آيا حضرت زهرا – سلام الله عليهما – روزهاي آخر زندگي يعني آخرين روز سر حال بود كه به اسماء گفت من مي روم تو حجره استراحت بكنم و تو مرا صدا بزن اگه جواب ندادم برو مسجد علي را خبر كن آيا اين واقعيت دارد يا نه؟ و بعد روز آخر براي بچه ها نون و غذا درست كرد؟

بهترين بانوي عالميان فاطمه زهرا – سلام الله عليها – بعد از پدر بزرگوارش جز چند صباحي زندگي نكرد و بنابر آنچه كه نقل شده چون آن بانوي بي همتا در بالين پدر وقتي مسلم شد كه آن حضرت به سوي خداوند رخت سفر خواهد بست، بسيار بي تابي كرد و گريست چون از دست دادن پدري همچون رسول خدا امري بس گران و مصيبتي جبران ناپذير مي باشد و اين مسئله براي حضرت زهرا در حد كامل قابل درك بود و به بركت وجودي رسول خدا در جهان هستي پي مي برد، اين درك متقابل دختر و پدر پيامبر اكرم را بر آن داشت كه با مژده اي به زهرا تسكين خاطر و آرامش بدهد، لذا به او فرمود نزديك بيا تا سري براي تو بيان كنم. حضرت زهرا نزديك پدر شد و پدر با مهرباني و آرامش در گوش زهرا سخني گفت كه گريه و بي تابي زهرا آرامش گرفت. پس از رسول خدا ظلم و جفايي كه در حق خاندان او علي رغم سفارش خداوند در قرآن قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى ترجمة بگو اين پيامبر من از شما فرد رسالت نمي خواهم مگر دوستي خاندان و اهل بيتم. مزد و اجر رسالت را مودت در اهل بيت قرار بده تا بدين وسيله دينت از آسيب ها و گزندها در امان بماند. از طرفي خود حضرت در احاديث و در حالات مختلف توصيه اكيد به اهل بيت و عدم جدايي آندو از همديگر «قرآن و عترت» مي نمود كه در ميان فريقين اين سفارشات نوشته شده است. با همه اين سفارشات زهرا اولين عضو اهل بيت رسول و همسرش علي و فرزندانش كه اعضاي اصلي و شناخته شده خاندان نبوت بودند مورد ايذاء و ظلم هاي نابخشودني كه در جاي خود قابل بحث است شوند. اين ظلم ها ضربه جدي به سلامتي روحي و جسمي زهرا وارد نموده و مهمترين و سخت ترين ضربه از ناحيه غصب حق شوهر مظلومش و حق فرزندانش ائمه ـ عليهم السّلام ـ به او وارد شد. زهرا براي استرداد حقوق به يغما رفته كه دين پدرش و زحمات چندين ساله اش در اين يغما از بين مي رفت و روزهاي سختي براي فرزندان زهرا پيشامد مي نمود، بسيار تلاش و كوشش نمود اما اين تلاش هاي بانوي مكرم اسلام براي احقاق حق كافي نبود و امت اسلام در خواب غفلت فرو رفته بودند، ولي تلاش زهرا يك نتيجه براي تمام تاريخ حاصل نمود و آن مشخص شدن راه حق از باطل بود كه زهرا با خون خود و با از دست دادن جنين خود «محسن» اين خط و مرز را مشخص كرد و اولين شهيد راه امامت را تقديم دين پدرش و بقاي آن نمود و دومين شهيده نيز خودش بود كه در اين راه فدا شد. آلام روحي و جسمي وارده به زهرا در جريان بيعت و داستان فدك او را به سختي رنجور و ضعيف نموده بود. و براي پيوستن به پدرش روز شماري مي نمود، سخت مريض بود اما با اين حال كه از شوهرش مخفي مي نمود در امور شوهرداري و خانه داري و تربيت فرزندان كوتاهي نمي كرد لذا همان روزي كه رحلت كرد به اسماء فرمود: اي اسماء برايم آبي مهيا كن، استحمام كرد و غسل نمود و لباس هاي نو و تازه از اسماء خواست و پوشيد و بقيه حنوط بهشتي را كه پيامبر اكرم برايش آورده بود به زير سرش گذاشت و به اسماء گفت آنرا در غسلش استفاده كنند، از اسماء خواست كه در وسط اتاق جايش را پهن كند و او چنين كرد و به طرف راست رو به قبله بر بسترش خوابيد در حاليكه دست راستش زير صورتش بود به اسماء فرمود اسماء منتظر باش پس از اندكي مرا صدا كن اگر جواب نشنيدي بدان كه به پدرم - صلي الله عليه و آله و سلم - ملحق شده ام علي را خبر كن، اسماء پس از مدتي چنين كرد و صدائي از زهرا نشنيد متوجه شد كه فاطمه رحلت كرده وقت بين مغرب و عشاء بود. اسماء علي را خبر كرد بنابراين آنچه در قسمت دوم سوال مطرح شده در منابع معتبر نقل شده و تا روز رحلت زهرا با اينكه مريض و ناتوان و رنجور بود و از خانه بيرون نمي شد اما اسماء در امور خانه به او ياري مي رساند. برخي از محققين نوشته اند زهرا در اين روز لباس فرزندان خود را با دست لرزان براي آخرين بار شست و سر آنها را نيز شستشو نمود و پاكيزه كرد، و براي آنها غذا اماده كرد (تا آخرين غذاي مادرشان را نيز بخورند) اكنون نه علي در منزل بود نه فرزندانش، گويا فضه خادمه و اسماء بر بالين آن حضرت حاضر بودند، كه روح حضرت به ملكوت اعلي و پيش جدش پرواز كرد. .

مرجع:

ایجاد شده در 1400/10/19

لینک کوتاه