شاه نعمت الله ولی /

تخمین زمان مطالعه: 11 دقیقه

زندگی نامه سید نور الدین نعمت الله بن عبدالله بن محمد معروف به شاه نعمت الله؟


سید نور الدین نعمت الله بن عبدالله بن محمد معروف به شاه نعمت الله ولی موسس فرقه نعمت اللهیه از سادات حسینی بوده نسبش با نوزده واسطه به پیامبر عظیم الشان (ص) می رسید. و از جانب مادر به کرد های شبانکاره منسوب بود .پدرش میر عبدالله از علما ودانشمندان شهر حلب به شمار میرفت .سید نعمت الله ولی در دوشنبه چهاردهم ربیع الاول سال 731 هجری قمری در شهر حلب یا بنا به نقل برخی از تذکره نویسان در شهر کوهبنان کرمان، متولد شد. پدر وی در اوان کودکی شاه ولی از شهر حلب به ناحیه کچ مکران مهاجرت میکند وسید نعمت الله کودکی و جوانی خود را در ایران میگذارند .وی در دوران جوانی به فراگیری علوم متداول زمان چون علم کلام و بلاغت و فقه پرداخت سپس سالها به ریاضت وتصفیه و تزکیه باطن مشغول گردید و به سیر آفاق و انفس پرداخت در سن 24 سالگی در مکه معظمه از دست شیخ عبدالله یافعی خرقه پوشید و از جمله مریدان او گردید .شاه نعمت الله پس از آن دست به مسافرتهای گوناگونی میزند از طریق مصر به شام وآذربایجان به ماوراءالنهر میرود و پس از مدتی اقامت در سمرقند عاقبت در کرمان رحل اقامت می افکند و در ماهان خانقاه و باغ و حمام می سازد و پنج سال باقیمانده عمر خود را در ماهان می گذراند.شهرت سید ، ایران و هند را فرا گرفته بود و از مردم عادی تا بزرگان تصوف و شاهان و امرا از معتقدان و مریدان وی بودند . طریقه ی نعمة اللهی منسوب به اوست و هنوز هم در ایران این دسته از صوفیان فرقه مهمی محسوب میشوند از مطالعه دیوان شاه نعمت الله ولی می‌توان گفت که حافظ به اشعار شاه نظر داشته و غزل مطلع فوق شاه نعمت الله را اینگونه جواب می‌دهد: آنانکه خاک را به‌نظر کیمیا کنند - آیا بود که گوشه چشمی بما کنند تأکید بر حضور در اجتماع : از جمله توصیه‌ها و سفارشات شاه نعمت‌الله ولی به مریدان خود این بود که برای تصفیه دل و تزکیه نفس باید در خدمت خلق باشید و در خدمت به مردم کوتاهی نکنید و در اجتماع حاضر باشید و البته بیان می‌دارد که دل به دنیا و مادیات آن نبندید و خود را برای سفر آخرت آماده کنید: ذکر حق ای یار من بسیار کن گر توانی کار کن در کارکن عبدالرزاق کرمانی در بیان اعتقاد شاه نعمت‌الله به کشاورزی می‌نویسد: «آن حضرت میل تمام به اقسام زراعت داشتند» و خود هر از گاهی به کار زراعت می‌پرداختند. بر خلاف بسیاری از سران مذهبی دنیاگریز در فرقه‌های دیگر، شاه ولی برحضور در اجتماع مشغول شدن به کار و دوری از تنبلی تأکید داشت. البته این صرفاً یک دستور اخلاقی نبود بلکه این خود بخشی بود از برنامه‌های او برای پرورش معنوی مریدان خود. وی سر انجام در روز پنج شنبه بیست و دوم رجب سال 834 ه ق، در سن 104 سالگی دار فانی را وداع گفت .اورا در همان باغ خود در ماهان به خاک می سپارند. بعدها به دستور سلطان احمد شاه دکنی، پادشاه دکن بنایی با شکوه وبقعه ایی بر آرامگاه او بنا میکنند . 2- افکار و آثار شاه نعمت الله ولیقرن هشتم ونهم سیطره افکار وآراء محی الدین ابن عربی در تصوف و عرفان است .تقریبا تمامی فرقه های مختلف تصوف نظیر نقشبندیه، نور بخشیه و مولویه مروج آراء ابن عربی هستند .شاه نعمت الله نیز از این قائده مستثنی نیست و از جمله شارحان مهم نظریه های ابن عربی بشمار میرود .شاه ولی به محی الدین ابن عربی به دیده تکریم و احترام مینگریست وکتاب فصوص الحکم او را از حفظ بود و حتی یکی از مفصلترین رساله های خود را به شرح ابیات فصوص الحکم اختصاص داده است. به طور کلی میتوان گفت آثار شاه نعمت الله ولی اعم از منظوم و منثور آیینه تمام نمای آراء ابن عربی نظیر وحدت وجود و انسان کامل و مسئله قطب و ولایت و علم اسرار حروف و نقطه است.آثار شاه نعمت الله به دو دسته منظوم و منثور تقسیم میشوند : آثار منظوم مهمترین اثر منظوم شاه ولی دیوان اشعار اوست که شامل قصاید غزلیات قطعات مثنوی ها و رباعیات است که بالغ بر دوازده هزار بیت میباشد.بعضی از اشعار و ابیات این دیوان منسوب به اوست . همه انها از نوع اشعار عرفانی و حاوی اشارات و توضیحات درباره عقاید و افکار متصوفه می باشد . آثار منثور وی یکی از فعالترین عارفان از نظر نوشتن رسالات تعلیمی است.تعداد رسالات منثور او را تا پانصداثر گفته اند. تا کنون انتساب 114 رساله به او مسلم شده است . نثر این رساله ها اغلب مشکل و پیچیده است و اکثرا از ویژگیهای نثر قرن هشتم و نهم برخوردار است . در مورد اشعار شاه نعمت الله توجه به چند نکته ضروری است:اول آنکه اشعار هر شخص مبین احساسات و لطافت های روحی وی می باشد و نمی توان همه ابعاد شخصیتی یک فرد را نظیر آرای سیاسی یا اجتماعی او را از اشعار او به طور قطع دریافت نمود؛ به خصوص در اشعار عرفانی که در اوج وجد های عرفانی و به صورت شطحیات و در حالتی غیر اختیاری بعضا بیان میشود.دوم آنکه برای نقد و بررسی اشعار عرفانی که در آن از آموزه های عرفانی سخن به میان آمده است باید به زبان آن قوم آشنا بود و بعد به اظهار نظر پرداخت؛ مانند فلسفه یا کلام و تفسیر. آموزه هایی نظیر ولایت و وحدت وجود که در عرفان مطرح است اگر بدون آگاهی از مبانی عرفانی مطرح شود از آن می توان حتی کفر و ازتداد شخص را هم نتیجه گرفت، و بسیاری از ایراداتی که به اشعار عرفانی وارد است به دلیل عدم شناخت زبان عرفان می باشد.سوم آنکه در نقد اشعار باید به مسائل ادبی و شعری نیز مهارت داشت و اقسام کنایه، مجاز، استعاره و ...را برای یک نقد منصفانه آشنایی داشت.چهارم ، آنچه در اشعار شاه نعمت الله ولی بسیار مورد توجه قرار گرفته است پیشگویی ایشان از مسائل بعد از وفاتش می باشد نظیر این شعر که :قدرت کردگار می بینم /حالت روزگار می بینماز نجوم این سخن نمی گویم/ بلکه که از کردگار می بینمروز شنبه زشهر ذوالقعده/ تن او بر مزار می بین شه چو بیرون روز زجایگاهش/ شه دیگر به کار می بینمچو فریدون به تخت بنشیند/ پسرانش قطار می بینم علمای زمان او دائم/ همه را تار و مار می بینم هست فصل حجاب در عهدش /فصل را بی تبار می بینمچون دو ده سال پادشاهی کرد/شهیش را کنار می بینمپسرش چون به تخت بنشیند/ بوالعجب روزگار می بینمغارت و قتل مردم ایران /دست خارج به کار می بینم اعتصاب و حساب در عهدش/ سخت بی اختیار می بینمظلمت ظلم ظالمان دیار /بی حد و بی شمار می بینمظلم پنهان و خیانت و تزویر/ بر اعاظم شعار می بینم جنگ و اشوب و فتنه بسیار /نام او زشت و خوار می بینمکم زچل چون که پادشاهی کرد/سلطه اش تار و مار می بینم سیدی را زنسل ال رسول/نام او برقرار می بینمنائب مهدی اشکار شده /قامتش استوار می بینم پیشوای تمام دانائی /رهبری با وقار می بینم رهنما و امام هفت اقلیم /حالت روزگار می بینم عدل و دادی که می شود پیدا/ دولتش پایدار می بینم هر کجا رو نهد به فضل اله/ دشمنش خاکسار می بینم بعد از این شاهی از میان برود/ عالمی چون نگار می بینم غم مخور زآنکه من در این تشویش/ خرّمی وصل یار می بینم بعد از او خود امام خواهد امد /که جهان را مدار می بینم دولت مهدی اشکار شود/ بلکه من اشکار می بینم بامیش و شیر با اهو /در چرا هم کنار هم می بینمبسیاری از محققین صوفیه این اشعار را دلیل بر کرامت و سخنان معجزه گونه ی ایشان می دانند. اما سخنان زیادی نیز از سوی مخالفین این نظریه وارد شده است از جمله اینکه این اشعار منسب به ایشان بوده و مشخص نیست که بطور قطع از خود شاه نعمت الله باشد. دیگر اینکه بسیاری از این پیشگویی ها در احادیث موجود است و برخی از اشعار به طور دو پهلو بوده و می تواند بر اتفاقات زیادی منطبق باشد. پس نمی توان به طور قطع آن را از کرامات دانست و مطلب مهمتر آنکه در عرفان اسلامی چنین مسائلی دلیل بر بزرگی و تکامل به حساب نمی آید و بلکه در بسیاری از موارد در شمار حجاب های مانع راه می باشد. علاوه بر اینکه اشخاص غیر مسلمان مانند نوستر آداموس هم چنین پیش بینی هایی دارند. پنجم، مطلبی است که در مورد مذهب شاه نعمت الله، با استناد به اشعار وی می گویند. نظر غالب محققین، به گواه اشعار فراوانی که خود سروده و نیز همراهی با استاد خویش شیخ عبدالله یافعی، وی را از اهل سنت می دانند، که به پاره ای از این دلایل اشاره می شود : - به تصریح خود شاه ولی، سلسله مشایخ وی و خرقة او به شیخ احمد غزالی و حسن بصری می رسد که تمامی مورخان و صاحبان تراجم آنان را سنّی می دانند - شیخ عبدالله یافعی که او را استاد اقباد حنفی و شافعی شمرده اند در میان اهل سنت از تکریم فراوانی برخوردار است و امکان ندارد که مریدی صادق و عاشق مثل شاه ولی با استاد خویش هم مرام نباشد با اینکه با القاب و عناوین بزرگی او را ستوده است - اشعاری که بر تسنن خود تصریح کرده است: مثلاً او در دوستاری خلفاء را شدین چنین گفته است : چهار یار رسولند دوستان خدا به دوستی یکی دوست دارشان هرچارره سنّی گزین که مذهب ماست ورنه گم گشته ای و در خللی هم چنین در رساله مراتب الالهیه می گوید: «از نبی بر چهار رکن نبوت که ابوبکر و عمر و عثمان و امیرالمؤمنین علی است، ابوبکر صورت قلب است و عمر صورت عقل و عثمان صورت روح و علی صورت نفس و از ایشان بر چهار امام که ایشان چهار رکنند از ارکان الهی و آن، مالک است و احمد و (ابو) حنیفه و شافعی» او در باب حقانیت مذهب تسنن و برتری آن بر سایر مذاهب می گوید: «نزد ارباب بصائر مقرر است که اقرب طرق و انور سبل، طریق اهل سنت و جماعت است ... امام حق بعد از رسول(ص) ... امیرالمؤمنین ابابکر است . البته گفتنی است شاه نعمت الله همچنان به حضرت امیرالمؤمنین علی(ع) و اولاد آن حضرت هم ابراز ارادت نموده و از آنان به نیکی یاد نموده امّا چونان شیعیان به امامت آن بزگواران اعتقادی نداشته است ولی از خوارج که بر حضرت علی شوریدند نیز بیزاری جسته است. چنانچه می گوید : و دمبدم دم از ولای مرتضی باید زدن دلت دل در دامن آل عبا باید زدن ظاهراً در زمان حیات شاه نعمت الله نیز مذهب او مورد تردید و پرسش معاصرانش قرار می گرفته است. چنانچه با لحن تندی در جواب این سؤالات چنین گفته است : پرسند زمن چه کیش داری ای بی خبران چه کیش دارم از شافعی و ابوحنیفه آئینه خویش بیش دارم در علم نبوت و ولایت از جمله کمال بیش دارماز سوی دیگر شاه نعمت الله ولی در تعریف از خویش و ادعای کمالات بزرگی که دیگران فاقد آن هستند، خودداری نکرده گفته است: نعمت الله رسید تا جایی که به جز جان اولیا نرسدما خاک راه را به نظر کیمیا کنیم صد درد دل به گوشه چشمی دوا کنیمدر مجمع انبیاء حریفیم سر حلقه جمله اولیاییم جز طریق نعمت الله در جهان راهی نرو ور روی راه دگر می دان که سرگردان شوینعمت الله را مشو منکر ور شوی کافری و در خللیذکر این نکته خالی از لطف نیست که خواجه حافظ شیرازی که از معاصرین شاه نعمت الله بوده است و در جواب وی چنین گفته است: آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند آیا شود که گوشه چشمی به ما کنند!؟ دردم نهفته به زطبیبان مدعی باشد که زخرانه غیبم دوا کنند.برخی نیز وی را در شما ر شیعیان دانسته و مدح خلفا را در ا شعار وی حمل بر تقیه کرده ا ند گرچه یکی از افتخارات تصوف که خود ذکر کرده اند اینست که اتصال به امامان و پیروی از ایشان را حتی در زمان اختناق عباسیان کتمان نمی کردند و این با چنین ادعایی سازگاری ندارد. ، ولی به طور قطع پس از او فرزندانش به مذهب تشیع روی آورند.نتیجه آنکه شاه نعمت الله ولی، موسس یکی از سلال معروف تصوف بوده است که از سلاسل شیعی به شمار می روند و در ایران فعا لیت دارند. واشعار وی گر چه دارای نقد هایی است اما از میراث ادبی به شمار رفته و نمی توان خوبی های آن را در نظر نگرفت اما در مطالعه آن باید به نقص های این اشعار نیز توجه داشت. .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر

آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image