چرا با وجودي كه خدا به ما عقل داده بايد تقليد كرد؟

اگر معني تقليد را رجوع به متخصص بدانيم بين داشتن عقل و تقليد تضادي وجود ندارد بلکه عقل به ما مي گويد که در مورد هر موضوعي که اطلاعات کافي نداري به متخصص رجوع نما. اگر بيمار شدي به پزشک و اگر قصد ساختن خانه داشتي به بنا و... مراجعه کن. در مسائل و احکام شرعي نيز چنانچه به حد اجتهاد نرسيدي به مجتهدي رجوع کن. ظاهراً اين شبهه از آنجا پيدا شده که بعضي خيال مي کنند دسترسي به احکام شرعي کاري آسان و بدون دردسر است و هر کس مي تواند با خواندن ترجمه آيه اي از قرآن به وظيفه شرعي خود عمل نمايد. در حالي که اولاً در قرآن مجيد به همه احکام تصريح نشده است و ثانياً فهميدن مراد آيات نياز به مفسّر دارد که ناچار بايد به روايات مفسرين حقيقي قرآن که اهلبيت ـ عليهم السلام ـ هستند رجوع شود. وقتي به روايات فراوان مراجعه مي کنيم مي يابيم که بعضي از آنها با ديگر روايات متعارضند و با کنکاش بيشتر به ضعف بعضي از روايات پي مي بريم. و در مواردي هم بايد رفع تعارض از جهت دلالت کرد. شناخت روايت ضعيف از قوي و درک و فهم آيات و روايات و رفع تعارض از آنها و تطبيق آنها بر مورد سئوال نياز به فراگيري علوم مختلفي دارد که از عهده هر کس ساخته نيست. لذا فرموده اند اگر مي توانيد اين علوم را فرا گيريد و خود به اجتهاد رسيده به وظيفه عمل نماييد، ولي اگر فرصت کافي براي اين جهت نداريد که اغلب مردم چنين هستند، بايد به مجتهدي که اين راه را پيموده مراجعه و تکاليف خود را مطابق با نظر ايشان عمل نمايد و اين گونه تقليد هيچ منافاتي با داشتن عقل و تدبر و تعقل کردن ندارد. .

مرجع:

ایجاد شده در 1400/10/19

لینک کوتاه