لباس ظاهر و لباس باطن - استاد انصاریان براى انسان ـ به تناسب وجودش که داراى جسم و روح مى باشد ـ دو نوع لباس است .
لباس ظاهر و لباس باطن - استاد انصاریان براى انسان ـ به تناسب وجودش که داراى جسم و روح مى باشد ـ دو نوع لباس است . یک نوع لباس جهت جسم که از موادّ طبیعى بافته مى شود و نوع دیگر لباسى براى روح و باطن که از حقایق عالى و حسنات اخلاقى و صفات الهى و اسرار عرشى ساخته مى گردد . لباس ظاهر براى زینت و پوشش جسم و حفظ عیوب بدن و لباس باطن براى زیبایى روح و حفظ جان از خطرات نفس امّاره و شیاطین جنّى و انسى است . انسانى که عارى از لباس ظاهر است ، منظره اى کریه و صورتى بدنما دارد و هیولایى زشت است و تمام مردم با خفّت و خوارى به او نظر کرده و وى را یا مجنون یا انسانى بى حیا مى دانند . به همین نسبت ، انسانى که عارى از لباس باطن است ، سماواتیان و اهل دل و عارفان بیدار ، او را بسیار زشت دیده و گویى درون او را هم چون جنگلى پر از حیوانات وحشى و درنده مى نگرند . انسان به همان گونه که براى پوشش ظاهر خود ، دست به انواع فعّالیت هاى مادّى مى زند و براى آرایش ظاهر خود به وسیله لباس از انواع محصولات طبیعى استفاده مى کند و عریان بودن ظاهر را از لباس براى خود بسیار زشت مى داند ، باید براى لباس معنوى خود بیش از آن که براى ظاهر خود مى کوشد ، تلاش کند . * جسم در میدان حیات انسان به منزله مَرکب و روح عالى انسانى ـ که از عالم الهى است ـ به منزله راکب است . جسم براى انسان به منزله یک نقطه محدود بیش نیست ، ولى روح براى انسان عالَمى است بى منتها و جهانى است گسترده تر از جهان ظاهر . فعّالیت انسان براى جسم باید در حدّ عفاف و کفاف و در محدوده قناعت باشد ، ولى براى عظمت و اعتلاى روح باید حریصانه کوشید و تا لحظه آخر عمر به دریا دریا سرمایه معنوى قناعت نکرد . چه بدبخت و بیچاره و پست اند آن آدمیان و انسان هایى که در امور معنوى به حداقل برنامه و گاهى به کمتر از حداقل یعنى به نماز و روزه واجب قناعت کرده ، ولى در امور مادّى براى خود مرز توقّفى نمى شناسند ! چون صبح از خواب سنگین جسم برمى خیزند ، براى به دست آوردن ثروت و تکاثر آن ، از تمام وجود مایه مى گذارند و نیمه شب با آن که در روز بیش از خرج چند سال خود و اهل و عیال خویش را به دست آورده اند ، بدون آرامش دل، به خانه باز مى گردند و با حرص هرچه تمام به آرزوى رسیدن صبح اند ، تا دوباره به ثروت مادّى هجوم برده و از راه حرام و غصب و سرقت و پایمال کردن حقوق دیگران بر ثروت بیفزایند !! این گرسنگان سفره مادّى که اگر همه جهان را در اختیار آنان بگذارند ، سیر نمى شوند ، با پر شدن دهان شان از خاکِ گور به قناعت دست مى یابند و آنجاست که دچار حسرت و اندوه فراوان گشته و آرزوى برگشت به دنیا مى کنند ، امّا از طرف حضرت حق به آنان خطاب مى شود که برگشتى براى شما نیست !! این تهیدستان و حمّالان وِزر و وبال در عالم برزخ ، نگران اموال و ثروت بى کران خود هستند که فعلاً به دست وارثان عیّاش افتاده و آنان با کمال بى رحمى به جان اندوخته هاى او افتاده و مشغول خرج کردن ثروت در راه شهوت و شکم و گناه و معصیت اند ! بیچاره در عالم برزخ ، آه از نهاد مى کشد و مى گوید : تمام عمر گرانمایه را خرج به دست آوردن مال و انباشتن ثروت کردم و خود از آن لذّتى نگرفته و اکنون محصول حمّالى و عملگى مرا دیگران صرف عیش و نوش مى کنند و من وزر و وبال آنان را به عنوان کمک کار به اهل معصیت به دوش مى کشم !! و چه خوشبخت آن انسان هاى بیدار و بینایى که اندکى از وقت را صرف به دست آوردن مال حلال به قدر احتیاج مى کنند و بقیّه وقت را براى اعتلای روح که کلمه حق است مصرف مى نمایند . زبان حال اینان که در صراط مستقیم حق اند و سیرى جز سیر الى اللّه ندارند و راهى جز راه خدا نمى شناسند و محبوبى جز حضرت اللّه انتخاب نکرده اند (این است ) : جسمى که دو روز دیگر با یک کفن مى خواهد در جایى تنگ و تاریک و در خانه وحشت منزل بگیرد و خوراک موران و ماران گردد ، چه ارزشى دارد که خارج از حدود مقرّرات الهى براى او کار کرد ؟ منزلى در حدّ نیاز ، خوراکى براى به دست آوردن توان و قدرت ، لباسى براى پوشیدن در زمستان و تابستان و محلّ کسبى براى اداى حقوق جسم و اهل و عیال و خرج کردن در راه خیر براى انسان، کافى است . به رشد و کمال روح بپردازید ، لباس تقوا براى امروز و فردا فراهم کنید ، ما را پس از این جهان ، عقبات سنگینى است که براى عبور از آن عقبات ، لباس تقوا لازم است . * فقط به فکر بدن نباشید ، فقط در جمع وسیله براى عیش بدن نکوشید ، شما را براى اداره امور بدن تنها نیافریده اند ، اگر هدف از خلقت انسان فقط رسیدگى به جسم بود ، انبیاى الهى بر این معنى خبر مى دادند ، دیگر این همه کتاب و حساب و قانون و مقررات و حلال و حرام لازم نبود . انبیا و امامان علیهم السّلام براى رشد و تعالى عقل و روح و آراسته نمودن انسان به صفات الهى و متخلّق کردن بشر به اخلاق الهى آمدند و اگر در دستورهاى آن بزرگواران که بر اساس وحى است دقّت کنید ، چیزى جز این نمى یابید . حتّى در دستورهایى که براى حیات جسمى داده اند سراسر و معنویت و صفا و روحانیت دیده مى شود و اصولاً آراستگى ظاهر از نظر آنان مقدّمه آراستگى باطن است و رسیدگى به جسم و زندگى مادّى براى تقویت حیات روح و زندگى معنوى است . استاد انصاریان ـ عرفان اسلامی - ج 4 برگرفته از پایگاه : azha.ir