تخمین زمان مطالعه: 4 دقیقه
در طول تاریخ پیامبران همواره رسالت الهی خود را با تبلیغ عملی و گفتار ملایم و منطقی همراه با دلائل و آیات و معجزات شروع نموده و همیشه حجت را بر همگان تمام می کردند. دشمنان و معاندین حق وقتی در مقابل منطق درست و سخن حق انبیاء الهی و منادیان توحید، سخنی برای گفتن نداشتند و از ارائه پاسخ منطقی در برابر استدلالهای آنها وا میماندند، از راه مبارزه مسلحانه و شمشیر و خون ریزی وارد میشدند تا از طریق ایجاد رعب و وحشت و نشان دادن قدرتهای ظاهری خود، ندای توحید را خاموش کنند.اما همواره در نهایت منطق و استدلال بر شمشیر پیروز بوده است. چون مهمترین نتیجه و ثمره توحید در جامعه، برپائی عدالت اجتماعی و توسعه و گسترش آن بوده است و انبیاء الهی اولین منادیان آزادی و عدالت بوده اند، قهرا اولین گروهی که آزادی جامعه و عدالت اجتماعی با منافع آنها در تضاد است، صاحبان قدرت و سرمایه دارانی هستند که از طریق ستم و به ناحق امکاناتی را تصاحب نمودهاند، بدین جهت همیشه این طبقات حاکم و صاحبان زر و زور بودند که در مقابل انبیاء الهی و منادیان توحید آتش جنگ را برپا میکردند. البته برای پیشبرد کار و رسیدن به اهداف پلیدشان از عناصر دینی و شعارهای مذهبی به عنوان ابزار استفاده کرده و سعی می کردند از میان نا آگاهانی که انگیزه های قوی مذهبی دارند یار گیری کرده و آنان را با انگیزه دفاع از مقدساتشان به مقابله با انبیاء الهی وادار نمایند،زیرا چنین نیروهایی بدون کمترین چشمداشت مادی و دنیایی با تمام توان خود می جنگند. ولی انگیزه اصلی مسائل سیاسی و اقتصادی بوده است. انبیاء الهی و جانشینان بر حق آنان در بر خورد با چنین افرادی در درجه اول به ارشاد و هدایت آنان می پرداختند و سعی می کردند با سلاح منطق و جدال احسن آنان را به تسلیم در برابر دین حق وادار نمایند. و در صورتی که بعد از طی این مراحل افرادی حق را نمی پذیرفتند و به لجاجت خود ادامه می دادند و سد راه پیشرفت اهداف انبیاء شده و بر روی دین خدا شمشیر می کشیدند پیامبران و جانشینان آنان به مقابله و نبرد با آنها می پرداختند. اما در مورد قسمت دوم بیان شما باید گفت: اگر کسی بدون این که دارای سوء اختیار باشد و یا تحت تاثیر مسائل سیاسی و حزبی و گروهی باشد، یعنی از کارهایی که عقل و خرد نمیپذیرد، اجتناب نماید و در عین حال تلاش فکری هم برای یافتن حقیقت عالم هستی داشته باشد، ولی واقعاً قاصر باشد و یقین به وجود خداوند متعال پیدا نکند و یا به نتیجهای برسد که العیاذ بالله کفر باشد، از نظر عقل این فرد بر اساس عدالت الهی مورد مؤاخذه نخواهد بود. ولی این تنها یک فرض است زیرا این وعده تخلف ناپذیر الهی است که کسانی که در راه خداوند تلاش جدی نمایند خداوند راه حق را برای آنان روشن نموده و هدایت را نصیب آنان کند. « وَ الَّذینَ جاهَدُوا فینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا وَ إِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنینَ [1] و آنها که در راه ما (با خلوص نیّت) کوشیدهاند، قطعاً به راههای خود، هدایتشان خواهیم کرد و خداوند با نیکوکاران است. » در این صورت به نظر میرسد دو دسته گرفتار عذاب الهی خواهند بود. 1- گروهی که حق را فهمیدهاند ولی با عناد و لجاج و توجه به منافع دیگر خود، از پذیرش آن سرباز میزنند. 2- گروهی میباشند که تقصیر ورزیدهاند و با اینکه میتوانستند حق و حقیقت را درک کنند ولی کوتاهی کردند و به حق نرسیدند. اما کسانی که قصور داشتهاند (کوتاهی نکردهاند بلکه دستشان از حقایق کوتاه بوده است) این گروه معذور هستند و نمیتوان برای آنان از این جهت عذابی را متصور بود و دست کم دو دسته ذیل در دسته قاصران قابل تصور هستند: الف- مستضعفان فکری: کسانی که نمی توانند حقایق را درک کنند و شمع فکری آنان فروزان نیست. ب- کسانی که به لحاظ محیطی به گونهای هستند که در جهل مرکب به سر میبرند و پیام حق نیز به آنان نمیرسد و یقین پیدا کرده اند که «الف»، «ب» است و این یقین مبنی بر سوء اختیار آنان نیست بلکه نتیجه تلاش غیر مغرضانه و حق خواهانه آنان است، اما واقعا الف ب نیست. .
پایگاه اطلاع رسانی حوزه
تماس با ما
آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود
09111169156
info@parsaqa.com
حامیان
همكاران ما
کلیه حقوق این سامانه متعلق به عموم محققین عالم تشیع است.