اخلاص /

تخمین زمان مطالعه: 17 دقیقه

دربرخی روایات گفته شده اگرکسی سه مرتبه چشم خودرانگاه داردخداوند او را یاری میکندیامثلااگرچهل روزگناه نکندخداوندحکمت رابرزبان اوجاری میکندامابنده دراین موردمشکل دارم چراکه شایدبیش ازسه یاچهارماه چشم خودراکنترل میکنم اما غفلتا یاتصادفا بایک نگاه ساده من رابه خانه اول بازمیگرداندومرابسیارنا امیدمیکندچراکه تمام زحمات چندماهه خودرا بی اثرمیبینم وهمین نا امیدی من رادربرابر گناه بسیارسست کرده وبه حال اول برمیگرداندخداوندمگردرقران نمیفرمایدکسانی که عفت پیش گیرندرا بافضل خودبی نیازمیسازد پس چر این اتفاق برای بنده نمی افتدوسالها بایدبا این مشکل دست وپنجه نرم کنم خواهشابنده راراهنمایی بفرمایید.


از مجاهدت شما بر ترک گناه ومخصوصا ترک نگاه به حرام واقعا خرسندیم ! از اینکه گاهی شیطان شما را فریب می دهد و غفلتا یاتصادفا به حرامی نگاهتان می افتد ملول نشوید، چه کسی گفته نگاه ،غفلتا یاتصادفا، شما را به خانه اول برمی گرداند؟! خیرچنین نیست ، راهی را که می روید ادامه دهید ودرآن سست نشوید که این ناامیدی خودش از حیله های شیطان است واوست که درشما ایجاد تردید ویاس وناامیدی می کند!اما راجع به اینکه بتوانید در عمل پیشرفت بیشتری داشته باشید به مطالب زیر نیز توجه نمایید : خلوص به معنى صاف و بى آلودگى واخلاص به معنى پاک کردن است، مخلص کسى است که عبادت را مخصوص خدا کند و آن را از هر شرک و آلودگى پاک و خالص گرداند«وَأَخْلَصُوا دِینَهُمْ لِلَّهِ » نساء/ 146.- امام علی (ع) گوید«پاکسازى و بى غش ساختن عمل از خود عمل بهتر است».«- بحار الانوار، ج 71، ص 90»- و نیز گوید (ع): «پاکسازى عمل دشوارتر از خود عمل و خالص سازى نیّت از فساد و تباهى بر اهل عمل از طول جهاد دشوارتر است». « بحار الانوار، ج 77، ص 288.»اخلاص آن است که در هر شرایطى و با نیّتى صافى، دور از تأثیرپذیرى از عوامل مخالف با کردار ؛عمل کنى، و این مرتبه اى است که هیچ کس بدان نمى رسد مگر وقتى که شخصیّت او (از لحاظ فرهنگ و رفتار) متناسب و هماهنگ با ارزشهاى مکتبى درست باشد، نه با شرایط و فشارها یا عکس العملها و مصلحت سنجى!- چیزى که اسلام پایه اخلاص را بر آن نهاده همان پیگیرى دائم در آن است، و گرنه در واقع انسان، هر انسانى لحظه اى دارد که در آن لحظه عمل و دعاى خود را خالصانه براى خدا انجام مى دهد، پس یک عمل تنها و جداگانه پذیرفته نمى شود، بلکه به عموم رفتار و حرکت انسان مى پیوندد، و آنچه در آن شک نیست این است که امرى که یک بار از کسى سرزند جزو صفات او نمى شود مگر آن که عادت و روش او گردد.پس کسى که ماه مبارک رمضان روزه مى گیرد، و در اثناى آن، یا قبل و بعد از آن از مردم غیبت مى کند و مال حرام مى خورد، یا بخشى از دین مانند جهاد را ترک مى گوید پرهیزگار نیست، و روزه اش پذیرفته نمى شود و کسى که صفتش چنین باشد مخلص نیست، زیرا تأثیرپذیرى او از انگیزه هاى غیبت کردن نشان مى دهد که شخصیّت او آمیزه اى است از ایمان و کفر، و در همان حال که روزه اش از پایگاه ایمان در نفس او برمى خیزد، غیبت کردنش از انگیزه هاى کفر سرچشمه مى گیرد. خدا کسانى را که ایمان و عمل خود را به معنى پیش گفته ،خالص کرده اند بى حساب وارد بهشت مى کند و دیگران را پس از حسابرسى و پاکسازى به بهشت مى برد، و بنا بر این در اخبار آمده است که: کسانى از مؤمنان هستند که صدها سال در دوزخ درنگ مى کنند، و بعضى از آنان دهها سال، هر یک به نسبت انحرافش، و رسوبات کفری که واجب است پیش از ورود به بهشت از آنها پاک شوند.و در روایت است که به امام موسى بن جعفر (ع) گفتند: در بازار به مردى برخوردیم که ندا مى کرد: من از شیعیان ناب محمد و آل محمدم، و براى فروش پارچه اى بانگ حراج برآورده بود که: چه کسى افزونتر مى خرد؟ موسى (بن جعفر، ع) گفت: «کسى که اندازه و مرتبه خود را بداند نادان نمى شود و خود را گم نمى کند، آیا مى دانید این به چه مى ماند؟ این شخص مى گوید: من مانند سلمان و ابو ذر و مقداد و عمارم، و با وجود این در فروش خود مردم را مغبون مى سازد و عیوب کالا را بر خریدارش مى پوشاند و تدلیس مى کند و مشترى آن چیز را به بهایى مى خرد آن گاه دیگرى بر بها مى افزاید و آن را مى خواهد و بدو تعلّق مى گیرد، سپس چون آن مشترى برود گوید آن کالا را جز بدین مبلغ، یعنى به کمتر از آنچه او آن را از وى خواسته بود نمى خواهم، آیا چنین شخصى مانند سلمان و ابو ذر و مقداد و عمار است؟ به خدا که بسى بعید است که این شخص مانند ایشان باشد».«إِلَّا عِبادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِینَ- مگر بندگان مخلص (خالص شده) خدا.» « بحار الانوار، ج 68، ص 157.»- از نور الثقلین از معانى الأخبار صدوق از امام ششم (ع) که: جبرئیل بخدمت آنحضرت بود که از او پرسید که حقیقت اخلاص چیست؟ جبرئیل گفت: مخلص کسى است که هرگز از مردم چیزى نخواهد تا آنکه براى او بوجود آید، و چون براى او چیزى بدست آمد: راضى مى شود. و اگر از آنچه دارد چیزى باقى ماند: بدیگران مى دهد. پس چون از مردم چیزى نخواهد در مرحله عبودیّت پایدار مى شود، و چون بآنچه مى رسد راضى باشد، قهرا از خداوند متعال راضى خواهد بود، و در این صورت خداوند متعال هم از او راضى باشد.( تفسیر روشن، ج 12، ص: 331) (توضیح:پس مخلص کسى باشد که تمام توجّه او بخداوند متعال و برحمت و فضل و نعمت او باشد، و بغیر او، بدیگرى ،هیچگونه متوجّه نگردد.)- از قاموس نیزواژه خلص را به تحقیق می نشینیم : (قاموس قرآن، ج 2، ص: 279)خلوص بمعنى صاف شدن و بى خلط شدن است. طبرسى ذیل آیه 94 بقره میگوید: اصل خلوص آنست که شى ء از هر آلودگى صاف باشد راغب میگوید: خالص مثل صاف است با این فرق که خالص آنست که آمیختگى آن از بین رفته باشد ،ولى زمانی به او «صاف» گویند که اصلا آمیختگى ندارد.فَلَمَّا اسْتَیْأَسُوا مِنْهُ خَلَصُوا نَجِیًّا یوسف: 80 معنى آیه چنین میشود:چون برادران یوسف از یوسف که برادرشان را رها کند مأیوس شدند،خالص شدند و از مردم کنار گشتند، در حالیکه میان خود بنجوى و گفتگو مشغول بودند.أَلا لِلَّهِ الدِّینُ الْخالِصُ ...(زمر: 3 )بدان دین خالص و پاک شده از شرک، براى خداست و خداوند فقط عبادت خالص را مى پذیرد نه عبادت توأم با شرک و نه عبادت غیر خدا را (المیزان) إِنَّا أَخْلَصْناهُمْ (بِخالِصَةٍ) ذِکْرَى الدَّارِ ص: 46 در المیزان میگوید: «خالصة» صفت موصوف محذوفى است و «باء» براى سببیّت است یعنى: ما آنها را خالص کردیم بسبب خصلت خالصى که تذکّر و یاد آورى دار آخرت باشد.(اخلاص) دین براى خدا، آنست که دین را از شرک بت پرستان و تثلیث نصارى و تشبیه یهود و مطلق غیر خدا، خالص و پاک و صاف کنیم. صیغه هاى ماضى و اسم فاعل آن همه راجع باین معنى است. مثل وَ أَخْلَصُوا دِینَهُمْ لِلَّهِ ... نساء: 146 فَاعْبُدِ اللَّهَ مُخْلِصاً لَهُ الدِّینَ زمر: 2 وَ نَحْنُ لَهُ مُخْلِصُونَ بقره: 139 وَ ادْعُوهُ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ اعراف: 29 و مخلص چهار بار، مخلصون یک بار، مخلصین هفت بار در قرآن مجید آمده و همه در باره اخلاص دین اند.امّا (مخلص) (به فتحه لام ) و مخلصین بصیغه اسم مفعول ،بمعنى آنست که خدا او را براى خود خالص کرده است و غیر خدا را در آن نصیبى نیست چنانکه شیطان در باره آنها میگوید که باغواء آنها راهى ندارم ! مثل «وَ لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ إِلَّا عِبادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِینَ »حجر: 39- 40 مخلصین هشت بار در قرآن مجید تکرار شده است وَ اذْکُرْ فِی الْکِتابِ مُوسى إِنَّهُ کانَ مُخْلَصاً وَ کانَ رَسُولًا نَبِیًّا مریم: 51 موسى را در کتاب یاد کن که او بنده خالص شده بود و غیر خدا را در او راهى نبود و پیامبر فرستاده بود. همچنین است إِنَّهُ مِنْ عِبادِنَا الْمُخْلَصِینَ یوسف: 24 و غیره. واژه «مخلصین» ابتدا با پیامبران وائمه هدی علیهم السلام تطبیق میشود ،که خدا آنها را برگزیده و انتخاب کرده و مخصوص خدایند، شیطان و هواى نفس را در آنها راهى نیست چنانکه در باره آنها فرموده إِنَّ اللَّهَ اصْطَفى آدَمَ وَ نُوحاً وَ آلَ إِبْراهِیمَ آل عمران: 33 قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ سَلامٌ عَلى عِبادِهِ الَّذِینَ اصْطَفى ... نمل: 59 وَ إِنَّهُمْ عِنْدَنا لَمِنَ الْمُصْطَفَیْنَ الْأَخْیارِ ص 47. بندگانى اند پاک، منزّه، بى عیب، سارع در خیرات، عابد، نیکو کار.گذشته از پیامبران و ائمه علیهم السلام ممکن است پاکانى در اثر ایمان قوى و اعمال نیک همواره رضاى خدا را هدف خویش قرار دهند و خدا نیز آنها را مخصوص خود قرار دهد و از بندگان خالص کرده باشد و غیر خدا را در آنها نصیبى نباشد.- نتیجه گیری : معلوم شد که برای خالص شدن مراحلی راباید گذراند واموری را باید انجام داد والا خالص شدن ، خم رنگرزی نیست تا بتوان بدون زحمت وتحمل مشقت به آن دسترسی پیدا کرد، به کلام زیر نیز،توجه کنید: دراین کلام امام خمینی «قدس سره »کاررا ، باشروع از باطن وخالی شدن از حب نفس ، می دانند:- شیوه خالص کردن اعمال حضرت آیت الله العظمی امام خمینی «قدس سره» در کتاب چهل حدیث در حدیث بیستم می فرمایند :طریق خالص کردن اعمال از جمیع مراتب شرک وریا و غیر آن ، منحصر به اصلاح نفس و ملکات آن است ، که آن سرچشمه تمام اصلاحات و منشا جمیع مدارج وکمالات است . چنانچه اگر انسان ، حب دنیا را به ریاضات علمی و عملی از قلب خارج کند ، غایت مقصد او دنیا نخواهد بود و اعمال او از شرک اعظم که جلب انظار اهل دنیا و حصول موقعیت در نظر آن هاست خالص شود وجلوت و خلوت و سر و علن او مساوی شود .و اگر با ریاضات نفسانیه بتواند حب نفس را از دل بیرون کند ، به هر مقداری که دل از خود خواهی خارج شد ، خدا خواه شود و اعمال او از شرک خفی نیز خالص شود و مادامی که حب نفس در دل انسان است و انسان در بیت مظلم نفس است ، مسافر الی الله نیست ، بلکه از مخلدین الی الارض است و اول قدم سفر الی الله ترک حب نفس است و میزان در سفر همین است .و بعضی گویند : یکی از معانی آیه شریفه «وَ مَن یَخرُج مِن بَیتِهِ مُهاجِراً اِلَی اللهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ یُدرِکهُ المَوتُ فَقَد وَقَعَ اَجرُهُ عَلَی اللهِ» این است که کسی خارج شد از بیت نفس و هجرت به سوی حق کرد به سفر معنوی ، پس از آن ، او را فنای تام ادراک کرد ، اجر او بر خدای تعالی است . و معلوم است برای چنین مسافری جز مشاهده آن ذات مقدس و وصول به فنای حضرتش اجری لایق نیست ...- عمل صالح وقتی خالص نباشد قبول نمی شودابن فهد حلی خبری را روایت می کند که برای اهل سلوک قابل توجه است :معاذبن جبل از رسول خدا ، حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم روایت می کند که ایشان فرمودند : «خداوند هفت ملک آفرید و هر یک از آنها را دربان یک حجاب بزرگ قرار داد . کاتبان ، اعمال شبانه روز مؤمنان را ثبت می کنند و آخر روز اعمال مؤمنان را با تشریفات خاصی به سوی خداوند متعال صعود می دهند.درحجاب اول،دربان اول پس از برسی پرونده ی او می گوید:توقف کنید امروز صاحب این پرونده غیبت کرده است.خداوند به من امر کرده که هر کس غیبت کرد اعمال صالح او رانگذارم که به سوی خدا عروج کند.اگر پروندۀ مؤمن خالی از غیبت بود،کاتبان اعمال او را به سوی حجاب دوم عروج می دهند.دربان دوم پس از بررسی پرونده می گوید:توقف کنید!امروز نیت صاحب این پرونده، از این اعمال صالحه، آبروی دنیوی وحیثیت اجتماعی است.من مأمورم که نگذارم اعمالش از این جا بگذرد.اگر پروندۀ او ازعرض وآبروی دنیوی خالی بود ؛ کاتبان، اعمال او را به سوی حجاب سوم با یک تشریفات خاصی عروج می دهند.ملک دربان حجاب سوم می گوید:خداوند متعال به من امر فرموده:اگر در پروندۀ مؤمن کبر باشد من نگذارم که اعمال صالح او به سوی خداوند عروج کند.اگر پروندۀ مؤمن از کبر هم خالی بود.کاتبان، اعمال پروندۀ مؤمن را به سوی حجاب چهارم عروج می دهند.ملک دربان در حجاب چهارم می گوید:خداوند متعال به من امر فرموده اگر در پروندۀ مؤمن عُجب باشد نگذارم که اعمال صالح او به سوی خدا عروج کند آنگاه اگر پرونده او از غیبت و عرض دنیا و کبر و عجب(خود پسندی)خالی بودکاتبان اعمال او را به سوی حجاب پنجم با صلوات و سلام،طی تشریفات خاصی عروج می دهند.وقتی به فرشتۀ دربان حجاب پنجم می رسند می گوید:خداوند متعال به من امر فرموده:اگر در پروندۀ مؤمن حسد باشد من نگذارم که اعمال صالح او به سوی خداوند متعال عروج کند.اگر پروندۀ مؤمن از نواقص قبلی خالی بود فرشتگان با هزار تشریفات اعمال صالح او را به سوی حجاب ششم بالا می برند.وقتی خدمت دربان حجاب ششم می رسند،می گوید:توقف کنید!من صاحب رحمت هستم؛اعمال را بزنید به صورت او؛زیرا صاحب این اعمال اهل ترحم نبوده؛وقتی مشکلی برای برادر ایمانی او پیش می آمد،اعم از مشکلات مادی و معنوی،بی تفاوت بود.من موظفم نگذارم که اعمال او از این مرحله بگذرد . آن گاه اگر پرونده او از نواقص قبلی خالی بود ، کاتبان اعمال او را به سوی دربان هفتم عروج می دهند .وقتی به خدمت دربان آخری رسیدند می گوید : من ملک حجاب هستم . من ماموریت دارم نگذارم اعمال کسی که خالص نبوده از این مرحله بگذرد. قصد او سربلندی پیش حکام ، خوشنامی در مجالس و حسن شهرت در جامعه بوده است .کاتبان اعمال وقتی از مراحل هفتگانه بازرسی می گذرند ، با ابتهاج وسرور تمام اعمال صالحه مومن را به محضر مقدس خداوند متعال عرضه می دارند .خداوند متعال خطاب به کاتبان و حافظان اعمال می فرمایند :شما حافظان اعمال بنده ی من هستید و من به درون او شاهد و ناظرم ، او مرا اراده نکرده است .- از گردنه های خطرناک سلوک چگونه به سلامت عبور کنیمخلاصه بحث این شد که ما طالبیم و خدا مطلوب ، ما عاشقیم و خدا معشوق ، ما عابدیم و خدا معبود و در این مسیر بسیار طولانی و خطرناک هفتاد هزار گردنه است؛هادی و راهنمای این مسیر، امام عصر،حجت وقت،حضرت بقیة الله المهدی علیه السلام است و برای حضرت اعوان و انصاری است که کار تربیتی را انجام می دهند. در این مسیر راهزن خطرناکی به نام شیطان هست که او را جنود و اعوان فراوانی است.زاد و توشه این راه تقوا است.«اِنَّ خَیرَ الزَّادِ مَا صَحِبَهُ التَّقوی».این مسیر رامی توان کُند وپیاده طّی نمود و می توان با مرکبی تند رو طی طریق کرد.توسل،مرکب این راه است؛توسّل به ائمۀ اطهار علیهم السلام.البته همه ائمه سفینه اند و سفینۀ امام حسین علیه السلام تند روتر! اندر آن وادی که بر پشت صبا بندند -----------------زین با سلیمان چون برانم من که مورم مرکب استبحث در این است که شرط داشتن تقوی و پرهیزگاری که همان زاد و توشه است،با اخلاص نتیجه بخش است.در قرآن کریم، خداوند متعال می فرماید:«وَ ما اُمِرُوا اِلّا لِیَعبُدُوا اللهَ مُخلِصِینَ لَهُ»؛که خداوند متعال را با اخلاص در دین عبادت کنند . عبادت باید خالصانه باشد و هر کاری خالصانه برای خدا انجام گیرد تاثیرش را سریعاً می گذارد و اگرخدای ناکرده انسان اخلاص نداشته باشد هر چند کارهای خوب زیادی هم انجام دهد،بهره اش را نمی بیند . اگر فرضاً بهره ای هم داشته باشد ، مربوط به این مسیر نمی شود . ممکن است بهره های مادی داشته باشد و با بهره های اخروی ، ولی بهره ی معنوی کامل و عرفانی زمانی است که اعمال برای خدا خالصانه باشد .- نمونه هایی از بندگی خالصانهابن سیرین که در تعبیر خواب معروف است ، با یک زن هوس بازی رو به رو می شود که او را دعوت به نفس می کند .ولی او به خاطر خدا زن را رد می کند . خداوند متعال جایزه ای به او داد که قبلاً به پیامبر معصومش یوسف علیه السلام عطا کرده بود .حضرت یوسف و ابن سیرین در تعبیر خواب معروف هستند .چه شده است که به او دادند به دیگران ندادند ؟ مشابه این کارها را بسیاری انجام می دهند ولی ...زمانی که مولای متقیان امیر مومنان علی علیه السلام در حال رکوع انگشتری را صدقه دادند و این آیه کریمه نازل شد .«اَنَّمَا وَلِیُکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاَةَ وَ یُوتُونَ الزَّکوة وَ هُم رَاکِعُونَ.»بعد از آن فردی بارها در رکوع انگشتر صدقه داد که آیه هم برای او نازل شود ، اما چنین نشد .- ورود ،باقی ماندن وبالابردن اخلاص! مشارطه ،مراقبه، محاسبه سه شرط اساسی برای این سه امر است؛با توجه به مقدمات یاد شده، برای آن که انسان بتواند ، در دایره اخلاص باقی بماند؛ آن چه از همه اعمال ضروری تر به نظر میرسد مشارطه، مراقبه و محاسبه است. مشارطه:آن است که انسان، به طور مثال در اول هر روز، با خود شرط کند که امروز بر خلاف فرموده خداوند ـ تبارک و تعالی ـ رفتار نکند و بر این مطلب تصمیم جدّی بگیرد، معلوم است که یک روز گناه نکردن، آسان است و انسان میتواند از عهده آن برآید؛ البته ممکن است که شیطان این امر را برای انسان بزرگ جلوه دهد، ولی این از ترفندهای شیطان ملعون است، به همین جهت بایستی شیطان را از تَهِ قلب لعنت کرده خیالات باطل را از دل بیرون کند تا موفق شود. مراقبه:پس از مشارطه کردن، انسان وارد مرحله مراقبه میشود؛ به این ترتیب که انسان در تمام مدت شرط، متوجه عمل به شرط خود باشد، و خود را ملزم بداند که به آن عمل کند، به طوری که اگر ـ خدای ناخواسته ـ در دلش افتاد که مرتکب خلافی شود، بداند که شیطان و لشکریان او هستند که میخواهند او را بر خلاف شرطی که کرده، وادار کنند؛ در این صورت باید به خدا پناه ببرد؛ و به آنها بگوید:من امروز ـ یا دو روز یا ده روز یا چهل روز یا هر چند روزی را که شرط کرده ـ را با خود شرط کرده ام که بر خلاف فرمان الهی کاری انجام ندهم. او سالهای زیادی به من نعمت، سلامتی، امنیت و آسایش مرحمت فرموده که اگر برای یکی از اینها تا ابد به او خدمت کنم، باز هم از عهده شکر او برنمیآیم. خلاصه به این ترتیب امید است که ان شأ الله شیطان از او دور شود، و این مراقبت با هیچ یک ازکارهای انسان، مانند کسب، سفر، تحصیل و ورزش و غیره، منافات ندارد، و همین حالت را برای خود نگه دارد، شب که فرا رسد، موقع محاسبه است. محاسبه:آن است که از خود حساب بکشی که آیا به شرطی که با خدای خود نموده ای عمل کردی یا نه؟آیا وفا کردی یا خیانت؟اگر درست وفا کرده بودی، شکر خدای را به جا بیاور و بدان که یک قدم پیش رفتی و مورد نظر خدا واقع شد و خداوند تو را در پیشرفت امور دنیا و آخرت، راهنمایی کرده و کار فردایت را آسانتر میکند و اگر دیدی در عمل به شرط ، سستی کرده ای، از خدای تعالی معذرت خواهی کن و بنا بگذار که فردا، مردانه به شرط خود عمل نمایی، و به همین حال باش تا خدا درهای توفیق را به روی تو بگشاید.خلوص در عمل حضرت آیت الله سید مصطفی خوانساری (ره) می گوید:روزی خدمت حضرت آیت الله العظمی بروجردى نشسته بودم . عده ای از اصحاب ایشان ، از خدمات و کارهای آن بزرگوار تمجید می کردند . من ساکت بودم و چیزی اظهار نمی کردم . رو کردند به من و فرمودند :شما چرا ساکت هستید ؟ یک مطلبی بگویید . عرض کردم در روایت دارد : اخلص العمل فإن الناقد بصیر بصیر تا این عبارت را خواندم ، اشک از دیدگانشان جاری شد و حالشان دگرگون گردید . رو کردند به آقایان فرمودند : بله ! اگر در قیامت شما باشید مسأله حل است ولی نه . اخلص العمل فإن الناقد بصیر بصیر . پس از آن هرگاه به من بر می خوردند می فرمودند : اخلص العمل فإن الناقد بصیر بصیر .و حالشان دگرگون می شد . آیت الله بروجردی واقعا به معاد باور داشت و به آن یقین کرده بود . .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image