نقش آمریکا در جنگ ایران و عراق؟ /

تخمین زمان مطالعه: 26 دقیقه

پرسشگر محترم در جواب سوال شما به بررسی مواردی از مداخلات علنی آمریکا در جنگ ایران و عراق اشاره کرده و سپس به صورتهای احتمالی سرنوشت جنگ ایران و عراق با فرض عدم مداخله آمریکا می¬پردازیم.


پرسشگر محترم در جواب سوال شما به بررسی مواردی از مداخلات علنی آمریکا در جنگ ایران و عراق اشاره کرده و سپس به صورتهای احتمالی سرنوشت جنگ ایران و عراق با فرض عدم مداخله آمریکا می¬پردازیم. الف) همانطور که میدانید ارتش عراق در 31 شهریور 1359 با دوازده لشگر هجوم سراسرى خود را علیه ایران در ابعاد زمینى، هوایى و دریایى آغاز کرد. دخالتهاى امریکا در ایران و اقدامات آن کشور در مخالفت با جمهورى اسلامى نقش مؤثرى در حمله عراق داشت. پس از قطع روابط ایران با امریکا و بهتر شدن وضعیت نظامى ایران در جبهه هاى جنگ سفرهاى آشکار و پنهان مقامات امریکایى به عراق افزایش یافت. در اواخر سال 1362 امریکا علنا اعلام کرد که از طریق دولتهاى دوست در خلیج فارس اطلاع یافته است که شکست عراق از ایران «مغایر با منافع امریکاست » و اقداماتى براى جلوگیرى از این نتیجه سوء انجام خواهد شد. امریکا با تحول سلاحهاى «دو منظوره » مثل هلیکوپتر به عراق گامهاى جدیدى برداشته و در اواخر 1984 (نیمه دوم 1363)علنا اعلام کرد که براى جلوگیرى از پیروزى ایران و استقرار یک حکومت شیعه تندرو در بغداد، در صدد مداخله نظامى در جنگ مى باشد. (15) اقدامات بعدى امریکا در قبال جنگ ایران و عراق با تجمع ناوگان جنگى این کشور در خلیج فارس ابعاد گسترده ترى یافته و با حمله به سکوهاى نفتى و واحدهاى دریایى ایران، ایجاد مزاحمت براى ایران در اعمال حق «تفتیش و بازرسى » ، تجاوز به حریم هوایى، شناسایى و عکسبردارى از مراکز نظامى و غیر نظامى ایران و بالاخره ایجاد حریم امنیتى براى ناوگان هوایى و دریایى خود حالت خصمانه آشکارترى به خود گرفت. براى ارزیابى میزان سازگارى اقدامات امریکا در جنگ ایران و عراق با قواعد بیطرفى تصویرى کلى از وقایع خلیج فارس ارائه گردیده و سپس به اجمال اقدامات برجسته امریکا مورد بررسى قرار خواهد گرفت. با شروع حمله عراق به ایران، ایالات متحده ظاهرا موضع بیطرفى خود را اعلام کرد، ولى عملا روابط با عراق را که از سال 1967 به خاطر جنگ با اسرائیل قطع شده بود گسترش داد. در مارس 1982 (اسفند 1360) دولت ریگان نام عراق را از لیست کشورهاى به اصطلاح حامى تروریسم حذف کرد. تلاشهاى امریکا به صورت مستقیم و غیر مستقیم از طریق متحدین خود در خاور میانه و سازمان پیمان آتلانتیک شمالى (ناتو) با کمک به عراق براى از بین بردن دستاوردها و برتریهاى نظامى ایران ادامه یافت. در سال 1984 امریکا اعلام داشت که پیروزیهاى ایران با منافع ایالات متحده مغایر است. (16) در فوریه 1985 (بهمن 1363) کارخانه هلیکوپتر سازى بل با فروش 45 فروند هلیکوپتر بزرگ به عراق موافقت کرد که وزارت دفاع عراق در مذاکرات آن حضور داشت. (17) از سوى دیگر عربستان سعودى و کویت با اعطاى کمکهاى مالى، نظامى و سیاسى به عراق از این کشور حمایت نموده و با فروش نفت منطقه بیطرف به نفع عراق و اجازه استفاده از بنادر و کشتیهاى خود براى حمل مواد و وسایل جنگى قاچاق به عراق، خصومت خود را آشکارتر نموده و تعهدات بیطرفى را نقض کردند. کویت از همان آغاز جنگ تحمیلى سرزمین خود را براى حمل سلاح و فرودگاههاى خود را جهت استفاده هواپیماهاى جنگى عراق در حمله به ایران در اختیار این کشور قرار داده و از ابتداى جنگ هرگز اصل رفتار برابر و مساوى را با متخاصمین رعایت ننموده و به تعهدات دولت بیطرف عمل نکرد. جزیره بوبیان در دهانه خور عبدالله مکررا جهت انجام عملیات دورپرواز براى بمباران جزایر خارک، لارک و سیرى ایران که حدود 1200 کیلومتر از مرز ایران و عراق فاصله داشته و از توان هواپیماهاى عراقى خارج بود مورد استفاده قرار مى گرفت. (18) مداخله و مشارکت امریکا در تخاصم، با دعوت کویت از قدرتهاى بزرگ بخصوص امریکا جهت اسکورت نفتکشها شکل علنى ترى به خود گرفته و ابعاد گسترده ترى یافت. امریکا به بهانه حفظ جریان آزاد نفت و تامین نیازهاى رشد صنعتى غرب که در معرض خطر قرار گرفته، بزرگترین ناوگان جنگى خود را وارد خلیج فارس کرد. ولى عملکرد امریکا در قبال جنگ ایران و عراق، روحیه مبارزه طلبى و تجاوز مکرر به آبهاى سرزمینى و حریم هوایى ایران و رفتار دوستانه با عراق در مقایسه با منطق و عملکرد ایران و عراق در حمله به خطوط کشتیرانى بیطرف در خلیج فارس و تنگه هرمز، هدف امریکا را در بازدارندگى و حمایت از جریان نفت زیر سؤال برد و آمار و ارقام نشان مى دهند که با ورود ناوگان دریایى امریکا تعداد حملات به کشتیها در خلیج فارس شدیدا افزایش یافته و تشنج و ستیزه جویى بیشتر شد. (19) پس از تغییر پرچم نفتکشهاى کویتى و آغاز عملیات اسکورت آنها در 30 تیرماه 1366، ایالات متحده امریکا ناوگان دریایى خود را به ظرفیت 35 کشتى جنگى و بیش از دوازده کشتى کمکى با مجموع بیست هزار نفر نظامى در منطقه گرد آورد که بعدا به بزرگترین ناوگان دریایى این کشور پس از جنگ جهانى دوم تبدیل شد و در نهایت به حدود پنجاه فروند کشتى جنگى رسید. کشورهاى اروپایى از جمله فرانسه، انگلستان، هلند، بلژیک و ایتالیا با تشویق ایالات متحده، ناوگانهاى جنگى و تجهیزات مین روب خود را به خلیج فارس اعزام کردند. (20) امریکا در طول جنگ تحمیلى و بخصوص پس از ورود ناوگان نظامى این کشور به خلیج فارس، با انجام عملیات نظامى علیه جمهورى اسلامى ایران و مشارکت مستقیم و غیر مستقیم در جنگ به نفع عراق وظایف دول بیطرف را نادیده گرفته و تعهدات آن را نقض کرد که در زیر موارد برجسته این اقدامات مورد بررسى قرار مى گیرد: مشارکت نظامى مستقیم امریکا در مخاصمه علیه ایران انهدام سکوهاى نفتى: در 27 مهرماه 1366 چهار ناو امریکایى مجهز به موشکهاى هدایت شونده «یانگ » ، «هول » ، «کید» و «لفت ویچ » ، سکوهاى نفتى «رسالت » و «رشادت » را واقع در یکصد و پنجاه کیلومترى شمال شرقى قطر گلوله باران کردند. پیش از حمله به خدمه سکوها اخطار داده شد که آتش بارى بیست دقیقه بعد شروع خواهد شد. پس از این مهلت در طول 90 دقیقه بیش از یکهزار گلوله بر روى سکوها فرو ریخته شد. در جریان این گلوله باران، تاسیسات سکوها منهدم و تولید نفت از مناطق دریایى مزبور به طور کامل متوقف گردید. (21) ایالات متحده این اقدام خود را دفاع مشروع و پاسخى به انهدام کشتى کویتى سى اویل سیتى با پرچم امریکا عنوان کرد. در 29 فروردین 1367 دو سکوى نفتى «رشادت » و «سلمان » مربوط به حوزه هاى نفتى «سیرى » و «سلمان » به ترتیب در ساعت 9 و 23/9 صبح پس از یک اخطار نیم ساعتى مبنى بر تخلیه سکوها مورد حمله چند فروند ناو و هلیکوپتر جنگى امریکا قرار گرفته و به آتش کشیده شدند. (22) پس از حمله امریکا به سکوهاى نفتى ایران، ناوچه سهند که بندر عباس را به سوى مناطق نفتى مورد حمله ترک کرده بود، در ساعت 30/12 دقیقه (به وقت گرینویچ) در ده مایلى جنوب غربى پایانه نفتى لارک واقع در غرب تنگه هرمز از سوى هواپیماهاى امریکا هدف قرار گرفته و در اثر بمبهاى هدایت شونده لیزرى که از سوى سه فروند هواپیماى شکارى بمب افکن اى - 6 شلیک شده بودند به آتش کشیده و منهدم شد. آقایان «پرکینز» و «بادلونگ » در شرح جزئیات طرح و اقدامات امریکاییها در حمله به سکوهاى نفتى و ناوچه هاى ایرانى مى نویسند: (23) «در روزهاى پس از حادثه اى که در رابطه با مین براى کشتى امریکایى ساموئل رابرتر در آوریل 1988 [25/1/67] پیش آمد، نیروى دریایى امریکا به سرعت نیروى اضافى وارد خلیج فارس کرد و ناو هواپیمابر امریکایى «انتراپرایز» با کشتیهاى اسکورت کننده آن در فاصله 120 میلى تنگه هرمز مستقر شد. تا 17 آوریل [28/1/67] نقشه براى واکنش امریکا فراهم شده بود. سه گروه عملیاتى سطح آبى که هر یک متشکل از سه کشتى جنگى بود وظیفه داشت ناوچه ایرانى (سبلان) از (سام کلاس) را پیدا کرده و غرق سازند و سکوهاى نفت و گاز سامان، سیرى و رهکیش را منهدم نمایند. افراد غیر نظامى مستقر در سکوها پنج دقیقه فرصت داشتند تاسیسات را ترک گویند. آنگاه قبل از ورود نیروى مهاجم که قرار بود براى کار گذاشتن مواد منفجره اقدام کنند، آتش بارى نیروى دریایى افراد باقیمانده در تاسیسات را مجبور به خروج مى ساخت. . . عملیات (پرینگ ماتیس) در 18 آوریل [29/1/67] طبق برنامه انجام شد. گروه سطح آبى B شامل کشتیهاى امریکایى (گریل)، (مک کورمیک) و (وترتون) سکوى سامان را به آتش کشید. گروه سطح آبى ا شامل کشتیهاى (وین رایت)، (باگلى) و (سیمسون) سکوى نفتى سیرى را منهدم و لحظه اى بعد قایق گشتى ایران (جوشن) را غرق کرد و به یک هواپیماى ایران «اف - 4» خسارت زد. نهایتا گروه سطح آبى D شامل کشتیهاى امریکایى (جک ویلیام)، (ابرین) و (ژوزف استراوس) با همکارى یک گروه هواپیمایى جت ناوچه (سهند) را رهیابى و غرق نمود.» کشتى ایران - اجر نیز در تاریخ 31 شهریور 1366 هدف حمله دو فروند هلیکوپتر امریکایى قرار گرفت و منهدم شد. در جریان این حمله که در ساعت 30/22 دقیقه انجام گرفت، سه نفر از خدمه کشتى مذکور کشته و دو نفر مفقود شدند. بقیه سرنشینان نیز که 26 نفر بودند، در حالى که چهار نفرشان شدیدا زخمى بودند به اسارت گرفته شدند که امریکاییها آنها را «بازداشتى » مى گویند. (24) پس از هفده روز مجددا دو فروند هلیکوپتر امریکایى از نوع «ام. اچ. 6» در فاصله 25 کیلومترى جزیره فارسى به سوى سه قایق تندرو ایرانى آتش گشوده و آنها را غرق کردند. قایقهاى گشت امریکا در این حمله، شش ملوان ایرانى را از آب گرفتند که دو نفر از آنها بر اثر جراحات وارده در طى درگیرى جان خود را از دست داده بودند. امریکا ادعا کرد که نیروهاى ایرانى ابتدا به سوى هلیکوپترهاى آنها آتش گشوده بودند. (25) تجاوز به حریم هوایى ایران هواپیماهاى امریکا پس از حضور ناوگان این کشور در خلیج فارس مکررا به حریم هوایى ایران تجاوز کرده و اقدام به شناسایى و عکسبردارى از مراکز و تاسیسات مختلف ایران نمودند. براى مثال به چند نمونه اشاره کرده و از تطویل کلام خوددارى مى کنیم. در ساعت 30/11 دقیقه روز 14 مهرماه 1366، پنج فروند هواپیماى نظامى از نوع اف - 16 متعلق به امریکا حریم هوایى ایران را نقض کرده و بر فراز شهرستان چاه بهار دست به یک مانور هوایى در ارتفاع پایین زدند. به گزارش خبرنگار خبرگزارى جمهورى اسلامى، دو فروند از هواپیماهاى متجاوز در ارتفاع بسیار پایین و سه فروند دیگر در ارتفاع بالاتر بر فراز بندر شهید بهشتى و چاه بهار به پرواز درآمدند. این گزارش مى افزاید که حدود بیست روز قبل نیز دو فروند فانتوم امریکایى در دو روز متوالى بر فراز بندر شهید بهشتى و چاه بهار به پرواز درآمده و دیوار صوتى را شکستند، ولى هیچگونه اقدامى از سوى واحدهاى نظامى مستقر در منطقه صورت نگرفت. (26) همچنین در تاریخ 10 اردیبهشت 1367 یک فروند هواپیماى شناسایى و تجسسى امریکا در دو نوبت در ساعتهاى 30/9 دقیقه و 45/9 دقیقه بر فراز بندر عباس، بندر لنگه، جاسک و جزایر استان هرمزگان اقدام به شکستن دیوار صوتى نمود. هواپیماى نظامى امریکا از نوع (S .R .71)بوده و در ارتفاع بسیار بالا با سرعت بسیار زیاد حرکت مى کرد. گزارش خبرگزارى جمهورى اسلامى از بندر عباس مى افزاید که این چندمین بار است که هواپیماهاى تجسسى امریکا ضمن فیلمبردارى از مراکز حساس نظامى و غیر نظامى استان اقدام به شکستن دیوار صوتى مى کنند. (27) همزمان با تجاوز هواپیماهاى امریکایى به حریم هوایى جمهورى اسلامى ایران، یک فروند ناو امریکایى تا فاصله ده مایلى به آبهاى جزیره لاوان نزدیک شد، به طورى که به کلیه نیروهاى مستقر در جزیره آماده باش کامل داده شد. (28) جمهورى اسلامى با ارسال نامه هاى متعدد به سازمان ملل نسبت به نقض حاکمیت ملى و قواعد بین المللى از سوى دولت امریکا اعتراض کرد. (29) نیروهاى ایالات متحده علاوه بر تجاوز به حریم هوایى جمهورى اسلامى، با رهگیرى و دادن اخطارهاى مکرر به هواپیماهاى مسافربرى و تعقیب کشتیها و قایقهاى ایرانى، محدودیتهاى زیادى را به ایران تحمیل کرده (30) و با ایجاد یک منطقه پنج مایلى متحرک در اطراف کشتیها و هواپیماهاى خود حتى از پرواز هواپیماهاى ایرانى در فضاى آبهاى ساحلى ایران بخاطر فاصله کمتر از پنج مایل جلوگیرى مى نمودند. ایران اقدامات ناوگان امریکا را غیر قانونى دانسته و مصرانه مى خواست که این اقدامات مغایر با حاکمیت جمهورى اسلامى ایران فورا متوقف شود. (31) براى نمونه در تاریخ 2 مهرماه 1366 کشتى ایران - تختى که در حال حمل کالاى تجارى در یکى از بنادر ژاپن به چاه بهار بود توسط یک فروند کشتى جنگى امریکا تحت تعقیب و مراقبت قرار گرفته و هلیکوپترها و هواپیماهاى جنگى امریکا بر فراز آن به پرواز درآمده و از آن فیلم بردارى کردند. (32) انهدام هواپیماى ایرباس و بالاخره در 12 تیر ماه 1367 یک فروند هواپیماى مسافربرى ایران (ایرباس 300آ) با 290 سرنشین مورد اصابت دو موشک پرتاب شده از ناو امریکایى وینسنس (Vincennes) قرار گرفته و کلیه مسافرین و خدمه آن کشته شدند. (33) کمکهاى مستقیم امریکا به عراق دادن اطلاعات نظامى: ایالات متحده در طول جنگ و بخصوص در اواخر آن اطلاعات ارزشمندى را از موقعیت و آرایش نیروهاى نظامى و مراکز اقتصادى - صنعتى ایران در اختیار عراق قرار داد. امریکا با گسترش قلمرو پرواز هواپیماهاى آواکس مستقر در عربستان، منطقه وسیعى از جبهه هاى جنوب و خلیج فارس را تحت پوشش خود داشت. ایالات متحده علاوه بر آواکسها، با جمع آورى اطلاعات از ماهواره ها آنها را در اختیار عراق قرار مى داد که در پیروزیهاى عراق و ناکامى بعضى از عملیات ایران بسیار مؤثر بودند. به رغم تکذیب این مساله از سوى مقامات رسمى دولت امریکا، صاحب نظران و نویسندگان بر این عقیده اند که ایالات متحده اطلاعات ماهواره اى خود را از جبهه هاى جنگ خصوصا جبهه جنوب و مراکز نفتى در اختیار عراق قرار مى داد. روزنامه واشنگتن پست با انتشار اخبار و گزارشهاى مختلف از روابط اطلاعاتى امریکا و عراق پرده برداشته و با اشاره به هدف امریکا مى نویسد: «منظور از کمک به عراق، ارائه اطلاعات حساس براى انجام حملات دقیق به هدفهاى ایرانى و کمک به افزایش فشار نظامى به ایران جهت پذیرفتن آتش بس از سوى مقامات این کشور مى باشد.» خبرگزارى یونایتدپرس در گزارشى از واشنگتن مى نویسد: «مقامات رسمى امریکا مى گویند جریان ارائه اطلاعات به عراق که توسط روزنامه واشنگتن پست فاش شد، طى دو سال گذشته تایید و شرکت ویلیام کسى رئیس سازمان سیا در این جریان در درجات مختلف ادامه داشته است. آنها اظهار داشتند، در ماه اوت 1984 که میان بغداد - واشنگتن روابط دیپلماتیک مجدد برقرار شد، ارتباط بسیار محرمانه اى به منظور ارائه سریع اطلاعات مورد نیاز بغداد براى ارزیابى خسارات ایجاد شده در نتیجه بمبارانهاى آنها و طرح ریزى حملات هوایى جدید برقرار شد. . . آنها مى گویند پیروزى ایران مى تواند اثرات زیادى در ایجاد بى ثباتى در منطقه داشته باشد» . (34) دادن اطلاعات از سوى امریکا به عراق اولین بار در سال 1984 آشکار شد و صدام حسین خود صریحا در ماه مه 1984 [اردیبهشت 1363] اظهار داشت که عراق از اطلاعات هواپیماهاى آواکس که توسط خلبانان امریکایى به پرواز درمى آمد و در عربستان سعودى مستقر بود استفاده کرده است. (35) فروش تجهیزات دو منظوره اى و فراهم کردن تسهیلات مالى: دولت ریگان بر مبناى این تفکر که «شکست عراق براى منافع غرب فاجعه است » و «جلوگیرى از شکست عراق سود ویژه و بسیار براى امریکا خواهد داشت » ، از سال 1984 با برقرارى روابط دیپلماتیک به صورت آشکار جانب عراق را گرفت. گزارش کمیته روابط خارجى سناى امریکا اقدامات این کشور را در چهار دسته قرار مى دهد که دو مورد توقف صدور اسلحه به ایران و فشار در سازمان ملل به جمهورى اسلامى ایران مربوط است و دو مورد دیگر به روابط امریکا با عراق برمى گردد که عبارتند از دادن اطلاعات نظامى و ارائه اعتبار جنسى، اعتبار بازرگانى براى کشاورزى و سایر خریدهاى عراق از امریکا. (36) در اردیبهشت 1364، مرکز بازرگانى امریکا - عراق ایجاد شد و سفارت عراق در امریکا اعلام کرد: «هر شرکت امریکایى که علاقه مند به مراوده بازرگانى با عراق است، بهتر است به مرکز ملحق شود.» بسیارى از شرکتهاى بزرگ امریکایى در آن عضو شدند. دهها شرکت سازنده کامپیوتر سیلیکون ولى در مارس 1985 در نمایشگاه بغداد شرکت کرده و آخرین دستاوردهاى خود را به نمایش گذاشتند. دولت ریگان درهاى فروش تکنولوژى بسیار پیشرفته امریکایى را به روى عراقیها کاملا باز کرد. فریدنبرگ اعتراف مى کند که در زمان تصدى وزارت بازرگانى میلیونها دلار وسایل کامپیوترى و تجهیزات پیشرفته آزمایشى به مؤسسه سعد 16 که شامل 76 آزمایشگاه و کارخانه است فرستاده شد. (37) . . . منظور و مقصد واقعى سعد 16 مشخص بود. عراقیها در برنامه پر دامنه موشکى درگیر بودند و امریکا هم قسمت اعظم تکنولوژى را در اختیارشان قرار مى داد. فروشها کاملا قانونى بودند و با اطلاع و موافقت کامل وزارت بازرگانى امریکا انجام مى شد. شرکتهاى امریکایى به سعد 13 نیز که یک کارخانه الکترونیک نظامى است و توسط فرانسویان احداث شده است، هفتصد میلیون دلار تجهیزات تکنولوژى پیشرفته فروختند. از این رقم 151550 میلیون دلار آن مربوط به فروش خازنهاى شبیه به ماشه هاى کریترون بود که در انفجارهاى هسته اى مورد استفاده قرار مى گیرد. (38) امریکا در مقابل حمایت مستقیم از عراق در تهیه تجهیزات پیشرفته نظامى با کاربردهاى مختلف، برنامه اى تحت عنوان ستانج براى توقف صدور هر گونه اسلحه به ایران طرح کرده و با تشکیل کمیسیونى تلاشهاى خود را با جمع آورى اطلاعات از مراکز، کارخانه و کشورهاى فروشنده اسلحه به ایران آغاز کرد. وزیر دفاع امریکا در مورد این برنامه گفته بود: «عملیات استانج تلاشى در جهت جلوگیرى از رسیدن سلاح به ارتش و نیروهاى تروریست آیت الله بود» . (39) کمکهاى غیر مستقیم امریکا به عراق حمایت غیر مستقیم امریکا از عراق از طریق حمایت از کویت و عربستان سعودى، دعوت از کشورهاى اروپایى و متحدین خود در جنگ نفتکشها و بالاخره حمایت از گروه منافقین صورت مى گرفت. کویت و عربستان: کمکهاى کویت و عربستان سعودى در طول جنگ هشت ساله آن چنان گسترده بود که مى توان آن را مهمترین عاملى دانست که عراق را قادر ساخت تا به اقدامات تجاوزکارانه خود تا این مدت ادامه دهد. نقض قوانین بیطرفى توسط عربستان سعودى و کویت شامل دادن کمکهاى مالى گسترده به دولت عراق تا اجازه دادن به نیروهاى مسلح عراق بر استفاده از سرزمین این کشورها به عنوان پایگاهى براى عملیات خصمانه علیه ایران مى گردد. در این زمینه یک نمونه بارز استفاده مکرر ارتش عراق از جزیره بوبیان کویت بود. (40) که هواپیماهاى عراق را قادر مى ساخت تا با پرواز از فضاى آن و یا سوخت گیرى در آن به راحتى به جزایر دوردست ایران مثل لارک، خارک و سیرى دسترسى داشته و آنها را هدف حملات خود قرار دهند. فروش نفت منطقه بیطرف به نفع عراق (41) و تامین قسمتى از نیازهاى نظامى عراق از سوى کویت با استفاده از کشتیها و بنادر این کشور، بعد دیگرى از نقض بیطرفى از سوى کویت و عربستان سعودى مى باشد. در 20 ژوئن 1985 [30/3/64] نیروى دریایى ایران در یک اقدام که به صورت گسترده در رسانه هاى گروهى منتشر گردید، کشتى بارى کویتى المحرق را متوقف و آن را به بندر عباس هدایت کرد. بعد از بازرسى کامل مشخص شد که تقریبا نیمى از محموله کشتى به قصد دشمن بارگیرى شده است. لذا این قسمت محموله ضبط گردید. در 12 ژوئیه (21/4/64) به کشتى اجازه داده شد با بقیه محموله به سفر خود ادامه دهد. (42) در اکتبر و نوامبر 1987 نیز یک رشته حملات هوایى به قلمرو ایران صورت گرفت که هواپیماهاى عراقى در حملات از فضاى کویت استفاده کرده و از آنجا به عراق فرار کردند و در یک حادثه دیگر یک جنگنده میراژ عراقى در جزیره بوبیان کویت فرود اضطرارى داشت و دو روز بعد از آنجا به عراق پرواز کرد. (43) بار دیگر در 22 دسامبر 1987، 16 فروند هواپیماى عراقى متشکل از 4 بمب افکن و 12 تانکر در مسیر خود به سوى ترمینال نفتى لارک در جنوب خلیج فارس از فراز کویت پرواز کردند. (44) در چنین شرایطى که کویت قواعد بیطرفى را نقض کرده و به تعهدات خود عمل نمى کرد، جمهورى اسلامى با صدور بیانیه هایى از کویت خواست تا قواعد بیطرفى را رعایت کند. (45) ولى تداوم اعمال غیر قانونى کویت و حملات عراق به مراکز نفتى و کشتیهاى ایرانى باعث شد تا ایران دست به حملات برنامه ریزى شده بزند. در این حال ایالات متحده با وارد کردن ناوگان نظامى خود به خلیج فارس و تغییر پرچم نفتکشهاى کویتى از حملات ایران جلوگیرى کرده و از کویت در قاچاق وسایل جنگى به عراق و به طور کلى نقض قواعد بیطرفى حمایت نمود. گزارش روابط خارجى سناى امریکا با اشاره به جریان مک فارلین و از بین رفتن اعتبار امریکا در میان کشورهاى منطقه حاکى است که ایران اکنون در هشتمین سال جنگ با عراق است و عراق از همکارى و کمک مالى کویت در این جنگ بهره گرفته و همچنان کشتیرانى ایران را مورد حمله قرار مى دهد. از نظر بسیارى از ناظرین در خلیج فارس، تصمیم امریکا مبنى بر تغییر پرچم نفتکشهاى کویتى نمایانگر تمایل غیر رسمى امریکا به سوى عراق بود. (46) اروپا و امریکا: دولت ریگان به دنبال درخواست کویت مبنى بر تغییر پرچم نفتکشها، تلاش زیادى در جهت جلب مشارکت متحدین اروپایى خود انجام داد، ولى ابتدا این کشورها حمایت چندانى نکردند و حتى مارگارت تاچر برخورد محتاطانه اى با این اقدام امریکا داشت. ایالات متحده در اجلاس سران هفت کشور صنعتى در ونیز در سال 1987 تلاش کرد تا حمایت غرب را به دست آورد، لکن یک بیانیه کلى حاصل این تلاشها بود. با این وجود تلاشها و تشویق امریکا و برخورد کشتیهاى اروپایى با مین یا مورد هدف قرار گرفتن او عامل مهمى بودند که باعث حضور کشورهاى اروپایى در خلیج فارس و حمایت از نفتکشهاى کویتى شدند. (47) بدین ترتیب، در حالى که میراژهاى اف - 1 و سوپراتانداردهاى فرانسوى با موشکهاى اگزوست کشتیهاى ایرانى را دو تکه مى کردند کشتیهاى کویتى در پناه حمایت و اسکورت ناوگان کشورهاى غربى به فروش نفت منطقه بیطرف خفجى به نفع عراق مشغول بودند. ایالات متحده در تاریخ 9/2/66 اعلام کرد که حفاظت دریایى براى کشتیهاى بیطرف را در خلیج فارس گسترش مى دهد. فرانک کارلوچى وزیر دفاع در توضیح سیاست جدید امریکا گفت: «ما پلیس خلیج فارس نیستیم و تمایلى هم به این کار نداریم، ما نمى توانیم کنار بایستیم و شاهد کشته و یا معلول شدن افراد بیگناه در نتیجه عملیات شرورانه و بى قانون باشیم، آنهم در شرایطى که وسیله کمک و شاید جلوگیرى از حملات را داریم » . (48) اگر چه این تصمیم و قواعد حاکم بر درگیرى در ظاهر به نظر مى رسد که هر دو طرف متخاصم را در برمى گیرد، لیکن اطلاعاتى که در مصاحبه هاى مطبوعاتى وزارت دفاع امریکا در (49) خصوص حملات به نفتکشها ارائه شده نشان مى دهد که تغییر در خط مشى ایالات متحده در جهت مقابله با ایران بوده است (50) خبرگزارى آسوشیتدپرس نیز در گزارشى از واشنگتن به نقل از یک مقام دولتى امریکا نوشت: «این سیاست، فشار بر ایران را براى پذیرفتن آتش بس و عقب نشینى به مرزهاى قبل از جنگ را کمى بیشتر مى کند» . (51) نتیجه گیرى نگاهى گذرا به برجسته ترین اقدامات ایالات متحده که کاملا مستند و اثبات شده هستند و عمدتا به طور صریح و ضمنى مورد اقرار و اعتراف امریکا قرار گرفته اند، نشان مى دهد که حقوق بین الملل عموما و حقوق بیطرفى خصوصا، از سوى دولت امریکا نقض شده است و هر مرجع و شخص بیطرفى به راحتى مى تواند به آن پى ببرد، ولى جهت توضیح بیشتر به طور خلاصه به مواردى اشاره مى شود: 1. به رغم اعلام بیطرفى امریکا، عملکرد این کشور هیچگاه با قواعد بیطرفى منطبق نبوده است. امریکا مکررا به عناوین و انحاء مختلف علیه جمهورى اسلامى ایران چه در قلمرو آبى، دریایى سرزمینى و چه در قلمرو خاکى و فضایى به زور متوسل شده و مستقیما در مخاصمات شرکت نموده است. صرف نظر از علل و انگیزه هاى این اقدامات و صرف نظر از توجیهات امریکا که هیچ محمل حقوقى ندارند (52) هر دولتى به محض اینکه مستقیما در مخاصمه شرکت کند یک دولت بیطرف تلقى نمى شود و نمى تواند به حقوق دول بیطرف استناد کند. در واقع، شرکت در مخاصمات با مقتضاى ذات بیطرفى مغایرت دارد و این دو نمى توانند با هم جمع شوند. دولتى که به هر دلیلى به زور متوسل مى شود نمى تواند ادعاى بیطرفى کند. از نظر حقوقى به محض مداخله مستقیم امریکا در مخاصمه، ایران مى توانست این کشور را یک دولت متخاصم تلقى کرده و هیچ گونه حقوقى به ناوگان این کشور در ورود به خلیج فارس و آبهاى اطراف قائل نشود. (53) لیکن ایران بنا به مصالحى که خارج از بحث این نوشتار مى باشد علیه این کشور اعلام جنگ نکرده و با خویشتندارى کامل، حقوق دول بیطرف را در مورد آن مرعى داشت. در مقابل، امریکا نه تنها تعهدات یک دولت بیطرف، بلکه تعهداتى را که حقوق بشر دوستانه (حقوق جنگ) براى متخاصمین به وجود آورده نقض کرد، چرا که حتى دول متخاصم نیز نباید به غیر نظامیان و بخصوص به هواپیماى مسافربرى حمله کنند. 2. پس از اینکه دولتى خود را بیطرف اعلام کرد و طرفین نیز به طور صریح یا ضمنى آن دولت را بیطرف دانستند، یکى از مهمترین تعهداتى که براى دولت بیطرف ایجاد مى شود تعهد به رفتار برابر و مساوى با طرفین متخاصم مى باشد. یعنى ولت بیطرف ملزم است در تمام اقوال و اعمال خود در خصوص متخاصمین، اصل تساوى رفتار را رعایت کند. در خصوص رفتار امریکا نقض اصل کاملا مشهود بوده و حتى مقامات رسمى امریکا نیز به دفعات اعلام نموده اند که پیروزى ایران به ضرر این کشور مى باشد. حمایت امریکا از عراق در موضعگیریهاى این کشور در مجامع بین المللى خصوصا شوراى امنیت، گسترش روابط مختلف امریکا با عراق پس از شروع جنگ، فراهم کردن تسهیلات مالى و اعتبارى و تجهیزات پیشرفته با کاربرد نظامى براى عراق کاملا مشهود است و آیا با وجود چنین عملکردى باز مى توان امریکا را یک دولت بیطرف در نظر گرفت. باید توجه داشت که در سایر تعهدات و موارد (از قبیل رفتار سیاسى، تبلیغاتى، ارائه اطلاعات و . . .) نیز اصل رفتار مساوى به طور غیر مستقیم مخلوط است. لیکن چون این تعهدات باید صرف نظر از ملحوظ داشتن اصل تساوى رفتار رعایت شوند، لذا به طور مستقل و جداگانه مورد بررسى قرار مى گیرد. 3. در طول جنگ دولت امریکا به طور مداوم و به طرق مختلف اقدام به تجهیز عراق و فروختن تجهیزات نظامى و ارسال محموله بخصوص به واسطه دول همسایه به این کشور نمود که نقض آشکار عدم تجهیز مى باشد. با توجه به کمکهایى که دول عربستان و کویت به عراق مى کردند و به رغم ادعا هیچ وقت در هیچ موردى به تعهدات بیطرفى پایبند نبود، استحقاق حقوق دول بیطرف را هم نداشتند و ایران مى توانست این حقوق را براى آنها قائل نشده و آنان را متخاصم تلقى کند. از اینرو بدیهى است که اسکورت کشتیهاى این کشورها چه به مقصد خود این کشورها یا در نهایت به مقصد عراق، نقض فاحش بیطرفى تلقى مى شد. حمایت هاى امریکا از این کشورها و نتیجتا نقض بیطرفى این کشورها کاملا مشخص و روشن مى باشد. 4. از اقدامات دیگر امریکا ارائه اطلاعات گوناگون به عراق به انحاء مختلف بود که به نمونه هایى از آن در مبحث پیش اشاره شد. این مورد هم مصداق دیگرى از نقض بیطرفى ایالات متحده بود. در مقابل، دولت ریگان با اجراى عملیات استانج تلاش گسترده اى را در جهت شناسایى مراکز و مؤسساتى که جمهورى اسلامى از آنها خرید مى کرد، انجام داده و موانع مختلفى را براى خریدهاى ایران به وجود مى آورد و حتى در مواردى به تعطیلى مراکز خرید ایران، محاکمه کارخانجات فروشنده و جریمه آنها منجر مى شد که البته به تجهیزات نظامى محدود نبوده تولید کنندگان و فروشندگان وسایل غیر نظامى مثل قایق نیز شدیدا تحت فشار بودند و این اقدامات دسترسى ایران به سلاح و تجهیزات غیر نظامى را مشکلتر کرده و قیمت آن را شدیدا افزایش مى داد که در نهایت توان اقتصادى و نظامى ایران را در مقابل عراق تحلیل مى برد. در اینجا مناسب است به موضع تبلیغاتى ایالات متحده نیز که مصداق دیگرى از نقض حقوق بیطرفى و رعایت اصل رفتار برابر مى باشد اشاره شود. در طول جنگ مقامات دولت ریگان و رسانه هاى گروهى ایالات متحده به طرق مختلف تبلیغات وسیعى را علیه جمهورى اسلامى ادامه داده و به نفع عراق و به ضرر ایران موضعگیرى کرده و اخبار و تفاسیر خود را منتشر مى کردند. با توجه به مراتب فوق کاملا مشهود است که ایالات متحده در طول هشت سال جنگ و بخصوص در اواخر آن هرگز به تعهدات دول بیطرف در جنگ عمل نکرده و با جانبدارى از یکى از متخاصمین و مشارکت مستقیم در مخاصمه به ضرر دیگرى، اصول حقوق جنگ را نقض کرده است. لذا مشخص و آشکار است که امریکا یک دولت متخاصم بوده و نمى توان آن را بیطرف به حساب آورد. .(منبع: فصلنامه بررسى هاى نظامى، شماره 22 ،نویسندگان: محمود یزدانفام و صادق سلیمى ) ب) با توجه به موارد مداخله آمریکا صورتهای ذیل را می¬توان در فرض عدم مداخله آمریکا مطرح کرد: 1. عدم وقوع جنگ: با توجه به قول حمایت همه جانبه آمریکا از عراق در اقدام جنگی علیه ایران اسلامی، شاید اگر این وعده های حمایتی نبود حزب بعث جرأت حمله نظامی به ایران را پیدا نمی¬کرد. 2. شکست کامل حزب بعث بعد از فتح خرمشهر: با توجه به انهدام بیش از 70 در صدی ماشین نظامی عراق در جریان عملیتهای فتح المبین و بیت المقدس که منجر به فتح خرمشهر شد، می¬توان نتیجه گرفت که در صورت عدم حمایت همه جانبه آمریکا، ایران می¬توانست در حملات بعدی مانند رمضان، محرم و خصوصاً والفجر مقدماتی به اهداف خود در تسخیر مناطق حساس جنوبی عراق مانند العماره و بصره برسد. لااقل این فرض بسیار قوی است که این رژیم بعد از انهدام گسترده ادوات و نفرات خود، توانایی ادامه طولانی مدت جنگ را نداشته باشد و تن به قبول شکست و آتش بس خفت باری بدهد. 3. وقوع قیامها و شورش های مردمی در جنوب و شمال عراق: با توجه به وجود شیعیان در جنوب و کردهای معارض در شمال، با تضعیف نیروهای نظامی رژیم بعث در اثر صدمات جبهه جنگ با ایران، وقوع قیامها و شورشهای دهه 90 میلادی، بسیار زودتر از موعد متصور بود. این قیامها که در زمان قدرتمندی ارتش صدام و در پایان جنگ ایران و عراق در آن کشور رخ داد، اگر در دهه 60 شمسی و در هنگامه جنگ رخ می¬داد، سرنوشت جنگ و حتی کشور عراق و منطقه خاورمیانه به گونه ای دیگر رقم می¬خورد. 4. محکومیت جهانی از تجاوز عراق و جنایات جنگی او علیه ملت ایران و عراق از دیگر اموری بود که در صورت عدم حمایت امریکا از آن رژیم جانی، ممکن بود شکل بگیرد که در این صورت نیز اعمال تحریمهای احتمالی و معمول، می¬توانست رژیم بعثی را در ادامه جنگ دچار تردید جدی کند. هر چند که درعمل با توجه به حمایت جهانی از عراق عکس این فرض اتفاق افتاد. 5. توانایی ایران در قطع رگ های تجاری عراق از طریق خلیج فارس و بنادر این کشور، موجب بحران شدیدی در تأمین آذقه و مایحتاج عادی مردم عراق و حتی تأمین تجهیزات نظامی رژیم بعثی می¬شد. این معضل جدی نیز با حمایت همپیمانان عربی آمریکا در منطقه حل شد و کشتیهای تجاری عراق با پرچم کشورهای دیگر و با حمایت ناوهای جنگی آمریکا به تأین مایحتاج خود اقدام می کردند. .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image