دوره نوجوانی از طریق دوستان و گروه همسالان و در دوره جوانی از طریق دوستان، خویشاوندان و همسر به این نیاز پاسخ داده می شود. روان شناسان علت وابستگی انسانها را به یکدیگر همین نیازهای عاطفی می دانند. اگر این نیازها از همان اول به طور صحیح و به موقع تأمین شود نوزاد، کودک و نوجوان وابستگی ایمن پیدا می کند و الا وابستگی ناایمن و مرضی در او شکل می گیرد یعنی در عین حال که به دیگران وابسته است ولی احساس امنیت کافی نیز نمی کند و مستعد انواع اختلالات روانی مانند بیماری های اضطرابی، افسردگی و... می شود و دیر یا زود به دامن یکی از این بیماری های روانی فرو می غلتند.

گفتنی است اساس و پایه دوستی ها در سن نوجوانی و جوانی که با جذبه و شور زیادی همراه است، غالبا بر مبنای عواطف و احساسات شکل می گیرد و نه بر اساس منطق و عقل. مقدمه این دوستی ممکن است جاذبیت یک فرد از نظر ظاهری یا شخصیتی یا پاره ای از صفات اخلاقی باشد که او را برای فرد دیگر دوست داشتنی می سازد که توانسته در روح و روان او تأثیر عمیقی بگذارد و خلأ عاطفی اش را به وسیله آن پر کند. ماهیت این دوستی گرچه در ابتدا دوستانه، پاک و بی شائبه است، ولی امکان آلوده شدن آن به مسایل دیگر وجود دارد. زمانی که این علاقه به اوج خود می رسد، آنها را دچار سرگردانی می کند که اکنون چه باید بکنند. این سرگردانی ممکن است با بعضی آثار مخرب دیگری همراه شود.همچنین یکی از نیازهای اساسی انسان از بدو تولد تا پایان عمر نیاز به محبت ورزیدن به دیگران و مورد محبت دیگران واقع شده است. این نیاز روانی انسان در طی مراحل مختلف رشد و عمر انسان شکل های مختلف پیدا می کند و در هر دوره ای و زمانی به گونه ای متناسب با آن زمان باید تأمین و ارضا شود. در دوره نوزادی، از طریق والدین و به خصوص مادر، در دوران کودکی بوسیله خانواده و دوستان هم بازی و در دوره نوجوانی و جوانی از طریق گروه همسالان به این نیاز پاسخ داده می شود. روانشناسان معتقدند احساس تعلق و وابستگی به دیگران از اساسی ترین نیازهای فردی است و بر رشد روانی جسمی و اجتماعی فرد تأثیر می گذارد. در واقع دوستان برای فرد تکیه گاهی هستند که به او احساس امنیت می دهند. همسالان حکم درمانگران قابل اعتماد و سرمشقهای رفتاری را برای یکدیگر دارند. این کنشهای متقابل با دوستان باعث می شود که آنها احساسات و عقاید یکدیگر را هر چه بیشتر درک کنند و در برابر آن حساس باشند. (ر.ک ماسن و دیگران، رشد و شخصیت کودک، ص 506)مرحله اجرائی، مرحله ای است که جوان می خواهد بهترین و ارزشمند ترین چیزی که دارد به دوست صمیمی خود هدیه کند و این یکی از ویژگی های مهم این مرحله است که اریکسون یکی از روانشناسان غرب، آن را مرحله صمیمت نام گذاری کرده است. جوان تمام هم و غم اش و فکر و اندیشه اش ، دوستی است که برای او ارزش و اهمیت قائل است به همین جهت است که روابط دوستانه اش بسیار زیاد است. بنابراین چنین حالتی در این دوران چندان غیرطبیعی نیست. لازم به ذکر است جوانانی که از روحیه عاطفی بیشتری برخوردارند و اجتماعی تر و خونگرم هستند تحت تأثیر احساسات و عواطف دیگران بیشتر واقع می شوند.علاقه و وابستگى به دوستان تا وقتى که موجب اخلال در برنامه زندگى و کارى انسان، مزاحمت با حقوق والدین، مشغولیت ذهن و ضعف اراده و عدم اعتماد به نفس و ضعف ایمان نگردد اشکالى ندارد، بلکه اگر در راستاى اصلاح و قوّت بخشیدن به این امور باشد بسیار خوب و مفید خواهد بود، البته بهترین سیاست در این مسائل، میانه روى است و زیاده روى و افراط در آن موجب به وجود آمدن مشکلات ذکر شده خواهد گشت، در نتیجه اگر بخواهید در این مسأله در حد اعتدال رفتار نمایید درباره مشکلات آن فکر کنید و سعى کنید خود را قانع کنید که افراط در این زمینه به ضرر روح و سلامت روان شما است. علاوه بر این که افراط در این گونه دوستى ها گاهى اثر عکس مى گذارد و روابط دوست با انسان به جاى گرمى به سردى مى گراید. زیرا افراط شما موجب به وجود آمدن توقع زیادتان مى گردد و ممکن است او نتواند در حدّ توقّعتان شما را راضى نماید.یکی از علل وابستگی هایی که در میان جوانان مشاهده می شود نیازهای عاطفی است مضافا بر این که از آغاز دوره بلوغ و نوجوانی یک نیاز دیگری نیز در انسان بیدار می شود و آن نیاز جنسی است که هم پایه های زیستی دارد و هم جنبه روانی، لذا میل به جنس مخالف شدت پیدا می کند و گاهی اوقات نیز به دلایل گوناگونی ممکن است در قالب همجنس خواهی ظاهر شود. بنابراین علت این وابستگی ها در واقع نیازهایی است که انسان دارد اما سؤال اینجاست که اگر علت آنها نیازهای واقعی زیستی و روان شناختی است چرا تبدیل به اختلال رفتاری و انحراف می شود؟ علل این انحرافات رفتاری بسیار زیاد است و هر فردی ممکن است به دلایل خاصی دچار این انحرافات شود. گاهی خانواده ها وظیفه خود را به دلیل عدم آگاهی یا اهمال کاری درست انجام نداده اند، گاهی اوقات دوستان ناباب، گاهی رسانه های جمعی و تبلیغات فرهنگی و الگوسازی های غلط، تقلیدهای کورکورانه، بالا رفتن سن ازدواج، اختلاط دختر و پسر در دانشگاه ها، نداشتن الگوهای مطلوب، جهل و ناآگاهی از پیامد انحرافات رفتاری، افراط و تفریط ها، ضعف ایمان و بی توجهی به آموزه های دینی، کم رنگ شدن ارزش های اخلاقی و معنوی و ده ها عامل دیگر می توان برشمرد که می توانند علل این مشکلات رفتاری بین نوجوانان و جوانان باشند. اما از نظر شرعی حکم این وابستگی ها چیست و حد و حدود آن چه مقدار است؟از نظر شرعی دوستی با جنس موافق و محبت ورزیدن به یکدیگر اشکالی ندارد اما اگر تبدیل شود به لذات شهوی و جنسی در هر مرتبه ای که باشد اعم از نگاه کردن، بوسیدن و تماس بدنی، همه حرام است و باید به جوانان تذکر داده شود تا حدود شرعی را در اینگونه ارتباطات دوستانه مراعات کنند و برای پیشگیری باید قبل از این که اینگونه وابستگی ها به انحراف جنسی و رفتاری تبدیل شود نکات زیر را رعایت نمود:- از نگاه های تند و خیره شدن به اندام یکدیگر خودداری گردد زیرا همجنس بودن مجوزی نیست برای نگاه های شهوت آلود.- در محیط خوابگاه ها حتی الامکان باید از پوشش مناسب استفاده کرد و از نیمه عریان شدن در مقابل دیگران اجتناب کرد.- اجتناب از خوابیدن کنار هم و زیر یک پتو.- اجتناب از گفتگوها درباره مسائل جنسی.همچنین تذکر این نکته ضروری است که افراط در اینگونه وابستگی ها به زندگی آینده آنها به صورت جدی آسیب می رساند زیرا با هزینه کردن عواطف بیش از حد معمول با دوستان، باعث می شود در آینده نتوانند روابط عاطفی وجنسی مطلوبی با همسر خود داشته باشند زیرا هر انسانی دارای یک منبع محدودی از انرژی روانی است و همین طور که توانایی جسمانی او محدود است انرژی های روانی او نیز محدود است بنابراین باید این انرژی ها را به موقع، به تدریج و با احتیاط هزینه کرد.یکی دیگر از آسیب های خطرناک وابستگی های افراطی، ضعیف شدن اراده و محدود شدن قدرت انتخاب است زیرا افراد وابسته در تصمیم گیری های خود نیز به دیگران وابسته می شوند و نمی توانند به موقع و به نحو صحیح تصمیم بگیرند.یکی دیگر از راهکارهای اساسی این است که جوانان تشویق به ازدواج شوند و جوانان نیز متقابلا با پایین آوردن سطح انتظارات شرایط ازدواج را برای خود و دیگران تسهیل کنند. اگر جوان در این سنین شریک زندگی و همسر مناسبی داشته باشد طبعا انرژی های عاطفی خود را در مسیر صحیح هزینه می کند و بسیاری از این مشکلات حل می شود.

دوستى ها بر چند نوع است:1- دوستى به خاطر خدا همانند علاقه به اولیاى دین و برادران ایمانى که منشاء آن منش دینى فرد و اعتقادات اوست نه انگیزه هاى دیگر.2- دوستى به جهت مال و جمال ویا کشش هاى غریزى دیگر.نوع اول؛ این دوستى ها عبادت و از بهترین اعمال است . چنان چه در احادیث منقول از اهل بیت(ع) آمده است:« هل الدین الا الحب »؛ آیا دین جز محبت چیز دیگرى است؟.نوع دوم؛ این دوستى ها چنانچه موجب سد راه خدا گردد و احیانا آدمى را به انحراف بکشاند خطرناک ترین دام شیطان است که باید از آن پرهیز نمود و تنها آن را معبرى براى درک جلال و جمال خداوند قرارداد. ممکن است گلى زیبا انسان را فریفته و مجذوب خویش کند ولى عاقل کسى است که در وراى زیبایى گل جمال خالق گل راببیند و از این حجاب عبور کرده تا ملکوت را مشاهده نماید. در مورد علاقه شما به دوستانتان احتمال مى رود دو غریزه با یکدیگر تداخل نموده اند:1- غریزه زیباپسندى، 2- غریزه جنسى.در بسیارى از موارد این دو با یکدیگر آمیخته و خلط مى شوند. براى جداسازى این لازم است شما انتخاب نامزدنمایید تا این غریزه به طریقى ارضا شده و جهت خاص خود را بیابد و غریزه زیبا پسندى که مى تواند درمسیر صحیح معنوى قرار گیرد و به سوى ذات جمیل على الاطلاق رهسپار شودقربانى یک غریزه حیوانى نگردد. در پایان لازم به ذکر است صرف علاقه و محبت به شخص و یا چیزى امرى ممنوع وکارى محرم نیست. ولى لغزشگاهى است که درصورت مراقبت نکردن ممکن است آدمى را به قعر پرتگاه بیاندازد. در رابطه با مشکلى که با آن مواجه هستید توجه به چند نکته الزامى است:1) دوست و دوست یابى از نیارهاى واقعى زندگى است و داراى فلسفه خاصى است. اما آنچه مهم است این که در این راستا همچون دیگرجنبه هاى زندگى رعایت اعتدال لازم وضرورى است. به عبارت دیگر: علاقه شما به دوستتان احساسى پاک و لطیف است اما همواره باید عواطف با تعقل همراه باشند. ولى به نظر مى رسد عقل و منطق این مقدار علاقه را تاءیید نکند.2) انسان در برابر هر یک از نعمت هاى الهى - از جمله دوست خوب - همواره باید بداند که بالاخره روزى آن را از دست خواهد داد.بنابراین دل سپارى در برابر هر چیز باید به گونه اى باشد که فقدانش موجب آزار انسان نگردد.3) سعى کنید نسبت به دشوارى دورى از دوستتان خونسرد باشید. مسلما به تدریج رنج این فراق کاهش خواهد یافت و عادى خواهدشد.4) سعى کنید با افراد دیگر صلاحیت دار طرح دوستى بریزید و روابط اجتماعى خود را افزون سازید تا عمل جانشینى به طور عادى انجام گیرد.5) حالت شما تا حدودى از مظاهر تجرد در جوانى است و اقدام به مسأله ازدواج به کلى مشکل شما را ریشه کن خواهد ساخت.

دلیل نامناسب بودن محتوا

پاسخ شما برای پاسخ به این سوال باید وارد حساب‌کاربری خود شوید.
سوال خود را بپرسید

سوالات مشابه

موردی یافت نشد!

پرسش ‌های مرتبط

    بنر تبلیغاتی شما
    بنر تبلیغاتی شما

    تمامی حقوق این وبسایت متعلق به موسسه هوش مصنوعی و تمدن اسلامی (همتا) است.