پسري را كه دوست داريم، براي اينكه او را به دست بياوريم . چه كارهايي انجام بدهم تا او به خواستگاریم بیاید و در عین حال سنگيني و وقارم حفظ بشود؟ مردها به چه چيزهايي بيشتر علاقه نشون ميدن و از كجا علايق مردان رل بشناسيم؟ آيا سؤال كردن از خودشان كار درستي است؟ من دوست ندارم ازدواج كنم دوست دارم عاشق باشم، نروم تو زندگي مشترك و دوست داشتنم برام بمونه البته بدون هوس؛ چيكار كنم؟

ایجاد علاقه و تمايل نسبت به جنس مخالف خصوصاً در دوران جواني امري است طبيعي که مي تواند زمينه ساز و منجر به يکي از اساسي ترين تصميمات زندگي انسان يعني ازدواج شود. ابراز علاقه بايد به شکلي منطقي و بر اساس شرايط افراد و فرهنگ ها به نحوي صورت گيرد که بهترين پيامدها را در پي داشته باشد. يعني اين علاقه اگر مي خواهد منجر به ارتباط و ازدواج شود بهتر است به گونه اي صورت پذيرد که ارتباط و ازدواج موفقي را با خود به همراه داشته باشد. از این رو، بايد سعي کرد اين علاقه بر اساس معيارها و ملاک هاي واقعي و به دور از احساسات و عواطف سطحي شکل گيرد. چرا که اين علاقه اگر بدون شناخت کافي شکل گيرد؛ يعني بر اساس معيار و ملاک درستي نباشد، اين علاقه مانع از اين مي شود که انسان بتواند طرف مقابل را واقعا آن گونه که بايد، بشناسد. چون احساسات و هیجانات انسان در این مواقع مانع از آن می‌شود که فکر درست کار کند؛ در نتیجه دچار خطا می‌شود. بر اين اساس: 1. با خود فکر کنيد که واقعا چرا اين فرد را دوست داريد؟ کدامين صفات و ويژگي ها و ملاک ها در او وجود دارد که باعث شده به او علاقه داشته و دل بسته او شده ايد؟ 2. آيا او نيز به شما علاقه دارد؟ چرا که اين علاقه شما اگر يک طرفه بوده و ندانيد که آيا او به شما علاقمند است يا نه، اين کار مي تواند براي شما مشکل ساز بوده و تشويش فکري و روحي شما را در پي داشته باشد. حتي در برخي موارد روند طبيعي زندگي انسان را تحت تأثير قرار دهد. بر همين اساس هم گفته اند: «چو خوش بي، مهرباني هر دو سربي که يک سر مهرباني دردسر بي» از این‌رو، سعي کنيد علاقه و دلبستگي خود را متوجه کسي که معلوم نيست شما را دوست دارد يا نه نکنيد و اصطلاحا «چرا به روي ديواري يادگاري مي نويسيد که معلوم نيست مي ماند يا خير؟» امّا اين که گفته ايد چکار کنيم که آن فرد به خواستگاري ما بيايد. بایستی توجه داشته باشید که در فرهنگ ما اين پسر است که به خواستگاري دختر مي رود و اين تا حدودي برگرفته از ذات و فطرت انسان هاست. همچنان که شهيد مطهري مي‌گوید: «نيازي که خلقت در وجود مرد نهاده است اين است که او (مرد) را مظهر عشق و طلب و زن را مظهر معشوقيت و مطلوبيت قرار داده است». يعني مرد دوست دارد که به دنبال مطلوب و معشوق خود برود و زن نيز دوست دارد که به دنبال او بيايند و او را طلب کنند. لذا بايد اين گونه باشد که خانم ها، خود اقدام به خواستگاري نکنند؛ چرا که آنها اگر چه از نظر عاطفي و هيجاني در سطح بالايي هستند امّا شکنندگي آنها نيز به همين ميزان از نظر عاطفي بيشتر از مردهاست. اگر اقدام به خواستگاري بکنند و جواب منفي بشنوند تأثيرات روحي و عاطفي شديدتري مي تواند براي آنها داشته باشد. اگر کسي در فرهنگ ما بخواهد طرف مقابل را به خواستگاري فرد بخواند بايد اين کار را به طور غير مستقيم و توسط يک واسطه که فردي مطمئن، دلسوز، با تجربه و راز نگه دار است، صورت گيرد. شخص واسطه بدون اين که طرف مقابل (مرد) متوجه شود که شما از او خواسته ايد، او را راهنمايي کند که به خواستگاري شما بيايد. البته اين کار بايد با درايت و دقت خاصي صورت گيرد؛ چرا که اگر درست انجام نگيرد تأثيرات منفي زيادي را مي تواند در پي داشته باشد. امّا اين که علايق مردها را چگونه بشناسيم اين مستلزم اين است که بدانيم آن مرد در چه موقعيتي است مثلا يک جوان که مشغول تحصيل است و مي خواهد تحصيلات خود را ادامه دهد قاعدتا به چيزهايي علاقه دارد که باعث موفقيت در تحصيل او شود. يا جواني که مي خواهد ازدواج کند و همسري انتخاب نمايد به ملاک ها و معيارهايي در طرف مقابل خود توجه دارد و علاقه نشان مي دهد که اين ويژگي ها باعث خوشبختي در زندگي خانوادگي او در آينده شود. پس بايد شرايط را در نظر گرفت چرا که فرهنگ ها و افراد متفاوت هستند. پسرها دوست دارند دختر مورد علاقه آنها شخصي خانواده دار، خوش اخلاق، باوقار و سنگين از نظر رفتار، کردار و برخوردهاي اجتماعي، در فرهنگ اسلامي شخصي متدين و اهل رعايت مسائل ديني، داراي جذابيت و زيبايي نسبي و اين گونه مسائل باشد. تحقیقات نشان داده است که پسران معمولا دوست ندارند با دخترانی که اهل رابطه‌اند ازدواج کنند. حتی آنها دختری غیر از دوست دخترشان را ترجیح می‌دهند. البته در مورد هر شخصي بايد از خود او پرسيد، امااين پرسش بايد در جلسات رسمي خواستگاري و تحت نظارت خانواده ها صورت گيرد.در اين صورت هم سنگيني و وقار دختر حفظ مي شود و هم به علايق و سليقه هاي طرف مقابل پي مي برد. امّا اين که گفته ايد دوست نداريد ازدواج کنيد بايد گفت آنچه که مي تواند عشق را به يک سرانجام برساند و در واقع عشق حقيقي را ايجاد کند ازدواج است. چرا که خداوند در قرآن کريم مي فرمايند: به واسطه ازدواج است که ما در بين شما «زن و شوهر» مودت و دوستي را قرار مي دهيم، منتهي به شرط اين که اين ازدواج و انتخاب بر اساس معيار و ملاک هاي درستي صورت مي گيرد. پس اگر مي خواهيد به عشق واقعي و ماندگار دست يابيد که اين عشق براي شما بماند، بایستی در قالب ازدواج صورت بگيرد. چرا که شايد به طور قطع بتوان گفت که کمتر کسي پيدا مي شود که بخواهد هميشه با شما و عاشق شما باشد و نخواهد با شما ازدواج کند. اصلا اين عشق و علاقه ايي که بين دو فرد شکل مي گيرد براي رساندن آنها بهم و با هم بودن آنهاست که اين کار تنها در قالب ازدواج ميسر و امکان پذير است. از طرفي چگونه مي توان پذيرفت که دو فرد آن هم دو جوان بدون عقد شرعي به هم عشق و علاقه داشته باشند و با هم مرتبط باشند ولي هوس و خواسته هاي نفساني نداشته باشند. اينجا از جمله موقعيت هاي است که شيطان حتما حضور داشته و تمام تلاش خود را مي کند که گناه و خطايي را از آنها گرفته و آنها مرتکب عصيان و گناه شوند. از این رو، آنچه مي تواند عشق و علاقه شما را ماندگار کند، آنچه مي تواند شناخت شما را نسبت به مردان بيشتر کند، آنچه باعث مي شود شما به عشق واقعي دست يابيد ازدواج است. البته به شرط آن که بر اساس معيار و ملاک هاي دوست و با چشم باز صورت گيرد. در ضمن اين را مد نظر داشته باشيد که ازدواج پايان عشق نيست، بلکه شروع عشق و علاقه مي باشد و در صورتي که در مسير صحيحي قرار داشته باشد، روز به روز اين عشق و علاقه افزون تر مي شود. حتي ميل به ارتباط با همسر و در کنار او بودن و دوست داشتن و دوست داشته شدن نيز در اين صورت هوي و هوس نيست. بلکه ارضاء ميلي است که هر چه بيشتر به تکامل انسان کمک مي کند و زيبائي هاي وجود انساني را متبلورتر مي سازد. زيرا هوي و هوس چيزي است که انسان را از خدا دور مي کند، در حالي که اين ميل در صورتي که به نحوه اي صحيح پي ريزي و ارضاء شود، بهتر مي تواند انسان را به خدا برساند. چراکه انسان براي رسيدن به کمال، نياز به آرامش دارد و همان گونه که خداوند متعال در قرآن کريم بيان مي دارد: «و از نشانه هاي خداوند اين است که براي شما، از جنس خودتان همسراني آفريد تا در کنار آنان آرامش يابيد و در ميانتان مودت و رحمت قرار داد». ازدواج صحيح موجب آرامش مي شود و لذا به واسطه اين آرامش انسان بهتر مي تواند مسير کمال را طي کند. نکات پایانی: 1. در تصميم هاي مهم زندگي حتما با مطالعه، تحقيق، مشورت با افراد آگاه از جمله پدر و مادر و استفاده از راهنمايي و تجارب ديگران بهترين و درست ترين تصميم را اتخاذ کنيد. 2. در خصوص ازدواج و انتخاب همسر، کتاب هايي را که در اين زمينه نوشته شده است مثل انتخاب همسر، ابراهیماميني؛ مباني روان شناختي ازدواج، غلامعلی افروز؛ و بهشت جوانان، مصطفوي را مطالعه کنید. 3. از توکل به خداوند و توسل به اهل بيت ـ عليهم السلام ـ مخصوصا حضرت جواد الائمه ـ عليه السلام ـ و قرائت قرآن و نماز و... غافل نباشيد، چرا که با دعا و درخواست از درگاه خداوند بسياري از مسائل وخواسته ها دست يافتني مي شود. 4. امير المؤمنين علي ـ عليه السلام ـ در نامه 31 نهج البلاغه مي فرمايند: «اعلم يقينا انک لن تبلغ املک». بدان که انسان به همه خواسته ها و آرزوهايش نمي رسد. از طرفي دیگر خداوند منان در آيه 216 سوره بقره مي فرمايند: عَسَي أَن تَکرَهُواْ شَيْئًا وَهُوَ خَيْرٌ لَّکمْ وَعَسَي أَن تُحِبُّواْ شَيْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَّکمْ؛ يعني اين که چه بسا شما برخي چيزها را نپسنديد ولي آن چيز خير براي شما باشد، يا آن که چيزي را دوست داشته باشيد در حالي که آن چيز براي شما شر و بدي را در پي خواهد داشت. لذا بايد توجه داشته باشيد که ما هميشه به آنچه که مي خواهيم و دوست داريم، ممکن است دست نيابيم و از طرفي هميشه هر آنچه که ما فکر مي کنيم درست است و دوست داريم براي ما عاقبت خير و خوبي را نداشته باشد. .

مرجع:

ایجاد شده در 1400/10/19

لینک کوتاه