برخورد با گناهکار -هدایت گناه کار /

تخمین زمان مطالعه: 13 دقیقه

اگر کسی را در خانواده داریم که گناهان و اشتباهات زیادی در زندگی دارد اما فکر می کند که درست عمل می کند چگونه بایدبا او برخوردکنیم تا متوجه شود ؟ گفتنی است به هیچ وجه باموعظه و نصیحت اشتباهات خودرا نمی پذیرد . خواهشمند است چندین راهکار ارائه فرمایید . متشکرم


دغدغه شما برای هدایت اهل خانواده تان قابل تحسین است که کاری قرآنی و سفارش خداوند است « قُوا انفسکم و اهلیکم نارا ...» یعنی مراقب خود و خانواده تان نسبت به آتش جهنم باشید . درمورد اینکه فرمودید با موعظه نمی شود باید عرض کنم موعظه یعنی بیدار کردن و آگاهی و لزوما به این معنی نیست که به وی بگویی این کار اشتباه است و.. بنا براین تمام تلاش در این زمینه موعظه نام دارد که ذیلا برای بالا بردن شعور و آگاهی به چند آیه قرآن استمداد می گیریم چون بهترین و رساترین موعظه است :1.« قُلْ هَلْ نُنَبِّئُکُمْ بِالْأَخْسَرِینَ أَعْمالًا الَّذِینَ ضَلَّ سَعْیُهُمْ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ هُمْ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یُحْسِنُونَ صُنْعاً»علامه طباطبایی در المیزان می فرمایند : این آیه خبر مى دهد از آنهایى که در عمل از هر زیانکارى زیانکارترند. و آنها کسانى هستند که در زندگى دنیا نیز از عمل خود بهره نگرفتند، چون ضلال سعى همان خسران و بى نتیجگى عمل است، آن گاه دنبالش اضافه فرموده که وَ هُمْ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یُحْسِنُونَ صُنْعاً- در عین حال گمان مى کنند که کار خوبى انجام مى دهند، و همین پندار است که مایه تمامیت خسران ایشان شده است.توضیح اینکه: خسران و خسارت در کسب و کارهایى صورت مى گیرد که به منظوراستفاده و سود انجام مى شود و وقتى خسران تحقق مى یابد که کاسب از سعى و کوشش خود به غرضى که داشته، نرسد، بلکه نتیجه عمل این شود که مثلا چیزى از سرمایه هم از بین برود، و یا حد اقل منفعتى عاید نگردد در نتیجه سعیش بى نتیجه شود. و این همان است که آیه شریفه آن را ضلال سعى خوانده، کانه راه استفاده گم شده، و راهى که پیموده به خلاف آن هدفى که داشته است منتهى گردیده. حال که این مطلب روشن گردید مى گوییم: چه بسیار مى شود که انسان در کسب و کارش خاسر مى شود و به خاطر استاد نبودن در کسب و یا در راه آن و یا به خاطر عواملى دیگر که احیانا اتفاق مى افتد از نتیجه بى بهره مى شود. و این خسرانى است که امید زوالش هست، چون معمولا پس از یکى دو بار اشتباه، تجربه مى آموزد و ما فات را جبران مى کند. و چه بسا مى شود که آدمى خاسر مى گردد ولى به خیال خود نتیجه گرفته است. ضرر مى کند و به خیال خود سود برده است. اینچنین خسران و ضررى امیدى به زوال و جبرانش نیست.آدمى در زندگى دنیا جز سعى براى سعادت خود کارى نمى کند، و جز کوشش براى رسیدن به چنین هدفى همى ندارد، و این انسان اگر طریق حق را بپیماید و به غرض خود نائل شود و سعادتمند بشود که هیچ، و اگر راه خطا را برود و نفهمد که دارد خطا مى رود خاسر است لیکن همین خاسر خسرانش قابل زوال است و امید نجات دارد. اما اگر راه خطا رفت و به غیر حق اصابت کرد و همان باطل را پذیرفت تا آنجا که وقتى هم که حق برایش جلوه کرد از آن اعراض نمود، و دلباخته استکبار و تعصب جاهلانه خود بود، چنین کسى از هر خاسرى خاسرتر است و عملش از عمل هر کس دیگرى بى نتیجه تر، زیرا این خسرانى است که زایل نمى شود، و امید نمى رود که روزى مبدل به سعادت شود و به همین جهت است که خداى تعالى مى فرماید: الَّذِینَ ضَلَّ سَعْیُهُمْ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ هُمْ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یُحْسِنُونَ صُنْعاً.و اینکه کسى با روشن شدن بطلان اعمالش، باز هم آن را حق بپندارد از این جهت است که دلش مجذوب زینت هاى دنیا و زخارف آن شده، و در شهوات غوطه ور گشته لذا همین انجذاب به مادیت او را از میل به پیروى حق و شنیدن داعى آن و پذیرفتن نداى منادى فطرت باز مى دارد، هم چنان که در جاى دیگر قرآن آمده: وَ جَحَدُوا بِها وَ اسْتَیْقَنَتْها أَنْفُسُهُمْ یعنی حق را انکار کردند در حالى که دلهایشان بدان یقین داشت. سوره نمل آیه 14. و نیز آمده: وَ إِذا قِیلَ لَهُ اتَّقِ اللَّهَ أَخَذَتْهُ الْعِزَّةُ بِالْإِثْمِ یعنی چون به او گفته شود از خدا بترس غرورش او را به گناه و لجبازى وا مى دارد. سوره بقره آیه 206. پس پیروى هواى نفس و از در عناد و استکبار و عشق به شهوات نفس به اعراض از حق ادامه دادن همان خشنودى از باطل خویش بودن و آن را نیکو پنداشتن است.أُولئِکَ الَّذِینَ کَفَرُوا بِآیاتِ رَبِّهِمْ وَ لِقائِهِ.این جمله تعریف دومى براى بِالْأَخْسَرِینَ أَعْمالًا و تفسیرى بعد از تفسیر آن است. و منظور از آیات- به طورى که اطلاق کلمه اقتضاء مى کند- آیات آفاقى و انفسى خداى تعالى و معجزاتى است که انبیاء براى تایید رسالت خود مى آورند. پس کفر به آیات، انکار نبوت است. علاوه بر اینکه خود پیغمبر از آیات است. و مراد از کفر به لقاء خدا، کفر به معاد و بازگشت به سوى او است.پس برگشت تعریف بِالْأَخْسَرِینَ أَعْمالًا به این است که آنان منکر نبوت و معادند، و این از خواص بت پرستان (به هر شکلی از بت ) است. فَحَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ فَلا نُقِیمُ لَهُمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ وَزْناً.وجه اینکه چرا اعمالشان حبط (بى اجر) مى گردد این است که آنها هیچ عملى را براى رضاى خدا انجام نمى دهند، و ثواب دار آخرت را نمى جویند و سعادت حیات آخرت را نمى طلبند و محرکشان در هیچ عملى یاد روز قیامت و حساب نیست. ترجمه المیزان با تلخیص .در تفسیر نمونه نیز ذیل آیه چنین آمده:نخست به معرفى زیانکارترین انسانها و بدبخت ترین افراد بشر مى پردازد، اما براى تحریک حس کنجکاوى شنوندگان در چنین مساله مهمى آن را در شکل یک سؤال مطرح مى کند و به پیامبر دستور مى دهد: بگو آیا به شما خبر دهم زیانکارترین مردم کیست؟! (قُلْ هَلْ نُنَبِّئُکُمْ بِالْأَخْسَرِینَ أَعْمالًا).بلافاصله خود پاسخ مى گوید تا شنونده مدت زیادى در سرگردانى نماند:زیانکارترین مردم کسانى هستند که کوششهایش در زندگى دنیا گم و نابود شده با این حال گمان مى کنند کار نیک انجام مى دهند! (الَّذِینَ ضَلَّ سَعْیُهُمْ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ هُمْ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یُحْسِنُونَ صُنْعاً).مسلما مفهوم خسران تنها این نیست که انسان منافعى را از دست بدهد بلکه خسران واقعى آنست که اصل سرمایه را نیز از کف دهد، چه سرمایه اى برتر و بالاتر از عقل و هوش و نیروهاى خداداد و عمر و جوانى و سلامت است؟ همین ها که محصولش اعمال انسان است و عمل ما تبلورى است از نیروها و قدرتهاى ما.هنگامى که این نیروها تبدیل به اعمال ویرانگر یا بیهوده اى شود گویى همه آنها گم و نابود شده اند، درست به این مى ماند که انسان سرمایه عظیمى همراه خود به بازار ببرد اما در وسط راه آن را گم کند و دست خالى برگردد.البته در صورتى که انسان بداند سرمایه خویش را از دست داده گر چه خسران کرده، اما خسران خطرناکى نیست، چرا که این زیان درسهایى براى آینده به او مى آموزد که گاهى این درسها معادل آن سرمایه یا بیشتر از آن است و به این ترتیب در واقع چیزى را از دست نداده است.اما زیان واقعى و خسران مضاعف آنجا است که انسان سرمایه هاى مادى و معنوى خویش را در یک مسیر غلط و انحرافى از دست دهد و گمان کند کار خوبى کرده است، نه از این کوششها نتیجه اى برده، نه از زیانش درسى آموخته، و نه از تکرار این کار در امان است.جالب اینکه در اینجا تعبیر به اخسرین اعمالا شده در حالى که باید اخسرین عملا باشد (چون تمیز معمولا مفرد است) این تعبیر ممکن است اشاره به این باشد که آنها فقط در یک بازار عمل گرفتار زیان و خسران نشده اند بلکه جهل مرکبشان، سبب خسران در همه برنامه هاى زندگى و تمام اعمال و کارهایشان شده است.به تعبیر دیگر گاه انسان در یک رشته تجارت زیان مى کند، و در یک رشته دیگر سود، و در پایان سال آنها را روى هم محاسبه کرده مى بیند چندان زیانى نکرده است، ولى بدبختى آن است که انسان در تمام رشته هایى که سرمایه گذارى کرده زیان کند.آیات بعد به معرفى صفات و معتقدات این گروه زیانکار مى پردازد و چند صفت که ریشه تمام بدبختیهاى آنها است، بیان مى دارد ، نخست مى گوید: آنها کسانى هستند که به آیات پروردگارشان کافر شدند (أُولئِکَ الَّذِینَ کَفَرُوا بِآیاتِ رَبِّهِمْ).آیاتى که چشم و گوش را بینا و شنوا مى کند، آیاتى که پرده هاى غرور را درهم مى درد، و چهره واقعیت را در برابر انسان مجسم مى سازد، و بالآخره آیاتى که نور است و روشنایى، و آدمى را از ظلمات اوهام و پندارها بیرون آورده به سرزمین حقایق رهنمون مى گردد.دیگر اینکه آنها بعد از فراموش کردن خدا به معاد و لقاء اللَّه کافر گشتند (و لقائه).آرى تا ایمان به معاد در کنار ایمان به مبدء قرار نگیرد و انسان احساس نکند که قدرتى مراقب اعمال او است و همه را براى یک دادگاه بزرگ و دقیق و سختگیر حفظ و نگهدارى مى کند، روى اعمال خود حساب صحیحى نخواهد کرد، و اصلاح نخواهد شد.سپس اضافه مى کند: به خاطر همین کفر به مبدء و معاد، اعمالشان حبط و نابود شده است (فَحَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ). درست همانند خاکسترى در برابر یک طوفان عظیم.و چون آنها عملى که قابل سنجش و ارزش باشد ندارند، لذا روز قیامت وزن و میزانى براى آنان برپا نخواهیم کرد (فَلا نُقِیمُ لَهُمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ وَزْناً).چرا که توزین و سنجش مربوط به جایى است که چیزى در بساط باشد، آنها که چیزى در بساط ندارند چگونه توزین و سنجشى داشته باشند؟!.سپس ضمن بیان کیفر آنها سومین عامل انحراف و بدبختى و زیانشان را بیان کرده مى گوید: کیفر آنها جهنم است به خاطر آنکه کافر شدند و آیات من و پیامبرانم را بباد استهزاء و سخریه گرفتند (ذلِکَ جَزاؤُهُمْ جَهَنَّمُ بِما کَفَرُوا وَ اتَّخَذُوا آیاتِی وَ رُسُلِی هُزُواً) .و به این ترتیب آنها سه اصل اساسى معتقدات دینى (مبدء و معاد و رسالت انبیاء) را انکار کرده و یا بالاتر از انکار آن را به باد مسخره گرفته اند. - اخسرین اعمالا چه کسانى هستند؟!در زندگى خود و دیگران بسیار دیده ایم که گاه انسان کار خلافى انجام مى دهد در حالى که فکر مى کند که کار خوب و مهمى انجام داده است، این گونه جهل مرکب ممکن است یک لحظه و یا یک سال، و یا حتى یک عمر، ادامه یابد، و راستى بدبختى از این بزرگتر تصور نمى شود.و اگر مى بینیم قرآن چنین کسان را زیانکارترین مردم نام نهاده دلیلش روشن است براى اینکه کسانى که مرتکب گناهى مى شوند اما مى دانند خلافکارند غالبا حد و مرزى براى خلافکارى خود قرار مى دهند، و لا اقل چهار اسبه نمى تازند، و بسیار مى شود که به خود مى آیند و براى جبران آن به سراغ توبه و اعمال صالح مى روند، اما آنها که گنهکارند و در عین حال گناهشان را عبادت، و اعمال سوئشان را صالحات و کژى ها را درستى ها مى پندارند، نه تنها در صدد جبران نخواهند بود بلکه با شدت هر چه تمامتر به کار خود ادامه مى دهند، حتى تمام سرمایه هاى وجود خود را در این مسیر به کار مى گیرند، و چه تعبیر جالبى قرآن در باره آنها ذکر کرده: (الْأَخْسَرِینَ أَعْمالًا).اکنون این سؤال پیش مى آید که سرچشمه این حالت انحرافى خطرناک چیست؟مسلما تعصبهاى شدید، غرورها، تکبر خودمحورى، و حب ذات از مهمترین عوامل پیدایش این گونه پندارهاى غلط است.گاه تملق و چاپلوسى دیگران، و زمانى در گوشه انزوا نشستن و تنها به قاضى رفتن، سبب پیدایش این حالت مى گردد که تمام اعمال و افکار انحرافى و زشت انسان در نظر او زینت مى دهد، آن چنان که بجاى احساس شرمندگى و ننگ از این زشتیها، احساس غرور و افتخار و مباهات مى کند، همانگونه که قرآن در جاى دیگر مى فرماید: (أَ فَمَنْ زُیِّنَ لَهُ سُوءُ عَمَلِهِ فَرَآهُ حَسَناً: آیا کسى که اعمال زشتش در نظرش زینت داده شده است و آن را نیکو مى پندارد .. (فاطر آیه 8).در بعضى دیگر از آیات قرآن عامل این تزیین زشتیها، شیطان معرفى شده است، و مسلما ابزار شیطان در وجود انسان همان خلق و خوهاى زشت و انحرافى است، وَ إِذْ زَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطانُ أَعْمالَهُمْ وَ قالَ لا غالِبَ لَکُمُ الْیَوْمَ مِنَ النَّاسِ وَ إِنِّی جارٌ لَکُمْ:به خاطر بیاورید هنگامى را که شیطان اعمال مشرکان را در نظرشان زینت داد و به آنها گفت در این میدان (جنگ بدر) هیچکس نمى تواند بر شما پیروز شود و من شخصا در کنار شما در این میدان شرکت دارم! (سوره انفال آیه 48).قرآن پس از ذکر داستان برج معروف فرعون مى گوید وَ کَذلِکَ زُیِّنَ لِفِرْعَوْنَ سُوءُ عَمَلِهِ: این چنین براى فرعون اعمال زشتش در نظرش تزیین شده (که دست به این گونه کارهاى احمقانه و مضحک براى مبارزه با خدا مى زند و گمان مى کند کار مهمى انجام داده است) (مؤمن- 36 و 37).جالب اینکه در مورد گروه اخسرین اعمالا مى گوید: براى آنها در قیامت اصلا ترازوى سنجش برپا نمى سازیم آیا این با آیاتى که مى گوید وَ الْوَزْنُ یَوْمَئِذٍ الْحَقُّ (وزن در آن روز حق است- اعراف 8) منافات دارد؟! مسلما نه، زیرا توزین در مورد کسانى است که کار قابل سنجشى انجام داده اند، اما کسى که تمام وجودش و افکار و اعمالش حتى به اندازه بال یک مگس وزن ندارد چه نیازى به سنجش دارد؟! لذا در روایت معروفى از پیغمبر اکرم ص مى خوانیم:انه لیاتى الرجل العظیم السمین یوم القیامة لا یزن جناح بعوضة در روز قیامت مردان فربه بزرگ جثه اى را در دادگاه خدا حاضر مى کنند که وزنشان حتى به اندازه بال مگسى نیست «1»! چرا که در این جهان اعمالشان، افکارشان و شخصیتشان همه تو خالى و پوک بود.بنا بر این آنها که مى گویند خدا کند ما به بهشت راه یابیم هر چند در پائین ترین مراحل آن باشیم، افرادى هستند که از همت والاى مؤمنان راستین بهره کافى ندارند الَّذِینَ ضَلَّ سَعْیُهُمْ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ هُمْ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یُحْسِنُونَ صُنْعاً.. تفسیر نمونه، ج 12، ص: 560 با اندکی تلخیص- در گام بعدی باید این آیه را پیش رویش قرار دهید: « ثُمَّ کانَ عاقِبَةَ الَّذِینَ أَساؤُا السُّواى أَنْ کَذَّبُوا بِآیاتِ اللَّهِ وَ کانُوا بِها یَسْتَهْزِؤُنَ» علامه در المیزان می فرماید : معنای آیه این است که: سپس سوء العذاب ، سرانجام کار کسانى شد که عمل بد مى کردند، و غیر این سرانجامى نداشتند، براى اینکه آیات خدا را تکذیب و استهزاء مى کردند.ترجمه المیزان ج 16 ص 240این انذار از طرف قرآن می تواند کار امد باشد . از سویی باید در مقام راهکار توجیه عقلانی باشید و بحث معاد را با توجه به حساب احتمالات ، اینطور برایش بیان کنید که اگرصرفا یک درصد هم احتمال بدهی که کار هایت اشتباه است باز هم عقل می گوید دست نگه دار ؛ چرا که درصد محتمل ، یعنی عقاب خداوند خیلی بالاست چون یک درصد آن هم قابل تحمل نیست .- یکی دیگر از راهکارها ، دوستی و همراهی او وهمنشین کردن او با انسان های وارسته و با تقوی است. چنانچه نشستن در مجلس علمای ربانی نیز تاثیر خوبی در روحیه او می گزارد.- اگر انسان منطقی ای هست سعی کنید با استدلال و منطق و بدون نصیحت کردن او را بر اشتباهش واقف و بیدار نمایید. البته لازم است از این روش به تدریج و به مرور زمان و با تکرار استفاده کنید تا کم کم اثر کند. اما اگر منطقی نیست و نصیحت هم نمی پذیرد فقط می توان برایش دعا کرد تا خدای متعال او را متنبه و بیدار نماید. .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image