اصلاح نشدن فاسدان توسط خدا / اخلاق و تربیت اسلامی / ارزش ها / توبه / تعریف توبه /

تخمین زمان مطالعه: 9 دقیقه

در دعای جوشن کبیر آمده که ای خدایی که فاسدان را اصلاح نمی کنی! چرا خدا فاسدان را اصلاح نمی کند ؟


این مقطع از دعا برگرفته از آیه 81 سوره یونس(ع) است. آیه در مقام بازگویی داستان حضرت موسی(ع) با ساحرانی است که فرعون آنها را برای مقابله با حضرت موسی(ع) و باطل کردن معجزه آن حضرت، جمع کرده بود. مفسرین در بیان آیه فوق بیاناتی دارند که ما در اینجا از تفسیر المیزان [i] برای شما نقل می کنیم: خدای تعالی بعد از ذکر داستانی از نوح(ع)و اجمالی از داستان انبیاء (ع) بعد ازنوح(ع) و قبل از موسی(ع)در آیات قبل، این که در این آیات رشته سخن را به داستان‏ موسی(ع) و برادر و وزیرش، هارون و سرگذشتی که با فرعون و درباریانش داشتند کشیده، و در عین این که داستان را به طور اختصار و کوتاه آورده، با سیاقی آورده که همه فصول آن با سرگذشت ‏رسول اسلام و دعوتش از فرعون ‏صفتان قومش و طاغیان قریش منطبق است، و به فهرستی از سرگذشت رسول خدا(ص)و مسلمین که ذیلا ایراد می‏شود اشاره دارد: 1- ایمان نیاوردن طاغیان قریش. 2- ایمان آوردن ضعفای قریش و غیر قریش که تحت وقایعی از سرگذشت، پیغمبر اسلام(ص)و مسلمین، که داستان موسی(ع)به آن وقایع اشاره دارد شکنجه آن طاغیان بودند. 3 - ناگزیر شدن جمعی از مسلمانان ضعیف به کوچ از وطن خویش 4 - هجرت رسول خدا(ص) با جمعی از مؤمنین به مدینه طیبه 5- تعقیب مؤمنین به وسیله فرعون‏ صفتان این امت و درباریان آنان 6 - هلاکت آن فراعنه به کیفرگناهانشان. 7 - منزل دادن خدای تعالی مؤمنین را به برکت اسلام در منزلگاهی صدق. 8 – روزی ‏دادن به آنان از طیبات. 9 - اختلاف کردن مؤمنین بعد از آنکه حق برایشان معلوم گشت. 10- این که خدای تعالی به زودی در بین آنان داوری خواهد کرد. پس، بنابراین همه موارد مذکور تصدیق آن اسراری است که خدای سبحان در این آیات ‏به پیامبرش سپرده و به زودی امتش با تأویل آن اسرار و خارجیت آنها روبرو خواهد شد، و نیز همه این هائی که ذکر شد تصدیق کلامی است که رسول خدا(ص)در خطاب به‏اصحاب و امتش فرمود، و آن این بود که به زودی راه و روشی را که بنی اسرائیل پیش گرفتند پیش خواهید گرفت، حتی اگر بنی اسرائیل به سوراخ مارمولکی رفته باشند شما هم خواهید رفت. «ثُمَّ بَعَثْنا مِنْ بَعْدِهِمْ مُوسی‏ وَ هارُونَ إِلی‏ فِرْعَوْنَ وَ مَلاَئِهِ بِآیاتِنا فَاسْتَکْبَرُوا وَ کانُوا قَوْمًا مُجْرِمینَ» [ii] » «بعد از آنها، موسی و هارون را با آیات خود به سوی فرعون و اطرافیانش فرستادیم؛ اما آنها تکبّر کردند (و زیر بار حق نرفتند؛ چرا که) آنها گروهی مجرم بودند ! » یعنی ما پس از آن، یعنی بعد از نوح(ع) و رسولان بعد از او موسی(ع) و برادرش هارون را با آیات خود به سوی فرعون و درباریان او - مردمی از نژاد قبطه که با فرعون خصوصیت داشتند گسیل داشتیم، ولی فرعون و درباریانش از پذیرفتن آیات ما استکبار ورزیدند، و به ارتکاب جرم ‏ادامه دادند. «فَلَمّا جاءَهُمُ الْحَقُّ مِنْ عِنْدِنا قالُوا إِنَّ هذا لَسِحْرٌ مُبینٌ» [iii] و هنگامی که حق از نزد ما بسراغ آنها آمد، گفتند: »این، سحری است آشکار !«   از ظاهر کلام چنین بر می‏آید که منظور از کلمه"حق"آیات و معجزه حق است، ازقبیل اژدها شدن عصا و ید بیضاء، که خدای تعالی آن دو را به حق آیت و دلیل بر رسالت موسی(ع)قرار داد، و جمله مورد بحث می‏فرماید:  همین که معجزاتی به حق برای آنان آمد(به‏جای این که شکر بیرون آمدن از حیرت را به جای آورند)با لحنی مؤکد گفتند: «إِنَّ هذا لَسِحْرٌ مُبینٌ» [iv] «محققا و قطعا این سحری است که سحر بودنش واضح است» کلمه"هذا"اشاره به‏همان آیت ‏حق می‏کند. و علت این که آیت را حق خوانده در قبال تعبیر نابجایی است که کفار کردند، و آن را سحر خواندند. موسی(ع)وقتی سخنان آنان را شنید که به معجزه حق، تهمت گفتگوی موسی(ع)با فرعونیان و سحر زدند، آن هم سحری واضح، از در انکار به آنان پاسخ داد، پاسخی در شکل سؤال و استفهام‏ و پرسید: «قالَ مُوسی‏ أَ تَقُولُونَ لِلْحَقّ‏ِ لَمّا جاءَکُمْ أَ سِحْرٌ هذا وَ لا یُفْلِحُ السّاحِرُونَ» [v] «موسی گفت: آیا درباره حقّ، هنگامی که به سوی شما آمد، (چنین) می‏گویید؟! آیا این سحر است؟! در حالی که ساحران (هرگز) رستگار (و پیروز) نمی‏شوند» که تقدیرش چنین است: ا تقولون للحق لما جاءکم انه لسحرمبین - بعد از آنکه حق نزدتان آمد می‏گویید آن سحری واضح است"می‏باشد آنگاه همین‏ استفهام انکاری را تکرار کرده می‏پرسد: "اسحر هذا - آیا این سحر است؟". بنا بر این، مقول قول"یعنی جمله انه لسحر مبین"در جمله استفهامی به جهت اختصار حذف شده، چون استفهام دوم بر آن حذف شده دلالت می‏کرد.و جمله «وَ لا یُفْلِحُ السّاحِرُونَ» ممکن است جمله‏ای حالیه باشد تا انکاری که جمله" أَ سِحْرٌ هذا " بر آن دلالت می‏کرد را تعلیل‏کند، و بفهماند اگر تهمت ‏شما مورد انکار ما واقع شده برای این است که ساحران رستگار نمی‏شوند.و ممکن هم هست جمله‏ای اخباری و بیانی مستقل باشد، و رسول خدا(ص)خواسته است در این جمله خود را مبرای از ارتکاب سحر و نزدیک شدن به آن سازد، چون آن جناب معتقد بود که خودش رستگار و ساحران محروم از رستگاریند. «قالُوا أَ جِئْتَنا لِتَلْفِتَنا عَمّا وَجَدْنا عَلَیْهِ آباءَنا وَ تَکُونَ لَکُمَا الْکِبْرِیاءُ فِی اْلأَرْضِ وَ ما نَحْنُ لَکُما ِمُؤْمِنینَ» [vi] کلمه"لفت"مصدر و به معنی صرف نظر کردن از چیزی است، و معنای جمله" لتلفتنا"در این آیه این است که فرعون و درباریان او موسی(ع) را مورد عتاب و نکوهش قرار داده ‏به او گفتند: «أَ جِئْتَنا لِتَلْفِتَنا » آیا به سر وقت ما آمده‏ای تا ما را منصرف سازی"، «عَمّا وَجَدْنا عَلَیْهِ آباءَنا» - از آن دین و سنتی که پدرانمان را بر آن دین یافتیم؟".و منظورشان از کلمه"عما از آنچه"همان سنت و طریقه نیاکانشان بوده، «وَ تَکُونَ لَکُمَا الْکِبْرِیاءُ فِی اْلأَرْضِ» - تادر نتیجه کبریایی در زمین از آن خودتان شود؟".منظورشان از کبریایی، ریاست و حکومت وگسترده شدن قدرت و نفوذ اراده است، و خواسته‏اند بگویند شما دو تن منظورتان از دعوت دینی ‏این است که آن را وسیله قرار دهید برای این که طریقه ما را که در سرزمین ما مستقر گشته باطل و بی اعتبار ساخته، طریقه جدیدی که خودتان مبتکر آن هستید جایگزین طریقه ما کنید، و با اجرای آن در بین مردم و ایمان آوردن ما طبقه حاکم به شما و مطیع شدنمان برای شما کبریاء و عظمتی در مملکت کسب کنید. و به عبارتی دیگر شما آمده‏اید برای این که دولت فرعونی و حکومت ریشه‏دار و چندساله ‏قبطیان را مبدل به دولتی اسرائیلی کنید، دولتی که قائم به امامت و قیادت شما دو تن باشد، وما هرگز به شما ایمان نخواهیم آورد و نخواهیم گذاشت به آرزویی که از این دعوت مزورانه‏ دارید برسید. «وَ قالَ فِرْعَوْنُ ائْتُونی بِکُلّ‏ِ ساحِرٍ عَلیمٍ» [vii] به طوری که از مشروح داستان که در قرآن کریم آمده و حتی از آیات بعدی استفاده سحر و هر باطل دیگر، از آن جا که از جریان نظام عالم خارج است ‏بنا بر سنت الهی مبنی بر استقرار و احقاق حق و محو و ابطال باطل، دوامی نخواهد داشت ‏می‏شود، جمله مورد بحث دستوری بود که فرعون به درباریان خود داد تا با جمع آوری ساحران ‏به معارضه با معجزات موسی(ع)بپردازند. و چون چنین چیزی ممکن نیست، قهرا سایر اسباب عالم با همه قوا و وسایل مؤثرش با آن عمل فاسد معارضه می‏کند، اگر توانست آن را به سیره صالح بر می‏گرداند، و گر نه به طور قطع آن ‏را باطل و فانی و از صفحه وجود محو می‏سازد. و این حقیقت لازمه‏ای دارد و آن این است که سحر و هر باطل دیگری در عالم وجود دوام ‏نمی‏یابد، و خدای تعالی در مواردی از کلام مجیدش به این لازمه تصریح نموده و جنبه منفی آن‏را امضاء فرموده، از آن جمله می‏فرماید: «وَاللّهُ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الظّالِمینَ» [viii] «و خدا مردم ستمکار را هدایت نمی‏کند» «إِنَّ اللّهَ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْفاسِقینَ» [ix] «و خدا مردم فاسق را هدایت نمی‏کند» «إِنَّ اللّهَ لا یَهْدی مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ کَذّابٌ » [x] «خدای تعالی کسی را که اسرافگر و دروغ‏پرداز باشد هدایت نمی‏کند» و ازهمین آیات است آیه مورد بحث که می‏فرماید: «إِنَّ اللّهَ لا یُصْلِحُ عَمَلَ الْمُفْسِدینَ» [xi] تا اینجا انجام شد. و همین لازمه را در جانب اثباتش امضاء نموده، در آیه بعد از آیه مورد بحث می‏فرماید: « وَ یُحِقُّ اللّهُ الْحَقَّ بِکَلِماتِهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُجْرِمُونَ» [xii] «او حق را به وعده خویش، تحقق می‏بخشد؛ هر چند مجرمان کراهت داشته باشند « بعد از آن که خدای تعالی از آن حقیقتی که قبلا گفته شد از جانب منفیش پرده ‏برداری‏ کرد و فرمود که خدای تعالی عمل مفسدان را اصلاح نمی‏کند، اینک در این آیه از جانب اثباتش ‏نیز پرده برداشته می‏فرماید: خدای تعالی با کلماتش حق را به کرسی می‏نشاند، و در آیه و سوره‏ای دیگر بین نفی و اثبات جمع نموده و از هر دو جنبه پرده‏ برداری کرده می‏فرماید: « لِیُحِقَّ الْحَقَّ وَ یُبْطِلَ الْباطِلَ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُجْرِمُونَ» [xiii] «تا حق را تثبیت کند، و باطل را از میان بردارد، هر چند مجرمان کراهت داشته باشند» از همین جا است که یک احتمال به نظر قوی می‏شود و آن این است که منظور از"کلمات"در آیه شریفه اقسام قضاها و فرامین الهی باشد که در شؤون همه موجودات عالم به‏حق و بر طبق حق جاری است. قضای الهی امضاء و سنتش بر این  جریان یافته که در نظام ‏عالم بین حق و باطل اصطکاک و برخورد برقرار کند و باطل را بدون درنگ فانی و اثرش را محو کند و حق را بر همان جلاء و جلوه‏ای که داشت باقی بگذارد و این همان معنایی است که آیه ‏شریفه زیر بیانش نموده می‏فرماید: «أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَسالَتْ أَوْدِیَةٌ بِقَدَرِها فَاحْتَمَلَ السَّیْلُ زَبَدًا رابِیًا وَ مِمّا یُوقِدُونَ عَلَیْهِ فِی النّارِ ابْتِغاءَ حِلْیَةٍ أَوْ مَتاعٍ زَبَدٌ مِثْلُهُ کَذلِکَ یَضْرِبُ اللّهُ الْحَقَّ وَ الْباطِلَ فَأَمَّا الزَّبَدُ فَیَذْهَبُ جُفاءً وَ أَمّا ما یَنْفَعُ النّاسَ فَیَمْکُثُ فِی اْلأَرْضِ کَذلِکَ یَضْرِبُ اللّهُ اْلأَمْثالَ» [xiv] «خداوند از آسمان آبی فرستاد؛ و از هر درّه و رودخانه‏ای به اندازه آنها سیلابی جاری شد؛ سپس سیل بر روی خود کفی حمل کرد؛ و از آنچه )در کوره‏ها،( برای به دست آوردن زینت آلات یا وسایل زندگی، آتش روی آن روشن می‏کنند نیز کفهایی مانند آن به وجود می‏آید -خداوند، حق و باطل را چنین مثل می‏زند!- امّا کفها به بیرون پرتاب می‏شوند، ولی آنچه به مردم سود می‏رساند ]> آب یا فلز خالص [ در زمین می‏ماند؛ خداوند اینچنین مثال می‏زند ! » حاصل کلام این که : موسی(ع)به این منظور این حقیقت را برای فرعونیان‏ بیان کرد که آنان را بر سنت‏ حقه الهی که از آن در غفلت بودند واقف سازد، و هم به این منظور که دل های ساحران را برای درک و دریافت معجزه‏ای که به زودی ظاهر می‏سازد آماده کند، تا غلبه معجزه بر سحر و ظهور حق علیه باطل را بهتر بفهمند. و به همین جهت بود که می‏بینیم بنا به‏ تفصیلی که خدای سبحان در موارد دیگری از کلامش آورده ساحران به محض این که معجزه آن‏ جناب را دیدند بدون درنگ ایمان آورده خود را برای سجده در برابر خدای تعالی به زمین ‏افکندند. [xiv] سوره رعد، آیه 17 .

پایگاه اطلاع رسانی حوزه

مرجع:

ایجاد شده در 1401/04/17



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image