کلام /

تخمین زمان مطالعه: 5 دقیقه

با توجه به گفته هاي حضرت فاطمه زهرا ـ سلام الله عليها ـ که دليل بر حساسيت شديد ايشان بر مسئله نامحرم است چرا ايشان آن گونه گريه مي کردند که همه صدايشان را مي شنيدند و موجب آزار ايشان مي شد چگونه با سيره اين حضرت منافات ندارد؟


در برتري و فضيلت فاطمه زهرا ـ سلام الله عليها ـ شک و شبهه اي نيست. ايشان يکي از پنج تن آل عباست که آيه تطهير راجع به آنها نازل شد و خداوند تبارک و تعالي در آيه شريفه فرمودند: «همانا خداوند اراده کرد که هرگونه پليدي و زشتي را از شما اهل بيت دور گرداند و شما را پاک و طاهر کند». ام سلمه مي گويد: «ديدم پيغمبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ و امير المومنين علي ـ عليه السلام ـ و فاطمه زهرا ـ سلام الله عليها ـ و حسن و حسين ـ عليهم السلام ـ زير عبا بودند و اين آيه نازل گشت». در نتيجه حضرت زهرا ـ سلام الله عليها ـ از هر گونه گناه و معصيت و هر گونه پليدي معصوم است. هم چنين در اين که حضرت بعد از رحلت پدر بزرگوارشان بسيار مي گريست و ناله مي کرد و بيت الاحزاني براي خود در بقيع ساخته بود هم شکي نيست هم چنين اينکه حضرت براي دفاع از ولايت خطبه اي خواندند و در آن مردمان مدينه را مورد خطاب قرار دادند شکي نيست. اما راجع به سئوالي که پرسيده ايد که چطور بين اين دو جمع مي شود بايد گفت: بعد از رحلت نبي اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ مردم مدينه بيعت خود را در روز غدير فراموش کردند و سراغ ديگران رفتند، لذا بر تمام افراد جامعه امر به معروف و نهي از منکر واجب بود. لذا حضرت با فرزندان خود امام حسن و حسين ـ عليهم السلام ـ و زنان بنی هاشم به مسجد رفتند و خواستند مردان جمع شوند و پرده اي افکنند و خطبه اي طولاني در حق خود و ولايت خواندند و هم چنين ايشان به درب خانه هاي مهاجرين و انصار مي رفتند و از آنها مي خواستند قضيه غدير را فراموش نکنند اما آنها با بي احترامي تمام به حضرت اعتنايي نمي کردند. اين رفتار حضرت اصلا مشکلي با عصمت ندارد بلکه فضيلتي براي ايشان محسوب مي شود، زيرا عمل ايشان دفاع از حريم ولايت بود. و لازم بود حضرت اعتراض خود را نشان دهد. چون حضرت به اعتراف دوست و دشمن و شيعه و سني از عصمت برخوردار بودند و شکي در فضيلت ايشان نبود. لذا اعتراض ايشان بسيار موثر و کليدي بود، هم چنين سکوت ايشان بسيار موثر بود، چون شخصيت بي نظيري در اسلام بودند و حرکات ايشان مورد توجه مردم بود لذا مي بايست براي اثبات حقانيت امير المومنين علي ـ عليه السلام ـ، قيام کند و با مردان مدينه به بحث و گفتگو بپردازد. اما راجع به گريه هاي حضرت بايد گفت: بعد از اينکه سخنراني ها و روشن گري هاي حضرت کار ساز نبود و مردم باز به همان رفتار خود ادامه دادند، حضرت براي مبارزه و اعلام اعتراض خود نسبت به رفتار آنان سيره ديگري را در پيش گرفتند و آن راه، راه گريه و ناله بود، و البته راهي هم جز اين راه نمانده بود چون تمام سعي و تلاش خود را در جهت هدايت مردم کرده بودند. لذا مي بايست حضرت اعتراض و نارضايتي خود را به وضع موجود يک جوري اعلام مي کردند. مويد اين سخن اين است که زنان مدينه در ابتداي کار مرتب به ديدار حضرت مي رفتند و از علت گريه ها مي پرسيدند و حضرت باز مي فرمودند که مردان شما بد کردند و بيعت را شکستند و خلافت را غصب کردند. و اين امر از باب ضرورت قطعا اشکالي ندارد. اعتراض حضرت نيز ضروري بود. به همان دليل که اشاره شد. و چون گفتيم شخصيت ايشان بي نظير و مورد توجه تمام اصحاب پيغمبر بود و البته براي آيندگان نيز روشنگري بسياري مي کرد پس صحبت هاي ايشان اشکالي ندارد. و يکي از ادله ما در اثبات ولايت حضرت امير المومنين علي ـ عليه السلام ـ همين اعتراض حضرت زهرا ـ سلام الله عليها ـ است نسبت به خلافت غاصبان امر خلافت است. آيه قرآن نيز در اين باره مي فرمايد: «خداوند دوست ندارد صدايتان را به بدي بلند کنيد مگر کسي که به او ظلم شده است». و حضرت قطعا مظلوم بودند زيرا ابتدا حق فدک او را غصب کردند و به او ندادند و از طرفي به وصيت پدر او عمل نکردند و حق شوهر او را نيز غصب کردند لذا اگر صدايش را به اعتراض بلند کند اشکال ندارد. از طرفي سکوت حضرت به معناي رضايت به وضع آن زمان بود و ديگران مي پنداشتند حالا که زهراي اطهر راضي شده پس ما نيز راضي باشيم چون همان طور که گفته شد شخصيت ايشان در ميان مردم بي نظير و مثال زدني بود. و توجه تمام مردم به رفتار ايشان بود. لذا سکوت و يا اعتراض ايشان بسيار بزرگ جلوه مي کرد و براي آيندگان نيز سرمشق و الگويي مناسب بوده است. در نتيجه: گريه هاي حضرت از باب اعتراض به وضع جامعه بود و مي بايست اين اعتراض خود را به گوش مردم برساند تا شايد موجب بيداري مردم گردد و بهترين راه همين گريه هاي زياد حضرت بود و چون از باب ضرورت هم بود با شأن ايشان منافات ندارد بلکه سکوت حضرت با شأن ايشان منافات داشت. شبيه اين مطلب در کربلا اتفاق افتاد و حضرت زينب کبري ـ سلام الله عليها ـ با سخنراني ها و روشن گري هاي خود پيام کربلا را به گوش مردم شهرها و ديار مختلف رسانيد و نگذاشتند پيام کربلا از بين رود و خون امام حسين ـ عليه السلام ـ پايمال شود. و ثمره آن نيز توجه مردم و قيام هاي بعدي بود که در جامعه رخ داد و سبب از بين رفتن حکومت اموي گرديد. .

مرجع:

ایجاد شده در 1400/10/19



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image