خودکشی /

تخمین زمان مطالعه: 17 دقیقه

از مکاتبه تان با ما، که نشانگر اعتماد شما به این مرکز است خرسندیم و خوشحالیم مخاطبمان فردی است که در مواجهه با دغدغه های ذهنی اش، اقدام به مشاوره خواهی می کند. این را بدانید که یکی از نشانه های افراد عاقل و پویا، کسب آگاهی در زمینه های مورد نیاز است. به خاطر این فهم زیبا به شما تبریک می گوییم و امیدواریم راهنمای خوبی برایتان باشیم.


از مکاتبه تان با ما، که نشانگر اعتماد شما به این مرکز است خرسندیم و خوشحالیم مخاطبمان فردی است که در مواجهه با دغدغه های ذهنی اش، اقدام به مشاوره خواهی می کند. این را بدانید که یکی از نشانه های افراد عاقل و پویا، کسب آگاهی در زمینه های مورد نیاز است. به خاطر این فهم زیبا به شما تبریک می گوییم و امیدواریم راهنمای خوبی برایتان باشیم. پرسشگر گرامی؛ اگر شما موضوعی که باعث این افکار منفی در شما شده است را دقیق بیان می کردید، پاسخ ما نیز دقیق تر می بود، چرا که داشتن اطلاعات دست و دقیق از مراجع و مشکلش از بایسته های امر مشاوره و راهنمایی است. وقتی سوالی کلی مطرح گردد پاسخ نیز لاجرم کلی خواهد بود. با این وصف اگر پاسخ سوال، برایتان قانع کننده نبود، در مکاتبات بعدی، اطلاعات بیشتری درباره مشکلتان در اختیار ما بگذارید و پاسخ کامل تر را دریافت کنید. احساسات شما را درک می کنیم؛ چون یکی از خصوصیات جوان، کم تحملی و عجله داشتن در رسیدن به اهدافش است و وقتی با شکستی مواجه می شود به زمین و زمان ایراد می گیرد؛ که البته با گذر زمان و کسب تجربه و افزایش آگاهی ها، این ویژگی جای خود را به افزایش صبر و تحمل و واقع بینی می دهد. گفتید «این زندگی لعنتی به چه درد می خورد!» اولا می گوییم این زندگی و اسباب آن را خداوند برای بشر خلق کرده، پس هیچ گاه نمی تواند لعنتی باشد، زیرا لعنت، یعنی از رحمت خدا دور بودن ، در حالیکه اگر یک لحظه رحمت خداوند از روی زندگی بشر برداشته شود هستی از هم می پاشد؛ ثانیا همین قرآن که در نوشته تان به آن قسم خوردید به ما می گوید هدف از خلقت بشر، بندگی و عبادت خداست. وَ مَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِیَعْبُدُون (سوره ذاریات/ آیه 56). این دنیا فانی است و دنیای ابدی در انتظار ماست. ما به این دنیا آمده ایم تا امتحان پس بدهیم و بندگی خود را ثابت کنیم. به سال های مدرسه برگردید، روزهایی که امتحانی در کلاس گرفته می شد و عده ای از بچه ها می گفتند آقا این سوالات سخت است، آقا ما این ها را نخواندیم و بلد نیستیم ، آقا این سوالات را حذف کنید و .... و بعضی از بچه ها هم آرام و بی سر و صدا به سوالات جواب می دادند و در پایان هم نمره های قبولی از آن کسانی بود که به سوالات جواب داده بودند، نه کسانی که اعتراض می کردند و می گفتند سخت است و ما نمی توانیم و بلد نیستیم و در توانمان نیست و ... و چیزی نمی نوشتند و مردود می شدند. صحبت های اشتباه ما واقعیت را عوض نمی کند و زمانی فرا خواهد رسید که می بینیم تمام فرصت هایمان را از دست داده ایم و نوبت تصحیح برگه هاست و هیچ اعتراضی هم وارد نیست و آنجا دیگر پشیمانی سودی ندارد. پس چه زیباست این فرصت ها را با تصورات اشتباهمان از دست ندهیم و راه درست را در پیش بگیریم، راهی که پیامبران و امامان و اولیای الهی پیمودند و رستگار شدند. پرسشگر محترم؛ به دلیل محدودیت درک انسان، پى بردن به این که چه چیزی واقعا موجب سعادت و یا سبب شقاوت و بدبختی او است آسان نیست. چه بسا چیزهایى که انسان به آن دل بسته، ولى سرانجام بلاى جان و مایه اندوهش مى گردد؛ و چه بسیار اموری که در نظر انسان ناگوار و ناخوشایند است و گاه مورد نفرت او است ولی باطن و سرانجام آن برای او خیر و مبارک است ، قرآن کریم بر این حقیقت ریشه دار انگشت گذاشته و می فرماید : «وَ عَسَىٰ أَن تَکْرَهُوا شَیْئًا وَهُوَ خَیْرٌ لَّکُمْ وَعَسَىٰ أَن تُحِبُّوا شَیْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَّکُمْ ؛ چه بسا چیزى را ناگوار بدانید ولى در واقع مایه خیر شما است و چه بسا به چیزى دل ببندید که در واقع برایتان زیانبار است».(سوره بقره/آیه 216). پس انسان به خودى خود توان شناخت خوبى ها و بدى ها آن هم در سطح کلان را ندارد چرا که نه تنها توان دیدن زوایاى پنهان یک کار را ندارد بلکه از آینده خود و آنچه را که بدان دل بسته است،خبر ندارد. شما وقتی خداوند را دارید نگران چه هستید! وظیفه شما تلاش است و تلاش است و تلاش. سر بند تمام امور هستی به دست خداست. یک مسلمان هیچ گاه ناامید نمی شود. نا امیدی از رحمت خداوند از بزرگترین گناهان است. زیرا معنی اش این است که خدایا از دست تو هم دیگر کاری بر نمی آید! او خیر و صلاح ما را بهتر از هر کسی می داند. ما موظف به انجام تکلیف هستیم، نتیجه باخداست. وظیفه ما این است که برای هر کاری که می خواهیم شروع کنیم ابتدا با تفکر، تمام جوانب امر را بسنجیم و با صاحبنظران مشورت کنیم، احکام دینی مربوط به آن را بدانیم و به آن عمل کنیم و شرایط مطلوب را نیز فراهم کنیم و در نهایت با توکل به خدا اقدام به آن کار کنیم و نتیجه را به خدا واگذار کنیم. از دست انسان همین بر می آید و بس. اگر نتیجه به گونه ای رقم خورد که باب میل ما نبود نباید از رحمت خدا ناامید شویم. دنیا محل آزمون و امتحان است و هر کسی به نوعی امتحان می شود. یکی با رفاه، یکی با فقر، یکی با بیماری و ... مهم تلاش کردن و بی تابی نکردن و سر بلند بیرون آمدن از این آزمون های الهی است. «وَ لَنَبْلُوَنَّکُم بِشیْء مِّنَ الخَْوْفِ وَ الْجُوع وَ نَقْص مِّنَ الأَمْوَلِ وَ الأَنفُسِ وَ الثَّمَرَتِ وَ بَشرِ الصبرِینَ؛ قطعاً همة شما را با چیزی از ترس، گرسنگی، و زیان مالی و جانی، و کمبود میوه ها، آزمایش می کنیم و بشارت ده به استقامت کنندگان».(سوره بقره/آیه 155). خدا را شاکر باشید که به سن جوانی رسیده اید و خداوند تن و عقلی سالم در اختیارتان قرار داده است تا با آن بتوانید فکر کنید و تلاش کنید و زندگی تان را بسازید. افرادی که تصمیم به خودکشی می گیرند تصور می کنند که با این کار از مشکلات زندگی در این دنیا رها می شوند ، در حالیکه بدون هیچ شکی با خودکشی مشکلات خود را دو چندان خواهند کرد و فرصتی را که خدا برای زندگی سعادتمند در این دنیا و دنیای ابدی در اختیار آن ها قرار داده است را از خود می گیرند و راه برگشتی هم دیگر نخواهند داشت و پشیمانی نیز دیگر سودی نخواهد داشت و امکان توبه هم دیگر وجود ندارد، چون فرد با خودکشی، دستش از زندگی دنیا کوتاه می شود و نمی تواند از این گناهش توبه کند. فرد اگر بداند با خودکشی شرایط بسیار بدتر و وخیم تری از آنچه که در آن قرار دارد، در انتظار اوست، آیا به فکر این کار می افتد؟ مسلماً نه؛ و ما به شما می گوییم خودکشی مشکلات آدمی را در دنیای ابدی دو چندان خواهد کرد و به عذاب الهی گرفتار خواهد شد. پس بهتر است آدمی از فرصتی که خداوند در این دنیا در اختیارش قرار داده است به نحو احسن استفاده کند و هیچ گاه از رحمت او ناامید نشود و به دستورات او عمل کند و زندگی ابدی خود را با خودکشی نابود نکند.مثل اینگونه افراد مثل کسی است که خاری به انگشتش رفته است و دردی در بدنش ایجاد شده و او به جای اینکه خار را از دست جدا کند، دستش را از بدن جدا می کند و در نتیجه دردش تسکین که نمی یابد هیچ، دو چندان هم می شود. پرسشگر محترم؛ هر مشکلی راه حلی دارد. در بسیاری از مواقع انسان ها مشکلاتی که به راحتی قابل حل هستند را به اشتباه برای خود بزرگ جلوه می دهند و آن را لاینحل می دانند. پس این افکار مسموم و منفی را از خود دور کنید و به جای آن در برابر مشکلات مقاوم باشید و تمام تلاشتان را برای حل آن ها بکنید. ما نیز در کنارتان خواهیم بود. با نگاهی به تاریخ دنیا متوجه خواهید شد که بی تحرکی و نا امیدی و فرار از مشکلات، هیچ مساله ای را تاکنون حل نکرده است و نمی کند. در مواجهه با مشکلات اگر تلاش نکنید یا با چند شکست نا امید شوید و زانوی غم بغل بگیرید و مدام بر طبل ناتوانی بکوبید هیچ گاه به مقصود خود نخواهید رسید و در آینده حسرت روزهایی را خواهید خورد که می توانستید برای ساختن زندگی زیباتر و بهتر تلاش کنید و تلاش نکردید.«وَ أَن لَّیْسَ لِلْإِنسَانِ إِلَّا مَا سَعَى؛ برای انسان بهره ای جز سعی و کوشش او نیست».(سوره نجم/آیه 39 ). همواره به یاد داشته باشید که وجود مشکلات و ناکامی ها در زندگی افراد جامعه امری طبیعی است و تنها مختص شما نیست. چه بسا افرادی که مشکلات بسیار بیشتر و بدتری از شما دارند و هیچ گاه این افکار را به ذهن خود راه نمی دهند و به رحمت خدا و آینده بهتر امید دارند و بعد از شکست بر می خیزند و با تلاش های خود زندگی خوبی را برای خود و خانواده شان فراهم می کنند. مشکلات و ناراحتی ها در زندگی افراد به وجود می آید ولی لازم نیست شما به آن مشکلات یک صندلی هم تعارف کنید و به آن ها بگویید بفرمایید و با خیال راحت بنشینید! وظیفه شما هنگام مواجهه با مشکلات و ناکامی ها تلاش در حد وسع و توان، جهت رفع آن ها است. امری که زشت، مذموم و نکوهیده است، سستی، تلاش نکردن و تسلیم شدن در برابر این مشکلات است. در روانشناسی گفته شده است که خشم بهتر از یأس و نومیدی است، از آنجا که یأس آدمی را خموده و افسرده و نا امید می سازد تا جایی که اقدام به هیچ کاری نمی کند و در برابر محیط اطرافش منفعل می شود و عکس العملی نشان نمی دهد و تبدیل به عنصری خنثی، بی فایده و بی اثر می گردد، در حالی که خشم (در معنای مثبت و کنترل شده که باعث آزار و تجاوز به حقوق دیگران نشود) حداقل فایده ای که در اینگونه موارد دارد این است که آدمی را به فعالیت و تحرک وا میدارد؛ فعالیتی که اگر در جهت صحیح هدایت شود مفید خواهد بود. پرسشگر گرامی آیا ما بیشتر دچار مصائب و مشکلات شده ایم یا انبیای الهی!؟ مسئولیت کدامیک بیشتر است؟ امتحانات الهی سخت برای ما بیشتر اتفاق افتاده یا آنها!؟ آنها که عزیز ترین مخلوقات الهی بودند و ما یک بنده عادی! آیا می بایست آنها خودشان را می کشتند؟! با چه ادعایی گلایه داریم زندگی خیلی سخت است و باید به آن خاتمه داد؟ زندگی در این چند روزه دنیا بدون مشکل نیست و این سنتی است که حتی خوبان عالم بیشتر از همه به آن مبتلا بوده و هستند. رسول خدا (صلوات الله علیه وآله) فرمودند هیچ پیامبری به اندازه من رنج نکشید. آیا حادثه ای سخت تر از عاشورا رخ خواهد داد؟ آیا کسی به اندازه زینب کبری (سلام الله علیها) رنج خواهد کشید؟ آن همه مصیبت ایشان را از این باز نمی دارد که اعلام نمایند من در کربلا جز زیبایی ندیدم. شما هم با ما موافقید که اگر تمام عالم، محضر خداست و ما جز رفتار مورد رضای او نداشته باشیم، هرچه بلا ببارد، جز زیبایی نیست. من و شما قطره ای از آن دریاهای بیکران نیستیم و مشکلاتمان ذره ایست در مقابل بینهایت بلایی که ایشان را دربر گرفت. داستان عاشقانه عالم همیشه برای خوبان، شاه بیتی جز بلا ندارد: هرکه در این بزم مقربتر است، جام بلا بیشترش می دهند. آدمهای بزرگ، امتحانات بزرگی دارند. شاید او می خواهد بگوید: «بنده من، تو را دوست دارم. تو را آزمودم که بدانی رهایت نکرده ام. تو را آزمودم تا با صبر خود در آن پیروز گردی و به من نزدیکتر». لذت بخش نیست؟ اگر با دیگرانش بود میلی، چرا ظرف مرا بشکست لیلی؟ شما نیز قطعا استعدادهای متفاوت و فراوانی دارید. باید از جای برخیزید، همراه با توکلی آسمانی، اراده ای پولادین داشته باشید تا با بر همه سختیها پیروز شوید و با افزودن دانش و مهارتهای خود، زمینه های نیل به موفقیت را ایجاد نمایید. گاهی خوب است سری به آسایشگاه ها بزنید؛ مسن ترها شما را یاد نعمت جوانی می اندازند، بیماران بیمارستان شما را یاد نعمت سلامتی می اندازند، کودکان استثنایی و دارای مشکل عقلی، شما را یاد عقلی می اندازند که خدا به شما هدیه نموده است، نابینایان شما را یاد این پنجره ای می اندازند که به همه زیبایی های عالم متصل می کنند، ناشنوایان ...، معلولان ...، و ... پس داشته‌های شما کم نیست. خدا همه هستی را درخدمت شما خلق کرده است. همه هستی، منتظر یک یاعلی شماست که از جای بلندتان کند و عقل، عشق و ایمانتان را ابزاری قرار دهید برای به خدمت گرفتن این هستی و مشکلاتی که برایتان به وجود آمده است را حل کنید. ما می گوییم که شما می توانید. این انتظار اشتباهی است که ما هیچ کاری نکنیم و از خدا بخواهیم مشکلاتمان را حل کند. خداوند یاری گر کسی است که سستی و تنبلی نمی کند و تمام توان و تلاشش را برای رسیدن به هدف به کار می برد. ما مشکلاتمان را را خودمان باید حل کنیم. البته ما می توانیم از دیگران کمک و مشاوره بگیریم ولی مشکل ما نهایتا باید با تلاش خودمان حل شود. *** اما چرا خودکشی گناه است؟ از دیدگاه اسلام، مالک همه چیز از جمله انسان، خداوند است و اوست که حق تصرف در جهان و انسان را دارد. آن جا که او رخصت دهد، مجاز و جایى که او اذن ندهد، غیرمجاز است. از جمله موارد غیر مجاز، کشتن انسان است. در این موضوع هیچ تفاوتى بین انتحار (خودکشی) و دیگر کشى نیست، چرا که این کار سلب حق حیات از خود و یا دیگرى است. خداى سبحان انسان را از این امر بر حذر داشته، مى فرماید : «مَنْ قَتَلَ نَفْسًا بِغَیْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِی الْأَرْضِ فَکَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِیعًا؛ و آن کس که انسانى را بدون این که قاتل باشد و یا در زمین فساد کند بکشد گویا همه مردم را کشته است». (سوره مائده/آیه 32). مرگ و حیات یک نفر، اگر چه مساوى با مرگ و حیات اجتماع نیست، اما شباهتى به آن دارد، از این رو در جایى که اذن خداوند نیست، انجام دادن آن حرام و گناه است. در نگرش الهى، از آن جا که خداوند خالق انسان است و تمام هستى او از خدا است، هیچ کسى نه حق کشتن دیگرى را دارد و نه حق کشتن خود را. این بدان جهت است که از دیدگاه اسلام و همه مکاتب الهى، حیات موهبتى الهى و حقى خدادادى است. از این رو هرگاه این حق، وسیله اى براى قتل نفوس دیگر یا باعث فساد در جامعه و بر هم زدن نظم شایسته حاکم بر جامعه شود و افرادى در صدد محاربه با نظام الهى برآیند، این حق به نفع دیگران سلب مى شود. (ر.ک: آیات 32 و 33 مائده - 178 و 179 و 217 بقره). به طور کلى مى توان گفت : الف) حیات، موهبتى خداوندى است و حق حیات براى همه انسان ها تضمین شده است و همه دولت ها، جمعیت ها و افراد مکلف به حمایت و دفاع از این حق اند و کشتن هیچ کس بدون مجوز شرعى جایز نیست. ب) استفاده از هر وسیله اى براى نابودى چشمه سار حیات بشرى، اعم از کلى و جزئى، حرام است. ج) حفظ ادامه حیات بشرى، تا آنجا که مشیت الهى تعلق گیرد، واجب است؛ خواه محافظت هر فردى بر حیات خود در مقابل تعدى دیگران و یا تعدى بر خویشتن (مانند خودکشى) باشد و یا محافظت او درباره حیات دیگران. نتیجه آن که در نگرش الهى «حق حیات» عطاى الهى است که مسؤولانه به انسان عطا شده است. پس باید : - اولاً : در حفظ آن مراقب بود؛ چه این که «حیات» فقط «حق» افراد نیست بلکه حفظ آن، «تکلیف» آنان نیز مى باشد. - ثانیا : چون مالک اصلى این حق خداوند متعال است، در مواردى که این عطاى الهى، باعث سوء استفاده افرادى واقع شود، از آنان سلب مى شود (مانند حکم قصاص، رجم یا اعدام که خشونت هاى قانونى مى باشند). هم او که «حیات» را داده است مى گوید : در این موارد «باید سلب نمود». با توجه به تحلیل مذکور به یک آیه و دو حدیث شریف درباره حرمت شدید «خودکشى» اشاره مى شود: خداوند مى فرماید: «وَ لَا تَقْتُلُوا أَنْفُسَکُمْ إِنَّ اللَّهَ کَانَ بِکُمْ رَحِیمًا وَمَنْ یَفْعَلْ ذَلِکَ عُدْوَانًا وَظُلْمًا فَسَوْفَ نُصْلِیهِ نَارًا وَکَانَ ذَلِکَ عَلَى اللَّهِ یَسِیرًا؛ و خود را مکشید زیرا خداوند به شما مهربان است و هر کس چنین کارى را از روى عداوت و ستم انجام بدهد، به زودى او را در آتش مى اندازیم و این کار براى خدا آسان است»، (سوره نساء/آیات 29و30). گرچه برخى از مفسران احتمال داده اند که مقصود از «انفسکم» نفوس مردم اجتماع مى باشد. بنا بر آن معناى آیه چنین مى شود که «همدیگر را از روى عداوت و ستم مکشید» لکن اولاً، آیه شامل هرگونه قتل نفس مى شود و به مقتضاى آیه 32 سوره «مائده» هر کس که بى گناهى را بکشد، مانند آن است که همه انسان ها را کشته است. ثانیاً امام صادق(ع) با استناد به همین آیه مى فرمایند: «هر کس عمداً خودکشى کند، براى همیشه در آتش جهنم عذاب خواهد شد» «من قتل نفسه متعمدا فهو فى نار جهنم خالدا فیها قال الله عز وجل: «ولا تقتلوا انفسکم...»، (الحر العاملى (الشیخ) محمد بن الحسن، وسایل الشیعه، ج 19، بیروت، داراحیاء التراث العربى، باب تحریم قتل الانسان نفسه، ص 13، ح 2 و 3). افزون بر این، امام باقر(ع) نیز فرموده اند: «مؤمن به هر بلایى مبتلا مى شود و با هر نوعى مرگ مى میرد ولى خودکشى نمى کند» «ان المؤمن یبتلى بکل بلیه و یموت بکل میته الا انه لایقتل نفسه»(همان). همان طور که گفته شد قرآن کریم در مورد قتل نفس فرموده است : «مَنْ قَتَلَ نَفْسًا بِغَیْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِی الْأَرْضِ فَکَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِیعًا؛ هر کس نفسى را بدون قصاص و یا فساد در زمین کشت مثل اینست که همه مردم را کشته است». بعضى از مفسران در توجیه این آیه گفته اند: کسى که حاضر است شخصى را به ناحق بکشد انسان و انسانیت در نزد او بى ارزش است و اگر یک نفر را کشت مثل این است که همه انسان ها را کشته است. همه مفاسد و زیان هایى که در کشتن دیگران هست در خودکشى نیز وجود دارد از جمله: 1- خودکشى نافرمانى و سرپیچى از دستور خدا است و کسى که دستور خدا را نادیده انگارد و سرپیچى کند مستحق عذاب مى گردد. 2- خودکشى دلیل بر عدم ایمان و یاس و نا امید شدن از خدا مى باشد و یاس و ناامیدى از خداوند از بزرگ ترین گناهان است که گاهى در رتبه شرک و کفر قرار می گیرد. 3- کسى که دست به خودکشى زده همانند کسى که دیگرى را کشته انسان و انسانیت در نظر او بى ارزش شده است. از این جهت بین خودکشى یا کشتن دیگران فرقى نیست و همان گونه که هر کس دیگرى را کشت مستحق عقوبت و عذاب مى گردد انسانى که خودکشى کرده نیز مستحق عقوبت و عذاب الهى مى گردد و این با عدالت خدا هیچگونه منافاتى ندارد. 4- خودکشى گناهى کبیره است؛ اما این که عقوبت آن دقیقا چیست و آیا موجب عذاب ابدى است یا نه اطلاعى نداریم و چه بسا نسبت به افراد و شرایط آنها نیز مجازات هاى متفاوتى داشته باشد، اما به هر حال خودکشى عملى نادرست است که نه دین بر آن صحه مى گذارد و نه عقل و خرد انسانى. 5- در نظام هاى حقوقى جهان نیز اساسا خودکشى نوعى بزهکارى و جرم تلقى مى شود، از این رو شخصى که به خودکشى کننده در جهت انتحار کمک کند، شریک جرم شناخته شده و مجازات مى شود و این فرع بر جرم بودن خودکشى است. *** براى آگاهى در این زمینه رجوع کنید به : 1ـ مسائلى از دیدگاه اسلام، ناصر مکارم شیرازى 2ـ خود کشى: پیدایش، عمل، درمان، پییر مورون، ترجمه مازیار سهند 3ـ بحران خودکشى، على اسلامى نسب موفق باشید. این ارتباط با ما را قطع نکنید و همواره با ما مکاتبه کنید. نویسنده : گروه روانشناسی و مشاوره پرسمان .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image