تخمین زمان مطالعه: 6 دقیقه

به چه دليل تفسير طنطاوي مورد استقبال واقعي قرار نگرفته است؟


پاسخ دكتر ناصر رفيعي:طنطاوي از دانشمندان قرن سيزدهم هجري در مصر است. در تفسير الجواهر ـ كه بيست و شش جلد است ـ و در كتاب القرآن و العلوم العصريّة، مطالب علمي زيادي را مطرح كرده است. اولاً ايشان در اين تفسير ، علم‎زده و منفعل واقع شده و به نظر خودش، با نيّت خير كار خود را آغاز كرده و قايل است كه مسلمانان بايد براي دفاع از قرآن و اسلام در مقابل تمدّن مهاجم غرب به علوم جديد مسلح شوند؛ لكن به حدّي شأن علوم طبيعي را بالا برده است كه در مقدمه‌ي تفسير جواهر مي‌گويد: علوم طبيعي، همان علم توحيد، همان علم دين، همان حب خداوند، رسيدن به خدا، پيش‎رفت ملّت‌ها و دوستي خداوند، خشيت از او، ترقّي ملّت‌ها در دنيا، برتري آنها در آخرت از نظر مقام، رسيدن به لقاءالله، بهره‌برداري از نظر وجه اللهي است و رسيدن به تمام اين‌ها با اين علوم امكان‌پذير نيست.[1] به قول ذَهَبي: تفسير طنطاوي بيش از آن‌كه مورد قبول واقع شود، مورد نقد و خشم و اعتراض واقع شد.[2] و به تعبير دكتر «فهد رومي»: طنطاوي در اين تفسيرش، تصاوير فراواني از افلاك،‌سيارات، خورشيد، ماه، آب‌ها، درختان،‌حشرات، ماهي‌ها، گياهان، اجزاي بدن انسان، جدول‌هاي رياضي، شيمي، فيزيك، فلكي و نقشه‌هاي جغرافيايي را مي‌كشد و بيش از آن كه متوجه اين باشد كه مراد آيه را بيان كند، استشهادش به همين مسائل، يعني تصاوير و جدول‌هاي كتاب هزار و يك شب و كليله و دمنه و جمهوريت اخوان الصّفا و مطالب انجيل و تورات، و... بيش از آن چيزي است كه از خود آيات استفاده مي‌شود.[3] به قول يكي از نويسندگان معاصر كه مي‌گويد: اگر چه نگارش طنطاوي، علمي و علم آلود است، ولي نگرش طنطاوي علمي نيست. طنطاوي، در اين تفسير، آنچه كه بايد در تبيين آيات علمي داشته باشد، افراط نموده و اين تفسير را از مطالبي پر كرده كه بعضاًَ شبه علمي است و نمي‌توان آنها را علمي خواند، دليل مخالفان هم ممكن است همين باشد.[4] ذهبي مي‌گويد: الجواهر، دايرة المعارف علمي است كه در آن از هر علم و فني، به مقدار زياد سخن گفته شده است. و در جاي ديگر مي‌گويد: همه چيز، غير از تفسير، در آن مي‌باشد.[5] بنده تحت چند عنوان، ويژگي‌هاي تفسير طنطاوي را بر مي‌شمارم: 1. تكيه‌ي بيش از حد بر علوم تجربي، علم‌زدگي و ثابت پنداشتن فرضيه‌هاي علمي. در تفسير حروف مقطعه‌ي قرآن مطالبي دارد كه اصلاً نمي‌توان از قرآن دليل بسيار قوي براي آن يافت؛ مثلاً در تفسير سوره‌ي مباركه‌ي «طه» مي‌گويد: «دو عبارت «ط» و‌ «ه»، رمزي براي بررسي دروس علوم رياضي، طبيعي و نجوم است؛ در حالي كه هيچ ارتباطي با اين دروس ندارد. يا در ارتباط با تفسير «الف، لام، ميم» در آغاز سوره‌ي مباركه‌ي بقره مي‌گويد: اين حروف به جهاد و علوم طبيعي اشاره دارد. يعني در سوره‌ي بقره دو چيز وجود دارد: يكي جهاد و ديگري علوم بشري، كه خداوند متعال قبل از شروع سوره، در غالب عبارت «ا، ل، م،» به آن اشاره كرده است، اين ادّعا رد شده است؛ زيرا به موضوع اشاره نكرده است. يا در بحث «خَلَقَ الْجَانَّ مِنْ مارِجٍ مِنْ نار»، بحث تركيب نورهاي هفت‌گانه و شعله‌هاي لرزان و... را مطرح كرده[6] و اين فرضيه‌هاي ثابت نشده را به قرآن تحميل نموده است. 2. در تفسير ايشان، تفسير به رأي و به كار بستن سليقه و نظر شخصي وجود دارد. در موارد بسياري، ايشان ديدگاه‌هاي فردي خود را بر يك آيه تحميل كرده و منجر به تأويل شده است. 3. در تفسير ايشان، خود‌باختگي در برابر فرهنگ غرب وجود دارد؛ هر چند به جهت دل‎سوزي مسلمانان است. ايشان قايل است مسلمانان بايد در مقابل فرهنگ غرب مجهّز باشند و يكي از راه‌هاي تجهيز را تفسير قرآن بر اساس علوم روز و ايستادن در مقابل دانش امروز غرب مي‌داند. اين مطلب صحيح به نظر نمي‌رسد. 4. ايشان، هدف اصلي قرآن را، كه هدايت و تربيت بشر است، فراموش كرده و بيش‌تر به مباحث علمي، مانند علوم فقهي و مباحث شبه علمي و فرا روان‎شناسي پرداخته است. بسيار تحت تأثير تحليل هيپنوتيسم و احضار ارواح قرار گرفته است؛ اما درباره‌ي توحيد، و آيات اخلاقي، به يك تفسير لفظي، شرح مفردات و ترجمه‌ي ساده اكتفا كرده است. 5. بحث‎هاي علمي را اصل و آيات را فرع قرار داده است. 6. برداشت‌هايش، كه ناشي از همان تطبيق ايشان است، با قرآن كريم ناسازگار است. قرآن كريم آيات را مكمّل يك‌ديگر دانسته و اختلاف در آن را رد نموده است؛ امّا برداشت‌هاي ايشان منجر به اختلاف شده‌اند. 7. مطالب بي‌ارتباط با تفسير، مانند مناظر طبيعي، حيوانات، تصاوير و... در آن وجود دارد؛ لذا احمد حنفي مي‌گويد: گرچه من تلاش پاك و صادقانه‎ي مرحوم استاد طنطاوي را ستايش مي‌كنم، ولي وي در بيان علوم مختلف، زياده‌‎روي كرده است، تا آن‌جا كه از حدود معاني آيات تجاوز نموده است.[7] يكي از دانشمندان معاصر نيز مي‌گويد: اگر كسي مختصر آشنايي با قرآن و ترجمه‌ي آن داشته باشد و وارد تفسير طنطاوي شود، مي‌بيند كه او به شدّت در برابر فرهنگ غرب، به جاي دفاع، به خود‌باختگي مبتلا شده است.[8] پاسخ دكتر محمد علي رضايي:در مورد تفسير طنطاوي يك نكته‌ي اساسي وجود دارد كه ممكن است ريشه‌ي مشكلات تفسير او در همين باشد. ما بحثي با عنوان تفاوت بين روش تفسير و گرايش تفسير داريم؛ روش تفسير اين است كه مطالب علمي را در خدمت آيات علمي قرآن دهيم و براي فهم بهتر قرآن استخدام كنيم؛ امّا گرايش تفسير علمي اين است كه مطالب مختلفي را جمع كرده و داخل تفسير قرار دهيم؛ در حالي كه ممكن است ارتباط چنداني با آيه نداشته باشد و تفسير آيه را روشن‌تر نكند. در حقيقت، تفسير طنطاوي از جمله تفسيرهايي است كه داخل گرايش تفسير علمي قرار مي‌گيرد؛ يعني طنطاوي براي فهم بهتر آيات قرآن، از مطالب علمي استفاده نكرده است، بلكه انباري ساخته است كه مطالب مختلف علمي را به صورت دايرة المعارف، داخل آن قرار داده است. پی نوشتها:[1] . طنطاوي، تفسير جواهر، ج 17، ص 17. [2] . ذهبي‎، همان ، ج 2، ص 566. [3] . فهد رومي، انجاهات، ج 2، ص 650. [4] . بهاءالدين خرمشاهي، تفسير و تفاسير جديد، ص 108. [5] . ذهبي، همان، ج 2،‌ص 556. [6] . ر.ك: طنطاوي، تفسير الجواهر. [7] . احمد حنفي، التفسير العلمي الايات الكونيه في القرآن، ص 7. [8] . محمد تقي مصباح، جهان شناسي، ص 5. منبع: آشنايي با تفسير علمي قرآن، گفتگو با دكتر ناصر رفيعي و دكتر محمد علي رضايي، مركز مطالعات و پژوهش‌‌هاي فرهنگي‌‌حوزه‌ ‌‌علميه (1381 ). .

راسخون

مرجع:

ایجاد شده در سه روز پیش



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر

آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image