تفسیر آیه ۲۶ سوره ص /

تخمین زمان مطالعه: 6 دقیقه

تفسیر نمونه سوره ص آیه ۲۶ چیست؟


تفسیر آیه 26 سوره مبارک ص از تفسیر نمونه چنین است : یا داوُدُ إِنَّا جَعَلْناکَ خَلِیفَةً فِی الْأَرْضِ فَاحْکُمْ بَیْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَ لا تَتَّبِعِ الْهَوى فَیُضِلَّکَ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ إِنَّ الَّذِینَ یَضِلُّونَ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذابٌ شَدِیدٌ بِما نَسُوا یَوْمَ الْحِسابِ (26))ترجمه:26- اى داود ما تو را خلیفه (و نماینده خود) در زمین قرار دادیم، در میان مردم به حق داورى کن، و از هواى نفس پیروى منما که تو را از راه خدا منحرف مى سازد، کسانى که از راه خدا گمراه شوند عذاب شدیدى به خاطر فراموش کردن روز حساب دارند . به دنبال داستان داود، و به عنوان آخرین سخن، وى را مخاطب ساخته و ضمن بیان مقام والاى او وظائف و مسئولیتهاى سنگین وى را با لحنى قاطع و تعبیراتى پر معنا شرح داده، مى فرماید: اى داود ما تو را خلیفه (و نماینده خود) در زمین قرار دادیم لذا در میان مردم به حق حکم کن، و از هواى نفس پیروى منما که تو را از راه خدا منحرف مى سازد، کسانى که از راه خداوند گمراه شوند عذاب شدیدى به خاطر فراموش کردن روز حساب دارند (یا داوُدُ إِنَّا جَعَلْناکَ خَلِیفَةً فِی الْأَرْضِ فَاحْکُمْ بَیْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَ لا تَتَّبِعِ الْهَوى فَیُضِلَّکَ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ إِنَّ الَّذِینَ یَضِلُّونَ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذابٌ شَدِیدٌ بِما نَسُوا یَوْمَ الْحِسابِ).محتواى این آیه که از مقام والاى داود و وظیفه مهم او سخن مى گوید نشان مى دهد که افسانه هاى دروغینى که در باره ازدواج او با همسر اوریا به هم بافته اند تا چه اندازه بى پایه است.چگونه ممکن است خداوند به کسى که نسبت به نوامیس مؤمنان و یاران خود چشم خیانت دوخته و دستش به خون بى گناهان آلوده است خلافت روى زمین دهد، و مقام قضاوت را به طور مطلق به او بسپارد؟! این آیه از پنج جمله که هر کدام حقیقتى را دنبال مى کند تشکیل یافته:نخست مقام خلافت داود در زمین است، آیا منظور جانشینى انبیاى پیشین است یا خلافت الهى؟ معنى دوم مناسبتر به نظر مى رسد، و با آیه 30 سوره بقره سازگارتر است وَ إِذْ قالَ رَبُّکَ لِلْمَلائِکَةِ إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَةً:به خاطر بیاور هنگامى را که پروردگارت به فرشتگان گفت من در روى زمین خلیفه اى قرار دهم.البته خلافت به معنى واقعى کلمه در مورد خداوند معنى ندارد زیرا تنها در مورد کسانى که وفات یا غیبت دارند صحیح است، بلکه منظور از آن نمایندگى او است در میان بندگان، و اجراى اوامر و فرمانهاى او در زمین.این جمله نشان مى دهد که حکومت در زمین باید از حکومت الهى نشات گیرد و هر حکومتى از غیر این طریق باشد حکومتى است ظالمانه و غاصبانه.در جمله دوم دستور مى دهد: اکنون که این موهبت بزرگ به تو داده شده وظیفه تو این است که در میان مردم به حق حکم کنى، در حقیقت نتیجه خلافت الهى حکومت حق است، و از این جمله مى توان استفاده کرد که حکومت حق نیز تنها از خلافت الهى ناشى مى شود و محصول مستقیم آن است.در جمله سوم به مهمترین خطرى که یک حاکم عادل را تهدید مى کند اشاره کرده، مى گوید: هرگز از هواى نفس پیروى مکن.آرى هواى نفس پرده ضخیمى بر چشمان حقیقت بین انسان مى افکند، و میان او و عدالت جدایى مى اندازد.لذا در جمله چهارم مى گوید: اگر از هواى نفس پیروى کنى تو را از راه خدا که همان راه حق است بازمى دارد. بنا بر این هر جا گمراهى است پاى هواى نفس در میان است، و هر جا هواى نفس است نتیجه آن گمراهى است.حاکمى که پیرو هواى نفس باشد منافع و حقوق مردم را فداى مطامع خویش مى کند، و به همین دلیل حکومتش ناپایدار و مواجه با شکست خواهد بود.ممکن است هواى نفس در اینجا معنى وسیعى داشته باشد که هم هواى نفس خود انسان را شامل شود، و هم هواى نفس مردم را، و به این ترتیب قرآن قلم بطلان بر مکتبهایى که پیروى از افکار عمومى را- هر چه باشد- براى حکومتها لازم مى شمرند مى کشد، چرا که نتیجه هر دو گمراهى از طریق خدا و صراط حق است.ما امروز شاهد آثار نکبت بار این طرز تفکر در دنیاى به اصطلاح متمدن هستیم که گاهى شنیعترین اعمال زشت را به خاطر تمایلات مردم شکل قانونى داده، و رسوایى را به حد اعلى رسانده اند که قلم از شرح آن شرم دارد.درست است که پایه هاى حکومت باید بر دوش مردم باشد، و با مشارکت عموم تحقق یابد، اما این به آن معنى نیست که معیار حق و باطل در همه چیز و در همه جا تمایلات اکثریت باشد.حکومت باید چهارچوبه اى از حق داشته باشد اما در پیاده کردن این چهارچوب از نیروى جامعه کمک گیرد. و معنى جمهورى اسلامى که ما خواهان آن هستیم و از دو کلمه جمهورى و اسلامى ترکیب یافته نیز همین است و به تعبیر دیگر اصول از مکتب گرفته مى شود و اجرا با مشارکت مردم (دقت کنید).بالآخره در پنجمین جمله به این حقیقت اشاره مى کند که گمراهى از طریق حق از فراموشى یوم الحساب سرچشمه مى گیرد و نتیجه اش عذاب شدید الهى است. اصولا فراموشى روز قیامت همیشه سرچشمه گمراهیها است، و هر گمراهى آمیخته با این فراموشکارى است و این اصل تاثیر تربیتى توجه به معاد را در زندگى انسانها روشن مى سازد.روایاتى که در این زمینه در منابع اسلامى وارد شده بسیار قابل دقت است، از جمله حدیث معروفى است که از پیغمبر گرامى اسلام ص و هم از امیر مؤمنان على ع نقل شده که فرمودندایها الناس ان اخوف ما اخاف علیکم اثنان اتباع، الهوى و طول الامل فاما اتباع الهوى فیصد عن الحق و اما طول الامل فینسى الآخرة:اى مردم! وحشتناکترین چیزى که از ناحیه آن بر شما مى ترسم دو چیز است: پیروى از هوا و آرزوهاى دور و دراز است، اما پیروى هوا شما را از حق باز مى دارد، و آرزوهاى دور و دراز قیامت را به دست فراموشى مى سپارد «1».سزاوار است این جمله با آب طلا نوشته شود و در برابر دیدگان همه مخصوصا حکمرانان و قضات و مسئولین امور قرار گیرد.در روایت دیگرى از امام باقر ع مى خوانیم:ثلاث موبقات: شح مطاع و هوى متبع، و اعجاب المرء بنفسه:سه چیز است که آدمى را هلاک مى کند:بخلى که مورد اطاعت باشد، و هواى نفسى که از آن پیروى نماید، و راضى بودن انسان از خویشتن! تفسیر نمونه، ج 19، ص: 262. .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image