فلسفه عزاداری /

تخمین زمان مطالعه: 23 دقیقه

برای چه سینه زنی و زنجیر زنی را انجام می دهیم؟


فلسفه و حکمت عزادارى را مى توان در امور ذیل، رهیابى کرد: الف. محبت و دوستى: قرآن و روایات، دوستى خاندان رسول اکرم صلى الله علیه وآله و اهل بیت علیهم السلام را بر مسلمانان واجب کرده است(1). روشن است که دوستى لوازمى دارد و محبّ صادق، کسى است که شرط دوستى را - چنان که باید و شاید - به جا آورد. یکى از مهم ترین لوازم دوستى، هم دردى و هم دلى با دوستان در مواقع سوگ یا شادى آنان است(2)؛ از این رو در احادیث، بر برپایى جشن و سرور در ایام شادى اهل بیت علیهم السلام و ابراز حزن و اندوه در مواقع سوگ آنان، تأکید فراوان شده است. حضرت على علیه السلام در روایتى مى فرماید: «شیعه و پیروان ما در شادى و حزن ما شریکند». «یفرحون لفرحنا و یحزنون لحزننا»(3) امام صادق علیه السلام نیز فرمودند: «شیعتنا جزء منا خُلِقوا مِن فضل طینتنا یسوؤهم ما یسؤنا و یسرّهم ما یسرّنا»(4)؛ «شیعیان ما پاره اى از خود ما بوده واز زیادى گل ما خلق شده اند؛ آنچه که ما را بدحال یا خوشحال مى سازد، آنان را بدحال و خوشحال مى گرداند». این وظیفه عقلانى و شرعى، ایجاب مى کند که در ایام عزادارى اهل بیت علیهم السلام، حزن و اندوه خود را به «زبان حال»؛ یعنى، با اشک، آه و ناله و زارى، از نظر خوراک، با کم خوردن و کم آشامیدن مانند افراد غم زده(5) و از نظر پوشاک، با پوشیدن لباسى که از حیث جنس و رنگ و نحوه پوشش در عرف، حکایت گر اندوه و ناراحتى است، آشکار سازیم. ب. انسان سازى: از آنجا که در فرهنگ شیعى، عزادارى باید از سر معرفت و شناخت باشد؛ هم دردى با آن عزیزان، در واقع یادآورى فضایل، مناقب و آرمان هاى آنان بوده و بدین شکل، آدمى را به سمت الگوگیرى و الگوپذیرى از آنان سوق مى دهد. فردى که با معرفت در مجالس عزادارى، شرکت مى کند؛ شعور و شور، شناخت و عاطفه را درهم مى آمیزد و در پرتو آن، انگیزه اى قوى در او پدیدار گشته و هنگام خروج از مراسم عزادارى، مانند محبى مى شود که فعّال و شتابان، به دنبال پیاده کردن اوصاف محبوب در وجود خویشتن است. ج. جامعه سازى: هنگامى که مجلس عزادارى، موجب انسان سازى گشت؛ تغییر درونى انسان به عرصه جامعه نیز کشیده مى شود و آدمى مى کوشد تا آرمان هاى اهل بیت علیهم السلام را در جامعه حکم فرما کند. به بیان دیگر، عزادارى بر اهل بیت علیهم السلام؛ در واقع با یک واسطه زمینه را براى حفظ آرمان هاى آنان و پیاده کردن آنها فراهم مى سازد. به همین دلیل مى توان گفت: یکى از حکمت هاى عزادارى، ساختن جامعه براساس الگوى ارائه شده از سوى اسلام است. د. انتقال دهنده فرهنگ شیعى به نسل بعد: کسى نمى تواند منکر این حقیقت شود که نسل جدید در سنین کودکى، در مجالس عزادارى با فرهنگ اهل بیت علیهم السلام آشنا مى شوند. به راستى عزادارى و مجالس تعزیه، یکى از عناصر و عوامل برجسته اى است تا آموزه هاى نظرى و عملى امامان راستین، به نسل هاى آینده منتقل شود. مراسم عزادارى، به دلیل قالب و محتوا، بهترین راه براى تعلیم و تربیت نسل جدید و آشنایى آنان با گفتار و کردار اهل بیت علیهم السلام است. به بیان دیگر فلسفه و حکمت عزادارى بر امام حسین علیه السلام ، مسأله انسان سازى، جامعه سازى و انتقال فرهنگ شیعى به نسل بعد در مجالس امام حسین علیه السلام، قوى تر نیز مى باشد؛ زیرا ماهیت قیام امام حسین علیه السلام و نیز آموزه هاى تربیتى، سیاسى، فرهنگى و اجتماعى عاشورا، در تعالى و بالندگى انسان و جامعه چشم گیر بوده و عناصر رویداد کربلا، مؤلفه هاى اساسى و اصلى را در ترسیم فرهنگ شیعى رقم زده است که توسط مراسم سوگوارى به نسل بعد منتقل مى شود. با توجّه به بیانات، سخنان و شعارهاى عاشورا، مى توان عناصر انسان ساز، جامعه ساز و فرهنگ ساز را ملاحظه کرد؛ مواردى چون: عبادت، ایثار، شجاعت، توکل، صبر، امر به معروف و نهى از منکر، نابودى اسلام در شرایط سلطه یزیدیان، حرمت بیعت با کسى چون یزید، شرافت مرگ سرخ بر زندگى ذلّت بار، اندک بودن انسان هاى راستین در صحنه امتحان، لزوم شهادت طلبى در عصر حاکمیت باطل، زینت بودن شهادت براى انسان، تکلیف مبارزه با سلطه جور و طغیان، اوصاف پیشواى حق، تسلیم و رضا در برابر خواسته خدا، همراهى شهادت طلبان در مبارزات حق جویانه، حرمت ذلّت پذیرى براى آزادگان و فرزانگان مؤمن، پل بودن مرگ براى عبور به بهشت برین، آزادگى و جوانمردى، یارى خواهى از همه و همیشه در راه احقاق حق.(6) درس آزادى به دنیا داد رفتار حسین بذر همت در جان افشاند، افکار حسین گر ندارى دین به عالم، لااقل آزاده باش این کلام نغز مى باشد زگفتار حسین مرگ با عزّت زعیش در مذلّت بهتر است نغمه اى مى باشد از لعل دربار حسین در عین حال موارد ذیل علاوه بر موارد پیش گفته، مى توانند حکمت عزادارى بر امام حسین علیه السلام را تبیین کنند: 1. نوعى اعتراض به ظالمان زمان و حمایت از مظلومان جهان؛ 2. عامل تقویت حس عدالت خواهى و انتقام جویى از ستمگران؛ 3. زمینه ساز اجتماع شیعیان جهت پیروى و دفاع از حق؛ عزادارى در روایات روایات فراوانى در این زمینه وجود دارد؛ به سه روایت درخصوص توصیه ائمه علیهم السلام به برپایى مراسم عزادارى براى اهل بیت علیهم السلام بسنده مى کنیم: 1. امام صادق علیه السلام فرمودند: «رحم الله شیعتنا، شیعتنا و اللّه هم المؤمنون فقد و الله شرکونا فى المصیبة بطول الحزن والحسرة»(7)؛ «خداوند شیعیان ما را مشمول رحمت خویش سازد. به خدا قسم، شیعیان ما همان مؤمنین اند، آنان به خدا قسم! با حزن و حسرت طولانى خویش [در عزاى ما ]شریک و همدرد مصیبت هاى ما خاندانند». 2. امام رضاعلیه السلام مى فرماید: «من تذکر مصابنا و بکى لما ارتکب منا کان معنا فى درجتنا یوم القیامة، و من ذکر بمصابنا فبکى و ابکى لم تبک عینه یوم تبکى العیون و من جلس مجلسا یحیى فیه امرنا لم یمت قلبه یوم تموت القلوب»(8)؛ کسى که متذکر مصایب ما شود و به جهت ستم هایى که بر ما وارد شده گریه کند، در روز قیامت با ما خواهد بود و مقام و درجه ما را خواهد داشت و کسى که مصیبت هاى ما را بیان کند و خود بگرید و دیگران را بگریاند؛ در روزى که همه چشم ها گریان است، چشم او نگرید و هر کسى در مجلسى بنشیند که در آن مجلس، امر ما را زنده مى کنند؛ روزى که قلب ها مى میرند، قلب او نخواهد مرد». 3. امام صادق علیه السلام به فضیل فرمود: «تجلسون و تحدّثون؟ قال: نعم جعلت فداک، قال: ان تلک المجالس احبها فاحیوا امرنا یا فضیل، فرحم الله من احیى امرنا یا فضیل من ذکرنا او ذکرنا عنده فخرج من عینه مثل جناح الذباب غفرالله له ذنوبه و لو کانت اکثر من زبدالبحر»(9)؛ «آیا مجالس عزا برپا مى کنید و از اهل بیت و آنچه بر آنان گذشته است، صحبت مى کنید؟ فضیل گفت: آرى قربانت گردم، امام فرمود: این گونه مجالس را دوست دارم پس امر ما را زنده گردانید که هر کس امر ما را زنده کند مورد لطف و مرحمت خدا قرار مى گیرد. [اى ]فضیل: هر کس از ما یاد کند، یا نزد او از ما یاد کنند و به اندازه بال مگسى اشک بریزد، خدا گناهانش را مى آمرزد اگر چه بیش از کف دریا باشد». پیشینه عزاداری: برای این موضوع نمی توان آغاز مشخصی را تعیین کرد ولی از زمانی که بشر احساسات و عواطف خویش را درک و آن را به کار گرفت ،همواره با از دست دادن عزیزان خویش در سوگ و عزاداری بود و این پدیده بسته به میزان ارتباط و علاقه انسانها به یکدیگر و عظمت شخصیت از دست رفته متفاوت بوده است ،البته نوع و قالب عزاداری در ملل و اقوام گوناگون ،مختلف و هر گروهی با الهام از فرهنگ خرد و کلان خویش سعی در بروز و ظهور حزن و اندوه خویش داشته است مثلا به روایت شاهنامه ،آن زمانی که خبر قتل فجیع سهراب (به دست پدرش رستم)به گوش تهمینه (مادر سهراب)رسید،گیسوان برکند،سر و روی بخراشید ،گریبان درید،خاک بر سر ریخت و در و دیوار را سیاهپوش کرد و جامه نیلگون که کنایه از غم است در پوشید: غریو آمد از شهر توران زمین که سهراب شد کشته بر دست کین به مادر خبر شد که سهراب کرد به تیغ پدر ،خسته گشت و بمرد بزد چنگ و بدرید پیراهنش درخشان شد آن لعل زیباتنش برآورد بانگ و غریو خروش زمان تا زمان،او همی شد زهوش در کاخ بربست و تختش بکند زبالا در آورد و خوارش فکند در کاخهارا سیر کرد پاکی زکاخ وز ایوان برآور خاک بپوشید پس جامه نیلگون همان نیلگون غرق کرده به خون به روز و شب نوحه کرد و گریست پس از مرگ سهراب سالی بزیست یا بنا بر نقل دائره المعارف بستانی،در اساطیر یونان باستان (منظومه ایلیاد)آمده است زمانی که قیتس پاتروکلوس به دست هکتور شدیدا اندوهگین شد،به نشانه عزا،سیاهترین جامه را پوشید .در میان یهودیان قدیم رسم آن بود که در عزای بستگان خویش سرها را می تراشیدند و بر آن خاکستر می پاشیدند و لباسشان در این گونه مواقع سیاهرنگ یا نزدیک آن بود(1) اسلام نیز با صحه گذاری بر عواطف انسانی ،مساله عزاداری را نه تنها نفی نکرده،بلکه با تایید آن را جهت دارو از آفات و نواقص مبرا نمود.معمار و پایه گذار فرهنگ اسلامی یعنی حضرت رسول(ص)در سوگ فرزند دلبندش ابراهیم نمودار گشت و هنگامی که ابراهیم در آغوش پدر جان می سپرد ،حضرت محمد با او چنین گفت :ابراهیم عزیز کاری از ما برای تو ساخته نیست ،تقدیر الهی نیز بر نمی گردد چشم پدرت در مرگ تو گریان ،و دل او محزون و اندوهبار است ،ولی هرگز سخنی را که موجب خشم خداوند باشد بر زبان جاری نمی سازم .اگر وعده صادق و محقق الهی نبود،که ما نیز به دنبال تو خواهیم آمد ،در فراق و جدایی تو بیش از این گریه می کردم و غمگین می شدم.(2) عزاداری و سوگواری رسول خدا(ص)به حدی بود که عبدالله بن عوف-که از تیره انصار بود ،از گریه پیامبر تعجب کرد و زبان به اعتراض گشود و گفت:شما ما را از گریه بر مردگان نهی می نمودید ،اکنون چگونه در سوگ فرزند خویش اشک می ریزید ؟پیامبر در پاسخ فرمود:من هرگز نگفته ام که در مرگ عزیزان خود گریه نکنید،زیرا این احساسات نشانه دلسوزی و مهربانی و ترحم است ،و شخصی که دلش به حال دیگران نسوزد مورد رحمت الهی قرار نمی گیرد.من گفته ام که در مرگ عزیزان،داد و فریاد نکنید و سخنان کفر آمیز و یا سخنانی که بوی اعتراض می دهد نگویید و از شدت اندوه،لباسهای خود را پاره ننماید(2) یا در مرگ رسول اکرم (ص) فضه خادمه چنین گزارش می کند: زمانی که رسول خدا وفات یافت ،کوچک و بزرگ ضجه زدند و گریه ها کردند و این مصیبت بر نزدیکان و اصحاب و دوستان و یاران و خویشان بس شدید و تاثر آور بود و هیچکس را در آن روز نمی توانستی ببینی مگر آنکه گریه می کرد و یا ندبه می نمود ولی کسی از اهل زمین نمی تواند گریه کننده ای گریان ترو ندبه زننده ای نالانتر از فاطمه زهرا(س)بیابد دختری که هر آن حزن و اندوهش تجدید گردیده و زیادتر می شد و گریه اش شدیدتر ،مدت هفت روز از رحلت رسول گرامی می گذشت که در منزل نشسته بود و آن صدای گریه و ندبه اش آرام نگرفت .و این موضوع در فقدان اهل بیت (ع)و امامان یکی پس از دیگری رایج و دارج بوده است که نقل یکایک آن،حوصله ای بیش از مکان حاضر می طلبد. عزادارى در زمان امامان علیهم السلام،براى امام حسین علیه السلام،به نمونه هاى از آنچه در تاریخ نقل شده، بسنده مى کنیم: 1. عزادارى بنى هاشم در ماتم سیدالشهدا؛ از امام صادق علیه السلام روایت شده است: «پس از حادثه عاشورا هیچ بانویى از بانوان بنى هاشم، سرمه نکشید و خضاب ننمود و از خانه هیچ یک از بنى هاشم دودى که نشانه پختن غذا باشد، بلند نشد تا آنکه ابن زیاد به هلاکت رسید. ما پس از فاجعه خونین عاشورا پیوسته اشک بر چشم داشته ایم»(10). 2. عزادارى امام سجادعلیه السلام؛ حزن امام سجادعلیه السلام بر آن حضرت به صورتى بود که دوران زندگى او، همراه با اشک بود. عمده اشک آن حضرت بر مصایب سیدالشهداءعلیه السلام بود و آنچه بر عموها، برادران، عموزاده ها، عمه ها و خواهرانش گذشته بود تا آنجا که وقتى آب مى آوردند تا حضرت میل کند، اشک مبارک شان جارى مى شد و مى فرمود: چگونه بیاشامم در حالى که پسر پیامبر را تشنه کشتند؟!(11) و مى فرمودند: «هرگاه شهادت اولاد فاطمه زهراعلیها السلام را به یاد مى آورم گریه ام مى گیرد».(12) امام صادق علیه السلام به زراره فرمود: «جدم على بن الحسین علیه السلام هرگاه حسین بن على علیه السلام را به یاد مى آورد، آن قدر اشک مى ریخت که محاسن شریفش پر از اشک مى شد و بر گریه او حاضران گریه مى کردند».(13) 3. عزادارى امام محمد باقرعلیه السلام؛ امام باقرعلیه السلام در روز عاشورا براى امام حسین علیه السلام مجلس عزا برپا مى کرد و بر مصایب آن حضرت گریه مى کردند. در یکى از مجالس عزا، با حضور امام باقرعلیه السلام کمیت شعر مى خواند، وقتى به اینجا رسید که: «قتیل بالطف ...»، امام باقرعلیه السلام گریه زیاد کرده، فرمودند: «اى کمیت! اگر سرمایه اى داشتیم در پاداش این شعرت به تو مى بخشیدیم؛ اما پاداش تو همان دعایى است که رسول خداصلى الله علیه وآله درباره حسان بن ثابت فرمودند که همواره به جهت دفاع از ما اهل بیت علیهم السلام، مورد تأیید روح القدس خواهى بود».(14) 4. عزادارى امام صادق علیه السلام؛ امام موسى کاظم علیه السلام مى فرماید: «چون ماه محرم فرا مى رسید، دیگر پدرم خندان نبود؛ بلکه اندوه از چهره اش نمایان مى شد و اشک بر گونه اش جارى بود، تا آنکه روز دهم محرم فرا مى رسید. در این روز مصیبت و اندوه امام به نهایت مى رسید. پیوسته مى گریست و مى فرمود: امروز، روزى است که جدم حسین بن على علیه السلام به شهادت رسید».(15) 5. عزادارى امام موسى کاظم علیه السلام؛ از امام رضاعلیه السلام نقل شده است که فرمود: «چون ماه محرم فرا مى رسید، کسى پدرم را خندان نمى دید و این وضع ادامه داشت تا روز عاشورا: در این روز پدرم را اندوه و حزن و مصیبت فرا مى گرفت و مى گریست و مى گفت: در چنین روزى حسین را که درود خدا بر او باد، کشتند».(16) 6. عزادارى امام رضاعلیه السلام؛ گریه امام رضاعلیه السلام در حدى بود که فرمودند: «همانا روز مصیبت امام حسین علیه السلام، پلک چشمان ما را مجروح نموده و اشک ما را جارى ساخته است».(17) دعبل خدمت حضرت رضاعلیه السلام آمد. آن حضرت درباره شعر و گریه بر سیدالشهداعلیه السلام کلماتى چند فرمودند؛ از جمله اینکه: «اى دعبل! کسى که بر مصایب جدم حسین علیه السلام گریه کند، خداوند گناهان او را مى آمرزد. آنگاه حضرت بین حاضران و خانواده خود پرده اى زدند تا بر مصایب امام حسین علیه السلام اشک بریزند». سپس به دعبل فرمودند: «براى امام حسین علیه السلام مرثیه بخوان، که تا زنده اى تو ناصر و مادح ما هستى، تا قدرت دارى از نصرت ما کوتاهى مکن». دعبل در حالتى که اشک از چشمانش مى ریخت، قرائت کرد: أفاطم لوخلت الحسین مجد لا و قد مات عطشاناً بشط فرات صداى گریه امام رضاعلیه السلام و اهل بیت آن حضرت بلند شد.(18) 7. عزادارى امام زمان(عج)؛ بنابر روایات، امام زمان(عج) در زمان غیبت و ظهور بر شهادت جدّشان گریه مى کنند. آن حضرت خطاب به جد بزرگوارشان سیدالشهداعلیه السلام مى فرمایند: «فلئن اخرتنى الدهور و عاقنى عن نصرک المقدور، و لم اکن لمن حاربک محاربا و لمن نصب لک العداوة مناصبا فلاَنْدُبنّک صباحا و مساء و لابکین لک بدل الدموع دما، حسرة علیک و تأسفاً على ما دهاک»(19)؛ «اگر روزگار مرا به تأخیر انداخت و دور ماندم از یارى تو و نبودم تا با دشمنان تو جنگ کنم و با بدخواهان تو پیکار نمایم؛ هم اکنون هر صبح و شام بر شما اشک مى ریزم و به جاى اشک در مصیبت شما خون از دیده مى بارم و آه حسرت از دل پر درد بر این ماجرا مى کشم». در سوگ تو با سوز درون مى گریم از نیل و فرات و شط، فزون مى گریم گر چشمه چشم من، بخشکد تا حشر از دیده به جاى اشک، خون مى گریم(20) عزادارى از دوران صفویه: عزادارى بر امام حسین علیه السلام از زمان شهادت او بوده است؛ ولى تا زمان آل بویه (در سال 352 ق) این عزادارى مخفى بود. قبل از قرن چهارم، عزادارى براى امام حسین علیه السلام، علنى نبود و نهانى در خانه ها انجام مى گرفت؛ اما در نیمه دوم قرن چهارم، سوگوارى در روز عاشورا آشکار و در کوچه و بازار انجام مى یافت. عموم مورخان اسلامى - مخصوصاً مورخانى که وقایع را به ترتیب سنواتى نوشته اند؛ از قبیل ابن الجوزى در کتاب منتظم و ابن اثیر در کتاب الکامل و ابن کثیر در کتاب البدایة و النهایة و یافعى در مرآت الجنان و ذهبى و دیگران - در ضمن ذکر وقایع سال 352 و سال هاى بعد از آن، کیفیت عزادارى شیعه را در روز عاشورا نوشته اند. از جمله ابن الجوزى گفته است: در سال 352 معزالدوله دیلمى، دستور داد مردم در روز عاشورا جمع شوند و اظهار حزن کنند. در این روز بازارها بسته شد، خرید و فروش موقوف گردید، قصابان گوسفند ذبح نکردند، هریسه پزها، هریسه (حلیم) نپختند، مردم آب ننوشیدند، در بازارها خیمه به پا کردند و به رسم عزادارى بر آنها پلاس آویختند، زنان به سر و روى خود مى زدند و بر حسین علیه السلام ندبه مى کردند.(21) به قول همدانى: در این روز، زنان، موى پریشان در حالى که [به رسم عزادارى ]صورت هاى خود را سیاه کرده بودند، در کوچه ها به راه افتادند و براى عزاى امام حسین علیه السلام سیلى به صورت خود مى زدند(22) بنا بر گفته شافعى: این نخستین روزى بود که براى شهیدان کربلا سوگوارى مى شد.(23) ابن کثیر در ضمن وقایع سال 352 گفته است: که اهل تسنن قدرت منع شیعه را از این اعمال نداشتند؛ زیرا شماره شیعه بسیار و نیروى حکومت نیز با ایشان بود. از سال 352 تا اواسط قرن پنجم - که آل بویه از میان رفتند -، در بیشتر سال ها مراسم عاشورا به ترتیب مزبور، کم و بیش انجام مى گرفت و اگر عاشورا با عید نوروز یا مهرگان مصادف مى گردید، انجام مراسم عید را به تأخیر مى انداختند.(24) در همین سال ها که فاطمیّه و اسماعیلیّه، تازه مصر را به تصرف آورده و شهر قاهره را بنا نهاده بودند، مراسم عاشورا در مصر انجام مى یافت. بنا بر نوشته مقریزى: در روز عاشوراى 363، جمعى از شیعه مطابق معمول خود (از این جمله معلوم مى شد که مراسم مزبور در سال هاى قبل نیز معمول بوده است)، به مشهد کلثوم، و نفیسه (از فرزندان امام حسن علیه السلام ) رفتند و در آن دو مکان، شروع به نوحه گرى و گریه بر امام حسین علیه السلام کردند. مراسم عاشورا در زمان فاطمیان هر سال برپا مى شد: بازارها را مى بستند و مردم دسته جمعى در حالى که با هم ابیاتى در مصیبت کربلا مى خواندند و نوحه گرى مى کردند؛ به مسجد جامع قاهره مى رفتند.(25) بعد از آن به دلیل در انزوا قرار گرفتن تشیع، مراسم عزادارى خیلى علنى نبود، هر چند وضعیت بهتر از قبل زمان آل بویه بود. آنچه از بعضى منابع به دست مى آید - خصوصاً کتاب روضة الشهداء کاشفى - قبل از زمان صفویه نیز مجالس سوگوارى براى اباعبدالله علیه السلام برپا مى شده است.(26) پس از صفویه به دلیل ترویج تشیع، عزادارى شکل عام و علنى ترى به خود گرفت. منشأ زنجیرزنى، سینه زنى، تعزیه و علامت: «زنجیرزنى»، از هندوستان و پاکستان به ایران آمده است. از آنجا که برخى به وضع نامناسبى با زنجیر عزادارى کرده و موجب زخمى شدن بدن و خون آمدن آن مى گشت، برخى از علما به حرمت آن فتوا دادند؛ ولى اگر این عمل به شیوه اى انجام شود که موجب صدمه به بدن و تقبیح عاقلان نگشته و زمینه را براى وهن آموزه هاى عاشورا فراهم نسازد، اشکالى ندارد؛ چنان که در عموم عزادارى هاى ایران در خصوص زنجیرزنى، به دلیل رعایت شؤون عزادارى این نوع سوگوارى رایج است.(27) اصل سنت «سینه زنى» در میان عرب ها رایج بوده و بعدها به صورت موجود درآمده است که با انتخاب نوحه هاى سنگین، حرکات دست بر سینه مى خورد. این گونه عزادارى ابتدا به صورت فردى بوده و زمانى که سوگوارى علنى و گسترده شد - خصوصاً در زمان صفویه - به شکل گروهى درآمده است.(28) «تعزیه»، عبارت است از مجسم کردن و نمایش دادن واقعه جانسوز عاشورا. ظاهراً این نوع عزادارى در دوره کریم خان زند در ایران معمول و در زمان صفویه رایج شد و در زمان ناصرالدین شاه گسترش یافت منشأ آن هم مشاهدات شاه در سفرهاى خود از تئاترهاى اروپا بوده که این امر، نمایش دهى را در واقعه عاشورا عینى ساخته است. باید توجّه داشت که اجراى تعزیه، مخصوص ایران نبوده و در کشورهاى اسلامى و شیعى دیگرى نیز این سنت مورد توجّه بوده است و با سبک هاى گوناگون و اعتقادات و مراسم مختلف و ابزار و ادوات دیگرى اجرا مى شود؛ از جمله در هند و پاکستان که رواج بیشترى دارد.(29) «علامت»، از ابزار و وسایل عزادارى امام حسین علیه السلام است که در هیئت ها و دسته هاى مذهبى به کار گرفته مى شود. این ابزار پس از ارتباط ایران با اروپایى ها در عصر قاجار، از آیین هاى مذهبى مسیحیت اقتباس شده است. این ابزار، نماد و مظهرى است که گاهى عزاداران را از محتوا و اصل عزادارى و اقامه شعائر دینى بازمى دارد.(30) شیوه هاى عزادارى در زمان صدر اسلام: یکم. باید توجه کرد که شیوه هاى عزادارى، غیر از ماهیت عزادارى است. در واقع عزادارى یک اصلى است که به گونه هاى متفاوت و در شکل هاى مختلف، ظهور مى کند؛ بنابراین آنها صرفاً یک ابزارند نه بیشتر. دوم. ابزار و اظهار ماهیت باید با محتواى عزادارى و مغز پیام متناسب باشد؛ به صورتى که بتواند با بهترین، شیواترین، نافذترین و نافع ترین وجهى، پیام و درس و آموزه را به دیگران منتقل کند. به بیان دیگر، باید لباسى باشد که به قامت آن راست آید؛ نه کوچک تر و نه بزرگتر. اگر کوچک باشد، که همه پیام را پوشش نمى دهد و اگر بزرگ تر باشد، ذهن مخاطب را منحرف مى کند و او را از اصل فهم حقیقت باز مى دارد. سوّم. مى توان براى ابلاغ محتواى پیام، از ابزارهایى که در فرهنگ و تمدن ملل گوناگون وجود دارد سود جست و آنها را به خدمت گرفت؛ چنان که اسلام زبان اردو را در هند به خدمت گرفت و آن را ابزارى براى صدور اسلام به شبه قاره قرار داد. یا فلسفه را از یونان گرفت و آن را در خدمت آموزه هاى وحیانى گذاشت و ... . چهارم. اسلام به آداب و رسوم ملل تا زمانى که با آموزه هاى اصلى و گوهر اسلام در تضاد و تهافت نباشد، احترام گذاشته و هیچ منعى نسبت به آنها روا نمى دارد؛ مثلاً اسلام هیچ گاه براى زبان و رنگ لباس و کیفیت غذاى ملل مختلف، فنون، صنایع و علوم - مادامى که با روح اسلام منافات نداشته باشد - محدودیتى قائل نیست. با توجه به آنچه گفته شد، از دیدگاه اسلام «عزادارى و سوگوارى» اهل بیت علیهم السلام، مى تواند در قالب ها، فرم ها و ابزارى که در میان ملل و اقوام مختلف مرسوم بوده، محقق شود و به شیوه هاى گوناگون تجلّى یابد.این تا زمانى است که قالب ها؛ شکل ها، شیوه ها و گونه ها، به اصل پیام و محتوا لطمه وارد نسازد؛ بلکه به بهترین نحو پیام را در ذهن و جان مخاطب جاى دهد. ازاین رو استفاده از شیوه هاى عزادارى که در زمان صدر اسلام نبوده (مانند زنجیرزنى، سینه زنى، تعزیه و ...) نه تنها بدعت در دین نیست؛ بلکه مددکار اسلام بوده و مى تواند در حد خود، شعارهاى عاشورا و اهل بیت علیهم السلام را به گوش انسان معاصر رسانده و قلب او را به سمت باور بدان ها سوق دهد. در هر حال تأکید مى کنیم که این ها تنها ابزارند نه بیشتر و باید همواره جنبه ابزارى آنها حفظ شود؛ نه آن که خداى ناکرده ابزار بر جان مسأله فائق آید! ابزار تنها پلى براى گذشتن و رسیدن به بن و مایه مطلب است و هیچ گاه هدف اولى نمى باشد. آنچه گاهى مشاهده مى شود، متأسفانه همین قصه تلخ است که عده اى از روى نادانى، به ظاهر بیش از باطن اهمیت مى دهند و اصل موضوع را مغفول مى گذارند. 1) نگا: شورى (42)، آیه 23؛ هود (11)، آیه 29؛ میزان الحکمه، ج 2، ص 236. 2) نگا: المحبة فى الکتاب والسنة، صص 169 - 170 و 181 - 182. 3) بحارالانوار، ج 44، ص 287. 4) امالى، ص 305. 5) طبق فرموده امام صادق علیه السلام به معاویة بن وهب، «عزاداران سیدالشهدا در روز عاشورا از آب و غذا دورى جویند تا آن که یک ساعت از وقت فضیلت نماز عصر بگذرد، و در حد لزوم به غذاى معمول صاحبان مصیبت، سدّ جوع و عطش کنند». [نگا: تاریخ النیاحة الامام الشهید الحسین بن على، ج 1، صص 157-159]. 6) در این خصوص نگا: فرهنگ عاشورا، صص 268 - 271؛ حسین، عقل سرخ، صص 77 - 119؛ امام حسن و امام حسین علیهما السلام، صص 116 - 121. 7) بحارالانوار، ج 43، ص 222. 8) همان، ص 278. 9) همان، ص 282 و 289. 10) نگا: امام حسن و امام حسین علیهما السلام، ص 145. 11) بحارالانوار، ج 44، ص 145. 12) خصال، ج 1، ص 131. 13) بحارالانوار، ج 45، ص 207. 14) مصباح المتهجد، ص 713. 15) امام حسن و امام حسین علیهما السلام، ص 143. 16) حسین، نفس مطمئنة، ص 56. 17) بحارالانوار، ج 44، ص 284. 18) همان، ج 45، ص 257. 19) بحارالانوار، ج 101، ص 320. 20) مصطفى آرنگ به نقل از اشک حسینى، سرمایه شیعه، ص 66. 21) المنتظم فى تاریخ الملوک و الامم، ج 7، ص 15. 22) تکملة تاریخ الطبى، ص 183. 23) مرآت الجنان، ج 3، ص 247. مقصود عزادارى به طور علنى است. 24) النجوم الزاهرة فى ملوک مصر و قاهرة، ج 4،ص 218. 25) الخطط، مقریزى، 2/289. و نیز رک: النجوم الزاهرة، ج 4؛ ص 126، (بخش وقایع سال 366)؛ اتعاظ الحنفاء، مقریزى، ج 2،ص 67 به نقل از: سیاهپوشى در سوگ ائمه نور، صص 161-162. 26) در این خصوص نگا: مقالات تاریخى، رسول جعفریان، ج اوّل، صفحات 183 - 185، 201-206. 27) موسوعة العتبات المقدسة، ج 8، ص 378. 28) موسیقى مذهبى ایران، ص 26. 29) همان، ص 33 - 35 و درآمدى بر نمایش و نیایش در ایران، ص 86، کیهان فرهنگى، مهر 63، ص 27. 30) فرهنگ عاشورا، ص 346. .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image