تخمین زمان مطالعه: 3 دقیقه
یکی از مسائل مهم در مباحث خداشناسی، بیان چگونگی پیدایش جهان از ناحیه خداوند است که یکی از دشوارترین مباحث فلسفی و کلامی بوده و با عنوان «ربط حادث به قدیم» شناخته میشود. مسلّم آن است که رابطه خداوند با جهان به این معنا نیست که واقعیت خداوند، با اشیا یکی شود، در آنها نفوذ و حلول کند و یا پارههایی از واقعیت خداوند جدا شده و به اشیا بپیوندد.[1] چنانکه رابطهی خداوند با جهان مانند رابطه بنّا با ساختمان نیست که اگر سازنده پس از بنای ساختمان از بین برود تأثیری در وجود ساختمان ندارد.از دیدگاه معرفت اسلامی، وجود و هستی(هستی مستقل) منحصر در ذات متعالی خداوند بوده و ماسوی الله و هرآنچه غیر خداست، نشانه، آیه، نمود و ظهور و تجلی خداوند میباشد.[2]در این مورد(رابطه خداوند با جهان)، هر چند نمونه دقیق دیگری وجود ندارد و در حقیقت باید گفت:ای برون از وهم و قال و قیل منخاک بر فرق من و تمثیل منولی برای تقریب به ذهن، میتوان چند مثال ساده را – با وجود برخی تفاوتها - ارائه کرد: نمونه اول: رابطه منبع الکتریسیته با روشنایی لامپ که این روشنایی، لحظه به لحظه محتاج منبع الکتریسیته است. به عبارتی خداوند نیز نوری است که «نور السماوات و الأرض» و «منوّر النور» بوده و تمام هستیها وابسته به اوست.نمونه دوم: رابطه «قدرت ذهن انسان» با «تصویرهای ذهنی» که «تصویرهای ذهنی» در «عالم ذهن»، تنها با توجه اولیه و نیز ادامه توجه ذهن پدید میآیند[3] و اگر حتی لحظهای، توجه ذهن از آن صورت ذهنی برداشته شود، دیگر از آن صورت ذهنی خبری نخواهد بود؛ به همین جهت اهل معرفت در مورد خداوند میگویند:به اندک التفاتی زنده دارد آفرینش رااگر نازی کند در هم فرو ریزند قالبها[4]دلیل فلسفی این مطلب نیز روشن است؛ زیرا بر اساس مبانی حکمت متعالیه نیاز و وابستگی به خداوند در نهاد و ذات همهی ممکنات و مخلوقات نهفته است، بلکه ماهیت و ذات ممکنات عین فقر الی الله است.[5]بنابراین با اینکه رابطهی خداوند با جهان آفرینش موجودات به معنای کم شدن چیزی از خداوند نیست، در عین حال موجب صُدفه نخواهد بود.توضیح اینکه صُدفه عبارت است از: اینکه فرض کنیم حادثهاى خود بخود بدون آنکه چیزی در وجود او دخالت داشته باشد، به وجود آید. یکى از ضروریات عقل امتناع صدفه و اتفاق است.[6] در میان دانشمندان جهان از آغاز تاریخ جهان، کمتر افرادى وقوع صدفه را میپذیرند جز آنچه به برخی فلاسفه یونان قدیم نسبت داده شده و مشخص نیست که این نسبت تا چه اندازه صحیح است.اعتقاد به صدفه و اتفاق و نفى قانون قطعى علیت و معلولیت، مستلزم این است که هیچگونه نظم و قاعده و ترتیبى در کار جهان قائل نشویم و هیچ چیز را شرط و دخیل در هیچ چیز ندانیم و پیدایش هیچ حادثهاى را مربوط به هیچ امرى ندانیم و بین اشیا هیچ رابطهاى قائل نشویم و این مستلزم این است که خط بطلان روى تمام علوم بکشیم؛ زیرا هر علمى عبارت است از: بیان مجموعهاى از قواعد و نظامات جهان؛ در حالیکه اگر پیدایش یک حادثه بدون علت جایز باشد، باید در هر وقت و تحت هر شرطى وقوع هر حادثهاى را انتظار داشت، و در هیچ وقت و تحت هیچگونه شرایطى اطمینان به وقوع نیافتن هیچ حادثهاى نمیتوان پیدا کرد، و این به معنای خط بطلان کشیدن روى تمام علوم است.[7] .
اسلام کوئست
تماس با ما
آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود
09111169156
info@parsaqa.com
حامیان
همكاران ما
کلیه حقوق این سامانه متعلق به عموم محققین عالم تشیع است.