تخمین زمان مطالعه: 8 دقیقه

لطفا چند نمونه كتاب يا مجله بسيار مفيد در زمينه هاي خانوادگي، تربيت فرزند و شيوه هاي تبليغ ديني كه از طرف بزرگان به ويژه رهبر فرزانه انقلاب سفارش شده است را معرفي فرماييد.


در مورد تربيت فرزند به منابع زير مراجعه نماييد:1- تربيت کودک، ابراهيم اميني2- راه تربيت، مجيد رشيد پور، انتشارات انجمن اولياء و مربيان3- آشنايي با تعليم و تربيت اسلامي، مجيد رشيد پور، انتشارات انجمن اولياء و مربيان4- روانشناسي و تربيت کودکان و نوجوانان، دکتر غلامعلي افروز، انتشارات انجمن اولياء و مربيان5- تربيت طبيعي در مقابل تربيت عاريه اي، عبدالعظيم کريمي، انتشارات انجمن اولياء و مربيان6- والدين و مربيان مسؤول، رضا فرهاديان، انتشارات دفتر تبليغات حوزه علميه قم7- خانواده و دشواري هاي رفتاري کودکان، دکتر علي قائمي، انتشارات انجمن اولياء و مربيان8- مجموعه كتاب هاي خانواده، انتشارات انجمن اولياء و مربيان9- پرورش مذهبي كودكان، دكتر علي قائمي10- آزادي كودك و حدود آن، دكتر علي قائمي11- اصول و روشهاي تربيت در اسلام ، احمدي ،سيد احمد ، تهران : انتشارات انجمن اولياء و مربيان ، 137312- اسلام و تعليم و تربيت ،حجتي ، سيد محمد باقر ، تهران : دفتر نشر فرهنگ اسلامي ،136813- گفتارهائي پيرامون اثرات پنهان تربيت آسيب زا ،كريمي ، عبدالعظيم ، تهران : انتشارات انجمن اولياء و مربيان ، 137314- با تربيت مكتبي آشنا شويم ، مظلومي، رجبعلي ، تهران : انتشارات امير كبير، 136615-جايگاه پرورش حسِ ديني در تربيت كودكان نويسنده : محمد قمي فردر زمينه خانوادگي مطالعه اين كتابها توصيه مي شود: 1. راهنماي همسران جوان، محمد علي سادات از انتشارات دفتر نشر فرهنگ اسلامي2. همسران برتر، دکتر غلامعلي افروز، انتشارات انجمن اولياء و مربيان3. آيينه ازدواج و روابط همسران، سيدضياءالدين صدري انتشارات انجمن اولياء و مربيان4. آيين همسرداري، ابراهيم امينيدر زمينه شيوه تبليغ توجهتان را به مطالب زير جلب مي كنيم:يكي از چيزهائي كه قرآن مجيد راجع به سبك روش تبليغ روي آن تكيه كرده است كلمه «اَلْبَلاغُ الْمُبينْ» است يعني ابلاغ و تبليغ واضح، روشن، آشكارا. مقصود از اين واژه روشن و آشكارا چيست؟مقصود مطلوب بودن، سادگي و بي‎پيرايگي پيام است به طوري كه طرف در كمال سهولت و سادگي آن را فهميده و درك كند. مغلق و معقّد و پيچيده و در لفافه سخن گفتن و اصطلاحات زياد به كار بردن و جملاتي از اين قبيل «كه تو سالهاي زياد بايد درس بخواني تا اين حرف را بفهمي» در تبليغ پيامبران نبود آنچنان ساده و واضح بيان مي‎كردند كه همان‎طور كه بزرگترين علما مي‎فهميدند و استفاده مي‎كردند بي‎سوادترين افراد هم لا اقل در حد خودش استفاده مي‎كرد. مسأله دوم كه قرآن روي آن تكيه دارد چيزي است كه از آن به «نُصح» تعبير مي‎نمايد، ما معمولاً نصح را به خيرخواهي ترجمه مي‎كنيم البته اين معنا درست است ولي ظاهراً خيرخواهي عين معني نصح نيست لازمه معني نصح است. نصح در مقابل غش است. ناصح واقعي آن كسي است كه خلوص كامل داشته باشد. مسأله ديگر متكلف نبودن است. به افرادي كه در سخن خودشان به جاي اينكه فصيح و بليغ باشند الفاظ قلمبه و سلمبه به كار مي‎برند مي‎گويند متكلف. در حديث است كه اگر كسي در حضور پيغمبر در صحبتهاي خود كلمه پردازي‎هاي قلمبه و سلمبه مي‎كرد پيغمبر مي‎فرمودند: «انا و اتقياءُ اُمَّتي بُرَاءُ مِنَ التَكليفُ؛ من و پرهيزكاران امتم از اين‎گونه حرف زدن و به خود بندي در سخن، بري و منزه هستيم». مسأله ديگر در سبك و روش تبليغي پيامبران، تواضع و فروتني است. كسي كه مي‎خواهد پيام خدا را به مردم برساند بايد در مقابل مردم در نهايت درجه فروتني باشد يعني پرمدعائي نكند، اظهار انانيت و منيت نكند مردم را تحقير نكند بايد در نهايت خضوع و فروتني باشد. مسألة ديگر مسألة رفق و لينت و نرمش يعني پرهيز از خشونت است. كسي كه مي‎خواهد پيامي را آن هم پيام خدا را به مردم برساند تا در آنها ايمان و علاقه ايجاد بشود بايد لَيِّن القول باشد نرمش سخن داشته باشد. وقتي كه خداوند موسي و هارون را براي دعوت فردي مثل فرعون مي‎فرستد جزء دستورها در سبك و متد دعوت فرعون مي‎فرمايد: «فَقُولا لَهُ قَوْلاً لَيِّناً لَعَلَّهُ يَتَذَكَّر اَوْنَحِشْي؛ سورة طه/44 با اين مرد متكبر با نرمي سخن بگوئيد وقتي كه شما با چنين مرد متكبّري روبرو مي‎شويد كوشش كنيد كه به سخن خودتان نرمش بدهيد، نرم با او حرف بزنيد، باشد كه متذكّر بشود و از خداي خودش بترسد». همچنين قرآن كريم دربارة پيامبر مي‎فرمايد: «فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ كُنْتَ فَظّاً غَليظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَ شاوِرهُمْ فِي الْاَمْرِ فَاِذا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَي اللهِ اِنَّ اللهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلينَ؛ آل عمران/159 به موجب رحمت و عنايت الهي، تو با مردم نرم هستي، نرمش داري اخلاق و گفتار تو نرم است از خشونت اخلاقي و خشونت در گفتار پرهيزداري». قرآن خطاب به پيغمبر مي‏گويد اگر تو يك آدم درشتخو و سنگين دلي بودي، با همه قرآني كه در دست داري، با همه معجزاتي كه داري و با همه مزاياي ديگري كه داري مردم از دور تو پراكنده مي‏شدند. مجموعه آثار شهيد مطهري ج 17ـ حماسه حسيني صفحه350 ـ 355،شهيد مطهريگفتني است اولين شرط براي يك نفر مبلغ شناسايي خود مكتب است، شناسايي ماهيت پيام است؛ يعني كسي كه مي خواهد پيامي را به جامعه برساند بايد خودش با ماهيت آن پيام آشنا باشد، بايد فهميده باشد كه هدف اين مكتب، اصول و پايه‏هاي اين مكتب و راه اين مكتب چيست و به كجا مي رسد، اخلاق و اقتصاد و سياست اين مكتب چيست، معارف اين مكتب ، توحيد و معاد اين مكتب، احكام و مقررات اين مكتب چيست. آخر مگر كسي مي تواند پيامي را به مردم برساند بدون آنكه خودش آن پيام را شناخته و درك كرده باشد؟! اين مثل اين است كه بگوييم يك نفر مرجع تقليد باشد اما فقه نخوانده باشد. چطور مي‏شود كسي مرجع تقليد باشد و بخواهد بر اساس فقه فتوا بدهد و فقه نخوانده باشد؟! و يا مثل اين است كه يك نفر مي خواهد طبيب باشد اما پزشكي نخوانده باشد. از اينجا معلوم مي شود كه براي يك نفر مبلغ تا چه اندازه وسعت اطلاعات علمي و شناخت اسلام، آنهم به صورت يك مكتب لازم است. دومين شرط براي كسي كه حامل يك پيام است : اولا مهارت در به كار بردن وسايل تبليغ و ثانيا شناسايي آنهاست؛ يعني بايد بداند چه ابزاري را مورد استفاده قرار بدهد و چه ابزاري را مورد استفاده قرار ندهد و بلكه خودش از نظر ابزارهاي طبيعي، چه ابزاري را داشته باشد و چه ابزاري را نداشته باشد. داستان بعثت موسي بن عمران به رسالت را حتماً شنيده‏ايد. بعد از ده سال كه دوباره مي خواهد به مصر برگردد، با همسرش حركت مي‏كند. شبي تاريك و باراني است. زن حامله اش را درد زايمان مي‏گيرد. هوا هم سرد است و بايد زنش را گرم كند ولي وسيله گرم كردن هم ندارد. ناگهان در نقطه اي از آن بيابان نوري را مي بيند (در وادي طور، وادي سينا). فكر مي كند آتش است. مي رود آنجا، معلوم مي شود كه آتش نيست؛ جريان، جريان ديگري است. در همان جا موسي بن عمران مبعوث مي شود؛ ندا مي‏رسد كه از اين به بعد رسول ما هستي يعني مبلغ خدا هستي، پيام ما را بايد به فرعون و فرعونيان برساني. موسي مي فهمد كه يك مبلغ شرايطي دارد. پيغمبري خودش را كافي نمي داند، تقاضاهايي دارد: «رَبِّ اشْرَح لي صَدري» خدايا به من حوصله فراوان بده، شرح صدر بده آنچنان كه عصباني نشوم، ناراحت نشوم، به تنگ نيايم، دريادلم كن كه كار تبليغ دريادلي مي‏خواهد، «وَ يَسِّر لي امري» طه/25 و 26 اين مآموريت سنگين را بر من آسان گردان (ببينيد كار تبليغ را ما چقدر كوچك مي شماريم و موسي بن عمران چقدر بزرگ مي شمارد). مؤيد اين مطلب مطلبي است راجع به پيغمبر اكرم. قرآن كريم به پيغمبر اكرم راجع به مآموريتش يعني تبليغ اسلام و هدايت مردم مي‏فرمايد: «اِنّا سَنُلقي عَلَيكَ قَولاً ثَقيلاً» مزمل /5 عن قريب يك بار سنگين به دوش تو خواهيم گذاشت. باري است كه به دوش پيغمبر سنگيني مي كند، به دوش پيغمبران سنگيني مي‏كند! چه مي‏گوييم ما؟! موسي(ع) در ادامه تقاضاهاي خود گفت: «وَ احلُل عُقدَةً من لساني» خدايا گره را از زبان من باز كن، به من بياني رسا و گوارا بده، قدرت سخنوري و ناطقه بده، «يَفقَهوا قَولي» طه/27، 28 به من قدرت تفهيم بده كه آن حقيقتي را كه به من وحي مي كني به مردم القاء كنم و مردم بفهمند، درك كنند؛ رابطه اي بين من و مردم برقرار كن كه مردم مطلب را عينا آن طوري كه تو مي خواهي از من بگيرند نه اينكه من چيزي بگويم و آنها پيش خود چيز ديگري خيال كنند و من نتوانم آنچه را كه دارم بيان كنم. قدرت و قوه بيان يك امر طبيعي است (البته مقداري از آن اكتسابي است) ولي امور طبيعي بايد با تمرين و اكتساب تقويت بشوند، مثل كارهاي ورزشي كه شخص بايد يك استعدادي داشته باشد و اين استعداد در اثر تمرينهاي ورزشي تكميل مي شود. مجموعه آثار شهيد مطهري ج 17ـ حماسه حسيني صفحه415 ـ 417،شهيد مطهري .

راسخون

مرجع:

ایجاد شده در سه روز پیش



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image